Museum mystery: Spinning statue turns heads

May 9, 2004
15,166
179
#3
قاعده اش اصطکاک کمی با شیشه ای که روی ان قرار گرفته
دارد و همچنین طوری ساخته شده که با هر لرزه ای حرکت کند
مصریان باستان این نوع مجسمه ها را در اطاق هایی برای نگهبانی قرار می دادند و درون یک جایی بود که کسی نتواند انرا حرکت دهد
و از این نوع مجسمه ها برای این استفاده میشد تا ببیند کسی در ان محل رفت و امد داشته یا خیر
درست مثل دوربین های امنیتی
به همین خاطر در روز وقتی مردم از کنارش رد می شوند میلیمتری تکان میخوره و در عرض چندین ساعت چند سانتی متر تکان می خوره
و در شب که این رفت و امد نیست هیچ حرکتی نمی کنه
برای اینکه امتحان کنند بهتر است یک روز را تعطیل کنند تا معلوم شود که وقتی کسی در موزه نیست و حرکتی نیست از جایش تکان نخواهد خورد
فکر نکنم این همه علما مصرباستان شناس که در لندن هستند این چیز را که من می دانم ندانند
البته من در مورد اهرام سه گانه و مومیایی های فرعونی و مصر باستان معلوماتی دارم که شاید بجرات بتوانم بگویم کسی از انها خبر ندارد
حتی زاهی حواس
ولی راز این نوع مجسمه ها را فکر کنم باستان شناسان خبره حداقل مطلع هستند
و اگر نیستند بنده حاضرم طرز حرکت و چگونگی عمل این نوع مجسمه ها را برایشان توضیح دهم
البته اینها شاید برای جلب مشتری های بیشتری برای موزه این جریان را به لعنت فرعون و این چیزها ربط می دهند
تا مردم کنجکاو بیایند و نگاه کنند
من یک مجسمه فرعونی داشتم به شکلی چشمهایش را کنده کاری کرده بودند و با مقیاس های گردن که به نظر می رسید خیره شده توی چشم بیننده
با اینکه رنگی به کار نبرده بودند ولی انگار با چشمهایش حرف می زد
مجسمه را گذاشته بودم پشت یه شیشه که کسی دست نزنه
یکبار یکی از دوستانم امد و نمی دانم چرا هی در مورد این مجسمه سئوال می کرد و می خواست انرا بخرد و حاضر بود ده برابر قیمتی که داده بودم انرا بخرد
خلاصه صبح که بلند شدم دیدم مجسمه افتاده و شکسته درست از گردن دو قسمت شده بود
برام خیلی تعجب اور بود
تعجب ما انوقت بیشتر شد که دیدیم دیگه ان نگاه ژرف را در چشمهای مجسمه دیده نمی شود !!!!!!!ا
اگر خوانندگان گرامی دوست داشته باشند می توانم رمز و رازهایی را که در حدود معقولی باشد در مورد مومیای ها و اهرام مصر برایشان پست کنم
که شاید هیچ جا و هیچ وقت در مورد ان نه از کسی شنیده اند نه خواهند شنید !!!ا
 

RaminS

Active Member
Feb 19, 2009
831
183
#5
قاعده اش اصطکاک کمی با شیشه ای که روی ان قرار گرفته
دارد و همچنین طوری ساخته شده که با هر لرزه ای حرکت کند
مصریان باستان این نوع مجسمه ها را در اطاق هایی برای نگهبانی قرار می دادند و درون یک جایی بود که کسی نتواند انرا حرکت دهد
و از این نوع مجسمه ها برای این استفاده میشد تا ببیند کسی در ان محل رفت و امد داشته یا خیر
درست مثل دوربین های امنیتی
به همین خاطر در روز وقتی مردم از کنارش رد می شوند میلیمتری تکان میخوره و در عرض چندین ساعت چند سانتی متر تکان می خوره
و در شب که این رفت و امد نیست هیچ حرکتی نمی کنه
برای اینکه امتحان کنند بهتر است یک روز را تعطیل کنند تا معلوم شود که وقتی کسی در موزه نیست و حرکتی نیست از جایش تکان نخواهد خورد
فکر نکنم این همه علما مصرباستان شناس که در لندن هستند این چیز را که من می دانم ندانند
البته من در مورد اهرام سه گانه و مومیایی های فرعونی و مصر باستان معلوماتی دارم که شاید بجرات بتوانم بگویم کسی از انها خبر ندارد
حتی زاهی حواس
ولی راز این نوع مجسمه ها را فکر کنم باستان شناسان خبره حداقل مطلع هستند
و اگر نیستند بنده حاضرم طرز حرکت و چگونگی عمل این نوع مجسمه ها را برایشان توضیح دهم
البته اینها شاید برای جلب مشتری های بیشتری برای موزه این جریان را به لعنت فرعون و این چیزها ربط می دهند
تا مردم کنجکاو بیایند و نگاه کنند
من یک مجسمه فرعونی داشتم به شکلی چشمهایش را کنده کاری کرده بودند و با مقیاس های گردن که به نظر می رسید خیره شده توی چشم بیننده
با اینکه رنگی به کار نبرده بودند ولی انگار با چشمهایش حرف می زد
مجسمه را گذاشته بودم پشت یه شیشه که کسی دست نزنه
یکبار یکی از دوستانم امد و نمی دانم چرا هی در مورد این مجسمه سئوال می کرد و می خواست انرا بخرد و حاضر بود ده برابر قیمتی که داده بودم انرا بخرد
خلاصه صبح که بلند شدم دیدم مجسمه افتاده و شکسته درست از گردن دو قسمت شده بود
برام خیلی تعجب اور بود
تعجب ما انوقت بیشتر شد که دیدیم دیگه ان نگاه ژرف را در چشمهای مجسمه دیده نمی شود !!!!!!!ا
اگر خوانندگان گرامی دوست داشته باشند می توانم رمز و رازهایی را که در حدود معقولی باشد در مورد مومیای ها و اهرام مصر برایشان پست کنم
که شاید هیچ جا و هیچ وقت در مورد ان نه از کسی شنیده اند نه خواهند شنید !!!ا

نکنه نفرین همین مجسمه ات بوده که باعث شد پیرمرد روی شامبولت برینه
 

AFRIRAN

IPL Player
Jun 8, 2010
2,521
0
#6

اگر خوانندگان گرامی دوست داشته باشند می توانم رمز و رازهایی را که در حدود معقولی باشد در مورد مومیای ها و اهرام مصر برایشان پست کنم
که شاید هیچ جا و هیچ وقت در مورد ان نه از کسی شنیده اند نه خواهند شنید !!!ا
Daash General maa paa hastim. Chaks
 
Oct 18, 2002
12,085
17
here
www.apfn.org
#7
interesting, but the position of camera sucks
General jan, I like your explanation. I know in case of big and heavy statues located in some church the movement of ground underneath ( like when it rained the earth shifted) and the movement of supporting pillars had something to do with their turning/movements. other than that there maybe ajeneh involved. I do believe in existence of jen because I have seen them. I'd like to find more infom thanks a lot!

I think perhaps the friend who insisted in buying your statue was forced to like it by the jen which was giving it the "look" and since you didn't sell it, the jen got mad and broke your statue and left that is why the look was gone! (was your friend handsome/khosh tip?) lol :D but its true....

Some jens fall in love with humans and that has happened to a person whom I know. He was very handsome and this ugly female jen fell in love with him because he and his friends went to a jen-gir trying to find some mineral under the ground for the unvi. project but the jens gave them the run around and then a female started to like this guy even though he was married but the she jen wanted him to divorce his wife and marry her! He could see her but others in the same room could not, he said she was ugly and looked like black smoke, the jen would even follow him on the plane while he traveled and made life a living hell for my friend, she'd scratch him and ppl would see the hand marks and scratches appearing out of thin air on his body etc, etc.

some of you brainwashed ppl may think this is a hoax and invisible creatures do not exist. I say we only see a very small part of the wavelength of the energy or radiation out there, most of it is invisible then I guess the x or gamma rays don't exist> huh get your heads out of that damn tv and wake up!
 
Last edited:

shahinc

Legionnaire
May 8, 2005
6,745
1
#8
interesting, but the position of camera sucks
General jan, I like your explanation. I know in case of big and heavy statues located in some church the movement of ground underneath and the supporting pillars had something to do with their movements. other than that there maybe ajeneh involved. I do believe in existence of jen because I have seen them. I'd like to find more infom thanks a lot!
Can you tell us more about Ajenh ? Where do you see one? What did it look like and ...
 
Oct 18, 2002
12,085
17
here
www.apfn.org
#9
Can you tell us more about Ajenh ? Where do you see one? What did it look like and ...
when I was 6 or 7 years old we used to live in this apartment which was "haunted", I used to see fast moving black shapes in corner of my eyes and most of the times they bang dishes in the kitchen while no one was there and at nights I used to see them turning the lights on and off really fast while we were sleeping.

One night 2 of them came next to my bed and 1 of the hit me in the back 3 times and told me to get up (pa sho), scared the hell out of me and when I made sure they were gone I jumped and woke my mother and she woke my dad and they searched the house but nothing of value was missing (I mean his money and her jewelry were not touched)...
then my dad saw this old and ugly woman come out of the wall one early morning while he was praying an he said she stopped in the middle of the room and then turned around n looked at him and then left!
they can imitate the voice of other people too. Once this lady came down stairs and called my mom, we all thought this lady who was friend of the family was there but we ran out there and went down and even looked in the streets but she was nowhere to be found. we called her house and she was home on the other side of town
 
May 9, 2004
15,166
179
#12
interesting, but the position of camera sucks
General jan, I like your explanation. I know in case of big and heavy statues located in some church the movement of ground underneath ( like when it rained the earth shifted) and the movement of supporting pillars had something to do with their turning/movements. other than that there maybe ajeneh involved. I do believe in existence of jen because I have seen them. I'd like to find more infom thanks a lot!
!
با اجازه جناب افرایران
اول من به مهدی جواب بدهم و بعد در مورد رازهایی فرعونی برای دوستان مخصوصا جناب افرایران خواهم نوشت
بله مهدی عزیز جن وجود دارد
خیلی ها را می شناسم که چنین اتفاقاتی که برای شما پیش امده برای انها هم پیش امده
من قبلا حتی انزمان که به متافزیک اعتقاد داشتم برایم مسئله جن یک مسئله غیر مفهومی بود
با خودم می گفتم خیلی از مردم بخاطر مثلا کمبود اکسیژن یا خستگی یا علل دیگر چیزهایی می شنوند یا می بینند که فکر میکنند موجودات غیر زمینی هستند و انها را جن می نامند
با اینکه از برخی از دوستان و اشنایان این چیزها را شنیده بودم ولی اعتقادی به وجود جن حداقل به این شکلی که می گفتند و شما فرمودید نداشتم
مثلا میگفتم قدیمی ها چون زیر درخت می خوابیدند و در شب باعث کمبود کسیژن میشده اند به عالم هپروت می رفته اند و فکر میکرده اند جن و پری انها را اینطور کرده
خلاصه حتی برای وقایه ای که برای نزدیکترین دوستانم اتفاق افتاده بود و ربطی به درخت و اکسیژن و خستگی و اینجور چیزها نداشت
دلایلی می جستم
یک روز در یک مجلسی بودم و یک نفر که در انجا معروف بود به ارتباط با جن و این چیزها
بهش میگفتند ابو محسن
یعنی پدر محسن
من می دیدم که مثلا وزیر اقتصاد داریی کویت که در ان جلسه هم بود یعنی دکتر صلاح خورشید
خیلی به او احترام می گذاشت و همه جلویش بلند میشدند و خلاصه یک ابهتی در انجا داشت
یکبار می خواستم دستش بیاندازم یکی از دوستان من را منع کرد
من حرف دوستم را گوش نکردم و چند تا حرف گنده بهش انداختم که یعنی این چیزهایی که می گویی
بلانسبت ک* و شعر است
رو به من کرد و گفت تو مگر مسلمان نیستی گفتم اره
گفت چطور می گویی جن وجود ندارد
من گفتم به این شکلی که شما میگویید نیست
شاید جن یک نیروی مافوق الطبیعه باشد که به شکلی بر انسان اثر می گذارد و یا مثلا انسان بخاطر نقص هوا یا خستگی یا مرض این چیزها را احساس میکند و می بیند
لبخند زد و گفت تو مریض هستی یا خسته
گفتم خیر
گفت برایت ثابت میکنم که جن وجود دارد ولی بشرطی که ترسو نباشی
چون جن کمتر دو رو بر ادم ترسو می رود مخصوصا جن مسلمان
من اینجا واقعا نتوانستم خودم را بگیرم و بلند بلند خندیدم که این باعث شد طرف بیشتر عصبانی شود
گفتم مگر جن مسلمان و کافر داریم
خلاصه سرتون را درد نمی اورم
انشب به من یک انگشتری داد و گفت اگر راست می گویی این انگشتر را بکن دستت و امشب بخواب
من هم قبول کردم
یک انگشتر عقیق جگری عادی بود
انرا دستم کردم ولی موقع خواب احساس کردم اول انگشتان پایم بی حس شد و کم کم این بی حسی به بالا و بلاتر تا نزدیک سینه ام رسید
اینجا واقعا وحشت کردم
درست مثل فیلمهای وحشتناکی که توی سینما می دیدم
داشت تمام بدنم بی حس میشد انگار یک موجود دیگری داشت جسد من را تسخیر میکرد هنوز دست هایم حس داشت با هزار زحمت انگشتر را از انگشتم در اوردم و پرت کردم چند متر دورتر
بعد ازچند ثانیه احساس کردم دوباره می توانم پاها و انگشتانم را تکان دهم
از ترس بلند شدم و رفتم توی حمام که اب به صورتم بزنم
اینجا برایم صحنه ای پیش امد که ممکن بود خیلی ها سکته کنند
درست توی حمام وقتی به اینه نگاه می کردم پشت سرم ابو محسن بود و با لبخند گفت
الان باور میکنی ؟
از بس ترسیده بودم احساس می کردم قلبم می خواهم از سینه ام بیرون بپرد سریع رفتم و دوستم که در اطاق بغلی خواب بود را بیدار کردم
او وقتی مرا به این شکل دید از ترس برگشت و دوباره رفت توی اطاق
بعدا گفت چهره ات انقدر زرد و ترسناک شده بود که در وهله اول نشناختمت
تقریبا از ساعت سه شب تا وقتی که هوا روشن شد نمی توانستم چیزی بگویم
صبح رفتم و ان انگشتر را به او پس دادم
بعدها کم کم با این جور امور بیشتر اشنا شدم و فهمیدم که وقتی بعضی ها این چیزها را می گویند از روی دیوانگی یا خستگی و اینجور چیزها نیست و یک واقعیت است
اگر شما در مورد عرج السواحل شنیده اید
عرج السواحل هم در خودش نوعی جن دارد
البته وقتی ما می گوییم جن به نظر بعضی ها یک حیوان بد قیافه زشت می اید
ولی به نظر من جن یک نوع نیروی خارق العاده است که می تواند به شکلهای مختلفی ظهور کند
از شکل یک انسان یا حیوان گرفته تا یک طیف یا صدا یا حتی یک احساس
من یک عرج السواحل پیش یک سودانی دیدم که اگر انرا کنار هر قفلی نگه می داشتی به شکل عجیبی باز میشد
اگر انرا داخل یک لیوان شیشیه ای میگذاشتی تکه تکه میشد
و اگر انرا کنار اب جوش میگذاشتی بخار نمیشد
این عرج السواحل یک نوع جن یا همان نیروی خارق العاده ای دارد که اگر انرا حمل کنی برایت کارهای عجیبی انجام میدهد
برخی از نگین های معروف به عقیق سلیمانی هم دارای این نوع نیروهای خارق العاده هستند که تنها کسانی که انها را حمل میکنند از قدرت عجیب و غریب ان با خبر هستند
البته خیلی ادم های شیاد ی هم هستند که مردم را فریب می دهدند و به انها سنگ هایی مانند اینگونه سنگ ها غالب میکنند
و وقتی عده بسیاری این را می بینند فکر میکنند چنین چیزی اصلا وجود ندارد و یک نوع دغل بازی است همانطور که خود من قبلا اینطور فکر میکردم
یک نوع سنگ هست که اگر روی ان نوعی طلسم را نوشتی باعث می شود نیوری خارقالعاده ای پیدا کند
این نوع طلسم ها را تنها بزرگان و هاخامان بزرگ یهودی و برخی از افرادی در عمان و مغرب می توانند بنویسند
طلسم های یهودی بسیار بسیار قدرتمند هستند
همینطور طلسمهای مغربی
البته عمان هم در برخی از قبایل افرادی دارد که می توانند این طلسمها را درست کنند
ولی برای یک مسلمان بکار بردن انها حرام است
خلاصه در این مورد اگر بخواهم بنویسم احتیاج به ده بیست صفحه است
از وقایعی که برای دوستان و اشنایان پیش امده تا چیزهای که خودم با چشم خودم دیدم و احساس کردم
از سنگهای عقیق سلیمانی تا طلسمهای عجیب و غریب
یکی از انها یک سنگ سلیمانی بود که غیب میشد و در وقت معینی دوباره بر میگشت سرجایش
البته ماجرای اینگونه اشیا و توضیح و تفسیر ان به درازا میشکد و اینجا مجالی نیست مخصوصا اینکه اکثریت افراد در اینجا به این جور چیزها نه اعتقاد دارند نه دیده اند و نه شنیده اند
و فوقش با یک شیادی در جایی برخورد کرده اند و فکر میکنند تمام این حرفها دغل بازی و جمبل بازی است
اگر دوست داشتید در مورد طلسم ها و ماجرای یکی از انها را که تنها برای کنجکاوی خریدم برایتان شرح می دهم


متشکرم
 

kasra1930

National Team Player
Dec 30, 2011
5,860
1,343
#13
قاعده اش اصطکاک کمی با شیشه ای که روی ان قرار گرفته
دارد و همچنین طوری ساخته شده که با هر لرزه ای حرکت کند
مصریان باستان این نوع مجسمه ها را در اطاق هایی برای نگهبانی قرار می دادند و درون یک جایی بود که کسی نتواند انرا حرکت دهد
و از این نوع مجسمه ها برای این استفاده میشد تا ببیند کسی در ان محل رفت و امد داشته یا خیر
درست مثل دوربین های امنیتی
به همین خاطر در روز وقتی مردم از کنارش رد می شوند میلیمتری تکان میخوره و در عرض چندین ساعت چند سانتی متر تکان می خوره
و در شب که این رفت و امد نیست هیچ حرکتی نمی کنه
برای اینکه امتحان کنند بهتر است یک روز را تعطیل کنند تا معلوم شود که وقتی کسی در موزه نیست و حرکتی نیست از جایش تکان نخواهد خورد
فکر نکنم این همه علما مصرباستان شناس که در لندن هستند این چیز را که من می دانم ندانند
البته من در مورد اهرام سه گانه و مومیایی های فرعونی و مصر باستان معلوماتی دارم که شاید بجرات بتوانم بگویم کسی از انها خبر ندارد
حتی زاهی حواس
ولی راز این نوع مجسمه ها را فکر کنم باستان شناسان خبره حداقل مطلع هستند
و اگر نیستند بنده حاضرم طرز حرکت و چگونگی عمل این نوع مجسمه ها را برایشان توضیح دهم
البته اینها شاید برای جلب مشتری های بیشتری برای موزه این جریان را به لعنت فرعون و این چیزها ربط می دهند
تا مردم کنجکاو بیایند و نگاه کنند
من یک مجسمه فرعونی داشتم به شکلی چشمهایش را کنده کاری کرده بودند و با مقیاس های گردن که به نظر می رسید خیره شده توی چشم بیننده
با اینکه رنگی به کار نبرده بودند ولی انگار با چشمهایش حرف می زد
مجسمه را گذاشته بودم پشت یه شیشه که کسی دست نزنه
یکبار یکی از دوستانم امد و نمی دانم چرا هی در مورد این مجسمه سئوال می کرد و می خواست انرا بخرد و حاضر بود ده برابر قیمتی که داده بودم انرا بخرد
خلاصه صبح که بلند شدم دیدم مجسمه افتاده و شکسته درست از گردن دو قسمت شده بود
برام خیلی تعجب اور بود
تعجب ما انوقت بیشتر شد که دیدیم دیگه ان نگاه ژرف را در چشمهای مجسمه دیده نمی شود !!!!!!!ا
اگر خوانندگان گرامی دوست داشته باشند می توانم رمز و رازهایی را که در حدود معقولی باشد در مورد مومیای ها و اهرام مصر برایشان پست کنم
که شاید هیچ جا و هیچ وقت در مورد ان نه از کسی شنیده اند نه خواهند شنید !!!ا

جناب تیمسار***ای بزرگ ایران زمین،اینجانب سر گروهبان کسرا،از اطلاعات سرکار که همچون همیشه پر بار و لذت بخش میباشد،بسیار استفاده می***کنم، از زحمات شما کمال تشکر را دارم
.
 
May 9, 2004
15,166
179
#14
Daash General maa paa hastim. Chaks
خواهش میکنم دوست عزیز
رازهای زیادی در اینکه چرا اهرام های متعددی مخصوصا اهرام سه گانه جیزه را با این همه ابهت و مشقت فراوان ساخته اند هست
البته خیلی ها برایشان تعجب اور است که مگر برای ساختن مقبره یک فرعون معقول است چنین اهرامی ساخته شود
برخی از دانشمندان اینکه اهرام مقبره بوده را رد می کنند و دلایلی هم می اورند
ولی یکی از بزرگترین رازهای مصر باستان یعنی چرا اهرام را ساختند را برای شما اینجا توضیح میدهم
قبل از ان بگذارید یک سئوال کنم
ایا تا کنون در این هرمها مقبره ای یافته اند ؟ بهتر بگویم جسد فرعونی را در ان کشف کرده اند ؟
خیر
پس این ساختمان عظیم برای چه بوده
جواب مقبره ای تنها برای چهل روز
و بعد از ان جسد فرعون را منتقل می کردند به جای دیگری مانند وادی ملوک که بعدها کشف شد
فرعون و یا حتی بزرگان مصر بعد از مرگ تنها برای چهل روز درست در زیر این اهرام قرار می گرفته اند
تا جسدشان در مدت این چهل روز سالم بماند
این اهرام باعث میشود که سلولهای مرده جسد انها دورتر از انچه در جاهای دیگر از بین می رود از بین برود
یعنی به شکل عجیبی انرا حفظ میکند
حالا چرا اینکار را میکردند
انها بر این اعتقاد بوده اند که روح در مدت این زمان می تواند به عالم دیگری منتقل شود دستها می بایستی به شکلی بر روی سینه قرار گید که بتوانند به بعد چهارم برسند
بنده خودم این حرکت را امتحان کرده ام
شما هم می توانید این حرکت یعنی وقتی که بسیار خسته هستید درست مثل شکلی که مومیایی ها ی مصری خوابیده اند بخوابید و درست دستهایتان را به همان شکل قرار دهید
به این شکل می توانید به بعد چهارم نفوذ کنید !!!ا
من شخصا هم خودم و برای چند نفر از دوستان این را انجام داده ام
خستگی می بایستی بیشتر جسمی باشد تا عقلی
و هرگاه دستهایتان را به این شکل قرار دهید احساس می کنید که می توانید به هرجا بخواهید بروید
دست راست روی دست چپ بشکلی که در مومیایی ها مصر باستان می بینید
یعنی برایتان حرکت در زمان و مکان میسر خواهد شد
البته شخص می بایستی در هنگام این حرکت بدنی کاملا خسته داشته باشد ولی فکر وعقل خستگی ای همتای جسد نداشته باشد
مصریان باستان برای اینکه بعد از مرگ بتوانند به عالم دیگری بروند مردگانشان را در منقطه معینی از هرم دفن می کردند و با همان شکلی که توضیح دادم و در تمام مومیایی های مصر باستان می بینید
هیچ کجا مومیایی بزرگ مصریی را نخواهید دید که دستانش به این شکل قرار نگرفته باشد
صاف بودن دست ها یعنی محرومیت از ابدیت
هر هرمی یک جای کاملا مخصوص با اندارهای مناسب بدون کم کاست دارد که تنها در انجا است که سلوهای بدن میتواند در عرض این چهل روز سالم نگه داشته شوند
اطاقی که هیچ جسدی در ان پیدا نشد
و دانشمندان برایشان یک معما حیرت اور بود
این اطاق مقبره فرعون بود
ولی تنها برای چهل روز
نه تنها مقبره فرعون بلکه مقبره بسیاری از امرا و بزرگان مصر باستان و حکمرانانی بعد از فرعون
تا اخرین کسی که انجا دفن شد و بعد از چهل روز به جای دیگری منتقل شد
و بعد از ان با امدن ایینی دیگر درب ورودی و خروجی ان را برای همیشه بستند
و مقبره ای بدون جسد ماند
یک دستگاه ماشین شویی را در نظر بگیرد که ماشین از یک طرف داخل می شود و از طرف دیگر خارج می شود
این اهرام درست مثل ان دستگاه بکار برده میشده و ماشین ها اجساد بزرگان مصر باستان بوده اند
همچنین همانطور که گفتم طرز قرار گرفتن دستها
که شاید هیچ جای دیگری در تمام انترنت و کتب وپژوهش های مصر باستان بگردید در مورد ان نخواهید یافت
خودتان می توانید امتحان کنید
در زمانی که بدنتان کاملا خسته است ولی مغز هنوز به اندازه بدن خسته نیست و فعال است این کار را انجام دهید
البته بهتر است که هنگام غروب خورشید باشد
این یکی از رازهایی بود که به شما قول دادم در مورد مصر باستان برایتان پست کنم
رازهای عجیب تری هم هست
رازهای زیادی که می توانند انقلابی در شناخت مصر باستان بوجود اورند
 

Attachments

ashtar

National Team Player
Aug 17, 2003
5,448
19
#16
با اجازه جناب افرایران
اول من به مهدی جواب بدهم و بعد در مورد رازهایی فرعونی برای دوستان مخصوصا جناب افرایران خواهم نوشت
بله مهدی عزیز جن وجود دارد
خیلی ها را می شناسم که چنین اتفاقاتی که برای شما پیش امده برای انها هم پیش امده
من قبلا حتی انزمان که به متافزیک اعتقاد داشتم برایم مسئله جن یک مسئله غیر مفهومی بود
با خودم می گفتم خیلی از مردم بخاطر مثلا کمبود اکسیژن یا خستگی یا علل دیگر چیزهایی می شنوند یا می بینند که فکر میکنند موجودات غیر زمینی هستند و انها را جن می نامند
با اینکه از برخی از دوستان و اشنایان این چیزها را شنیده بودم ولی اعتقادی به وجود جن حداقل به این شکلی که می گفتند و شما فرمودید نداشتم
مثلا میگفتم قدیمی ها چون زیر درخت می خوابیدند و در شب باعث کمبود کسیژن میشده اند به عالم هپروت می رفته اند و فکر میکرده اند جن و پری انها را اینطور کرده
خلاصه حتی برای وقایه ای که برای نزدیکترین دوستانم اتفاق افتاده بود و ربطی به درخت و اکسیژن و خستگی و اینجور چیزها نداشت
دلایلی می جستم
یک روز در یک مجلسی بودم و یک نفر که در انجا معروف بود به ارتباط با جن و این چیزها
بهش میگفتند ابو محسن
یعنی پدر محسن
من می دیدم که مثلا وزیر اقتصاد داریی کویت که در ان جلسه هم بود یعنی دکتر صلاح خورشید
خیلی به او احترام می گذاشت و همه جلویش بلند میشدند و خلاصه یک ابهتی در انجا داشت
یکبار می خواستم دستش بیاندازم یکی از دوستان من را منع کرد
من حرف دوستم را گوش نکردم و چند تا حرف گنده بهش انداختم که یعنی این چیزهایی که می گویی
بلانسبت ک* و شعر است
رو به من کرد و گفت تو مگر مسلمان نیستی گفتم اره
گفت چطور می گویی جن وجود ندارد
من گفتم به این شکلی که شما میگویید نیست
شاید جن یک نیروی مافوق الطبیعه باشد که به شکلی بر انسان اثر می گذارد و یا مثلا انسان بخاطر نقص هوا یا خستگی یا مرض این چیزها را احساس میکند و می بیند
لبخند زد و گفت تو مریض هستی یا خسته
گفتم خیر
گفت برایت ثابت میکنم که جن وجود دارد ولی بشرطی که ترسو نباشی
چون جن کمتر دو رو بر ادم ترسو می رود مخصوصا جن مسلمان
من اینجا واقعا نتوانستم خودم را بگیرم و بلند بلند خندیدم که این باعث شد طرف بیشتر عصبانی شود
گفتم مگر جن مسلمان و کافر داریم
خلاصه سرتون را درد نمی اورم
انشب به من یک انگشتری داد و گفت اگر راست می گویی این انگشتر را بکن دستت و امشب بخواب
من هم قبول کردم
یک انگشتر عقیق جگری عادی بود
انرا دستم کردم ولی موقع خواب احساس کردم اول انگشتان پایم بی حس شد و کم کم این بی حسی به بالا و بلاتر تا نزدیک سینه ام رسید
اینجا واقعا وحشت کردم
درست مثل فیلمهای وحشتناکی که توی سینما می دیدم
داشت تمام بدنم بی حس میشد انگار یک موجود دیگری داشت جسد من را تسخیر میکرد هنوز دست هایم حس داشت با هزار زحمت انگشتر را از انگشتم در اوردم و پرت کردم چند متر دورتر
بعد ازچند ثانیه احساس کردم دوباره می توانم پاها و انگشتانم را تکان دهم
از ترس بلند شدم و رفتم توی حمام که اب به صورتم بزنم
اینجا برایم صحنه ای پیش امد که ممکن بود خیلی ها سکته کنند
درست توی حمام وقتی به اینه نگاه می کردم پشت سرم ابو محسن بود و با لبخند گفت
الان باور میکنی ؟
از بس ترسیده بودم احساس می کردم قلبم می خواهم از سینه ام بیرون بپرد سریع رفتم و دوستم که در اطاق بغلی خواب بود را بیدار کردم
او وقتی مرا به این شکل دید از ترس برگشت و دوباره رفت توی اطاق
بعدا گفت چهره ات انقدر زرد و ترسناک شده بود که در وهله اول نشناختمت
تقریبا از ساعت سه شب تا وقتی که هوا روشن شد نمی توانستم چیزی بگویم
صبح رفتم و ان انگشتر را به او پس دادم
بعدها کم کم با این جور امور بیشتر اشنا شدم و فهمیدم که وقتی بعضی ها این چیزها را می گویند از روی دیوانگی یا خستگی و اینجور چیزها نیست و یک واقعیت است
Nice story General. Unfortunately there are a couple of subtle but important problems with the story you have told that seriously undermines your conclusion of "jen", spirits, supernatural powers or whatever you like to call it as being responsible for your experience. This Abu Mohsen character, if indeed exists as you say, sounds like every other charlatan out there. Here's why:

- 1st, like all other charlatans he starts his premiss by setting an escape clause for himself. In this case his escape clause is that you must be brave because the "ajeneh" don't like scared people. What does that mean? It means if you don't experience anything he would be ready to turn around and say well you didn't experience anything because you are too much of a coward. This is much like the Evangelical charlatans who go around supposedly performing miracles and when they can't truly heal a cripple they blame the cripple's lack of faith for not being able to walk instead of their own lies and deceits.

- 2nd, what you experienced can easily be explained by either some form of hallucinogenic drug he may have given you without you realizing it (i.e. slipping you a mickey) or perhaps had laced the ring with the hallucinogen or perhaps less likely with power of suggestion. If this guy was for real he would've told you exactly what to expect and what exactly you would be experiencing. But he didn't tell you what exactly you would be experiencing and what "visions" you would be seeing because there was no way for him to predict what kind of auditory, visual or tactile hallucination you would be having.

- 3rd, ask yourself if this "jen" resides within that ring then why would you have the vision of Abu Mohsen in the mirror after you took the ring off and if the power of the ring was so strong as to have a radius of influence why would it not affect your roommate?

- 4th, the difference between reality and fantasy is reproducibility and predictability of whatever is being discussed and more importantly for general population to be able to either observe or at the very least experience the effects of it. For example, how do we know that electromagnetic and its force is real and not just some fantasy or someone's hallucination? Because not only it is predictable and reproducible but even if the general population doesn't know or understand the laws that govern electromagnetic or if they don't know how to reproduce it they still can verify experiencing its effects and thus you know that you are not simply hallucinating about it. It's like how do you know the car you see in the street is real and not just your imagination? It's because other people can verify seeing the same thing. Otherwise by definition it simply becomes your imagination and not reality. Now in the case of this Abu Mohsen and "jen" business if the general population can neither reproduce it or at the very least experience and verify the effects of it then one has to conclude it to be either fake or merely a hallucination.
 
Last edited:
Oct 18, 2002
12,085
17
here
www.apfn.org
#17
thanks a lot General jaan for the info.
I enjoyed reading them and learned a lot of new things indeed.
like I said ppl who don't believe in existence of unseen are the same idiots who used to kill scientists for saying earth is round or air has oxygen or lots of other things like as recent as discovery of the bacteria or microbes which are too small to see yet can kill big animals and/or humans. And that even got violently opposed by the old timer scientist who dismissed it as a hoax!

I guess when ppl get to certain age like from 18 to 30 years old this fog of stupidity covers their brains and they want to think the same as their peer groups and media and are scared shi*less from thinking outside of the box (so that speaks). I know when I was around that age I didn't believe in Jen or ghost or any of that bcs it was not popular I guess or I thought I was too tough to think that even though I had seen stuff 1st hand ...
But I had to believe bcs our religion says they exist so I left that to interpretation...(I thought well maybe Koran is talking about bacteria since they can be good or bad etc.)
So a long ago I called my older brother and asked him if the things I used to see in that house was real or was it child imagination. He said no way, they had seen them too and it was no nightmare or imagination.(these days sleep apnea is popular lol of course by the orders of pharmaceutical Cos) ...

What I heard was that the reason jews call Soleyman as King Solomon and not the prophet is that these jews were worshipping these jens or demons and when hazrat Solyman took the demons as slaves and made them build his temple the jews started to dislike Solomon and called his a dictator (same shi* they still fool idiots with, that shah is bad but jomboori shi* is good, khaak to sare shoma mellate ahmagh),,..
that is why the jewish leaders can do/undo telesm or talisman it is because they have connection with demons.
this univ. prof. gave hours of speech about this so it is not a joke although the tv-headed idiots who can't see beyond their noses might think otherwise...

One interesting note:
When I went back to Iran after 33 years I went to se if that house was still there although most of the homes were beaten down and replaces with these ugly a** "towers" (or as I call them Borje Zahre Maar) especially in Shemiran but I was amazed to see that old ugly dark building still standing there and Nothing has changed the same damn door the same white stones the same everything.
I am sure some force is keeping it intact bcs it is so ugly and old that I cannot believe it sits in a very posh area and is still intact?! (You dare trying to change that house I bet many did and any died suddenly of things like cancer or accidents)...I just assume that I wished I knew for real...

btw I took couple of pictures with flash and I saw huge orbs all over the front of that building !
 
Last edited:
May 9, 2004
15,166
179
#18
Nice story General. Unfortunately there are a couple of subtle but important problems with the story you have told that seriously undermines your conclusion of "jen", spirits, supernatural powers or whatever you like to call it as being responsible for your experience. This Abu Mohsen character, if indeed exists as you say, sounds like every other charlatan out there. Here's why:

- 1st, like all other charlatans he starts his premiss by setting an escape clause for himself. In this case his escape clause is that you must be brave because the "ajeneh" don't like scared people. What does that mean? It means if you don't experience anything he would be ready to turn around and say well you didn't experience anything because you are too much of a coward. This is much like the Evangelical charlatans who go around supposedly performing miracles and when they can't truly heal a cripple they blame the cripple's lack of faith for not being able to walk instead of their own lies and deceits.

- 2nd, what you experienced can easily be explained by either some form of hallucinogenic drug he may have given you without you realizing it (i.e. slipping you a mickey) or perhaps had laced the ring with the hallucinogen or perhaps less likely with power of suggestion. If this guy was for real he would've told you exactly what to expect and what exactly you would be experiencing. But he didn't tell you what exactly you would be experiencing and what "visions" you would be seeing because there was no way for him to predict what kind of auditory, visual or tactile hallucination you would be having.

- 3rd, ask yourself if this "jen" resides within that ring then why would you have the vision of Abu Mohsen in the mirror after you took the ring off and if the power of the ring was so strong as to have a radius of influence why would it not affect your roommate?

- 4th, the difference between reality and fantasy is reproducibility and predictability of whatever is being discussed and more importantly for general population to be able to either observe or at the very least experience the effects of it. For example, how do we know that electromagnetic and its force is real and not just some fantasy or someone's hallucination? Because not only it is predictable and reproducible but even if the general population doesn't know or understand the laws that govern electromagnetic or if they don't know how to reproduce it they still can verify experiencing its effects and thus you know that you are not simply hallucinating about it. It's like how do you know the car you see in the street is real and not just your imagination? It's because other people can verify seeing the same thing. Otherwise by definition it simply becomes your imagination and not reality. Now in the case of this Abu Mohsen and "jen" business if the general population can neither reproduce it or at the very least experience and verify the effects of it then one has to conclude it to be either fake or merely a hallucination.
جناب اشتر
تمام اینهایی را که فرمودید منطقی است
و بنده با ادمهای برخورد کردم که به همین شکلی که جنابعالی فرمودید سعی میکنند دیگران را فریب دهند
مثلا شخص را چنان تحت تاثیر چیزی قرار میدهند که شخص اگر یک اتفاق روزانه که همیشه برایش می افتاده در روز بعد از حرفهای اینگونه اشخاص برایش اتفاق بیافتد ان را ربط می دهد به حرفهای ان شیاد
ولی بسیاری از چیزها هم هست که من خودم انها را امتحان کردم و واقعا برایشان هیچ جوابی منطقی نیافتم
مثلا در مورد همین عرج السواحل که گفتم
شاید شما چون انرا تجربه نکرده اید باور نمی کنیم و برایتان یک جمبل است
من هم تا قبل از اینکه تجربه عینی کنم باورم نمیشد
با اینکه نزدیکترین دوستان برایم قسم می خوردن که حقیقت دارد
درست مثل شما فکر میکردم
می گفتم تنها و تنها یک تلقین قوی است که شخص به خودش میکند و از کوچکترین شیی این داستان ها بوجود می اید
من خودم عرج السواحل را امتحان کردم
البته خیلی ها هستند که عرج های تقلبی را به جای اصلی به کسی میدهند و شخص بعد از مدتی فکر میکند هه انها دروغ است
چون عرج سواحل اصلی بسیار بسیار گران قیمت است و عرج اصلی کارهایی میکند که ممکن نیست انها را یک حادثه عادی یا اتفاقی دانست
یا اشیایی که انقدر ملموس هستند که نمی شود انها را رد کرد
مثلا در مورد همین ابو محسن
وقتی من انگشتر را از او گرفتم برایم صد در صد یک ادم دروغگو بود
ولی ان احساسی که به من دست داد یک احساس واقعی بود
با چشمهای خودم او را دیدم
در جسد خودم ان چیز را احساس کردم
ووقتی انگشتر را در اوردم ان احساس بر طرف شد
این را نمی توانم انکار کنم و بگویم به خودم تلقین کرده بودم
چون اصلا اعتقادی به این حرفها نداشتم
یا نگینی که غیب میشود
این را با پنج شش نفر از دوستان تجربه کردیم همه انها هم مثل شما و بقیه با این حرفها مخالف بودند
ولی اتفاق افتاد
چیزهایی هستند که ما نمی توانیم انها را در قالب منطقی که ما با ان اشنا هستیم بریزیم
باور کنید من از همه شکاک تر به این امور بودم
چطور می توانم چیزی را که دها بار تجربه عینی کردم رد کنم
مثلا عرج را در دستم میگرفتم در اتومبیل خود بخود باز میشد
یا قفل در باز میشد یا هر قفل دیگری را به اسانی باز می کرد
یا شیشیه را تکه تکه میکرد
و چیزهای دیگر که بهتر است در مورد ان ننویسم چون وقتی در این گونه موارد با اشخاصی که به اینجور چیزها اعتقاد ندارند حرف میزنی میگویند یارو کس خل است
چنانکه من درمورد قبلا اینگونه افرادی که این حرفها را می زدند حالا حتی اشخاصی که سالها انها را می شناختم و می دانستم ادمهای رزینی هستند می دیدم
و میگفتم اینها خیالاتی هستند و عقلشان ا از دست داده اند
چنین چیزی امکان ندارد
من به شما و بقیه هم حق میدهم این چیزها را باور نکنید و باور نخواهید کرد مگر خودتان نه یک بار نه دو بار بلکه دها بار امتحان کنید
تا ببینید اینگونه چیزها حقیقت هستند و وجود دارند


متشکرم
 
May 9, 2004
15,166
179
#19
البته ما وقتی به اینگونه امور می نگریم
می بینیم که انکار ان از طرف افرادی که با اینگونه امور اشنایی ندارند یا فقط شنیده اند بسیار منطقی است
زیرا اینگونه امور نه با منطق علمی و فیزیکی جور در می اید نه منطق حسی و عقلی ما از کودکی تا به الان
همچنین بعضی اوقات ما خیالاتی میکنیم یا مثلا یک سایه برای ما به شکلی در می اید و فکر می کنیم همه اینگونه امور تنها و تنها تخیلات و هزیان است
درست همانطور که من قبلا این امور را می پنداشتم
و غیر از این بسیاری از شیادان هستند کهاز سادگی مردم استفاده می کنند و مخصوصا انها باعث می شوند که رد اینگونه امور قوت بیشتری پیدا کند
و تمام این اشیا را یک نوع دغل بازی و شیادی به حساب اورد
از یک طرف منطقی نبودن این امور از طرف دیگر فریبکاری یک عده باعث میشود که بحث د مورد اینکونه موارد از طرف اکثریت بحثی در مورد شیادی و فریبکاری و جمبل بحساب اید
و اکثریت هم حق دارند
مثلا در مورد همین مجسمه مومیایی
که بعضی ها سعی میکنند انرا یک چیز غیر طبیعی نشان دهند
یا شبح هایی که بارها در مورد ان در قلعه های انگلستان می شنویم
که اکثر انها فقط و فقط جنبه تبلیغاتی دارند
 

ahmad-a

Bench Warmer
Feb 9, 2007
844
0
#20
اتفاقاً من هم به اجنه و این چیزها اعتقاد نداشتم تا اینکه یکی از این اجنه (که نامش ابو کاپرفیلد یا چیزی در این مایه ها بود) به شهر ما آمد. کارهایی کرد که از اون وقت به جنّ (مخصوصا از نوع بو داده اش) ایمان آوردم.