Iran election thread 2/26/16

Sly

Elite Member
Oct 18, 2002
28,748
878
#23
And you know what? you are still standing in that line to go and legitimize that system by making yourself part of a selection that they happen to call election. No bro, you have not understood the mechanics of that system either Mr. Farrokhnezhad :)
Mr. Farrokhnejad is the perfect visual of what is wrong not just with Iran, but with the masses everywhere.

Sigh...
It's easy for you guys to sit out there and call people stupid! When the election or selection or what ever you want to call it, turns in favor for the wrongest side, it's the people living in Iran who will suffer the most! With voting for the candidates on the "less wrong" side, the people hope to make their lives a bit, just a bit easier to cope with! Something you will completely avoid anyway!
 

TeamMeli

Elite Member
Feb 5, 2014
9,276
311
Las Vegas, NV
#26
The Tabriz Election might be the sign of things to come
Pezeshikain a popular Moderate leading in Tabriz.
I want to say thank you and damet garm for bringing this to my attention brother. I got this article about him fromhttp://www.china.org.cn/world/Off_the_Wire/2016-02/24/content_37864194.htm Here is what they had to say about him.

Pezeshkian (born in September 1954) is an Iranian politician and a member of Iraniaian parliament presently. Pezeshkian was Minister of Health between 2001 and 2005 in the cabinet of former president Mohammad Khatami. He was also the chancellor of Tabriz University of Medical Sciences for seven years. He is a heart surgeon and an academic member of Tabriz University of Medical Sciences at the present time. He is elected as one of Iranian parliament members from Tabriz in 2008 election. He had a speech on condemnation of violence against the alleged fraud in Iranian presidential election in June 2009 in Iran parliament. In 2010, he failed in his bid to become deputy speaker of parliament. He is also a member of Iran-Turkey Friendship society. For the upcoming Majlis elections, Pezeshkian's name is also included the Pervasive Coalition of Reformists.

What is not to like about a heart surgeon? At least we know he has brains. I am interested in the Iran elections but I always keep my eye on Tabriz. Also, I would like to say for those of us who are living in the west, it is not fair for us to criticize Iranians voting in the election. They are doing the best with what they got and in many cases it is picking best of the bad. Anyways thank you for bringing that to my attention, my Azeri comrade.
 
Oct 16, 2002
39,533
1,513
DarvAze DoolAb
www.iransportspress.com
#27
It's easy for you guys to sit out there and call people stupid! When the election or selection or what ever you want to call it, turns in favor for the wrongest side, it's the people living in Iran who will suffer the most! With voting for the candidates on the "less wrong" side, the people hope to make their lives a bit, just a bit easier to cope with! Something you will completely avoid anyway!
Seriously, are you not tired of the same stupid rhetoric? Really?

When was the last time the average voter's life got even slightly easier as a result of voting for parliament members? When? Are you fucking blind or simply stupid?

Don't be a sheep. There is a guardian council to ensure any vote is either nullified or channeled towards the selected bunch of criminals in every election. In addition, every candidate's subsequent work is yet again scrutinized and up for approval of the same guardian council.

Not a single member of the guardian council is elected. In fact, every single member is directly (not even indirectly anymore) appointed by Ali Khamenei himself for the past 25 years. Mr. Jannati - the longest serving cunt - has been there for 37 years.

Stop your nonsense and just think for once. Just once.

No wonder Chinaski is driven up the walls by some of you people! LOL! Fuck, you're my friend and I get absolutely furious with your bullshit on this. Imagine if I didn't like you!
 
Jan 2, 2015
1,308
0
Milanello
#28
Even the so called president is selected let alone this laughable majles selections. There is nothing to add to Yazdis statements. This akhoond says the truth, straight and clear. Now go vote :)

[video=youtube;1bHfsEHp81o]https://www.youtube.com/watch?v=1bHfsEHp81o[/video]
 
Jan 2, 2015
1,308
0
Milanello
#31
No il est Yazdi...and il est very hip and cool, he has a beard and loves iranian islam, shia, dastmal yazdi, rotab mazafatiye bam, and probably ghormeh sabzi but people of iran couldnt do a jack to this very hip and cool iranian mullah because he is "ayat allah" and one of the straightest and most outspoken shia mullahs in iran with a lot of influence among ahle beyt and in hozeye elmiye. I heard he is 23% irish, can someone confirm that? :)
 
Jan 2, 2015
1,308
0
Milanello
#32
جایگاه ولایت فقیه در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران
منبع : فصلنامه حکومت اسلامی، شماره 13 , شفیعی فر

ولایت فقیه به عنوان مهم ترین و اصلی ترین نهاد نظام جمهوری اسلامی است که مطابق قانون اساسی در اعمال مستقیم و غیر مستقیم قدرت سیاسی نقش بسیار مهمی دارد. بدین لحاظ بررسی جایگاه ولایت فقیه در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران موضوع اساسی و مهمی است که همواره در جامعه ضرورت آن وجود دارد
. به خصوص که بامسائل روزمره جامعه و استراتژی قانون گرایی دولت جدید مرتبط است و باید تلاش مضاعفی صورت گیرد که همه امور در چهارچوب قانون و طبق قانون اساسی باشد.
نظریه ولایت فقیه حضرت امام خمینی(ره) که مبنای نظام جمهوری اسلامی است، وظایف، شرایط و اختیاراتی را برای ولی فقیه اثبات کرده که بیشترین قرابت و شباهت را با نظام امامت دارد. باتکمیل و تتمیم این نظریه در طول ده ساله عمر حضرت امام(ره) درنظام جمهوری اسلامی، ولایت مطلقه فقیه در قانون اساسی نهادینه شد. در واقع قانون اساسی، ترجمان حقوقی و ساختاری همان نظریه است که براساس ولایت امر و امامت مستمر، زمینه تحقق رهبری فقیه جامع الشرایط را آماده می کند تا ضامن عدم انحراف سازمان های مختلف از وظایف اصیل اسلامی خود باشد. (1)
بنابراین می توان گفت که مبنای فکری و نظری نظام جمهوری اسلامی ایران، نظریه (ولایت مطلقه فقیه) حضرت امام خمینی(ره) و ساختارحقوقی و اجرایی آن، قانون اساسی است و در واقع قانون اساسی استنتاجی از آن نظریه و براساس آن نظریه است. به عبارت روشن تر، وقتی در حوزه فلسفه و نظریه سیاسی بحث می کنیم، منظورمان نظریه ولایت مطلقه فقیه است که جایگاه و اختیارات بسیار والایی را برای ولی فقیه قایل شده است و هنگامی که در حوزه حقوق اساسی بحث می کنیم، ولایت فقیه در قالب قانون اساسی مطرح می شود که برخی این امر را تعبیر به محدود و محصور شدن ولایت فقیه در چهارچوب قانون اساسی می کنند و به نوعی باعث نگرانی و عکس العمل کسانی می شوند که براساس نظریه سیاسی حضرت امام خمینی(ره)، محدوده ولایت فقیه را مطلق و گسترده می دانند.
از این نظر شاید روشن شدن محل نزاع و تفکیک دو حوزه فلسفی وحقوقی از همدیگر، موجب حل این مشکل و رفع نگرانی دو گروه شود.
ضمن این که در هر دو صورت، محدوده ولایت فقیه یکسان است و درصورت تعارض بین این دو حوزه، همواره حوزه حقوقی تابع حوزه نظری و فلسفی است (2) که با روال خاص اداری و اجرایی و از طریق تجدید نظر در قانون اساسی، رفع تعارض می شود. هدف مشخص و روشن این مقاله نیز تاکید بر این نکته است که همانند نظریه ولایت مطلقه فقیه، در قانون اساسی هم محدوده ولایت، مطلق و گسترده است و خود قانون اساسی زمینه آن را فراهم کرده است.
در واقع قانون اساسی نیز خودش در چهارچوب قانون قرار گرفته وآن هم قوانین و موازین شرعی است که براساس اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط از کتاب و سنت به دست می آید و ولی فقیه سمبل ونماد عینی این اجتهاد مستمر است.


از این نظر در سلسله مراتب قواعد حقوقی جمهوری اسلامی ایران، قوانین و موازین شرعی در راس است و قانون اساسی هم در چهارچوب این موازین است. از سویی،این موازین هم جزو قانون اساسی شده است; یعنی مطابق خود قانون اساسی، این قوانین و موازین شرعی در راس قرار گرفته که براساس آن ها ولایت فقیه، مطلقه تلقی شده است.


البته در نظام هایی که حق قانونگذاری را از خدا سلب نموده وبشر را قانونگذار مستقل جهان اعلام کرده اند، قانون اساسی درراس سلسله مراتب حقوقی است و این امر در جامعه ای که حاکمیت خدا و پیامبر را پذیرفته و اصول دین و امامت و اجتهاد مستمررا مبنای نظام خود می داند، به گونه دیگری است. ضمن این که باید توجه داشت قانون اساسی یک فضل فروشی و مایه فخر و مباهات صرف نیست که تصور شود حتما باید قانون اساسی در راس باشد تاکشوری متمدن و قانون مند محسوب شود. قانون اساسی یک ابزارحقوقی برای تحقق یک هدف اجتماعی است و اگر با ابزار دیگری هم این هدف تامین شود، باکی نیست; چنان که کشور با سابقه ودمکراتیک انگلستان قانون اساسی مدون و مکتوب ندارد و هیچ مشکلی هم پیدا نمی کند.
به منظور بررسی جایگاه ولایت فقیه در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، به سه اصل قانون اساسی ج.ا.ا، به عنوان مبنای کار خودتکیه می کنیم: اصل پنجم، پنجاه و هفتم و یکصد و دهم.
1- اصل (ولایت فقیه) و (سیستم هدایت) (3)
قانون اساسی، منبع حقوق اساسی است. یکی از شرایط قانون اساسی که حقوق دانان روی آن تاکید دارند، آن است که قانون اساسی باید بر اصولی متکی بوده و محتویاتش همواره نتیجه منطقی آن اصول باشد. (4)
قانون اساسی ج.ا.ا، در این خصوص در فصل اول خوداصولی را گنجانده که در تاریخ حقوق اساسی دنیا کاملا بی سابقه و جدید است. از جمله این اصول، (تعیین پایه ها و اهداف نظام جمهوری اسلامی) (اصل دوم و سوم)، (لزوم تطبیق کلیه قوانین باموازین اسلامی) (اصل چهارم) و (پذیرش ولایت مطلقه فقیه با عنوان ولایت امر و امامت امت) (اصل پنجم) است.
قانون اساسی ج.ا.ا، چکیده و محور اصلی اهداف، افکار، آرمان هاو ایده آل های ملتی است که تابع مکتب اسلام است و در آن، اسلام همه چیز را تحت الشعاع قرار داد و برگشت همه اصول آن به احکام اسلام است و بسیاری از اصول تدوین شده، آیات الهی را پشتوانه خود دارد. در جریان تدوین قانون اساسی تلاش شده تا احکام درهمه زمینه ها، ماخوذ از اسلام باشد و در موارد حرج و ضرورت بااستفاده از عناوین ثانویه به بن بست های ناشی از نارسایی های زمانی پاسخ داده شود. به این ترتیب قانون اساسی ج.ا.ا، با این که بسیاری از اصطلاحات و عبارت های قوانین اساسی دیگر کشورهارا دارد، محتوای آن اسلامی است.5 مقدمه قانون اساسی هم به این امر تصریح کرده و آن را (انعکاس خواست قلبی امت اسلامی) می داند.
رسالت قانون اساسی، عینیت بخشیدن به زمینه های اعتقادی جامعه است. (6) برهمین اساس در اصل دوم آن، پایه های اعتقادی نظام جمهوری اسلامی برشمرده شده است. در جمهوری اسلامی ایران،حاکمیت، الهی است و طبق قانون اساسی این حاکمیت از طریق قوانین الهی و رهبری الهی (ولایت فقیه) اعمال می شود.



In our beloved shia padshahi system, not even ghanoon asaasi is something unchangable. That means you are not even allowed to go to a court and put ghaanoone asaasi on the table and tell that islamic judge hey bro, according to your own constitution i am right. The only thing that is absolute and not changable is the issue of almightiness of "velaayat". Now go vote :)
 
Jan 2, 2015
1,308
0
Milanello
#33
اگر اصولی از قانون اساسی احکامی را با اطلاق ویا عموم بیان کند که مصادیق آن اطلاق و عموم با موازین اسلامی تطبیق نداشته باشند، پذیرفته نمی شوند، حتی اگر موافق قانون اساسی باشند. (7)
از سوی دیگر در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، کلیه امور زیرنظر ولایت مطلقه امر و امامت امت اداره می شود و برهمین اساس،قانون اساسی زمینه تحقق رهبری فقیه جامع الشرایط را فراهم می کند تا ضامن عدم انحراف نظام از وظایف اصیل اسلامی خود باشد. (8)
علاوه بر این که در مقدمه قانون اساسی بر طرح حکومت اسلامی متکی بر ولایت فقیه تاکید شده است، بند پنجم اصل دوم قانون اساسی نیز اعتقاد به (امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلامی) را به عنوان اساس نظام اعلام کرده است.
در راستای همین امامت و رهبری مستمر است که اصل پنجم قانون اساسی (اصل ولایت فقیه) گنجانده شده و ولایت امر و امامت امت درزمان غیبت برعهده فقیه گذاشته شده است. حق حاکمیت ملت نیزبراساس اعتقاد مکتبی به امامت و طبق اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی، از طریق ولایت فقیه اعمال می گردد.
بنابراین، نظام جمهوری اسلامی، یک نظام مکتبی است و فصل اول قانون اساسی بر مبانی مکتبی و اعتقادی نظام تاکید نموده است.
مفاد این مبانی اعتقادی (که عمدتا در اصل دوم قانون اساسی آمده اند)، آن است که ولی فقیه تنها کسی است که در زمان غیبت مجازبه اعمال حاکمیت و اراده تشریعی خداست. (9)
یکی از پایه های اعتقادی نظام جمهوری اسلامی، (امامت و تداوم رهبری از طریق اجتهاد مستمر) (10) است که در اصل پنجم قانون اساسی به صورت برگردان قانونی و شکل عینی در (ولایت فقیه)
متجلی شده است. یعنی هرگاه حاکمیت و ولایت در این نظام دست غیرفقیه باشد، بی شک نظام برپایه اصل امامت و تداوم آن از طریق اجتهاد مستمر نبوده و از مشروعیت الهی برخوردار نخواهد بود.
بنابراین، (ولایت مطلقه فقیه) در قانون اساسی به عنوان یکی ازاساسی ترین اصول مطرح شده و نظارت و مراقبت خاصی بر قوای حاکم دارد، به نحوی که (ولایت فقیه) به عنوان یک نهاد حقوقی استثنائی و بی سابقه در تاریخ تدوین حقوق اساسی جهان تلقی می شود و سئوال های متعددی پیرامون آن مطرح شده است که عمده ترین آن ها در مورد چگونگی و گستره اختیارات و ولایت مطلقه فقیه و به عبارتی تمرکز قدرت سیاسی در دست ولی فقیه است. مخصوصا با مطرح شدن ولایت مطلقه فقیه از سوی حضرت امام خمینی(ره) در اواخر سال 1366 و اعمال تمرکز در بازنگری قانون اساسی 1368، حاکمیت ونظارت ولی فقیه بر کل نظام سیاسی کاملا مشهود شده است.
فقیهی که طبق اصل پنجم قانون اساسی ولایت امر و امامت امت را درعصر غیبت برعهده دارد، دارای نوعی ولایت و صاحب اختیاراتی درجامعه اسلامی است که بین فقها در حدود و گستره این اختیارات،اختلاف نظر هست. با وجود این اختلاف نظر، از آن جا که نظریه امام خمینی مبنای نظری نظام جمهوری اسلامی است، ملاک معتبر نظرحضرت امام است که برای ولی فقیه همان اختیاراتی را قائل است که پیامبر(ص) و ائمه(ع) در اداره جامعه داشتند. (11)

آن چه در قانون اساسی هم آمده به اندازه ای است که (ولایت فقیه) را حاکم بر سه قوه مقننه و مجریه و قضائیه قرار داده است، زیرا برای تحقق ولایت مطلقه فقیه، ناگزیر باید اختیارات فقیه در تمامی ارکان حکومت به گونه ای اعمال شود و نهاد رهبری، از فراز قوای سه گانه، این اختیارات را اعمال می کند.
بدین ترتیب نظام جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر این که در درون خود از طریق کنترل متقابل قوای سه گانه کنترل می شود، دارای مکانیسمی است که از بیرون هم نظام را هدایت می کند. در این جایک (سیستم هدایت) (12) وجود دارد که کارویژه آن موثرتر و برتر ازقوه تعدیل کننده یا قوه برتر است. در واقع این سیستم هدایت است که در گردش چرخ قدرت و حفظ تعادل و توازن قوا موثر واقع می شود نه مکانیسم دورنی سیستم تفکیک قوا.


Now go vote :)
 
Jan 2, 2015
1,308
0
Milanello
#34
خصیصه عمده نظام جمهوری اسلامی هدایت از بیرون است که به وسیله رهبری انجام می شود (14) ،زیرا قوای حاکم زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت هستند وتنظیم روابط بین آن ها و سیاست گذاری کلی نظام در اختیاررهبری است.
وجود ولایت امر در راس نظام سیاسی که نظارت عالیه بر قوای سه گانه دارد، موجب این برداشت شده که احتمالا نظام جمهوری اسلامی،نظامی چهار قوه ای است. اما با کمی دقت مشخص می شود که این بااصطلاح قوه چهارم، هم سنگ و هم عرض قوای سه گانه نیست. تقسیم وتفکیک قوا یک راه صرفا عملی برای تعدیل قوا و به منزله آن است که سه دستگاه به طور جداگانه هر یک قسمتی از مسئولیت های عمده و ضروری نظام را بر عهده دارند و چون ولی فقیه دارای اختیاراتی در هر سه زمینه فوق است، قسمتی از حاکمیت هر سه قوه را خودش اعمال می کند و از این نظر، قوه چهارم محسوب نمی شود.
تازه حاکمیت این سه قوه هم در طول حاکمیت ولی فقیه است و درواقع قوای سه گانه هم ولایت مطلقه فقیه را اعمال می نمایند.

حاکمیت الهی باید در قالب قوانین الهی ورهبری الهی (ولی فقیه) اعمال گردد.
رهبری الهی ایجاب می کندکه ولی امر و رئیس دولت، نظارت عالیه بر قوای سه گانه را که حاکمیت ملت را اعمال می کنند، برعهده گیرد (15) . بر این اساس است که اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی ج.ا.ا، صراحتا هر سه قوه را(زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت) قرار داده است.
بنابراین، مهم ترین و اصلی ترین کارویژه ولایت فقیه در جمهوری اسلامی ایران، نظارت عالیه آن بر قوای سه گانه است که به طرق مختلف انجام می شود و هدایت سیستم را برعهده دارد.

از سوی دیگر، ولی فقیه به لحاظ خاص تداوم امامت، صاحب اختیاراتی است که اعمال آن ها بعضا موازینی را ارائه می دهدکه منبع حقوق اساسی است; (16) مثلا رهبری به مجلس اجازه می دهد که قوانین را به اتکای احکام ثانویه تدوین نموده و به طور موقت ومحدود از احکام اولیه عدول کند. بدون این اجازه شرعی مجلس نمی تواند حدود احکام اولیه را رها کند، چون باید قوانین مجلس درچهارچوب شرع و قانون اساسی باشد. سند اجازه امام خمینی(ره)
بارزترین نمونه است که می تواند منبع حقوق اساسی باشد.

مجمع تشخیص مصلحت نظام، مکانیسم دیگری برای این کار است; وقتی مجلس نظر شورای نگهبان را تامین نکند، با تصویب مجمع تشخیص مصلحت نظام، مصوبه مجلس رسمیت می یابد، حتی اگر به نظر شورای نگهبان خلاف موازین شرعی باشد. بنابراین در سلسله مراتب قواعدحقوقی ایران، قوانین و موازین شرعی در راس است نه قانون اساسی، زیرا موازین شرعی از قرآن و سنت استنباط می شود و چون خود قانون اساسی هم، اجتهاد مستمر و ولایت فقیه را از پایه های نظام جمهوری اسلامی دانسته است، می توان ولایت امر و امامت امت را هم بر قانون اساسی حاکم دانست، منتها با همان قید قبلی که(ولایت فقیه) یک مسئولیت است و مقید به مصالح جامعه و رعایت موازین شرعی; یعنی خود ولی فقیه هم تحت حاکمیت قوانین وموازین شرعی قرار دارد.
 
Jan 2, 2015
1,308
0
Milanello
#35

در جمهوری اسلامی ایران ریاست دولت کشوربا ولی فقیه است و اصل ولایت فقیه از مهمترین و کلیدی ترین اصول قانون اساسی است که ناشی از مبانی مکتبی نظام می باشد.
مقام رهبری به لحاظ امامت و هدایت نظام، دارای وظایف واختیاراتی است که او را بسی برتر و بالاتر از قوای سه گانه قرار داده است
. به همین لحاظ یک تفاوت بارز بین سیستم تفکیک قوای موجود در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و نظام کلاسیک تفکیک قوا وجود دارد. در نظام کلاسیک، قدرتی مافوق قوای سه گانه وجود ندارد و اصولا تفکیک قوا برای آن است که دیگر قدرت مافوق وجود نداشته باشد و قوای ثلاثه قدرت های یکدیگر را خنثی نمایند.ولی در جمهوری اسلامی ایران طبق اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی، این قوا زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت اعمال می شوند و این نظارت ناشی از اصل پنجم قانون اساسی است که اصل ولایت فقیه را از اصول بنیادی نظام قرار داده است.

بعد از اصل پنجم قانون اساسی، مهم ترین اصلی که به ولایت فقیه اختصاص یافته و نقش و کارویژه اصلی آن را در نظام مشخص نموده است، اصل پنجاه و هفتم است که قوای سه گانه حاکم را زیر نظرولایت مطلقه امر و امامت امت قرار داده است و طبق آن چه درجریان بازنگری قانون اساسی روی داده، این اصل حتی بر اصل یکصدو دهم نیز حاکم است و اختیارات رهبری را از محدوده آن اصل فراتر می برد. (17)
یکی از نکات بسیار مهمی که شورای بازنگری قانون اساسی درارتباط با (رهبری) مورد توجه قرار داد، اضافه شدن لفظ (مطلقه)
به (ولایت) در اصل پنجاه و هفتم بود. تحولاتی که در دهه اول انقلاب اسلامی به وجود آمد، امام(ره) را بر آن داشت که ولایت مطلقه فقیه را یکی از احکام اولیه اسلام و حتی بالاتر از نماز وروزه اعلام نمایند (18) . این امر در تغییر اصل پنجاه و هفتم نیزموثر افتاد و تنظیم روابط بین قوای سه گانه را نیز در حوزه اختیارات ولی فقیه گذاشت و برای این که اختیارات ولی فقیه محدود به اصل یکصد و دهم نگردد، در اصل پنجاه و هفتم هر سه قوه زیر نظر (ولایت مطلقه امر) قرار داده شدند.

شورای بازنگری، اختیارات مطلقه ولی فقیه را که از لحاظ شرعی برای وی اثبات شده است، شکل قانونی داده و تثبیت نموده است. و این امر با اصل حکومت و اداره جامعه اسلامی واستمرار امامت سازگارتر است; چون فقیهی که مسئول و رئیس دولت اسلامی است، باید بتواند به بهترین وجه جامعه را اداره کند و درمحدوده قوانین اسلام، مصالح جامعه را تامین نماید و بی معنااست که جز محدوده مصالح جامعه و قوانین الهی و موازین و ضوابط اسلامی محدودیتی داشته باشد. یعنی قانون اساسی در چهارچوب مقررات اسلامی برای ولی فقیه قائل به اختیارات مطلق شده است وموارد مشخص شده در اصل یکصد و دهم نمونه ای از اختیارات اواست. (20)
 
Jan 2, 2015
1,308
0
Milanello
#36
طرز ترکیب و مرجع انتخاب اعضای شورا و نیز تنوع وظایفش به نحوی است که نظارت رهبری را کاملا تامین می نماید. نصف اعضای شورای نگهبان مستقیما منصوب رهبری هستند و از آن جا که رهبری کسانی را انتخاب می کند که مورد اعتماد و نزدیک به مبانی فقهی خودش باشند، نظارت رهبری در (رعایت موازین شرعی) قوانین کاملا تحقق می یابد و هیچ حکمی خارج از احکام اسلام و بدون تطبیق باموازین اسلامی و بدون نظارت رهبری تصویب نشده و صورت قانونی به خود نمی گیرد. (23)
علاوه بر این، نصف دیگر اعضای شورای نگهبان هم به پیشنهاد رئیس قوه قضائیه (که خودش منصوب مستقیم و مورد اعتماد رهبری است) وانتخاب مجلس شورای اسلامی برگزیده می شوند. تا رئیس قوه قضائیه معرفی حقوق دانان را انجام ندهد، امکان انتخاب آن ها از سوی مجلس شورای اسلامی وجود ندارد. این شیوه هم نمایان گر دخالت غیر مستقیم رهبری در انتخاب حقوق دانان شورای نگهبان است.
علاوه بر شورای نگهبان مجمع تشخیص مصلحت نظام هم در مرتبه ای بالاتر از شورای نگهبان وجود دارد که در اختلافات بین شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی حکم و داور نهایی است و چون اعضای مجمع تشخیص مصلحت هم کلا منصوب رهبری هستند، نهایتا نظر رهبری اعمال می شود و هیچ قانونی از نظارت ولایت مطلقه امر خارج نخواهد بود.
انتخاب فقهای شورای نگهبان توسط رهبری مبین حضور و نظارت فعال رهبری در امر قانون گذاری و قوه مقننه و نیز کلیه مراکزی است که به نحوی در تصویب قوانین و مقررات کشور موثرند، زیرا حفظمکتبی بودن نظام و مطابقت قوانین و مقررات با احکام اسلامی ازمسئولیت های رهبری و ماهیتا مربوط به مقام ولایت فقیه می باشد وکسانی می توانند این مسئولیت را عهده دار شوند که از طرف رهبری صلاحیتشان محرز بوده و برای این کار منصوب و ماذون باشند. اگرچه مسئولیت مطابقت قوانین با موازین اسلامی به طورمصداقی درحیطه وظایف و اختیارات رهبری نیامده، ولی به استنادامامت، رهبری مستمر (بند 5 اصل دوم) و نیز اصل ولایت فقیه (اصل پنجم) می توان استنباط نمود که رابطه روشنی بین ولایت امر واسلامی بودن نظام وجود دارد و ضامن بقای خط اسلامی نظام هماناوجود ولی فقیه است و این مسئولیت قبل از هرکس مربوط به رهبری است و نصب فقهای شورای نگهبان از سوی رهبری بدین معنا است که فقهای شورا در حقیقت مسئولیت رهبری را در این زمینه انجام می دهند. (24)
شورای نگهبان یکی از نهادهای قانونی است که بخشی از حاکمیت ولی فقیه را از طرف او اعمال می کند و دارای وظایف بسیار زیادو کلیدی است. (25)

شورای نگهبان هم چنین بر انتخابات مجلس شورای اسلامی نظارت داردو بدین ترتیب نمایندگان رهبری نه تنها مصوبات مجلس را تحت نظارت دقیق خود دارند، بلکه تشخیص دهنده و تایید کننده صلاحیت نمایندگان نیز هستند. این امر به دلیل اهمیت ویژه مجلس و قدرت قانون گذاری آن است که نمایندگان آن باید واجد شرایط خاصی باشند و شورای نگهبان با استفاده از حق قانونی نظارت، دستگاه قانون گذاری را در مرحله انتخابات و تشخیص صلاحیت نیز کنترل می کند.

تعبیه شورای نگهبان یک تکنیک ابتکاری برای کنترل همه جانبه قوانین است و مربوط به خصیصه مکتبی بودن نظام می شود، به طوری که اگر شورای نگهبان از نظام سیاسی جمهوری اسلامی حذف شود،نظام مشروعیت الهی و مظهر حاکمیت الهی و نهایتا خصلت توحیدی خود را از دست خواهد داد; به عبارت دیگر نظام ولایت فقیه که پشتوانه خط اسلامی نظام و حافظ مشروعیت الهی رژیم سیاسی است،بیشترین تجلی اش در رابطه با اعضای فقیه شورای نگهبان ظاهر می شود.
 
Jan 2, 2015
1,308
0
Milanello
#37
Bottomline: Participation in ANY kind of election (aka selection) in IR Iran, is nothing but PURE waste of time. NOTHING in Iran happens without the will of Ayat allah valiye faghih. Rayat should start realizing those facts and either change the system (which requires balls that we lack) or just stay home and accept the absolute and undisputed rule of shia kings over their existence. This is country of emam zaman :)