IR hacks busier than ever in "belaade kofr"

Oct 16, 2002
39,533
1,513
DarvAze DoolAb
www.iransportspress.com
#2
LOL! I saw this yesterday and felt like the host and his other guest totally let everyone down. They could've wiped the floor with this guy. It was so easy, yet they fucked up. These stooges have become too easy to handle. In the past, they were able to weasel their way out of logical arguments, but these days they've become the laughing stock of Iran's political/social scene.
 
Likes: Zob Ahan

ChaharMahal

Elite Member
Oct 18, 2002
16,563
261
#5
hey migeh man motaghedam ... akhe to ki hasti ke motaghedi ...
Iran is a big country, with a diverse set of political, economic and cultural beliefs.

so long as iranians don't build the tolerance to listen to other parties we will be stuck in the same loop elimination of other.

"Persian language" media is a good manifestation of that.

you tune into IRIB, all you hear is propaganda from one side.

tune into manoto you hear a certain brand of propaganda.

tune into iran/international you hear a different brand of propaganda.

Tavana, Iranwire, FarsNews, ...

BBC, VOA, radiofarda by their charter are there to protect the interests of their respective countries.

Iranian people are being bombarded with propaganda and eventually they are just gone tune all of it out.
It sucks of course because the dialog that the society needs to have never gets off the ground.
 

A8K

Elite Member
Oct 22, 2016
3,036
520
fuck.ir
#6
Got to give it to him. he's an animal.. I think the consulate sends him prostitutes or they anally take care of him; can' not be any other scenario. He's so charged up and pulls shitty facts and events out of his sleeves like a magician.

hey migeh man motaghedam ... akhe to ki hasti ke motaghedi ...
 

A8K

Elite Member
Oct 22, 2016
3,036
520
fuck.ir
#9
آیا او حقیقتا جایی در انگلستان مدرس فلسفه است. آیا چنان که از معنای مدرس در زبان فارسی بر می آید او به عنوان استاد در کلاس درس حاضر میشود و درس فلسفه میگوید؟
۱-علیزاده از کجا ظاهر شد؟
سال دو هزار و ده میلادی دانشگاه میدل سکس در شمال لندن تصمیم میگیرد بنا به ملاحظات مالی، دپارتمان فلسفه و به تبع آن مرکز پژوهش های فلسفه ی معاصر اروپایی این دانشگاه را تعطیل کند. پس از کش و قوس های فراوان دست آخر توافق میشود تا این مرکز به همراه مدرسان و دانشجویان پی اچ دی اش به دانشگاه گینگستون در جنوب لندن منتقل شوند. در همین اثنا عده ای از دانشجویان دست به اعتراض مصاحبه با رسانه ها و اشغال فضای آموزشی دانشگاه و تحصن می زنند. علی علیزاده، دانشجوی نورسیده ی فلسفه یکی از ان هاست.( برای اطلاع بیشتر نام او را به زبان انگلیسی در گوگل جستجو کنید). پس از این او مدتی همراه و همگام دانشجویان رادیکال و چپ گرایی میشود که در این اعتراضات نقش داشتند. و در نهایت به دلایلی که برای نگارنده ی این سطور روشن است و البته موضوع ما نیست از این جمع برای همیشه طردمیشود. کمی پیش از این و مقارن با جنبش سبز مردم ایران، پای علیزاده، به عنوان تحلیلگر سیاسی به بی بی سی فارسی باز میشود . ظاهرا دوستی اش با یکی از همکاران بی بی سی عامل معرفی او و جلوس بر صندلی های قرمز این رسانه شده است. گفتن ندارد که او پیش از این نه سابقه ی روزنامه نگاری، نه تحصیلات مرتبط و نه حتی تجربه ی فعالیت سیاسی در ایران داشته.از همین جاست که در فضای رسانه ای و مجازی عنوان مدرس فلسفه به پیشانی او میچسبد.

مدرس فلسفه در انگلستان کیست(چیست) و آیا علیزاده واجد چنین جایگاهی است؟


اگر سایت مرکز فوق الذکر را جستجو کنیم نام علی علیزاده را در فهرست دانشجویان پی اچ دی آن میابیم.( تصویر در کامنت دوم) که موضوع تزش در فلسفه ی هگل عنوان شده است. اما مدرس بودن در نظام آموزش عالی بریتانیا به چه معناست؟ هر دانشجوی پی اچ دی همزمان با تحصیل و کار بر روی تز خود می تواند ساعاتی در هفته را به عنوان tutorبه دست یاری مدرس درس بپردازد. اموری همچون راهنمایی دانشجویان در کلاس هاس سمیناری، و تصحیح اوراق امتحانی از وظایف چنین دانشجویی می تواند باشد. در قبال این کار مبلغی نسبتا ناچیز هم به دانشجو تعلق میگیرد. در چنین سطحی هیچ کس خود را مدرس نمینامد. معنای ضمنی مدرس در زبان فارسی مشخص است؛ کسی که در مقطع پی اچ دی فارع التحصیل شده، به استخدام دائم یا موقت دانشگاه یا مرکزی اموزشی در آمده و عملا هدایت درس و تعیین سر فصل های آن را به عهده دارد. سلسله مراتبی هم برای جایگاه مدرس در این کشور وجود دارد مثل junior lecturer، senior lecturer، reader، full professor. که طبیعتا دانشجوی سال اول واجد صلاحیت برای هیچ یک از این ها نیست.
حال سوال اینجاست که علیزاده چطور خود را به عنوان مدرس معرفی می کند؟ اوضاع مدرس ما آنجایی بحرانی تر میشود که بدانیم او هرگز دوره ی پی اچ دی خود را به پایان نرسانده و بعد از جابه جایی دپارتمان فلسفه به دانشگاه گینگستون از ادامه ی تحصیل انصراف داده است. خود وی مدعی است که بعد از اعتراضات مذکور از ادامه ی تحصیل محروم شده است.( رجوع کنید به بگو مگو های علی علیزاده و مازیار بهاری در صفحه ی توییترش) سوالی که باقی می ماند اینجاست که چطور در حال که وی از ادامه ی تحصیل محروم شده توانسته با اتمام آن به رتبه ی استادی برسد؟ ماجرا به همین جا ختم نمیشود. شاید دو سال پیش بود که علیزاده در رد و بدل کامنت هایی در صفحه ی اینستاگرامش ادعایی سراسر متفاوت می کند( تصویر در کامنت سوم آمده است). در این بگو مگو او مدعی میشود که رساله ی دکترایش را در حوزه ی روابط فرهنگی ایران و پنجاب به پایان رسانده است! از عدم امکان قانونی تحصیل همزمان در دو رشته ی تحصیلات تکمیلی که بگذریم، جا دارد بپرسیم، ایشان از چه هوش و توانی برخوردار است که می تواند در یک بازه ی چهار سال هم رساله ای در دستگاه فلسفی هگل بنویسد و هم در روابط فرهنگی ایران و پنجاب! که البته بر کسی پوشیده نیست این آخری اساسا ارتباطی به زمینه به اصطلاح فلسفی ایشان ندارد، تحصیل کند. از همه ی اینها گذشته ایشان که در تمام این سال ها خودش را به رسانه و مخاطب مدرس فلسفه معرفی کرده. این تناقض ها و دروغ ها روشن تر از آن است که بتوان توجیهی برایش تراشید.

حرف آخر:چرا باید این چند خط را مینوشتم؟

میدانم که بعد از خواندن این سطور کسانی از دوستان دور و نزدیکم خواهند گفت که "ای بابا که چی؟ اصلا چرا خون خودت را کثیف می کنی و به چنین موضوع پیش پا افتاده یی می پردازی؟ اصلا ما هم می دانستیم که طرف دروغ میگوید" مسئله برای من این نیست که کسانی میدانستند و دم نزدند، که البته این خود آفتی جدی و خطرناک در روابط جمعی ماست.از طنز روزگار، امکان اخلاقی و دلیل نوشتن این سطور را خود علیزاده در اختیار من گذاشت. چند صباحی بعد از به فرجام رسیدن برجام و برخاستن شور و ولوله ی عمومی در ایران از نمایان شدن چشم انداز رفع تحریم و پایان تحقیر، حضرتش در برنامه ی تلویزیونی صدای آمریکا ظاهر شد و با گردن افراخته مدعی رسیدن زمان حساب کشی. فرمودند: آنان که در این مدت نقدی بر مذاکرات کردند و دولت ایران را به واسطه ی نقض حقوق بشر مستحق حساب رسی جهانی دانستند لاجرم آب به آیاب دشمن ریختند و خیانت کردند و حالا باید بی تعارف از ان ها حساب کشی کرد( نقل به مضمون) . بر همین سیاق، آیا اکنون روا نیست که ما هم پس از چند سال دیدن عنوان دانشگاهی تقلبی ایشان و دروغ گویی به مردم از جنابشان حساب کشی کنیم؟ او به چه حقی عنوانی را که شایسته اش نبوده دستمایه ی کسب سرمایه ی نمادین در رسانه ها کرده؟ با کدام مجوز اخلاقی به مخاطب دور از فضای آموزشی کشوری دیگر دروغ گفته و جلب پرستیژ کرده؟ این سوالات همه در کارنامه ی او نقاط تاریکی است و بر ماست که بی تعارف از او بپرسیم؟ چرا دروغ گفتی؟تا چه افتد و بینیم.

بعد التحریر: امروز به واسطه ی دوستی متوجه شدم که صفحه ای فیسبوکی با نامی مشخصا جعلی دست به افشا گری درباره ی مدرک علیزاده زده. از آنجا که صفحه ی مذکور از حدود اصول اخلاقی فراتر رفته و خارج از موضوع هم مسئله را به قیاس رنکینک دانشگاه میدل سکس و کینگستون گشانده و هم ادعاهایی بی معنا درباره ی عوامل بی بی سی فارسی مطرح کرده، ضروری دیدم که این چند خط را بلافاصله بنویسم تا دست به دست شدن متن مذکور جلوه ی پرسشگری از مدرس فلسفه ی ما را مخدوش نکرده و فضایی برای مظلوم نمایی همیشگی اش فراهم نکند. هر چند ناگفته نماند دوستان بی بی سی فارسی هم به خاطر سهل انگاری در ارائه ی این فرد به عموم با عنوان جعلی قابل ملامت اند.
کیانوش بوستانی، زمان حساب کشی‌
 
Likes: Bache Tehroon

A8K

Elite Member
Oct 22, 2016
3,036
520
fuck.ir
#10
LOL theres a campaign asking for his return کمپین دعوت از علی علیزاده برای بازگشت و زندگی در ایران


پیام یزدانجو:

علیزاده کیست؟ روشنفکر باصداقت و باهوشی که در شرایط فعلی امنیت مملکت را به آزادی بیان ترجیح می‌دهد؟ یک فعال سیاسی، که خودش را مدافع وضع موجود و متعلق به نظام حاکم می‌داند و از «معمار بزرگ سیاست خارجی» آن تجلیل می‌کند؟ یک سخنور خوش‌باور، که چون نتوانسته ماهیت این نظام را به شکل مؤثر عوض کند، آگاهانه، تصویر آن را عوض کرده و، خیرخواهانه، برای این تصور تحریف‌شده تبلیغ می‌کند؟ یک «آخوند کراواتی»، یک غرب‌نشین غرب‌ستیز، که منافع ملا را منافع ملی می‌داند، و در قلب انگلستان برای «جمهوری اسلامی» ایران کسب اعتبار می‌کند؟

علیزاده این همه هست و از این هم فراتر: علیزاده اکستازی شوونیست‌های شیعی است، افیون ایرانیان «امیدوار»، مخلوطی از متعلقات ملی و میهنی با مخلفات آیینی و مذهبی. علیزاده؟ استاد ساده‌سازی بحث‌های پیچیده، سر هم کردن استعارات کهنه، تصنیف ترانه‌های سیاسی، و طبعاً متخصص بازیافت شیخ مشروعه‌خواه، و آل احمد، و البته شریعتی: با همان هیجان و حرارت، و با همان اعتماد به نفس، حرف می‌زند و به همان اندازه طبل توخالی است. توان‌اش در فن خطابه است و توخالی بودن‌اش امتیاز او است: صدای‌اش بلندتر به گوش می‌رسد. با صدای بلند، می‌گوید که ملت ما به دموکراسی وارداتی نیازی ندارد و از صدر مشروطه مشغول تمرین دموکراسی است، می‌گوید افسران اصول‌گرا‌ در سوریه از امنیت ملت ما دفاع می‌کنند و بعدتر می‌گوید اسد قصاب ملت سوریه است، و می‌گوید ... از جایی به بعد، نه تکرار مکررات، نه تحریف تاریخ، و نه حتا تناقض‌ها: هیچ‌یک از این‌ها از توان اقناع‌کنندگی این خطیب و از شور شنوندگان او نمی‌کاهد. از جایی به بعد (از همان آغاز؟)، دیگر اهمیتی ندارد از چه حرف می‌زند، آن‌چه می‌گوید و آن‌چه گفته مهم نیست، چون همان حرف‌هایی از دهان‌اش در می‌آید که عده‌ای – انبوهی – پیشاپیش و مؤمنانه مشتاق شنیدن آن اند: حرف‌های خودشان! این علیزاده نیست که برای آن‌ها حرف می‌زند، آن‌ها – از سرخوردگان سیاسی و ساده‌دلان امیدوار و وطن‌پرستان دوآتشه تا مؤمنان به نظام مقدس و پادوهای رسانه‌ای جمهوری اسلامی در کانادا و ایتالیا و انگلیس و مالزی و آمریکا – از دهان علیزاده حرف می‌زنند. علیزاده حرفی برای گفتن ندارد. او یک «بلندگو» است، یک تریبون برای تبلیغ صدایی که به بهای سرکوب هر صدای مخالف و هر صدای مترقی تشدید می‌شود. علیزاده کیست؟ مسئول هماهنگ‌سازی در یک ارکستر اعتقادات کوبه‌ای، یک هم‌آوایی «ارتجاعی» (به هردو معنای فنی و فرهنگی کلمه)، و این وظیفه‌ای است که به نحو احسن برای مخاطبان خود انجام می‌دهد: یک «فضای بازآوایی» که صدای موافقان را برجسته می‌کند، به نظرات‌شان جواب می‌دهد، و برای تشدید هرچه بیش‌تر این هم‌آوایی هم نظرات موافق و هم نظرات مخالف‌ را پای پست‌های پیاپی خود منعکس می‌کند (و قاعدتاً همین نوشته را هم زیر پست آخرش خواهد گذاشت). علیزاده چیست؟ یک فضای رسانه‌ای، یک ترامپ «آریایی - اسلامی» که هرچه منفورتر شود، برای آن عده، محبوب‌تر خواهد شد.
علیزاده – هرچه باشد – بیمار نیست، نشانه‌ی بیماری است. علیزاده عارضه است، محصول جامعه‌ای که از آرمان‌خواهی اجتماعی و از ترقی‌طلبی فرهنگی تهی شده، جامعه‌ای هم سیاست‌زده هم سیاست‌زدوده، جامعه‌ای که سیاست‌ورزی را به ارگاسم اجتماعی (انتخابات ادواری) و عمل‌گرایی سیاسی را به انحطاط اخلاقی (انتخاب مستمر از بین بد و بدتر) تقلیل داده: علیزاده بخشی از خود ما است: یک دهان بی‌انتها که، در بدنی به کما رفته، تا اطلاع ثانوی به خطابه ادامه خواهد داد.
 

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,476
2,231
#11
Iran is a big country, with a diverse set of political, economic and cultural beliefs.

so long as iranians don't build the tolerance to listen to other parties we will be stuck in the same loop elimination of other.

"Persian language" media is a good manifestation of that.

you tune into IRIB, all you hear is propaganda from one side.

tune into manoto you hear a certain brand of propaganda.

tune into iran/international you hear a different brand of propaganda.

Tavana, Iranwire, FarsNews, ...

BBC, VOA, radiofarda by their charter are there to protect the interests of their respective countries.

Iranian people are being bombarded with propaganda and eventually they are just gone tune all of it out.
It sucks of course because the dialog that the society needs to have never gets off the ground.
You lumping all these media outlets with IRIB is funny. Most of those places reflect eshal talabs and osoolgaras BS all the time but IRIB won't even give a 5 minute chance to their own "reformers". Also IRIB is funded with beytolmal with a budget bigger than all of the others you mentioned combined.
 

A8K

Elite Member
Oct 22, 2016
3,036
520
fuck.ir
#13
There's point there.. all those 'news' agencies abroad are really defusing the vibe , and killing the real news.. They're Barandaz-nama and are not in the business of changing Iran.. If you notice 80-90 % of their coverage is madani stuff. Their own staff have always said so once they got cut or moved on.

You lumping all these media outlets with IRIB is funny. Most of those places reflect eshal talabs and osoolgaras BS all the time but IRIB won't even give a 5 minute chance to their own "reformers". Also IRIB is funded with beytolmal with a budget bigger than all of the others you mentioned combined.
 

A8K

Elite Member
Oct 22, 2016
3,036
520
fuck.ir
#14
ziba kalam's daughter is the daughter-in-law of ahmad tavakoli, currently running alef news but Tavakkoli was the minister of labour under Mir-Hossein Mousavi, a parliament representative from Behshahr, and a presidential candidate in two of the presidential elections in Iran (running against Ali Akbar Hashemi Rafsanjani and Mohammad Khatami)

ZKs related to Larijanis too
Always knew he's a soopap-etminan but didn't know how he manages to float in that shit hole of IR system so freely.