Tarjomeh Farsi Freedman's Speech:

Oct 18, 2002
12,085
17
here
www.apfn.org
#1
I translated his speech of 1961
In words of (the real martyr) John F Kennedy who said..." Today we are victims of this vast international conspiracy..."
well believe it or not we are and if you choose not to believe and be brainwashed by the media that is your problem.
I m just here to say why and how things happen around us, and knowing that it is already too late to physically fight these thugs, the least we can do is Not to buy! (you can fight back by not buying into the system like dont buy mass media, dont buy movies, TV services, books, magazines, dont follow the latest trend (like buying Nike shoes, body piercing or tattoos or stupid crap like that),

سخنرانی آقای بنجامین فریدمن در مورد صهیونیزم (در هتل ویلارد در ۱۹۶۱

معرفی آقای فریدمن ؛
بنجامین فریدمن در سال ۱۸۹۰ به دنیا آمده و یک تاجر موفق یهودی در شهر نیویورک بوده که صاحب شرکت صابون سازی وود بری گشته .
در سال ۱۹۴۵ به علت پیروزی یهودی-کمونیست ها از سازمان صهیونیست ها جدا شده و تا آخر عمر تمام ثروت خود را که در آنزمان بیش از ۲/۵ میلیون دلار بوده صرف افشا گری ظلم و ستم یهود که در آنزمان در آمریکا بیداد میکرده, میکند.

آقای فریدمن خوب میدانست که چکار میکند و در باره چه چیزی صحبت میکند زیرا که او یکی از مهره های اصلی صهیونیست بین المللی بوده و از نقشه های پلید آنان که تسلط کامل یهود بر دنیا بوده با خبر بوده است.
فریدمن شخصا با افرادی مانند برنارد براوخ (براوچ ) و ساموئل اونترماایر, وودرو ویلسون, فرانکلین روزولت* و حتی ژوزف کندی و جان اف کندی و غیره آشنایی شخصی داشته است و اغلب بزرگان و دولتمندان زمان خود را میشناخته و رفت و آمد داشته.
*(فرانکلین روزولت یک فرد یهودی بوده که اسم خود را از روزن فلد به روزولت تغیر داده و رئیس جمهور آمریکا گشته, و خیلی از جنایات صهیونیست ها را اجرا کرده).

این سخنرانی در مقابل گروهی از وطن پرستان آمریکایی در سال ۱۹۶۱ در هتلی بنام ویلارد هتل در شهر واشینگتون دی سی از طرف روزنامه ی وطن پرستانه ی آنزمان بنام کامن سنس (عقل سلیم ) که صاحبش آقای "کند مک گینلی" بوده, ارائه داده شده بوده است.
اگرچه آقای فریدمن در سال ۱۹۶۱ این اخطار را به مردم آمریکا داده ولیکن امروز این اخطار هم برای ملت آمریکا و هم برای مردم دنیا خیلی مهم تر و ضروری تر شده است.


متن سخنرانی :

مطلبی را که میخواهم امشب به شما بگویم چیزیست که هرگز نشنیده و از هیچ منبعی دریافت نکرده اید. آنچه من به شما میگویم نه تنها اهمیت بسیاری برای شما وحتی بچه های شما دارد بلکه برای بقا ی این مملکت و آینده مسیحیت نیز بسیار حایز اهمیت است.
من اینجا نیامده ام که با بیان چند مطلب و گوشزد چند حقیقت شما را ناراحت کرده و فشار خون شما را به بالا ببرم, ولی بنده اینجا آمده ام که مطالبی بیان کنم که کمک به نگاه داری و محافظت از چیز هایی که در دنیا برای همه ما مقدس اند, مانند آزادی, خود مختاری و حق زندگی کردن به طرزی که دوست داریم و به عنوان یک مسیحی به آنها احترام میگذریم با کمی وقار و حق پیروی ازچیز هایی که وجدانمان اجازه آنرا بما میدهد و به عنوان یک فرد مسیحی.

در وهله ی اول دوست دارم که به شما بگویم که در ماه اوت سال ۱۹۶۰ --کمی پیش از انتخابات-- سناتور کندی* که اکنون رئیس جمهور ایالات متحده میباشد, نه شهر نیو یورک رفت و در آنجا برای اتحادیه صهیونیستهای آمریکا سخنرانی کرد و مجلا گفت که او از نیرو ها و ارتش آمریکا برای برپا کردن و بعد برای محافظت از, رژیم صهیونیستی در فلسطین که هم اکنون آن سر زمین را اشغال کرده اند, استفاده خواهد کرد.
به عبارت دیگر بچه های مسیحی شما را از خانه هایتان به زور بیرون میکشند و دور از خانواده هایشان به خارج از کشور و به فلسطین اعزام کرده و وادار با جنگ بر علیه مسیحی ها و مسلمانان و اعرابی که فقط میخواهند به وطنشان مراجعت کنند, مینمایند.
و این پسرهای مسیحی را مجبور به شلیک و کشتن این مردم بی گناه فلسطین یا عربی که فقط میخواهند از مفاد تصویب نامه ۱۵ سازمان ملل متحد پیروی کنند. مفادی که صهیونیستها را ملتزم اجازه دادن به این مردم فلسطینی داده که به سر زمینهای خود باز گردند.

وقتی که نیروهای آمریکایی همراه با نیروهای صهیونیستی که از اروپای شرقی اعزام شده اند در خاورمیانه دست به کشتار مردم بی گناه زدند, آنوقت ایالات متحده جنگ جهانی سوم را آغاز خواهد کرد.

شما اگر بپرسید که کی این امر انجام خواهد شد, بنده به شما خواهم گفت که هر زمان که مشکلات موجود ما بین فرانسه و الجزایر مرتفع شدند آنوقت شروع خواهد شد.
یعنی هر وقت که مشکلات بین فرانسه و الجزایرحل شدند آنوقت دنیای عرب و دنیای اسلام دیگر جنگی با فرانسه بر روی دست نخواهند داشت و سپس آنزمان این مردمی که فارق از جنگ شده اند میخواهند به سرزمین خود بازگردند و آنجاست که نیروهای آمریکایی با بچه های شما وارد جنگ با ایشان خواهد شد که این کلاه برداران را سر جای خود و بر سر قدرت نگاه دارند جایی که آنها از مرد و زن و بچه های بیگناه دزدیده اند و این موب آغاز جنگ جهانی خواهد شد و وقتی چنین جنگی رخ داد هیچکس برنده نخواهد شد...
*آقای جان اف کندی که اول سناتور و بعد رئیس جمهور آمریکا شد و پدرش آقای ژوزف کندی و اصولا خانواده کندی که ایرلندی الاصل بوده اند هرگز از صهیونیستها حمایت نکرده اند ولی چونکه این صهیونیستی خبیث از سالهای قبل تمامی کشور آمریکا را تصرف کرده اند پس هر کس که میخواهد به جایی برسد اول باید حمایت خود را از این صهیونیستها اظهار کند و آقای کندی هم استثنا نبود. و البته همین آقای کندی با دستور رئیس جمهوری ۱۱۱۱۰ خود خواست که بنیاد این صهیونیست هارا از جا بر کند که آنها او را در ملاء عام در شهر دالاس تگزاس بقتل رساندند (مترجم).
.
.
.
آقای فریدمن در ادامه صحبتهایش که بیشتر در مورد خطر پیش آمدن یک جنگ جهانی دیگر است, میگوید؛
اگر آمریکا زیر بار اوامر(امر و نهی ) این صهیونیستها برود ۸۰ در صد مردم دنیا بر ضد آمریکا بسیج میشوند و جان و مال نه تنها آمریکایی ها بلکه اکثر مسیحی ها در خطر میافتد..
آنهم برای چه؟ به دلیل اینکه اینجا در ایالات متحده صهیونیست ها و همدستانشان دولت ما را تماما وصد در صد کنترل میکنند.
به دلایلی متعدد و پیچیده که اینجا به خاطر کمی وقت نمیشود توضیح داد -ولی اگر کسی خواست بعدا جواب میدهم- این صهیونیست ها و عواملشان چنان آمریکا را تحت کنترل خود دارند که انگار حاکم و پادشاه مطلق این مملکت هستند.
حال ممکن است بعضی از شما بگوئید که این یک فرضیه است و همچنین چیزی ممکن نیست, ولی اجازه بدهید که توضیح بدهم که وقتی شما -نمیخواهم توهین کنم پس میگویم- وقتی که ما در خواب بودیم (بنده هم مانند همه ی شما در خواب بودم) چه اتفاقاتی افتاده است.

جنگ جهانی اول در تابستان ۱۹۱۴ شروع شد. هزار نهصد چهارده سالیست که جنگ جهانی اول بوقوع پیوست و برخی از شما که هم سن و سال من هستید ممکن است که یادتان باشد.
آن جنگ در یک طرف انگلیس و فرانسه و روسیه را در بر داشت و در طرف دیگر آلمان, اطریش-مجارستان و ترکیه. چه اتفاقی افتاد؟

در عرض دو سال آلمان (نه فقط اسما ولی رسما ) جنگ را پیروز شده بود. زیر دریائی های آلمان که سبب شگفتی دنیا شده بودند تمامی نیروهای دریایی را از اقیانوس اطلس پاکسازی کرده بودند و انگلستان در آنجا بی پناه و بدون اسلحه برای سربازانش مانده بود و فقط برای یک هفته آذوقه و غذا داشت و بعد از آن مبتلا به قحطی و گرسنگی میشد.
در آن وقت ارتش فرانسه دچاریاغی گری سربازانش شده بود. فرانسه ۶۰۰ هزار تن از جوانان خودش و گلهای سر سبد فرانسه را در دفاع از وردون برروی سومه از دست داده بود.
سربازان روسیه هم فراری شده ویا پناهنده میشدند. در هر صورت ارتش ایتالیا هم از هم پاچیده شده بود.

آلمان -که حتی یک تیرهم در سرزمینش شلیک نشده بود و حتی یک سرباز دشمن بر روی خاکش پای نگذاشته بود- به انگلستان پیشنهاد صلح میداد! آلمان به انگلستان پیشنهاد مذاکره داد و گفت که بیاید همه چیز را به زمان قبل از جنگ برگردانیم.
انگلیس هم در تابستان سال ۱۹۱۶ بطور جدی در فکر قبول این پیشنهاد بود. آنها هیچ چاره ای نداشتند بجز اینکه پیشنهاد جوانمردانه آلمان را قبول کنند و یا اینکه باز به جنگ رفته و متحمل شکست دیگر شوند.

در این هنگام صهیونیست های آلمان که نماینده های صهیونیست های اروپای شرقی هم بودند به کابینه جنگ انگلیس رفتند -من در اینجا خیلی سریع و بدون جزییات توضیح میدهم که وقت گرفته نشود ولی اگر کسی بخواهد من تمامی جزییات را در اختیارش میگذارم - پس صهیونیست ها در لندن به کابینه جنگ انگلیس رفته و گفتند "شما هنوز میتوانید این جنگ را برنده بشوید! شما مجبور به قبول پیشنهادات آلمان نیستید. البته شما میتوانید پیروز شوید, اگر آمریکا همدست شما شود"!

ایالات متحده در آنزمان درگیر جنگ نبود. ولی ما (آمریکایی ها) تازه , جوان و ثروتمند و قدرتمند بودیم. آنها (یعنی صهیونیست ها ) به انگلستان گفتند که "ما ضمانت میکنیم که ایالات متحد آمریکا را به این جنگ وارد و هم دست شما کنیم البته اگر شما به ما قول بدهید که پس از پیروزی, سرزمین فلسطین را به ما واگذار کنید ..."
به عبارت دیگر در این معامله "ما (صهیونیستها ) آمریکا را وادار به هم پیمانی با انگلیس میکنیم و سپس سرزمین فلسطین مبلغیست که شما به ما باید پرداخت کنید, البته بعد از شکست دادن آلمان اطریش-مجارستان و ترکیه ".
حال انگلستان همان قدر حق دادن فلسطین به یهود را دارد که ایالات متحده حق سپردن ژاپن را به ایرلند!
اصولا این یک حرف بی معنی است که بریتانیا -که اصولا نه قدرتی در فلسطین داشته و نه حتی ارتباطی با فلسطین داشته- این قول و قرار صهیونیست هارا قبول کند و آمریکا را وارد جنگ نماید!
ولی در هر حال این قول و قرار در اکتبر سال ۱۹۱۶ داده شد و تقریبا فورا آمریکایی که تا بحال طرفدار آلمان بود شبانه بر ضد آلمان شد برای اینکه روزنامه های این مملکت (آمریکا) تمامی بدست یهودی ها کنترل میشوند. بانک داران هم جهود بودند و تمامی رسانه های گروهی همه و همه بوسیله یهودیها کنترل میشوند .
یهودی ها همچنین از تزار روسیه متنفر بودند و نمیخواستند که روسیه در این جنگ برنده شود و چون در آنزمان بانکهای آلمان را نیز در دست داشتند حتی یک دلار هم به روسیه تزاری قرض ندادند...

از طرفی دیگر چون که جراید آمریکا هم بدست یهودیها کنترل میشد و تا کنون طرفداری از آلمان بر ضد روسیه میکردند ناچار شدند که شروع به دروغ نویسی و دروغ گویی از آلمانیها شوند و داستانهایی مانند اینکه آلمانها خبیث هستند و پرستاران صلیب سرخ را میکشند و بچه های نوزاد را دست میبرند...
پس از مدت کوتاهی پرزیدنت ویلسون اعلام جنگ به آلمان کرد.*
*(جریان چیز دیگری هم بوده. یهودیها به سرکردگی خانواده رافچایلد ۷ نفر یهودی را به آمریکا و به سراغ ویلسون فرستادند و گفتند که باید با بریتانیا همکاری کند. ویلسون گفت که نمیتواند چون در حین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا, او به مردم آمریکا قول داده است که هرگز به جنگ اروپائی وارد نشود و هیچ گونه دخالتی نکند و همین امر منجر به بردن انتخابات او شده است .
یهودیها گفتند که اگر وارد جنگ نشود آنها هم آبرویش را در روزنامه هایشان میریزند چون وقتی که ویلسون رئیس دانشگاه پرینستون آمریکا بوده با یکی از سکرتریها که زنی جوان بوده ارتباطات نا مشروع داشته و زن و خانواده اش خبر نداشته اند.
وقتی یهودیها این تهدید را میکنند ویلسون میگوید من بهانه ای برای وارد شدن به جنگ ندارم. آنها میگویند این امر را به ما بگذار و میروند.
از طرفی یهودیها با سفیر بریتانیا صحبت میکنند و قرار میشود که داخل یک کشتی مسافر بری را مملو از مواد منفجره نمایند و بعد آن کشتی را که به نام لوسیتانیا بوده در میان آبهای اقیانوس اطلس منفجر نمایند و این امر را تقصیر آلمان ها بگذارند و همین کار را هم کردند
آلمانیها که از این توطئه آگاه شده بودند در روزنامه های نیویورک آگهی گذاشته و به مردم اخطار دادند که پا درون کشتی لوسیتانیا نگذارند ولی کسی توجه نکرد و ۲۵۰۰ نفر مرد و زن و کودک بیگناه در وسط آبهای اقیانوس اطلس غرق و کشته شدند. روزنامه های یهودیها همان روز دست بکار شدند و میگویند روز بعد ۸ میلیون جوان آمریکایی داوطلب به رفتن به جنگ شدند و یهودیها و بستگان انگلیسی شان آنروز را جشن گرفتند چون آمریکا وارد جنگ جهانی اول شد ). مترجم


این جنگ جهانی تمام شده بود و ما هیچ دلیلی برای دامنه زدن به آن نداشتیم واین صهیونیسته بودند که ما را (آمریکا را ) مجبور به وارد شدن و دامنه زدن به این جنگ کردند و الا جنگ بدون تلفات تمام شده بود!
یهودیها به انگلیس رفته و گفتند که حال که ما آمریکا را به نفع شما وارد جنگ کردیم ما یک قرارداد نوشته شده میخواهیم و انگلستان هم قراد داد بالفور را تحویل جهودان داد.
اعلامیه بال فور در حقیقت قرارداد بین بریتانیا و صهیونیست ها بود که بریتانیا به آنها باید پرداخت کند. البته بجای پول سرزمین فلسطین حق الزحمه ایشان بود.
شما خیلی در باره اعلامیه بالفور شنیده اید ولی این قراداد تقلبی است و مانند اسکناس ۳ دلاری (که وجود ندارد) است و فکر نمیکنم بتوانم بیش از این توضیح بدهم.
اکنون همه سختیها و مشقت ها شروع شد. آمریکا به جنگ رفت و آلمان را خورد کرد و صفحه ننگینی به تاریخ افزود و شما میدانید که چه شد؟ آلمان ها در سال ۱۹۱۹ برای امضاء کردن صلحنامه به پارس رفتند. در آنجا ۱۱۷ نفر جهود بودند که نمایندگی یهودیها را تشکیل میدادند و رئیس آنها مردی بنام برنارد براوخ بود, من هم آنجا بودم (یعنی آقای فریدمن ) پس من میدانم چه اتفاقی افتاد.
یهودیها در آنجا آلمان را قطعه قطعه کرده* و به این و آن در اروپا میدادند و بعد گفتند چطور است که فلسطین هم به ما برسد و اینجا بود که آلمان به دسیسه های یهود پی برد و فهمید که چگونه آمریکا را وارد جنگ کرده اند!
*(اینجا باید گفت که بر سر میز مذاکره که در قصر ورسای بود در یک طرف یهودیهای اروپا و انگلیس بودند و در طرف دیگر یهودیهای آلمان مثلا الکس واربرگ یک طرف و برادرش پل واربرگ در طرف دیگر نشسته بودند و آلمان را بین خود تقسیم کردند ...) مترجم

وقتی که آلمان ها مقاصد پلید یجودیها را دیدند طبیعتا خیلی ناراحت شدند. تا آنوقت یهودیها در هیچ مملکتی به اندازه آلمان خوش و کامیار نبوده اند.
در اینجا آقای فریدمن اسامی چندین نفر یهودی را بیان میکند که همگی از بانک داران وتجار و متمولین آلمان بودند و اضافه کرد که یهودیها در آلمان ثروتمند شده بودند و خیلی از جاهای دیگر پیشرفت کرده بودند.
حالا تصور کنید که مثلا امروز آمریکا و روسیه وارد جنگ با یکدیگر شدند و و ما آمریکائیها داشتیم جنگ را میبردیم و ما به روسیه گفتیم حال بیاید جنگ را تمام کنیم و خصومت را فراموش کنیم و ما بشما طرح صلح میدهیم ...ولی ناگهان چین کمونیست وارد جنگ شده و طرفدار روسیه شد و بعد آنها مارا خورد کرده و شکست بدی دادند با چنان بدبختی که حتی فکر بشر به آن نمیرسد.
تصور کنید که بعد از این جنگ ما متوجه شدیم که چینی هایی که در آمریکا زندگی میکرده اند موجب این شکست شده اند. چینیهایی که تا کنون در آمریکا شهروندان با وفایی بوده اند ولی یکباره از پشت به ما خنجر زده اند!
یک همچنین خیانتی قابل درک نیست. تصور کنید ما چه حالی خواهیم داشت؟! خوب آلمان ها هم یک همچنین احساسی در باره یهودیها داشتند و میگفتند که "ما از سال ۱۹۰۵ که روسیه کمونیست آنها را بیرون کرد و آنها به آلمان پناهنده شدند, تا بحال با این یهودیها خیلی خوبیها کرده ایم و با آغوش باز آنها را پذیرفتیم و به عنوان میهمان از آنها پذیرایی کرده ایم ولی آنها در عوض از پشت به ما خنجر زده اند و ما را بی هیچ دلیل فروخته اند غیر از اینکه میخواستند که یک مملکتی بنام فلسطین را تصرف کنند و بنام جمهوری یهود یا یهودیه مشترک المنافع درست کنند!
اکنون نویسندگان و روزنامه نگاران معروف مانند ناحوم صکولو در تالیفات و روزنامه های خود از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۳ نوشتند که آلمان ها برای اینکه آمریکا وارد جنگ شد از ما یهودیها متنفر شده اند..و تمامی روزنامه ها مملوو از این دروغها شد.
خود جهودها هم در سال ۱۹۱۹ اعتراف کردند که آلمان ها تشنه به خون آنها شده اند و این تنفر مبنی بر اساس دینی و نژادی نبوده است و فقط بر اساس سیاسی و اقتصادی بوده است!
هیچکس در آلمان اهمیت نمیداد که یک نفر یهودی در خانه خود چکارمیکند و یا آیا شیما ییزرائیل (پدر ما ) میگویند تا نه؟ هیچکس اهمیت نمیداد همچنان که هیچکس در آمریکا اهمیت نمیدهد.
ولی آلمانی ها میدانستند که این شکست و بد بختی ها همه تقصیر یهودیها بوده (مثلا یک تکه از آلمان را صهیونیست ها به یهودیها ی لهستان دادند ) و جنگ برده و پیروزی آلمان را جهود ها به شکست خوار کننده تجزیه آلمان تبدیل کردند.
آلمان ها هم در عوض شروع به تجارت جهانی و جمع کردن ثروت و ساختن نیروی دریایی و باز سازی آلمان کردند تا بلکه بتوانند جبران و تلافی ضرر یهود را بکنند.
شما باید یادتان باشد که در زمان ناپلئون آلمان و فرانسه کشتیرانی بزرگی داشتند و با هم همکاری در تجارت جهانی میکردند و نیروی دریایی آنها با بریتانیای آنزمان برابر بود. بریتانیا بعدا با روسیه وفرانسه همدستی کرد و دسیسه و توطئه ای ساخت که آلمان را نابود کنند.
بعد از آن چه شد؟
آلمان ها فهمیدند که یوودیها سبب شکست آلمان شده اند و از این حقیقت متنفر بودند ولی اندازه یک مو از سر یک یهودی کندن به آنها آزار نرساندند...حتی یک مو !
پرفسور تانسیل استاد دانشگاه جورج تاون که دسترسی به اسناد سری و مخفی وزارت خارجه و دولت آمریکا داشت مگفت که در آلمان هیچ گونه بد رفتاری با یهودیها نمیشود وحتی در زندانها نیز با رفتاری انسانی مواجه هستند. در سال ۱۹۳۳ وزارت خارجه آمریکا سندی محرمانه ارائه داد که نوشته هوگو شوئن فلت که یه یهودی بود و او را کردل (کوردل ) هال برای بازجویی اوضاع یهودیان به اروپا فرستاده بود تا به وضع بد رفتاری آلمان به یهودیان که به اصطلاح زندانیان سیاسی بودند رسیدگی شود. و او(شوئن فلد) نامه ای محرمانه به اویعنی هال درآمریکا نوشته و پاسخ داد که یهودیان در وضع بسیار خوبی بسر میبرند.

همگی در رفاه و آسایش بسر میبردند ومردم با آنها خوش رفتاری میکردند. اکثر آنها کمونیست بودند! یعنی اکثریت کمونیستها یهودی بودند!
در حقیقت ۹۸% (نود و هشت در صد ) کمونیست های اروپا یهودی بودند!*
*(این حقیقت است که کارل مارکس اسم خود را که اسمی یهودی بوده به کارل مارکس تغییر داده و حتی بعضی ها عقیده دارند که افکار کمونیستی او هم از جایی مانند نیویورک با نامه یا چند نامه به او تلقین شده بوده است. و البته دشمنی یهود با انسانیت و خدا و مخصوصا با سیستم پادشاهی از اول معلوم بوده است چون کشوری که پادشاه دارد را نمیتوان به آسانی تصرف یا به زیر استعمار کشید و پادشاهان را نمیتوان با قول به پول و قدرت فریب داد یا خرید و تنها راه خلاص شدن از دست شاهان میهن پرست, کودتا یا انقلاب است که با مغز شوئی مردم ساده لوح که تمامی اطلاعات خود را از نشریات همین یهودیها میگیرند خیلی ساده و آسان, میسر میشود. برای همین چند نفر صهیونیست یهودی که نامهای خود را عوض کرده (مانند استالین, لنین و غیره ) و روزنامه های یهودی آنانرا به صورت قهرمانان آزادی آنزمان به خورد مردم ساده لوح دادند و این ماجرا به کشتن تزار روس و خانواده اش و پایه گیری کمونیست در روسیه و بعد به جاهای دیگر منجر شد). مترجم

حتی در میان این کمونیستها کشیش و روسای کلیسیا بود فراماسون بود معمارو سنگتراش بود سران اتحادیه کارگری بود و کسانی دیگر که ارتباطات بین المللی داشتند.
البته یهودی ها این مسائل را کتمان میکردند و سعی میکردند که مردم جهان از این حقایق آگاه نشوند ولی مردم آلمان میدانستند و از اینرو کینه یهود را در دل پنهان کرده بودند.
پس آلمانی ها پس از مدت کمی دست بکار هایی بر ضد یهودیها زدند مانند تبعیض قائل شدن در جاهایی که برایشان میسر بود. و بی محلی کردن به یهودیها مانند همین که ما ده آمریکا با سیاه پوستان یا چینی ها یا هر کس دیگر که با ما تفاوت دارد, میکنیم. ولی یهودیها, آلمان را فروخته واز پشت به آنها خنجر زده بودند..

در این هنگام و بعد از مدتی, یهودیهای دنیا نمیدانستند چکار کنند پس در سال ۱۹۳۳ همایشی در شهر آمستردام هلند برقرار کردند. یهودی ها از هر کشوری در دنیا به آنجا آمدند و در آنجا به آلمان اولتیماتوم دادند که "شما باید هیتلر را اخراج کنید و هر یهودی که شغلش را از دست داده باز بر سر همان شغل برگردانید و بگذارید هر جهودی که از کار خود اخراج شده به سر کار خود برگردد و مهم نیست که آیا آن یهودی کمونیست بوده یا هر چیز دیگری فرقی ندارد! شما آلمان ها نمیتوانید با ما یهودیهای دنیا بد رفتاری کنید !"
آلمان البته همانطوری که میتوانید تصور کنید به آنها جواب مثبتی نداد.
پس یهودیها چکار کردند؟
آنها گروه گروه قسمت شدند و ساموئل اونترمایر (اگر که این اسم برای کسی آشناست ....(شما سوالی دارد؟ آه در آلمان به کمونیستها عنوان دیگری داده بودند و به آنها سوسیال دموکرات یا آزادی گرای اجتماعی میگفتند!)
حالا ما کاری نداریم که آنها در آلمان خودشان را به چه عنوان معرفی میکردند فقط ما میدانیم که کمونیست بودند.
بدلیل اینکه در سال ۱۹۱۷ برای چند روزی کمونیزم آلمان را در بر گرفت. روسا لوکسمبورگ و کارل لیب کنخت و گروهی از یهودیها در آلمان با زور دولت آلمان را بر انداخته و تا ۳ روز حکومت را در دست گرفتند . در حقیقت کایزر که جنگ را تمام کرده بود به هلند گریخت چون فکر میکرد که کمونیستها آلمان را هم مانند روسیه تسخیر خواهند کرد و میترسید که همان بلا را که بر سر تزار روس و خانواده اش آوردند بر سر او و خانواده اش بیاورند. برای همین او به هلند رفت تا در امن و امان باشد.
در آنزمان وقتی که خطر و تهدید کمونیست در آلمان شکست خورد این امر ساکت ماند ولی یهودیها هنوز فعالیت خود را میکردند که دوباره آلمان را تسخیر کنند و کمونیسم را بر مردم آلمان تحمیل کنند و مردم آلمان هم این موضوع را میدانستند و دست به مقابله با یهودیها گذاشتند ولی حتی یک مو هم از سر یهودیان کم نشد و آلمان ها خیلی مواظب بودند که به آنها صدمه ای بدنی وارد نشود. و در عوض یهودیها هم کارهایی میکردند که به آلمانی ها ضرر برسانند مانند اینکه مشروبات الکلی را از دسترس مردم نگاه میداشتند یا کارهای دیگر از این قبیل...

در آنزمان تعداد یهودیهای آلمان در حدود ۴۶۰,۰۰۰ نفر بود که در صد کمی از جمیعت آلمان بودند ولی با اینحال تمام روزنامه ها را کنترل میکردند و بیشتر اقتصاد آلمان در دست یهودیها بود چون با دوز و کلک بازار سهام را کنترل کرده بودند و یک دفعه ثروت کلانی پیدا کرده بودند.
در ۱۹۳۳ همانطور که قبلا عرض شد آلمان زور گویی یهود را در آمستردام نپذیرفت و تسلیم نشد. و آقای اوترمایر به عنوان رئیس هیات نمایندگان آمریکا به آمریکا بازگشت و یک راست از کشتی به استودیوی ای-بی-سی رفت و آنجا در رادیو آمریکا که به تمامی نقاط آمریکا پخش میشد سخنرانی کرده و این چنین گفت:

"یهودان جهان امروز اعلام جنگ مقدس (جهاد) بر ضد آلمان کرده اند.
ما اکنون در جهاد مقدس بر علیه آلمانی ها هستیم و ما آنها را با گرسنگی و قحطی شکست خواهیم داد تا تسلیم شوند. ما از یک نوع بایکوت و تحریم جهانی بر ضد آلمانها استفاده خواهیم کرد که آنها را نابود کند چون آنها به تجارت و صادرات وابسته اند".

و این حقیقتیست که دو سوم ۲/۳ محصولات غذایی آلمان از واردات تامین میگردد و فقط تامین واردات آلمان به صادرات ایشان بستگی مستقیم دارد پس اگر آلمان نتواند صادرات داشته باشد ۲/۳ دو سوم مردمش از قحطی و گرسنگی تلف خواهند شد و خود آلمان خیلی کم غذا تولید میکند.*
*(در یکی از سخنرانیهایش مرحوم هیتلر میگوید که "یک شب ۳۰۰۰ رأس گاو در آلمان غیب شدند و روز بعد مردم آلمان هیچ لبنیات نداشتند". یهودیهای پلید اگر نمیتوانستند بدزدند, نبود میکردند و بنده فکر کنم این گاو ها را طبق معمول خودشان مسموم کرده و از بین برده باشند؟) مترجم

و این اطلاعیه که من در دست دارم در یک صفحه -بلکه تمام صفحه- در نیویورک تایمز در تاریخ ۷ اوت (آگوست) سال ۱۹۳۳ چاپ شده بود. آقای ساموئل اوترمایر بیشرمانه اینچنین بیان کرد که:
"این بایکوت اقتصادی ما تنها راه دفاع از حق ماست" و پرزیدنت روزولت (همان بی شرف یهودی که قبلا عرض شد اسم عوض کرده...) هم مهر تائید بر این بیانیه نهاد که بعضی از شما ممکن است یادتان باشد که این هم جزو برنامه "جریان نوین" آقای روزولت بود که در آنوقت دیوان عالی کشور آمریکا آنرا غیر قانونی اعلام کرد.
ولی بهر حال یهودیهای دنیا اعلام بایکوت و تحریم بر علیه آلمان به اجرا گذاشتند و روز بعد حتی یک جنس در هیچ فروشگاهی در دنیا مارک "ساخت آلمان" دیگر دیده نمیشد!

در واقع یکی از مدیران کمپانی بزرگ وول وورث به من گفت آنها میلیونها دلار بشقاب و لوازم پخت و پز آلمانی را به رودخانه ریخته و از بین برده اند و اگر کسی میدید که اجناس آلمانی در فروشگاه های آنان وجود دارد تمامی فروشگاههای ایشان را بایکوت میکردند و در مقابل فروشگاههای ایشان صف زده و شعارهای ضد آلمانی مانند مرگ بر هیتلر آدم کش و قاتلها و از اینگونه شعارها و حتی این چنین تظاهرات در جنوب (آمریکا) هم انجام میشود!

صاحب آر-اچ میسی (که یک سلسله فروشگاه های بزرگ در آمریکاست) هم خانواده اشتراوس است که یهودی هستند و خانمی در آنجا یک جوراب پیدا کرد که از چمنیز وارد شده بود ولی روی آن مارک "ساخت آلمان" نوشته شده بود و ان جورابی نخی بود که ممکن است ۲۰ سال آنجا نشسته بوده چون از ۲۰ سال قبل تا بحال که من دیده ام, خانمها از جورابهای نخی استفاده نکرده اند و همچنین میسی ولی من یک صفی از تظاهر کنندگان آنجا دیدم طولانی و همه داد میزدند که میسی باید بایکوت شود و ۱۰۰ها نفر راه یرفتند و داد میزدند که قاتل , هیتلر قاتل ... و غیره.
و تا آنوقت حتی یک مو از سر هیچ جهودی در آلمان کم نشده بود از بد رفتاری یا گرسنگی یا تحمل سختیها یا قتل و غارت یهودیها اصلا هیچ خبری نبود!
پس از مدتی که آلمان به سختی افتاد و مردمش اکثرا بیکار شده بودند و غذا برای خوردن نداشتند از خود میپرسیدند که چرا مرا بایکوت کرده اند؟ و برخی از آنها صلیب شکسته روی مغازه های یهودی ها میکشیدند.
اصلا چرا یک آلمانی پول خود را در مغازه جهودی خرج کند که ایشان و مملکتشان را تحریم یا بایکوت کرده اند؟ و میخواستند که آلمانی هارا بوسیله قحطی و گرسنگی بکشند و نابود کنند؟
و چطور آلمانی ها میتوانستند به یهودیها اجازه بدهند که برای ایشان رهبر تائین کنند؟ این خیلی مسخره است .
و این قضایا همچنان ادامه داشت تا روزی در سال ۱۹۳۸ یک یهودی از لهستان وارد سفارت آلمان در پارس شد و با گلوله یکی از مقامات عالی رتبه آلمان را کشت و در آنوقت بود که آلمانیها واقعا با یهودیها خشن شدند و میخواستند همه جنایات یهود را تلافی کنند و آنوقت بود که شما آلمانی هارا میدیدید که پنجره های یهودیها را میشکستند یا در خیابانها دعوا میشد...

حالا اگر از من بپرسید که منظور از کلمه "ضد یهود" یا یهود ستیزی چیست من میگویم هیچ معنی ندارد ولی ممکن است برای برخی از شما معنیی داشته باشد پس من این کلمه را مجبورم که استفاده کنم و اگر مردم آلمان از یهودیها بدشان میآمد برای خیلی دلایل بود مانند جنگ جهانی اول - تحریم ۱۰۰% آلمان بتوسط همه جهان - و جنایات دیگری که یهودیها بدون هیچ دلیلی بر سر آلمانها که به آنها غیر از محبت کاری دیگر نکرده بودند, در آورده بودند منجر به جنگ جهانی دوم شد.

در آنهنگام من خودم در آلمان زندگی میکردم و میدانستم که آلمان تصمیم گرفته بود که یا اروپا مسیحی میشود یا کمونیست و هیچ چیزی میانگین این دو نخواهد بود و حد وسطی نیست. و آلمانیها تصمیم گرفتند تا آنجا که مقدور است آلمان را مسیحی نگاه دارند..و بعد از آن شروع به مسلح شدن خود کردند.

قصد و منظور آلمان اینبود که چون آمریکا در سال ۱۹۳۳ روسیه را به رسمیت شمرد و روسیه قدرت زیادی گرفته بود, آلمان هم در فکر این بود که روزی ممکن است از روسها یا آمریکایی ها بلایی بر سرشان بیاید و برای همین در فکر دفاع خود بودند و پس باید قوی میگشتند.

و اکنون دولت شما (یعنی آمریکا ) دارد سالی بین ۸۳ تا ۸۴ میلیارد (بلیون) دلار خرج دفاع میکند!و میگوید برای دفاع لازم است. من از شما میپرسم دفاع از که و چه؟! دفاع علیه ۴۰ هزار یهودی کوچک در مسکو که تمامی روسیه را تصرف کردند؟ و بعدا هم چند کشور دیگر را تحت کنترل خود در آوردند؟
.
.
.
بعد از آن آقای فریدمن در مورد خطرات بمب اتم و نابودی بشریت صحبت میکند که یک بمب اتمی اولیه به اندازه انفجار ۱ میلیون تن تی-ان-تی است و حال یک بمب اتمی جدید به اندازه ۱۰ مگا تن تی-ان-تی است و در جنگ هسته ای هیچکس پیروز نخواهد بود ...


یهودیهای جهان و صهیونیستها و همکاران و مأموران آنها در همه جا متوه این امر شده اند که با بدست آوردن و تصرف آمریکا برای همیشه میتوانند به مقاصد شوم خود دست بیابند و میتوانند در فلسطین یک پایگاه همیشگی برای خود داشته باشند و از آنجا تمامی دنیا را تصرف کنند و ایجاد یک دولت جهانی بگذارند.
این مطلب همچنان حقیقت دارد که من اکنون اینجا روبروی شما ایستاده ام زیرا نتنها من خودم این مطلب (قسم نامه صهیونیستها) را خوانده ام بلکه برخی از شما هم این مطلب را خوانده اید و این مطلبیست که در سراسر جهان دانسته شده است.

حال چه باید کرد؟ جانی که نجات میدهید ممکن است که جان پسر خودتان باشد.
همین امشب ممکن است که بسر های شما در راه رفتن به جنگ باشند.
شما همانقدر از مطلب آگاهی دارید که در سال ۱۹۱۶ آگاهی داشتید که صهیونیست ها در لندن نقشه های شومی برای فرزندان شما کشیده بودند که آنها را به صحنه جنگ در اروپا بفرستند.
آیا از این مطلب در آنوقت آگاهی داشتید؟ حتی یک نفر هم در ایالات متحده از این امر خبر نداشت. شما اجازه دانستن آنرا نداشتید.

چه کسانی با خبر بودند؟ پرزیدنت ویلسون میدانست, سرهنگ هاوس میدانست. چند نفر دیگر هم میدانستند. آیا من خودم میدانستم؟ البته من ایده ای در این مورد داشتم چون در آنوقت من "لیه زان" یا فرد رابط برای آقای هنری مورگنتال (پدر) بودم و در سال ۱۹۱۲وقتی که ویلسون در انتخابات برنده شده بود در دفتر ایشان از این حرفها (وارد جنگ شدن آمریکا) بسیار زده میشد.
من در آنوقت طرف معتمد آقای مورگنتال بودم که رئیس کمیته مالی بود و منهم شخص رابط بین او و آقای رولو ولز که خزانه دار بود, بودم.
برای همین من در همه این میتینگ ها که در حضور آقای پرزیدنت ویلسون و مقامات عالی آمریکا بود مینشستم و میدیدم چگونه این صهیونیستها مغز ویلسون را در باره اجرا گذاشتن مالیات بر درآمد در آمریکا* و بر پا کردن بانک مرکزی بنام فدرال رزرو** بمباران میکردند (یعنی او را مغز شویی میکردند) و همچنین او را وارد دکترین یا تفکرات صهیونیستی میکردند.
* مالیات بر درآمد طبق قانون اساسی آمریکا غیر قانونیست یعنی دولت حق ندارد از مردم آمریکا مالیات بر درآمد بگیرد و تنها قانونی که اجازه مالیات گیری در آمریکا میکند مربوط به شرکتهای بزرگیست که در خارج آمریکا درآمد دارند.
** بانک مرکزی آمریکا یک بانک خصوصی است که صاحبانش چند نفر یهودی هستند و عمدا نام فدرال را روی آن گذشته اند که مردم فکر کنند یک مؤسسه دولتیست و اصولا پول بدون پشتوانه چاپ میکند و این بخاطر اینست که بجای ۱۸ میلیون دلارطلا که در زمان پرسیدنت جکسون قرار بود در صندوق داشته باشد به دادن رشوه به مأمور دولت فقط ۸ میلیون دلار ذخیره داشت ولی بر مبنای ۱۸ میلیون دلار وام میداد و بهره میگرفت و هنوز هم کسی نتوانسته است که نقشه خائنانه آنها را بازگو کند. فقط پرزیدنت جان کندی بود که دستور ای او ۱۱۱۱۰ او که دستور به دولت آمریکا برای چاپ پول خود بود منجر به کشتن او شد!

آقای ویلسون و ریس دیوان عالی یعنی آقای براندایس دو دوست قدیمی بودند مانند این دو انگشت در این دست من.
و پرزیدنت ویلسون مانند یک کودک نوزاد در این موارد یعنی دانستن اینکه چه خبر است, بی عرضه و نادان بود. و این چنین بود که ما را وارد جنگ جهانی اول کرد در حالیکه ما همگی در خواب (غفلت) بودیم.

در این لحظه ,,در این لحظه آنها (یعنی صهیونیستها) ممکن است که در فکر برپا کردن جنگ جهانی سوم باشند که در آن هیچ کس جان سالم بدر نخواهد برد چونکه اکنون ما مسلح به سلاح های هسته ای هستیم و چگونه میشود که ایالات متحده که ۵% جهان است با ۸۰ یا ۹۰% دیگر جهان وارد جنگ شود؟ در این صورت جوانهای ما همگی به قتل میرسند و برای چه؟
برای اینکه یک مشت جهود فلسطین را تصرف کنند و آنرا جزو "منافع مشترک" خویش در بیاورند. آنها شما را چنان گول زده و فریب داده اند که شما نمیدانید که آیا میایید یا میروید.

حال در دادگاهها رسم است که قاضی به هیات منصفه میگوید که اگر یکی از شاهد ها دوغ بگوید تمامی شهادت او بدور باید انداخته شود. من نمیدانم که شما از کدام ایالت هستید ولی در ایالت نیویورک رسم این چنین است. اگر شاهد حتی یک دروغ بگوید تمامی شها دت او بی اثر خواهد بود.
حالا حقیقت در باره جهودها چیست؟
جهود ها --و من به آنها جهود میگویم چون شما آنها را به این اسم می شناسید-- ولی من به آنها با لفظ "مثلا جهود" با شما صحبت میکنم چون من میدانم آنها که و چه هستند. اگر حضرت عیسی یک نفر یهودی بود پس اینها اصلا یهودی نیستند و اگر اینها یهودی هستند حضرت عیسی منجی و سرور ما, یهودی نبوده است! و من میتوانم اینرا ثابت کن


پایان قسمت اول

He gets into the origins of his own people so I didnt translate the rest. Anyone can pull it up in youtube n listen to him and there are links to the english transcript of the speech. But I dont buy his opinion about the origins of these people because I never heard anything about any Jews living around Khazar or Caspian sea there are mostly Armenians and Turks there and most of that area belonged to Iran for centuries except the last 100+ years when we lost them to the zionist brits. I just dont know about these so-called Khazar warriors? I think it is another myth to throw ppl off!?
In any case we have no problems with the jewish ppl the problem is with their leaders and the zionist/racist/fascist movement....