مزار مقدس سردار عربی که صدها ایرانی را در ج&#1

shahinc

Legionnaire
May 8, 2005
6,745
1
#1
http://khorafe.blogspot.ca/2014/12/blog-post_46.html
[h=3]مزار مقدس سردار عربی که صدها ایرانی را در جنگ قادسیه ، جلولا و نهاوند کشت[/h]





فاتحان، گريختکان را پي گرفتند؛ کشتار بيشمار و تاراج گيري باندازه اي بود که تنها سيصد هزار زن و دختر به بند کشيده شدند.60 هزار تن از آنان به همراه نهصد بار شتري زر و سيم بابت خمس به دارالخلافه فرستاده شدند و در بازارهاي برده فروشي اسلامي به فروش رسيدند ؛ با زنان در بند به نوبت همخوابه شدند و فرزندان پدر ناشناخته ي بسيار بر جای نهادند


عبدالحسين زرين کوب کتاب دو قرن سکوت

و اکنون جمهوری اسلامی در حالی که کمر به نابودی آثار باستانی ایرانیان بسته است برای مردی لات و لوت و دائم الخمر که تنها افتخارش قتل عام ایرانیان در دریاهایی از خون بیگناهان است تبلیغ میکند و مزارش را مقدس جلوه میدهد و مردم هم طبق معمول در دور و اطراف دخیل می بندند .



چنارهای کنار قبر سردار سپاه اسلام
و زیارتگاه مسلمانان ایرانی

میرزا حسین***خان نیز در کتاب خود ضمن توصیف منطقۀ سرکان، به این موضوع اشاره کرده است: «به قصبۀ سرکان‏ که بهترین نقاط ایران است از جهت آب و هوا و درخت و صفا. قبر ابو المحجن ثقفى در آنجا روى سکو و بلندى باشکوهى، که اطراف بقعه را درخت***هاى چنار و غیره احاطه کرده، واقع شده. به زیارت آن مکان شریف رفته»

خاطرات دیوان بیگی، ص ۱۷۶

ابوالمحجن ثقفی یکی از سرداران سپاه اسلام بود که در جنگ***های سپاه اسلام با لشکریان ساسانی (جنگ قادسیه، جلولا و نهاوند) شرکت فعال داشت. وی اهل طائف عربستان بود و در سال نهم هجری با قبیله***اش به اسلام گروید.

(تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ج ۸، ص ۲۵۷)


ابومحجن در جنگ قادسیه، که ابتدا پیروزی با لشکریان ساسانی بود، باعث پیروزی و غلبۀ سپاه اسلام شد؛ برای نمونه در کتاب اخبارالطوال در شرح فتوحات اسلامی مربوط به دورۀ خلافت عمر آمده است: «ابو عبید … با مردم به سوى ایرانیان رفت. ابو محجن ثقفى را که پسر عمویش بود به فرماندهى سواران گماشت و خود در قلب سپاه ایستاد، ایرانیان به آنان حمله بردند و جنگ درگرفت و ابو عبید نخستین کس بود که کشته شد؛ برادرش حکم پرچم را در دست گرفت؛ او هم کشته شد؛ پرچم را قیس بن جلیب برادر ابو محجن گرفت؛ او هم کشته شد…» (ابوحنیفه دینوری، ص ۱۴۴)؛ «سعد بن ابى وقاص گرفتار دمل چرکین در ران خود بود و نمى‏توانست بر زین بنشیند و فرماندهى را در آن روز به خالد بن عرفطه داد؛ قیس بن هبیره را به فرماندهى قلب گماشت و پهلوى راست را به فرماندهى شرحبیل بن سمط و پهلوى چپ را به فرماندهى هاشم بن عتبه بن ابى وقاص و پیادگان را به فرماندهى قیس بن خریم واگذاشت و خود همراه زنان و کودکان در قصر قادسیه ماند. ابو محجن ثقفى هم چون شراب نوشیده و مى‏گسارى کرده بود، در همان قصر زندانى بود». «دو گروه به یکدیگر حمله بردند؛ ایرانى‏ها سیزده صف بودند که پشت سر یک دیگر قرار گرفته بودند و عرب***ها هم سه صف بودند. ایرانیان شروع به تیراندازى کردند و گروه بسیارى از عرب***ها مجروح شدند. چون قیس بن هبیره چنین دید، به خالد بن عرفطه، که در آن روز فرماندهى فرماندهان را بر عهده داشت، گفت: اى امیر ما هدف و نشانۀ تیرهاى این گروه قرار گرفته‏ایم؛ اکنون با همه به ایشان حمله کن تا مردم نخست با نیزه و سپس با شمشیر جنگ کنند. زید بن عبد الله نخعى نخستین کس بود که حمله کرد و همو نخستین کس بود که کشته شد؛ پس از او پرچم را برادرش ارطاه گرفت و او هم کشته شد. آن***گاه افراد قبیلۀ بجیله، درحالى***که جریر بن عبدالله فرماندۀ ایشان بود، حمله کردند. قبیله ازد هم از پى ایشان حمله کردند. گرد و غبار برخاست و جنگ سخت شد و ایرانیان گریختند و خود را به رستم رساندند. رستم و مرزبانان و سرداران و بزرگان ایرانیان همگى پیاده شدند و حمله آوردند؛ مسلمانان هم به جولان در آمدند.

ابو محجن به یکى از کنیزان سعد بن ابى وقاص گفت: مرا از این بند رها کن و براى تو به خدا سوگند مى‏خورم که اگر کشته نشدم، به همین زندان برمى‏گردم و بند بر خود مى‏نهم. آن کنیز چنان کرد و او را بر یکى از اسب***هاى ابلق سعد بن ابى وقاص نشاند. ابو محجن از پهلوى راست سپاه مسلمانان خود را به محل صف قبیله‏هاى ازد و بجیله رساند و شروع به حمله و شکافتن صف***هاى ایرانیان کرد» (ص ۱۵۵).

«سعد که در کوشک دمر افتاده بود و از آن بالا به زیر مى‏نگریست، گفت: به خدا سوگند، اگر نه این بود که بو محجن را دربند کرده‏ام، مى‏گفتم: این بو محجن است و این اسب، اسب من بلقاست»



(ابن مسکویه، تجارب***الامم، ج ۱، ص ۳۰۰).




چون بامداد شد، سلمى به نزد سعد آمد. سلمى از سعد در خشم بود و آنک با وى آشتى کرده بود و کارى را که با بو محجن کرده بود به وى خبر داده بود. سعد بو محجن را پیش خواند و آزادش کرد. به وى گفت: برو، از این پس تو را به سخنى که بگویى، تا به کارش نبندى کیفر نکنم. بو محجن گفت: سوگند، که من نیز از این پس، زبانم را در باز گفتن کار زشت هرگز همراهى نکنم»


نهایه***الارب فی اخبار الفرس و العرب، ص ۴۵۹؛ ابن اثیر، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ج ۸، ص ۲۵۸



ابوالمحجن ثقفی یکی از سرداران سپاه اسلام بوده که ابتدا در جبهه کفار علیه سپاهییان اسلام می جنگیده ولی در سال نهم هجری خود و قبیله اش به اسلام گرویده اند. او در جریان آخرین جنگ اعراب با ایران معروف به جنگ نهاوند به عنوان یکی از سرداران سپاه اسلام حضور داشته که پس از مجروح شدن در حاشیه ی رود سرکان در کنار دره سر سبز و با صفا دفن می شود که در محل به پیر کمر بسته شهرت دارد. تا قبل از انتشار کتاب مرآت البلدان هیچ کس به هویت قبر ابوالمحجن پی نبرده بود و حتی در بعضی از کتب قدیمی که متکی به هیچ منبعی نبودند مدفن ابوالمحجن را آذربایجان یا گرگان قلمداد کرده اند. ولی مولف کتاب مذکور که از مولفین و محققین بزرگ است به صراحت از روی نام کمر بسته صاحب قبر را ابوالمحجن می نامند. در جنگ قادسیه در حالی که لشکریان سپاه اسلام در حال شکست می باشد ابوالمحجن که در حبس به سر می برد از فراز ایوان ندامتگاه جنگ را نظاره می کند پیغامی برای زوج سعدوقاص می فرستدکه اگر مرا موقتا رها کنی و اگر اسب و سلاح کافی در اختیار من بگذاری به جهاد می روم. زوج سعد قول او را قبول می کند و رهایش می سازد ، ابوالمحجن نیز بی درنگ به میدان آمده و به لشکریان حمله می نماید همسر سعدوقاص که به علت جراحت قادر نبود در جنگ شرکت کند روی تپه کوچکی نشسته بود و از دور جنگ را نظاره می کرد شاهد رشادت های این سوار ناشناس بود خیلی تعجب می کند که این سوار جسور کیست که این چنین مردانه می جنگد پس از شنیدن ماجرا متوجه می شود که ایشان (ابوالمحجن) بوده است.

وجه تسمیه کمربسته

وجه تسمیه کمر بسته ناشی از آیین کمر بستن فتییان توسط امیر المومنین در طول تاریخ بوده است در زور خانه در فرازی مرشد بجای استفاده از عدد 17 از یکصد و هفده کمر بسته مولا یاد می کند که ابوالمحجن نیز یکی از این یکصد و هفده نفر می باشد. سلطانی در فتووت نامه خود می نویسد: فتییان در هر کجا که بودند سلسله خود را به یک تن از اصحاب امام علی (ع) می پیوستند و می گفتند هر یک از ایشان که آن امام به دست خود میان ایشان را بسته است مامور ترویج و گسترش این آیین در ناحیه ای شدند سلمان فارسی مامور مداین، ابوالمحجن ثقفی مامور یمن، داود مصری مامور مصر، سهیل رومی مامور روم، به همین جهت در هر سرزمینی سلسله نصب خود را به یک تن از ایشان می رسانیدند مردم ماوراالنهر و خراسان و طبرستان و عراق عجم و عراق عرب به سلمان ، مردم مصر و اسکندریه و حلب و توابع به داود مصری، مردم روم و مغرب و برخی از نواحی آذربایجان به سهیل رومی ، مردم یمن و عدن و هرمز هندوستان تا سرحد چین به ابوالمحجن ثقفی.
کتاب معروف مرآت البلدان نوشته اعتماد السلطنه و گنج دانش اثر محمد تقی حکیم




مزار ابوالمحجن ثقفی سردار سپاه اسلام در قادسیه در سرکان
بسیاری از مردم معتقدند که این سردار کرامات و معجزه های زیادی دارد و بسیاری از بیماران لاعلاج را شفا داده است



در قادسیه ، سی هزار سرباز ایرانی به خاک و خون غلتیده و سردار دلیر رسـتــم فرخزادِ آذرآبادگانی با پیکری چاک چاک جان باخت




************




مجسمه فردوسی در ایران

مجسمه اسب آرش در میدانی در ساری که جرم هویت و رنگ و بوی ایرانی نابودش کردند




 
Likes: A8K
Feb 22, 2005
6,884
9
#3
What do you expect from a nation that worship Arabs as their heros whose names are Muhamad, Ali, Hassan, Hussien, Fatemeh, ... And spit on their own Koorosh, Ferdoosi, Babak, ... Does such nation deserves anything better than it is getting together?

A nation whose people point 5 times a day towards a house in other's land and spends their savings and beg Saudis (the ancestors of their heroes) to let them go worship the house.

What can anything better be expected for such people?
 

oghabealborz

Elite Member
Feb 18, 2005
15,124
2,604
Strawberry field
#4
Make no mistakes ...no true informed Iranian worship or respect these ....we are witnessing a passage of time in our long long history , there has been lots of up and downs .

be gholleh maroof ... in neez bogzarad o payaaneh shabeh seeyah sepeed ast .

maybe Ferdowsi's statue is laying on the ground at the moment but he lives in the heart and spirit of every Iranian.


shahin jan apologies for disliking your post , it is not about you but reading that made me feel sick .
 

Chinaski

Elite Member
Jun 14, 2005
12,269
352
#5
Well this is a very romantic point of view. You -as always - think we iranians are some how some big numbers but we arent. Blame everything on everybody else except for iranian people who however are the first ones who need to be blamed for what we are today. If only it was just a statue that is laying down...but its not. Its ferdosis and generally the old iranian spirit that is laying down in that country. We are -in a lot of cases- more moslem and more arab than the arabs themselves. We are actually the most disgusting kind of moslem as the arabs atleast can say their prophet was an arab, who brought them an arabic religion and made them become the dominators and rulers of persians. But what about we disguting creatures? We are the same people who got fucked, raped, insulted, genetically culturally, socially, linguistically changed, robbed of our own culture, religion and language...and yet we praise those motherfuckers who did all those things to us and dont give a fuck about our own people. Aslong as we dont recognize this simple fact, we cant change anything and i have to say, i for my one have given up the idea that those who call themselves iranians do deserve any better than what they are getting because they are part of that mess, they are actually the reason for that mess.
 

Chinaski

Elite Member
Jun 14, 2005
12,269
352
#7
Chon shomaa haa o amsaale shomaa haa ironiye vaaghei nistid. Kessaani ke hanooz roozeshoono baa ali o hassan o hossein o mammad o ghoran o hadis o abi abdollah o reza o abalfzal be shab miresoonan, nemitoonan irooni baashan. Inaa faghat passport irooni daaran vli rooh o khoone o jenseshoon mosalmoone dige va farhango aadaab o rosoomeshoon dige hich farghi baa arabe ghahtaani nadaare. Haalaa age inaa 70 Mio. ham baashan, baayad be har 70 melyooneshoon rid. kamiyat o siaahi lashkar hich doroogh o eshtebaahi ro be hagh o raasti tabdil nemikone. keyfiat moheme va agar hataa yek nafar vojood daashte baashe ke keyfiate goftaar o pendaaresh baalaa baashe, be 100 meyloon joonevare khereft miarze. harfe oon yek nafar doroste.

PS: bebinam basiji, mage to injaa jaar nemizadi ke bale irooni haa hamashoon do roo hastand o harchi sareshoon miaad hagheshoone?
 

Hassan1980

Bench Warmer
Feb 17, 2008
1,835
0
#8
Khob hala asemoon be zamin biad magar inayi ke be ali o hossein o hassan eteghad daran yek shabe tarze tafakoreshoon avaz mishe ? magar ba fosh dadan o bado birah goftan hamechi hal mishe ? in yek soale jeddi hast.

Man ke chandin sale az keshvar door hastam, az bachegi ham dar danmark bozorg shodam vali midoonam tarze tafakore man ziad sazegar nist ba oonayi ke dakhel hastan. man daghighan midoonam moshkel chiye o chi nist. baraye haminam ziad baram mohem nist ke in va oon ro fosh bedam dar dakhele keshvar chon ke chizi ro komak nemikone. hala ke shoma be hesab aghel o danaa hasti bayad che kard ? rahe hal nadadi
 

Chinaski

Elite Member
Jun 14, 2005
12,269
352
#9
na yek shabe dorost nemishe. 100 saal dige ham dorost nemishe. rahe hali ham nadaare. injaa taalaare bahse, taalaare taghir daadane jahan nist. man too postam oon baalaa eyne vaagheyat ro neveshtam doost nadaari nakhoon.
 

Hassan1980

Bench Warmer
Feb 17, 2008
1,835
0
#10
na yek shabe dorost nemishe. 100 saal dige ham dorost nemishe. rahe hali ham nadaare. injaa taalaare bahse, taalaare taghir daadane jahan nist. man too postam oon baalaa eyne vaagheyat ro neveshtam doost nadaari nakhoon.
Khob agar 100 sale ham dorost nemishe pas chera enghadr fosh va bado birah goftan marde hesabi ? man hame postha ro mikhoonam, hame bahs ha khodet ba digaran ham mikhoonam bale vali sherkati dar bishtareshoon nadaram chon ke bi hoode hast va kar be fosh o matalak mirese.

What puzzles me is that you insists on using a destructive tone towards your fellow countrymen and your excuse is that these people do not change.
 

Chinaski

Elite Member
Jun 14, 2005
12,269
352
#11
Enghdar kos o sher nagoo bache. To hamin dorooz badbakht taraf ZE ro be baade foshe khaar maadar gerefti oonvam vaase hich o pooch. shaans aavordi kootaah oomad kheshtake basijito nakeshid roo saret. khejaalat ham khoob chiziye. Shomaa haa hayaa o heysiat saretoon nemishe na?

jooje haala taaze mige "puzzles me"...hehe Herri baba herrrri, bezaa baad biaad. Goftam ke man shoma haa ro irooni hesaab nemikonam enghdr ham vaase man "countrymen, countrymen" nakon. Boro be hamoon "fellow syrian countrymenet" beres ke sobh taa shab daari khodeto vaasashoon jer midi.

In short: Be to hich rabti nadaare ki injaa chi minevise o chejoori minevise. tamaam.
 

Hassan1980

Bench Warmer
Feb 17, 2008
1,835
0
#12
Enghdar kos o sher nagoo bache. To hamin dorooz badbakht taraf ZE ro be baade foshe khaar maadar gerefti oonvam vaase hich o pooch. shaans aavordi kootaah oomad kheshtake basijito nakeshid roo saret. khejaalat ham khoob chiziye. Shomaa haa hayaa o heysiat saretoon nemishe na?

jooje haala taaze mige "puzzles me"...hehe Herri baba herrrri, bezaa baad biaad. Goftam ke man shoma haa ro irooni hesaab nemikonam enghdr ham vaase man "countrymen, countrymen" nakon. Boro be hamoon "fellow syrian countrymenet" beres ke sobh taa shab daari khodeto vaasashoon jer midi.

In short: Be to hich rabti nadaare ki injaa chi minevise o chejoori minevise. tamaam.
Bale, daghighan hamino migam. Kam miari va shoroo mikoni be hamle kardan. otherwise why would a logical person start cussing and attacking ? issue here is not me but your behaviour, i asked you simple questions and you start attacking again.

Dobare dagh kardi aghaye Eskandar... heyf :)