از پرویز قلیچ خانی تا وریا غفوری قهرمان قلبها

kasra1930

National Team Player
Dec 30, 2011
5,874
1,375
#1
در جوامع تاریخی بشر همواره افرادی ظهور کرده ا‌ند که وجود آنها رنگ دیگری را به مردان و زنان مبارز اون آب و خاک داده است.

اما تاثیر ورزشکاران در حمایت از مردم خود تا چه حدی میتواند تاثیر گذار باشد؟ امروز قبل از اینکه از پرویز قلیچ خانی شروع کنم و به وریا غفوری ختم کنم به چکیده یی از مبارزات ورزشکاران دنیا میپردازم که چطور در کنار مردم بودن را تجربه کرده ا‌ند.
فوتبال در گذشته‌های دور بیشتر از آن‌که یک ورزش طبقه یا مرفه جامعه به حساب بیاید، یک ورزش کارگری بود. طبقات بالاتر جامعه ورزش‌های دیگری انجام می‌دانند. ورزش‌هایی مثل تنیس، گلف و بولینگ، بیلیارد و … که حتی تهیه وسایل آن امکانات زیادی می‌خواهد اما فوتبال تا پیش از ورود پول‌های هنگفت و حضور اسپانسر‌های قدرتمند و رشد نجومی دستمزد‌ها در آن یک ورزش کارگری بود و اکثراً مردم طبقه کارگر به آن می‌پیوستند.

در انگلستان به عنوان کشور مبدع فوتبال اکثر تیم‌ها ریشه‌های کارگری داشتند مثل نیوکاسل که بازتابی از آرمان‌ها و آرزو‌های کارگران معادن این شهر بود. یا آرسنال که توسط کارگران اسلحه‌سازی سلطنتی بنا شد.

در ایتالیا هم تیم‌هایی مثل لیورنو همچنان با پول اتحادیه‌های کارگری به حیات خود ادامه می‌دهد و از ارگان‌های چپ مانند سازمان آزاد سازی فلسطین دفاع می‌‌کنند و هر ساله سالگرد تولد ژوزف استالین را جشن می‌‌گیرند.

رم باشگاه طبقات کارگری و پایین پایتخت ایتالیا بوده و در برابر لاتزیو که حامیان آن راستگرا و فاشیست بودند، قرار می‌گیرد. لاتزیو حتی در ابتدای لوگوی خود دو «اس» را قرار داده که روزگاری نماد فاشیست‌های ایتالیایی بود.

در اسپانیا هم بارسلونا و اتلتیک بیلبائو همیشه نماد اعتراض، چپ‌گرایی و استقلال طلبی دو ایالت کاتالونیا و باسک بودند و رئال مادرید همیشه تیمی سلطنتی و دست راستی به حساب می‌آمد و حتی عنوان ابتدایی نام باشگاه اسپانیایی شده واژه رویال انگلیسی است که سلطنتی معنا می‌دهد.

این تمایلات آنقدر زیاد بود که در دوره‌ای گواردیولا حتی از دست دادن به خوان کارلوس پادشاه اسپانیا سر باز زد و به خاطر کاتالون‌ها از او روی برگرداند. احتمالا اینها آخرین نسل سیاسی در فوتبال بودند.

در دهه ۸۰ هامبورگ بود تیم چپ محسوب می‌‌شد اما اکنون اسپپانسرها تصمیم می‌گیرند باشگاه چگونه باشد چیزی از نمادهای مبارزه در آن باقی نگذاشته‌اند.

سن پائولی باشگاه مهم دیگری برای فعالان چپ است. بن کولیمور نویسنده ورزش در مطلبی که در سایت طرفداری ترجمه شده، می‌نویسد بازی‌های سن پائولی بیشتر به دورهمی کمونیست‌ها می‌‌مانند تا یک بازی فوتبال. فولكر ايپيگ الگوی این تیم نه تنها عقاید سیاسی چپ را تبلیغ می‌‌کرد که با آنها زندگی‌ کرد.

اولسن نروژی عضو حزب کارگران کمونیست نروژ بود و می‌‌گفت کمونیست لنینیست است. در فرانسه لیلیان تورام سال ۲۰۰۶، از ۸۰ مهاجر بی‌‌خانمان دعوت کرد که بازی فینال بین ایتالیا و فرانسه را با هم ببینند آن هم در زمانی‌ که سیاست‌های ضدّ مهاجر فرانسه در آن روز‌ها سر و صدا به پا کرده بود.

بن کولیمور می‌نویسد اسطوره‌های چپی‌ مانند بیل شنکلی و برایان کلاف دیگر در دوره کاخ‌ها و ماشین‌های سرعتی جایی‌ ندارند و باشگاه‌هایی مانند سن پائولی تنها روی تیشرت‌ها و لباس‌های تمرینی پر زرق و برق معنا دارند.

به خاطر همین ویژگی طبقاتی فوتبال است که رشد و گسترش آن در کشور‌های پیرامونی مثل برزیل، آرژانتین و ایران و در طبقات فقیر این جوامع اتفاق افتاده تا کشور‌های مرکز مثل آمریکا و کانادا.

با توجه به این پیشینه سیاسی بودن ستارگان فوتبال در ایران و جهان به هیچ وجه پدیده غریبی نبود. در سال‌های دور بازیکنان و علت علاقه به آن‌ها نه فقط به خاطر استعداد فراوان و توانایی حیرت‌انگیزی که داشتند (که شرط لازم برای پیشرفت هر فوتبالیستی است) که به واسطه گرایش‌های سیاسی و موضع‌گیری‌هایی که انجام می‌دانند تقسیم‌بندی می‌کردند. مثلاً جوزپه مئاتزا که دو قهرمانی پیاپی در جام‌های جهانی ۱۹۳۴ و ۱۹۳۸ همراه با ایتالیا آورد و ستاره و گل سرسبد تیم ایتالیا در دهه ۳۰ به حساب می‌آمد، نامش با فاشیسم عهد موسولینی گره خورده است.

در فینال جام جهانی ۱۹۳۸ بود که موسولینی به فوتبالیست‌های ایتالیا پیام داد «یا ببرید یا بمیرید» و ایتالیایی‌ها در آن فینال مجارستان را شکست دادند و جلوی دوچه رژه نظامی رفتند و یک سال بعد ایتالیا وارد جنگ جهانی دوم شد.

پائولو دی‌کانیو ستاره جنجالی فوتبال ایتالیا هم چنین وضعی داشت و با این‌که از طبقه کارگری برمی‌خواست شیفته لاتزیو فاشیست شد و در دیداری جنجالی بعد از گل‌زنی در دربی شهر رم با دادن سلام نظامی فاشیستی گرایش‌های سیاسی خودش را آشکار کرد.


https://borujerdtimes.ir/1399/01/به-بهانه-اتهام-روشن-به-بهزادی؛-پایان-چپ/

ادامه دارد mosoolini.jpg meazza.jpeg
 
Last edited:

kasra1930

National Team Player
Dec 30, 2011
5,874
1,375
#2
پائولو دی‌کانیو ستاره جنجالی فوتبال ایتالیا هم چنین وضعی داشت و با این‌که از طبقه کارگری برمی‌خواست شیفته لاتزیو فاشیست شد و در دیداری جنجالی بعد از گل‌زنی در دربی شهر رم با دادن سلام نظامی فاشیستی گرایش‌های سیاسی خودش را آشکار کرد.

چپ‌ها در ایتالیا نماد‌های خودشان را داشتند؛ مثل کریستین لوکارلی عضو باشگاه لیورنو که فقط یک فوتبالیست نبود. بلکه یک کمونیست تمام‌عیار بود و از آشکار کردن گرایش‌های سیاسی خود هراسی نداشت و عکس چه‌گوارا را زیر پیراهن ورزشی خود می‌گذاشت و می‌گفت «مبارزه ما، مبارزه طبقه کارگر است. دشمنی با فاشیسم و دشمنی با سرمایه‌داری. پس تا ابد، هر جا که ما را بکشاند، می‌رویم.»

تاثیر سیاست و فوتبال فقط مختص ایتالیا نیست. در تمام کشور‌ها و دوران‌ها تا پیش از سی و چند سال اخیر فوتبال و سیاست همیشه بر هم تاثیر گذاشته و از هم تاثیر پذیرفته‌اند. هنوز بسیاری از هواداران فوتبال اخراج مارادونا در جام جهانی ۱۹۹۴ را توطئه فیفا به خاطر مواضع سیاسی مارادونا و حمایت او از چه‌گوآرا و فیدل کاسترو قلمداد می‌کنند. برای هواداران چپ‌گرای فوتبال مارادونا جنجالی یک ستاره است نه پله که بعد از شهرت و ستاره شدن به خاستگاه طبقاتی خود پشت کرده و به عنوان یک بورژوآ زندگی مرفه در پیش گرفته و حتی وارد زد و بند‌های سیاسی شده است.

برای آنها حتی گل با دست مارادونا به انگلستان، نماد شکست تاچریسم بود که در آن زمان به جزایر فالکند حمله کرده بود. به همین خدا اسم آن گل را دست خدا گذاشتند.

آن‌ها «لو یاشین» سنگربان بزرگ اتحاد جماهیر شوروی را که خاستگاه کارگری داشت و دروازه‌بانی دنیا فوتبال را متحول کرد و به نماد ورزش کمونیستی بدل شد، بسیار بیشتر از میشل پلاتینی،
، فرانتس بکن‌بائر و زین‌الدین زیدان که به فوتبال غیرسیاسی دامن زدند، دوست دارند.

برای آن‌هایی که همچنان به دنبال پیوند بین سیاست و فوتبال می‌گردند، سوکراتس هافبک مرکزی تیم برزیل رویایی تله سانتانا که همیشه در راه آزادی و دموکراسی برزیل جنگید ارزش بیشتری دارد تا تمام ستارگانی که فوتبال را بدل به پدیده‌ای غیرسیاسی کردند.

ادامه دارد
 
Last edited:

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,481
2,233
#3
The fact that Ghelichkhani is in France instead of Cuba or Venezuela or China or Russia proves what a hypocrite he was.
 

footy

Elite Member
Aug 28, 2019
4,142
841
Marina Dool Rey
#4
در جوامع تاریخی بشر همواره افرادی ظهور کرده ا‌ند که وجود آنها رنگ دیگری را به مردان و زنان مبارز اون آب و خاک داده است.

اما تاثیر ورزشکاران در حمایت از مردم خود تا چه حدی میتواند تاثیر گذار باشد؟ امروز قبل از اینکه از پرویز قلیچ خانی شروع کنم و به وریا غفوری ختم کنم به چکیده یی از مبارزات ورزشکاران دنیا میپردازم که چطور در کنار مردم بودن را تجربه کرده ا‌ند.
فوتبال در گذشته‌های دور بیشتر از آن‌که یک ورزش طبقه یا مرفه جامعه به حساب بیاید، یک ورزش کارگری بود. طبقات بالاتر جامعه ورزش‌های دیگری انجام می‌دانند. ورزش‌هایی مثل تنیس، گلف و بولینگ، بیلیارد و … که حتی تهیه وسایل آن امکانات زیادی می‌خواهد اما فوتبال تا پیش از ورود پول‌های هنگفت و حضور اسپانسر‌های قدرتمند و رشد نجومی دستمزد‌ها در آن یک ورزش کارگری بود و اکثراً مردم طبقه کارگر به آن می‌پیوستند.

در انگلستان به عنوان کشور مبدع فوتبال اکثر تیم‌ها ریشه‌های کارگری داشتند مثل نیوکاسل که بازتابی از آرمان‌ها و آرزو‌های کارگران معادن این شهر بود. یا آرسنال که توسط کارگران اسلحه‌سازی سلطنتی بنا شد.

در ایتالیا هم تیم‌هایی مثل لیورنو همچنان با پول اتحادیه‌های کارگری به حیات خود ادامه می‌دهد و از ارگان‌های چپ مانند سازمان آزاد سازی فلسطین دفاع می‌‌کنند و هر ساله سالگرد تولد ژوزف استالین را جشن می‌‌گیرند.

رم باشگاه طبقات کارگری و پایین پایتخت ایتالیا بوده و در برابر لاتزیو که حامیان آن راستگرا و فاشیست بودند، قرار می‌گیرد. لاتزیو حتی در ابتدای لوگوی خود دو «اس» را قرار داده که روزگاری نماد فاشیست‌های ایتالیایی بود.

در اسپانیا هم بارسلونا و اتلتیک بیلبائو همیشه نماد اعتراض، چپ‌گرایی و استقلال طلبی دو ایالت کاتالونیا و باسک بودند و رئال مادرید همیشه تیمی سلطنتی و دست راستی به حساب می‌آمد و حتی عنوان ابتدایی نام باشگاه اسپانیایی شده واژه رویال انگلیسی است که سلطنتی معنا می‌دهد.

این تمایلات آنقدر زیاد بود که در دوره‌ای گواردیولا حتی از دست دادن به خوان کارلوس پادشاه اسپانیا سر باز زد و به خاطر کاتالون‌ها از او روی برگرداند. احتمالا اینها آخرین نسل سیاسی در فوتبال بودند.

در دهه ۸۰ هامبورگ بود تیم چپ محسوب می‌‌شد اما اکنون اسپپانسرها تصمیم می‌گیرند باشگاه چگونه باشد چیزی از نمادهای مبارزه در آن باقی نگذاشته‌اند.

سن پائولی باشگاه مهم دیگری برای فعالان چپ است. بن کولیمور نویسنده ورزش در مطلبی که در سایت طرفداری ترجمه شده، می‌نویسد بازی‌های سن پائولی بیشتر به دورهمی کمونیست‌ها می‌‌مانند تا یک بازی فوتبال. فولكر ايپيگ الگوی این تیم نه تنها عقاید سیاسی چپ را تبلیغ می‌‌کرد که با آنها زندگی‌ کرد.

اولسن نروژی عضو حزب کارگران کمونیست نروژ بود و می‌‌گفت کمونیست لنینیست است. در فرانسه لیلیان تورام سال ۲۰۰۶، از ۸۰ مهاجر بی‌‌خانمان دعوت کرد که بازی فینال بین ایتالیا و فرانسه را با هم ببینند آن هم در زمانی‌ که سیاست‌های ضدّ مهاجر فرانسه در آن روز‌ها سر و صدا به پا کرده بود.

بن کولیمور می‌نویسد اسطوره‌های چپی‌ مانند بیل شنکلی و برایان کلاف دیگر در دوره کاخ‌ها و ماشین‌های سرعتی جایی‌ ندارند و باشگاه‌هایی مانند سن پائولی تنها روی تیشرت‌ها و لباس‌های تمرینی پر زرق و برق معنا دارند.

به خاطر همین ویژگی طبقاتی فوتبال است که رشد و گسترش آن در کشور‌های پیرامونی مثل برزیل، آرژانتین و ایران و در طبقات فقیر این جوامع اتفاق افتاده تا کشور‌های مرکز مثل آمریکا و کانادا.

با توجه به این پیشینه سیاسی بودن ستارگان فوتبال در ایران و جهان به هیچ وجه پدیده غریبی نبود. در سال‌های دور بازیکنان و علت علاقه به آن‌ها نه فقط به خاطر استعداد فراوان و توانایی حیرت‌انگیزی که داشتند (که شرط لازم برای پیشرفت هر فوتبالیستی است) که به واسطه گرایش‌های سیاسی و موضع‌گیری‌هایی که انجام می‌دانند تقسیم‌بندی می‌کردند. مثلاً جوزپه مئاتزا که دو قهرمانی پیاپی در جام‌های جهانی ۱۹۳۴ و ۱۹۳۸ همراه با ایتالیا آورد و ستاره و گل سرسبد تیم ایتالیا در دهه ۳۰ به حساب می‌آمد، نامش با فاشیسم عهد موسولینی گره خورده است.

در فینال جام جهانی ۱۹۳۸ بود که موسولینی به فوتبالیست‌های ایتالیا پیام داد «یا ببرید یا بمیرید» و ایتالیایی‌ها در آن فینال مجارستان را شکست دادند و جلوی دوچه رژه نظامی رفتند و یک سال بعد ایتالیا وارد جنگ جهانی دوم شد.

پائولو دی‌کانیو ستاره جنجالی فوتبال ایتالیا هم چنین وضعی داشت و با این‌که از طبقه کارگری برمی‌خواست شیفته لاتزیو فاشیست شد و در دیداری جنجالی بعد از گل‌زنی در دربی شهر رم با دادن سلام نظامی فاشیستی گرایش‌های سیاسی خودش را آشکار کرد.

ادامه دارد View attachment 46363 View attachment 46364

When you look at the meaning of ‘win or die’ in English, there is a very distinct conclusion as to what the options are. You either win the upcoming game and deliver national pride for Italy, or you face death should you fail. This gave birth to the legend of the ‘win or die’ telegram in the first place, but there’s a problem here. The whole threat to the Italian national team has been broadly exaggerated because of translation, and the context has led to speculation.

In Italian, the term that this translation comes from is ‘Vincere o Morire’. And yes, the literal translation is ‘win or die’. But here’s where context enters the picture – this was actually a very common term used in Italy at the time. For Italians, the meaning did not have the same context as it does when translated into English. Instead, it’s more of a ‘win or bust’ description. So perhaps the modern-day equivalent in English would be ‘go big or go home’.
 
Oct 18, 2002
9,759
52
Sydney, Australia
#5
When you look at the meaning of ‘win or die’ in English, there is a very distinct conclusion as to what the options are. You either win the upcoming game and deliver national pride for Italy, or you face death should you fail. This gave birth to the legend of the ‘win or die’ telegram in the first place, but there’s a problem here. The whole threat to the Italian national team has been broadly exaggerated because of translation, and the context has led to speculation.

In Italian, the term that this translation comes from is ‘Vincere o Morire’. And yes, the literal translation is ‘win or die’. But here’s where context enters the picture – this was actually a very common term used in Italy at the time. For Italians, the meaning did not have the same context as it does when translated into English. Instead, it’s more of a ‘win or bust’ description. So perhaps the modern-day equivalent in English would be ‘go big or go home’.
“Do or Die” is also a common colloquialism in English that is a figurative term
 
Likes: footy

footy

Elite Member
Aug 28, 2019
4,142
841
Marina Dool Rey
#6
در جوامع تاریخی بشر همواره افرادی ظهور کرده ا‌ند که وجود آنها رنگ دیگری را به مردان و زنان مبارز اون آب و خاک داده است.

اما تاثیر ورزشکاران در حمایت از مردم خود تا چه حدی میتواند تاثیر گذار باشد؟ امروز قبل از اینکه از پرویز قلیچ خانی شروع کنم و به وریا غفوری ختم کنم به چکیده یی از مبارزات ورزشکاران دنیا میپردازم که چطور در کنار مردم بودن را تجربه کرده ا‌ند.
فوتبال در گذشته‌های دور بیشتر از آن‌که یک ورزش طبقه یا مرفه جامعه به حساب بیاید، یک ورزش کارگری بود. طبقات بالاتر جامعه ورزش‌های دیگری انجام می‌دانند. ورزش‌هایی مثل تنیس، گلف و بولینگ، بیلیارد و … که حتی تهیه وسایل آن امکانات زیادی می‌خواهد اما فوتبال تا پیش از ورود پول‌های هنگفت و حضور اسپانسر‌های قدرتمند و رشد نجومی دستمزد‌ها در آن یک ورزش کارگری بود و اکثراً مردم طبقه کارگر به آن می‌پیوستند.

در انگلستان به عنوان کشور مبدع فوتبال اکثر تیم‌ها ریشه‌های کارگری داشتند مثل نیوکاسل که بازتابی از آرمان‌ها و آرزو‌های کارگران معادن این شهر بود. یا آرسنال که توسط کارگران اسلحه‌سازی سلطنتی بنا شد.

در ایتالیا هم تیم‌هایی مثل لیورنو همچنان با پول اتحادیه‌های کارگری به حیات خود ادامه می‌دهد و از ارگان‌های چپ مانند سازمان آزاد سازی فلسطین دفاع می‌‌کنند و هر ساله سالگرد تولد ژوزف استالین را جشن می‌‌گیرند.

رم باشگاه طبقات کارگری و پایین پایتخت ایتالیا بوده و در برابر لاتزیو که حامیان آن راستگرا و فاشیست بودند، قرار می‌گیرد. لاتزیو حتی در ابتدای لوگوی خود دو «اس» را قرار داده که روزگاری نماد فاشیست‌های ایتالیایی بود.

در اسپانیا هم بارسلونا و اتلتیک بیلبائو همیشه نماد اعتراض، چپ‌گرایی و استقلال طلبی دو ایالت کاتالونیا و باسک بودند و رئال مادرید همیشه تیمی سلطنتی و دست راستی به حساب می‌آمد و حتی عنوان ابتدایی نام باشگاه اسپانیایی شده واژه رویال انگلیسی است که سلطنتی معنا می‌دهد.

این تمایلات آنقدر زیاد بود که در دوره‌ای گواردیولا حتی از دست دادن به خوان کارلوس پادشاه اسپانیا سر باز زد و به خاطر کاتالون‌ها از او روی برگرداند. احتمالا اینها آخرین نسل سیاسی در فوتبال بودند.

در دهه ۸۰ هامبورگ بود تیم چپ محسوب می‌‌شد اما اکنون اسپپانسرها تصمیم می‌گیرند باشگاه چگونه باشد چیزی از نمادهای مبارزه در آن باقی نگذاشته‌اند.

سن پائولی باشگاه مهم دیگری برای فعالان چپ است. بن کولیمور نویسنده ورزش در مطلبی که در سایت طرفداری ترجمه شده، می‌نویسد بازی‌های سن پائولی بیشتر به دورهمی کمونیست‌ها می‌‌مانند تا یک بازی فوتبال. فولكر ايپيگ الگوی این تیم نه تنها عقاید سیاسی چپ را تبلیغ می‌‌کرد که با آنها زندگی‌ کرد.

اولسن نروژی عضو حزب کارگران کمونیست نروژ بود و می‌‌گفت کمونیست لنینیست است. در فرانسه لیلیان تورام سال ۲۰۰۶، از ۸۰ مهاجر بی‌‌خانمان دعوت کرد که بازی فینال بین ایتالیا و فرانسه را با هم ببینند آن هم در زمانی‌ که سیاست‌های ضدّ مهاجر فرانسه در آن روز‌ها سر و صدا به پا کرده بود.

بن کولیمور می‌نویسد اسطوره‌های چپی‌ مانند بیل شنکلی و برایان کلاف دیگر در دوره کاخ‌ها و ماشین‌های سرعتی جایی‌ ندارند و باشگاه‌هایی مانند سن پائولی تنها روی تیشرت‌ها و لباس‌های تمرینی پر زرق و برق معنا دارند.

به خاطر همین ویژگی طبقاتی فوتبال است که رشد و گسترش آن در کشور‌های پیرامونی مثل برزیل، آرژانتین و ایران و در طبقات فقیر این جوامع اتفاق افتاده تا کشور‌های مرکز مثل آمریکا و کانادا.

با توجه به این پیشینه سیاسی بودن ستارگان فوتبال در ایران و جهان به هیچ وجه پدیده غریبی نبود. در سال‌های دور بازیکنان و علت علاقه به آن‌ها نه فقط به خاطر استعداد فراوان و توانایی حیرت‌انگیزی که داشتند (که شرط لازم برای پیشرفت هر فوتبالیستی است) که به واسطه گرایش‌های سیاسی و موضع‌گیری‌هایی که انجام می‌دانند تقسیم‌بندی می‌کردند. مثلاً جوزپه مئاتزا که دو قهرمانی پیاپی در جام‌های جهانی ۱۹۳۴ و ۱۹۳۸ همراه با ایتالیا آورد و ستاره و گل سرسبد تیم ایتالیا در دهه ۳۰ به حساب می‌آمد، نامش با فاشیسم عهد موسولینی گره خورده است.

در فینال جام جهانی ۱۹۳۸ بود که موسولینی به فوتبالیست‌های ایتالیا پیام داد «یا ببرید یا بمیرید» و ایتالیایی‌ها در آن فینال مجارستان را شکست دادند و جلوی دوچه رژه نظامی رفتند و یک سال بعد ایتالیا وارد جنگ جهانی دوم شد.

پائولو دی‌کانیو ستاره جنجالی فوتبال ایتالیا هم چنین وضعی داشت و با این‌که از طبقه کارگری برمی‌خواست شیفته لاتزیو فاشیست شد و در دیداری جنجالی بعد از گل‌زنی در دربی شهر رم با دادن سلام نظامی فاشیستی گرایش‌های سیاسی خودش را آشکار کرد.

ادامه دارد View attachment 46363 View attachment 46364
With all due respect, mentioning the source for some of your contributions would be the proper thing to do. In case you wrote that article two years back, I definitely apologize for my mention & perhaps it slipped, grateful for sharing. please carry on.

https://borujerdtimes.ir/1399/01/به-بهانه-اتهام-روشن-به-بهزادی؛-پایان-چپ/
 
Last edited:
Likes: rahim

kasra1930

National Team Player
Dec 30, 2011
5,874
1,375
#7
پرویز قلیچ خانی یکی از اون نمادهای اصلی کشور ما در نماد یک مبارز بود.او افکاری چپ و انسان دوستانهی داشت. شاگرد حسین فکری از مربیان به نام فوتبال ایران که عضو حزب توده بود.حسین فکری سالها بازیکنان به نامی را تربیت کرد که یکی از آنها پرویز قلیچ خانی نام داشت.

قلیچ خانی در سال ۱۳۴۷ وقتی تیم ملی ایران در بازیهای آسیایی اسرائیل را ۲-۱ شکست داد و قهرمان جام شد به جرم نبوسیدن دست شاه مورد سرزنش قرار گرفت و در سال ۱۳۵۰ بعد از همراهی با افرادی که در سیاهکل دست به خشونت زدند در زندان بود.

بعد از آن او از تیم تاج بیرون آمد وی به تیم پس و عقاب آن زمان پیوست.

من در ارشیو خود عکسی از دستگیری و مصاحبه با وی را دارم که برای شما دوستان ارسال میدارم.

1660313_618061774929120_1505626265_n.jpg
 

kasra1930

National Team Player
Dec 30, 2011
5,874
1,375
#8
بعد این جریانات محبوبیت قلیچ آنچنان افزایش یافت که مخالفین عملا از او به عنوان یک سردار بر علیه رژیم استفاده میکردند

در امجدیه و استادیوم آریامهر بنرهایی از اسم او چاپ میشد که سر تا سر قطب شرقی استادیوم را میپوشاند

ghelich18.jpg
 

kasra1930

National Team Player
Dec 30, 2011
5,874
1,375
#10
این مقاله کوچیک را از کیهان ورزشی ۱۳۴۷ برای شما ارسال میدارم که در آن از شاهکار قلیچ که ضربه کاری را به تیم فوتبال اسرائیل در فینال ۱۳۴۷ وارد می‌کند را ارسال میدارم.

بعد از این پیروزی شاه فقید بازیکنان ایران را به حضور می‌پذیرد و رو به آنها می‌کند و میگوید من هم در کاخ خود بازی را تماشا می‌کردم.

جالب اینجا بود که در آن زمان تلویزیون برنامه ارتش را نشان میداد ولی به دستور شاه فقید این برنامه حذف شده و فینال ایران و اسرائیل مستقیما از تلویزیون دولتی پخش میشود.
41969721_2295179170510876_5258357060680024064_n.jpg
 

kasra1930

National Team Player
Dec 30, 2011
5,874
1,375
#11
دمت گرم کسرا جان. مهم هم عقیده بودن یا نبودن با این افراد نیست ولی از لحاظ تاریخی اطلاعات جالبیه
سلام پاینده جان دقیقا.فقط می‌خواهم بگویم که ما چه تاریخی داشتیم و ورزشکاران ما در قدیم چه بودند و چی میگفتند....وگرنه هدف طرفداری از حزب یا یک سیاست منحصر بفردی نیست
 

kasra1930

National Team Player
Dec 30, 2011
5,874
1,375
#13
در سال ۱۳۴۴ پرویز قلیچ خانی در جام سنتو که با شرکت پاکستان و ترکیه بود شرکت می‌کند.در آن زمان آنچنان ٔگل می‌کند که مربی آنزمان تیم گالاتسرای از وی می‌خواهد که با یک مبلغ هنگفت به ترکیه بیود.اما قلیچ در جواب عشق خود را ایران مینامد و از رفتن به ترکیه منصرف میشود.

در زیر عکس کیهان ورزشی آن زمان را برایتان میفرستم.
ghelich10.jpg
 

kasra1930

National Team Player
Dec 30, 2011
5,874
1,375
#14
اما برنده توپ طلا شدن این اسطوره بزرگ هم باعث نشد که او یک لحظه از مردم خود غافل شود.او طبق تعلیمات مربی بزرگ خود حسین فکری کوشش میکرد که همواره در کنار مردم قرار گیرد و با پروپاگاندایی که چپیها در آن زمان کرده بودند او را به گروه خود وارد کردند و از اینجا بود که فصلی دیگر از زندگی و مبارزات قلیچ آغاز میشود..

ادامه دارد
ghelich11.jpg
 

kasra1930

National Team Player
Dec 30, 2011
5,874
1,375
#15
در سال ۱۹۷۳ کاروان ورزشی تیم ملی ایران برای بازی با تیم استرالیا وارد سیدنی میشود پرویز قلیچ خانی یار و دوست قدیمی خود مهدی لواسانی را که در طرف چپ تصویر عکس او را می‌بینید به تیم ملی القا می‌کند. مهدی لواسانی نیز همچون پرویز قلیچ خانی تمایلات چپی داشت که خود نیز یک مبارز همچون قلیچ بود.

قلیچ در آن زمان کاپیتان تیم فوتبال ایران بود و در آخر اتوبوس عکس علی پروین به همراه ناصر حجازی را میبیند.

ادامه دارد ghelich19.jpg
 

oghabealborz

Elite Member
Feb 18, 2005
15,124
2,604
Strawberry field
#16
در سال ۱۹۷۳ کاروان ورزشی تیم ملی ایران برای بازی با تیم استرالیا وارد سیدنی میشود پرویز قلیچ خانی یار و دوست قدیمی خود مهدی لواسانی را که در طرف چپ تصویر عکس او را می‌بینید به تیم ملی القا می‌کند. مهدی لواسانی نیز همچون پرویز قلیچ خانی تمایلات چپی داشت که خود نیز یک مبارز همچون قلیچ بود.

قلیچ در آن زمان کاپیتان تیم فوتبال ایران بود و در آخر اتوبوس عکس علی پروین به همراه ناصر حجازی را میبیند.

ادامه دارد View attachment 46374
عجب عکس بی نظیری ، سپاس از این سورپرایز زیبا .

پرویز قلیچ‌خانی بی شک اگر بهترین بازیکن تاریخ ایران و آسیا نباشد جزو پنج تای اول است.
ولی من تا اینجا بیشتر ادامه نمیدم، افکارش و دخالت‌های بیجا باعث اصطکاک و تنش میشد ، نمونه آن همین مهدی لواسانی که اشاره کردید ، چون همفکر سیاسی او بود با نفوذ قلیچ‌خانی وارو تیم شد و اتفاقا از همون سمت او از استرالیا ضربه خوردیم و جام جهانی آلمان را از دست دادیم .
همین افکار سیاسی او تا جام جهانی آرژانتین هم گریبان ما را گرفت ، چون وجود همچنین بازیکنی عالی و با تجربه بسیار به کار میامد ولی ترس از اینکه او صحنه جام جهانی را بستر اعتراض سیاسی کند و چند بازیکن دیگر را هم تحت تاثیر قرار دهد باعث شد که قیدش را بزنند.
 
Feb 4, 2005
25,254
5,472
#17
در سال ۱۹۷۳ کاروان ورزشی تیم ملی ایران برای بازی با تیم استرالیا وارد سیدنی میشود پرویز قلیچ خانی یار و دوست قدیمی خود مهدی لواسانی را که در طرف چپ تصویر عکس او را می‌بینید به تیم ملی القا می‌کند. مهدی لواسانی نیز همچون پرویز قلیچ خانی تمایلات چپی داشت که خود نیز یک مبارز همچون قلیچ بود.

قلیچ در آن زمان کاپیتان تیم فوتبال ایران بود و در آخر اتوبوس عکس علی پروین به همراه ناصر حجازی را میبیند.

ادامه دارد View attachment 46374
این عکس حرف نداره
 
Likes: kasra1930

kasra1930

National Team Player
Dec 30, 2011
5,874
1,375
#18
از بزرگان فوتبالی که در امر مبارزت مردمی قدم برداشتند یوهان کرایف هلندی است. مردی که وقتی سه بار جام قهرمانی اروپا را به سر گذاشت توسط فدراسیون آنوقت فوتبال ایران دعوت شد که به ایران بیاید و مسابقات دوستانه یی را با تیم ملی و باشگاهی ایران برگزار نماید. اما به دلیل اینکه اژاکس آن زمان درگیر مسابقات بین قاره یی بود لذا این تیم به ایران نیامد.

او شاگرد استفان کواکس رومانیایی بود ،این مربی بزرگ اژاکس در سال ۱۳۵۶ برای یک بازی دوستانه با تیم ملی ایران به ایران آمد.

یوهان کرایف در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین از همراهی تیم فوتبال هلند صرفنظر کرد و علت آنهم رژیم دیکتاتوری آرژانتین بود که که مسول کشتار هزاران پیر و جوان بود. او در حالی
که با شرکت در جام جهانی ۱۹۷۸ میتوانست افتخاری دیگر برای خود کسب کند از همراهی تیمش صرفنظر کرد


کرایوف اعتقاد داشت که دیکتاتورها از فوتبال به عنوان یک پرپاگاندا استفاده میکنند. آنها با جریحه کردن احساسات افکار عمومی مردم را به دنبال خود میکشند تا به نفع خود

پروپاگاندا کنند. او اعتقاد داشت که دیکتاتورها عاشق استادیوم هستند چرا که همه جمع میشوند تا عرق خود را به رژیم ثابت کنند دقیقا همان کاری که ژنرال پرون در سال ۱۹۷۸ کرد.

یوهان کرایف نماد مقاومت است، او وقتی از تیم آژاکس به بارسلونا رفت به دلیل مبارزه با دیکتاتور اسپانیا ژنرال فرانکو به جای رفتن به تیم ریال مادرید بارسلونا را برگزید و تا آنجا

پیش رفت که اسم پسر خود را نیز جردی گذاشت که نماد مقاومت کاتلان است جردی یعنی قدیس حامی کاتلونیا.

این اسم در آن زمان در کاتالونیا ممنوع بود و او مجبور شد که فرزندش را در آمستردام بدنیا آورد.

برای اینکه بیشتر با مبارزات این بزرگ مرد آشنا شوید توجه شما را به لینک زیر جلب می‌کنم.

https://www.besoccer.com/new/johan-cruyff-the-catalan-resistance-fighter cruyeff.jpg
 
Last edited:

footy

Elite Member
Aug 28, 2019
4,142
841
Marina Dool Rey
#20
یوهان کرایف در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین از همراهی تیم فوتبال هلند صرفنظر کرد و علت آنهم رژیم دیکتاتوری آرژانتین بود که که مسول کشتار هزاران پیر و جوان بود. او در حالی
که با شرکت در جام جهانی ۱۹۷۸ میتوانست افتخاری دیگر برای خود کسب کند از همراهی تیمش صرفنظر کرد


کرایوف اعتقاد داشت که دیکتاتورها از فوتبال به عنوان یک پرپاگاندا استفاده میکنند. آنها با جریحه کردن احساسات افکار عمومی مردم را به دنبال خود میکشند تا به نفع خود

پروپاگاندا کنند. او اعتقاد داشت که دیکتاتورها عاشق استادیوم هستند چرا که همه جمع میشوند تا عرق خود را به رژیم ثابت کنند دقیقا همان کاری که ژنرال پرون در سال ۱۹۷۸ کرد.


https://www.besoccer.com/new/johan-cruyff-the-catalan-resistance-fighter View attachment 46408
Something CQ could have opted for.