تظاهراتی که بعد از انقلاب بر علیه رژیم در ایران انجام شده
همیشه یک یا دو ضلع ان ناقص بوده
یکبار دانشجویان بدون رهبری بدون و بدون حمایت دیگر اقشار جامعه
یک بار قشر متوسط و مرفع و روشنفکر با رهبری ابکی بدون قشر زحمت کش
اینبار عده ای از قشر زحمت کش بدون رهبری و حمایت اکثریت مردمی
تمام این تظاهرات صد درصد به بن بست و شکست خواهد انجامید
همانطور که در ابتدا گفتم
قبل از هر انقلابی که به پیروزی می انجامد اول یک رهبر قدرتمند که سالهای متمادی مبارزه کرده
و کم کم در دل اقشار مردم جای کرده می بایستی شکل بگیرد
رهبری که تقریبا همه او را به شکلی قبول دارند و شعارهای اکثریت با شعار او یکیست
بعد حلقه هایی از سیاسیون و روشنفکران دور او که برای جلب قوای مردمی خوب عمل میکنند
سوم شناخت جامعه و حوادث اجتماعی از سوی این دسته از روشنفکران که باعث می شود در زمان طلایی انقلاب را شروع کنند
چهارم از جان گذشتگی توده ها و مردم که به صحنه وارد خواهند شد
این حتی میتواند از رهبری هم برای سقوط یک رژیم خظرناکتر باشد
در ایران ما هیچکدام از این عوامل را برای یک انقلاب نداریم
نکته چهارم از همه مهمتر است و دیدیم که در سال 2009 با وجود صدها هزار تظاهر کننده اکثریت بعد از کشته شدن چند نفر به خانه هایشان رفتند
و ترجیح دادند که مبارزه را از پشت کیبورد ادامه دهند
حتی اگر انقلابیون پیروز شوند بدون رهبری بعد از سقوط یک رژیم کشور دچار هرج و مرج خواهد شد و انقلاب هیچ سودی برای کشور نخواهد داشت
مثال ان سوریه لیبی مصر
در انقلابات این کشورها مردم از جان گذشته بودند بلکه مرگ را با جان و دل پذیرفتند ولی چون رهبری کاریزماتیک نداشتند دیدیم که
در مورد لیبی و مصر کشور گرفتار هرج و مرج بعد از انقلاب شد در مورد سوریه هم که رژیم سرنگون نشد
الان در مورد ایران هیچ انقلابی به سود مردم نخواهد بود
حتی اگر رژیم سقوط کند کشور به سوی تجزئه و هرج و مرج یا سوریسم (تبدیل شدن به سوریه ) سوق داده خواهد شد
من فکر میکنم بعد از تجربه در سوریه و لیبی مردم ایران حتی انهایی که ضد رژیم در سال 2009 برپا خواستند
قبل از اینکه به خیابانها بیایند هزار بار با خود فکرمیکنند مگر سقوط قذافی و نابودی سوریه چه ارمغانی برای مردمشان اورد
در این میان تنها ان عده ای که فقط یک متری انتقام را می بینند هستند که تن به تظاهرات میدهند
چون بدون رهبری و حمایت اکثریت مثل وارد شدن به جنگی است که پیروزی در ان هم به تلخی شکست است
You are most likely right but there is no concrete evidence that Iran will follow the path of the countries you mentioned, its just a good guess. In the end, for the hungry and oppressed, Iran's national integrity might not be first priority.
I also agree that IRI has done excellent job to deprive people from a charismatic leader, and to fragment Iranian society across ethnic, economic, religious, political, and social lines (IMO education is not a differentiating factor anymore, a lot of poor are educated and a lot of educated are poor now). Nonetheless finding unity is very difficult if not impossible.
But all of the above are based on the assumption that IRI will also remain the same.
A single major event can turn the table totally around. For example if Khameni all of the sudden dies of "natural causes" IRI camp will be deprived from a charismatic leader as well. Or if Moosavi dies suspiciously the entire green folks will be on the street...
IRI had so much of internal shedding, and Khamenei's paranoia did not help either that after he is gone the best cards they have for leadership are raeesi and mesbah!