برادران باغيرت خواهرشان را كشتند
آخر از اين احمقانه*تر هم ممكن است ؟ ما ملت با خودمان چه مي*كنيم ؟ چطور ممكن است تعصب و خام*انديشي تا اين حد پيش برود كه عزيزانمان را بكشيم و احساس كنيم كه حالا جايمان وسط بهشت است ؟ اين دو برادري كه ديروز خواهرانشان را به كشتن داده*ند حالا چه مي*كنند ؟ ديروز در محله باغ*آذري در جنوب تهران 2 خواهر 20 و 23 ساله در سالن آرايشگاه كوچك خود دچار گازگرفتگي مي*شوند . مادر كه نگران دخترانش بوده از راه مي*رسد و مي*بيند كه دختران بي*هوش افتاده*اند و طبيعي*ترين كار ممكن را مي*كند يعني با اورژانس تهران تماس مي*گيرد.اما تا اورژانس از راه برسد دو برادر سوار بر موتور از راه مي*رسند...حالا تصور كنيد كه اورژانس هم از راه رسيده اما برادران ايستاده*اند دم در و نمي*گذارند ماموران اورژانس بروند داخل آرايشگاه و خواهرانشان را كه همراه با خواهرزاده 9 ساله*شان از حال رفته و در شرف مرگ هستند به بيمارستان منتقل كنند. چرا ؟ برادران مي*گويند : « ما نمي*توانيم اجازه بدهيم شما كه نامحرم هستيد به خواهرانمان دست بزنيد. ضمنا آنها لباس مناسب تنشان نيست .» !! ماموران اورژانس براي انجام وظيفه*شان و نجات جان اين خانم*ها اصرار مي*كنند كه وارد شوند اما برادران در برابر اصرار آنها قمه بيرون مي*آورند و خلاصه اورژانسي*ها را فراري مي*دهند! خودم هم باورم نمي*شود وقتي دارم اين ماجراي ابلهانه و غيرانساني را تعريف مي*كنم.نتيجه اينكه بعد از رفتن اورژانس ، برادران غيور به اتفاق عمويشان خواهران و خواهرزاده را در پتو !! مي*پيچند و مي*برند بيمارستان. حالا يك خواهر 20ساله مرده.خواهر 22 ساله در كما است و بر اساس آخرين اخبار اميدي به زنده ماندنش نيست و خواهرزاده هم زنده مانده اما فاصله*اش با بي*سرپرست شدن تنها يك تار موست... برادران كه خبر مرگ خواهر را شنيده*اند هم خودزني كرده*اند كه اي واي خواهرانمان مردند ! مردند ؟ يا كشته شدند ؟* يا قرباني تنگ نظري و تعصب و سالارمردي شدند ؟* و اين كوتاه**ترين راه وصول به بهشت بود ....
http://www.fahimehkh.com/2007/06/387.php
khak bar sare harchi taasob e ahmaghane
آخر از اين احمقانه*تر هم ممكن است ؟ ما ملت با خودمان چه مي*كنيم ؟ چطور ممكن است تعصب و خام*انديشي تا اين حد پيش برود كه عزيزانمان را بكشيم و احساس كنيم كه حالا جايمان وسط بهشت است ؟ اين دو برادري كه ديروز خواهرانشان را به كشتن داده*ند حالا چه مي*كنند ؟ ديروز در محله باغ*آذري در جنوب تهران 2 خواهر 20 و 23 ساله در سالن آرايشگاه كوچك خود دچار گازگرفتگي مي*شوند . مادر كه نگران دخترانش بوده از راه مي*رسد و مي*بيند كه دختران بي*هوش افتاده*اند و طبيعي*ترين كار ممكن را مي*كند يعني با اورژانس تهران تماس مي*گيرد.اما تا اورژانس از راه برسد دو برادر سوار بر موتور از راه مي*رسند...حالا تصور كنيد كه اورژانس هم از راه رسيده اما برادران ايستاده*اند دم در و نمي*گذارند ماموران اورژانس بروند داخل آرايشگاه و خواهرانشان را كه همراه با خواهرزاده 9 ساله*شان از حال رفته و در شرف مرگ هستند به بيمارستان منتقل كنند. چرا ؟ برادران مي*گويند : « ما نمي*توانيم اجازه بدهيم شما كه نامحرم هستيد به خواهرانمان دست بزنيد. ضمنا آنها لباس مناسب تنشان نيست .» !! ماموران اورژانس براي انجام وظيفه*شان و نجات جان اين خانم*ها اصرار مي*كنند كه وارد شوند اما برادران در برابر اصرار آنها قمه بيرون مي*آورند و خلاصه اورژانسي*ها را فراري مي*دهند! خودم هم باورم نمي*شود وقتي دارم اين ماجراي ابلهانه و غيرانساني را تعريف مي*كنم.نتيجه اينكه بعد از رفتن اورژانس ، برادران غيور به اتفاق عمويشان خواهران و خواهرزاده را در پتو !! مي*پيچند و مي*برند بيمارستان. حالا يك خواهر 20ساله مرده.خواهر 22 ساله در كما است و بر اساس آخرين اخبار اميدي به زنده ماندنش نيست و خواهرزاده هم زنده مانده اما فاصله*اش با بي*سرپرست شدن تنها يك تار موست... برادران كه خبر مرگ خواهر را شنيده*اند هم خودزني كرده*اند كه اي واي خواهرانمان مردند ! مردند ؟ يا كشته شدند ؟* يا قرباني تنگ نظري و تعصب و سالارمردي شدند ؟* و اين كوتاه**ترين راه وصول به بهشت بود ....
http://www.fahimehkh.com/2007/06/387.php
khak bar sare harchi taasob e ahmaghane