آرمان***های کیا در شهر بی***قانون

Aug 12, 2004
444
10
#1
[h=1]آرمان***های کیا در شهر بی***قانون[/h]

پیام یونسی پور

برافروختگی «مهدی مهدوی کیا» در برنامه نود، کمترین حس تصنعی بودن را در خود نداشت. بیشتر در آن صداقت و عصیان از نابسامانی***ها به چشم می***خورد تا اجرای یک نمایش مقابل دوربین.

«مهدی مهدوی کیا» از روزی که در بازی با ستارگان میلان کفش***هایش را آویخت و از دنیای بازیگری کنار رفت، مسیری متفاوت از هم***رده***هایش را در پیش گرفت. علاقه***ای به حضور در بخش***های مدیریتی یا نیمکت***های مربیگری تیم***های ملی و بزرگ***سالان نشان نداد. مدتی با «علی دوستی مهر» اولین مردی که او را کشف کرد، در تیم ملی جوانان ایران به***عنوان مشاور و همراه همکاری کرد، اما بعد برگشت سراغ آرزویی که داشت؛ مهدی آکادمی استعدادیابی «کیا» را راه***اندازی کرد.

فروردین***ماه سال ۱۳۹۴ «آکادمی فوتبال کیا» متولد شد. مهدی همراه برادرانش باشگاهی را متولد کرد که به گفته خودش، یک آرزوی دیرینه بود. مهدوی کیا زمستان سال ۸۸ به ایران برگشت تا ابتدا برای پرسپولیس به میدان برود. وقتی پرسپولیسی***ها درها را به رویش بستند، به پیشنهاد «استیل آذین» و حسین هدایتی چراغ سبز نشان داد. استیل آذین آن روزها در ورزشگاه کارگران تمرین می***کرد. ورزشگاهی که یازده سال قبل (وقتی داشت از پرسپولیس به مقصد آلمان جدا می***شد) محل تمرین پرسپولیس بود.

مهدی زمستان سال ۸۸ در گفت***وگو با روزنامه «ایران» گفت: «بعد از یازده سال، می***بینم همه***چیز ویران***تر شده. چند دستگاه بدن***سازی اضافه کردند که شنیدم اینها هم با همان پول انتقال من از بوخوم و هامبورگ به پرسپولیس خریده بودند. حالا باید با وسایل بدن***سازی قدیمی که مثل خودم پیر شده***اند تمرین کنم.»

تفاوت***های میان فوتبال آلمان و ایران، آزارش می***داد. دیشب در برنامه نود هم خطاب به عادل فردوسی پور که از او خواست سطح امکانات و برنامه***ریزی دو کشور در فوتبال حرفه***ای را مقایسه کند گفت: «اصلاً در بیان نمی***گنجد.» این جمله را توأم با لبخندی به زبان آورد که بیشتر تلخ خنده بود.

برای همین خواست بخشی از نیازهای فوتبال ایران را از بین ببرد. مثلاً کار حرفه***ای روی فوتبال پایه. زمین تمرین، مربی، توپ، لباس و حتی طرح استعدادیابی را با هزینه***های شخصی تأمین می***کند. باشگاهی به نام «آکادمی کیا» برای استعدادیابی در رده***های نونهالان و نوجوانان تأسیس شد. روابط گسترده و قدیمی مهدی با فوتبال اروپا (بخصوص آلمان و اتریش) این حسن را برایش داشت که بتواند بچه***هایی که از گوشه و کنار دنیا پیدا کرده را در گه***گداری به تورنمنت***های جهانی ببرد.

مثلاً سال ۲۰۱۵ نونهالان «کیا» به مسابقات کوردیال کاپ اتریش دعوت شدند. در این تورنمنت و با غلبه بر تیم***هایی همچون بایرن***مونیخ، اشتوتگارت و بایر لورکوزن، به فینال رسیدند. اما در فینال و در ضربات پنالتی مقابل مونیخ ۱۸۶۰ شکست خوردند و نائب قهرمان شدند.

مهدی برای راه اندازی باشگاه کیا، سیاق تازه***ای را برگزید. به جای این که امتیاز یک باشگاه بزرگ***سالان را تأسیس کند، تیم فوتبال نونهالان و نوجوانانی را ساخت که هر سال در رقابت***های استانی و کشوری تمرین می***کنند. مهدی بر اساس مدل باشگاه هوفنهایم آلمان، می***خواهد تیم نونهالان را به نوجوانان، نوجوانان را به جوانان، جوانان را به رده امیدها و درنهایت امیدهایش را به رده بزرگ***سالان باشگاه کیا بفرستد. پس هر رده سنی، در سال***های بعدی شکل می***گیرند.

باشگاه هوفنهایم (Hoffenheim) هم***سال ۱۸۹۹ با همین سیاق متولد شد. باشگاهی که با کودکان مستعد آلمانی از ایالت بادن وورتمبرگ آلمان شکل گرفت و همان بازیکنان رده***های بعدی باشگاه را تا بزرگ***سالان ساختند. «مهدی» برای ساختن چنین مجموعه***ای، حتی از کمک***های مالی دولت هم دورمانده. یک سال قبل قرار بود «محمد دادکان» رئیس سابق فدراسیون فوتبال و معاون کنونی ورزش دانشگاه آزاد، زمین تمرین دانشگاه آزاد را در اختیار تیم کیا قرار دهد، اما هزینه اجاره این زمین و البته عدم تخفیف به تیم کیا، همین زمین تمرین ساده را هم از تیم مهدی گرفت.

می***توانست مانند تمام هم دوره های خود، برای نیمکت تیم***های لیگ برتری (بخصوص پرسپولیس) یا تیم***های ملی، چنگ و دندان نشان دهد. علی دایی، یحیی گل محمدی، افشین پیروانی، علیرضا منصوریان، مهدی پاشازاده، نعیم سعداوی و بسیاری دیگر همین امروز مربی و سرمربی هستند و عابدزاده و خاکپور و استیلی و عبدی و سایر هم***دوره***ها و هم***بازی***هایش هم نیمکت***های مربیگری را تجربه کرده***اند. مهدی اما، با دوراندیشی جلو رفت. ولی در فوتبالی که خودش در برنامه نود آن را بیمار و بدون زیربنا می***داند. مثلاً گفت: «به من می***گویند داری روی چه چیزی سرمایه***گذاری می***کنی؟ همه این بچه***ها وقتی به ثمر رسیدند راهی باشگاه***های نظامی می***شوند که سربازی***شان را بگذرانند.»

پس محق هم هست که برافروخته شود. در برنامه نود کلیپی از دوره تخصصی مربیگری فوتبال پایه که ماه***های قبل گذرانده بود را به نمایش گذاشت. تمریناتی که ویژه سنین پایه است. با هزینه***های شخصی یا کمک گرفتن از باشگاه***های آلمانی به دوره***ها می***رود، برمی***گردد و تیمش را مدیریت می***کند. بعد به برنامه نود می***گوید: «فوتبال پایه ایران ناپاک است.» حق هم دارد. پدرانی که صدای فریادشان برای سوءاستفاده های مالی و جنسی در مدارس فوتبال یا تیم***های پایه بلند شده و تا همین چندی قبل، تمام اخبارشان زیر ساتور سانسور قرار می***گرفت.

مهدی پس با برافروختگی رو به دوربین نود می***گوید: «مسئولین ما منتظر چه اتفاقی هستند تا به فکر بیفتند و کاری بکنند؟» در مدارس فوتبال، در رده***های پایه، صدای اعتراض***ها بلند می***شود. برنامه نود فایل***های صوتی مربیانی را پخش می***کند که به***صورت واضح ادعا می***کنند باشگاه***ها برای تأمین هزینه***های خود، به آنها (مربیان پایه) اختیار تام داده***اند تا از والدین بچه***ها، وجه نقد دریافت کنند.

مهدی مهدوی کیا، با مشتی از آرمان***های سالم، مدلی از حرفه***ای ترین باشگاه***های اروپایی را در فوتبال ایران پیاده کرده. از جیب هزینه می***کند و شاید به آینده***ای دور می***اندیشد که از ترانسفر همین بازیکنان به باشگاه***های بزرگ اروپایی، هزینه***های خود را جبران کند. اما هدف اولیه***اش لااقل خدمت است. فاکتور گم***شده و ناپدید در فوتبال پایه ایران. پس برافروختگی***اش هم عجیب نیست.

گزینه***های دم***دستی، برای مهدی مهدوی کیا، اندک و انگشت***شمار نبوده. مثلاً می***توانست دستیار کارلوس کی روش یا مدیر فنی تیم ملی شود. می***تواند همین امروز، باشگاه کیا را تعطیل کند و جای هزینه کردن از جیب، روی نیمکت مربیگری یکی از باشگاه***های لیگ برتری بنشیند. اما به نود می***گوید: «من با آرمان***ها و اهدافم زندگی می***کنم.» وقتی هم آرمان داشته باشید، زندگی در چنین فضایی دشوارتر است.