4 Mordad: Reza Shah passed away 69 years ago today/tomorrow

Oct 18, 2002
12,085
17
here
www.apfn.org
BTW I don't believe those foolish people who say Ghajar were all bad...
In fact All of Ghajar dynasty kings were very vatan parast and Patriotic men.
It is our stupid tradition tho to bad-mouth the people who for some reason fall or give their place to the new administration.
It is very ignorant thing. The Ghajar kings saved us from the damn Russians and British bas**rds I don't know how many times...
We had nothing compared to those European weasels and could not defend. I am surprised we still have most of our country on the map still...
what the hell do you expect the Ghajar to do back then? Create an atomic bomb or guided missiles??

another stupid Iranian trait is that we expect too much and are too unrealistic... lengesh kon?...yeah right
 

OSTAD POOYA

National Team Player
Jan 26, 2004
4,678
426
دانشگاه تهران متولد شد

https://tavaana.org/fa/TehranUniversity

Go to link for photos and better font






Balatarin logo
فیس***بوک logo
Twitter logo
Google+ logo

توانا- دانش***گاه تهران به عنوان نخستین دانش***گاه ایران در ۱۳۱۳ به دنیا آمد. می***گویند طرح ساخت این دانش***گاه را دکتر محمود حسابی به وزیر فرهنگ وقت علی اصغر حکمت داده است. البته پیش از آن «دکتر اسماعیل***خان سنگ»، نماینده***ی ساری در ششمین دوره***ی مجلس شورای ملی در نامه***ای به سید محمد تدین، وزیر وقت معارف خواستار اقدام دولت برای احداث «اونیورسیته» در ایران شده بود. خود تدین نیز در جایی در این***باره سخن گفته بود: «یک روزی این مملکت از علم کاملاً مستفید خواهد شد که ما دارای اونیورسیته و دار***العلوم باشیم و الا با این تحصیلات ابتدایی و متوسطه آن استفاده که ممالک دیگر از علوم عالیه می***کنند ما هم اگر بخواهیم منحصر کنیم به همین قسمت، آن استفاده را نخواهیم کرد.» تدین در پاسخ به نامه***ی دکتر سنگ چنین می***نویسد: «راجع به اونیورسیته که آن را می***توانیم دارالعلوم بگوییم کمال علاقه را دارم و مشغول تهیه لوازم مقدمات آن هستم. نظر من این است که در یک فضای وسیعی که شاید ۸۰ تا ۱۰۰ هزار ذرع مربع وسعت داشته باشد، بنایی ساخته شود که شعب علوم و فنون در آنجا تاسیس گردد.» این گفت***وگو مسکوت می***ماند تا بار دیگر همان***طور که گفته شد توسط دکتر محمود حسابی به پزیر فرهنگ وقت، علی***اصغر حکمت پیش***نهاد می***شود.

علی اصغر حکمت، سیاست***مدار و شاعر و ادیب و نویسنده و مترجمی قابل بود که در دوره ی رضاشاه و محمدرضا شاه برای چندین دوره مقام وزارت داشت. او نخستین رئیس دانش***گاه تهران و همین***طور بنیان***گذار کتاب***خانه***ی ملی ایران درمقام وزیر فرهنگ و معارف وقت بوده است. او هم***چنین مدیر مسئول نشریه «فروغ تربیت» بود که از سال ۱۳۳۵ در شیراز منتشر می***شد. علی اصغر حکمت قصد ساخت دانش***گاه تهران کرد. او با جست***وجوی زیاد در میان باغ***ها و زمین***های فراوانی که در اطراف تهران وجود داشت، باغ جلالیه را انتخاب کرد. باغ جلالیه با مساحت ۲۱ هکتار با قیمت یک***صدهزار تومان برای ساخت دانش***گاه تهران خریداری شد.

علی اصغر حکمت در مورد تاسیس دانش***گاه تهران چنین می***گوید: «در شمال غربی شهر تهران در سال ۱۳۱۲ صحرای شنزاری بود که از جنوب به خندق شهر تهران و از شمال به تپه***های قریه (امیرآباد) تا (فرح***زاد) منتهی می***شد. در این دشت تنها آبادی که به چشم می***خورد باغ بسیار وسیعی بود که عمارت مختصری در جنوب آن در دو طبقه ساخته شده و به درخت***های کهنسال کاج احاطه می***شد و در تمام آن باغ اشجار میوه بسیار کاشته شده بود. قریب به ۱۰۰ سال پیش، در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه در حدود ۱۳۰۰ هجری قمری شاهزاده جلال***الدوله فرزند ارشد سلطان مسعودمیرزاظل***السلطان آن باغ را احداث کرده بود و از این جهت به “جلالیه“ موسوم شد. این سرزمین مبارک مقدر بود که در اوائل قرن چهاردهم در عصر دودمان پهلوی آبادترین و زیباترین محلات پایتخت بلکه ایران بشود. در شمال آن سابقاً میدان معروف “جلالیه“ برای رژه سوم***اسفند برگزیده شد و اکنون پارک دلاویزی به***نام “فرح“ در آنجا ایجاد شده است. و بالاخره در همین سرزمین مبارک بود که دانشگاه تهران آفتاب وجود مسعود خود را در افق علم و دانش درخشان کرد.»

«موسیو گدار» عملیات طراحی و ساخت و ساز دانش***گاه را آغاز کرد.« آندره گدار» معمار و باستان***شناس فرانسوی بود که در اوایل دوره***ی پهلوی به ایران آمد و استخدام دولت ایران شد. او در ایران فعالیت***های بسیار داشت و پژوهش***های بسیار کرد و در شناسایی و ثبت آثار باستانی ایران تلاش بسیار نمود. او هم***چنین بنیان***گذار «دانش***کده***ی هنرهای زیبای دانش***گاه تهران» بود.

موسیو گدار نرده***گذاری و عملیات ساختمانی این بنا را آغاز کرد و در ۱۵ بهمن***ماه ۱۳۱۳ لوح یادبود تاسیس دانش***گاه با حضور مقامات دولتی در محلی که اکنون پلکان جنوبی دانش***کده پزشکی است در دل خاک به امانت گذاشته شد و سنگ اول بنای دانش***گاه تهران به دست رضا شاه نصب شد.

در حالی که هنوز کار ساخت دانش***گاه ادامه داشت مسئولان آن زمان تصمیم گرفتند که مراسم رسمی افتتحاح دانش***گاه را ۲۴ اسفندماه برگزار کنند که این کار در ساختمان دانش***کده***ی حقوق صورت گرفت. در این مراسم سید نصرالله تقوی به ریاست دانش***کده ی معقول و منقول، علی اکبر دهخدا به ریاست دانش***کده***ی حقوق و دکتر محمد حسین لقمان ادهم به ریاست دانش***کده***ی پزشکی برگزیده شدند. هم***چنین دکتر حسابی به ریاست دانش***کده***ی فنی و دکتر عیسی صدیق نیز به ریاست دانش***کده***ی ادبیات و علوم و دانش***سرای عالی منصوب شدند.

علی***اصغر حکمت از شبی که دانش***گاه متولد شد چنین می***گوید: «در یکی از شب***های فرخنده اواخر بهمن ۱۳۱۲ جلسه هیأت وزرا در حضور شاه در عمارتی که اکنون مقر کاخ ملکه پهلوی است تشکیل شده بود. سخن از آبادی تهران و عظمت ابنیه و عمارات و قصور زیبای جدید در میان آمد. مرحوم فروغی (ذکاءالملک) رئیس***الوزرا در این باب به شاهنشاه تبریک گفت دیگر وزیران نیز هریک به تحسین و تمجید زبان گشوده بودند. نوبت به بنده نگارنده رسید که به سمت کفیل وزارت معارف در آن میان حاضر بودم. گویا خداوند متعال به قلب من الهام کرد که عرض کردم در آبادی و عظمت پایتخت البته شکی نیست ولی نقصی که دارد این است که این شهر هنوز عمارت مخصوص “اونیورسیته“ (دانشگاه) ندارد و حیف است که این شهر نوین از همه بلاد بزرگ عالم از این حیث عقب باشد. شاه بعد از اندک تأملی یک کلمه گفتند “بسیار خوب آن***را بسازید“. در جلسه بعدِ هیأت وزرا در آغاز به***وزیر مالیه مرحوم علی***اکبر داور، رو نموده و فرمودند در بودجه سال آینده مبلغ ۲۵۰۰۰۰ تومان به وزارت معارف اعتبار بدهید که به مصرف ساختمان مدرسه برسانند. چند روز بعد که بودجه سال نو تدوین و تنظیم شد و به تصویب رسید وزیر مالیه اضافه براعتبار مقرر سال قبل مبلغ مزبور را جهت ساختمان مدارس در فصل مخصوص گنجانیده و قبل از نوروز ۱۳۱۳ به تصویب رسید و به*** وزارت معارف هم ابلاغ شد و من مأمور و مکلف شدم که ساختمان دانشگاه را آغاز نمایم.»

رضا شاه در حال افتتاح دانش***گاه تهران

یکی از موضوع***های مطرح***شده در آن زمان تصویب قانونی برای تاسیس دانش***گاه بود که افرادی هم***چون دکتر عیسی صدیق و دکتر محمود حسابی به هم***راهی حکمت برآمدند. این لایحه با عنوان «لایحه***ی تاسیس دانش***گاه» در نیمه***ی دوم سال ۱۳۱۲ به مجلس رفت و در خردادماه ۱۳۱۳ از تصویب نمایندگان گذشت. به موجب این «لایحه***ی تاسیس دانش***گاه»، این موسسه علمی تحت لوای شش بخش کار خود را آغاز می***کنند: ۱-علوم معقول و منقول، ۲- علوم طبیعی و ریاضی، ۳- ادبیات و فلسفه و علوم تربیتی، ۴- طب و شعب و فروع آن، ۵- حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی و ۶- فنی که دانشکده نامیده می***شدند، فعالیت خود را آغاز می***کرد.

علی اصغر حکمت روز ۱۵ بهمن را این***گونه بیان می***کند: «مقارن با گشایش تالار تشریح به***نظر رسید که یک لوحه تاریخی از طلای خالص تهیه و در زیربنای مرکز دانشگاه دفن شود. یعنی در روز سه***شنبه پانزدهم بهمن در محلی که مرکز دانشگاه خواهد بود در زمین به***دست شاه ودیعه گذاشته شود. این پیشنهاد به عرض رسید و شاهنشاه تصویب فرمودند ولی روز سیزدهم بهمن با تلفن به این جانب ابلاغ شد لوحه طلا را تغییر داده و از فلز ساده تهیه نمائید زیرا دفن کردن مبلغی طلا در زیر خاک برخلاف اقتصاد است. این امر مبارک به فاصله ۲۴ ساعت انجام شد. آن لوحه گویا هنوز در مخزن بانک ملی موجود باشد. روز چهاردهم بهمن باران شدیدی در تهران شروع شد که تا نیمه شب اتصالاً می***بارید عصر آن ***روز این جانب از فرط نگرانی که جهت انجام تشریفات و پذیرایی از موکب شاهانه داشتم از آقای ادیب***السلطنه حسن سمیعی رئیس تشریفات دربار با تلفن استعلام کردم که این باران سیل***آسا اگر ادامه یابد آیا موکب همایونی فردا تشریف***فرمای محل دانشگاه خواهند شد یا نه؟ به فاصله ده*** دقیقه جواب رسید که فرمودند “اگر سنگ هم از آسمان ببارد خواهم آمد“ البته تکلیف معلوم بود. توکل به خداکرده آماده پذیرایی شدم. صبح سه***شنبه… موکب شاهانه نخست به تالار تشریف***فرما شده و ساختمان آن را به***دقت بازدید فرمودند… اعلیحضرت شاهنشاه پس از بازدید قسمت***های مختلف تالار تشریح نقشه تفصیلی ساختمان دانشگاه را که محل هریک از دانشکده***ها را نشان می***داد و در اتاق دفتر تالار گسترده شده بود مورد توجه قرار داده و کفیل وزارت معارف به***عرض رسانید که مطابق این نقشه تالار تشریح جزء کوچکی از دانشکده طب است که آن دانشکده خود قسمتی از دانشگاه بزرگ می***باشد که انشاءالله روزی برسد که تمام دانشگاه با فروع و شعب و منضمات تماماً ساخته شود.»

دانش***گاه تهران پیش از انقلاب اسلامی

امروز ۸۰ سال از تاسیس دانش***گاه تهران می***گذرد. انسان***های بزرگی در این دانش***گاه پرورش یافتند که منشاء خدمات بسیاری برای جامعه***ی ایران شدند. یاد و خاطره***ی همه***ی کسانی که سنگ بنای دانش***گاه را در ایران نهادند هم***واره در ذهن و ضمیر مردم ایران حفظ خواهد شد. یادشان گرامی!
 

eerooni

Bench Warmer
Nov 9, 2002
1,996
1
Toronto
Do you know who Reza Shah the great is?. At the time he cameto power, Iran had no borders, Army, Economy, Institutions, Universities, schools or even basic health care. He saved Iran from a fudel warlord/tribial state and established the foundations of what we know as todays Iran. He built roads to connect the country from the south to all the way to the north.He abolished the fudel war tribes power and established a central government that went onto built Schools, Unis, Hospitals and an well established army.Also as for him bring American culture, you're uneducated view of the world once agains shines through like you're continues stupidity in all you're posts. He told the allies during the WW11 period that Iran is no ones toy and he stayed nuteral. Infact he had more sympathy for Nazi Germany as he believed they were from the same gene pool.

At the time when girls were regarded as a disease by the male dominated society, Reza shah built especially designed schools for girls which included libraries and educating young woman that they have a vital role in Iran's future.Reza Shah stated Iran's best minds are our flowers(as he meant girls). He was a man who was tough, but he was also a fair and good man.Now look at all he accomplished. This is a man with no basic education and a army man through and through. Tough hard nosed man had the foresight to bring woman into society.Every woman in Iran needs to say noor be ghabereh Reza Shah Kabir.

Also, at the time he came 97% of the country sufferd from some kind of disease that required urgent care. He established urgent medical institutions/teams that were required to travel to the most remote parts of Iran for medical checkups all paid for by the state. In a span of few years that 97% rate came down into the 40's and his son continued this nobel effort and bought the number lower. When the Pahlavis came, Iran was worse shape then Afghanistan, When the Pahlavis left, iran had the fastest growing economy, the most powerfull armed forces in the region and top 5 in the world, free health care, education(shah paid for students wealfare).Shah had planned to get the 1988 Olympics for Iran instead of seoul and by all estmates Iran would have won.If Iranians had a little bit of ensafh, they would all be ashamed at how Reza Shah's grave was violated by Khomenies thugs and would all say a prayer for this great man. He was a giant amongst men.



Frankly I'm not surprised at the least that a bonafide troll like you has no clue about his own countries history.

This is 100% true! You are a true Patriot for what you have written! Dorood Bar to!!
 

OSTAD POOYA

National Team Player
Jan 26, 2004
4,678
426
چگونـگی گـُزینش نامِ فامیلِ «پـهلوی» نـزد رضاخان سردار سپه:
گویند در سال 1302 که روزی در جایگاهِ نخست******وزیری برای رضاخان نامه***ای آمد که روی پاکت نامه چنین نوشته بود:
«حضور مهر ظهور بندگان حضرت مستطاب اجل اکرم اشرف امنع اعظم اقای رضا سردار سپه وزیر جنگ و رئیس الوزرا و فرمانده کل قوا دامت افاضاته»
رضاخان پس از نگاه کردن به روی پاکت، عدل الملک(عدالت کشور)، قائم مقام خود را احضار کرد و به او گفت: روی پاکت که اینهمه نام من را نوشته***اند ببینید توی نامه دیگر چقدر اضافات نوشته اند؟؟! و به وی فرمان داد از امروز همه القاب و عناوین در کشور حذف خواهند شد. و خودش نام لقب سپه سالار و فامیل پهلوی را برای خود برگزید و فرمان داد هر نامه ای که زین پس جز این دو القابی به او چسبانده باشند، برگشت داده خواهد شد.(بهبودی،1372:121). این نخستین باری بود که شاه آینده نام خانوادگی برای خودش بر می***گزید.
مهر و ارج سردارسپه به تاریخ پیش از اسلام برهمگان روشن است، اما وارون آنچه بسیاری گمان می***کنند، نام «پهلوی» پیوند چندانی با دبیره یا زبان پهلوی که زبان رسمی ایران در زمان ساسانی بود یا نام پهلوی به اشکانیان نیز می***گفتند ندارد. رضاخان از قوم «پاهلون» بود که ایلی لک***تبار بودند و در آلاشت سوادکوه ساکن بودند. و عامیانه به پاهلونی***ها "پالونی" می***گفتند، در سوادکوه نیز به او رضاخانِ پالونی و به خانواده***شان پاهلونی یا پالونی می***گفتند(که البته برخی از بی***سوادان و ایرانستیزان گمان می***کنند که این پیوندی با پالانِ اسب دارد و پدر ایران نوین را با نام "پالانی یا پالونی" یاد می***کنند تا توهینی کرده باشند)
گفته***اند چند تاریخ***دان به رضاخان گفته***اند که برخی از خاندان***های ساسانی در زمان یورش تازیان به دامنه البرز پناه بردند و ماندگار شدند که در آلاشت مازندران به پهلوی***های ساسانی در گویش محلی پالونی گفتند و ماندگار شد. همچنین آلاشت، روستای زادگاه رضاخان، چند محله داشت و خانواده***ی او ساکن محله***ای به نام«پهلوان خیل» بودند. «پهلوان» که بی***ربط به پهلوی نیست در فارسی معنای قهرمان را دارد. در زمانه او بسیاری از دوستان و فرهیختگان نزدیک رضاخان، مانند بهار/کسروی/فروغی/ارباب کیخسروشاهرخ/دکتر افشار/سعیدنفیسی/استادپورداوود/پرفسورهرتسفلد و ... کارشناس و استاد زبان پهلوی بودند. و رضاخان درباره ریشه***ء نام قوم خود و همچنین تاریخ کهن ایران و تیره***هایش بسیار از آنها می***پرسید و این یکی بودنِ پهلویِ باستان که بسیاری از جمله فردوسی با نام "پهلوانی" یادکرده***اند، با نامِ قومِ رضاخان که "پاهلونی" بود، بی***تاثیر نبود در گُزینش این نام فامیل در نزد رضاخان.



https://www.facebook.com/parsiandez...9156107841653/841661539257773/?type=1&theater
 

Chinaski

Elite Member
Jun 14, 2005
12,269
352
Pooya jan, long time no see so nice to see you back. You know i have always had my problems with making people bigger or smaller than they are and in this regard you know my atittude so no need to repeat the already known stuff. However this article above is really ridiculous. I dont know who wrote it, however its not hard to imagine from which political corner he comes. He is not into history, nor into reality and truth, he is once again just trying to maaleh keshi and white wash pahlavis heritage and name. someone needs to tell him that he is lowering himself because to praise pahalvi or reza for this matter, there is no need to be oghdei about his name. There is nothing wrong with Reza khan to change his name from Paalaani to Pahlavi. Actions are important not names. In my opinion a Paalaani from a paaloon dooz tribe is by far more baa ehteraam than someone who calls himself rostam o afraasiab but is a deceitful faased person. Anyway back to this name issue:
ببین عزیز جان, برای ماله کشی و بستن دهن کسانی که به اسم رضا خان گیر میدن, یک سری از شاه اللهی ها هم به دروغ های بسیار موصل شدند. واقعیت این است که وصل کردن جد و آباد رضا خان به ایل پاهلونی یک جریان بسیار خنده داره. این ایل پاهلونی لر بودند, از لک های لر بودند و رضا خان اصلا از اون طرف نمیومد. اینا رفتن یک قبیله رو پیدا کردن که اسمش حدودا نزدیک به پالونی بوده و ور داشتن در موردش جفنگ نوشتن. ببین ایل و طایفه پالونی وجود داشته, اگه بری کتاب "تاریخ خانی" طبع پتروگراد رو پیدا کنی که حدود سال ۹۲۲هجری قمری نوشته شده, در مورد این ایل توضیح داده شده. تاریخ خانی کلا رویداد های گیلان و لاهیجان رو در دو دهه قبل از تاسیس دوره صفوی و دو دهه بعد از اومدن صفویان رو توضیح میده. این جریان رو محمد تقی بهار هم تو تاریخ احزاب سیاسی بهش اشاره کرده. حالا داستان این طایفه لر پاهلونی چی بوده؟ هیچ جریان از این قرار بوده که میگن دراواخر دوران صفوی موقعی که با افغان ها جنگ میشه, یک سری طوایف لر جمع میشن که به نیرو های دولتی مقابل افغان ها کمک کنن, میگن در حین جنگ, یک رمضون نامی بوده که در نواحی شمال ایران ارتش خودی رو گم میکنه و در همون حوالی موندگار میشه که که میگن رضا خان جدش همون رمضون لر بوده که گم شده و تو همون شمال ایران مونده. بسیار مسخره است چون اسم قبیله و طایفه پالانی همونطور که گفته شد, حدود ۲۲۰ سال قبل از این داستان رمضون تو کتاب های تاریخی شمال کشور درج شده. این بابا که اون آرتیکل رو نوشته, حتی داستان ایل و طایفه پاهلونی رو هم درست بلد نیست و تاریخش رو نخونده. فقط اومده این بابا رو به هر طریق ممکن فارس اصل و ساسانی و فلان و بسار نشون بده. نه قربون, رضا خان اسمش پالانی بوده, از قبیله ترک پالان دوز که در حوالی غرب مازندران و شرق گیلان بودند و مرتب کوچ میکردند. اینها پالون میدوختند که در اون زمان شغل بدی هم نبوده. ایشون پدرش عباس علی داداش بیگ بوده که ترک بوده, مادرش هم مثل خود بنده که از یک طرف گرج هستم, گرج بوده.

اومده به کسروی میگه دوست رضا خان! کسروی هیچوقت دوست رضا خان نبود. کسروی پر از انتقاد از رضا خان بود, خودش هم اینو گفته بود. یک سری از کار های رضا خان رو تائید میکرد ولی محدود بود. با بیشتر اعمال و کردار رضا خان مخالف بود و این رو هم علنا گفته بود.
 
Last edited by a moderator:

Hooshmand

Elite Member
Oct 12, 2011
8,762
1,008
UK
Pooya jan, long time no see so nice to see you back. You know i have always had my problems with making people bigger or smaller than they are and in this regard you know my atittude so no need to repeat the already known stuff. However this article above is really ridiculous. I dont know who wrote it, however its not hard to imagine from which political corner he comes. He is not into history, nor into reality and truth, he is once again just trying to maaleh keshi and white wash pahlavis heritage and name. someone needs to tell him that he is lowering himself because to praise pahalvi or reza for this matter, there is no need to be oghdei about his name. There is nothing wrong with Reza khan to change his name from Paalaani to Pahlavi. Actions are important not names. In my opinion a Paalaani from a paaloon dooz tribe is by far more baa ehteraam than someone who calls himself rostam o afraasiab but is a deceitful faased person. Anyway back to this name issue:
ببین عزیز جان, برای ماله کشی و بستن دهن کسانی که به اسم رضا خان گیر میدن, یک سری از شاه اللهی ها هم به دروغ های بسیار موصل شدند. واقعیت این است که وصل کردن جد و آباد رضا خان به ایل پاهلونی یک جریان بسیار خنده داره. این ایل پاهلونی لر بودند, از لک های لر بودند و رضا خان اصلا از اون طرف نمیومد. اینا رفتن یک قبیله رو پیدا کردن که اسمش حدودا نزدیک به پالونی بوده و ور داشتن در موردش جفنگ نوشتن. ببین ایل و طایفه پالونی وجود داشته, اگه بری کتاب "تاریخ خانی" طبع پتروگراد رو پیدا کنی که حدود سال ۹۲۲هجری قمری نوشته شده, در مورد این ایل توضیح داده شده. تاریخ خانی کلا رویداد های گیلان و لاهیجان رو در دو دهه قبل از تاسیس دوره صفوی و دو دهه بعد از اومدن صفویان رو توضیح میده. این جریان رو محمد تقی بهار هم تو تاریخ احزاب سیاسی بهش اشاره کرده. حالا داستان این طایفه لر پاهلونی چی بوده؟ هیچ جریان از این قرار بوده که میگن دراواخر دوران صفوی موقعی که با افغان ها جنگ میشه, یک سری طوایف لر جمع میشن که به نیرو های دولتی مقابل افغان ها کمک کنن, میگن در حین جنگ, یک رمضون نامی بوده که در نواحی شمال ایران ارتش خودی رو گم میکنه و در همون حوالی موندگار میشه که که میگن رضا خان جدش همون رمضون لر بوده که گم شده و تو همون شمال ایران مونده. بسیار مسخره است چون اسم قبیله و طایفه پالانی همونطور که گفته شد, حدود ۲۲۰ سال قبل از این داستان رمضون تو کتاب های تاریخی شمال کشور درج شده. این بابا که اون آرتیکل رو نوشته, حتی داستان ایل و طایفه پاهلونی رو هم درست بلد نیست و تاریخش رو نخونده. فقط اومده این بابا رو به هر طریق ممکن فارس اصل و ساسانی و فلان و بسار نشون بده. نه قربون, رضا خان اسمش پالانی بوده, از قبیله ترک پالان دوز که در حوالی غرب مازندران و شرق گیلان بودند و مرتب کوچ میکردند. اینها پالون میدوختند که در اون زمان شغل بدی هم نبوده. ایشون پدرش عباس علی داداش بیگ بوده که ترک بوده, مادرش هم مثل خود بنده که از یک طرف گرج هستم, گرج بوده.

اومده به کسروی میگه دوست رضا خان! کسروی هیچوقت دوست رضا خان نبود. کسروی پر از انتقاد از رضا خان بود, خودش هم اینو گفته بود. یک سری از کار های رضا خان رو تائید میکرد ولی محدود بود. با بیشتر اعمال و کردار رضا خان مخالف بود و این رو هم علنا گفته بود.
Chizi az tarikh IRAN nemidooni bisavad .. khodeto enghad koochiktar nakon ..
Shoma behtare dar bareye tarikh e arab haye sunni nazar bedi .. cheyneski
 

Chinaski

Elite Member
Jun 14, 2005
12,269
352
be khoonsardi o khoon garmi rabti nadaare mozallaf, to ye koon nashoore bisavaadi ke donbaale jaryaane ino oon parseh mizani, manam harvaght ghombol mikoni mizaaram laat erzaat mikonam. Be hamin saadegiye. Moshakhas ham hast chon jozve bisavaadaane in site hasti va gofte haat serfan faghat baraaye tahrike kardane jaryaane mardome ke yeki biaad bezaare laat vagarna sood o faayedeii baraaye in site nadaari. Yek bimasrafe tamam ayaar
 

Hooshmand

Elite Member
Oct 12, 2011
8,762
1,008
UK
be khoonsardi o khoon garmi rabti nadaare mozallaf, to ye koon nashoore bisavaadi ke donbaale jaryaane ino oon parseh mizani, manam harvaght ghombol mikoni mizaaram laat erzaat mikonam. Be hamin saadegiye. Moshakhas ham hast chon jozve bisavaadaane in site hasti va gofte haat serfan faghat baraaye tahrike kardane jaryaane mardome ke yeki biaad bezaare laat vagarna sood o faayedeii baraaye in site nadaari. Yek bimasrafe tamam ayaar
maale in harfa nisi arabe koochooloo

3 saale daram laat mizaram..badesh inja miay ver mizani...

Delusional old man :D


Bottom line is you know jack-shit about History of Iran ... open another thread and talk about Saudi's great history including eating lizards snakes and drinking camel urine..
 

Chinaski

Elite Member
Jun 14, 2005
12,269
352
Miyoone hame in kiraaii ke to taa be haal behet rafte, maale arabe mesle inke soozeshesh az hame bishtar boode ke toye koon sefid kine be del shodi, loool. Kesaafate bimasraf.
 

Hooshmand

Elite Member
Oct 12, 2011
8,762
1,008
UK
Miyoone hame in kiraaii ke to taa be haal behet rafte, maale arabe mesle inke soozeshesh az hame bishtar boode ke toye koon sefid kine be del shodi, loool. Kesaafate bimasraf.
Are saudia va Iraqia ziyad behet fooroo kardand ke enghad shiftashoon shodi koon siyah
 

OSTAD POOYA

National Team Player
Jan 26, 2004
4,678
426
RIP to the Great Reza Shah... Yesterday marked 71 years of his passing and today marks the 35th year of the passing of his son. Two people that did all they can for the motherland but were faced with many obstacles and unappreciative idiots who took the country south. History is judging them and the more we go into the future it becomes more apparent how much love they had for Iran and how they did everything to make it better for every Iranian. A true sad day in history that the great people that loved Iran so much and did so much were driven out and are not even buried in the own motherland :(