کودکی از پدرش پرسید؛
بابا مرد یعنی چه؟
پدر گفت : مرد به کسی میگن که
بدون هیچ چشم داشتی
خودشو وقف راحتی
آسایش و رفاه خانوادش میکنه
کودک گفت : کاش منم میتونستم
مثل مادرم یه مرد بشم
پدر که انتظار نداشت رنگش پرید چو شیر شد
به یک باره صد سال پیر شد
سپس سیاه شد مثل قیر شد
و در افق محو چو تیر شد
و همه این ها بخاطر این بود که به سختی کیر شد