اولین کارگردان صنعت نفت از انگلیسی ها ورزشی تازه یاد گرفتند، اما آن را به شیوه خودشان بازی کردند، سبکی که جمعی از شورانگیزترین فوتبالیست ها و تیم های باشگاهی را تقدیم کرده است. حدود یک قرن پیش پابرهنه ها با مثانه بادکرده گاو که تکه پارچه دورش آن را شبیه توپ کرده بود، روی زمین تفتیده خوزستانبازی می کردند؛ انگلیسی ها را به ایران آوردند، در خوزستان هم همان بودند که این بازی را به مردم محلی یاد دادند. حال با گذشت حدود یکصد سال از آغاز در جنوب همچنان تیم ملی ایران به ستاره های خوزستانی محتاج است.
باشگاه های این استان در رقابت های لیگ چنان قدر هستند که همین دو فصل پیش، استقلال این استان فاتح رقابت ها شد؛ اما فوتبال خوزستان بضاعتش همینی نیست که می بینیم. روزی روزگاری خوزستانی ها اسکلت بندی اصلی تیم های ملی فوتبال ایران را در رده های مختلف تشکیل می دادند. تیم های باشگاهی آن معدن رگه های طلایی بودند که تکنیک و شور را به تماشاچیان هدیه می دادند. با این حال جنس فوتبال خوزستانی ها با همه ایران تفاوت دارد؛ معجونی از نفت، گرما و احساسات ناب
.
پیوند نفت
اگر در طول عقب برویم، در می یابیم یکی از عوامل تاثیرگذار در خوزستان وجود نفت بود؛ اگر نفت در آن جا کشف نمی شد، چه سرنوشتی در انتظار اهواز، آبادان و مسجدسلیمان بود. جز این، نمی توان از تاثیر فرهنگی که مهندسان و مستشاران انگلیسی بر خوزستان و سبک زندگی مردم آن جا گذاشتند، غافل شد. یکی از مهمترین دلایل تفاوت زندگی در خوزستان کشف نفت و حضور استخراج کنندگان خارجی آن بود. زمانی که انگلیسی های به ایران آمدند، فوتبال به عنوان یک ورزش انگلیسی برای چند دهه جای خود را میان اهالی این کشور باز کرده بود. اولین باشگاه های فوتبال انگلیسی بودند و سربازان ملکه خود را خالق فوتبال می دانستند.
همزمانی این دو؛ یعنی پرطرفدار شدن فوتبال و علاقه مندی مردم جهان به آن و کشف نفت در ایران باعث شد ایرانیان زمانی پا به توپ شوند که هنوز فیفا شکل نگرفته بود. در سال ۱۹۰۸ که المپیک
برگزار شد، اهالی مسجدسلیمان در کنار فوران نفت از چاه شماره یک احتمالا شاهد توپ بازی انگلیسی ها بودند که در آن غروب های گرم سرشان را با ورزش تازه شان گرم می کردند. به این ترتیب ایران- خوزستان اولین نقطه در خاورمیانه بود که مردم در آن فوتبال بازی کردند؛ وقتی جایی برای تاکتیک نبود. البته همان روزها در تهران هم انگلیسی ها داشتند فوتبال را به اهالی پایتخت معرفی می کردند. تهرانی ها در کنار زمین های معدود فوتبال شاهد بازی موبورها بودند تا اگر احیانا یار کم داشتند، یک ایرانی به جمعشان اضافه شود؛
اما ماجرا برای اهالی خوزستان به خصوص آبادانی ها فرق می کرد. در خوزستان انگلیسی ها- به عنوان مالکان شرکت نفت و کارفرمایان- با مردمی که برای کار به این شهر سرازیر شده بودند و بومی هایی که نفت زندگی شان را زیر و رو کرده بود، خوب تا نمی کردند. نگاه چشم آبی ها به مردم خوزستان بالا به پایین بود. آن ها تفاوتی میان ایرانیان با هندی ها که ساکنان مستعمراتشان بودند، قائل نمی شدند. مردم راهی به محلات شیک انگلیسی ها در آبادان و دیگر شهرهای خوزستان نداشتند و این ورزش تازه می توانست همان برگ برنده ای باشد که غرور جریحهدارشدهشان را ترمیم کنند. برای همین خوزستانی ها خیلی زود فوتبال یاد گرفتند می گویند مشکل نداشتن توپ فوتبال را بچه های پاپتی کارگران نفت حل می کردند.
همین که توپ انگلیسی ها اوت می شد و به بیرون زمین می افتاد، بچه ها توپ را بر می داشتند و مانند هندبالیست های فعلی به سرعت آن را دست به دست می کردند تا عمق کپرهای محقر و این طوری انگلیسی ها از دنبال کردن توپشان ناامید می شدند. توپ چرمی و واقعی فوتبال موهبتی کمیاب بود، برای همین آن ها با هر چیز گردی که قبل بخورد و موقع لگد زدن به آن انگشت پا نشکند، بازی می کردند. مثانه گاو بادکرده با روپوش پارچه ای آسان ترین راه برای درست کردن توپ فوتبال بود؛ که چندان هم گرد نمی شد و موقع پاس دادن روی زمین پله می کرد و می پرید. برای همین جنوبی ها از پاس دادن و شیوه بازی منظم انگلیسی ها عبور کردند و به جایش پا به توپ شدند. هر کس در زمین تلاش می کرد نفر مقابلش را با دریبل جا بگذارد؛
آغاز یک سبک که باعث غنای تکنیکی فوتبالیست های جنوبی شد. نوعی از بازی مبتنی بر درخشش فردی و حرکات نمایشی که مطابق آن باید حریف رو به رویت را جا بگذاری. شکلی از فوتبال که در آن اگر می توانی به نفر مقابل به اصطلاح «لایی» بیندازی و توپ را از بین پاهایش رد کنی یعنی او را تحقیر کرده ای. اگرچه درخشش های فردی جرقه وار تماشاچیان را وادار به تحسین می کرد، اما مشخص نبود در پایان تیم تو برنده بازی باشد. گویی خوزستانی ها تلاش داشتند با این سبک بازی فوتبال، اربابان نفت و خارجی ها را به توانایی های خود آگاه کنند. این چنین بر این سبک بازی عنوان برزیلی گذاشته شد.
وقتی فوتبال تکنیکی برزیل در جهان ظهور کرد، شعار مشهور «خوزستان، برزیلته» در استادیوم های جنوب ایران شنیده شد. مردم گوشه جنوب غربی ایران از این که نمونه ای قدرتمند از سبک مورد علاقه شان یافته بودند، لذت می بردند. وقتی قرار شد آبادان یک باشگاه در لیگ سراسری داشته باشد، لباس اول و دوم تیم مانند تیم برزیل انتخاب شد. شعار «آبادان، برزیلته» در استادیوم این شهر گوش تیم مهمان را کر می کرد. باشگاه های نفتی اولین باشگاه فوتبال به شکل رسمی در استان خوزستان، تاج اهواز بود که در سال ۱۳۲۷ پایه گذاری شد اما سال ها پیش از آن فوتبال در خوزستان رواج یافته بود و جزو علایق جوانان بومی به شمار می رفت
اهمیت تاسیس اولین باشگاه رسمی فوتبال در این بود که تنها یک سال از عضویت ایران در فیفا می گذشت و برای اکثریت مردم ایران، برخلاف خوزستانی ها، فوتبال ورزشی نو بود. تاسیس فدراسیون فوتبال و تشکیل تیم ملی باعث شد فوتبال سریع تر از هر زمان دیگری رشد کند. آشنایی مردم خوزستان با فوتبال و حضور انگلیسی ها در دهه ۲۰ شمسی باعث شد باشگاه های مرتبط با صنعت نفت به سرعت برای خود تیم فوتبال تشکیل دهند. به خصوص در مسجد سلیمان که عمده چاه های کشف شده آن زمان در اطرافش بود. در این شهر باشگاه های کوچکی پدید آمد که هر کدام تیم های فوتبال خود را داشتند.
این باشگاه ها بیشترشان دارای زمین فوتبال اختصاصی و سایر امکانات فرهنگی و ورزشی بودند. آن هایی که به مسجدسلیمان این روزها رفته اند، می گویند هنوز تعدادی از این بناها- با وجود تغییر کاربری- وجود دارند؛ باشگاه نفتون، باشگاه نفتک، باشگاه ایران، باشگاه مرکزی، باشگاه تمبی، باشگاه کاوه چشمه علی، باشگاه بی بیان، باشگاه هندی ها و باشگاه ارامنه از جمله باشگاه های فوتبالی هستند که محل تلاقی توپ بازی خوزستانی ها و انگلیسی ها بود. در این میان یک ستاره بود که در اولین بازی های میان انگلیسی ها و خوزستانی ها ناجی محسوب می شد.
کریم زندی نخستین ایرانی بود که در یک تیم فوتبال به طور رسمی بازی کرد. او حد فاصل سال های ۱۲۸۷ تا ۱۲۹۷ شمسی چنان شهره بود که انگلیسی ها حتی هنگامی که میان خود بازی داشتند، دوست داشتند کریم زندی هم در آن ها حضور داشته باشد. هرچند منابع تاریخی اندکی از جزییات بازی های اولیه میان انگلیسی ها و مسجدسلیمانی ها وجود دارد، اما عجیب نیست اگر فکر کنیم کریم زندی برای تیم مردم شهر گل زده باشد
در کتب قدیمی یکی دو مورد از شاهکار کریم زندی و دریبلهای او که بصورت لأیی به بازیکنان مقابل میزده ذکر شده است.کریم زندی اولین بازیکن تکنیکی ایران بود که لأیی زدن را به تیمهای انگلیسی صد سال پیش شروع کرد.وقتی تیم ایران و همان منتخب مسجد سلیمان از حریف عقب بود تنها لأییهای زیبا کریم زندی میتوانست غرور از دست رفته بازیکنان ایران در برابر تیمهای انگلیسی را دوباره زنده کند.اگر چه توپهای آن زمان بسیار سنگین و پر از چرم گوسفند و گاو بود،اما دریبلهای کریم زندی و اصطلاح لأیی دادن او به بازیکنان انگلیسی به جأیی رسید که در یک مسابقه فوتبال وزیر مختار انگلیس را دعوت کردند تا دریبلهای زیبای کریم زندی را ببیند
اولین ایرانی که به تیم های انگلیسی پیوست، کریم زندی بود که در سال های ۱۲۸۷ تا ۱۲۹۵ در آن تیم ها بازی کرد. هیاهوی بازیکنان انگلیسی درزمین فوتبال به تدریج نوجوانان و جوانان ایرانی به ویژه تهرانی ها را به کنار زمین های فوتبال کشاند. به هر حال نوجوانان و جوانان ایرانی در شهرهایی که انگلیسی ها حضور داشتند آنقدر در حاشیه زمین های فوتبال، بازی های انگلیسی ها را تماشا کردند تا به فوت و فن این بازی آشنا شدند. سپس درصدد برآمدند به تقلید از آن ها تیم فوتبال تشکیل دهند و به بازی بپردازند.باشگاه های این استان در رقابت های لیگ چنان قدر هستند که همین دو فصل پیش، استقلال این استان فاتح رقابت ها شد؛ اما فوتبال خوزستان بضاعتش همینی نیست که می بینیم. روزی روزگاری خوزستانی ها اسکلت بندی اصلی تیم های ملی فوتبال ایران را در رده های مختلف تشکیل می دادند. تیم های باشگاهی آن معدن رگه های طلایی بودند که تکنیک و شور را به تماشاچیان هدیه می دادند. با این حال جنس فوتبال خوزستانی ها با همه ایران تفاوت دارد؛ معجونی از نفت، گرما و احساسات ناب
.
پیوند نفت
اگر در طول عقب برویم، در می یابیم یکی از عوامل تاثیرگذار در خوزستان وجود نفت بود؛ اگر نفت در آن جا کشف نمی شد، چه سرنوشتی در انتظار اهواز، آبادان و مسجدسلیمان بود. جز این، نمی توان از تاثیر فرهنگی که مهندسان و مستشاران انگلیسی بر خوزستان و سبک زندگی مردم آن جا گذاشتند، غافل شد. یکی از مهمترین دلایل تفاوت زندگی در خوزستان کشف نفت و حضور استخراج کنندگان خارجی آن بود. زمانی که انگلیسی های به ایران آمدند، فوتبال به عنوان یک ورزش انگلیسی برای چند دهه جای خود را میان اهالی این کشور باز کرده بود. اولین باشگاه های فوتبال انگلیسی بودند و سربازان ملکه خود را خالق فوتبال می دانستند.
همزمانی این دو؛ یعنی پرطرفدار شدن فوتبال و علاقه مندی مردم جهان به آن و کشف نفت در ایران باعث شد ایرانیان زمانی پا به توپ شوند که هنوز فیفا شکل نگرفته بود. در سال ۱۹۰۸ که المپیک
برگزار شد، اهالی مسجدسلیمان در کنار فوران نفت از چاه شماره یک احتمالا شاهد توپ بازی انگلیسی ها بودند که در آن غروب های گرم سرشان را با ورزش تازه شان گرم می کردند. به این ترتیب ایران- خوزستان اولین نقطه در خاورمیانه بود که مردم در آن فوتبال بازی کردند؛ وقتی جایی برای تاکتیک نبود. البته همان روزها در تهران هم انگلیسی ها داشتند فوتبال را به اهالی پایتخت معرفی می کردند. تهرانی ها در کنار زمین های معدود فوتبال شاهد بازی موبورها بودند تا اگر احیانا یار کم داشتند، یک ایرانی به جمعشان اضافه شود؛
اما ماجرا برای اهالی خوزستان به خصوص آبادانی ها فرق می کرد. در خوزستان انگلیسی ها- به عنوان مالکان شرکت نفت و کارفرمایان- با مردمی که برای کار به این شهر سرازیر شده بودند و بومی هایی که نفت زندگی شان را زیر و رو کرده بود، خوب تا نمی کردند. نگاه چشم آبی ها به مردم خوزستان بالا به پایین بود. آن ها تفاوتی میان ایرانیان با هندی ها که ساکنان مستعمراتشان بودند، قائل نمی شدند. مردم راهی به محلات شیک انگلیسی ها در آبادان و دیگر شهرهای خوزستان نداشتند و این ورزش تازه می توانست همان برگ برنده ای باشد که غرور جریحهدارشدهشان را ترمیم کنند. برای همین خوزستانی ها خیلی زود فوتبال یاد گرفتند می گویند مشکل نداشتن توپ فوتبال را بچه های پاپتی کارگران نفت حل می کردند.
همین که توپ انگلیسی ها اوت می شد و به بیرون زمین می افتاد، بچه ها توپ را بر می داشتند و مانند هندبالیست های فعلی به سرعت آن را دست به دست می کردند تا عمق کپرهای محقر و این طوری انگلیسی ها از دنبال کردن توپشان ناامید می شدند. توپ چرمی و واقعی فوتبال موهبتی کمیاب بود، برای همین آن ها با هر چیز گردی که قبل بخورد و موقع لگد زدن به آن انگشت پا نشکند، بازی می کردند. مثانه گاو بادکرده با روپوش پارچه ای آسان ترین راه برای درست کردن توپ فوتبال بود؛ که چندان هم گرد نمی شد و موقع پاس دادن روی زمین پله می کرد و می پرید. برای همین جنوبی ها از پاس دادن و شیوه بازی منظم انگلیسی ها عبور کردند و به جایش پا به توپ شدند. هر کس در زمین تلاش می کرد نفر مقابلش را با دریبل جا بگذارد؛
آغاز یک سبک که باعث غنای تکنیکی فوتبالیست های جنوبی شد. نوعی از بازی مبتنی بر درخشش فردی و حرکات نمایشی که مطابق آن باید حریف رو به رویت را جا بگذاری. شکلی از فوتبال که در آن اگر می توانی به نفر مقابل به اصطلاح «لایی» بیندازی و توپ را از بین پاهایش رد کنی یعنی او را تحقیر کرده ای. اگرچه درخشش های فردی جرقه وار تماشاچیان را وادار به تحسین می کرد، اما مشخص نبود در پایان تیم تو برنده بازی باشد. گویی خوزستانی ها تلاش داشتند با این سبک بازی فوتبال، اربابان نفت و خارجی ها را به توانایی های خود آگاه کنند. این چنین بر این سبک بازی عنوان برزیلی گذاشته شد.
وقتی فوتبال تکنیکی برزیل در جهان ظهور کرد، شعار مشهور «خوزستان، برزیلته» در استادیوم های جنوب ایران شنیده شد. مردم گوشه جنوب غربی ایران از این که نمونه ای قدرتمند از سبک مورد علاقه شان یافته بودند، لذت می بردند. وقتی قرار شد آبادان یک باشگاه در لیگ سراسری داشته باشد، لباس اول و دوم تیم مانند تیم برزیل انتخاب شد. شعار «آبادان، برزیلته» در استادیوم این شهر گوش تیم مهمان را کر می کرد. باشگاه های نفتی اولین باشگاه فوتبال به شکل رسمی در استان خوزستان، تاج اهواز بود که در سال ۱۳۲۷ پایه گذاری شد اما سال ها پیش از آن فوتبال در خوزستان رواج یافته بود و جزو علایق جوانان بومی به شمار می رفت
اهمیت تاسیس اولین باشگاه رسمی فوتبال در این بود که تنها یک سال از عضویت ایران در فیفا می گذشت و برای اکثریت مردم ایران، برخلاف خوزستانی ها، فوتبال ورزشی نو بود. تاسیس فدراسیون فوتبال و تشکیل تیم ملی باعث شد فوتبال سریع تر از هر زمان دیگری رشد کند. آشنایی مردم خوزستان با فوتبال و حضور انگلیسی ها در دهه ۲۰ شمسی باعث شد باشگاه های مرتبط با صنعت نفت به سرعت برای خود تیم فوتبال تشکیل دهند. به خصوص در مسجد سلیمان که عمده چاه های کشف شده آن زمان در اطرافش بود. در این شهر باشگاه های کوچکی پدید آمد که هر کدام تیم های فوتبال خود را داشتند.
این باشگاه ها بیشترشان دارای زمین فوتبال اختصاصی و سایر امکانات فرهنگی و ورزشی بودند. آن هایی که به مسجدسلیمان این روزها رفته اند، می گویند هنوز تعدادی از این بناها- با وجود تغییر کاربری- وجود دارند؛ باشگاه نفتون، باشگاه نفتک، باشگاه ایران، باشگاه مرکزی، باشگاه تمبی، باشگاه کاوه چشمه علی، باشگاه بی بیان، باشگاه هندی ها و باشگاه ارامنه از جمله باشگاه های فوتبالی هستند که محل تلاقی توپ بازی خوزستانی ها و انگلیسی ها بود. در این میان یک ستاره بود که در اولین بازی های میان انگلیسی ها و خوزستانی ها ناجی محسوب می شد.
کریم زندی نخستین ایرانی بود که در یک تیم فوتبال به طور رسمی بازی کرد. او حد فاصل سال های ۱۲۸۷ تا ۱۲۹۷ شمسی چنان شهره بود که انگلیسی ها حتی هنگامی که میان خود بازی داشتند، دوست داشتند کریم زندی هم در آن ها حضور داشته باشد. هرچند منابع تاریخی اندکی از جزییات بازی های اولیه میان انگلیسی ها و مسجدسلیمانی ها وجود دارد، اما عجیب نیست اگر فکر کنیم کریم زندی برای تیم مردم شهر گل زده باشد
در کتب قدیمی یکی دو مورد از شاهکار کریم زندی و دریبلهای او که بصورت لأیی به بازیکنان مقابل میزده ذکر شده است.کریم زندی اولین بازیکن تکنیکی ایران بود که لأیی زدن را به تیمهای انگلیسی صد سال پیش شروع کرد.وقتی تیم ایران و همان منتخب مسجد سلیمان از حریف عقب بود تنها لأییهای زیبا کریم زندی میتوانست غرور از دست رفته بازیکنان ایران در برابر تیمهای انگلیسی را دوباره زنده کند.اگر چه توپهای آن زمان بسیار سنگین و پر از چرم گوسفند و گاو بود،اما دریبلهای کریم زندی و اصطلاح لأیی دادن او به بازیکنان انگلیسی به جأیی رسید که در یک مسابقه فوتبال وزیر مختار انگلیس را دعوت کردند تا دریبلهای زیبای کریم زندی را ببیند
اما بر سر راه عملی کردن این خواست یک مشکل بزرگ وجود داشت و آن هم نداشتن توپ بود. به دست آوردن یک توپ فوتبال بزرگ ترین آرزوی جوانان و نوجوانان علاقمند به فوتبال در آن زمان بود، لیکن هر چند توپ واقعی در دست نبود ولی شوق فوتبال سبب شد تا بچه های هر کوی برزن به ابتکار خود با وسایل موجود توپی ساخته و در زمین های بایر که در گوشه و کنار شهر به فراوانی یافت می شد، بازی کنند، یکی از ابتکارها در ساختن توپ فوتبال استفاده از مثانه گاو بود. آن ها مثانه گاو را باد کرده و با پارچه روپوشی برای آن می دوختند و با آن بازی می کردند.
البته یکی دیگر از راه های دستیابی به توپ (کش رفتن) توپ فوتبال انگلیسی ها بود. برای رسیدن به این مقصود بچه های علا قمند به فوتبال درکنار زمین های فوتبال انگلیسی ها به کمین می نشستند و به محض اینکه توپ از زمین بازی دور می شد در یک چشم به هم زدن دست به دست می گشت و در کوچه و پس کوچه ها ناپدید می شد.
هم زمان با حرکت خودجوش جوانان محلات در رواج فوتبال در تهران و ایران در حدود سال های ۱۲۸۸ و ۱۲۸۹ (میلادی) مدرسه آمریکایی ها (البرز فعلی) واقع در چهار راه کالج آموزش فوتبال به دانش آموزان ایرانی را در سال ۱۹۱۰ برای اولین بار آغاز کرد. در این مدرسه، دانش آموزان با توپ تنیس یا توپ های دست ساز بازی می کردند.
...
.
..
.
..
Last edited: