Just came in ...

siavash_8

Elite Member
Mar 26, 2006
3,605
4,764
یه تهرانی به یه شیرازی میگه:زبون شما چقد زاغارته!
شیرازیه میگه:یه جمله میگم تو به زبون خودتون بگو ببینم زبون کی زاغارته!
میگه:بگو.
شیرازیه میگه:بگو گنجیشکو رید رو بندو!
تهرانیه میگه:گنجیشکه رید رو بنده!!!!

میگه:حالا پاشو گمشو برو حموم
 

siavash_8

Elite Member
Mar 26, 2006
3,605
4,764
این قضیه خروج آمریکا از برجام اصلا چیز خاصی نیست. مثل این میمونه که پنج تا رفیق بخوان برن شمال، یهو یکیشون بگه من نمیام. اصلا اتفاق خاصی نمیوفته، فقط مشکل اینه اونی که نمیاد همونیه که ماشین داره
 

siavash_8

Elite Member
Mar 26, 2006
3,605
4,764
‏کاش نماینده مجلس بودم خونه توی جیبم فندک پیدا می‌کردن می‌گفتم: این برای آتیش زدن پرچم آمریکا تو مواقع اضطراریه
 
Likes: Bache Tehroon

siavash_8

Elite Member
Mar 26, 2006
3,605
4,764
روزی روزگاری در کشوری بزرگ یک ملکه زیبا با سینه‌های بسیار درشت و آبدار زندگی میکرد! ِ شوالیه جوانی هم در آن کشور بود که به همین علت علاقه‌ی شدیدی به ملکه داشت.
با وجودی که می‌دانست کوچک‌ترین تماسی با ملکه به قیمت مرگش ختم می‌شد.
یک روز او این علاقه‌اش را به دوستش هُراتیو در میان گذاشت، او پزشک شخصی خاندان سلطنتی بود.
هراتیو مدتی به این قضیه فکر کرد و بعد به نیک گفت که می‌تواند ترتیبی بدهد که او بتواند به خواسته اش برسد و خود را ارضا کند به شرطی که او هزار سکه طلا به هراتیو بدهد.
شوالیه جوان بدون تامل شرط هراتیو را قبول کرد.
روز بعد هراتیو مقداری پودر خارش بدن درست کرد و ترتیبی داد تا وقتی ملکه در حال استحمام بود در سوتین او ریخته شود.
مدتی کوتاهی از لباس پوشیدن ملکه نگذشته بود که خارش‌ها شروع شد و شدت پیدا کرد.
ملکه بسیار هراسان و آشفته بودو از پادشاه خواست تا طبیب را به دربار احضار نماید.
وقتی هراتیو به دربار شرفیاب شد تعظیم بلندبالایی کرد و گفت که داروی خارش ملکه تنها یک نوع خاص بزاقِ دهان است. اگر به مدت چهار ساعت مداوم از طریق دهان به سینه مالیده شود خارش ازبین خواهد رفت،
طبیب پس از دوساعت آزمایش بر روی درباریان اعلام کرد ازمایش‌ها نشان داده است که تنها کسی که بزاقش این خاصیت را دارد نیکِ شوالیه است.
پادشاه که خواستار کمک به ملکه‌اش بود دستور داد فوراً نیک را نزدش احضار کنند.
این‌جا بود که هراتیو پادزهر درمان خارش را به نیک داد تا در دهانش بریزد.
در چهار ساعت بعدی نیک بدون وقفه مشغول خوردن و بوسیدن مشتاقانه‌ی سینه‌های ملکه بود!
سینه‌های ملکه از خارش افتاد و نیک راضی و خوشحال از آن‌جا بیرون آمد و از او به عنوان قهرمان ملی تمجید هم شد.
به هنگام بازگشت شوالیه، هراتیو طلب 1000 سکه‌اش را کرد. نیک که خواسته‌اش اکنون برآورده شده بود و می‌دانست که هراتیو جرات گزارش این جریان را هم ندارد از پرداخت سکه ها سر باز زد.
روز بعد هراتیو مقداری از همان پودر را در شورت پادشاه ریخت. پادشاه فرمان داد فوراً نیک را به کاخ حاضر کنند! و ........

نتیجه‌ی اخلاقی داستان این‌که همیشه بدهی هایتان را سر موقع پرداخت کنید!!
 
این قضیه خروج امریکا از برجام اصلا چیز خاصی نیست؛ مثل اینکه پنج تا رفیق بخوان برن شمال، یهو یکیشون بگه من نمیام اصلا اتفاق خاصی نمییوفته...
فقط مشکل اینه اونی که نمییاد همونیه که ماشین داره
 

siavash_8

Elite Member
Mar 26, 2006
3,605
4,764
من اگه غریق نجات بودم هیشکیو نجات نمیدادم،آدمی که میدونه شنا بلد نیس گه میخوره میره تو ۴متری،همون بهتر که غرق شه دیوث