یه روز یه بنده خدایی تو خیابون شاشش میگیره نگاه میکنه میبینه فقط یه داروخونه اونجا بوده سریع میره توش و میگه: آقا نفت دارید؟
پرسنل داروخونه میگه نه " میگه داروخونه ای که توش نفت نباشه باید شاشید توش و خلاصه در میاره میشاشه اونجا
دوباره سال بعد از اونجا رد میشده
شاشش میگیره میپره اونجا میگه آقا ببخشید نفت دارید؟پرسنل داروخونه تیز میگیره میگه آره چقدر میخوای؟ یارو میگه آخه داروخونه جای نفته"؟
تو داروخونه ای که نفت باشه باید شاشید توش
خلاصه این بارم کارشو میکنه و سال بعد دوباره از اونجا رد میشده دوباره شاشش میگیره میپره تو داروخونه تا میاد حرف بزنه پرسنلش میگه کصکش چیکار داری نفت داریم یا نداریم تو بشاش و برو مادر جنده!
پرسنل داروخونه میگه نه " میگه داروخونه ای که توش نفت نباشه باید شاشید توش و خلاصه در میاره میشاشه اونجا
دوباره سال بعد از اونجا رد میشده
شاشش میگیره میپره اونجا میگه آقا ببخشید نفت دارید؟پرسنل داروخونه تیز میگیره میگه آره چقدر میخوای؟ یارو میگه آخه داروخونه جای نفته"؟
تو داروخونه ای که نفت باشه باید شاشید توش
خلاصه این بارم کارشو میکنه و سال بعد دوباره از اونجا رد میشده دوباره شاشش میگیره میپره تو داروخونه تا میاد حرف بزنه پرسنلش میگه کصکش چیکار داری نفت داریم یا نداریم تو بشاش و برو مادر جنده!
another currency joke since you're a fan now..
Currency Exchange "A Korean man walked into the currency exchange in New York City with 200,000 Korean won and walked out with $200. The following week, he walked in with another 200,000 Korean won, and was handed $185. He asked the teller why he got less money that week than the previous week. The teller said, "Fluctuations." The Korean man stormed out, and just before slamming the door, turned around and shouted, "Fluc you Amelicans, too!""
must point out some jokes have socio-economical or political overture, and you quickly came to kill the messenger last time instead of processing the message. Enter the thread with an open mind as there may be surprises.
Currency Exchange "A Korean man walked into the currency exchange in New York City with 200,000 Korean won and walked out with $200. The following week, he walked in with another 200,000 Korean won, and was handed $185. He asked the teller why he got less money that week than the previous week. The teller said, "Fluctuations." The Korean man stormed out, and just before slamming the door, turned around and shouted, "Fluc you Amelicans, too!""
must point out some jokes have socio-economical or political overture, and you quickly came to kill the messenger last time instead of processing the message. Enter the thread with an open mind as there may be surprises.
پیرمردی را با پسرش نزد قاضی بردن.
حکم صد ضربه ی شلاق بود
.پدر را صد ضربه زدند آه نکشید.
و هیچ نگفت.پسر را یک ضربه زدند.آه از نهاد پدر بلند شد.پرسیدند ای پیر تو را صد ضربه زدیم هیچ نگفتی اما اکنون با زدن یک ضربه به پسرت اینگونه آه کشیدی. دلیلش چیست؟ گفت شما صد ضربه را به بدنم زدید اما وقتی داشتید پسرم را می زدین نوک کابل گرفت به تخمم
منم فک کردم جمله اموزندس
حکم صد ضربه ی شلاق بود
.پدر را صد ضربه زدند آه نکشید.
و هیچ نگفت.پسر را یک ضربه زدند.آه از نهاد پدر بلند شد.پرسیدند ای پیر تو را صد ضربه زدیم هیچ نگفتی اما اکنون با زدن یک ضربه به پسرت اینگونه آه کشیدی. دلیلش چیست؟ گفت شما صد ضربه را به بدنم زدید اما وقتی داشتید پسرم را می زدین نوک کابل گرفت به تخمم
منم فک کردم جمله اموزندس
https://www.youtube.com/watch?v=f9q1vZRiD_U[video=youtube;f9q1vZRiD_U]https://www.youtube.com/watch?v=f9q1vZRiD_U[/video]
سلام خدمت شما دوستان همیشه در صحنه من پسری هستم ۱۸ ساله، ديشب ک با تخمام داشتم ور میرفتم متوجه شدم یک تخم دارم اون یکیش نیست
میخوام بدونم چرا یکیه؟؟؟
لابلای شوخیاتون جواب درست بدین
و اما جواب ملت همیشه در صحنه
1 مهم نیست اونا با هم بازی میکنن یکی چشم گذاشته اون یکی رفته قایم شده
2.تو اخه چطور تو ای ۱۸ سال نفهمیدی تخمتو پیشی خورده
3.جاش یه تیله بنداز بشن دوتا
4. کـیرت گشنه بوده باهاش املت درست کرده
5. میشه دقیقا بگی چرا با خـایه هات ور میرفتی؟؟ جغییی
6. همون دوره بره رفته بچرخه میاد نگران نباش ببین تو کــونت نرفته
7. اگه تـخم چپت هست خیلی نگران کنندس چو دیگه نمیتونی بگی به چپم
8. یک کم دیگه جـق بزنی اون یکی هم ناپدید میشه دیـوس
مرد آرایشگر همزمان که پیش بند را میبست...
پرسید:چه مدلی بزنم؟
و پسر جوان گفت: دومادی!
آرایشگر هم خوشحال از اینکه یه مشتری نون و آب دار پستش خورده چند ساعت باوسواس تمام مشغول به کارش شد. اگر کارش خوب بود علاوه بر دستمزد انعام خوبی هم میتوانست بگیرد...
آرایشگر گفت: بفرما شادوماد...راضی هستی...
جوان با نوعی حسرت و دلخوری نگاهی به آینه کرد و گفت:خوبه دستت درد نکنه...ولی!!!
آه بلندی کشید و گفت: حالا همشو از ته بزن... خواستم ببینم اگه امشب به جای اون من دوماد میشدم چه شکلی میشدم....
آرایشگر گفت خارکُ..صه من مگه مسخرتم؟ با یک حرکت آنگلوساکسونی خمیر ریش را به ک..ون پسر مالید و او را به یازده روش سوسیالیستی گ...ایید
پرسید:چه مدلی بزنم؟
و پسر جوان گفت: دومادی!
آرایشگر هم خوشحال از اینکه یه مشتری نون و آب دار پستش خورده چند ساعت باوسواس تمام مشغول به کارش شد. اگر کارش خوب بود علاوه بر دستمزد انعام خوبی هم میتوانست بگیرد...
آرایشگر گفت: بفرما شادوماد...راضی هستی...
جوان با نوعی حسرت و دلخوری نگاهی به آینه کرد و گفت:خوبه دستت درد نکنه...ولی!!!
آه بلندی کشید و گفت: حالا همشو از ته بزن... خواستم ببینم اگه امشب به جای اون من دوماد میشدم چه شکلی میشدم....
آرایشگر گفت خارکُ..صه من مگه مسخرتم؟ با یک حرکت آنگلوساکسونی خمیر ریش را به ک..ون پسر مالید و او را به یازده روش سوسیالیستی گ...ایید
ﮐﺪوم ماه ب دنیا اومدید؟
دﻟﯿﻞ ﻣﺮﮔﺘﻮ ﺑﺪﻭنید
ﻓﺮﻭﺭﺩﯾﻦ ： از بس کس میگه انگشت تو کونش میکنن میمیره
اﺭﺩﯾﺒﻬﺸﺖ ： ﺍﺯ شدت ریدن زیاد میمیره
ﺧﺮﺩﺍﺩ ： از خندیدن زیاد میمیره
ﺗﯿﺮ ： بر اثر پارگی باسن و جا ماندن الت تناسلی فرد مذکور میمیری
ﻣﺮﺩﺍﺩ ： بر اثر تلبمه***ی زیاد به فاک خدا میری
ﺷﻬﺮﯾﻮﺭ ： روی فیلم سوپر میمیری
ﻣﻬﺮ ： بابات مث سگ میزنتت تا میمیری
ﺁﺑﺎﻥ ： ﺗﻮ ﺭﺍﻩ ﺩﺳﺸﻮﯾﯽ ﻣﯿﻤﯿﺮﯼ
ﺁﺫﺭ ： ﺍﻻﻧﻢ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﯿﺎﯼ
ﺩﯼ ：بر اثر جق های پی در پی خیلی شیک به گا میری
ﺑﻬﻤﻦ ： ﺗﻮﻡ ﻣﺚ شهریوری ها ﻣﯿﻤﯿﺮﯼ ...
ﺍﺳﻔﻨﺪ ：داداش زیدت کیونت میزاره بعد میمیری
دﻟﯿﻞ ﻣﺮﮔﺘﻮ ﺑﺪﻭنید
ﻓﺮﻭﺭﺩﯾﻦ ： از بس کس میگه انگشت تو کونش میکنن میمیره
اﺭﺩﯾﺒﻬﺸﺖ ： ﺍﺯ شدت ریدن زیاد میمیره
ﺧﺮﺩﺍﺩ ： از خندیدن زیاد میمیره
ﺗﯿﺮ ： بر اثر پارگی باسن و جا ماندن الت تناسلی فرد مذکور میمیری
ﻣﺮﺩﺍﺩ ： بر اثر تلبمه***ی زیاد به فاک خدا میری
ﺷﻬﺮﯾﻮﺭ ： روی فیلم سوپر میمیری
ﻣﻬﺮ ： بابات مث سگ میزنتت تا میمیری
ﺁﺑﺎﻥ ： ﺗﻮ ﺭﺍﻩ ﺩﺳﺸﻮﯾﯽ ﻣﯿﻤﯿﺮﯼ
ﺁﺫﺭ ： ﺍﻻﻧﻢ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﯿﺎﯼ
ﺩﯼ ：بر اثر جق های پی در پی خیلی شیک به گا میری
ﺑﻬﻤﻦ ： ﺗﻮﻡ ﻣﺚ شهریوری ها ﻣﯿﻤﯿﺮﯼ ...
ﺍﺳﻔﻨﺪ ：داداش زیدت کیونت میزاره بعد میمیری
پسربچه از مدرسه میاد خونه به مادرش میگه امروز آقای معلم این نامه رو داد گفت بده به
مادرت! مادره با تعجب نامه رو میخونه میبینه نوشته لطفا وساییل شخصیتونو از دم دست پسرتون بردارید
سریع میره سر کیف پسرش یک
نوار بهداشتی لای وسایل تو کیف
میبینه. بپسرش میگه این تو کیفت
چکار میکنه؟؟؟؟؟؟
پسره میگه آآآآ اینو میگی .... خیلی باحاله چسبشو ميچسبونم کف دستم تخته رو پاک میکنم باهاش
مادرت! مادره با تعجب نامه رو میخونه میبینه نوشته لطفا وساییل شخصیتونو از دم دست پسرتون بردارید
سریع میره سر کیف پسرش یک
نوار بهداشتی لای وسایل تو کیف
میبینه. بپسرش میگه این تو کیفت
چکار میکنه؟؟؟؟؟؟
پسره میگه آآآآ اینو میگی .... خیلی باحاله چسبشو ميچسبونم کف دستم تخته رو پاک میکنم باهاش