Nope, that's not my logic.
First off, since we are talking about past why do not we stick to the original name, Taj, I think it's more appropriate.
I think Taj and Tajies should be (and were) appreciative of services of others who came to help them, like Gholam Vafakhah, Moeini brothers (though one joined the club later) and Khordbin. This goes to other teams who used yarane komaki as well.
Nevertheless as I said before I found your attempt to argue for Taj oweing champ to khordbin to be cute and a good one, unless in your logic you were serious and meant it. Then I would be
speechless!
First off, since we are talking about past why do not we stick to the original name, Taj, I think it's more appropriate.
I think Taj and Tajies should be (and were) appreciative of services of others who came to help them, like Gholam Vafakhah, Moeini brothers (though one joined the club later) and Khordbin. This goes to other teams who used yarane komaki as well.
Nevertheless as I said before I found your attempt to argue for Taj oweing champ to khordbin to be cute and a good one, unless in your logic you were serious and meant it. Then I would be
speechless!
OK, Taj it is.
Now, as for Khordbin joining Taj and our dear friend Nadersan claiming that Taj did Khordbin a favor by allowing him play with Taj and therefore be part of a championship team.
My response to that was that this was a two way street. Khorbin joined Taj to help Taj win a championship and since it paid off, he ended up being part of a championship team.
Do you see anything wrong with that logic?
Now, as for Khordbin joining Taj and our dear friend Nadersan claiming that Taj did Khordbin a favor by allowing him play with Taj and therefore be part of a championship team.
My response to that was that this was a two way street. Khorbin joined Taj to help Taj win a championship and since it paid off, he ended up being part of a championship team.
Do you see anything wrong with that logic?
I do agree with you, as you said it is a two way street. Taj got the benefit of the players loaned out to them and in return those players got to play at Asian level (something they may not have been able to do with their own team) and eventually be part of the champion team. In general everyone on the team (on the bench or field) must have contributed to their success.
As for Khordbin's contribution and impact, we should ask Kasra, he knows better. So far from what he has posted Khordbin came in as a sub in at least two games, scored one of the eight goals Taj scored in its first 3 games. Vafakhah and Moeini brothers seemed to have played more minutes in the first two games.
By the way, F. Moeini who scored in the first game, later on became PP's player.
As for Khordbin's contribution and impact, we should ask Kasra, he knows better. So far from what he has posted Khordbin came in as a sub in at least two games, scored one of the eight goals Taj scored in its first 3 games. Vafakhah and Moeini brothers seemed to have played more minutes in the first two games.
By the way, F. Moeini who scored in the first game, later on became PP's player.
دوست عزیز،این عکسی*** است که درست یک ماه قبل از بازیهای باشگاه آسیا انداخته شده است .تاریخ این عکس مربوط میشود به ۲۰ اسفند ۱۳۴۸.این تیم*** جوانان ایران است به سر مربیگری رایکف.در این تیم*** محمود خوردبین توسط رایکف دعوت میشود.تیم*** تاج تقریبا با این ترکیب به جام باشگاه***های آسیا میرود.
درست یک ماه بعد تاج اولین دیدار خود را شروع می***کند،این تنها عکسی*** است از خوردبین که با تاجیها انداخته است،تاریخ عکس ۲۰ اسفند ۱۳۴۸،مربوط به شمارهٔ ۸۰۰ کیهان ورزشی.
اما نفرات این تیم***،از راست ایستاده:
خوردبین(پرسپولیس)،خوش آیند(اهواز)،عبداللهی(تاج)،حجازی(تاج)،حسن مرادی(راه آهن)
نشسته:
مژدهی(تاج)،مسعود معینی(بانک ملی***)،،مظلومی(تاج)،رئیسی(اهواز)،امیر سه*** برادران(اهواز)
خوب حتا یک پرسپولیسی بغیر از خوردبین در این تیم*** نیست.اما چرا رایکف فقط تاجیها و اهوازیها را دعوت کرد؟چرا که می***خواست با یک تیر دو نشون بزند.چرا که یک تورنیمنت فوتبال بود که جوانان ایران نماینده ایران بود،که این می***توانست یک تجربه***ی بزرگی*** برای تیم*** جوانان و هم برای تاجیها باشد که باید درست یک ماه بعد در بازیهای آسیا شرکت میکردند.یعنی*** در حقیقت چند بازی تدارکاتی برای تیم*** تاج نیز محسوب میشد.
رایکف علاقه*** عجیبی*** به خوردبین داشت چرا که او را بسیار زیرک در خط*** حمله می***دانست،میگفت،خوردبین را به من دهید تا یک فوروارد تمام عیار تحویل تیم*** ملی*** بدهم.روی همین علاقه*** وافر رایکف بود که خوردبین تنها پرسپیلیسی تیم*** تاج تهران بود که هم بازی کرد و هم گًل زد
محمود خوردبین در روز یکشنبه*** ۱۶ فروردین ۱۳۴۹،در بازی با تیم*** سلانگر مالزی در نیمهٔ دوم بجای مهدی هاج محمد،وارد بازی شد،یعنی*** وقتی*** که تاج با هیت تریک مظلومی در دقایق ۷،۱۵ و ۵۴ ۳-۰ جلو بود،علت آوردن خوردبین،بیشتر کردن گًل زده برای تاج بود،که البته بازی با همین نتیجه تمام شد.
خوردبین دو بار برای تاج بازی کرد که در یکی*** از آنها برای تاج گًل زد.خوردبین،بسیار فرصت طلب در خط*** حملهٔ پرسپولیس بود،که زیر نام***های بهزادی،کلانی،و ایرانپاک مدفون شد،او بچه و فوروارد محبوب رایکف بود،و به بچه خوشگل جوانان ایران معروف بود.او در دوران جوانی*** بسیار خوشتیپ بود و بسیاری محبوبیت او را در ایران با جورج بست ایرلندی مقایسه میکردند.
پاتوق خوردبین قصر یخ نزدیک میدون ونک بود و ماشین ب م و نارنجی رنگی*** داشت،که دختران مدرسه انوشیروان دادگر پس از به زنگ خوردن کلاس برای دیدن او خود را با هر زحمتی بود به میدون ونک میرسوندند تا او را ببینند.
خوردبین دو بار برای تاج بازی کرد که در یکی*** از آنها برای تاج گًل زد.خوردبین،بسیار فرصت طلب در خط*** حملهٔ پرسپولیس بود،که زیر نام***های بهزادی،کلانی،و ایرانپاک مدفون شد،او بچه و فوروارد محبوب رایکف بود،و به بچه خوشگل جوانان ایران معروف بود.او در دوران جوانی*** بسیار خوشتیپ بود و بسیاری محبوبیت او را در ایران با جورج بست ایرلندی مقایسه میکردند.
پاتوق خوردبین قصر یخ نزدیک میدون ونک بود و ماشین ب م و نارنجی رنگی*** داشت،که دختران مدرسه انوشیروان دادگر پس از به زنگ خوردن کلاس برای دیدن او خود را با هر زحمتی بود به میدون ونک میرسوندند تا او را ببینند.
دوست عزیز،حال که از زندگی من خواستی*** کمی*** به استحضار شما دوست ارجمند می***رسانم.من یک پزشک با درجهٔ فوق تخصص از آمریکا هستم،در زمان کودکی عشق و علاقه*** زیادی به فوتبال داشتم،و عشق من ناصر خان حجازی بود.پدرم وقتی*** بسیار کوچک بودم،روزی مجله هی*** را برایم آورد که رویش نوشته بود کیهان ورزشی،سواد خوندن آن را نداشتم،و پدرم زحمت زیادی را میکشید که آن را برایم بخواند،من بیشتر به عکس***هایش نگاه می***کردم بخصوص به گلهای بازی که در مجله انداخته شده بود.چون عشق زیادی به فوتبال داشتم،پدرم به من میگفت اگر درس***هایت را خوب بخوانی هر جمعه تو را به استادیوم فوتبال می***برم،روی این اصل درس خون شدم،پدرم هر روز صبح جمعه از من درس***هایم را می***پرسید،یک روز که درسم را بلد نبودام،من را با خود به استادیوم نبرد و اونهم بازی تاج و پرسپولیس بود که با نتیجهٔ ۶-۰ تمام شد.
بعدها که بزرگ شدم فوتبال را دنبال کردم،جنگ ایران و عراق که شروع شد،دو سال بعد از آن*** در کنکور سراسری ایران نفر هفتم شدم،و به عنوان دانشجوی پزشکی***،در دانشگاه تهران قبول شدم،(در اون زمان ۶۰۰۰۰۰ نفر شرکت کننده کنکور داشتیم،)هر سال یک ماه باید به جبهه***،میرفتیم،البته پشت جبهه***،برای درمان زخمیها،و مداوای آنها،خاطرات زیادی از بچها در جبهه*** دارم،خیلی*** از دوستان من که دانش جوی پزشکی*** بودند داوطلبانه به خط*** مقدم جبهه*** رفتند که متاسفانه خیلی*** از آنها نیز شهید شدند.کار ما این بود که اکثر زخمیها را مداوا کنیم یعنی*** فقط باید جلوی خونریزی آنها را میگرفتیم،تا بعد اونها را از طریق هلی***کوپتر ارتشی به بیمارستانهای بزرگ منتقل میشدند.
بعدها که درجهٔ دکترا را گرفتم،به سوئد سفر کردم،و در دانشگاه کارولینسکا استکهلم،دوران اینترنی را گذراندم،البته چون زبان سوئدی برایم دشوار بود لذا با انگلیسی دست و پا شکستهیی که می***دانستم،این دورهٔ یک ساله را به پایان رساندم.بعد به کانادا و آمریکا مهاجرت کردم،و تخصص و فوق تخصص خود را در آمریکا به ترتیب از دانشگاه یل و هاروارد گذروندم،و اکنون به عنوان استاد دانشگاه،و رئیس بخش یکی*** از بیمارستانهای آمریکا در بخش سالمندان مشغول به کار هستم.من تربیت پزشکان متخصص و دانش جویان پزشکی*** را به عهده دارم.
عشق من هنوز هم فوتبال هست،ناصر حجازی،و عشق فوتبال ایران.دانشجویان امریکایی میدونند که چقدر به فوتبال علاقه مندم،و وقتی*** نمره یی کم می***آورند به شوخی*** به من می***گویند حاضریم پول بلیط جام جهانی*** رابه تو بدهیم،یا به یک بازی فوتبال دعوتت کنیم،تو هم با ما مهربون باش.
البته خودم هم فوتبال بازی می***کردم،اما فوتبالم چندان تعریفی*** نداشت،همیشه به عنوان یار نخودی محسوب میشودم.تقریبا در همهٔ پست***ها بازی می***کردم،اونهم به این علت بود که در اکثر اوقات یار ذخیره بودم،و به جای بازیکنی که زخمی میشد وارد زمین میشودم.
خوب عزیز جان این هم از بیوگرافی من،امیدوارم مورد نظر جناب عالی*** بوده باشد.
Last edited:
این حرف ها راستش منو میترسونه. بائس میشه من هیچوقت نخوام این دکتر مهندس های ایرونی که دور و ور خودم میبینم و در خونواده خودم هم هستن رو دقیق تر بشناسم. میترسم در شناخت انقدر پیش برم تا یواش یواش انسانی مثل تو رو در اونها هم ببینم و تاسف بخورم که چطور شده چه پیش آمده که اینها غیر از در تخصص خودشون هیچگونه کرامتی و فضیلتی در هیچ مورد دیگری ندارند. چطور میشه یک انسان در یک بعد زندگی چنین پیشرفت داشته باشه, ولی درتمام ابعاد دیگر آن کاملا بینوا و تهی از دانش و خرد انسانی باشه. گاهی اوقات قبول کردن اینکه یک پزشک هم میتونه بیمار و بینوا باشه سخطه ولی واقیعته. البته ۲ نفر امثال تو رو میشناسم که اتفاقا و بدبختانه فامیل هم هستند. یک دکتر اطفال و یک جراح مغز و اعصاب که قرآن های جیبی دارن و حتی موفقیت خودشون در مداوای مردم رو به حساب علی و خدا میزارن و خودشون و دست زبردست خودشون رو صغیر و حقیر کرده و فقط وسیله میدونن. انگار خدا اومده مغز عمل کرده یا مدد علی بوده که یک بچه رو شفا بخشیده.
آقا چیناسکی عزیز،شما هم سرور ما هستید،خوب اتفاقاً من با یکی*** ز دوستان داشتم همین حرف را میزدم،که خود این آقای چیناسکی هم برای این سایت خودش مایه سرگرمی و شادی ما را فراهم می***کند،بلاخره ما نیز مجبور هستیم سر به سر یکی*** بگذاریم،اگر در سایت نباشد این سایت بسیار خاموش است.به هر صورت از ما چیزی به دل*** نگیرید،شما هم سرور ما هستید.
ببین تو غلط کردی سر بر سر من بزاری عزیز جان. نه میخوام سرورت باشم نه میخوام پسر خاله بشی. از نظر سواد و دانش در حدی نیستی که به این مقامات برسی. تو رو من محدود کردم به همین یه دونه ترد چون در هر ترد دیگری جفنگیات خنده دارتو گوشزد میکنم واسه همین خودت هم حد خودتو فهمیدی. میدونی کجا میتونی بشاشی کجا نه. فقط مونده اون اظهارات نوکری و چاکریت به یک سری از بیسواد ترین عوامل این سایت که این دیگه به من ربطی نداره. تو رو در همین حد میدونم.
نه جانم،هر کار می***کنیم،تو یکی*** آدم نمی***شوی،نمی***شوی که نمی***شوی.خوب از این دسته بیماران زیاد دیدم،متاسفانه درمانی هم ندارد.خوب هرچی*** میخواد اون دل*** تنگت بگو.فقط تورو خدا این سایت ما را مثل سایتهای دیگر به گند نکش.اگر خواستی*** یک سایت باز کن،اونجا تا میتونی*** به من پرخاش کن،فحش هرچی*** دوست داری بده.از بالا تا پایین،فحش بارونمون کن.
با تشکر
نه واسه تو بیسواد فعلا تا همین اندازه کافیته تا ببینم دفعه بعد کی شروع میکنی پاتو از گلیمت دراز تر کنی و فکر "سر به سر " گذاشتن کسانی به سرت بزنه که در حد و حدودشون نیستی. دفعه دیگه هم نبینم وقتی اینجا نیستم با اون گروه انگلت ۴, ۵ نفری بیوفتی به جون کسی که اصلا اهل فحش دادن نبود و اون بیچاره رو به فحش بگیری. یعنی من از آدم رذل کفتار صفت بدم میاد. حواست باشه.
Last edited: