I watched this save live on TV at the time and for years wondered how did he do it !?
I kept talking about it for years drawing from my memory having seen it only once live on TV ....some 30 years later someone put it up on youtube in his memory and now the more I look at it more I wonder what an incredible save it was , you can not find a save much better than this from any keeper in the world and I am not saying it becuase I love the man so much ... years of playing in goal makes me appreciate what a fantastic save this is and why teams like Manchester united wanted to sign him .
even fathabadi who took the shot recently mentioned this unbelievable save and said the next day parvin tried it in training with perspolis keepers and none of them could even do it once in many tries .
watch closley how fast he gets up the ground after blocking the shot with his leg and then leaps the opposite way to get that curling ball punched over the bar in a split of a second ...incredible !
http://youtu.be/JX1l1-si17Y
I kept talking about it for years drawing from my memory having seen it only once live on TV ....some 30 years later someone put it up on youtube in his memory and now the more I look at it more I wonder what an incredible save it was , you can not find a save much better than this from any keeper in the world and I am not saying it becuase I love the man so much ... years of playing in goal makes me appreciate what a fantastic save this is and why teams like Manchester united wanted to sign him .
even fathabadi who took the shot recently mentioned this unbelievable save and said the next day parvin tried it in training with perspolis keepers and none of them could even do it once in many tries .
watch closley how fast he gets up the ground after blocking the shot with his leg and then leaps the opposite way to get that curling ball punched over the bar in a split of a second ...incredible !
http://youtu.be/JX1l1-si17Y
این مقاله و عکس***های جالب ایران و هلند در سال ۱۹۷۸ را برای چنین روزی نگاه داشته بودم تا برگی بر برگ***های جاودانه این اسطوره***ی بزرگ فوتبال ما یعنی*** ناصر حجازی که یک تنه ایران را در برابر هلند نگاه داشت به عرض دوستان محترم برسونم.این مقاله را بخوانید تا به ارزش بهترین گلر آسیا پی*** ببرید که چطور توجه هلندیها را به خود جلب کرد.
بزرگترین هاف بک اون زمان هلند اینچنین ناصر حجازی را ستایش می***کند.
عکسی*** که در آلبوم خصوصی عمویم بیداش کردم و برایتان میفرستم.روز قبل از بازی با هلند در رختکن تیم ملی*** ایران ،عبدالهی،دانأیی فرد،و حسن نظری.یادشان بخیر.البته این عکس بسیار خصوصی بود،و ایشان از من قول گرفته بودند که این را چاپ نکنم،چرا که لختی است ،اما هر چه تلاش کردم،نتونستم خودم را راضی*** کنم،حال و روز رختن ایران قبل از بازی با هلند.
Likes:
oghabealborz
Today I was reading his interview on Iranvarzaeshi , he said he lives in cordoba and watched Iran's games against Scotland and Peru and after all thses years he said he remembers how well Nasser Hejazi played for Iran in goal , amazing isn't it ? after all these years we have to hear it from outsiders how good our players were .
Like Arie Haan mentioned that they were saying at half time how hard it is to beat Iran keeper , it is a trend with us Iranians not to appreciate and cherish our own .
Like we are on our way in the world cup and we have a striker like Gucci who scored his 10th goal in 14 games for us and it was his vital goals in our three last matches that took us there but you can't find anyone appreciating such an asset .
even at the state our football is now our players are envy of all our rivals in the region and in the continent .
Like Arie Haan mentioned that they were saying at half time how hard it is to beat Iran keeper , it is a trend with us Iranians not to appreciate and cherish our own .
Like we are on our way in the world cup and we have a striker like Gucci who scored his 10th goal in 14 games for us and it was his vital goals in our three last matches that took us there but you can't find anyone appreciating such an asset .
even at the state our football is now our players are envy of all our rivals in the region and in the continent .
Attachments
مسابقات فوتبال جام جهانی*** تمام شّد.اما برایه ما هنوز قهرمان ما زنده است.عکسیرا که برایتان میفرستم از دوران جوانی ناصر حجازی است،وقت که در سال ۱۳۴۸-۴۹ دروازبن تیم نادر و جوانان ایران بود.مربی*** اون زمانش هم رایکف است.یعنی*** مربی*** جوانان ایران.این عکس در رامسر گرفته شده است،همراه با دگر دروازبان جوان اون روزها رضا قفلساز.این در زمانیست که ناصر هنوز دروازبان تاج تهران نشده بود،و باید در مسابقات جوانان آسیا در بانکوک شرکت میکرد.
Kasra jan , you are hallaal zadeh ... I was thinking you have not posted much lately and here you are with another never seen before picture !
Good to see Reza Ghoflsaz again , he coached me for a short time while I spent some time in Iran in late 70s , very nice guy and very helpful to me , I remember telling him about Hejazi and Man Utd and he was very excited for him .
Good to see Reza Ghoflsaz again , he coached me for a short time while I spent some time in Iran in late 70s , very nice guy and very helpful to me , I remember telling him about Hejazi and Man Utd and he was very excited for him .
ایسالها بود که تصمیم گرفته بودم در باره***یه نبرد این دو بزرگ فوتبال ایران یعنی*** ناصر حجازی و سفر ایرنپاک بنویسم.اما هر بار به خاطر مشغلهٔ فکری ا کارهای جانبی از این کار باز می***موندم.بالاخره با تلاشی شبانه روزی مجموعه عای از نبرد این دو بزرگ فوتبال ایران برای شما همراه با تمامی*** این عکس***های نبرد این دو بزرگوار جمع کردم که به مرور آن به آگاهی شما می***رسانم.
منتظر عکس***های بعدی و نبرد این دو باشید.
Safar Iranpak)
متولد مسجد سلیمان , اما اصالتا اهوازی است دهه 40 شمسی در اهواز شایع بود از هر زاویه ای دروازه را باز میکند گلزنیهایش در مسابقات محلی سبب پیوستن او به شاهین اهواز که در آن سالها محبوبترین تیم خوزستان بود شد بازی ذر کنار ستاره های شاهین اهواز روزبروز بر تواناییهای او افزود تا اینکه در سال 49 به پرسپولیس پیوست در باب انتقال او یکی از مسئولین وقت پرسپولیس میگوید :
روزی با مرحوم عبده در جمعی نشسته بودیم و صحبت از گلزنیهای گرد مولر در بایر مونیخ بود ( اون روزها اوایل درخشش مولر در تیم آلمانی بود ) که یکی از حاضرین گفت بابا در همین اهواز خودمان جوانانی هستند که کم از این جوان آلمانی ندارند اما ..... عبده گفت :
چند تا از این گرد مولرها را هم بما هم معرفی کن و او در پاسخ عبده گفت جوانی را میشناسم مثل آبخوردن گل میزنه و همین صحبتها زمینه انتقال ایرانپاک به تهران را فراهم کرد او به محض پیوستن به پرسپولیس جای خود را میان ستارگان نامدار و محبوب پرسپولیس باز میکند کسب مقام آقای کلی تهران و ثبت رکورد 15 گل در چهارده دیدار اولین عنوان شخصی ایرانپاک در هیئت تیم تازه تاسیس پرسپولیس بود
سپس به سمت عنوان آقای گلی ایران یورش برد و در کمال شایستگی با کسب دوازده گل در سال 1350 بعنوان بهترین گلزن لیگ ایران البته بطور مشترک با هم تیمی خود حسین کلانی دست می یابد سیر صعودی ایرانپاک و کسب دو عنوان آقای گلی ( تهران و ایران ) در کمتر از دوسال از سوی یک جوان شهرستانی چیزی بود که نه تنها تا آنروز در فوتبال ایران اتفاق نیافتاده بود که حتی سالهای سال نیز در فوتبال ایران یک رکورد محسوب میشد و شاید اگر مدیران پرسپولیس در آن برهه زمانی تصمیم به حرفه ای شدن نمیگرفتند سریال کسب عناوین گلزن سرخپوش قطع نمیشد دو سالی که از بهترین روزهای اوج فوتبال ایرانپاک بود به راحتی قربانی هدف حرکت فوتبال ایران بسوی حرفه ای شدن شد هدفی که در میانه راه بدلیل عدم حمایت سایر باشگاهها نیمه کاره رها گشت .
گلزنیهای مداوم ایرانپاک سبب شادی مربیان وقت تیم ملی شد و آنان که از جهت افزایش سن مهاجمان تیم ملی دچار نکرانی بودند وجود او را غنیمتی دیدند و با دعوت او به تیم ملی و گماردن او در کنار بزرگانی چون بهزادی شرفی افتخاری .... شروع به جوانگرایی در نوک پیکان خط حمله تیم ملی نمودند متعاقبا دعوت از او توسط استاد پرویز دهداری برای حضوردر تورنمنت جام کوروش کبیر سبب ساز قهرمانی ایران ( تحت نام منتخب تهران ) شد درخشش او بویژه که با ثبت تک گل فینال آن تورنمنت تکمیل گردید جایگاهش را در تیم ملی ایران تثبیت کرد سپس دوران طلایی ایرانپاک در تیم ملی با کسب قهرمانی جام ملتهای آسیا در بانکوک 1972 و همچنین صعود به المپیک مونیخ و تورنمنت جشنواره استقلال برزیل ( جام جهانی کوچک ) که در جولای 1972 برگذار شد ادامه یافت اما در سال 52 در حالیکه تیم ملی ایران در کوران مسابقات مقدماتی جام جهانی 1974 آماده رویارویی با استرالیا میکشت یک مصدومیت بسیار ساده باعث دور شدن او از روزهای طلایی فوتبالش گشت مصدومیتی که اگر به موقع و درست رسیدگی میشد سالهای فوتبال ایران از یک ستاره بی نظیر محروم نمیشد
Saffar Iranpaak was truly a skilful and smart player with a very nice personality too ...great centre forward , despite playing for our rivals you could not help liking him and admiring his game ....rest in peace .
The picture in my avatar (thanks to kasra ) is the reflection of the great rivalry between Taj and Perspolis and the two Aces who are in action here ...great rivals and friends Nasser Hejazi and Saffar Iranpaak .
The picture in my avatar (thanks to kasra ) is the reflection of the great rivalry between Taj and Perspolis and the two Aces who are in action here ...great rivals and friends Nasser Hejazi and Saffar Iranpaak .
one of the rarest picture of Nasser hejazi in Aboumoslem High school .At this age,he was not still a football fan,and did not practice soccer.ناصر حجازی
( nasser hejazi )
اندام بالا بلندش دستهای گشیده اش و چهره دوست داشتنی اش در کنار مهارتهای فنی او را چنان در قلب مردم جای داد که تصور پوشیدن پیراهن شماره یک تیم ملی بر تن او رویای همیشگی فوتبالدوستان گشت . شاید بیراه نباشد در کمال احترام به همه دروازه بانان زحمتکش تیم ملی طی سالهای متمادی او را اعتبار دروازه بانی فوتبال ایران بنامیم ........ با او بود گه به المپیک و جام جهانی رفتیم در مونترال برابر چشمان جهانیان تخسین شدیم و هراران خاطره شیرین دیگر که همگی یادگار حضور ناصر حجازی در فوتبال ایران است
23 آذر 1328 در تهران محله نواب در خانواذه ای نه چندان متمکن پسری پا به عرصه زندگی نهاد که او را ناصر نامیدند وی با چهار خواهر و یک برادر در خانواده هشت نفره زندگی میکرد پدر ناصر در شغل املاک اشتغال ئاشت دوران کودکی را در همان مکان سپری کرد تا وارد دبستان هخامنش گشت عشق و علاقه به فوتبال از سال سوم دبستان در وی با خریدن یک توپ پلاستیکی آغاز گشت سپس به آن بسکتبال نیز افزوده گردد تا تمام وقت او و همکلاسی ها را پر کند تا آنجا که دوره ابتداعی بجای 6 سال 8 سال سپری شدتا آنکه سال 1342 پای به دبیرستان سعادت در امیریه گذارد در انجا بجای فوتبال رشته های والیبال و بسکتبال را دنبال میکرد تا اینکه یکروز مسابقات فوتبال محلات برکزار میشد و چون بازیش چنگی بدل نمیزد و یار هم کم بود او را در درون دروازه قرار دادند !
حجازی را همانند اکثر دروازه بانان بزرگ یک حادثه به فوتبال کشاند بدون تردید اگر بسوی فوتبال روی نمی آورد بسکتبالیست خوبی میشد ناصر از دبیرستان ابومسلم بسکتبال را بصورت جدی آغاز کرد خود وی میگوید :
بچه ها گفتند قدت بلند بیا بسکت !
در همان سال اول که این ورزش را شروع کرد بخاطر استعداد و شرایط آرمانی بدنی عضو تیم بسکتبال دبیرستان شد در کلاس سوم دبیرستان بود که با دیگر بسکتبالیستهای محلشون داوود حداد و جلال شهمیرزادی که بعد ها از سرشناسان ورزش بسکتبال شدند دسته جمعی به تیم بسکتبال باشگاه پولاد رفتند و با پیراهن این باشگاه در مسابقات باشگاهی تهران شرکت کردند در گلاس چهارم با همین تیم پولاد فصل خوبی را در مسابقات باشگاهی تهران پشت سر گذاشتند تا به مقام چهارم رسیدند نکته ای که در اکثر منابع بدان اشاره نمیشود !
سال بعد ناصر مدرسه را عوض کرد و به دبیرستان سینا رفت در آنجا هم از همان اول عضو ثابت تیم بسکتبال مدرسه بود ولی همان ماههای اول تیم فوتبال مدرسه با یک تیم محلی در زمین شماره 4 اکبر آباد مسابقه داشت و حجازی هم مثل خیلی از بچه های علاقمند دیگر برای دیدن این مسابقه به ورزشگاه علی آباد رفته و در کنار زمین خاکی بازی را تماشا کند اما تیم مدرسه بطور غیر منتظره ای در این مسابقه تا حدود دقیقه شصت مسابقه 6 - 7 گل میخورد ناراحتی این گلهای خورده بقدری همه را در بر گرفته بود که معلم ورزش مدرسه ( آقا دستگاه - حسین دستگاه نویسنده سابق کیهان ورزشی ) نگران دنبال راه حلی میگشت و با چشمانش بی هدف این ور و آن ور را نگاه میکرد که ناگهان نگاهش روی حجازی خیره ماند ..... چند لحظه بعد صدای فریاد مانندش بلند شد :
- هی ناصر تو آره تو بیا اینجا
- بله آقا
- ببین ناصر تو قدت بلند بدو برو تو دروازه ... بدو دیگه چرا معطلی ؟
ناصر که هاج و واج مانده بود رفت تو گل وایستاد از این ببعد گویی سرنوشت برایش چیز دیگری خواست درخشش ناصر در همان حدود سی دقیقه پایانی و پچ پچ های بچه ها در کنار زمین بقول خودش شوخی شوخی اورا دروازه بان تیم مدرسه کرد ....
از همان روز ببعد ناصر دروازه بان ثابت تیم مدرسه شد در حالیکه عضویتش در تیم بسکتبال نیز محفوظ بود حمایتهای آقا دستکاه که ناصر او را اولین مربی خود میداند باعث جا افتادن او در پست دروازه بانی شد و خیلی زود بین فوتبالیستهای مدارس اسم در کرد سال 1348 در مسابقات فوتبال قهرمانی بخش او و دیگر بچه های تیم دبیرستان سینا تا مرخله نهایی پیش آمدند در آخرین روز تیم دبیرستان کارون حرف آنان بود و دیدار انان بگونه ای شکل گرفته بود که اگر حجازی و یارانش حریف را مغلوب میکردند و یا مساوی بدست میآوردند تیم دیگری ( دبیرستان وحید ) به مقام قهرمانی میرسید اما در صورت باخت حریفشان کارون به قهرمانی بخش دست می یافت تیم کارون به مرتب قویتر از یاران حجازی بودند حضور غلام وفاخواه ( مرد جامها ) - جواد رمزی ( بعد ها سالها کاپیتان هما بود ) - منصور ضرابی ( مدافع مستحکم عقاب ) ........ عضو تیم کارون بودند و در کرکری بین آنان با تاصر قبل از شروع دیدار آنها مدعی بودند دروازه ناصر را با هفت هشت گل گلباران کنند در این باره ناصر خود میگوید :
کرکری آنها برام سنگین بود قبل از بازی همه بچه ها را دور هم جمع کردم و با چند جمله باعث افزایش انگیزه در آنان شدم خودم هم چنان در دروازه قرار گرفتن که گویی مسئله مرگ و زندگی در جریان است هیچگاه آن روز را فراموش نمیکنم چنان دروازه بانی کردم که حتی بعد ها هم خود نظیر ان را در بازیهای خود ندیدم یادم میاید که آنان کلافه برای از دست دادن قهرمانی بودند در دقایق پایانی به بهانه مصدومیت پا دروازه را ترک کردم تا آنها ظرف چند دقیقه با دو گل قهرمانی را جشن بگیرند ( پایان نقل قول )
درخشش ناصر طی همین مسابقه مسئولان تیم منتخب بخش را متقاعد کرد که او را بعنوان دروازه بان منتخب برگزینند بگونه ای که بعد از مدتی با همین تیم به اولین سفر ورزشی خود راهی گرگان شد در بازگشت از گرگان بود که یک خبر در روزنامه نظرش را جلب کرد :
برای عضویت در تیم ملی فوتبال جوانان جهت شرکت در مسابقات جوانان آسیا در بانکوک بهترین فوتبالیستهای متولد سالهای 1328 و 1329 برگزیده خواهند شد