Just came in ...

siavash_8

Elite Member
Mar 26, 2006
3,605
4,764
طرف میمیره وقتي داشتن تابوتو‌ میبردن یکیشون پاش پیچ میخوره تابوت میخوره به دیوار و صدای ناله از تابوت مياد، درشو باز میکنن میبینن طرف زندست و ١٠ سال دیگه عمر میکنه
وقتي بعد ده سال دوباره میمیره و داشتن جنازه رو تشییع میکردن زنش با چشمای پر از اشک داد میزنه چشم کورتونو باز کنین به دیوار نخورین
 

siavash_8

Elite Member
Mar 26, 2006
3,605
4,764
یارو دل درد داشت رفت دکتر.
دکتر یه ظرف کوچیک بهش داد و گفت: فردا تو این یه ذره مدفوعت رو بریز بیار





یارو فرداش با یه سطل پر رفت پیش دکتر!
دکتر گفت این چیه...؟ چرا اینقدر زیاد...؟
گفت: آقای دکتر، گفتم شاید تعارف میکنی
 

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,476
2,231
يكي ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﺩ: ﮔﻮﺭ ﭘﺪﺭ ﭘﺪﺭﺳﻮﺧﺘﻪ ﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﺭﮊﯾﻤﺶ.

بسیجیا میریزن سرش ﻣﯿﮕﯿﺮﻧﺶ ﻣﯿﮕﻦ: ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﻧﻈﺎﻡ ﻓﺤﺶ ﻣﯿﺪﯼ؟ 😳😠




ﻣﯿﮕﻪ: ﮐﯽ ﺑﺎ ﻧﻈﺎﻡ ﺑﻮﺩ؟!
ﺍﺳﻢ ﺯﻧﻢ ﺍﯾﺮﺍﻧﻪ، ﺭﮊﯾﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ، ﻏﺬﺍ ﻧﻤﯿﭙﺰﻩ!
 

siavash_8

Elite Member
Mar 26, 2006
3,605
4,764
طرف تو صحرا گير كرده بود داشت از گرسنگی ميمرد ،‌ با خودش میگه من اينجا زنده برم بيرون خيليه،‌ كير ميخوام چیكار؟!!

چاقو رو در مياره كه كيرش رو ببره، يه دفعه صدايی از آسمون مياد: من جای تو بودم بيشتر فكر ميكردم! يارو پيش خودش ميگه: راست ميگه، بالاخره مردی گفتن، چيزی گفتن!
دو سه روز ميگذره ديگه گرسنگی خيلی بهش فشار مياره، بازم ميخواد كيرش رو ببره كه بازهمون صدا مياد. دوباره منصرف ميشه. چند روز ميگذره ديگه داشته ميمرده از گرسنگی ،‌ مهلت نميده كه صداهه چيزی بگه، كيرش رو ميكنه و ميخوره!
بعد صداهه میاد میگه : كسخل! مگه نگفتم بيشتر فكر كن؟! حداقل ميگذاشتی شق ميكردی كه دو وعده بخوری
 
Feb 4, 2005
25,248
5,460
رفیقم راننده تاکسیه، تعریف میکرد یه بار ماشین پر مسافر بود منم به باد افتاده بود توی معدم، بدجوری اذیت میکرد




منتظر بودم مسافرا پیاده بشن خودمو خالی کنم. آخرين مسافرو که پیاده کردم با تمام توان گفتم زرررررررررررت. آخی راحت شدما،

یهو دیدم یه صدایی از پشت سرم گفت آقا پیاده میشم. یهو خشکم زد. بعد چند لحظه نگاه کردم دیدم یه پیرزنه. 5 تومن داد، 500 تومن بهش برگردوندم، نگرفتو رفت.


داد زدم خانوم بقیش؟

گفت بکن خرج بخیش
 
Feb 4, 2005
25,248
5,460
طرف ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎ ﻧﻨﻪ ﺵ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺗﻮ ﺭﺍﻩ ﯾﻪ ﺟ‍ـ.ﻨﺪﻩ ﺩﺳﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ، ﺳﻮﺍﺭﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ
ﻧﻨﻪ ﺵ ﻣﯿﮕﻪ : ﺍﯾﻦ ﮐﯿﻪ؟
ﻣﯿﮕﻪ : ﺯﻥ ﺩﻭﺳﺘﻤﻪ ﺑﺎﯾﺪ برسونمش .

ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﮐﺠﺎ ﺑﺒﺮﻡ ﺑﮑﻨﻤﺶ ﻧﻨﻪ ﺭﻭ ﭼﯽ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﻢ ﺧﻼﺻﻪ ﻣﯿﺮﻩ ﺑﺎﻍ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﮐﻪ ﺳﺮﺍﯾﺪﺍﺭ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩﻩ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺮﺳﻪ ﺑﻪ ﻧﻨﻪ ﺵ ﻣﯿﮕﻪ: ﺗﻮ ﭘﯿﺶ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺍﯾﺪﺍﺭ ﺑﻤﻮﻥ ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﺁﺧﺮ ﺑﺎﻍ ﭘﯿﺶ ﺷﻮﻫﺮﻩ ﺯﻧﻪ !

ﯾﻪ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻩ ﺳﺮﺍﯾﺪﺍﺭ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻪ: ﮐﺮﺩﯾﺶ؟

ﻣﯿﮕﻪ: ﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺳﺮ ﻗﯿﻤﺖ ﺑﻪ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﻧﺮﺳﯿﺪﯾﻢ !

ﺳﺮﺍﯾﺪﺍﺭ ﻣﯿﮕﻪ :خاک تو سرت ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﻣﻦ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻣﺶ!
 

Payandeh Iran

Elite Member
Feb 4, 2005
25,248
5,460
بچه ای از مادرش پرسید :

تو چه سنی می تونم، بدون اینکه اجازه بگیرم از خونه برم بیرون؟

مادرش گفت :
بابات هم هنوز به این مرحله نرسیده جوجه
 
Likes: Bache Tehroon

siavash_8

Elite Member
Mar 26, 2006
3,605
4,764
‏رفتم خواستگاری بابای دختره گفت برنامت واسه بعد از ازدواج چیه؟ گفتم بکن بکن
دیدم بابام یه پس گردنی بهم زد و گفت خجالت بکش بعدش برگشت به بابای دختره گفت منظورش سکسه جناب