احمدی نژاد-مشایی؛ رمز گشایی از یك رابطه

spanx

Bench Warmer
Dec 19, 2005
1,310
0
#1
Interesting article:


امین قلعه ای - حامیان محمود احمدی نژاد سخت نگران تحرکات اسفندیار رحیم مشایی هستند .بسیاری ازآنها بر این باورند که او خود را برای ریاست جمهوری دور بعد آماده می کند و اقداماتی نظیر اخراج وزرای مخالف با او از کابینه را نشانه ای بر افزایش قدرت آقای رئیس دفتر ارزیابی می کنند.

جهان نیوز در یک گزارش تفصیلی در این خصوص می نویسد:"منابع خبری از شواهدی مبنی بر آماده شدن مشایی برای کاندیدا شدن در انتخابات دوره یازدهم پرده بر می دارند و ترکیب اعضای کابینه و انتصاب برخی منتسبین به مشایی در جایگاههای حساس و مهم، صحت این گمانه زنی ها را افزایش می دهد، سرنوشت حلقه اصلی و یاران نزدیک احمدی نژاد که اتفاقا از ویژگیهای مثبتی نظیر تعهد و تخصص نسبت به برخی افراد معرفی شده بهره می گرفتند در هاله ای از ابهام قرار دارد. "

مشایی که بسیاری اورا ایدئولوگ "موعود گرایی" در حلقه اطرافیان احمدی نژاد می خوانند با اتخاذ مواضع جنجال برانگیز در مباحث گوناگون بارها اصولگرایان را خشمگین کرده است تا آنجا که معرفی او به سمت معاون اولی از سوی محمود احمدی نژاد با واکنش تند محافل نژدیک به دولت مواجه گردید و فضا به سمتی هدایت شد که او در نتیجه حکم حکومتی از این سمت کناره گیری کند.

او اما اگرچه از سمت معاون اولی کنار گذاشته شد اما به پشتوانه حمایت های بی دریغ محمود احمدی نژاد به دفتر ریاست جمهوری رفت تا نامه های رئیس دولت با امضای رحیم مشایی به ارگان ها و دفاتر دولتی ارسال شود . نامه هایی که تا پیش از این بوسیله معاون اول رئیس جمهور ابلاغ می شد ولی از آنجا که احمدی نژاد پس از مشایی رغبت چندانی به معرفی معاون اول ندارد پس خود او،مشایی، این وظیفه را برعهده گرفته است.


مشایی کیست و به چه دلیل تا این اندازه در نزد احمدی نژاد محبوب است؟

"احمدي***نژاد فرماندار خوي بود و مشايي عضو شوراي ويژة ‏تأمين استان. اين آشنايي ‏سبب گشت تا بعدها احمدي***نژاد(شهردارتهران) به سبب شناختي که از سبک کار فرهنگي موفق ‏او در کردستان داشت او را به ‏سازمان فرهنگي- هنري شهرداري تهران فراخواند." این داستان کوتاه که نحوه اشنایی مشایی و احمدی نژاد را روایت می کند به بوسیله حسین الله کرم نقل شده است.

رابطه این دو اما فراتر از یک همکاری ساده در شهرداری تهران بود. احمدی نژاد که در سمت شهردارپایتخت سودای ریاست جمهوری را در سر می پروراند مشایی را با خود به شهرداری آورده بود تا نهال دوستی میان آنها روز ی به بار بنشیند و مشایی در قامت صمیمی ترین همراه رئیس دولت تئوری های ناب خود درباره نحوه اداره کشور درشرایط بحرانی را در اختیار او بگذارد. اشاره الله کرم به حضور مشایی در جلسات شورای تامین استان درست به زمانی باز می گردد که او مدیریت مناطق بحرانی را برعهده داشت . احمدی نژاد از دیدگاه های منحصر به فرد مشایی در نحوه مواجه با بحران درس هایی گرفته بود که نتیجه آن در ادبیات او و با بکارگیری واژگانی چون" مهرورزی" انعکاس یافت.

انقلاب سوم و بحران های آن

حامیان محمود احمدی نژاد معتقدند که فرآیند به قدرت رسیدن او در پی پیروزی در نهمین دورانتخابات ریاست جمهوری پس از انقلاب اسلامی و تسخیر سفارت ایلات متحده خود انقلاب دیگری است که می توان آن را انقلاب سوم نام نهاد. انقلابی که بواسطه آن حاشیه برمتن فائق آمد و زلزله ای بزرگ در ساختار حقیقی قدرت در کشور روی داد. این انقلاب اگرچه برخلاف آنچکه آنها وانمود می کنند از جنس انقلاب اسلامی و یا انقلاب دوم ،تسخیر لانه جاسوسی ، نبود اما واقعیتی است که بروز آن از سوی آگاهان به آغازی بر تحول واقعی در ساحت جامعه شناسی سیاسی جمهوری اسلامی تعبیر شد.

واقعیت آن است که احمدی نژاد لایه ای از قدرت در ساختار سیاسی ایران را نمایندگی می کند که در اکثر سال های پس از انقلاب همواره در حاشیه قرار داشته است. حاشیه ای که متن آن تا پیش ازپیروزی احمدی نژاد به گروه های دیگری از قدرت همچون روحانیون، بازاریان و مدیران تکنوکرات تعلق داشته است. الیت نظامی اما اگرچه در این سال ها همیشه مورد احترام و ستایش بود اما در سپهر سیاسی ایران هیچگاه تا به این پایه قدرتمند نبوده است. نظامیون پس از روی کار آمدن دولت نهم یکه تازی در میدان قدرت را از قراردادهای کلان اقتصادی و پروژه های عمرانی آغاز کردند و به این ترتیب بخش وسیعی از اقتصاد کشور در انحصار قرارگاههایی گذاشته شد که با عنوان سازندگی از سال ها پیش تاسیس شده بودند اما به دلیل رعایت تشریفات مناقصه همیشه خود را در رقابت با شرکت هاو کمپانی های بزرگ اقتصادی می دیدند. با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد اما شکل گیری بحران های بزرگ در روابط خارجی فرصتی بود برای ترک تشریفات مناقصه و انعقاد قرار دادهای چندین میلیارد دلاری با این قرارگاه ها .

از سوی دیگر اما با اوج گیری بحران ها در عرصه روابط خارجی کشور که بعضاً در نتیجه ادبیات خاص احمدی نژاد ابعاد گسترده تری می یافت" مدیریت بحران" بوسیله شخصی نزدیک به رئیس دولت در دستور کار قرار گرفت و به این ترتیب اسفندیار رحیم مشایی که در دولت نهم زمامدار سازمان میراث فرهنگی بود در قامت وزیر خارجه ظاهر شد . وزیر خارجه ای غیر رسمی که برخلاف رئیس دولت علاقه ای به مطرح شدن در قالب چهره ای تندرو و بنیاد گرا ندارد. به سمینار جاذبه های گردشگری در تایلند می رود و به هنگام رقص و پایکوبی زنان در سمینار دیگری در ترکیه از سالن خارج نمی شود . در اوج تنش در روابط با بریتانیا همراه با وزیر خارجه این کشور به موزه ای برای نمایش آثار باستانی ایران می رود و حتی به سخنرانی او گوش می دهد. اگر رئیس دولت با رد هولوکاست خشم یهودیان متنفذ در ایالات متحده را بر می انگیزد او در مقام معتمد احمدی نژاد در پروژه مذاکره مستقیم با آمریکا از دوستی با ملت اسرائیل سخن می گوید تا لابی های مذاکره میان ایران و آمریکا را از فشار سنگین محافل قدرتمند صهیونیستی برهاند.

تکنیک های مشایی در مدیریت بحران

مشایی بر خلاف بسیاری از اطرافیان احمدی نژاد به استفاده از ادبیات اصولگرایانه به هنگام اظهارنظر اصراری ندارد. او همیشه با شناخت صحیح از میدانی که قرار است در آن ایفای نقش نماید تلاش می کند که از زبان مخالفان خویش سخن بگوید بگونه ای که آنها در بیان مخالفت دچار ضد انگیزه شده و حتی زاویه نگاه او به مسائل گوناگون را شبیه به خود ارزیابی کنند.

او البته در این مسیر مبدع کلید واژه هایی است که معمولاً از سوی احمدی نژاد نیز به کار می رود. واژگانی چون مهرورزی، یکتا پرستی و....که بارها و بارها از زبان محمود احمدی نژاد بیان شده است آنچنان که پیش از هر بار سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد پیش بینی آنچکه او بیان خواهد نمود چندان دشوار نیست.

از سوی دیگر اما موعود گرایی ایده ای است که همواره در نقطه کانونی نظرات مشایی قرار دارد. تایید این ادعا که مشایی خالق ایده موعودگرایی در حلقه اطرافیان احمدی نژادمی باشد اگرچه دشوار و ناشدنی است اما باید گفت که مشایی با بکار گیری گفتمان موسوم به " عصر ظهور" اولاً ارتباط خویش با محافل مبلغ این گفتمان را تقویت می کندو ثانیاً تلاش می کند که ترجمه ای جدید از این گفتمان را در جهت جلب افکار عمومی ارائه دهد. به این اظهارات که چندی پیش از زبان مشایی بیان شده است توجه کنید: "ما به اين نتيجه رسيده***ايم كه براي آماده***كردن جهان براي ظهور حضرت، نمي***توانيم از ادبيات ديني استفاده كنيم. چون همزباني ايجاد نمي***كند. بايد سراغ ادبيات مشترك انساني برويم و به اين دليل بايد از ادبياتي همه فهم مانند عدالت، ظلم***ستيزي، مهرورزي و يگانه***پرستي استفاده كنيم."

همین شیوه اما در داخل کشور و به هنگام برخورد با منتقدین از سوی دولت نهم بکار گرفته شد بگونه ای که در زمان افزایش فشار های امنیتی ودر نتیجه آن بالا گرفتن انتقادات نسبت به وضعیت حقوق بشر احمدی نژاد در تریبون های عمومی از مهرورزی و محبت میان ملت و دولت می گفت تا به نوعی از زبانه گرفتن آتش بحران ها بکاهد. با این وجود اما احمدی نژاد هرگز مایل به ترک روشهای بحران ساز در اداره کشور نبوده و نیست چراکه محیط زیست الیت نظامی در قدرت همیشه در بستربحران ها تامین می شود و در این میان آنچه بیش از پیش اهمیت می یابد کنترل بحران است.

اهمیت مشایی در دولت دهم

تمدید دوران حضور احمدی نژاد در كاخ ریاست جمهوری در نتیجه انتخابات جنجالی دور دهم شاید بزرگترین بحران سیاسی در طول سال های پس از پیروزی انقلاب را رقم زد. محمود احمدی نژاد در سمت ریاست قوه مجریه کشور باقی ماند تا تنش میان الیت های قدرت در ساختار سیاسی کشور نه تنها فروکش نکند که به نقطه حساس خویش نزدیک شود. این منازعه اگرچه واجد ویژگی هایی چون تقابل گفتمانی میان معتقدان جمهوری اسلامی و منادیان حکومت اسلامی نیز هست اما نبرد حقیقی در میدانی جریان دارد که در آن کمر به حذف و یا تضعیف سایر گروه های با نفوذ همچون روحانیت، بازار و مدیران با سابقه در ساختار سیاسی کشور بسته شده است.

مشایی این بار از ساختمان سازمان میراث فرهنگی به نهاد ریاست جمهوری فراخوانده شده تا با بکارگیری روش های ابدعی خود در کنترل بحران سیاسی به رئیس دولت کمک کند. این حضور اگرچه در چشم حامیان دولت عدول واضح احمدی نژاد از اصولگرایی تلقی می شود اما بحران سیاسی در کشور به اندازه ای هست که رئیس دولت دشنام هارا به جان بخرد و از کسی در مقام مشاورت استفاده نماید که به شیوه های کنترل بحران مسلط است. به تحلیل مشایی در خصوص انتخابات اخیر دقت کنید:" از ٢٤ ميليون راي احمدي***نژاد، ٢٠ ميليون منتقد به نظام هستند كه در اين انتقاد خود حتي از آن ١٣ ميليون هم جدي***تر هستند چراكه آن ١٣ ميليون فقط دولت احمدي***نژاد را زير سوال بردند، ولي اين ٢٠ ميليون به كل روند سال***هاي گذشته پيش از احمدي***نژاد نه گفتند. و در حقيقت احمدي******نژاد در اين ميان فقط چهار ميليون راي ايجابي دارد." این اظهارات اگرچه تحلیلی وارونه از واقعیت های سیاسی کشور است اما از نگاهی هوشمندانه حکایت می کند که در تلاش است ماهیت خود را در جبهه مخالف تعریف نماید. در نتیجه مشاوره هایی از این دست برای نخستین بار زن ها با علم به عدم رای اعتماد مجلس به فهرست پیشنهادی برای وزارت اضافه می شوند و یا فردی متساهل تر از صفارهرندی برای سمت وزارت فرهنگ معرفی می شود تا کانون مخالفت ها با احمدی نژاد متزلزل گردیده و از فشار انتقادات دو قشر زنان و اهالی فرهنگ و ادب کاسته شود. واقعیت آن است که اسفندیار رحیم مشایی خیاط دست کش های سفیدی است که گهگاه بر روی مشت های آهنین کشیده می شود . مشت هایی آهنین همچون انقلاب فرهنگی قریب الوقوع در دانشگاه و یا حذف کامل رقبای سیاسی ازقدرت .دراین میان اما تصور حضور مشایی در مقام ریس جمهور یازدهم با توجه به تسلط او به شیوه های جذب و یا انحراف افکار عمومی چندان
دور از ذهن نیست​
[/RIGHT]
 

The_Referee

National Team Player
Mar 26, 2005
5,534
0
Jabolqa Opposite Jabolsa
#3
And here:

http://www.nytimes.com/2009/07/20/world/middleeast/20iran.html?_r=2&hp

Although some Iranian conservatives have criticized Mr. Rafsanjani for his speech on Friday, more have made stinging criticisms of Mr. Ahmadinejad over a controversial cabinet appointment made public on the same day. The president named as his first vice president Esfandiar Rahim Mashaei, who angered hard-liners by saying in 2008 that Iranians are “friends of all people in the world — even Israelis.” Mr. Mashaei, whose daughter is married to the president’s son, also angered clerics in 2007 when he attended a ceremony in Turkey in which women performed a traditional dance.