انرژی هسته ای حق مسلم ماست تو خری حالیت نیس&#1

#4
ما ایرانیان داستان عاشورای حسینی را صدها بار از دوران خردسالی تا کنون در مساجد و مراسم عزاداری عاشورا و تاسوعا از زبان مداح هان و یا آخوند های شیعه شنیده ایم. جامعه و دکانداران مذهب تشیع مغز ما را از کودکی با این روایات و قصه گویی های به ظاهر قهرمانانه و حماسی بار ها شتشو داده و پر کرده اند.

قصه هایی همانند ماجرای حسین تشنه لب، علی اصغر تیر در گلو نشسته، جریان ابولفضل دو دست قطع شده و مشک آب به دندان گرفته و یا شیون های زینب کبری در دشت کربلا و در نزد یزید بن معاویه را همه ماها بار ها شنیده ایم.

اما آیا این داستان ها و اتفاقات واقعا به همین صورت اتفاق افتاده بودند و صحت دارند؟ یا نه، همه این ها تحریف وقایع تاریخی، فریب و دروغی برای پر رونق کردن دکان پر سود و پر منفعت آخوندها و مداح هان اسلام و مذهب تشیع بیش نبوده است؟

برای پی بردن به یکی از دروغ های تاریخی این دکانداران دین در رابطه با نبود آب و تشنه لب بودن حسین و یارانش به چند مورد تاریخی اشاره می کنیم.

آیا هرگز هیچ مداح و یا آخوندی به شما گفته است، چرا حسین بن علی زمانیکه میدید فرزندان، بستگان و یارانش تشنه لب بودند و یکی پس از دیگری در مصاف با لشکریان یزید کشته میشدند، قبل از اینکه خود او در روز عاشورا بدست شمر ( دایی ناتنی خود او ) کشته شود با آب(لابد آب فراوانی هم بوده) حمام کرده و نوره کشیده است؟

معنی عبارت » نوره کشیدن « از فرهنگ فارسی معین اینچنین است:
(رِ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) (عا.) مالیدن نوره به بدن ، واجبی کشیدن.

پرسش: دلیل این نوره کشیدن امام حسین چه بوده است؟
آیا دلیلش پاکیزه و بی مو شهید شدن در راه اسلام بود و یا آماده بودن برای دیدار و ملاقات با حوریانی که جد بزرگوارش پیامبر اسلام وعده آنها را به پیروانش در بهشت الله مدینه داده بود؟
برای کمک به پیدا کردن پاسخی به این نکات بالا نگاهی به پنج منبع از تاریخ اسلام می اندازیم. اگر دقت نمایید بعضی از این کتب ( دو منبع اول) در دوران معاصر و حکومت اسلامی در ایران به چاپ رسیده است.

منبع اول:
چون به حسین نزدیک شدند، فرمود که برای او سراپرده ای برافراشتند، آنگاه فرمان داد که اندازه ای مشک آوردند و در جامی بزرگ با آب در آمیختند. در این هنگام حسین به درون شد و نوره مالید و سر و تن بشست و بر سراسر پیگر نازنین گلاب افشاند و شادان و چابک و دمان و آراسته بیرون آمد. عبدالرحمن بن عبد ریه و بریر بن خضیر همدانی بر در سراپرده ایستاده و هریکی کوشیدند که پس از حسین، او به درون رود و خود را بپیراید و بیاراید. بیر به شوخیگری با عبدالرحمن پرداخت. عبدالرحمن گفت: به خدا سوگند که این نه هنگام کار یاوه است. بریر گفت: مردمان من میدانند که من در جوانی و پیری به کار یاوه گرایشی نداشته ام، ولی از آنچه بر سرمان خواهد آمد، شاد و مژده یاب هستم. به خدا میان ما با دخترکان زیبای فراخ چشم بهشتی جز همین به جای نمانده است که ایشان با شمشیرهایشان بر ما تازند و آنگاه ما یکراست به آغوش آنان بال کشیم. چون حسین بپرداخت، این دو به درون رفتند.
منبع: تاریخ کامل، نوشته عزالدین ابن اثیر، برگردان دکتر سید حسین روحانی، انتشارات اساطیر، تهران 1382، پوشینه پنجم برگ 2235

منبع دوم:
هنگامى كه روز عاشورا فرا رسيد، امام حسين عليه السّلام صبح زود، دستور داد خيمهاى برپا كردند، و ظرف بزرگى در ميان خيمه نهادند و در ميان آن ظرف مشك فراوان بود، و در كنار آن (يا در داخل آن) نوره نهادند، آنگاه امام حسين عليه السّلام براى تنظيف به درون خيمه رفت.
روايت شده: برير بن خضير همدانى، و عبد الرّحمن بن عبد ربّه انصارى بر در خيمه ايستادند تا بعد از امام عليه السّلام براى تنظيف داخل خيمه شوند، در اين هنگام برير با عبد الرّحمن شوخى مىكرد و مىخنديد.
عبد الرّحمن به او گفت: «اى برير! آيا مىخندى؟ اكنون وقت خنده و شوخى نيست.» برير جواب داد: «بستگانم مىدانند كه من نه در جوانى و نه در پيرى اهل شوخى و بيهوده گويى نبوده و نيستم، امّا اكنون كه شوخى كردم به خاطر شادى بسيار است كه در پيش داريم، سوگند به خدا فاصله ما با معانقه با حوريان بهشتى، جز ساعتى نيست كه ما در اين ساعت با اين دشمنان بجنگيم و كشته شويم.»
منبع: غم نامه كربلا (ترجمه اللهوف على قتلى الطفوف)، سيد على بن موسى بن طاووس (م 664 هجری)، مترجم: محمد محمدى اشتهاردى، تهران، نشر مطهر، چ اول:1377 ش. ص:119

منبع سوم:
پیش از شروع جنگ در کریلا امام حسین فرمودند خیمه ای به پا کنند آنگاه امام حسین وارد خیمه شد و نوره کشید (نوره کشیدن یعنی اصلاح موهای زائد بدن) و چون امام حسین فراغت یافت دیگران رفتند و نوره (اصلاح موهای زائد بدن) کشیدند.
منبع: تاریخ طبری ، جلد 7 ، صفحه 3021

و امّا در مورد دروغ بودن نبود آب در خیمه حسین و یارانش به دو منبع دیگر اشاره میشود.

منبع چهارم:
بنابر روايت ابن اعثم كوفى و ابن شهرآشوب، امام حسين(عليه السلام) در جلوىِ خيمه چاهى 3-4 متری حفر كردند.
منبع: ابن شهرآشوب، ابى جعفر رشيدالدين محمد بن على، مناقب آل ابى طالب، ج 4، ص 50 و ابن اعثم كوفى، ابو محمد احمد بن على، الفتوح، ص 893

منبع پنجم:
امام حسین عباس بن ابی طالب را پیش خواند و با سی سوار و بیست پیاده فرستاد و بیست مشک همراهشان کردندکه شبانگاه برفتند و نزدیک آب رسیدند. پانصد تن از سپاهیان یزید مراقب آبگاه بودند. چون به نزدیک آبگاه رسیدند عباس گفت : آمده ایم از این آب که از آن ما را بداشته اند بنوشیم. گفتند: بنوش نوش جانت. عباس گفت تا حسین و این گروه از یارانش که می بینی تشنه اند یک قطره نخواهم نوشید .آنگاه عباس به پیاده گان گفت مشکها را پر کنند پس از آن کسان نمودار شدند و درگیری اندکی شد. یاران حسین با مشکها بیامدند و آب را پیش وی بردند .
منبع: تاریخ طبری ، جلد 7 ، صفحه 3007

از نوشته تاریخی در منبع پنجم نتیجه می گیریم که دست ابولفضل العباس نه تنها قطع نبوده و قطع نشده است بلکه او بدون هیچ مشکل و محدویتی توانست برای حسین و دیگران آب ببرد.

و اکنون برای نتیجه گیری این نوشتار به چند پرسش زیر توجه کنید.

آیا شما در این نوشته های تاریخی که از کهن ترین روایات تاریخی هستند اثری از کم آبی و یا بی آبی در بین یاران حسین می بینید؟
آیا پس از اینکه حسین فهمید در این قمار کسب قدرت بازنده شده است دلیل دیگری بجز رسیدن و همبستر شدن با حوریان بهشتی در سر حسین بن علی برای نوره کشیدن و شهید شدن بوده است؟
آیا برای شهید شدن در راه یک عقیده و باور دینی آنهم زمانیکه که گفته میشود یاران یک فرد در تشنگی مطلق بدلیل نبود و یا کمبود آب بسر میبردند، نیازی به نوره کشیدن و یا واجبی کشیدن خواهد بود؟
آیا دروغ بزرگی را دکانداران این دین در طول بیش از چهارده قرن به ما ایرانیان بنام حسین تشنه لب و یا حسین شهید در راه اسلام نفروخته اند؟
آیا ما ایرانیان شناخت درست و دقیقی از این حسین و ماجرای عاشورا در کربلا داریم؟
آیا از یک دعوا و درگیری عادی معمولی، قبیله ای و فامیلی برای کسب قدرت و ثروت، این دکانداران دین برای ما ایرانیان از کاه کوه نساخته اند و ما را به بازی نگرفته اند؟