Barzegar Talks about Iran wrestling

shahinc

Legionnaire
May 8, 2005
6,745
1
#1
ايران ورزشى -«يادتان هست هشت ماه قبل از المپيك چطور ما را به كار دعوت كردند و بعد از المپيك چه برخوردى داشتند؟ آقايان ابتدا گفتند ما همه جوره در خدمت هستيم ولى در عمل همه چيز بر عليه من بود. چرا آقاى طالقانى حاضر نشد كنفرانس مطبوعاتى تشكيل دهد و من و او دوتايى رودررو حرف بزنيم. اگر آن روزها اصرار داشتم با مهرعليزاده صحبت كنم و بعد مسؤوليت را بپذيرم دليلش همين بود. حالا هم در صورتى در خدمت كشتى خواهم بود كه ديدارى با مهندس على آبادى داشته باشم و نقطه نظرات او را در رابطه با كشتى بدانم.»
اين شروع يك گفت و گوى جذاب با منصور برزرگر است. كسى كه يك سال پيش از المپيك براى قبول سرمربيگرى تيم ملى كشتى آزاد، محسن مهرعليزاده رييس وقت سازمان ورزش را به سالن توفيق جهانبخت در ضلع جنوبى ورزشگاه شيرودى كشاند و همانجا از او قول گرفت كه طرف حسابش رييس سازمان باشد.
المپيك تمام شد و كشتى آزاد ايران با دو نقره و يك برنز، كارنامه اى متوسط از خود به جا گذاشت. برزگر هم آرام آرام رفت كنار يا به قول خودش كنارش گذاشتند.
حالا يك سال پس از آن همه اتقاقات، كشتى آزاد ايران دوباره به بن بست رسيده، درست مثل همان روزهايى كه براى انتخاب سرمربى اش، رييس ورزش پادرميانى مى كرد. رييس فدراسيون كشتى همان كسى است كه سرمربى قبول اش نداشت و كانديداى شماره يك سرمربيگرى همان كسى كه رييس فدراسيون را قبول ندارد.
معلوم نيست برزگر دوباره به تيم ملى بيايد يا نه. معلوم نيست اصلاً از او دعوت كنند يا نه اما يادمان باشد هنوز مطمئن تر از او كسى نيست. حرف هايش را در گفت و گو با يك سايت اينترنتى بخوانيد:

در جمع ۵ مربى برتر دنيا
من خيلى در كشتى زحمت كشيدم ولى هر چه افتخار به دست آيد از آن كشتى ايران است. من هم هميشه سعى كرده ام كه كشتى ايرانى را به بچه هاى كشورم آموزش دهم، آنچه را كه از مربيان و استادان خودم ياد گرفته ام. حالا فيلا هم لطف كرده پس از سال ها تحقيق و بررسى من را جزو پنج مربى برتر دنيا قرار داده و از اين پس عضو كميته مربيان فيلا خواهم بود.


چه كنم وقتى مرا نمى خواهند؟
آن روز كه گفتم با اين فدراسيون كار نمى كنم دليلش را نخواستند. من با شرايط آنها نمى توانستم كار كنم. من هم از اين كه كشتى در بوداپست آن طور ناكام بود متأسف شدم ولى چه كنم وقتى كه نمى خواهند از من استفاده كنند.
وقتى به فيلا نامه مى دهند كه مربى مى خواهيم آنها مى گويند شما برزگر را داريد چه احتياجى به خارجى ها هست؟! يا هر گاه به هر كشورى مى روم به من پيشنهاد سرمربيگرى تيم ملى شان را مى دهند ولى من وطنم را دوست دارم و نمى خواهم مربى تيم كشور بيگانه باشم.

ضعف روابط بين المللى
اين هم از ضعف روابط بين الملل ماست كه من نمى دانستم فيلا من را عضو كميته مربيان خود كرده يا اين كه حالا نمى دانم چه كارى بايد انجام دهم. از زمانى كه پروفسورامير حميدى به رحمت خدا رفته بخش بين المللى كشتى ما خيلى ضعيف شده. البته ممكن است بعضى ها ادعا كنند كه جا پاى او گذاشته اند ولى گذشت زمان ثابت مى كند هر كسى جايگاه خودش را دارد.
متأسفانه روابط بين المللى ما خصوصاً با فيلا بسيار ضعيف است و ما هرگز ارتباطات لازم را با فدراسيون بين المللى نداريم و به همين دليل ضربه هاى زيادى در مسابقات مختلف مى خوريم. اگر از نتيجه امسال بگذريم كه يك اتفاق تلخ بود، كشتى ما هميشه بين چهار تيم اول دنياست ولى برخورد فيلا با ما مثل تيم هاى درجه چندم است. براى فيلا ما با مغول ها هيچ فرقى نداريم.
براى اين كه در فدراسيون جهانى جايگاهى در خور توجه داشته باشيم بايد سالى دو بار نمايندگان خود را به سوئيس بفرستيم و خواسته هاى به حق خود را با آنها در ميان بگذاريم. ما بايد در سطح بالا حركت كنيم تا فيلا هم ما را جزو كشورهاى رده بالا محسوب كند.

كشتى بعد از خالدى
در يكى از مسابقات داور ترك حق ما را ضايع كرد و ما به او ايراد گرفتيم كه چرا به اين شكل قضاوت مى كند. اين داور ترك در جواب به ما گفت: من اول ترك هستم و بعد داور فيلا! اين قضيه در كشور ما كاملاً برعكس است. داوران ايرانى در مسابقات جهانى اول داور فيلا هستند و بعد يك ايرانى و دود همين مسأله هميشه به چشم كشتى ما رفته است.
شايد مهدى خالدى از حرف من ناراحت شود ولى حقيقت را بايد گفت. البته ساخته شدن فردى چون خالدى و راهيابى اش به فيلا ساليان سال زمان خواهد برد. كاش خالدى راه مى داد تا دو نفر ديگر هم در كنارش به چنين موقعيتى دست پيدا كنند تا بعد از رفتن او دست ما در فيلا خالى نماند. مگر خالدى و خالدى ها چند سال ديگر
مى توانند در فيلا مسؤوليت بپذيرند؟ اگر يكى خودش را بهترين بداند اين چيزى جز خودستايى و غرور كاذب نيست. بايد قبول كرد كه حتى بهتر از من هم در اين كشور وجود دارد كه هنوز به آنها ميدان داده نشده وگرنه آنها مى توانستند موقعيت خوبى را كسب كنند
.
به هر شكل ممكن بايد ارتباط تنگاتنگى را با فيلا برقرار كنيم تا راحت تر حق كشتى گير، مربى و داور خود را بگيريم. چطور بلغارها هميشه حتى بيشتر از حق خودشان را از فيلا مى گيرند ولى ما چنين وضعيتى داريم. در كشتى امروز هر كسى كه در گردونه ارتباط نباشد راه به جايى نمى برد.

هيچ وقت سرمربى تيم ملى نمى شوم
ديگر هيچ وقت سرمربى تيم ملى نخواهم شد اما با فدراسيونى كه قابل اعتماد باشد و كار بكند حاضر به همكارى هستم. ديگر روى تشك لخت نمى شوم چون در مرز ۶۰ سالگى شرايط جسمى ام ديگر اجازه درگيرى با روزنامه نگار و كشتى گير و مسؤول را نمى دهد اما به عنوان طراح، برنامه ريز يا حتى مشاور به كشتى كمك خواهم كرد.
پيش از همكارى مى بايست ديدارى با رييس جديد سازمان تربيت بدنى داشته باشم. البته اينها همه به شرطى است كه مسؤولان بلند پايه ورزش قصد استفاده از منصور برزگر را داشته باشند. آن وقت من هم حرف هاى آنها و نقطه نظراتشان راجع به كشتى را خواهم شنيد و در آن صورت مى دانم چطور به كشتى كمك كنم.

شرايط دوران جنگ، گذشته
اگر مى گويم با رييس سازمان صحبت كنم براى اين است كه مشكلات گذشته تكرار نشود. حرف من قبل از المپيك اين بود كه تيم ملى در سال هاى ۸۲ و ۸۳ نبايد مشكل مالى داشته باشد. اگر زمان جنگ خرما جيره بندى بود يا ميوه در اردو وجود نداشت به خاطر وضعيت قرمز جنگى بود، كسى هم اعتراض نمى كرد چون وظيفه ما كوپنى عمل كردن بود. ولى در سال هاى ۸۲ و ۸۳ جنگ نبود كه توجيهى براى مواجه بودن تيم ملى با چنين مشكلاتى وجود داشته باشد. اين سال ها اوج شكوفايى اقتصادى ما است كه شكر خدا چرخ اقتصاد به خوبى مى چرخد اما متأسفانه پيش از المپيك ما با چنين مسائلى مواجه بوديم.

كنفرانس مشترك مطبوعاتى با طالقانى
در هر حال اگر مدت هاست پيرامون كشتى و نتايج به دست آمده مصاحبه اى نكرده ام به اين دليل است كه نمى خواهم به كشتى لطمه بخورد ولى هنوز هم دوست دارم كنفرانسى مطبوعاتى تشكيل شود و به همراه طالقانى بنشينيم و من همه حرف هايم را بزنم.