"لام برای جناب ِ موتوری. مرد ِ سال ِ " آی.اس.پی
پروین اعتصامی
لاله ای با نرگس پژمرده گفت
بین که ما رخساره چون افروختیم
گفت ما نیز آن متاع بی بدل
شب خریدیم و سحر بفروختیم
آسمان، روزی بیاموزد ترا
نکته هائی را که ما آموختیم
خرّمی کردیم وقت خرّمی
چون زمان سوختن شد سوختیم
تا سفر کردیم بر ملک وجود
توشه ی پژمردگی اندوختیم
درزی ایام زان ره میشکافت
آنچه را زین راه، ما میدوختیم
توضیح
متاع = کالا
درزی = خیاط
میم" لطفأ "
پروین اعتصامی
لاله ای با نرگس پژمرده گفت
بین که ما رخساره چون افروختیم
گفت ما نیز آن متاع بی بدل
شب خریدیم و سحر بفروختیم
آسمان، روزی بیاموزد ترا
نکته هائی را که ما آموختیم
خرّمی کردیم وقت خرّمی
چون زمان سوختن شد سوختیم
تا سفر کردیم بر ملک وجود
توشه ی پژمردگی اندوختیم
درزی ایام زان ره میشکافت
آنچه را زین راه، ما میدوختیم
توضیح
متاع = کالا
درزی = خیاط
میم" لطفأ "