نماز جمعه بعد از انتخابات: بنده یک قدم عقب نمی نشینم!
تاسوعا همانگونه برگزار شد که انتظار آن می رفت. این که سپاه و نیروی انتظامی در تهران - و بموجب گزارش های انتشار یافته، در تمام شهرهای مهم و حساس ایران- به خیابان ها لشگر کشی کردند نه مهم است و نه حادثه ای تازه. مردم در7 ماه گذشته به این حضور عادت کرده اند. مهم اینست که تحت چنین محاصره ای مردم توانستند هم عزاداری اعتراضی کنند و هم شعارهایشان را بدهند. در تهران تظاهراتی که می توانست منحصر به خیابان انقلاب باشد، در دهها محله و خیابان برگزار شد. این لشگر کشی و خشونت و توحشی که نیروهای سپاه در لباس شخصی و نیروهای انتظامی در جریان سرکوب مردم و جلوگیری از وصل شدن گروه های مردم به هم و رسیدن به خیابان انقلاب از خود نشان دادند، شعارهای مردم را یک گام به جلو برد و در پاسخ به لشگر کشی سپاه، مردم خود را اینگونه معرفی کردند: این لشگر حسین است- یاور میرحسین است!
دهها فیلم و گزارش از حوادث دیروز در تهران و اصفهان و قم و نجف آباد و شهرهای دیگر روی شبکه یوتیوب و سایت ها و وبلاگ ها قرار گرفته است. چنان که تکرار آنها در پیک نت، خبر رسانی نیست، بلکه تکرار خبر است. تنها بعنوان یک نمونه فیلمی را از میان همه فیلم های انتشار یافته انتخاب کرده ایم که از [ame="http://www.youtube.com/watch?v=Y8nGekggEZ4&feature=player_embedded"]اینجا[/COLO"]YouTube- شب عاشورا - تجمع در خیابان نیاوران[/ame] می توانید ببینید!
آنچه که بعد از حوادث دیروز و بعنوان قطعی ترین ارزیابی و تحلیل از اوضاع ایران می توان گفت اینست که بر خلاف ظاهر حوادث، مردم در حالت تهاجمی اند و حکومت در حالت دفاعی. تهاجم مردم با هزینه ای کمتر از کشته شدن همراه شده است و دفاع حکومت از موقعیت خویش بسیار وحشت زده تر و پرهزینه تر از گذشته. چنان که از وحشت تکرار تظاهرات قم – بمناسبت درگذشت آیت الله منتظری- دیروز حاضر به قبول هر هزینه ای شدند. از جمله بستن "در" مساجد. امری که در اسلام سابقه نداشته و درهای مساجد حتی شبها برای خوابیدن افراد بی سرپناه باید باز باشد. حمله به حسینیه جماران، که هنوز مبل ساده و چوبی آیت الله خمینی روی ایوان آنست، اوج این وحشت و پرداخت هزینه بود. سیمای جمهوری اسلامی حتی گوشه ای از عزاداری توام با تظاهرات مردم را پخش نکرد، اما این سانسور دیگر برای مردم اهمیت ندارد و اساسا چاره ساز هم نیست. چاره ساز نیست چون چه سیما نشان بدهد و چه ندهد، مردم خود به چشم خویش دیده و یا از دیگران می شنوند در شهر چه می گذرد و چه گذشته است.
تاسوعائی پشت سر ماند که حتی اگر یکنفر در خیابان ها نبود، همین لشگرکشی خیابانی و وحشت زده حاکمیت کودتائی، خود گویای تمام واقعیت حاکم بر ایران بود. حاکمیت بیمناک یک غفلت کوچک و ریختن میلیون ها نفر به خیابان هاست و مردم منتظر یک غفلت حاکمیت برای سرازیر شدن به خیابان ها. دراین میان، هر حادثه و رویدادی می تواند تبدیل به یک فرصت شود. هم حاکمیت کودتائی و هم مردم از این فرصت تا آن فرصت و از این ستون تا آن ستون با هم حرکت می کنند و هر یک در کمین غفلت دیگری!
حاکمیتی چنین وحشت زده و درکمین، حاکمیتی مستقر و با ثبات است؟ هیچکس – حتی دولت های خارجی- چنین ادعائی را نمی پذیرد.