Longi Nameh!

YePaDoPa

Elite Member
Oct 30, 2002
3,160
147
#1
This is cruel but does not take away from the Sher!
Longi Nameh.jpg
لنگی نامه (شرح مختصری بر تاریخ ننگین لنگیان)
دریغا در این روزگاران چهار
سیَه کرد بر لُنگیان روزگار
چنان اوفتادش به خشتک چهار
که هر چهار بُرجش شده تار و مار
ز چرخ چهارم فلک داد زد
که زاییده اند لنگیان زیر بار
خرِ لَنگ لُنگی و پالان گشاد
سِزَد گر بگوزد به پیش سوار
سواران آبی, شکاری چنین
به انگشت گیرند در مَرغزار
به گیتی به انگشت گشتی شهیر
چو آن شیث و مممد زدند شاهکار
چنان سیخ زد این بر آن, آن براین
که گویی عسل بود در پشت یار
ز مچ تا به آرنج گم گشته بود
به سوراخِ پهنِ خُمِ آن دو زار
بیا لنگیا شش نویس و ببر
در کوزه ی عمه ی خود گذار
کلاغِ کجِ از قفا سوخته
به سیمرغ آبی کند غار غار
تو که یک ستاره نداری به سر
سرا و برِ تاجدارت چه کار؟
ستاره نشد, نیم استاره هم
به سوراخ داری هر آنَک بیار
همانا همان بِه که خامُش شود
به رزم اندرون مرد هیچی ندار
نگه کن به استاره هایی که سخت
بماندی به کف در کَفَش بس خمار
دگر پا منه خارج از خاکمان
نداری به جایی نَمی اعتبار
به هر آنچه ما آبرو داده ایم
مکن در بلاد غریبه قمار
تو را سنگ پا هست این, روی نیست
ز روز ازل کم بُدَت شرم و عار
تو را ننگ و خواری همین بس که جام
به نام ولایت زدی در مزار
مزار است آن را که گویی بر آن
کهن موزه ی تیم لُنگیمَدار
بزرگی نباشد تو را موروَش
بزرگی عنقای ما یاد دار
بسی سالها رفت و برگشت کرد
بِکَند از سرت پوست سالی دوبار
گل زیر طاقی و سی ثانیه
ز سی متری ات خورده ای بیشمار
هنوزم سرت گیج ها می زند
چو یاد آوری موشک پیچدار
که زد نیکمردی که فکری بُدش
وِرا نام و بشکافتَت آن زِوار
به نام خدا گل و گل ,باز گل
گلستان شدی از شکفتن چو نار
شنیدی که فرهاد کُهکن چه گفت؟:
که "شیرین" کند این "چهار" زهرمار
چه شد زود کردی فراموش عهد؟
که خوردی زِمَن چَک بسی چار چار
تو را از دویدن دو پا لَنگ شد
برآوردم از روزگارت دمار
تو را ماتَحَت سخت آتش گرفت
چو آن رنگ زیرینه شد آشکار
پس آن دم به میدان دودی ز کون
برآمد تو را , روز شد تیر و تار
یکی مرد جنگی به هر کارزار
کند لوله صد ها و ده ها هزار
به یک بوسه, یک خَم به انگشت خود
نمودش هر آنکس که گفتش شعار
هر آن کس که دشنام ها سر کُند
چنینش کند زندگی خُرد و خوار
کنون خوش نشین گوشه مستراح
که با آفتابه نشیند تَغار
در این بوستان جایگاه تو نیست
نه شلغم بود میوه, نی هر خیار
اگر کرکسی در گلستان به ناز
چَرَد ,عشوه بازد چو سیمین نگار
هر آنکس که بر او دو چشم اوفتد
کند بار او فُحشکی آبدار
که ای لاشی لاشخور, گَنده سگ
برو تا نکردم هَوَنگی نثار
برو خر برفت و برفت ساز کن
که رفتن تو را می کشد انتظار
مَدَد گر رسد باز خواهی بِجَست
وگرنه به شستی ملخ, یادگار
و یا گر نگیری چو آن سال ها
به امسال هم از رقابت کنار
همی دسته دسته به پایین خزی
چونان مُهره در بازی پله مار
از این پس هوس در سرت اوفتاد
که قُد قُد کنی اندر این گیر ودار
همی مرغ "خاکی" بخندد تورا
که در بحر "آبی" نیابی قرار
عقابان آبی در این آسمان
یکی می کنندت تو را خوارومار
تو را بارها شاخ بشکندنَت
دگر عَر مزن اندرین شاخسار
گِلین خشت قرمز برای زمین
مقدّر نموده است پروردگار
سپهر آسمان عرصه ی آبی است
نشاید به سرخی شود پرغبار
گدایان سُرخک رخ زشت خو
کجا ؟ و کجا صحبت شهریار؟
تو خود دیده ای لَنگ لُنگی به عمر
نشیند برِ خسروِ گلعذار؟؟؟!
اگر خاک خواهی که بر سر کنی
غم چوبلگی های خود یاد آر
وگر درد خارش تو را زار کرد
نشین بر سر این "درخت کُنار"
نشین شعر پرویز را دوره کن
همین مشق شب باشدت در بهار
وخواهی که در جبر ماهر شوی
ز یک تا چهارم به هر دم شمار
چو گردد جهان پاک از رنگ سرخ
تو ای ابر اردیبهشتی بر ایران ببار
 

kasra1930

National Team Player
Dec 30, 2011
5,860
1,343
#2
This is cruel but does not take away from the Sher!
View attachment 30140
لنگی نامه (شرح مختصری بر تاریخ ننگین لنگیان)
دریغا در این روزگاران چهار
سیَه کرد بر لُنگیان روزگار
چنان اوفتادش به خشتک چهار
که هر چهار بُرجش شده تار و مار
ز چرخ چهارم فلک داد زد
که زاییده اند لنگیان زیر بار
خرِ لَنگ لُنگی و پالان گشاد
سِزَد گر بگوزد به پیش سوار
سواران آبی, شکاری چنین
به انگشت گیرند در مَرغزار
به گیتی به انگشت گشتی شهیر
چو آن شیث و مممد زدند شاهکار
چنان سیخ زد این بر آن, آن براین
که گویی عسل بود در پشت یار
ز مچ تا به آرنج گم گشته بود
به سوراخِ پهنِ خُمِ آن دو زار
بیا لنگیا شش نویس و ببر
در کوزه ی عمه ی خود گذار
کلاغِ کجِ از قفا سوخته
به سیمرغ آبی کند غار غار
تو که یک ستاره نداری به سر
سرا و برِ تاجدارت چه کار؟
ستاره نشد, نیم استاره هم
به سوراخ داری هر آنَک بیار
همانا همان بِه که خامُش شود
به رزم اندرون مرد هیچی ندار
نگه کن به استاره هایی که سخت
بماندی به کف در کَفَش بس خمار
دگر پا منه خارج از خاکمان
نداری به جایی نَمی اعتبار
به هر آنچه ما آبرو داده ایم
مکن در بلاد غریبه قمار
تو را سنگ پا هست این, روی نیست
ز روز ازل کم بُدَت شرم و عار
تو را ننگ و خواری همین بس که جام
به نام ولایت زدی در مزار
مزار است آن را که گویی بر آن
کهن موزه ی تیم لُنگیمَدار
بزرگی نباشد تو را موروَش
بزرگی عنقای ما یاد دار
بسی سالها رفت و برگشت کرد
بِکَند از سرت پوست سالی دوبار
گل زیر طاقی و سی ثانیه
ز سی متری ات خورده ای بیشمار
هنوزم سرت گیج ها می زند
چو یاد آوری موشک پیچدار
که زد نیکمردی که فکری بُدش
وِرا نام و بشکافتَت آن زِوار
به نام خدا گل و گل ,باز گل
گلستان شدی از شکفتن چو نار
شنیدی که فرهاد کُهکن چه گفت؟:
که "شیرین" کند این "چهار" زهرمار
چه شد زود کردی فراموش عهد؟
که خوردی زِمَن چَک بسی چار چار
تو را از دویدن دو پا لَنگ شد
برآوردم از روزگارت دمار
تو را ماتَحَت سخت آتش گرفت
چو آن رنگ زیرینه شد آشکار
پس آن دم به میدان دودی ز کون
برآمد تو را , روز شد تیر و تار
یکی مرد جنگی به هر کارزار
کند لوله صد ها و ده ها هزار
به یک بوسه, یک خَم به انگشت خود
نمودش هر آنکس که گفتش شعار
هر آن کس که دشنام ها سر کُند
چنینش کند زندگی خُرد و خوار
کنون خوش نشین گوشه مستراح
که با آفتابه نشیند تَغار
در این بوستان جایگاه تو نیست
نه شلغم بود میوه, نی هر خیار
اگر کرکسی در گلستان به ناز
چَرَد ,عشوه بازد چو سیمین نگار
هر آنکس که بر او دو چشم اوفتد
کند بار او فُحشکی آبدار
که ای لاشی لاشخور, گَنده سگ
برو تا نکردم هَوَنگی نثار
برو خر برفت و برفت ساز کن
که رفتن تو را می کشد انتظار
مَدَد گر رسد باز خواهی بِجَست
وگرنه به شستی ملخ, یادگار
و یا گر نگیری چو آن سال ها
به امسال هم از رقابت کنار
همی دسته دسته به پایین خزی
چونان مُهره در بازی پله مار
از این پس هوس در سرت اوفتاد
که قُد قُد کنی اندر این گیر ودار
همی مرغ "خاکی" بخندد تورا
که در بحر "آبی" نیابی قرار
عقابان آبی در این آسمان
یکی می کنندت تو را خوارومار
تو را بارها شاخ بشکندنَت
دگر عَر مزن اندرین شاخسار
گِلین خشت قرمز برای زمین
مقدّر نموده است پروردگار
سپهر آسمان عرصه ی آبی است
نشاید به سرخی شود پرغبار
گدایان سُرخک رخ زشت خو
کجا ؟ و کجا صحبت شهریار؟
تو خود دیده ای لَنگ لُنگی به عمر
نشیند برِ خسروِ گلعذار؟؟؟!
اگر خاک خواهی که بر سر کنی
غم چوبلگی های خود یاد آر
وگر درد خارش تو را زار کرد
نشین بر سر این "درخت کُنار"
نشین شعر پرویز را دوره کن
همین مشق شب باشدت در بهار
وخواهی که در جبر ماهر شوی
ز یک تا چهارم به هر دم شمار
چو گردد جهان پاک از رنگ سرخ
تو ای ابر اردیبهشتی بر ایران ببار
yepadopa jaan,great!!! what a perfect job,thanks for sharing with us................
 

YePaDoPa

Elite Member
Oct 30, 2002
3,160
147
#5
This is my favorite part: LOL


بسی سالها رفت و برگشت کرد
بِکَند از سرت پوست سالی دوبار
گل زیر طاقی و سی ثانیه
ز سی متری ات خورده ای بیشمار
هنوزم سرت گیج ها می زند
چو یاد آوری موشک پیچدار
که زد نیکمردی که فکری بُدش
وِرا نام و بشکافتَت آن زِوار
به نام خدا گل و گل ,باز گل
گلستان شدی از شکفتن چو نار
شنیدی که فرهاد کُهکن چه گفت؟:
که "شیرین" کند این "چهار" زهرمار
چه شد زود کردی فراموش عهد؟
که خوردی زِمَن چَک بسی چار چار
 

houmanbahal

Elite Member
Mar 27, 2005
25,421
887
42
#6
خدا وکیلی کسی ندونه فکر میکنه اینا قهرمان شدن انقدر خوشحال هستن.

بابا اینهمه پول نجومی دادین آخر سر چی؟

میگن دیگه به همین راضی هستن. ای جان!!
 

YePaDoPa

Elite Member
Oct 30, 2002
3,160
147
#7
Houman,
Shit happens, but being a contender until the last week of the league is definitely better than 14th place! don't you say so?
btw, Yedet raft begi shishtayeea???!! LOL
 
Feb 12, 2007
3,110
3
SANTA MONICA,CA
#8
Enghadr en doostano azeyat nakoned ena "khodeshoon khodeshono" daran, bagheyasho nemegham valle hamen rooza hamashoon esteghlale meshan mesleh hamoon longheyeh ke ghoft pesareh maan esteghlale shodeh, "hardwood" alan meyad 2taa foosheh abdar medeh o mereh. Lol
 
Oct 18, 2002
14,471
5
Antelope Valley,California
#9
Houman,
Shit happens, but being a contender until the last week of the league is definitely better than 14th place! don't you say so?
btw, Yedet raft begi shishtayeea???!! LOL
Federasion ke 2 emtiaz dad soghot nakona va bian 15th place. Shoma ham ke mesle inke ye rotbe maghami dadi.

Ey Naghola, chon 14 , 4 dare , bordishon bala??/ :)

Hala yeki biad shoar 40 saleye 6 tayee ha bede....
 
Oct 18, 2002
14,471
5
Antelope Valley,California
#10
به گیتی به انگشت گشتی شهیر
چو آن شیث و مممد زدند شاهکار
چنان سیخ زد این بر آن, آن براین
که گویی عسل بود در پشت یار
ز مچ تا به آرنج گم گشته بود




LOL.... I didn't notice this part of "ranj nameh" b4 :)
 

houmanbahal

Elite Member
Mar 27, 2005
25,421
887
42
#11
40 salo bikhial. Hamin teame tokhmie ma. ba inke bazikon nadasht. yek kari kard ke az 10 ta 6-0 ham behtar bod. Tarikh hamchin chizi nadideh bod.
10 Min, 10 Men, 3 Goals Yadet Nare!!!!!!!!!!!!!!!

[video=youtube;1eXJ5ENhKHw]http://www.youtube.com/watch?v=1eXJ5ENhKHw[/video]
 

YePaDoPa

Elite Member
Oct 30, 2002
3,160
147
#12
Houman,
what are talking about not having enough good players at PesPes! years ago all TM players were playing in either EsEs or PesPes but nowadays players are more evenly distributed. Honestly, I think PesPes has more big name players than 70% of IPL teams. However, the problem is lack of management that is costing them big time.
As for the derby, I think EsEs knew PesPes is up to no good this year and gave them that game to prevent them from relegation. Imagine bad IPL would be without PesPes and EsEs korkori! ;-) :exercise: