تو جنگل روباهه به گرگه میگه که
شیر اعلام کرده هرکی بچه ی منو بکُنه ، شهردار میشه
گرگه هم سریع میره بچه ی شیره رو میکُنه
شیره که میفهمه دستور میده گرگه رو ببندن به درخت
همه ی حیوونا یکی یکی بیان گرگه رو بکُنن و برن
حیوونا به دستور شیر گوش میدن
وقتی نوبت روباه میرسه که گرگه رو بکُنه، گرگه روشو برمیگردونه
روباهه میگه: چیه؟! شهردار شدی دیگه ما رو تحویل نمیگیری