بيانيه شماره ۱۸ ميرحسين موسوی؛ منشوری بر&#1575

mowj

National Team Player
May 14, 2005
4,739
0
#1

بيانيه شماره ۱۸ ميرحسين موسوی؛ منشوری برای جنبش سبز، کلمه


موسوی: با قامتی سرافراز گرچه مجروح و حبس کشيده ايستاده ايم

- توده های ميليونی ملت بزرگ امروز می بينند که چه کسانی دشنه در دست به دنبال زنان، مردان، پيران و جوانان می دوند و چه کسانی با برخورداری از فرهنگی نازل، در تظاهرات و جمع های عمومی رکيک ترين کلمات و جملات را بر زبان می آورند و مردم به جای اينها، نماهنگ های زيبا ساخته اند و پوسترهای پرمعنا به يکديگر هديه کرده اند و فيلم ها و عکس های بی شماری از زندگی و مبارزه مردم تهيه و پخش کرده اند و غصه ها و درد های خود را جاودانی کرده اند.


کلمه: ميرحسين موسوی به مناسبت سالروز انتخابات رياست جمهوری بيانيه ای صادر کرد. نخست وزير ۸ سال کشور در اين بيانيه منشوری برای جنبش سبز تدوين نموده که شامل اهداف، راهکار ها و هويت جنبش سبز است و آن را به عنوان متنی پيشنهادی برای جنبش سبز در معرض ديد و قضاوت افکار عمومی و صاحبنظران قرار داده است. به گزارش کلمه متن بيانيه ۱۸ و منشور جنبش سبز به شرح زير است :

بسم الله الرحمن الرحيم

در اولين سال انتخابات دوره دهم رياست جمهوری با قامتی سرافراز، گرچه شلاق خورده، مجروح و حبس کشيده ايستاده ايم. با مطالباتی برای نيل به آزادی، عدالت اجتماعی و تحقق حاکميت ملی و مطمئن از پيروزی به ياری حضرت حق، چرا که جز احقاق حق ملت چيزی نخواسته ايم.

“فاما الزبد فيذهب جفاء و اما ما ينفع الناس فيمکث فی الارض”

اما کف به کناری رود و از بين رود، اما ‏آنچه به مردم سود می‏رساند در زمين می‏مانَد.

از دروغ، تخلف و تقلب به کار گرفته شده در انتخابات، سوال “رای من کجاست؟” زاده شد و شما مردم، روشن و بی ابهام به شيوه ای مسالمت آميز در راهپيمايی تاريخی و بی نظير ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ اين سوال را پرقدرت و بلند فرياد زديد و جز کسانی که جهل و خرافه و منفعت پرستی و دروغ چشم و گوش آنها را بسته بود، در سطح ملی و جهان همه آن را شنيدند و ديدند. ولی پاسخ چه بود؟ جز داغ و درفش و کشتن و به حبس کردن و زنجير به تن برهنه زندانيان زدن و حمله به خوابگاه های دانشجويی؟

به يقين فجايع کهريزک و آدم کشی های روزهای ۲۵ و ۳۰ خرداد و عاشورای حسينی از خاطره جمعی ملت پاک نخواهد شد و نبايد هم پاک شود که خيانت به خون شهدا و بی گناهان است. ما چگونه می توانيم تيرهای مستقيم به مردم و زير کردن آنها توسط ماشين پليس را از ياد ببريم.

خون ها و رنج ها اما پرده های فريب و ريای تماميت خواهان را دريدند و فساد نهادينه شده پشت پرده های قديس نمايی را نمايان کردند و اين رويدادهای تلخ و نحوه تعامل دولتيان با مردم به همه اقشار ملت ما از کارگران، معلمان، دانشجويان، روزنامه نگاران، استادان، روحانيون، کارآفرينان، بازاريان، زنان، مردان، جوانان و پيران و همه فعالين جنبش های اجتماعی و اقشار مستضعف و ميانه نشان داد که ريشه مشکلات آنها در کجاست.

اينکه کشور ما بيشترين اعدام ها را نسبت به جمعيتش در جهان دارد، ناشی از بزهکاری گناهکاران نيست، ناشی از رخت بر بستن عدالت و مديريت و حکومت خوب در جامعه ماست. و اينکه حتی مصلحت های روزمره و عاجل حکومت باعث نشده است که تماميت خواهان و دولتيان دست از دروغ و فساد و خرافه و زير پا نهادن قانون اساسی و ساير قوانين بردارند، نشان از نفوذ عميق اين زشتی ها در لايه های درونی نظام دارد، گويا در اين لايه ها ساختی محکم برای دفاع از منافعی شکل گرفته است که از عايدی صدها ميليارد دلار درآمد نفتی و واردات سالانه ۷۰ ميليارد دلار کالا و سلطه بر نهادهای پولی و مالی بدون نظارت های موثر نشات می گيرد.

امروز بيت المال در معرض يغمای يغماگران قديس مآب است و هنوز ملت علی رغم ادعاها و دستورهای شديد از شناسايی و معرفی و محاکمه اين مفسدان چيزی نديده است. کجا رفت آن پرونده بزرگی که در مجلس باز شد و يک شبه در يک معامله پاياپای بسته شد؟

چه کسی جرات دارد پرونده واگذاری های بزرگ را به بهانه اجرای اصل ۴۴ به مراکز قدرت و نفوذ باز کند و پرده از اين غارت بزرگ ملی که منجر به ايجاد انحصارهای بزرگ اقتصادی شده است، برکشد؟ چه کسی آن شجاعت را دارد که از فاجعه نبود کمترين نظارت مالی بر دستگاههای نظامی و امنيتی و نهادهای شبه دولتی که سراسر فضای اقتصادی کشور را تحت تاثير خود قرار داده اند دم برآورد؟ و باز ملت ما سوال می کند که آيا اين بود آن نظام اسلامی و عادلانه که در پی آن بوديم. شفافيت در مقابل ملت چه مشکلی ايجاد می کرد که به پنهان کاری از ملت پناه برديم؟ آيا آن اصل طلايی شفافيت حکومت در مقابل ملت را از زبان پير جماران يادمان رفته است که می گفت: “کاری نکنيد که نتوانيد به مردم توضيح دهيد.”

ياران عزيز راه سبز اميد

يک سال از پيدايش جنبش بی نظير سبز گذشته است و در اين مدت سبزها مسافت بسياری را در اين مسير اميد طی کرده اند. به برکت دل بريدن از مساعدت دولتيان و روی آوردن به خانه های خود و قبله قراردادن آنها و توسعه شبکه های اجتماعی روابط پايدار قابل اتکايی بين آحاد ملت ايجاد شده است و شبکه های پايدار اجتماعی در حيطه آگاهی های سياسی -اجتماعی و فرهنگی معجزه کرده اند. کافی است تنها به توليدات هنری اين شبکه و ميزان تبادل اخبار و اطلاعات و نظر و تحليل که به صورت کاملا دموکراتيک جريان دارد نگاهی انداخته شود.جنبش سبز موجی از گفتگو درباره مسائل مهم و سرنوشت ساز در حوزه عمومی بين مردم ايجاد کرده که در تاريخ معاصر ما بی نظير بوده است.

امروز بيش از هميشه تاريخ، مردم متجاوزان به حقوق اساسی ملت را می شناسند و به نقض مکرر حقوق بشر و کرامت انسانی در نظام امنيتی –قضايی کشور آگاهی دارند و می دانند تا چه اندازه تماميت خواهان در پايمال کردن ميثاق مشترک ملی به ويژه در زمينه حقوق اساسی مردم پيش رفته اند. و در عين حال علی رغم حوادث تلخ و گزنده و خونبار، به برکت همين تعامل و گفتگوی جمعی، عقلانيت مردم همواره بر احساسات آنان غلبه کرده است و از اين رو بدخواهان با تمام تلاش هايی که کردند نتوانستند مردم آسيب ديده و کشته داده و حبس ديده را به خشونت وا دارند. مبارزه و ايستادگی از طريق مسالمت آميز کارآمدترين اسلحه ما درمقابل گلوله ها و باتوم های برقی و چماقداران و قداره کشان بی فرهنگ و بد دهان بوده است.

توده های ميليونی ملت بزرگ امروز می بينند که چه کسانی دشنه در دست به دنبال زنان، مردان، پيران و جوانان می دوند و چه کسانی با برخورداری از فرهنگی نازل، در تظاهرات و جمع های عمومی رکيک ترين کلمات و جملات را بر زبان می آورند و مردم به جای اينها، نماهنگ های زيبا ساخته اند و پوسترهای پرمعنا به يکديگر هديه کرده اند و فيلم ها و عکس های بی شماری از زندگی و مبارزه مردم تهيه و پخش کرده اند و غصه ها و درد های خود را اين چنين جاودانی کرده اند:

طفلی به نام شادی ديری ست گم شده ست
با چشم های روشن براق
با گيسويی بلند به بالای آرزو
هرکس از او نشانی دارد
ما را کند خبر
اين هم نشان ما
يک سو خليج فارس
سوی دگر خزر*

ياران سبز راه اميد

در آغاز سال جديد صبر و استقامت، به توصيه دوستان منشوری برای هماهنگی و همدلی بيشتر و تقويت هويت مشترک جنبش سبز تهيه شده که در ادامه اين مقدمه تقديم می شود.

طبيعی است که متن پيشنهادی نتواند پاسخگوی همه سليقه ها و مطالبات باشد. دلگرمی اين همراه کوچک برای اين معضل، راه حلی بود که تعدادی از رای دهندگان در آستانه انتخابات سال گذشته پيدا کردند. در زنجيره سبز ميدان تجريش تا ميدان راه آهن بودند کسانی که می گفتند ميان بد و بدتر، بد را انتخاب می کنند و اين انتخاب پيوستگی آن زنجيره محکم به ياد ماندنی را ممکن ساخت. اصلاح واقعی از همين تميز و مسئوليت پذيری برای انتخاب اين و يا آن شروع می شود.

اين متن قدم اولين است و جنبش سبز در سير تکاملی خود انشاءالله متن کاملتر و زيباتری خواهد آفريد.

“تلک الدار الاخرة نجعلها للذين لا يريدون علوا فی الارض و لا فسادا و العاقبة للمتقين”

و آن سرای آخرت را برای کسانی قرار داديم که خواهان برتری جويی و فساد در زمين نيستند، و فرجام نيکو از آن پرهيزگاران است.

ريشه ها و اهداف

۱- بروز انحرافات گوناگون و موانع بتدريج سازمان يافته در مسير تحقق اهداف و آرمان هايی چون عدالت، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی که مردم به خاطر آنها انقلاب شکوهمند اسلامی را به پا کردند، ظهور گرايشات تماميت خواهانه در ميان برخی از مسوولين حکومتی، نقض حقوق بنيادين شهروندان، بی حرمتی به کرامت انسانی، سوءمديريت دولتی، افزايش فاصله طبقاتی و محروميت های اقتصادی و اجتماعی، قانون گريزی بل قانون ستيزی برخی مجريان قانون، ناديده گرفتن منافع ملی و ماجراجويی های عوامفريبانه در تعاملات بين المللی، فراموشی تدريجی و دردناک اخلاق و معنويت برای قدرت عواملی است که به نضج گيری نگرش های اعتراضی در ميان دلسوختگان، دردمندان و قاطبه مردم ايران در سال های اخير انجاميد که بروز بارز و نيرومند آن در جنبش سبز مردم ايران پس از انتخابات دهم رياست جمهوری در سال ۱۳۸۸ جلوه کرد.

۲- جنبش سبز با پايبندی به اصول و ارزشهای بنيادين انسانی، اخلاقی و دينی و ايرانی، خود را پالايش گر و اصلاح گر روند طی شده در نظام جمهوری اسلامی ايران در سال های پس از انقلاب می داند و بر اين اساس حرکت در چارچوب قانون اساسی و احترام به نظر و رای مردم را وجه همت خويش قرار خواهد داد.

۳- جنبش سبز حرکتی در تداوم تلاش مردم ايران برای دستيابی به آزادی و عدالت اجتماعی و تحقق حاکميت ملی است که پيش از اين در برهه هايی چون انقلاب مشروطيت، جنبش ملی شدن نفت و انقلاب اسلامی خود را جلوه گر ساخته است.

۴- بازخوانی تجربه معاصر در تلاش برای تحقق اهداف والای اجتماعی مردم ايران نشان ميدهد که تنها از طريق تقويت جامعه مدنی، گسترش فضای گفتگوی اجتماعی، ارتقاءسطح آگاهی و جريان آزاد اطلاعات، مشارکت موثر احزاب و تشکل ها وهمچنين زمينه پردازی برای فعاليت آزاد روشنفکران و فعالان اجتماعی- سياسی وفادار به منافع ملی در چارچوب تحول خواهی و ايجاد تغيير در وضعيت موجود می توان اهداف جنبش سبز را عملی کرد و اين امر مستلزم توافق و تاکيد بر اصول حداقلی و مطالبات مشترک و ايجاد تعامل و هماهنگی ميان همه نيروهايی است که علی رغم داشتن هويت مستقل با پذيرش تکثر در درون جنبش، زير چتر فراگير جنبش درکنار يکديگر قرار می گيرند.

راه کارهای بنيادين

۱- جنبش سبز، يک حرکت اجتماعی فراگير است که هرگز خود را مبری از خطا نمی انگارد و با نفی هرگونه مطلق نگری شرک آلود، بر گسترش فضای نقد و گفتگو در درون و بيرون جنبش تاکيد دارد. ديده بانی سير حرکت و تحول جنبش از سوی همه فعالان و به خصوص صاحبان انديشه و عمل امری حياتی است که می تواند جنبش را از لغزش به ورطه تماميت خواهی و فساد بر حذر دارد.

۲- در نگاه فعالان جنبش سبز، مردم ايران همه خواهان ايرانی آباد سرفراز و سربلند هستند. جنبش سبز موافق تکثر ومخالف انحصارطلبی است. در نتيجه، دشمنی و کينه توزی با بدنه اجتماعی هيچ بخشی از جامعه جايی در جنبش ندارد. تلاش برای گفتگو و تعامل با رقبا و مخالفان در فضايی سالم و آگاهی بخشی درباره اهداف و اصول جنبش وظيفه همه افرادی است که خود را آگاهانه در زمره فعالان جنبش سبز می انگارند. ما همه ايرانی هستيم و ايران متعلق به همه ماست

۳- گسترش و فعال سازی شبکه های اجتماعی –واقعی و مجازی- و تعميق فضای گفتگو بر سر اهداف و بنيان های هويتی جنبش از جمله راهکارهای محوری است که مستلزم توجه ويژه کليه فعالان سبز است.

۴- جنبش سبز در عين تاکيد مصرانه بر حفظ استقلال و مرزبندی با نيروهای غيرملی وخارجی، در جستجوی راهی منزوی همراه با دگر ستيزی نبوده و اسير گرايشات تعصب آلود نميشود. عدالت، آزادی، استقلال، کرامت انسانی و معنويت ارزشهای جهانی هستند و تجربه آموزی از ملتهايی که برای دستيابی به اين ارزشها تلاش کرده اند و همچنين استقبال از نقد و نظر مشفقانه همه آزديخواهان و صلح طلبانی که برای رهايی نوع بشر و کرامت انسانها تلاش می کنند از ديگر راه کارهای جنبش است.

هويت سبز

گنجينه ايرانی- اسلامی:

۱- جنبش سبز با پذيرش تکثر درون جنبش بر استمرار حضور دين رحمانی سرشار از رحمت، شفقت، معنويت، اخلاق و تکريم انسان تاکيد دارد و راه تقويت ارزش های دينی در جامعه را تحکيم وجه اخلاقی و رحمانی دين مبين اسلام و نظام جمهوری اسلامی ايران می داند. ايجاد پيوند ميان ميراث ايرانی-اسلامی و شوق به توسعه و پيشرفت در جامعه، پرهيز از اکراه مردم به تقيد به مرام، مسلک و رويه خاص و همچنين مبارزه با استفاده ابزاری از دين و حفظ استقلال نهادهای دينی و روحانی از حکومت تنها راه حفظ جايگاه والای دين و تداوم نقش برجسته آن در جامعه ايران است که به عنوان يکی از اصول بنيادين جنبش سبز در سرلوحه امور جای می گيرند.

۲- رمز بقای تمدن ايرانی- اسلامی همانا همزيستی و همگرايی ارزش های دينی و ملی در طول تاريخ اين سرزمين است. در اين راستا، جنبش سبز بر حفظ و تقويت ارزش های والای فرهنگ ايرانی و سرمايه های غنی انباشته شده در رسوم و مناسبت های ملی تاکيد می ورزد و در اين راه تقدس زدايی از تعصبات نابجا و آگاهی بخشی درباره ويژگی های هويت آفرين آيين های ملی و مذهبی را وجه همت خويش قرار می دهد.

۳- ملت ايران در تاريخ مبارزات خويش برای کسب آزادی و استقلال، بارها خودباوری و اتحاد بر سر اصول را به نمايش گذاشته است. جنبش سبز ملت ايران با اتکا به اين ميراث گرانبها و با تکيه بر خرد جمعی و نفی هرگونه خودمداری و خودخواهی در تلاش برای تحقق اهداف خويش، دستيابی به اجماع آگاهانه بر خصيصه های هويت آفرين و کنار گذاشتن عناصر تشتت زا را مورد نظر دارد و اين امر را تنها با تکا به عقلانيتی ميسر می داند که حاصل جمع خردهای مختلف و مبتنی بر نظام عقلانيت توحيدی باشد.

۴- جنبش سبز جنبشی ايرانی- اسلامی است که در جستجوی دستيابی به ايرانی آباد، آزاد و پيشرفته است. بر اين اساس، هر فرد ايرانی که توسل به خرد جمعی توحيدی را به عنوان مبنای تلاش برای ايجاد فردای بهتر برای ميهن خويش بپذيرد در زمره فعالان جنبش سبز به شمار می آيد. جنبش “ايران را متعلق به همه ايرانيان می داند”.

حق حاکميت مردم

۱- حاکميت مردم بر سرنوشت خويش از جمله اصول خدشه ناپذير جنبش سبز است و نهاد انتخابات به عنوان مناسب ترين شيوه تحقق اين اصل مدنظر اين جنبش قرار می گيرد. براين اساس، جنبش سبز تلاش های خود برای صيانت از آرای مردم را تا زمان استقرار نظام انتخاباتی آزاد، رقابتی، غيرگزينشی و منصفانه که شفافيت و سلامت آن کاملاقابل تضمين باشد، ادامه خواهد داد.

رای و خواست مردم منشا مشروعيت قدرت سياسی است و جنبش سبز اعمال هر گونه صلاحيت خودسرانه و گزينشی تحت عنوان نظارت استصوابی را مغاير با قانون اساسی، حق تعيين سرنوشت مردم وحقوق بنيادين آانها دانسته و با آن مبارزه ميکند.

۲- دستيابی به اهدافی چون آزادی و عدالت تنها بر پايه توجه به منافع ملی و حفظ استقلال ميسر است. جنبش سبز با آگاهی از اين امر، نسبت به هر اقدامی که برخلاف منافع ملی و ناقض اصل استقلال باشد مبارزه می کند و اين مسئله را در زمره موازين محوری خويش می داند.

ارزش های جنبش سبز

کرامت انسان ها و پرهيز از خشونت

۱- نخستين ارزش اجتماعی مدنظر جنبش سبز دفاع از کرامت انسانی وحقوق بنيادين بشر فارغ از ايدئولوژی، مذهب، جنسيت، قوميت و موقعيت اجتماعی است. استقرار و تضمين موازين حقوق بشر به عنوان يکی از مهمترين دستاوردهای بشری و حاصل خرد جمعی همه انسانها مورد تاييد و تاکيد جنبش سبز است. اين حقوق خدادادی است و هيج فرمانروا، دولت، مجلس يا قدرتی نمی تواند آنها را لغو يا به صورت ناموجه و خودسرانه محدود کند. تحقق اين امر مستلزم احترام به اصولی چون برابری، مدارا، گفتگو، حل مسالمت آميز مناقشات و صلح طلبی است که خود در پرتو ايجاد زمينه های لازم برای فعاليت آزاد رسانه های مستقل، جلوگيری از سانسور، دسترسی آزاد به اطلاعات، گسترش و تعميق جامعه مدنی، احترام به حريم خصوصی افراد، فعاليت آزادانه شبکه های اجتماعی غير دولتی و اصلاح قواعد و مقررات در جهت حذف هرگونه تبعيض ميان شهروندان امکان پذير است.

۲- جنبش سبز يک جنبش مدنی است که پرهيز از خشونت و حرکت در چارچوب موازين مبارزه مدنی را سرلوحه خويش قرار می دهد. اين جنبش با اعتقاد به اينکه “مردم” تنها قربانی خشونت در هر زمينه ای خواهند بود، گفتگو، مبارزه مسالمت آميز و توسل به راهکارهای غير خشونت آميز را ارزشی خدشه ناپذير می داند. جنبش سبز با توجه به شرايط و مقتضيات، از کليه ظرفيتهای مبارزه مسالمت آميز استفاده خواهد کرد.

عدالت، آزادی و برابری

۳- عدالت جايگاه والايی در ميان ارزش ها و آرمان های جنبش سبز به خود اختصاص می دهد. توزيع عادلانه امکانات، چه در بعد اقتصادی، سياسی، اجتماعی و چه در ابعاد ديگر حيات انسانی از جمله اهداف خدشه ناپذير جنبش سبز است که لازم است برای دستيابی به آن، تمامی تلاش های ممکن انجام شود.

گسترش عدالت در جامعه تنها در صورتی امکان پذير است که نظام حاکم بر کشور – در عرصه داخلی و خارجی- کاملا مستقل و فارغ از وابستگی به نهادها و قدرت های سياسی، طبقاتی و اقتصادی عمل کند و بتواند توسعه اقتصادی و ترقی کشور را به نحوی که رفاه و عدالت اجتماعی برای همه مردم ايران فراهم شود، تضمين کند.

۴- جنبش سبز با عنايت به لزوم تامين خواست ها و مطالبات به حق تمامی اقشار و طبقات اجتماع، بر پيوند با اقشار متوسط و کم درآمد اجتماع -که در برابر فشارهای اجتماعی/سياسی ضعيف تر هستند- تاکيد دارد. اين جنبش با الهام از اصل نهم قانون اساسی، با سلب حقوق اساسی مردم به نام حفظ استقلال و تماميت ارضی کشور مخالف است و با تاکيد بر استقلال سياسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی، يگانه راه حفظ منافع ملی و دفاع از مرزهای ميهن را “حاکميت مردم بر سرنوشت خويش” در تمامی ابعاد می داند.

۵- برقراری آزادی و برابری از اهداف انکارناپذير انقلاب اسلامی است که جنبش سبز نيز بر ضرورت دستيابی به آن تاکيد دارد. نفی هرگونه انحصار فکری، رسانه ای و سياسی و همچنين مبارزه با حذف فيزيکی هر انديشه و ديدگاه در سرلوحه اهداف جنبش سبز قرار دارد. ضروری است در اين جهت، برای رهايی مردم از هرگونه سلطه سياسی (استبداد و انحصار طلبی)، اجتماعی (تبعيض و نابرابری های اجتماعی) و فرهنگی (وابستگی و تقيد فکری) تلاش شود. جنبش سبز بر حمايت از حقوق زنان، نفی هر گونه تبعيض جنسيتی و حمايت از حقوق اقليتها و اقوام تاکيد ويژه دارد.

۶- جنبش سبز بر اين باور است که امنيت تنها امنيت دولت نيست، امنيت انسانی تک تک شهروندان ايرانی است. امنيت برای آحاد مردم بايد برقرار شود تا آزاد از ترس و رها از نياز تحت حمايت قانون زندگی کنند. مداخله نيروهای نظامی و انتظامی در امور سياسی، هر گونه دخالت افراد غير مسول در امور انتظامی و سلطه نيروهای امنيتی و انتظامی بر مقامات قضايی مخل امنيت دولت و ملت است. استقلال قوه قضاييه، عدم مداخله نيروهای نظامی در امور سياسی و اقتصادی و برخورد با سازمان دهندگان و اعضاء گروههای موسوم به لباس شخصی از خواستهای جدی جنبش سبز است.

۷- اجرای تمامی اصول قانون اساسی و به ويژه اصول ناظر بر حقوق ملت (فصل سوم) هدف و خواست تجديدناپذير و حتمی جنبش سبز است.

۸- آزادی زندانيان سياسی، رفع محدوديت های غير قانونی و نگاه امنيتی عليه فعاليت احزاب و گروهها و جنبش های اجتماعی چون جنبش زنان، جنبش دانشجويی، جنبش های کارگری، جنبش های اجتماعی و امثال آن، و همچنين محاکمه عادلانه آمران و عاملان تقلب در انتخابات، شکنجه و کشتن معترضان به نتيجه انتخابات، و افشاء و محاکمه نظريه پردازان و حاميان خشونت در لايه های مختلف حکومت از راهکارهای روشنی است که در اين زمينه بايد مورد توجه قرار گيرد.

اخلاق مداری و احترام به خلاقيت های فردی و اجتماعی

۱- با کمال تاسف بايد اذعان کرد که اتخاذ سياست های نادرست سياسی، اجتماعی، اقتصادی از سوی حاکمان به افول اخلاق و تنزل سطح سرمايه اجتماعی در جامعه منجر شده است. جنبش سبز با تاکيد بر ضرورت احيای اخلاق به مثابه فصل مشترک و پيوند دهنده حيات اجتماعی مردم ايران، در مبارزات خود برای اجرای حقوق ملت، کاملا نسبت به اصول اخلاقی پايبند خواهد بود.

۲- جنبش سبز را نه می توان يک حزب متمرکز دانست و نه مجموعه ای از افراد سازمان نايافته و بی هدف. مرور تجربه تاريخی مردم ايران نشان می دهد که آنها همواره و در بزنگاههای تاريخی، هوشياری، توانايی و درک والای خويش را به منصه ظهور رسانده اند و با تکيه بر قوای خلاقه خويش، راه را برای دستيابی به اهداف خود هموار ساخته اند.

جنبش سبز بر پايه اصول و مبادی بنيادين خود، با تکيه بر شبکه های اجتماعی بر فهم، انديشه و نوآوری های مدنی ملت ايران تکيه دارد و دستيابی به آرمان هايی چون عدالت و آزادی را به شکوفايی اين خلاقيت ها منوط می داند. شعار “هر ايرانی، يک ستاد” اينک می تواند به شعار “هر ايرانی، يک جنبش” تبديل شود.

قانون گرايی و مذاکره

۱- جنبش سبز با پيگيری اهداف و آرمان های هميشگی انقلاب اسلامی و با اتکا به بازخوانی انتقادی تحولات صورت گرفته پس از انقلاب – به خصوص در عرصه روابط ملت و دولت- برپايه ميثاق مشترک مردم ايران يعنی قانون اساسی، در پی دستيابی به آينده ای روشن برای ملت ايران است.

۲- در اين راستا، “اجرای بدون تنازل قانون اساسی” راهکار اصلی و بنيادين جنبش سبز است. اين جنبش بر اين باور است که تنها با بازگشت به قانون و الزام نهادهای مختلف به رعايت آن و برخورد با متخلفان از قانون در هر موقعيت و جايگاه، می توان از بحران های مختلفی که دامنگير شده است رهايی يافت و در راه ترقی و توسعه ميهن گام برداشت. جنبش سبز در عين حال کاملا توجه دارد که قانونگرايی به معنای استفاده ابزاری از قانون توسط حاکمان نيست. بايد شرايطی فراهم آورد تا قانون وسيله اعمال خشونت های ناروا و موهن، نقض حقوق بنيادين شهروندان قرار نگيرد و خشونت، بی عدالتی و تبعيض قانونی نشود.

۳- قوانين کشوری و از جمله قانون اساسی متونی هميشگی و تغيير ناپذير نيستند. هر ملتی اين حق را داراست که با تصحيح سير حرکتی خويش، به اصلاح در قوانين جاری اقدام کند. اما بايد توجه داشت که تنها تغيير و اصلاحی در قانون اساسی مورد پذيرش است که در فرايند مذاکره و گفتگوی اجتماعی و با مشارکت همه اقشار و گروههای اجتماعی و با پرهيز از تصلب و انحصارگرايی و زورگويی صورت پذيرد.

۴- گسترش جامعه مدنی و تقويت حوزه عمومی در زمره اصول اساسی جنبش سبز است. اين جنبش بر اين باور است که حفظ منافع ملی و دستيابی به اهداف انقلاب اسلامی و همچنين کاستن از تبعات ناخوشايند بحران موجود مستلزم مذاکره و گفتگو ميان نمايندگان گروه های مختلف فکری و سياسی است و در اين راستا از هرگونه دعوت به مذاکره و گفتگوی شفاف به منظور دفاع از حقوق مردم و حل منازعات اجتماعی استقبال می کند.

۵- اين جنبش خواهان قدرت بخشی به اقتصاد کشور در صحنه بين المللی و سرمايه گذاری و افزايش قدرت خريد مردم ايران است. جنبش سبز خواهان سياست خارجی عقلانی و عزتمند مبتنی بر تعامل شفاف و سازنده با دنيا و طرد ديپلماسی ماجراجويانه و عوام فريبانه و ارتقاء شان ملت بزرگ و تاريخی ايران در جهان است.

همراه کوچک جنبش سبز
ميرحسين موسوی

_______________
* استاد شفيعی کدکنی


 
Last edited:
May 21, 2003
19,849
147
Not The Eshaalic Goozpublic !
#2
ریدم تو دهان موسوی ، کثافت لجن با اون زنیکه گه نورد ، اول مینی ژوپ میپوشید بد شد سوسیالیست، باد حزب الهی ، حالا هم اصلا گرا ؛ ریدم تو این قهرماناتون
 

mowj

National Team Player
May 14, 2005
4,739
0
#3
خواسته های منشور پیشنهادی جنبش واقع بینانه است"





میرحسین موسوی از رهبران معترضان در ایران، بیانیه شماره ی ۱۸ خود را با عنوان "منشور پیشنهادی جنبش سبز" منتشر کرده است. نقاط قوت و ضعف این بیانیه را در گفت و گو با فواد تابان ، فعال سیاسی مقیم آلمان، بررسی کرده ایم.

میرحسین موسوی در این بیانیه با انتقاد از سرکوب معترضان توسط حکومت تصریح می کند: «توده های میلیونی ملت بزرگ امروز می بینند چه کسانی دشنه در دست به دنبال زنان، مردان، پیران و جوانان می دوند و چه کسانی با برخورداری از فرهنگی نازل، در تظاهرات و تجمع های عمومی رکیک ترین کلمات و جملات را بر زبان می آورند و مردم به جای اینها، نماهنگ های زیبا ساخته اند و پوسترهای پرمعنا به یکدیگر هدیه کرده اند.»

در این بیانیه به ریشه ها و اهداف ، راهکارهای بنیادین، هویت و ارزش های جنبش سبز به شکل جامع اشاره شده است.
گفت وگو با فواد تابان
دویچه وله: آقای تابان به نظر شما مهم ترین نکاتی که در بیانیه ۱۸ آقای موسوی ذکر شده چه مواردی است؟
فواد تابان: اگر بخواهم فهرست وار این موارد را بگویم، اولین آن این است که خود آقای موسوی تأکید کرده اند که این منشور حرف آخر نیست و آماده ی شنیدن انتقادات هستند.
نکته ی مهمی که در مقدمه ی این منشور هست، این است که آقای موسوی سعی کرده است منافع اقتصادی را که پشت حرکت جریان کودتا هست توضیح دهد و این حرکت را با آن منافع اقتصادی پیوند دهد.
تأکید بسیار برجسته ای داشته است بر تکثر و پرهیز از انحصارگرایی در جنبش سبز. باز تأکید بسیار برجسته ای داشته است بر لزوم اجرای حقوق بشر که سابقاً ما کمتر می دیدیم.
نکته ی مهم دیگر این است که علاوه بر تأکید همیشگی شان بر اجرای قانون اساسی، حق مبارزه برای اصلاح و تغییر این قانون را به رسمیت شناخته است.
در پایان نکته ای که به نظر من فوق العاده مهم است، این که دعوت کرده است به اتحاد میان همه ی جنبش های اجتماعی، کارگری، زنان، دانشجویی و تأکید بر همراهی و همگامی طبقه ی متوسط و طبقه ی زحمتکش که این به نظر من جزو مهم ترین نکات این برنامه است.

آیا در این بیانیه مواردی وجود دارد که بشود از آن به عنوان نقاط ضعف تأثیرگذار نام برد؟
طبیعتاً از دیدگاه کسی که با آقای موسوی اختلاف نظر دارد، این موارد وجود دارند. آقای موسوی همچنان در پی اجرای قانون اساسی جمهوری اسلامی است و فکر می کند با اجرای این قانون ما می توانیم به آن اهدافی که این ها مطرح می کنند برسیم و خوب، نظرات مخالفی هست که به هرحال با این قانون اساسی این امکان وجود نخواهد داشت.
یا دفاعی که آقای موسوی علی رغم همه ی انتقاداتی که به جناح حاکم می کند، از کل نظام جمهوری اسلامی می کند، به نظر من این ها نقاط انتقادی است که به خصوص از نظر نیروهای لائیک در دیدگاه ایشان وجود دارد.
ولی من فکر نمی کنم که این نقاط و این ابهامات و انتقادات مانع از این باشد که نیروهای مختلف در جنبش سبز بتوانند همکاری مؤثری با هم داشته باشند.
تا چه حد موارد ذکرشده در این بیانیه را برای جنبش اعتراضی مردم ایران در شرایط کنونی عملی می دانید؟
به نظر من همه ی این چیزهایی که آقای موسوی طرح کرده، به عنوان حداقل های جنبش سبز است و همه اش عملی است.
از آزادی زندانیان سیاسی گرفته تا برگزاری یک انتخابات آزاد و سالم که به عنوان مهم ترین موارد مطرح شده است. همه ی این ها عملی است.
به نظر من یک نکته هست که نمی شود به عملی شدنش امیدوار بود و آن هم این است که قانون اساسی جمهوری اسلامی، به تعبیر ایشان، به طور کامل اجرا شود. چون تناقضی در این قانون است که مانع می شود بخش هایی را که آقای موسوی انتظار اجرایش را دارد، در کنار اصل های دیگری مانند ولایت فقیه، بشود این ها را در جامعه ما اجرا کرد. مهم ترین مشکل این خواسته این است.
مهدی محسنی
تحریریه: رضا نیکجو
 
Last edited:

MohammadLin

Bench Warmer
Aug 9, 2004
1,696
0
#4
میر حسین و استقلال نهاد دین از حکومت
مسیح علی نژاد

http://www.rahesabz.net/story/17509/

حفظ استقلال نهادهای دینی و روحانی از حکومت تنها راه حفظ جایگاه والای دین و تداوم نقش برجسته آن در جامعه ایران است که به عنوان یکی از اصول بنیادین جنبش سبز در سرلوحه امور جای می گیرند.

همراه کوچک جنبش سبز
میر حسین موسوی

این فراز از بیانیه هجدهم را می توان فرازی متفاوت از همه بیانیه ها دانست و میرحسین اگر چه خود را همراه کوچک جنبش می نامد اما بزرگ اندیشیده است آنجا که جامعه مذهبی و سنتی ایران را نیز هشدار داده که اگر نهادهای دینی و روحانی را جدا از حکومت بخواهند این به نفع خود دین خواهد بود.
هنوز این بیانیه داغ است؛ اما آنان که داغ دخالت دین در حوزه های سیاسی هنوز بر تن و جان شان است ، گلایه آغاز کرده اند که چرا موسوی از یک سو نوشته است که:
"جنبش سبز با پذیرش تکثر درون جنبش بر استمرار حضور دین رحمانی سرشار از رحمت، شفقت، معنویت، اخلاق و تکریم انسان تاکید دارد" اما از سوی دیگر بر تکثر عقاید تأکید می کند و ایران را متعلق به همه ایرانیان می داند.
نباید توقع داشت که مبر حسین موسوی از بستری جز پایگاه دین از تکثّر و تنوع دفاع کند بسیار طبیعی است که او با تأکید بر هویت اسلامی اش از "حاکمیت ملّی" دفاع کند و جنبش را متعلق به همه ایرانیان با هر هویتی بداند و بخواند.

به گمانم، گلایه مندان نیز باید تصریح موسوی در این بیانیه بر "استقلال نهادهای دینی از حکومت" را به فال نیک بگیرند که موسوی صدای همه آنهایی که در زنجیره سبز میدان تجریش تا میدان راه آهن بودند را شنیده است؛ همان ها که در روزهای انتخابات در اردوگاه سبز بودند اما می گفتند "میان بد و بدتر، بد را انتخاب می کنند".

به عنوان یک خبرنگار و مثل بسیاری از همکارانم، در این زنجیره سبز بارها دیده ایم کسانی را که می گفتند میان بد و بدتر انتخاب می کنند. وقتی فیلمی که از ایران و از جمع همین جوانانی که زنجیره سبز ساخته بودند را با خود آوردم و در تلویزیون صدای آمریکا پخش شد و یکی از همین سبزها را با همین جمله معروف در زنجیره سبز نشان می داد، یکی از سبزها پس از تماشای فیلم با احساس مسئولیتی قابل احترام نوشت: "کاش این قسمت از فیلم را منتشر نمی کردید، مبادا فردا یاران ضرغامی در بیست و سی، همین بخش از حرف های آن جوانی که می گوید موسوی، انتخاب او میان بد و بدتر است را نشان دهد و بگوید جنبش سبزی ها باوری به موسوی ندارند و از او تنها به عنوان ابزاری برای ضدیت خود با جمهوری اسلامی بهره می برند و این ممکن است حتی بی حرمتی به موسوی باشد؛ وقتی شما در اوج نقدی که به او می شود از میان هواداران او صدای جوانی را پخش می کنید که می گوید باوری به موسوی ندارد و تنها میان بد و بدتر او را برگزیده است
امروز وقتی در بیانیه موسوی همین جمله معروف را این بار به نقل از خود میرحسین شنیده ام باورم شد که این مرد دارد ثابت می کند که مقدس ساختن از خود هرگز در تعریف سبز بودن نمی گنجد.
باورم شد که موسوی همانند احمدی نژاد دچار توهم هاله نور و خود برتر بینی نیست.
باورم شد که از پسوند «ترین» در کنار صفت هایی که به کار می برد خبری نیست؛ «بهترین دولت»، «بیشترین پیشرفت»، «منحصر به فردترین کابینه»، «پاک ترین دولت»، «خادم ترین وزرا»، «آزادترین کشور دنیا»، این ها صفت های آشنایی است که رییس دولت کودتا به کرات از آن بهره جسته است اما موسوی خوب می داند کیست و چیست و کجا ایستاده است.
باورم شد که میرحسین از خود قهرمان نمی سازد و اجازه مقدس ساختن خود را به هواداران نیز نمی دهد.
می داند اگر جوانی در گوشه خیابان، پیشانی بند سبز بسته می گوید: « میان بد و بدتر، موسوی را انتخاب می کنم»، این واقعیت جامعه است و چنان زیبا سر تعظیم در برابر این واقعیت فرود می آورد که سبز را معنای دوباره می بخشد؛ سبز یعنی شنیدن صدای ساده ترین عضو یک خانه و پذیرفتن واقعیت یک جامعه حتی اگر فرسنگ ها با باور درونی مان فاصله داشته باشد.
میرحسین این روزها خوب شنیده است صدای بخش هایی از مردم زخم دیده از یک حکومت دینی را که از دین و مذهب بریده اند و آنگاه با شکنجه و تجاوز و قتل در زندان مواجه شده اند و بیش از پیش نسبت به دخالت دین در حکومت رنجیده خاطر شده اند. وقتی میر حسین صدای مردم را در زنجیره های سبز ایام انتخابات شنیده است (همان ایامی که فصل غرور است و معمولا نامزدها کر می شوند و همه حرف ها را نمی شنوند) می توان مطمئن شد که پس از انتخابات نیز حتما صدای بخشی از آنها را شنیده است که به زمین و زمانِ حاکمان دینی بد می گویند.

رنج می کشد وقتی می بیند میان اسلام او با اسلامی که این روزها توسط مسئولان و حاکمان جمهوری اسلامی ابزار سیاستِ تثبیت و بقای قدرت می شود، فرسنگ ها فاصله است.
... وقتی می بیند در میان شیعیان حزب الله لبنان، دختران گیسو رها کرده در باد ایستاده اند و در ایران دختران، به جرم دو تار موی رها شده بر پیشانی، ممکن است همه زندگی شان بر باد رود. در ترکیه دختران با اختیار، حجاب کامل بر می گزینند و "نیم حجاب" اساسا مفهومی ندارد اما در ایران دخترانی که نیمه و رها روسری بر سر می کنند، برگه های جریمه از نیروی انتظامی دریافت می کنند و با سر و روی خونین سوار خودروهای گشت ارشاد، گاهی هم به زور می روند در گوشه ای دیگر از همین شهر با ماموران مدعی مسلمانی و هیز شهر نا امنی را تجربه می کنند.

در این میان اما، گوهر این بیانیه همان صداقت همیشگی موسوی است؛
یکی از کسانی که به میرحسین رای داده است، می گوید: "رسما کافرم به دین این وطن فروشان. با اکراه به موسوی رای داده ام، مدام امام امام می کند و صدای اسلام اسلام او هم که از احمدی نژاد بلندتر است. حداقل احمدی نژاد می آید در تلویزیون می گوید با حجاب دختران کاری ندارد اما میرحسین جرات گفتن همین را هم ندارد..."

می گویم؛ پس چرا به موسوی رای داده ای؟ خب به همان احمدی نژاد رای می دادی تا به قول خیلی ها "کار یک سره می شد".
می گوید: "تنها یک تفاوت در این دو باعث شد تصمیمی بگیرم که حالا از تصمیمم نه تنها پشیمان نیستم بلکه افتخار هم می کنم؛ میرحسین درست زمانی که می داند امام امام گفتنِ او ممکن است رای بخش زیادی از نسل جوان جامعه را از او برگرداند، به دروغ به منتقد امام تبدیل نشد و در فیلم تبلیغاتی اش هم نقش بازی نکرد، همان نخست وزیر امام ظاهر شد با همان مارش جنگ و قیافه ای که.... ولی احمدی نژاد یک روزهای انتخابات گفت: “مشکل ما حجاب دختران ما و پوشش آنها نیست” تا رأی بیاورد اما فردا که رأی آورد در همه خیابان های تهران انگار مشکلی مهم تر از حجاب و پوشش نبود و کار اصلی مأموران این بود که یا تذکر دهند یا بازداشت کنند... موسوی یک خصوصیت خوب اگر داشته باشد که می تواند من کافر را مومن کند، همین است که دروغ نمی گوید".
به فراز مهم بیانیه اش دوباره نگاه می کنم و می خوانم: "قوانین کشوری و از جمله قانون اساسی متونی همیشگی و تغییر ناپذیر نیستند. هر ملتی این حق را داراست که با تصحیح سیر حرکتی خویش، به اصلاح در قوانین جاری اقدام کند. اما باید توجه داشت که تنها تغییر و اصلاحی در قانون اساسی مورد پذیرش است که در فرایند مذاکره و گفتگوی اجتماعی و با مشارکت همه اقشار و گروههای اجتماعی و با پرهیز از تصلب و انحصارگرایی و زورگویی صورت پذیرد".
کاش گلایه مندان هم، همه کلمه های این بیانیه را نه جدا جدا، که در کنار هم، دوباره می خواندند.
 

shahinc

Legionnaire
May 8, 2005
6,745
1
#5
ریدم تو دهان موسوی ، کثافت لجن با اون زنیکه گه نورد ، اول مینی ژوپ میپوشید بد شد سوسیالیست، باد حزب الهی ، حالا هم اصلا گرا ؛ ریدم تو این قهرماناتون
Really ? Did she ever wear short skirt ? I thought she was student of Shariati.
 
Oct 16, 2002
39,533
1,513
DarvAze DoolAb
www.iransportspress.com
#6
جنبش سبز بر پايه اصول و مبادی بنيادين خود، با تکيه بر شبکه های اجتماعی بر فهم، انديشه و نوآوری های مدنی ملت ايران تکيه دارد و دستيابی به آرمان هايی چون عدالت و آزادی را به شکوفايی اين خلاقيت ها منوط می داند

Wishful thinking. As unreal and superstitious as wishing for Emam Zman's return.

Sorry but this don't cut it.
 

mowj

National Team Player
May 14, 2005
4,739
0
#8
A summery from BBC


منشور پیشنهادی موسوی برای 'جنبش سبز'

میرحسین موسوی، یکی از رهبران جنبش اعتراضی مخالفان دولت در ایران در سالگرد راهپیمایی بزرگ مخالفان در روز ۲۵ خرداد سال ۱۳۸۸، متن منشور پیشنهادی خود را برای این جنبش منتشر کرد.
در این متن که امروز سه شنبه (۲۵ خرداد، ۱۵ ژوئن) در سایت کلمه منتشر شد، جنبش اعتراضی ایران موسوم به "جنبش سبز" جنبشی معرفی می شود که در اعتراض به مسائلی همچون تخلفات انتخاباتی، ظهور "گرایشات تمامیت خواهانه" در مسئولان حکومتی، نقض حقوق شهروندان، سوء مدیریت دولت، گسترش فقر، "قانون ستیزی برخی مجریان قانون"، "ماجراجویی های عوامفریبانه در تعاملات بین المللی" و "فراموشی تدریجی و دردناک اخلاق و معنویت برای قدرت" شکل گرفته است.
به نوشته آقای موسوی، جنبش اعتراضی امروز در ایران تداوم انقلاب مشروطیت، جنبش ملی شدن نفت و انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ است و خود را اصلاح گر نظام جمهوری اسلامی می داند و برای این کار در چارچوب قانون اساسی و با احترام به نظر و رأی مردم حرکت می کند.
آقای موسوی تأکید کرده است که تنها با تأکید بر اصول حداقلی و مطالبات مشترک همه نیروهای تحول خواه ایران است که می توان "چتر فراگیر جنبش" را حفظ کرد.
او نوشته است که این جنبش اجتماعی، خود را از خطا مبری نمی داند و از گسترش فضای نقد و گفت و گو، هم در میان هواداران جنبش و هم میان هواداران و مخالفان جنبش استقبال می کند.
به نوشته آقای موسوی: "دشمنی و کینه توزی با بدنه اجتماعی هیچ بخشی از جامعه، جایی در جنبش ندارد و تلاش برای گفت و گو و تعامل با رقبا و مخالفان در فضایی سالم و آگاهی بخشی درباره اهداف و اصول جنبش وظیفه همه افرادی است که خود را آگاهانه در زمره فعالان جنبش سبز می انگاراند؛ ما همه ایرانی هستیم و ایران متعلق به همه ما است".
او از یک سو ضمن پذیرش وجود تکثر در درون جنبش اعتراضی ایران، بر "استمرار حضور دین رحمانی" تأکید می کند، و از سوی دیگر می گوید که تنها راه حفظ جایگاه دین در جامعه، پرهیز از "اکراه مردم به تقید" و حفظ استقلال نهادهای دینی و روحانی از حکومت است.

آقای موسوی همچنین بر لزوم حفظ و تقویت ارزش های فرهنگ ایران و آداب و رسوم ملی تأکید می کند.


"طبیعی است که متن پیشنهادی نتواند پاسخگوی همه سلیقه ها و مطالبات باشد. دلگرمی این همراه کوچک برای این معضل، راه حلی بود که تعدادی از رای دهندگان در آستانه انتخابات سال گذشته پیدا کردند. در زنجیره سبز میدان تجریش تا میدان راه آهن بودند کسانی که می گفتند میان بد و بدتر، بد را انتخاب می کنند و این انتخاب پیوستگی آن زنجیره محکم به یاد ماندنی را ممکن ساخت. اصلاح واقعی از همین تمیز و مسئولیت پذیری برای انتخاب این و یا آن شروع می شود. "
میرحسین موسوی

در بخشی از منشور پیشنهادی او آمده است: "حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش از جمله اصول خدشه ناپذیر جنبش سبز است و نهاد انتخابات به عنوان مناسب ترین شیوه تحقق این اصل مدنظر این جنبش قرار می گیرد. بر این اساس جنبش سبز تلاش های خود برای صیانت از آزادی مردم را تا زمان استقرار نظام انتخاباتی آزاد، رقابتی، غیرگزینشی و منصفانه که شفافیت و سلامت آن کاملا قابل تضمین باشد، ادامه خواهد داد".
او "رأی و خواست ملت" را منشأ مشروعیت قدرت سیاسی دانسته و "جنبش سبز" را مخالف نظارت استصوابی شورای نگهبان معرفی کرده و نوشته است که هواداران این جنبش با نظارت استصوابی مبارزه خواهند کرد.
آقای موسوی روش مبارزه جنبش اعتراضی ایران را مبارزه "مسالمت آمیز" و "مدنی" دانسته و تأکید کرده است که "جنبش سبز با توجه به شرایط و مقتضیات، از کلیه ظرفیت های مبارزه مسالمت آمیز استفاده خواهد کرد
".
حقوق بشر

در بخش دیگری از منشور پیشنهادی آقای موسوی، بر ضرورت دفاع از کرامت انسانی و حقوق بنیادین بشر، فارغ از ایدئولوژی، مذهب، جنسیت، قومیت و موقعیت اجتماعی تأکید شده و آمده است: "استقرار و تضمین موازین حقوق بشر به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای بشری و حاصل خرد جمعی همه انسان ها مورد تأیید و تأکید جنبش سبز است و این حقوق خدادادی است و هیچ فرمانروا، دولت، مجلس یا قدرتی نمی تواند آنها را لغو یا به صورت ناموجه و خودسرانه محدود کند".
تلاش برای تأمین عدالت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، استقلال، لزوم پیوند با اقشار کم درآمد، نفی انحصار فکری و حمایت از حقوق زنان و اقلیت ها از جمله اهدافی است که آقای موسوی برای جنبش سبز در نظر گرفته است.
او همچنین مطالبه اجرای تمامی اصول قانون اساسی (به ویژه اصول ناظر بر حقوق ملت)، عدم مداخله نیروهای نظامی در امور سیاسی و اقتصادی، آزادی زندانیان سیاسی، رفع محدودیت علیه فعالیت احزاب، گروه ها و جنبش های اجتماعی و "محاکمه عادلانه آمران و عاملان تقلب در انتخابات و شکنجه و کشتن معترضان به نتیجه انتخابات" را در منشور پیشنهادی خود برای جنبش اعتراضی ایران قرار داده است.
آقای موسوی بار دیگر تأکید کرده است که قانون اساسی و قوانین موضوعه قابل تغییر هستند، اما این تغییر تنها از طریق فرایند گفت و گوی اجتماعی امکان پذیر است.​
 

mowj

National Team Player
May 14, 2005
4,739
0
#9
بیانیه ی ۱۸ موسوی، به سوی انسجام بیشتر جنبش سبز


• موسوی در این بیانیه، اصلاح طلبی شناخته شده ی چندین ساله ی گذشته را پشت سر گذاشته و تصویری تازه از اصلاح طلبی ارایه داده است. تصویری که وجه مشخصه ی اصلی آن، دعوت دیکتاتورها به رعایت حقوق مردم و اجرای قانون نیست و از انحصارگرایی رایج در جنبش اصلاح طلبی تاکنونی هم نشانی نمی توان در آن یافت. کسانی که همچنان به تحولات رادیکال و تغییر اعتقاد دارند، نباید به ستیز با این اصلاح طلبی برخیزند و از آن پشتیبانی نکنند ...



اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
سه شنبه ۲۵ خرداد ۱٣٨۹ - ۱۵ ژوئن ۲۰۱۰


اخبار روز: در روزی عزیز برای ایرانیان، ۲۵ خرداد، سالروز راهپیمایی چند میلیونی مردم تهران، میرحسین موسوی بیانیه ی شماره ی ۱٨ خود را تحت عنوان «منشور جنبش سبز» منتشر کرده است. از نظر ما این بیانیه یکی از محکم ترین و موثرترین بیانیه های موسوی است که به عنوان سندی کارگشا در جنبش سبز می تواند به یادگار بماند.
موسوی در این بیانیه، اصلاح طلبی شناخته شده ی چندین ساله ی گذشته را پشت سر گذاشته و تصویری تازه از اصلاح طلبی ارایه داده است. تصویری که وجه مشخصه ی اصلی آن، دعوت دیکتاتورها به رعایت حقوق مردم و اجرای قانون نیست و از انحصارگرایی رایج در جنبش اصلاح طلبی تاکنونی هم نشانی نمی توان در آن یافت. کسانی که همچنان به تحولات رادیکال و تغییرات اساسی اعتقاد دارند، نباید به ستیز با این اصلاح طلبی برخیزند و از آن پشتیبانی نکنند.
موسوی اکنون می داند و به صراحت می گوید که در پشت پرده ی دیکتاتوری حاکم بر ایران، منافع میلیاردی باندی نهفته است که اکنون بر سر کار است. دیکتاتوری خون ریز امروز به وجود آمده است تا از این منافع میلیاردی پاسداری کند و ثروت ملی ایران را به غارت ببرد. یکی از درخشان ترین فرازهای بیانیه ی جدید موسوی صراحت او در افشای منافع اقتصادی عظیمی است که سلطه گران با برقراری استبدادی خونین از طریق غارت ثروت های ملی کشور ما می برند. افشای پیوند باندهای اقتصادی، نظامی و مافیایی در بیانیه ی موسوی به صراحت مطرح شده است و از همین روست که او به درستی از نصیحت این باند نظامی – اقتصادی – مافیایی به رعایت حقوق مردم – که ناشدنی است – دست برداشته و توجه خود را بیشتر از هر وقت بر گسترش جنبش سبز برای پاسداری از حقوق ملی و دموکراتیک مردم ایران قرار داده است.
مهم ترین فرازهای منشور موسوی را می توان در نکات زیر جستجو کرد:
او تاکید می کند، منشور منتشر شده از سوی او «حرف آخر» نیست و فضا برای طرح ایده های تازه تر، متفاوت و انتقادی باز است و بر اساس آن می توان منشور بهتری نوشت.
او بر پیوند مافیای اقتصادی و نظامی و امنیتی تصریح می کند و منافع اقتصادی نامشروع و غارتگرانه ی باند حاکم را در برقراری استبدادی خونین افشا می کند.
او برخلاف رویه ی تاکنونی بسیاری از اصلاح طلبان به طور صریح بر تکثر و چند صدایی جنبش سبز تاکید می کند و نسبت به انحصارگرایی در آن هشدار می دهد.
موسوی در بیانیه ی خود تاکید روشنی بر اصول جهانی و خدشه ناپذیر حقوق بشر و لزوم اجرای آن ها می کند.
منشور موسوی، مبارزه برای اصلاح و تغییر قانون اساسی جمهوری اسلامی را به رسمیت می شناسد.
از نکات بسیار مهم این بیانیه تاکید دوباره و صریح او بر اتحاد جنبش های اجتماعی نظیر جنبش های کارگری، زنان، منطقه ای و دانشجویی است.
موسوی با صراحت بیشتری بر همکاری و همگامی طبقات متوسط و زحمتکش جامعه تاکید می کند و آن ها را به اتحاد فرا می خواند.
او خود می داند که در نظر بسیاری از مردم ایران انتخابی در برابر «بدتر» بوده است، وقتی به زنجیره ی انسانی از میدان راه آهن تا تجریش اشاره می کند. او انتخاب بسیاری از کسانی را که به او بر اساس چنین دیدگاهی رای دادند، به رسمیت می شناسد.
طرح این مواضع در شرایطی که وی زیر بیشترین فشارها از طرف یکی از خونخوارترین و وحشی ترین نظام های معاصر دنیا قرار دارد، قابل تقدیر است و ما به سهم خود به این شجاعت و ایستادگی درود می فرستیم.

در عین حال موسوی همان گونه که خود بارها و از جمله در همین منشور نیز تاکید کرده است، با تفکرات دیگر، به ستیز بر نمی خیزد. بسیاری از نیروهای لائیک و رادیکال جامعه ی ایران، همچنان اختلاف نظرهای جدی با تفکرات ارایه شده از سوی میرحسین موسوی دارند. آن جا که وی همچنان به نظام جمهوری اسلامی ابراز وفاداری می کند، از حکومت دین بر جامعه انتقاد نمی کند و خواهان اجرای «بدون تنازل» قانون اساسی جمهوری اسلامی است، از جمله مواردی است که نیروهای دموکرات – لائیک اپوزیسیون با او اختلافات عمیق دارند.
اگر او در بندی از بیانیه ی خود «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» را راهکار اصلی و بنیادین جنبش سبز اعلام می کند، ما می توانیم با بند دیگری از بیانیه ی او همراه شویم که می گوید: «قوانین کشوری و از جمله قانون اساسی متونی همیشگی و تغییر ناپذیر نیستند. هر ملتی این حق را داراست که با تصحیح سیر حرکتی خویش، به اصلاح در قوانین جاری اقدام کند. اما باید توجه داشت که تنها تغییر و اصلاحی در قانون اساسی مورد پذیرش است که در فرایند مذاکره و گفتگوی اجتماعی و با مشارکت همه اقشار و گروههای اجتماعی و با پرهیز از تصلب و انحصارگرایی و زورگویی صورت پذیرد». به این ترتیب ما می توانیم نیروی خود را در مبارزه با دیکتاتوری خون ریز مشترک کنیم.
اگر او همچنان از جمهوری اسلامی دفاع کند، ما می توانیم در آن جا با او همراه شویم که «حفظ استقلال نهادهای دینی و روحانی از حکومت» را «تنها راه حفظ جایگاه والای دین و تداوم نقش برجسته آن در جامعه ایران» می داند، و به این ترتیب نیروی خود را در مبارزه با دیکتاتوری خون ریز مشترک کنیم.
اگر جنبش سبز و دموکراتیک مردم ایران، جنبشی متکثر و چندصدایی است، این به آن معنی است که رهروان آن در بسیاری موارد دارای دیدگاه ها و نظرات گوناگون، مختلف و متضادی هستند. این حق باید برای همه و از جمله میرحسین موسوی و طرفداران او به رسمیت شناخته شود. بیانیه ی موسوی این چندگانگی را پذیرفته و با رد انحصارگرایی، و آن گونه که او گفته «تاکید بر اصول حداقلی و مطالبات مشترک و ایجاد تعامل و هماهنگی میان همه نیروها»، «علی رغم داشتن هویت مستقل با پذیرش تکثر در درون جنبش» پاره های مختلف جنبش سبز را دعوت کرده است «زیر چتر فراگیر جنبش در کنار یکدیگر قرار» گیرند. ما بر این باوریم باید از چنین سیاستی استقبال کرد و فکر می کنیم در مبارزه ی مشترک با رژیمی خون اشام و سرکوبگر، مشترکات بسیاری است که نیروهای سیاسی دموکرات و خواهان تغییر را به هم پیوند می دهد.
بر این پایه است که به نظر ما بیانیه ی موسوی به همه ی نیروهای جنبش دموکراتیک و سبز در ایران کمک می کند مبارزه ی مشترکی را برای فتح «منطقه ی خاکستری» - توده ی مردد – و به زانو درآوردن حکومت خون ریز، به پیش ببرند.
 

mowj

National Team Player
May 14, 2005
4,739
0
#10
I could never imagine the very "left" editors of "Akhbar Rouz" to support Mr Mousavi as they have done wih today's editorial release.

Long live a Democratic Republic of Iran

بیانیه ی ۱۸ موسوی، به سوی انسجام بیشتر جنبش سبز



• موسوی در این بیانیه، اصلاح طلبی شناخته شده ی چندین ساله ی گذشته را پشت سر گذاشته و تصویری تازه از اصلاح طلبی ارایه داده است. تصویری که وجه مشخصه ی اصلی آن، دعوت دیکتاتورها به رعایت حقوق مردم و اجرای قانون نیست و از انحصارگرایی رایج در جنبش اصلاح طلبی تاکنونی هم نشانی نمی توان در آن یافت. کسانی که همچنان به تحولات رادیکال و تغییر اعتقاد دارند، نباید به ستیز با این اصلاح طلبی برخیزند و از آن پشتیبانی نکنند ...



اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
سه شنبه ۲۵ خرداد ۱٣٨۹ - ۱۵ ژوئن ۲۰۱۰


اخبار روز: در روزی عزیز برای ایرانیان، ۲۵ خرداد، سالروز راهپیمایی چند میلیونی مردم تهران، میرحسین موسوی بیانیه ی شماره ی ۱٨ خود را تحت عنوان «منشور جنبش سبز» منتشر کرده است. از نظر ما این بیانیه یکی از محکم ترین و موثرترین بیانیه های موسوی است که به عنوان سندی کارگشا در جنبش سبز می تواند به یادگار بماند.
موسوی در این بیانیه، اصلاح طلبی شناخته شده ی چندین ساله ی گذشته را پشت سر گذاشته و تصویری تازه از اصلاح طلبی ارایه داده است. تصویری که وجه مشخصه ی اصلی آن، دعوت دیکتاتورها به رعایت حقوق مردم و اجرای قانون نیست و از انحصارگرایی رایج در جنبش اصلاح طلبی تاکنونی هم نشانی نمی توان در آن یافت. کسانی که همچنان به تحولات رادیکال و تغییرات اساسی اعتقاد دارند، نباید به ستیز با این اصلاح طلبی برخیزند و از آن پشتیبانی نکنند.
موسوی اکنون می داند و به صراحت می گوید که در پشت پرده ی دیکتاتوری حاکم بر ایران، منافع میلیاردی باندی نهفته است که اکنون بر سر کار است. دیکتاتوری خون ریز امروز به وجود آمده است تا از این منافع میلیاردی پاسداری کند و ثروت ملی ایران را به غارت ببرد. یکی از درخشان ترین فرازهای بیانیه ی جدید موسوی صراحت او در افشای منافع اقتصادی عظیمی است که سلطه گران با برقراری استبدادی خونین از طریق غارت ثروت های ملی کشور ما می برند. افشای پیوند باندهای اقتصادی، نظامی و مافیایی در بیانیه ی موسوی به صراحت مطرح شده است و از همین روست که او به درستی از نصیحت این باند نظامی – اقتصادی – مافیایی به رعایت حقوق مردم – که ناشدنی است – دست برداشته و توجه خود را بیشتر از هر وقت بر گسترش جنبش سبز برای پاسداری از حقوق ملی و دموکراتیک مردم ایران قرار داده است.
مهم ترین فرازهای منشور موسوی را می توان در نکات زیر جستجو کرد:
او تاکید می کند، منشور منتشر شده از سوی او «حرف آخر» نیست و فضا برای طرح ایده های تازه تر، متفاوت و انتقادی باز است و بر اساس آن می توان منشور بهتری نوشت.
او بر پیوند مافیای اقتصادی و نظامی و امنیتی تصریح می کند و منافع اقتصادی نامشروع و غارتگرانه ی باند حاکم را در برقراری استبدادی خونین افشا می کند.
او برخلاف رویه ی تاکنونی بسیاری از اصلاح طلبان به طور صریح بر تکثر و چند صدایی جنبش سبز تاکید می کند و نسبت به انحصارگرایی در آن هشدار می دهد.
موسوی در بیانیه ی خود تاکید روشنی بر اصول جهانی و خدشه ناپذیر حقوق بشر و لزوم اجرای آن ها می کند.
منشور موسوی، مبارزه برای اصلاح و تغییر قانون اساسی جمهوری اسلامی را به رسمیت می شناسد.
از نکات بسیار مهم این بیانیه تاکید دوباره و صریح او بر اتحاد جنبش های اجتماعی نظیر جنبش های کارگری، زنان، منطقه ای و دانشجویی است.
موسوی با صراحت بیشتری بر همکاری و همگامی طبقات متوسط و زحمتکش جامعه تاکید می کند و آن ها را به اتحاد فرا می خواند.
او خود می داند که در نظر بسیاری از مردم ایران انتخابی در برابر «بدتر» بوده است، وقتی به زنجیره ی انسانی از میدان راه آهن تا تجریش اشاره می کند. او انتخاب بسیاری از کسانی را که به او بر اساس چنین دیدگاهی رای دادند، به رسمیت می شناسد.
طرح این مواضع در شرایطی که وی زیر بیشترین فشارها از طرف یکی از خونخوارترین و وحشی ترین نظام های معاصر دنیا قرار دارد، قابل تقدیر است و ما به سهم خود به این شجاعت و ایستادگی درود می فرستیم.

در عین حال موسوی همان گونه که خود بارها و از جمله در همین منشور نیز تاکید کرده است، با تفکرات دیگر، به ستیز بر نمی خیزد. بسیاری از نیروهای لائیک و رادیکال جامعه ی ایران، همچنان اختلاف نظرهای جدی با تفکرات ارایه شده از سوی میرحسین موسوی دارند. آن جا که وی همچنان به نظام جمهوری اسلامی ابراز وفاداری می کند، از حکومت دین بر جامعه انتقاد نمی کند و خواهان اجرای «بدون تنازل» قانون اساسی جمهوری اسلامی است، از جمله مواردی است که نیروهای دموکرات – لائیک اپوزیسیون با او اختلافات عمیق دارند.
اگر او در بندی از بیانیه ی خود «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» را راهکار اصلی و بنیادین جنبش سبز اعلام می کند، ما می توانیم با بند دیگری از بیانیه ی او همراه شویم که می گوید: «قوانین کشوری و از جمله قانون اساسی متونی همیشگی و تغییر ناپذیر نیستند. هر ملتی این حق را داراست که با تصحیح سیر حرکتی خویش، به اصلاح در قوانین جاری اقدام کند. اما باید توجه داشت که تنها تغییر و اصلاحی در قانون اساسی مورد پذیرش است که در فرایند مذاکره و گفتگوی اجتماعی و با مشارکت همه اقشار و گروههای اجتماعی و با پرهیز از تصلب و انحصارگرایی و زورگویی صورت پذیرد». به این ترتیب ما می توانیم نیروی خود را در مبارزه با دیکتاتوری خون ریز مشترک کنیم.
اگر او همچنان از جمهوری اسلامی دفاع کند، ما می توانیم در آن جا با او همراه شویم که «حفظ استقلال نهادهای دینی و روحانی از حکومت» را «تنها راه حفظ جایگاه والای دین و تداوم نقش برجسته آن در جامعه ایران» می داند، و به این ترتیب نیروی خود را در مبارزه با دیکتاتوری خون ریز مشترک کنیم.
اگر جنبش سبز و دموکراتیک مردم ایران، جنبشی متکثر و چندصدایی است، این به آن معنی است که رهروان آن در بسیاری موارد دارای دیدگاه ها و نظرات گوناگون، مختلف و متضادی هستند. این حق باید برای همه و از جمله میرحسین موسوی و طرفداران او به رسمیت شناخته شود. بیانیه ی موسوی این چندگانگی را پذیرفته و با رد انحصارگرایی، و آن گونه که او گفته «تاکید بر اصول حداقلی و مطالبات مشترک و ایجاد تعامل و هماهنگی میان همه نیروها»، «علی رغم داشتن هویت مستقل با پذیرش تکثر در درون جنبش» پاره های مختلف جنبش سبز را دعوت کرده است «زیر چتر فراگیر جنبش در کنار یکدیگر قرار» گیرند. ما بر این باوریم باید از چنین سیاستی استقبال کرد و فکر می کنیم در مبارزه ی مشترک با رژیمی خون اشام و سرکوبگر، مشترکات بسیاری است که نیروهای سیاسی دموکرات و خواهان تغییر را به هم پیوند می دهد.

بر این پایه است که به نظر ما بیانیه ی موسوی به همه ی نیروهای جنبش دموکراتیک و سبز در ایران کمک می کند مبارزه ی مشترکی را برای فتح «منطقه ی خاکستری» - توده ی مردد – و به زانو درآوردن حکومت خون ریز، به پیش ببرند.
 

ChaharMahal

Elite Member
Oct 18, 2002
16,563
261
#11
sometimes a speech is all man has.

so far has mousavi has actually impressed me. He has not acted like a pushover such as khatami.

do I wish that he was as blunt as karoobi yes. but then again you don't get all you want in any given leader. you don't get intelect and writing skills from karoobi but you get blunt attitude.
 

spanx

Bench Warmer
Dec 19, 2005
1,310
0
#12
Chera hamatoon rikhtin sareh in yaroo baba ... LOL

khob rast migeh digeh ...

“فاما الزبد فيذهب جفاء و اما ما ينفع الناس فيمکث فی الارض"

w/e the fuck that means ... yeki nist begeh cool it down on the Arabic mofo ... that shit don't fly no mo
 

Attachments

Ardesheer

Bench Warmer
Jun 30, 2005
1,580
1
#13
This guy can't lead his ass. Enough of this BS. He is a thing of the past and a tool to change the government. He wants to separate religion from the government, and then he throws this kind of shit in his letters:

تلک الدار الاخرة نجعلها للذين لا يريدون علوا فی الارض و لا فسادا و العاقبة للمتقين”

Huh!!! Beh gholeh Samad Agha "In chi migeh?"
 
Jan 23, 2003
3,619
0
#14
Hey Mousavi,

Shut the fuck up and actually do something. Neshaste to khone poshte sare ham nameh minvise!

Only speeches!


:--closed:
what do you propose he does?

Mousavi may well end up losing this battle and become a "mohreyeh sookhteh" for good.

However he knows what tools he has at hand and more importantly what he is up against much better than you and I. So whatever action he takes or doesnt take, although may not bear fruit, are more calculated than our suggestions.
 
Oct 18, 2002
11,593
3
#15
He is talking to an audience of various backgrounds and views.
Keep in mind that the kind of slogans and statements that you want to hear, have already been tried by countless number of opposition leaders outside the country over 30 years to no effect. He can repeat those words and effectively join an army of diaspora opposition leaders, or try something different.
 
Oct 16, 2002
39,533
1,513
DarvAze DoolAb
www.iransportspress.com
#16
He is talking to an audience of various backgrounds and views.
Keep in mind that the kind of slogans and statements that you want to hear, have already been tried by countless number of opposition leaders outside the country over 30 years to no effect. He can repeat those words and effectively join an army of diaspora opposition leaders, or try something different.
The kind of slogans and statements that I personally want to hear have never been tried by anyone inside Iran, let alone someone with Mousavi's credentials and support.

A few retarded TV personalities in LA should not be our point of reference to Mousavi's level of success.
 

shahinc

Legionnaire
May 8, 2005
6,745
1
#17
or try something different.....
How has this working out over the last year ?

Did this method really attracted new people from different classes of life to the green over the past year? Or is the movement still limited to the social class that it was born from?

Isn't he pushing some of more radical green supporters to the side and alienating them further by messages like this ?
 
Oct 18, 2002
11,593
3
#18
The kind of slogans and statements that I personally want to hear have never been tried by anyone inside Iran, let alone someone with Mousavi's credentials and support.
True, but if he repeats those words, he will be quickly forced to join the legion of opposition leaders outside Iran. As if we didn't have enough of them already.

I am as critical of Mousavi as you probably are; however his statements are not my concern. I think they are fine, considering the situation. The problem I have is that at this point his statements have no backing for any practical development. I share Nikahang's concern: that we may end up reading Mousavi's 300th statement on the 10th anniversary of the election. Until no practical strategy is developed, statements have no force regardless of the content.
 
Oct 18, 2002
11,593
3
#19
How has this working out over the last year ?

Did this method really attracted new people from different classes of life to the green over the past year? Or is the movement still limited to the social class that it was born from?

Isn't he pushing some of more radical green supporters to the side and alienating them further by messages like this ?
Shahin jan, see my response to BT. I am as critical of Green strategies as you are. However the content of his statements are not the problem, IMO. The content should be based on the strategy, not for record in history.
 
Jun 18, 2005
10,889
5
#20
So what should Mousavi do?

How about lead for starters. Be brave and courageous. Have a plan. Stop boring people. Stop talking about that goh Khomeini. Fuck Khomeini and his son. Stop using Arabic crap in your letters. Who is the letter written to? Iranians or Arabs...