نخستین تجربه ...........
نخستین بار که در یک دوره مسابقه فوتبال حضور یافتم , مرتبط بود با مسابقات محلات شمیرانات 1347 و بخاطر دارم که بازی فینال , در زمین منظریه بود و من بعنوان یار هجدهم تیم " مشعل تاج شمیران " , حضور یافتم که البته دایی ام , نام مرا داد و آن روز , با پلاکاردی در دست که رویش , نام تیم مشعل تاج نوشته بود , پیشاپیش بازیکنان بودم . تیم مشعل تاج , همین جا نزدیک ما یک زمین خاکی کوچک داشت که اغلب تمریناتش نیز آنجا بود و هر گاه که از تیمی با 3 یا 4 گل پیش بود , 10 دقیقه آخر , من هم بازی میکردم
شمیرانات , فقیرترین منطقه شهرداری .....
شمیرانی که من بیاد دارم با آن شمیرانی که امروز میبینیم , بسیار متفاوت است . شمیران آن سالها یک قریه و به بیان ساده , یک ده بود . شاید امروز باورش مشکل باشد اما یکبار سال 66 , اینجا یک سیل ویرانگر جاری شد و همه چیز را نابود کرد .... حتی خانه ی پدری ام که آنجا متولد شده بودم . محل دقیق خانه ی پدری ما , درست سر پل تجریش بود که اکنون مخروبه مانده و شهرداری منطقه , اجازه ساخت و ساز آن را نمیدهد و تا انجا که اطلاع دارم , قرار است مسیل ( رودخانه ) شود . بنابر این شرایط آن روزهای شمیران با امروز , بسیار بسیار متفاوت است . اما نکته قابل توجه آنکه همان شمیران بدون امکانات در محدوده سالهای دهه چهل شمسی , در حدود " صد و سی و هفت یا هشت " قطعه زمین خاکی برای بازی فوتبال داشت که شاید حدود 40 الی 50 تا از آنها , زمین وقفی بود که متاسفانه همگی بمرور مسکونی شدند و از آن تعداد فراوان , تنها یک زمین قیطریه ( که البته ان هم صاحب پیدا کرده بود و مردم مانع شدند ) و یکی نیز در محدوده کوه های شهرک قائم ( استادیوم سرداران شهید ) باقی مانده که البته سرداران شهید نیز قابل استفاده عموم بچه ها و نوجوانان نیست و میبایست آن را اجاره کرد .... بنابر این , منطقه ی شمیران که امروزه آن را بعنوان شمال شهر تهران می نامند , اکنون از نظر سرانه ورزشی , فقیرترین منطقه شهرداری است . انگونه که به ازای هر فرد , تنها حدود 20 سانتی متر فضای ورزشی دارد . البته در دوره ای که اقای یزدانی , شهردار شمیرانات بود , برای رفع این نقیصه تلاشهایی صورت گرفت . او در طول 5 سال هر گوشه ی پارکی , یک سالن یا یک زمین هندبالی می ساخت و براستی که به جامعه ورزشی شمیرانات , خدمت کرد .
ان هنگام که اختیاریه ساکن بودیم , درست پشت خونه ما یک زمین فوتبال بود که خوشبختانه هنوز وجود دارد , منتهی در دست ارگان های نظامی ( سپاه ) است ....... زمین اختیاریه بگونه ای بود که وقتی بازی میکردیم , مادرها از روی بام ها , بازی ما را تماشا میکردند .
اما نخستین بار که جایزه ای دریافت نمودم , برغم انتظار مرتبط با رشته دو و میدانی بود . دو عدد جا شمعی نقره , که بسیار برایم عزیز است , .....
To be continued.........