Just came in ...

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,476
2,231
زن یارو چاق بود...
کنارش نشسته بود، بهش میگه : خاک بر سرت پشتت انگار لباسشویی پونزده کیلویه ،

شب که شد ب زنش گفت یه حالی بده!

زنه گفت شرمنده نمیتونم لباسشویی پانزده کیلوییو روشن کنم واس یه لنگه جوراب!
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
 

siavash_8

Elite Member
Mar 26, 2006
3,605
4,764
یارو ﺑﻪ ﺭﻓﻴﻘﺶ ﻣﻴﮕﻪ : ﭼﺠﻮﺭﻱ ﺍﻳﻦ ﺯﻧﺎﺭﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﻴﮑﻨﻲ ؟؟

ﺭﻓﻴﻘﺶ ﻣﻴﮕﻪ :
ﺑﺸﻴﻦ ﺗﻮ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺗﺎ ﻳﺎﺩﺕ ﺑﺪﻡ ...
ﺭﻓﻴﻘﺶ ﻧﺰﺩﻳﮏ ﺑﻪ ﻳﻪ ﺩﺍﻑ ﺗﻮﭖ ﺗﺮﻣﺰ ﻣﻴﮑﻨﻪ ﻭ ﻣﻴﮕﻪ : ﺧﺎﻧﻤﻲ ﻣﻌﻴﻦ
ﺟﺪﻳﺪﺭﻭ ﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﻱ ؟؟؟
ﺯﻧﻪ ﺑﺎ ﻋﺸﻮﻩ ﻣﻴﮕﻪ : ﻧﻪ
ﻣﻴﮕﻪ : ﺑﻴﺎ ﺑﺎﻻ ﺑﺎ ﻫﻢ ﮔﻮﺵ ﮐﻨﻴﻢ !
ﺯﻧﺮﻭ ﻣﻴﺒﺮﻧﻮ ﮐﺎﺭﺷﻮ ﻣﻴﺴﺎﺯﻥ ؛





ﻓﺮﺩﺍﺵ یارو ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺭﻓﻴﻘﺸﻮ ﻣﻴﮕﻴﺮﻩ ، ﻣﻴﺮﻩ ﺟﻠﻮﻱ ﻳﻪ ﺩﺍﻑ ﺟﻴﮕﺮ
ﺗﺮﻣﺰ ﻣﻴﮑﻨﻪ ﻭ ﻣﻴﮕﻪ : ﻣﻌﻴﻦ ﺟﺪﻳﺪﺭﻭ ﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﻱ؟
ﺯﻧﻪ ﺑﺎ ﻋﺸﻮﻩ ﻣﻴﮕﻪ : ﻧﻪ
یارو ﻣﻴﮕﻪ : ﻳﻪ ﻭﻗﺖ ﮔﻮﺵ ﻧﺪﻳﺎ !! ﻣﻴﮑُﻨﻨﺖ
 

siavash_8

Elite Member
Mar 26, 2006
3,605
4,764
‏همسایه معتادمون به پسرش وصیت کرده بود راهشو نره که بعد مرگ خدا پدر بیامرزی برا باباهه بخره
باباعه مُرد و پسرش موادفروش شد
همه میگفتن خدا باباشو بیامرزه فقط می کشید
 

siavash_8

Elite Member
Mar 26, 2006
3,605
4,764
وجدانن آدم تنها چیزی که با جون و دل
برایِ دوست دخترش میخره...
" کـــانــدومـه "





کدام مرحله از عشق را دوست دارید؟؟
7- کـــردن
"بقیه مراحل اضافه بود پاکشون کردم"




یک کلاغ چهل کلاغ میکنه چیست؟
نوعی کلاغ حشر‌ی است که روزانه ۴۰ کلاغ رو میگاد




‏سکه شانس جهان سومی ها یه طرفش شیره
اون طرف دیگش کیر، هیچ وقتم شیر نمیاد
"دکتر شریعتی"
 

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,476
2,231
جعفر کونگشاد رو با دوستش تو سرقت بانک میگیرن ، قاضی بهشون میگه :

شما محاربین ، حکم تون اعدامه !

جفر میگه : محاربین یعنی چی ؟
قاضی میگه :یعنی جنگ با خدا

جفر به رفیقش میگه: بی پدر نگفتم تیر هوایی نزن ، بفرما
خورده به خدا

#داستان‌‌_های_کیری
 
Likes: Bache Tehroon
Feb 4, 2005
25,246
5,458
جعفر کونگشاد رو با دوستش تو سرقت بانک میگیرن ، قاضی بهشون میگه :

شما محاربین ، حکم تون اعدامه !

جفر میگه : محاربین یعنی چی ؟
قاضی میگه :یعنی جنگ با خدا

جفر به رفیقش میگه: بی پدر نگفتم تیر هوایی نزن ، بفرما
خورده به خدا

#داستان‌‌_های_کیری
INdeed dastanhayeh Kiri!!!
 

YePaDoPa

Elite Member
Oct 30, 2002
3,160
147
داره بلند میشه
.
.
.
.
نمیخوام بترسونمتون، ولی داره بلند میشه
.
.
.
.
منحرف!
شبا رو میگم
پاییز شده خب

یه سری رفتم هیئت
مداح وسط مراسم با ناله داد زد:
کی میدونه شام چه خبره؟
گفتم حاجی من الان از آشپزخونه اومدم،
قیمست
لامصب میکروفون رو پرت کرد تو سرم
نگو منظورش سرزمین شام بود

علت اینکه کسی تا حالا جفت گیری کلاغ رو ندیده
اینه که کلاغ جقیه
اصلا برا همینه که صابون میدزده
من برم سراغ اکتشافات بعدی

درسته شوگر ددی ها نیاز مالی رو تامین میکنن
ولی هیچوقت با شیلنگ نمیشه بیلیار بازی کرد
جمله خیلی سنگین بودا

زنه میره دکتر میگه
من اونجام مو درنمیاد
دکتر میگه هفته ای چند بار سکس میکنی؟
میگه روزی ۷ بار
دکتر میگه تا حالا دیدی تو اتوبان چمن در بیاد؟؟؟

سر کلاس تنظیم، استاد گفتش که اسپرم مرد
از پروتئین، چربی و قند تشکیل میشه
دختره: استاد پس چرا شیرین نیست؟
یکی از بچه ها گفت شیرینی با سر زبون حس میشه نه با ته حلق

رفیقم گوشیش از دستش افتاد
ال سی دیش شکست
فرداش رفت واسش گلس محافظ خرید
مثل اینکه سر بچت کاندوم بکشی

یه سوال ذهنم رو مشغول کرده
تمساح وقتی راست میکنه چطوری راه میره؟؟؟

از مادر بزرگم پرسیدم که زمان قدیم
که برق و اینترنت نبود، وقتتون رو
چطوری سپری می کردید؟
گفت عمو و عمه براتون درست میکردیم

پسر بچه شلوارشو میکشه پایین به دختره میگه
دلت بسوزه از اینا نداری
دختر یچه میکشه پایین میگه
کونت بسوزه، مامانم گفته اینو که داشته باشی میتونی یه عالمه از اونا داشته باشی
 

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,476
2,231
میگن گاندی وقتی جوان بوده تو یه کافی شاپ کار میکرده، یبار دوست دختر قبلیش که انگلیسی بوده و باهم کات کرده بودن با دوست پسر جدیدش میرن اونجا تا اونو حرص بدن!
گاندی میره جلو میگه : چی میل دارید؟
دختره میگه : همون همیشگی!

گاندیم شلوارشو میکشه پایین میگه : پس بیا بخورش ...

#حکایت_کی_ری
 

siavash_8

Elite Member
Mar 26, 2006
3,605
4,764
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
شیخ را یاران دیدند نشسته بر ایوان، سر در گریبان و اندوهگین و نالان. گفتند ای شیخ تو را چه شده؟
گفت: مشکلی شخصی دارم که نمی‌توانم بگویم.
گفتند: هرجور راحتی.
گفت: حالا که اصرار می‌کنید می‌گویم!‌ چندی‌ست عیال با من سرسنگین است
پرسیدند: چندی‌ست؟
گفت: حدود چهل سال. درست از زمانی که ازدواج کردیم و به خانه آمدیم.
گفتند: زمان کمی نیست!
گفت: این را می‌دانم اما چاره را نمی‌دانم
گفتند: ای شیخ، باید نازش را بخری، لوسش کنی. اجازه بدهی موش‌موشی بشود، مموشی بشود
شیخ شاکی شد و فریاد برآورد که خوار مادرتان مموشی بشود جاکشا باز من به شماها خندیدم؟
گفتند: ای شیخ، زمانه عوض شده. مثلا شما بانو را چه صدا می‌زنی؟
گفت: معمولا صدا نمی‌زنم، با انگشت اشاره می‌کنم، یا نهایتا بشکن می‌زنم، خودش می‌آید. می‌خواهید بزنم بیاید؟ من خوب می‌زنم.
گفتند: شما ثابت شده‌ای اما این طرز رفتار با زن درست نیست کصخل باید لحن‌تان را درست کنید
شیخ که نمی‌خواست کم بیاورد گفت: خودم بلدم اما شما بگویید مثلا چه بگویم؟
یکی از جمع یاران گفت: بگویید جوجوی من کیه؟
دیگری گفت: بگویید جیجر من کیه؟
شیخ با تعجب پرسید: چیچیه من کیه؟
تکرار کرد: جیجر!
شیخ گفت: اینی که گفتی چی هست حالا؟
گفت: همون جیگره.
شیخ دستی به ریش کشید و حکیمانه گفت: عجب؛ یعنی این جواب می‌دهد؟
گفتند: این متد ۲۴ ساعت تست رایگان دارد، خوشتان نیامد پس بدهید.
شیخ کمی سرفه کرد و اینور و آنور را پایید تا ببیند آشنایی، فامیلی، کسی آن اطراف نباشد. سپس با احتیاط رو به آشپزخانه کرد و گفت: جیجر من کیه؟
همسر شیخ از مطبخ پاسخ داد: من منِ کله‌گنده!
شیخ برآشفت که ای پدرسوخته، تو اینها را از کجا بلدی؟
عیال به ایوان آمد و با تعجب گفت: ای وای شیخ جان شما بودی؟
شیخ سر به زیر افکند و فریاد زد کص خار یک یکی تون و یاران یک به یک از در و دیوار گریختند
 
Likes: Payandeh Iran

siavash_8

Elite Member
Mar 26, 2006
3,605
4,764
ﺣﮑﯿﻤﯽ ﭘﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﺧﻮﺩ ﺧﻮﺍﻧﺪ
ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ:

ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﻧَﺼﯿﺤﺖ ﮐﻪ
ﺩﺭ ﺗﻮ ﺗﺎﺛﯿﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﭘﺲ کـیرم دهـنت




چارلى چاپلين 4 زن و 11 فرزند داشت، او يكبار ادعا كرد كه با بيش از 2000 زن ارتباط داشته است

وقتی از او درباره راز موفقیتش تو روابطش پرسیدن گفت :من شوخی شوخی همه رو میکنم!




زنه به دکتر میگه : هرچند وقت يک نقطه سياه بغل ممه هام درمياد نميدونم چيه

دکتره میگه شغله شوهرت چیه ؟

میگه : نجار .

دکتره میگه : به اون پوفیوز بگو موقع خوردن ممه هات مدادشو از بغل گوشش برداره