تاپترین ستارههای دهه پنجاهی فوتبال ما در دیدارهای خونین با افندیها متولد شدند. انگار تیم ترکیه برای آنها آمد داشت که در اولین بازیهای خود چنین درخشان ظاهر میشدند. ناصرحجازی، پرویزقلیچ، رضا عادلخانی و ابراهیم آشتیانی از این مدلها بودند. حجازی که رایکوف او را اولین بار در مقابل تیم ملی ترکیه در دروازه تیم ملی ایران امتحان کرد اگرچه با چهار گلی که خورد، خیلیها کمر به قتلش بستند اما رایکوف در ناصیه او چیزی دیده بود که میگفت به یکی از بهترین قفسبانهای تاریخ فوتبال ایران بدل خواهد شد. در بازی ایران- ترکیه در جام سنتو ۱۹۶۹، که قرار بود حجازی در نیمه اول و مهدی عسگرخانی در نیمه دوم بازی کنند. ناصر در ۲۸ دقیقه اول چهار گل نوشجان کرد. مهدی توی رختکن بین دو نیمه درگوش رقیبش گفت: “ناصر، نیمه دوم هم بیا خودت بازی کن، من بازی نمیکنم بذار حداقلش بین من و تو فقط یکی مون خراب بشه!” اما حجازی در نیمه دوم محشر به پا کرد و ۱۱ سال دروازه تیمملی را تصاحب نمود.
عادلخانی در سفری با تیم تاج به ترکیه در مقابل تیم مالتپه ترکیه ظاهر شد و در حالی که فقط ۱۶ سال داشت تنها گل آبیها را زد و تیم با نتیجه ۱-۱ به طهران بازگشت. آشتیانی سال ۴۸ با پیراهن سفید تیم پیکان در تورنمنت بین المللی جام دوستی به میدان آمد و امجدیهنشینها برای اولین بار با یک بک راست کلاسیک آشنا شدند که کورسهای سیمتری میگذارد و با نفوذها و سانترهای خطکشی شدهاش حریف را ذله میکند. آن سال پیکان تیمهای منتخب پاکستان و دمیر ترکیه و کرائیوای رومانی را برد و در فینال به مصاف زسکا مسکو رفت و ۲-۱ غلبه کرد. درخشش آشتیانی در جام دوستی با پیراهن پیکان، سبب دعوتش به تیم ملی ایران شد. او در اولین بازی ملیاش در استادیوم مدحت پاشای ترکیه در جام عمران منطقه ای به مصاف ترکیه قلدر رفت اما باج به پاشا نداد. سمت راست میدان، همیشه خدا مال او بود. سال بعدش نیز تیم ملی ما در چهارمین دوره جام عمران به میزبانی تهران از روی نعش تیم مغرور ترکیه گذشت و در همان بازیها بود که کارشناسان، هلاک سانترهای تند و تیز آشتیانی شدند. هلاک ضربههای انفجاریاش. هلاک کولاککردنش. هلاک سرعت و هوشش. و دیگر تا سالهای سال جناح راست تیم ملی را قبضه کرد
. غیر از عادلخانی وحجازی و آشتیانی البته قلیچ نیز اولین بار که چشمها را خیره کرد در جام عمران منطقهای جلوی تیم ملی ترکیه بود. وقتی آقافکری او را در پست غیرتخصصیاش (دفاع راست) مامور مهار «اور» گوش چپ معروف ترکها کرد، چنان یکه تازی کرد که بعد از اتمام بازی، کاپیتان تیم ملی ترکیه (اوگون) رفت سراغش و دعوتش کرد که بیاید با او بروند استامبول و کارش را برای بازی در تیم فنرباغچه فراهم کند. نشان به آن نشان که سه دقیقه مانده به آخر بازی، چراغهای امجدیه خاموش شد و هیچکس عّزوجّز آنها را ندید. اما جوابی که پرویز کوچولو به ترکها داد نشانگر قلب بزرگش بود. او گفت: «من هنوز یک کودکم. یک بچه که اجازه ندارد حتی شبها را بیرون از خانهاش بماند. چه شکلی میتوانم پیشنهادتان را قبول کنم؟ هنوز برای من زود است. من هنوز یک بچهام.» او زمانی (اسفند ۴۴) ضرب شستش را به ترکیهایها نشان داد که آنها کلاس فوتبال خود را جزو از ما بهترون و در حد کلاس اروپا میدانستند و دماغشان چنان باد کرده بود که کمتر حاضر به برگزاری بازیهای تدارکاتی و دوستانه با ایران میشدند. البته این فقط فنرباغچهایها نبودند که شیفته این پسرک میدان خراسانی بودند، بلکه بعد از حضور تیم ایران در قهرمانی ارتشهای جهان که ایران در یونان به مقام سوم جهان رسید(۱۳۴۸)، زمانی که پرویز در معیت تیم ملی به آنکارا رفته بود، آنجا هم گالاتاسراییها که صید را در دامان صیاد میدیدند، باز چانهها زدند که نگهاش دارند اما توپچی گرد و قلمبه، انگار نافش را در تهران بریده بودند.
همچنان که در جام عمران منطقهای در پاکستان(۱۳۴۶) نیز مدیران شکراسپور کچلش کردند که پای قرارداد را امضا کند اما باز جواب پرویزخان نوچ بود
عکس بسیار کمیاب از ناصر حجازی در ترکیه.زمانی که برای دومین بار پیراهن تیم ملی ایران را بر تن کرد..در این بازی او چهار ٔگل دریافت کرد اما رایکف اعتماد عجیبی به این دروازبان ملی پوشش داشت.
عادلخانی در سفری با تیم تاج به ترکیه در مقابل تیم مالتپه ترکیه ظاهر شد و در حالی که فقط ۱۶ سال داشت تنها گل آبیها را زد و تیم با نتیجه ۱-۱ به طهران بازگشت. آشتیانی سال ۴۸ با پیراهن سفید تیم پیکان در تورنمنت بین المللی جام دوستی به میدان آمد و امجدیهنشینها برای اولین بار با یک بک راست کلاسیک آشنا شدند که کورسهای سیمتری میگذارد و با نفوذها و سانترهای خطکشی شدهاش حریف را ذله میکند. آن سال پیکان تیمهای منتخب پاکستان و دمیر ترکیه و کرائیوای رومانی را برد و در فینال به مصاف زسکا مسکو رفت و ۲-۱ غلبه کرد. درخشش آشتیانی در جام دوستی با پیراهن پیکان، سبب دعوتش به تیم ملی ایران شد. او در اولین بازی ملیاش در استادیوم مدحت پاشای ترکیه در جام عمران منطقه ای به مصاف ترکیه قلدر رفت اما باج به پاشا نداد. سمت راست میدان، همیشه خدا مال او بود. سال بعدش نیز تیم ملی ما در چهارمین دوره جام عمران به میزبانی تهران از روی نعش تیم مغرور ترکیه گذشت و در همان بازیها بود که کارشناسان، هلاک سانترهای تند و تیز آشتیانی شدند. هلاک ضربههای انفجاریاش. هلاک کولاککردنش. هلاک سرعت و هوشش. و دیگر تا سالهای سال جناح راست تیم ملی را قبضه کرد
. غیر از عادلخانی وحجازی و آشتیانی البته قلیچ نیز اولین بار که چشمها را خیره کرد در جام عمران منطقهای جلوی تیم ملی ترکیه بود. وقتی آقافکری او را در پست غیرتخصصیاش (دفاع راست) مامور مهار «اور» گوش چپ معروف ترکها کرد، چنان یکه تازی کرد که بعد از اتمام بازی، کاپیتان تیم ملی ترکیه (اوگون) رفت سراغش و دعوتش کرد که بیاید با او بروند استامبول و کارش را برای بازی در تیم فنرباغچه فراهم کند. نشان به آن نشان که سه دقیقه مانده به آخر بازی، چراغهای امجدیه خاموش شد و هیچکس عّزوجّز آنها را ندید. اما جوابی که پرویز کوچولو به ترکها داد نشانگر قلب بزرگش بود. او گفت: «من هنوز یک کودکم. یک بچه که اجازه ندارد حتی شبها را بیرون از خانهاش بماند. چه شکلی میتوانم پیشنهادتان را قبول کنم؟ هنوز برای من زود است. من هنوز یک بچهام.» او زمانی (اسفند ۴۴) ضرب شستش را به ترکیهایها نشان داد که آنها کلاس فوتبال خود را جزو از ما بهترون و در حد کلاس اروپا میدانستند و دماغشان چنان باد کرده بود که کمتر حاضر به برگزاری بازیهای تدارکاتی و دوستانه با ایران میشدند. البته این فقط فنرباغچهایها نبودند که شیفته این پسرک میدان خراسانی بودند، بلکه بعد از حضور تیم ایران در قهرمانی ارتشهای جهان که ایران در یونان به مقام سوم جهان رسید(۱۳۴۸)، زمانی که پرویز در معیت تیم ملی به آنکارا رفته بود، آنجا هم گالاتاسراییها که صید را در دامان صیاد میدیدند، باز چانهها زدند که نگهاش دارند اما توپچی گرد و قلمبه، انگار نافش را در تهران بریده بودند.
همچنان که در جام عمران منطقهای در پاکستان(۱۳۴۶) نیز مدیران شکراسپور کچلش کردند که پای قرارداد را امضا کند اما باز جواب پرویزخان نوچ بود
عکس بسیار کمیاب از ناصر حجازی در ترکیه.زمانی که برای دومین بار پیراهن تیم ملی ایران را بر تن کرد..در این بازی او چهار ٔگل دریافت کرد اما رایکف اعتماد عجیبی به این دروازبان ملی پوشش داشت.
Attachments
-
115 KB Views: 6