March 7-11 News/Discussions

alborz

Bench Warmer
Oct 18, 2002
1,445
0
#1
http://jahanezan.wordpress.com/2011/03/06/tanin-1094/

اعلام تجمع حامیان مادران پارک لاله ایران در تهران ۱۷ اسفندماه مصادف با ۸ مارس


اعلام تجمع 17 اسفند در تهران
صد سال قبل همراه با اعتراض های زنان و نام گرفتن 8 مارس در تاریخ به نام روز زن، هر ساله این مراسم در دنیا برگزار میشود ولی در ایران همواره تحت تدابیر امنیتی و با بگیر و ببند زنان و حامیان همراه بوده است. تنها در چند سال اول انقلاب زنان آزادنه و بدون خشونت های دولتی در ایران توانستند این روز را گرامی بدارند و خواست هایشان را اعلام کنند که هرگز هم به خواستهای آنان نه در مورد مسائل سیاسی کشور نه در مورد حقوق اجتماعیشان توجه نشد.
تاریخ گواه است که زنان در همه دنیا حداقل گردانندگان جامعه کوچکی به نام خانواده بوده اند و توانسته اند از این جامعه کوچک انسانهای بزرگی را تربیت کنند که دنیا را بسازند و دنیا را به شکل متمدن امروزی به نسل های بعدی واگذارند.
زنان که منبع و سرچشمه مهر و عطوفت و لطافت و شادی و سرزندگی در جوامع هستند و معروف به موجوداتی که نه ماه باری را با صبر و حوصله با خود حمل می کنند و بعد از آن از شیره جان خود برای حفظ بار نه ماه خویش دریغ نمی کنند. همه توان و هستی خود را به پای نهال در بطن خود می ریزند و با همه مهر و عطوفتی که دارند وقتی به حقوق شان و جامعه انسانی که در آن زندگی می کنند تجاوز می شود همه آن مهر تبدیل به خشم می شود .
در طول تاریخ ایران نیز زنان بسیاری داشته ایم که با چنگ و دندان و با قلم و هنر خود همیشه حق ستان خود و دیگر زنان جامعه بوده اند.
در طول 80سال گذشته با همه بی حرمتی و ستمی که بر زنان ایران رفته ولی آنها هرگز از پای ننشستند و در میادین علم و هنر و ورزش و سیاست و مبارزه همیشه در صف اول ایستاده اند و تا پیروزی و رسیدن به حقوق اولیه خود و جامعه انسانی خود همچنان تحت هر شرایطی به مبارزه ادامه داده اند. در سالهای انقلاب زنان در همه عرصه ها دوش به دوش مردان دیده شده اند.
زنان مبارزی که برای دزدیده شدن انقلاب دوش به دوش مردان در میدان مبارزه و زندان و چوبه های دار یک لحظه آرمانهای انسانی خود را فراموش نکرده اند و همچنان مقاوم برای رسیدن خواستهای خود ایستاده اند. در این میان باید از زنانی نام برد که در بدترین شرایطی سیاسی کشور و در خفقان آشکار حکومتی بصورت هماهنگ مادران خاوران، کمپین یک ملیون امضاء و جامعه فمنیستی زنان و مادران صلح رابه وجود آورده اند. بعد از انتخابات و با کشتارهای وسیع خیابانی و دستگیرهای مفرط و اعترافهای رسانه ای دروغین، مادرانی در پارک لاله بصورت خودجوش با داشتن یک هدف مشخص در کنار هم جمع شده و خواسته هایشان را به آرامی و با در دست داشتن عکس عزیزانشان و با روشن کردن شمع و بازگو کردن شعارهای مسالمت آمیز و خواندن سرود ای ایران و یار دبستانی بار دیگربه گوش جهانیان رساندند. در پاسخ این فریاد عدالتخواهی ، جز توهین، دستگیری، زندان، بی حرمتی، کشتار در خیابان هیچ کرامتی از سوی مسئولان کشور که بطور مداوم از حرمت و شان و مقام زن می گوید ندیدند.
در طول یکسال و نیم اخیر با کشته شدن نداها، ترانه، و اعدام زهرا بهرامی جواب عدالتخواهی و آزادیخواهی و احقاق حقوق داده شد.در همین زمان با دستگیری بیش از هزاران تن از زنان کشور، زیر بازجویی های سخت و طاقت فرسا و توهین آمیز در روزهای بزرگداشت زنان از آنها قدردانی شد.
در این راستا زنانی که بعنوان مادران داغدار 32سال اخیر در پارک لاله بصورت خودجوش گردهم می آمدند تا مرهمی بر دل سوخته مادران، همسران، دختران، خواهران عزیز از دست رفته باشند بارها مورد حمله و توهین و ضرب و شتم دولتی قرار گرفتند. دوبار دستگیری گسترده داشتند. در تاریخ های 14آذر 88 و 17 دی 88 که با فرستادن زنان فهیم تهرانی به کمیته وزرا و گرفتن تعهد و وثیقه آزاد شدند.
از تاریخ 18بهمن 88 دستگیری حامیان مادران پارک لاله بصورت شبانه و یورش به منازل برای ایجاد ترس و ارعاب شروع شد.
حامیان خانم ها ام البنین ابراهیمی و ژیلا مکوندی، لیلا سیف الهی، الهام احسنی در اولین بازداشت گروهی دستگیر و به بند 209 اوین فرستاده شده و به مدت 35تا 40 روز در بازداشت بودند و تحت بازجویی شدید و شکنجه های روحی و روانی.
در تاریخ 17مهر 89 خانم ها اکرم نقابی مادر سعید زینالی که از سال 78 مفقود گشته و ژیلا طرمسی مادر حسام طرمسی که بعد از انتخابات دستگیر و به مدت 9 ماه در زندان بوده دستگیر و به مدت 75روز در زندان و تحت آزار و اذیت و شکنجه های روحی و سلول انفرادی بوده اند و با سپردن وثیقه های سنگین آزاد شدند.
در تاریخ 14آذر خانم حکیمه شکری که برای تولد امیر ارشد تاجمیرزاده به بهشت زهرا رفته بود همراه با خانم ندا مستقیمی و پدر جان باخته رمضانی و به همراه تعداد زیادی از مادران که مادر سهراب اعرابی هم در میان بازداشتی ها بوده بازداشت و خانم ندا مستقیمی بعد از یک ماه و خانم حکیمه شکری بعد از 4ماه که دو ماه آن را در انفرادی بسر برده با سپردن سنگین ترین وثیقه و طولانی ترین بازداشت، قهرمان حامیان مادران لاله شناخته شده که دیگر حامیان برای رفتن به بهشت زهرا هم باید محاکمه شوند.
این مختصری از شرح حال مادرانی ست که بصورت خودجوش برای کم کردن درد و آلام مادران داغدیده همت گماشته اند و حاکمیت بدین صورت از آنها تقدیر و قدرانی کرده و آن ها را مجاهد، سلطنت طلب، کمونیست، زنان خیابانی، فاحشه های سیاسی و القاب دیگری که بیشتر به شان و منزلت خودشان میاید نه زن آزادیخواه ایران خطاب کرده است.
از همین روی باز زنان و مادران و حامیانشان از حرکتهای اعتراضی خود دست نکشیده و خواستار آزادی کلیه زندانیها و موکدا زنان آزادیخواه و همه زنانی هستند که در زندانها بسر می برند چرا که حاکمیت غلط و نادرست باعث ایجاد زندان می شود و در این راستا زنانی که بدهی مالی سنگین دارند نیز کم نیستند.
زنانی که مجبور به گرداندن چرخ زندگی سخت خود بوده اند و تحت فشار مالی پایشان به زندان باز شده است.چرا که جرم ساز و مجازات کننده یکی هستند.


از همین روی ما مادران داغدار و حامیان آنها در روز 8مارس برابر با 17اسفند همراه و همدوش با همه زنان جامعه خود اعتراضات آرام و مدنی خود را برگزار خواهیم کرد و این روز را همراه با دیگر زنان جهان گرامی خواهیم داشت.
در انتها ما حامیان مادران پارک لاله در داخل کشور باز هم می گوییم : نه حزبیم، نه دسته ایم، نه گروهیم، نه تشکیلات بلکه ما مادران و زنان خودجوشی هستیم که بعد از وقایع انتخابات در کنار دیگران خانواده های داغدارمرهمی بر دل داغدارشان می باشیم.
باشد که راهمان پر رهرو باد


لحظه دیدارمان در 17اسفند
ساعت 4 بعد از ظهر
خیابان فاطمی، چهارراه امیرآباد
این مکان نزدیک به پارک لاله است که مادران در سال 88 حدود 7ماه برای رسیدن به خواسته هایشان دور هم جمع می شدند
حامیان مادران پارک لاله- ایران
 

alborz

Bench Warmer
Oct 18, 2002
1,445
0
#2
http://www.rahesabz.net/story/33806
اعلام حمایت تشکل های مدنی کرد از کمپین دفاع از زندانیان سیاسی
جــرس: تعدادی از تشکل ها و گروههای مدنی کردستان و همچنین سازمانهای مدنی کرد مقیم خارج از کشور، خواستار آزادی هرچه سریعتر تمام زندانیان سیاسی در ایران شدند.


به گزارش منابع خبری جرس، «اتحادیه‏ زنان دمکرات کردستان»، در بیانیه ای در همین زمینه ضمن اعلام حمایت از کمپین دفاع از زندانیان سیاسی ملیت های ایران آورده است "از تمامی محافل و مجامع بشردوست خواستاریم که از حقوق مردم ایران حمایت نموده تا دیگر به سیاه‏چالهای جمهوری اسلامی افکنده نشوند."

همزمان «کانون کودکان و نوجوانان – نرگس» نیز در این رابطه بیانیه ای صادر و خاطرنشان کرده است "ما به عنوان کانون کودکان و نوجوانان نرگس، سوای اعتراض به دستگیری، شکنجه و اعدام‏های بی‏رویه‏ی فعالان حقوق بشر، زندانیان سیاسی و مدنی، از کمپین شما خواستاریم در راه افشای اطلاعات دقیق از وضعیت زندانیان موجود در ایران با حمایت همه‏جانبه‏ی نهادهای مدافع حقوق بشر در سطح جهانی، همه‏ی توان خود را به کار گیرد و در این راه از هیچ تلاشی دریغ نکنید. در پایان یک بار دیگر حمایت قاطع خود را از شما به عمل می‏آوریم و آماده هر گونه همکاری در این رابطه هستیم به خصوص در مورد کودکان و نوجوانان زندانی."


در همین زمینه، «هیئت اجرایی کانون پیشوا» نیز در حمایت از کمپین آورده است "دردستگاه قضایی جمهوری اسلامی زندانی سیاسی به معنای حقوقی وجود ندارد و هیچ زندانی سیاسی همچون زندانی سیاسی تعریف نمی‏شود،بلکه جرمهایی مانند محاربه ،اقدام علیه امنیت ملی، اغتشاشگر و ایجاد اغتشاش در وضع کشور، جرمهای است که به زندانیان سیاسی نسبت داده می‏شود بدون اینکه تعریفی قضایی برای جرم سیاسی یا زندانی سیاسی در جمهوری اسلامی وجود داشته باشد. تشکیل کمپینی برای زندانیان سیاسی ملیتهای ایران اقدامی مناسب و درخور می‏باشد و این اقدام مسئولان و سرپرستان این کمپین جای بسی تقدیر است و امیدواریم که بتوانید همواره ندای زندانیان سیاسی را به همه محافل و مجامع بین المللی برسانید."


همچنین «اتحادیه‏های کردستانی کومکار –اروپا» نیز در بیانیه ای به همین مناسبت خاطرنشان کرده اند "آزادیخواهی، دمکراسی خواهی و صلح طلبی با همه اشکال خود در ایران ممنوع و گناهی نا بخشودنی است و هزاران مبارزو آزادیخواه کرد، بلوچ، فارس، عرب و آذری در زندانهای جمهوری اسلامی به سر می برند و دهها زندانی سیاسی اعدام و بسیاری دیگر در آستانه اعدام می‏باشند... کومکار وظیفه خود می‏داند که از کمپین دفاع از زندانیان سیاسی ملیتهای ایران حمایت نموده و حمایت خود را از جنبش آزادیخواهی و دمکراسی خواهی ملت کرد اعلام می‏دارد."

 

alborz

Bench Warmer
Oct 18, 2002
1,445
0
#3
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/03/110307_l39_green_path_of_hope_letter.shtml
درخواست از سازمان ملل برای آزادی موسوی و کروبی

شورای هماهنگی راه سبز امید، از مخالفان دولت خواسته است فردا هم در اعتراض به زندانی شدن آقایان کروبی و موسوی تظاهرات کنند

شورای هماهنگی راه سبز امید" نزدیک به میرحسین موسوی و مهدی کروبی، از رهبران مخالفان دولت ایران، در نامه***ای خطاب به*** بان کی مون دبیرکل سازمان ملل متحد، خواستار اقدام وی برای آزادی این دو و همسران آنها شد.

شورای هماهنگی راه سبز امید، در نامه خود که وبسایت های نزدیک به میرحسین موسوی و مهدی کروبی آن را منتشر کرده اند، خواستار آن شده است که سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری وابسته به آن، "کلیه اقدامات مقتضی" را برای پایان یافتن "نقض آشکار حقوق شهروندی این چهره***های ملی" انجام دهند.

از یک هفته پیش که منابع نزدیک به مخالفان دولت، خبر از زندانی شدن میرحسین موسوی، مهدی کروبی، زهرا رهنورد و فاطمه کروبی داده اند، در داخل و خارج ایران اعتراضات گسترده ای علیه این اقدام صورت گرفته است.

این واکنش ها در حالی انجام شده که حکومت ایران، زندانی بودن آقایان موسوی و کروبی و همسرانشان را تکذیب کرده و اظهار داشته که آنان به همراه همسرانشان در منازل مسکونی خود به سر می برند و تنها، امکانات ارتباطی آنها با خارج از خانه دچار محدودیت شده است.

نویسندگان نامه در ادامه، با اشاره به بی***خبری کامل از وضعیت میرحسین موسوی و مهدی کروبی و همسرانشان بعد از تظاهرات اعتراضی ۲۵ بهمن، تاکید کرده***اند که "دستگاه***های اطلاعاتی و امنیتی و رسانه***های دولتی با نشر اکاذیب، تهمت و افترا نسبت به رهبران و فعالان جنبش، آنها را از حق پاسخ گویی محروم کرده***اند".
"حدود ۵۰ هزار بازداشت"
در نامه شورای هماهنگی راه سبز امید، آمده است که در جریان سرکوب اعتراضات معترضان به دولت، "حدود ۵۰ هزار بازداشت و زندانی شده***اند"

بخشی دیگر از نامه شورای هماهنگی راه سبز امید، با یادآوری اعتراضات صورت گرفته بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم توسط مخالفان دولت، به شرحی از نحوه سرکوب این اعتراضات توسط نهادهای امنیتی پرداخته است.

در ادامه نامه آمده است که در جریان سرکوب اعتراضات مخالفان دولت، "حدود ۵۰ هزار نفر بازداشت و زندانی شده***اند" و "۴ نفر پس از شکنجه در زندان و حداقل ۸۰ نفر در جریان تظاهرات مسالمت آمیز خیابانی کشته شده***اند".

این نامه پس از آن منتشر می***شود که شورای هماهنگی راه سبز امید، از هواداران "جنبش سبز" خواسته است تا روز سه شنبه ۱۷ اسفند (۸ مارس) علاوه بر بزرگداشت روز جهانی زن، با شرکت در تظاهرات خیابانی به اعتراض به بازداشت مهدی و فاطمه کروبی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد بپردازند.

گروهی از مخالفان دولت ایران از ۲۵ بهمن تاکنون سه بار به دعوت شورای هماهنگی راه سبز امید، به انجام اعتراضات خیابانی در تهران و برخی دیگر از شهرهای ایران پرداخته***اند.
 

alborz

Bench Warmer
Oct 18, 2002
1,445
0
#4
http://manibemani.blogspot.com/2011/03/blog-post_07.html
بانگ الله اکبر امشب در رشت لرزه بر وجود دیکتاتوری انداخت
امشب برای اولین بار بود که در گلسار رشت صدای الله اکبر مردم را می شنیدم. نمیدونید چه سوزی تو صداشون بود. انگار دلشون خیلی خون بود. با تمام وجود فریاد می زدند. امشب اشک بر چشمم حلقه زد. دیگه خیالم راحت شد که مردمی اینجا، در کنارم هستند که نمی گذارند خون ندا و سهراب برای هیچی ریخته شده باشه. انگار رشتی های دلیر این بار عزمشون رو برای سقوط دیکتاتوری آخوندی جزم کردند. درود بر همه ی شمالی های با غیرت...

http://www.google.com/reader/item/tag:google.com,2005:reader/item/327f5b017135c91c

بانگ الله اکبر ، و مرگ بر دیکتاتور ، درشهرک آپادانای تهران و
by Hamid on 3/7/11
بانگ الله اکبر ، و مرگ بر دیکتاتور ، درشهرک آپادانای تهران و اطراف طنین انداز شد !
از لحظاتی پیش ، بانگ الله اکبر و مرگ بر دیکتاتور ، خیابان های شهرک آپادانا تهران را فراگرفته است ، پلیس و نیروی انتظامی نیز حضور دارند و و با این فریاد ، ملت آزاده ، میروند تا برای سه شنبه دوم اعتراضی ، خود را آماده حضور سبز نمایند .
الله اکبر ... الله اکبر .... مرگ بر دیکتاتور ! ... مرگ بر دیکتاتور


http://tazahorat17.blogfa.com/post-3.aspx
فریاد الله و اکبر و مرگ بر دیکتاتور صفحۀ آسمان کرج را خراش انداخت!
امشب دوشنبه 16 اسفند 89 تمام فازهای 4 گانۀ مهرشهر کرج،عظیمیه،جهانشهر و گوهر دشت

چنان فریاد الله و اکبر و مرگ بر دیکتاتور سر دادند که صفحۀ آسمان کرج خراش برداشت!

(اقوام بنده در مناطق یاد شده سکونت دارند و گزارش لحظه به لحظه از این رویداد را

به بنده از طریق تلفن اطلاع می دادند،خودم صداهای بلند را شنیدم و اینکه خودم ساکن یکی از این

مناطق هستم)زنده باد آزادی!
 

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,481
2,233
#7
Op-Ed Contributor

Arabs Rise, Tehran Trembles

By KARIM SADJADPOUR

Published: March 5, 2011





IN “Garden of the Brave in War,” his classic memoir of life on a pomegranate farm in 1960s Iran, the American writer Terence O’Donnell recounts how his illiterate house servant, Mamdali, would wake him every morning with a loud knock on the door and a simple question: “Are you an Arab or an Iranian?”

Enlarge This Image

Francesco Bongiorni



Related


“If I was naked,” O’Donnell explained, “I would answer that I’m an Arab and he would wait outside the door, whereas if I was clothed I would reply that I was an Iranian and he would come in with the coffee.” This joke went hand in hand, O’Donnell wrote, with an age-old chauvinism that depicted the Persians’ Arab neighbors as “uncivilized people who went about unclothed and ate lizards.”
The Islamist victors of the 1979 Iranian revolution intended to change things, to replace the shah’s haughty Persian nationalism with an Arab-friendly, pan-Islamic ideology. Yet Tehran’s official reaction to the 2011 Arab awakening shows that, at the heart of the Islamic Republic of Iran’s Middle East strategy, there is a veiled contempt for Arab intelligence, autonomy and prosperity.
What many young Iranians see as a familiar struggle for justice, economic dignity and freedom from dictatorial rule, Iranian officialdom has struggled to spin as a belated Arab attempt to emulate the Islamic revolution and join Tehran in its battle against America and Israel.
The delusions of the Iranian regime are partly attributable to a generation gap. Tehran’s ruling elite continue to cling to the antiquated ideology of Ayatollah Ruhollah Khomeini, whose worldview was formed by decades of imperial transgressions in Iran. The demographic boom in the Middle East, however, has brought a wave of young Arabs and Iranians who associate subjugation and injustice not with colonial or imperial powers, but with their own governments.
Until now, Iran’s interests have been served by the Arab status quo: frustrated populations ruled over by emasculated regimes incapable of checking Israel, and easily dismissed as American co-dependents. A conversation I once had with a senior Iranian diplomat is instructive.
He complained, justifiably, about Washington’s excessive focus on military power to solve political problems. I posed a simple hypothetical: What if, instead of having spent several billion dollars financing Hezbollah, Hamas and Islamic Jihad over the past three decades, Iran had spent that money educating tens of thousands of Palestinians and Lebanese Shiites to become doctors, professors and lawyers? Wouldn’t those communities now be much better off and in a much stronger position to assert their rights vis-à-vis Israel?
“What good would that have done for Iran?” he responded candidly. (He himself had a doctorate from a British university.) “Do you think if we sent them abroad to study they would return to southern Lebanon and Gaza to fight Israel? Of course not; they would have remained doctors, lawyers and professors.”
Iran, in essence, understands that it can inspire and champion the region’s downtrodden and dispossessed, but not the upwardly mobile. Its strategy to dominate the Middle East hinges less on building nuclear weapons than on the twin pillars of oil and alienation.
Iranian petrodollars are used to finance radicals — Khaled Meshaal in Syria, Hassan Nasrallah in Lebanon and Moktada al-Sadr in Iraq, to name a few — who feed off popular humiliation. As an Arab Shiite friend once complained to me, “Iran wants to fight America and Israel down to the last Palestinian, Lebanese and Iraqi.”
At first glance, the fall of Western-oriented Arab governments may appear to be a blow to Washington and a boon for Tehran. The seeming consensus among Western analysts and pundits — that Iran will fill the Middle East power vacuum — is short-sighted.
While the relationship between Egypt and Iran — the region's two oldest and most populous nations — will likely improve, the competition between them will likely intensify.
  • 1
  • 2
Next Page »

Karim Sadjadpour is an associate at the Carnegie Endowment for International Peace.





A version of this op-ed appeared in print on March 6, 2011, on page WK11 of the New York edition.
 

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,481
2,233
#8
تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۳۸۹, ساعت ۸:۳۲
درخواست هیات سیاسی ایران برای ویزای آمریکا
جرس:یک مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا تایید کرده که یک هیات سیاسی دولت ایران برای سفر به نیویورک تقاضای ویزا کرده است.


این مقام که خواست نامش فاش نشود در گفت و گو با بی بی سی از ذکر اسامی اعضای هیات بلند پایه ایرانی خودداری کرد.

اما منابع آگاه به دفتر بی بی سی فارسی در واشنگتن گفته اند که این هیات شامل مشاورین و اعضای دفتر ریاست جمهوری و احتمالا اسفندیار رحیم مشائی، رئیس دفتر محمود احمدی نژاد است.

گفته می شود هدف این سفر شرکت در مراسم روز زمین سازمان ملل متحد که همزمان با جشن نوروز است، ذکر شده است. این منابع به بی بی سی فارسی گفته اند هیات ایرانی ممکن است در کنار این مراسم مایل به انجام ملاقات هایی به منظور بهبود رابطه با آمریکا باشد.

دولت ایران تاکنون درباره سفر احتمالی این هیات اظهار نظری نکرده است.
 

alborz

Bench Warmer
Oct 18, 2002
1,445
0
#9
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/03/110308_l10_mousavi_rahnavard_kalameh_correction.shtml
سایت کلمه تأیید کرد: موسوی و رهنورد در حصر خانگی هستند
زهرا رهنورد و میرحسین موسوی

بیست و سه روز از آغاز حصر خانگی خانم رهنورد و آقای موسوی می***گذرد

سایت کلمه، پایگاه خبری نزدیک به مخالفان دولت ایران با اصلاح خبر قبلی خود، تأیید کرد که میرحسین موسوی و زهرا رهنورد در حصر خانگی به سر می برند.

این سایت روز سه شنبه ۱۷ اسفند (۸ مارس) نوشت: "تحقیقات کلمه در روزهای اخیر مشخص کرد که خانم رهنورد و آقای موسوی تا لحظه تنظیم خبر در بازداشت خانگی به سر می برند".

سایت کلمه دوشنبه ۹ اسفند از انتقال آقای موسوی و خانم رهنورد به زندان حشمتیه در تهران خبر داده بود.

این سایت اکنون نوشته است: "بدینوسیله خبر انتقال از منزل به بازداشتگاه تصحیح و از مخاطبان محترم عذرخواهی می شود".

سایت کلمه از "تناقض گویی، پرده پوشی و ابهام در گفتار مسئولان" در مورد وضعیت رهبران مخالفان دولت انتقاد کرده و آن را باعث دامن زدن به اخبار نگران کننده ای دانسته است که در مورد آنها منتشر شده بود.

میرحسین موسوی و مهدی کروبی، دو رهبر مخالفان دولت ایران پس از آنکه از هواداران خود برای تجمع و راهپیمایی در روز ۲۵ بهمن دعوت کردند، توسط مأموران امنیتی در حصر خانگی قرار گرفتند.

بستگان آنها مدتی بعد گفتند که در مراجعه به خانه آنها، شواهدی مبنی بر حضور آنها در خانه دیده نمی شود.

وزیر امور خارجه ایران اخیرا گفته بود که آقایان موسوی و کروبی به همراه همسرانشان در خانه خود به سر می برند و می توانند با بستگان خود تماس بگیرند.

با این حال هنوز گزارشی از برقراری تماس میان آنها و فرزندانشان منتشر نشده است.
 

alborz

Bench Warmer
Oct 18, 2002
1,445
0
#11
If they were half a smart as you are suggesting a year and half after stolen election they would not need to test the water to justify their stupidity.
 

IraneMan

Bench Warmer
Mar 14, 2009
556
0
Sydney
#12
Interesting conversation about Gaddafi at the end of the video compared to IRI.

[video=youtube;K979fL2e3ac]http://www.youtube.com/watch?v=K979fL2e3ac[/video]
 

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,481
2,233
#13
دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۹
سیزده موضوع عجیب
ابراهيم نبوي
e.nabavi(at)roozonline.comطبیعی است که کفش و کلاه، یا چکمه و روسری کرده اید تا بروید خیابان و همان کاری را بکنید که سه شنبه ها به عنوان کار طبیعی مردم انجام می دهید. فقط یادتان باشد که دولت تصمیم دارد که دیگر به هیچ وجه کسی را نکشد، تعدادی از افراد، بدون توجه به اینکه سابقه دارند یا نه، بیشتر بر اساس علاقه مامور دستگیر شده و ده ساعت بعد آزاد می شوند. فردا بطور خاص روز زن است، پیشنهاد می کنم با همسر یا دوست یا مادر یا خواهرتان بروید که مواظب تان باشند. بالاخره بقول شاهین نجفی ما که کاری نمی توانیم بکنیم، تو بیا.

امروز خیلی فکر کردم درباره اینکه این انتخابات خرداد 88 به اندازه مبدا تاریخی یا هجوم قوم هون به اروپا، یا حمله مغولها نقش تاریخی دارد، سیزده چیز عجیب این انتخابات را با هم مرور می کنیم.

یک: نتیجه انتخابات با درصد دقیق آرای برنده انتخابات، از ده روز قبل توسط یک نماینده مجلس اعلام و شش ساعت قبل از اینکه مردم رای بدهند، توسط خبرگزاری فارس منتشر شد.

دو: حامیان کسی که به عنوان برنده اعلام شده بود، اعضای ستاد رقبایی را که گفته می شد شکست خورده اند، قبل از اعلام نتایج دستگیر و زتدانی کردند و برای اطمینان بیشتر تعدادی از حامیان دو نامزد انتخابات را کشتند.

سه: یک سال و نیم بعد کسی که برنده انتخابات اعلام شده بود، دو رقیب خودش را همراه با همسران شان دستگیر کرد و در محل نامعلومی زندانی کرد و وزیر خارجه اعلام کرد این افراد به میل خودشان ناپدید شده اند.

چهار: یک سال و نیم بعد از پیروزی قاطع احمدی نژاد، یک میلیون نفر روز 25 بهمن 89 برای اعتراض به نتیجه انتخابات تقلبی، به خیابان آمدند و دو نفر از آنها کشته شدند. دولت اجساد کشته شدگان را دزدید، برایشان کارت بسیج صادر کرد، اعلام کرد که آنها حامیان دولت بوده اند، برایشان تشییع جنازه گرفت و اعضای خانواده شان را دستگیر کرد.

پنج: در جریان برگزاری انتخابات، کسی که برنده انتخابات شده بود، بیش از هشتاد نفر از حامیان رقبای خودش را که نام و عکس شان معلوم بود کشت، ولی اعلام کرد فقط بیست نفر کشته شده اند، تازه 20 مامور انتظامی را هم کشت، البته این تعدادی است که اعلام کرد، وگرنه این ها نه نام داشتند، نه عکس، نه جسد.

شش: رهبر کشور، قبل از اینکه انتخابات تمام شود، به احمدی نژاد پیروزی اش را تبریک گفت، رئیس مجلس هم قبل از اینکه انتخابات تمام شود، پیروزی موسوی را به او تبریک گفت و یک سال بعد همان مجلس خواستار اعدام رقبای انتخاباتی شد.

هفت: در حالی که تمام کشورهای آزاد جهان، به تقلب در انتخابات اعتراض کرده بودند، روسای جمهور تونس، مصر، لیبی و یمن، اولین کسانی بودند که پیروزی دولت جدید را تبریک گفتند، رئیس جمهور تونس و مصر یک سال بعد از کشورشان فرار کردند، رئیس جمهور لیبی در حال فرار است و رئیس جمهور یمن نیز در حال بستن چمدانش است.

هشت: رهبر کشور برای اینکه شخص مورد نظرش رئیس جمهور شود، هفتاد درصد کل مدیران اصلی حکومتی را اخراج کرد.

نه: این انتخابات توسط وزیر کشوری برگزار شد که چون دوست رئیس جمهور بود، ده میلیارد تومان برای پیروزی او پول خرج کرده بود. رئیس سابق ستاد انتخابات کشور هم شد رئیس ستاد تبلیغات کسی که باید انتخاب می شد. رییس پیشین انتخابات هم همان روز دستگیر شد و به زندان افتاد و در دادگاه معلوم شد در ماجراهائی که بعد از دستگیریش در کشور رخ داده دست داشته است.

ده: برای اینکه یک نفر رئیس جمهور بشود، 300 هزار نفر مجبور شدند از کشور مهاجرت کنند.

یازده: نداآقاسلطان، یکی از افرادی که در اعتراضات خیابانی بغل خیابان ایستاده بود، ابتدا خودش خودش را کشت، بعد بلند شد و توسط مجاهدین خلق ترور شد، بعد چون مجاهد خلق دم دست نبود، توسط بی بی سی ترور شد و بارها نمایش خیابانی کشته شدن او اجرا شد، یک فیلم سینمایی در موردش توسط قاتلینش ساخته شد، نامزد سابقش تحت تعقیب قرار گرفت، پزشکی که بنا به سوگندنامه پزشکیش برای نجات جان او وارد صحنه شده بود از کشور تبعید شد، چون مترجم آثار پائولو کوئیلو بود، آثار کوئیلو هم ممنوع شد و چون مترجم آثار بارگاس یوسا نه پزشک است و نه به تظاهرات می رود و نه اگر برود قسم خورده که کسی را از مرگ نجات دهد، قرار شد آثار او به جای پائولو کوئیلو منتشر شود.

دوازده: برای برگزاری این انتخابات، نصف بودجه کشور مصرف برای خرید وسایل زیر مصرف شد: گاز اشک آور صد هزار عدد، تفنگ وینچستر چند هزار قبضه، کلت ده هزار عدد، موتورسیکلت سه هزار دستگاه، ماشین ضد شورش سه هزار- صد روز، تفنگ پینت بال هزار دستگاه، باتوم پانصد هزار عدد، چماق دویست هزار عدد، شوکر ده هزار عدد، تلویزیون شش شبکه، رادیو صد شبکه، سلول انفرادی سی هزار روز، دوربین مداربسته 30 هزار دستگاه، هلیکوپتر صد عدد، موشک زمین به زمین صد عدد، اورانیوم 20 کیلو، پول نقد 70 میلیون دلار، ساندیس پانزده میلیون عدد، اتوبوس سه هزار دستگاه، اوباش حرفه ای ده هزار نفر، اوباش در حال آموزش بیست هزار نفر، صندوق رای چهل هزار عدد، برگه رای پنجاه میلیون( نوشته و خوانده نشد.)

سیزده: همه این کارها برای این انجام شد که رئیس جمهوری سرکار بیاید که با پشت تریبون با همه دنیا به خصوص آمریکا و اسرائیل و انگلیس دشمن باشد اما در عمل برای همه پیام های یواشکی قربان صدقه بفرستد و تقاضای ملاقات کند. برای کسی که در حرف با همه ثروتمندان مخالف است اما در مدت کوتاهی تمام فک و فامیل و بچه محل های خود را میلیارد کرده، در حرف سخن از افتخارات اتمی می کند اما در عمل در همان دختربچه ای که انرژی هسته ای اختراع کرد [کذا] مانده و گامی جلو نمی رود، در سخن قدرت ایران را در سطح جهان افزایش داده اما در عمل فقط به کشورهای فقیر آفریقائی و البته نیویورک سفر می کند. قول داده دولتی قوی تشکیل دهد و از اسلام دفاع کند. در نتیجه رئیس جمهوری که سر کار آمد، شش بار به آمریکا سفر کرد، ده بار برای آشتی با آمریکا نامه نوشت، باعث شد تمام بحران های اسرائیل در سی سال گذشته حل شود، یک وزیرش را به ملاقات با یک وزیر اسرائیلی فرستاد، ایران هسته ای نشد، بلکه نیروگاه بوشهر هم نشت کرد، اورانیوم ایران هم رفت لای دست پلوتونیوم اش، ایران تمام قدرتش را در جهان از دست داد، دوستانش یکی یکی سقوط کردند، و اروپایی ها و آمریکایی ها دشمنش شدند، دولت بارها به دلیل فساد و بی عرضگی استیضاح شد، رکورددار استیضاح شد، برای دفاع از اسلام هم، اکثر مراجع تقلید از خانه ممنوع الخروج شدند.



انتخابات آینده چه خواهد شد؟

با این وضع پیش بینی می شود در انتخابات ریاست جمهوری بعدی چنین اتفاقاتی رخ بدهد.

یک، نتیجه انتخابات از شش ماه قبل اعلام می شود تا در مصرف پوستر و سخنرانی و گاز اشک آور صرفه جویی شود.

دو، انتخابات دستی نخواهد بود و کامپیوتری است. ارتش سایبری کلیه کسانی که به رئیس جمهور مورد نظر رهبر رای ندهند، دستگیر می کند.

سه، ثبت نام در وزارت کشور انجام می شود و کلیه داوطلبان، غیر از دو نفر دستگیر می شوند.

چهار، انتخابات برگزار می شود و کلیه کسانی که در آن شرکت نکنند، دستگیر و زندانی می شوند.

پنج، شخص بازنده انتخابات 24 ساعت فرصت دارد تا پیروزی نامزد رهبردوست را تبریک بگوید، در غیر این صورت دوئل میان رئیس جمهور با رقیب برگزار می شود، رقیب رئیس جمهور حق حمل سلاح ندارد.



نتیجه گیری اخلاقی: همه اتفاقاتی که می افتد طبیعی است، فقط اسمش فرق می کند، مثلا اسمش انتخابات نیست و کودتاست، اسم حضور نیروهای انتظامی هم بمباران شیمیایی است.

نتیجه گیری تاریخی: گاهی اوقات مرور گذشته به ما نشان می دهد که حجم خریت چرا تا این حد قابل افزایش است.


 

Zaagros

Bench Warmer
Nov 14, 2002
800
1
#14
ناگفته های علی کروبی از شکنجه وحشیانه اش در ۲۲ بهمن ۸۸

نوشته***شده در مارس 8, 2011 توسط antitaleban| بیان دیدگاه
با اتهامی ابلهانه، پانزده روز از بازداشت فرزند مهدی کروبی گذشت
.
سحام نیوز در پانزدهمین روز بازداشت علی کروبی، سومین پسر حجت***الاسلام مهدی کروبی، بخشهایی از ناگفته***های او از شکنجه و بازداشت در روز ۲۲ بهمن سال گذشته را به همراه توضیحاتی منتشر کرده است که مشروح آن را عینا در ادامه می***خوانید:پانزده روز پیش در چنین روزی به علی گفته شد حصر منزل پدرت به اتمام رسیده و می توانی برای دیدن پدر و مادر به آنجا بروی. رفتن داوطالبانه علی همانا و دستگیری و تفتیش دفتر و منزلش و همزمان انتشار ادعاهای واهی رسانه های وابسته به جریان حاکم مبنی بر جاسوسی علی کروبی برای دولت های خلیج فارس. اتهامی که به گفته برادرانش آنقدر مضحک و سخیف است که بعید است عاقلی در اردوگاه حاکمیت نیز آن را باور کند.
صرف نظر از چنین اتهامی ابلهانه، علی ۱۵ روز است که در بند است. دستگیری وی در سایه مظلومیت مهدی کروبی، فاطمه کروبی، میر حسین موسوی و زهرا رهنورد به فراموشی سپرده شده است. ظاهرا بهمن، ماه گرفتاری و سختی برای علی و خانواده شهید پرور اوست. سال گذشته علی در ۲۲ بهمن دستگیر و در خانه خدا از سوی لباس شخصی ها سخت ترین شکنجه های جسمی و روحی را تحمل کرد. بعد از ساعت ها تحمل شکنجه و اهانت هنگامیکه از دست آن قوم وحشی رهید و در اختیار مقامات انتظامی قرار گرفت، دور جدیدی از شکنجه را تجربه کرد.به یاد و نام علی بخشی از خاطرات تلخ او را که در دیدار های رجال سیاسی کشور نظیر آیت الله هاشمی رفسنجانی، حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی و نوادگان بزرگوار حضرت امام و اعضای محترم آن دفتر بیان شده بود را منتشر می کنیم. این خاطرات نمونه کوچکی از سرنوشت تلخ فرزندان دلیر این کشور است که تنها جرم شان فریاد آزادی بود. داستان تلخ علی کروبی برگی از فجایع صورت گرفته در این کشور است زیرا همانطور که او بارها تاکید می کرد “خدا می داند اراذل خودمختار با دست بازی که دارند با فرزندان بی نام و نشان این کشور چه می کنند.”
در بخشی از اظهارات علی چنین گفته شده است:
…. وقتی در مسجد فهمیدند که فرزند مهدی کروبی هستم، آنچنان آن لباس شخصی ها خوشحال شده بودند که سر از پا نمی شناختند. پس از فحاشی های بسیار و کتک زدن مرا به داخل اتوبوس بردند. در مسجد آنقدر توسط برخی قمه کشان کتک خوردم که صدای اعتراض برخی از خودشان در آمده بود! در اتوبوس احساس خوبی داشتم چون فکر می کردم تمام آن کتک ها تمام شده و من قرار است به اوین برده شوم. ناگهان یک آدم بسیار تنومند وارد اتوبوس شد. چند صندلی آنطرف تر، مادر و دختری نیز دستگیر شده بودند. این مرد با ادبیاتی که تاکنون نشانی از***آن ندیده بودم آن دو زن بی پناه را به باد ناسزا گرفت. کلماتی که هر انسان شرمش می آمد بشنود، چه رسد به آنکه پیش نامحرم گفته شود. سپس گفت “علی کروبی کیه؟” من دستم رو بالا بردم. پشت گردنم را گرفت و در میان اتوبوس به طرز فجیحی شروع به کتک زدن نمود. سپس مرا از داخل ماشین به پایین پرت کرد و از من خواست که بر پشت وانتی که آنجا بود سوار شوم. توانی برای انجام این کار نداشتم. به همین دلیل مچم را گرفت و مرا بر روی زمین می کشاند. کاملا ناتوان و درمانده شده بودم. مرا پشت وانت انداختند و به محله ای بردند که گویا محله همان دسته اراذل و اوباش خودشان بود. فحاشی کردند و شروع به انداختن آب دهان بر روی من کردند. برایم تمامی صحنه ها غیر قابل باور بود. ناسزاهایی که تا به حال نشنیده بودم، از دهان چفیه به گردن هایی در میامد که به ظاهر آبروی نظام بودند!! ولی در واقع اراذل و اوباشی بودن که معلوم نبود سوابق ارزشی شان در حوزه فعالیتشان چه میزان بود؟ سپس مرا به مقر یگان ویژه بردند. آنجا نبز چنین شد .
… بدلیل کتک های بسیاری که در مسجد و ساختمان نیروی انتظامی خوردم دیگر توان صحبت کردن نداشتم. احساس می کردم آخرین لحظات زندگی من در حال سپری شدن است، با خود گفتم چرا اینقدر طولانی. من را به شمشاد های بیرون بسته بودند و سرم را داخل آن کرده بودند به طوری که در لحظه اول احساس کردم چشمانم کور شد، سرما تمام وجودم را گرفته بود و پیراهنم غرق خون بود. در این هنگام مردی با جلیقه خبرنگاری و ظاهری آراسته، ریش تراشیده به سراغم آمد. با خود فکر کردم در میان این جماعت وحشی یک انسان هم پیدا شد، زیر لب زمزمه کردم خدای شکرت. او به من نگاه کرد و سپس به سربازان گفت بداخل اتاق بیاوردیش. خوشحال شدم، سربازی به جلو آمد دستم را گرفت و بلند کرد و به آرامی در گوشم زمزمه کرد که من یک لر بختیاری هستم و از این بابت بسیار شرمنده ام، او گفت ببخشید کاری نمی توانم بکنم. همدردی این سرباز نقطه امیدی بود در آن تاریکی. من را با خود به داخل اتاق برد و بلافاصله خرمایی برایم آورد و اصرار کرد آن را تا ماموران نیامدند، بخورم. خرما راخوردم چند دقیقه بعد مرد به ظاهر خبرنگار آمد و گفت “می خوام بات مصاحبه کنم”. نگاهش کردم بدون آنکه چیزی بگویم. دوربین را بر پایه گذاشت و سپس آن را روشن کرد. از من پرسید، خودت را معرفی کن، من که توان سخن گفتن نداشتم به آرامی پاسخ دادم: علی کروبی فرزند سوم مهدی کروبی هستم. تا سر را بالا آوردم دیدم بالای سرم است و محکم سر من را به دیوار پشت سرم کوفت. دنیا برایم سیاه شد و برای چند دقیقه چیزی نفهمیدم. خون از سرم جاری شد. در آن هنگام این حیوان به ظاهر انسان، کثیف ترین الفاظ را بر زبان نجسش جاری ساخت و آنچه مصداق عملی در خانواده خودش بود به من و همسرم که خواهر سه شهید جنگ است نسبت داد. من در آن موقع …
بخش های دیگری از خاطرات علی را بزودی منتشر خواهیم کرد. علی اسیری بود در دست گروهی که می خواستند انتقام پدر را از پسر بستانند و امروز هم او هم پدر و هم مادر در بند گرفتارند
.
 
May 12, 2007
8,093
11
#18
تهران در روز جهانی زن چگونه بود



iran-emrooz.net | Wed, 09.03.2011, 8:09

هفدهم اسفند، روز جهانی زن میدان محسنی و خیابان میرداماد تهران مملو از نیروهای امنیتی و لباس شخصی بود تا جایی که خیلی از رهگذران با اظهار تعجب از حضور این نیروها می گفتند که به عمرشان این همه نیرو را یک جا ندیده اند. / در میدان ولی عصر تهران، غروب سه شنبه تعداد زیادی از شهروندان بازداشت شده***اند که جمله بازداشت***ها به صورت فله***ای بوده است.







سایت «رای ما کجاست»:
تهران در روز جهانی زن چگونه بود

هفدهم اسفند، روز جهانی زن میدان محسنی و خیابان میرداماد تهران مملو از نیروهای امنیتی و لباس شخصی بود تا جایی که خیلی از رهگذران با اظهار تعجب از حضور این نیروها می گفتند که به عمرشان این همه نیرو را یک جا ندیده اند.

معترضان به دولت در روز جهانی زن، یکی از محل های تجمع اعتراضی شان را هم زمان با حصر زهرا رهنورد و میرحسین موسوی، میدان مادرتهران انتخاب کرده بودند، یعنی جایی که مجسمه نرگس عاشقان، ساخته زهرا رهنورد در آنجا نصب شده است.

به گزارش خبرنگار رای ما کجاست حضور موتورسوارها ، نیروی انتظامی ، گارد ضدشورش و بسیج و…در این روز هم مثل سه شنبه ی، بسیار گسترده بود.

چند صد نفر از معترضان در این روز در این میدان و خیابانهای منتهی به خیابان شریعتی حضور یافتند . اما سیستم امنیتی به حضور نیروهای انتظامی و نظامی در خیابان هم اکتفا نکرد و زنان و مردانی را به صورت ناشناس بین مردم می فرستاد تا معترضان یا کسانی را که قصد شروع تجمع و اعتراض دارند را شناسایی کنند . معترضانی که با یکدیگر درباره این روز یا برنامه هایشان صحبت می کردند، ناگهان با حمله ناگهانی این افراد که خود را در میان مردم جای داده بودند روبرو می شدند. حتی عده ای از این افراد زنانی بودند که بین جمعیت نفوذ کرده و با دادن شعارهای تند قصد داشتند معترضان را تحریک و در نهایت بازداشت کنند . اما معترضان اغلب با این افراد برخورد می کردند و می فهمیدند که آنها نفوذی هستند، البته در مواردی هم همین افراد چند جوان را درمیان جمعیت معترض شناسایی و دستگیر کردند .

دور تا دور میدان مادر پر از خودروهای یگان ویژه و ونهای نیروی انتظامی بود، در این روز در میدان محسنی تهران خودروهایی با سیم های بلند در اطراف آن هم ایستاده بودند، نوع چینش خودروهای نیروهای انتظامی و ماموران در این روز به گونه ای بود که در معترضان ایجاد رعب و وحشت کند .بسیاری از کسانی که در این روز در میدان محسنی تهران حضور یافته بودند نیز به این موضوع اشاره می کردند .در تمام این مدت که معترضان در این میدان و خیابانهای اطراف آن در سکوت راهپیمایی می کردند، معترضانی که سوار بر خودروهایشان بودند با بوق های ممتد آها را همراهی می کردند .حضور پلیس زن نیز در این روز دیده می شد، زنانی که در خودروهایی با نام گشت اخلاقی در کمین معترضان به ویژه زنان و دختران بودند.

میدان ونک نیز روز گذشته چنین وضعیتی داشت و پر از حضور نیروهای امنیتی و لباس شخصی و نیروهای گارد ضد شورش بود. زمانی که تعدادی از معترضان گردهم آمدند و فریاد الله اکبر سر دادند شلیک گاز اشک آور موجب پراکنده شدن معترضان و سرفه شدید تعداد ی از افراد و به خصوص سالمندان شد .در این میدان امروز بسیاری از فروشگاه های معروف بسته بود . فروشگاه چرم مشهد در ابتدای خیابان برزیل امروز تعطیل بود و کرکره هایش پایین بود .مرم می گفتند عجب ما خرید هم که می آییم مغازه ها را می بندند .

حضور نیروهای امنیتی و انتظامی در دیگر خیابانها و میادین اصلی شهر تهران هم به ویژه میدان فاطمی، ، ولی عصر، انقلاب، صادقیه و پونک گسترده بود . اما حضور این نیروها همچنان در میدان مادر(محسنی) و میدان انقلاب بیش از هرجای دیگری گزارش شده است. تا آنجا که در خیابان کارگر، تهران انبوه نیروهای امنیتی راه های ورود مردم به میدان انقلاب را مسدود کرده و چندین بار نیز اقدام به پرتاب گازاشک آور به سمت مردم کردند در این میدان همچنین تجمع های کوچکی شکل گرفت که با شعارهای ” مرگ بر دیکتاتور” همراه و خیلی زود با شلیک گاز اشک آور وحمله نیروهای لباس شخصی و بسیج به مردم متفرق شد .

شورای هماهنگی راه سبز امید طی بیانیه شماره پنج خود، با بیان اینکه “روز سه شنبه ۱٧ اسفند(هشتم مارس) فرصت دیگری برای پیوند «روزجهانی زن » با جنبش سبز مردم ایران در پیگیری مطالبات جامعه زنان ماست”، همراهی و همگامی خود را با برنامه های فعالان و نهادهای حوزه زنان برای پاسداشت این روز اعلام و از تبدیل آن به تجمع های اعتراضی نسبت به زندانی بودن دو بانوی سبز و رهبران جنبش حمایت کرده و همزمان از همراهان سبز خواسته بود که فعالانه در برنامه های این روز شرکت کنند.

ناآرامی در تهران در روز سه شنبه ۱۷ اسفند

در پی فراخوان مخالفان حکومت ایران برای حضور در خیابان ها، دیروز سه شنبه ۱۷ اسفند بیشتر خیابان های اصلی تهران مملو از نیروهای امنیتی و بسیج و سپاه بوده، به گونه ای که حضور این نیروها به مراتب بیشتر از نیروی انتظامی و یگان ویژه گزارش شده است. در همین حال گزارش های رسیده از تهران از شکل گیری تجمعات و درگیری های پرکنده ای نیز حکایت می کند.

به گزارش دانشجونیوز، عصر روز گذشته حوالی ساعت 18:30 که هوا رو به تاریکی رفته بود و مردم در پیاده روها حضور گسترده داشتند با این حال حضور سنگین نیروهای امنیتی مانع از شعار دادن مردم شده بود.

بر اساس گزارش های رسیده به دانشجونیوز، از بعد از ظهر روز گذشته ترافیک سنگینی در خیابان حاکم بود و خودروها از بوق زدن برای نشان دادن اعتراض و همبستگی خود با فراخوان مخالفان دولت استفاده میکردند.

این گزارش ها می افزاید، نیروهای انتظامی خیابان را بسته و مردم را به سمت خیابان های فرعی شمالی هدایت می کردند.

این نیروها با مشاهده ی تردد و پیاده روی شهروندانی را که قصد عبور از یک سمت خیابان کارگر به سمت دیگرش را داشتند، به آنها حمله ور شده و با باتوم تعدادی را مورد ضرب و شتم قرار داده و بازداشت کردند.

بنابر این گزارش ها، نیروهای امنیتی بازداشت شده ها را سریعا به گوشه ای از اطراف میدان برده و آن ها را روی زمین خوباندند و روی کسانی را که به دلیل ضرب و شتم خون از آن ها جاری بود را پوشاندند تا مردم این صحنه ها را مشاهده نکنند.

سایت کلمه همچنین از پرتاب گاز اشک***آور به سوی تجمعات شکل گرفته در حوالی میدان انقلاب خبر داده است.

این سایت بعد از ظهر سه***شنبه از حضور چند صد نفری معترضان در میدان مادر واقع در خیابان میرداماد خبر داده بود؛ بر پایه این گزارش، در این منطقه نیز نیروهای امنیتی پرشمار ظاهر شده***اند

به گفته شاهدان عینی حداقل 10 نفر در حدود ساعت 18:30 تا 19 دیروز درمیدان انقلاب دستگیر شدند.

این گزارشات می افزاید، نکته جالب حوادث روز گذشته استفاده نیروهای امنیتی از نوجوانان کم سن و سال (ازحدود 12 تا 18) ساله بود که با اتوبوس و مینی بوس به محل های تظاهرات آورده شده بودند و به آن ها یونیفرم سپاه و باتوم و سپر و کلاه داده می شد.

بازداشت تعداد زیادی از دختران و زنان

سایت حقوق بشری «رهانا» رهانا، غروب سه شنبه تعداد زیادی از دختران و زنان در حد فاصل خیابان اسکندری و خیابان نواب تهران توسط ماموران امنیتی بازداشت شده***اند و این بازداشت***ها نیز همراه با توهین و خشونت به زنان و دختران بوده و بازداشت شدگان به مینی***بوس***ها و ون***های نیروهای انتظامی هدایت و سپس به بازداشتگاه منتقل شده***اند.

همچنین در خیابان رودکی تهران یک اتوبوس مملو از زنان بازداشت شده به نقطه***ای نامعلوم منتقل شده است. در این خیابان ماموران امنیتی و نظامی مردم را به بهانه بسته بودن راه به کوچه***های فرعی هدایت کرده و سپس آن***ها را بازداشت می***کردند.

بنابر گزارش رهانا، در میدان ولی عصر تهران، غروب سه شنبه تعداد زیادی از شهروندان بازداشت شده***اند که جمله بازداشت***ها به صورت فله***ای بوده است.

همچنین سایت «جرس» گزارش داده که روز سه شنبه میدان ولیعصر، بلوار کشاورز، خیابان ولیعصر تا تقاطع چهارراه ولیعصر ـ خیابان انقلاب، در ساعات ابتدایی تظاهرات روز آرامتری را نسبت به گذشته پشت سر گذاشت. با نزدیک شدن به غروب در حدفاصل چهارراه ولیعصر تا میدان انقلاب و از آنجا تا تقاطع توحید در خیابان آزادی، جمعیت قابل توجهی در حال راهپیمایی آرام بودند.

بنابر گزارش منابع خبری جرس، "در ادامه*** این مسیر تا میدان آزادی، بنا به شیوه*** هفته***های قبل، با هدایت شدن مردم به خیابان***های فرعی از میزان تکثر جمعیت به شدت کاسته شد و یکی از دلایل آن، هجوم بی***دلیل نیروهای امنیتی به سمت مردمی که در خیابانهای فرعی به سر می***بردند، بود. این در حالی است که در راهپیماییهای قبلی به معترضینی که در حاشیه***ی خیابان و میادین اصلی بودند کمتر حمله یا مانع***تراشی از ادامه***ی مسیرشان می شد.

در ادامه گزارش فوق خاطرنشان گردید که "حضور پلیس زن به شدت چشمگیر بود، و تعدادی از زنان چادری تظاهرکننده را نیز دستگیر کردند و به دختران بدون پوشش کامل تذکر می***دادند." حضور "اطفال باتوم به دست" روزگذشته، پررنگ***تر از قبل بود.

 
Apr 10, 2003
2,705
0
#19
British special forces seize Iranian rockets in Afghanistan
Rocket shipment to Taliban intercepted in Nimruz province after intelligence tip-off, diplomats say

Share
104

Julian Borger and Richard Norton-Taylor
guardian.co.uk, Wednesday 9 March 2011 13.03 GMT
Article history

Afghan and American soldiers on patrol in Afghanistan. Photograph: Adek Berry/AFP/Getty Images
British special forces in Afghanistan have intercepted an Iranian shipment of rockets to the Taliban that would have allowed them to double the range of their attacks, western diplomats have said.

The rockets were discovered after an intelligence tip-off on 5 February when British special forces and Afghan troops stopped a convoy in Nimruz province, in the south-west of Afghanistan bordering Iran and Pakistan, the officials said. A shoot-out involving the special forces left several Taliban fighters dead.

The vehicles were found to be carrying 48 122mm rockets, which western sources described as "substantial weapons" with a range of more than 12 miles. A diplomat with knowledge of the arms shipment said that was double the range of the usual Taliban weapons.

The weapons were recently manufactured, rigorous technical and intelligence examination had shown, the sources said. "They were doctored and tampered with to look as they came from a third party but were of proven Iranian origin," an official said.

The rockets resembled Soviet-era weaponry, caches of which are still occasionally being found in Afghanistan. An examination involving British specialists confirmed they were from Iran.

Markings had been removed on most but not all of the rockets. They had a green fuse plug, supposedly unique to Iranian-made rockets.

"There are at least elements of the Iranian regime who are determined to make life difficult for us," a European diplomat said. "We have always suspected that there was a flow of arms, but we can never be sure how much of it we are find and how much we are missing."

A thousand rounds of ammunition were also found in the convoy.

It is the largest confirmed shipment of Iranian arms to the Taliban since 2007, when armour-piercing bombs were found in a vehicle in the western province of Farah.

Tehran officially supports Hamid Karzai's government in Kabul but Iran's Revolutionary Guard has long been accused of smuggling arms to the Taliban to use against the US-led force in Afghanistan, Isaf.

Associated Press quoted an intelligence official as saying that a high-level Afghan Taliban leader had travelled to Iran in the past two weeks to ask a leader of the Quds force of Iran's Revolutionary Guard for more powerful weapons to attack Afghan and Nato troops in the spring and summer.

The official said the logistics of the shipment were arranged by a Taliban
 

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,481
2,233
#20
The Shark Stops Swimming
Iran's supreme leader has just ousted his most formidable rival. Are the Islamic Republic's political games over? Or are they just beginning?
BY BARBARA SLAVIN | MARCH 8, 2011

Iranian politics increasingly resemble a brutal game of musical chairs.

Last month, two former senior politicians who ran against President Mahmoud Ahmadinejad in 2009 disappeared into political detention. On Tuesday, March 8, Ayatollah Akbar Hashemi Rafsanjani -- a former president and for three decades one of Iran's most powerful politicians -- lost his post as head of the Assembly of Experts, the body of clerics that theoretically supervises the Supreme Leader of Iran and chooses his successor.


COMMENTS (2)
SHARE:
Twitter

Reddit

Buzz

More...
Rafsanjani's replacement by Ayatollah Mohammad Reza Mahdavi Kani, an elderly conservative who is bound to a wheelchair, is the culmination of a slow-moving purge by supreme leader Ayatollah Ali Khamenei, who, ironically, acquired the top job at Rafsanjani's instigation in 1989. The apparent intent is to strip other Iranian institutions of any authority, further demoralize Iran's opposition Green Movement, and prove that the Arab uprisings of the past two months will stop at the border with Iran.

It may work -- for now.

However, by silencing so many of those who worked within Iran's complicated political system to institute reforms, Khamenei is narrowing his base of support and increasing the likelihood that Iranians will take to the streets or, at a minimum, boycott future elections and deny the regime any semblance of legitimacy.

"Rafsanjani was the last obstacle to consolidation of power of the hard-liners," says Mehdi Khalaji, an Iran expert at the Washington Institute for Near East Policy. His removal is "the last nail in the coffin of reform in Iran."

Rafsanjani, 76, is no democrat. Nicknamed "the shark" for his shrewdness, he was president from 1989 to 1997 while Iran executed opponents at home and abroad. His family amassed great wealth through political connections. But he was also a pragmatist who sought to rebuild the Iranian economy after the 1980-1988 Iran-Iraq War, relaxed social restrictions on the Iranian people, and tried to improve relations with the United States.

In 2005, he decided to run for president again. One of his sons, Mehdi Hashemi, told me at the time that if his father won, he would turn the job of supreme leader into a ceremonial head of state like "the king of England" and let Iran's elected institutions have full authority. Hashemi also warned, presciently, that "if my father doesn't run, all of the country will be under one group, and after that we won't have any free elections."

Needless to say, such comments did not endear Rafsanjani to Khamenei, who threw his support to Ahmadinejad and may have rigged the first round of elections to ensure that his chosen candidate made it to a second round, in which he beat Rafsanjani.

12NEXT