Feb 1-4 News/Discussions

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#21
اردن نخست وزیر را برکنار کرد


ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، معروف بخیت را به عنوان نخست وزیر جدید این کشور منصوب کرد و به او دستور داد که 'اصلاحات واقعی' را در این کشور اجرا کند.

به گزارش بی بی سی، تصمیم به برکناری سمیر الرفاعی، نخست وزیر سابق و جایگزین کردن آقای بخیت به جای او در پی برگزاری راهپیمایی های وسیع در اردن در اعتراض به گرانی، بی کاری و فقر اتخاذ شده است.

به گفته ناظران، اعتراضات هفته های اخیر در تونس و مصر که به فرار رئیس جمهوری تونس انجامیده
 

Farzad-USA

Bench Warmer
Apr 4, 2007
2,329
0
rooyesh.blog.com
#22
میرحسین موسوی و مهدی کروبی، رهبران مخالفان دولت در ایران، تعداد زیاد اعدام ها و تعجیل در اجرای احکام اعدام در این کشور را محکوم کردند و همچنین با اشاره به اعتراضات در کشورهای عربی، از حاکمان ایران خواستند به معترضان پس از انتخابات اجازه راهپیمایی داده شود تا "مشخص شود کدام جریان از پایگاه اجتماعی و مردمی برخوردار است".

وب سایت تغییر، از وب سایت های نزدیک به مهدی کروبی، گزارش داده که میرحسین موسوی روز دوشنبه "به صورت سرزده" به دیدار مهدی کروبی در خانه شخصی او رفته است. در ماه های اخیر ماموران امنیتی در مواردی از دیدار این دو رهبر مخالفان در ایران جلوگیری کرده بودند.

آقایان موسوی و کروبی در این دیدار به تعداد زیاد اعدام ها و تعجیل در اجرای احکام بدون طی مراحل دادرسی و قانونی در کشور اعتراض کردند و گفتند: "فارغ از چند و چون اتهامات افراد و درستی یا نادرستی این اتهامات، حق شرعی و قانونی هر انسانی است که با طی کامل مراحل دادرسی و قانونی بتواند از حقوق خود بهره مند شود."

این دو رهبر مخالفان دولت در ادامه گفتند: "اعدام قریب به ۳۰۰ تن طی یک سال گذشته، آیا جز ایجاد رعب و وحشت در جامعه دستاوردی برای اذهان عمومی کشور دارد و نتیجه ای جز انزوای بیشتر ایران در مجامع بین المللی را به همراه خواهد داشت؟ آیا اعدام بدون طی شدن مراحل دادرسی و بدون اطلاع خانواده متهم اقدامی انسانی و اسلامی است؟ خودداری از تحویل جسد به خانواده و بستگان دیگر چه صیغه ای است که به تازگی آن را باب کرده اند. لذا ما به عنوان شهروندان این کشور و عضوی از اعضای ملت آزاده ایران، خواستار توقف این شیوه هستیم."
مهدی کروبی و میرحسین موسوی در بخش دیگری از دیدار خود با ابراز خوشحالی از "قیام مردم آزادیخواه مصر" گفتند: "دیر یا زود قدرت های دیکتاتوری و مستبد محکوم به فنا هستند. امروز دیگر ملتها آگاه شده اند و یکی پس از دیگری بر سرنوشت خویش مسلط می گردند و این اراده ملتهاست که لرزه را به تن مستبدین انداخته است."

آقایان موسوی و کروبی در تحلیل اوضاع مصر گفتند: "هر چند در مصر شاهدیم حسنی مبارک به جای تمکین بر خواست و اراده ملت خود سال هاست تلاش می کند تا با برگزاری انتخابات های مهندسی شده و تشکیل مجالس فرمایشی و استفاده از نیروهای اراذل و اوباش مردم را سرکوب کند، اما ره به جایی نخواهد برد. چنانچه امروز نیز نتوانسته است با سرکوب و ارعاب بر اوضاع مسلط گردد. البته اقدام ارتش مصر در اعلام بی طرفی و مشروع دانستن خواسته های مردمی جای بسی تشکر و قدردانی دارد و گویی ارتش به درستی صدای انقلاب مردم را برخلاف حاکمیت مستبد و دیکتاتور مصر، شنیده است."

این دو رهبر مخالفان دولت ایران همچنین با اشاره به این که دولت مصر مانع تجمع معترضان نشده، گفتند: "امروز در مصر با وجود تنش ها و درگیری ها، اجازه راهپیمایی به معترضین داده می شود تا مشخص شود کفه اقبال اجتماعی کدامین جریان سنگین تر است. لذا ما معتقدیم اگر در ایران نیز به معترضین پس از انتخابات اجازه راهپیمایی داده شو،د مشخص خواهد شد کدام جریان از پایگاه اجتماعی و مردمی برخوردار است."

آقایان موسوی و کروبی در پایان با ابراز نگرانی نسبت به وضعیت "تاسف بار" اقتصادی، افزایش هزینه های تولید به دلیل تحریم های بین المللی تا میزان ۴۰ درصد و تعطیل شدن بیش از ۶۰۰ واحد تولیدی و اخراج و بیکار شدن هزاران نفر، دلیل این شرایط را "تنها در بی کفایتی دولتمردان و اتخاذ سیاست ماجراجویی و جنجال آفرینی در عرصه بین المللی توسط آنان" دانسته اند.

به گزارش وب سایت تغییر، در هنگام این دیدار سرزده، آیت الله اسدالله بیات زنجانی، از مراجع تقلید حامی مخالفان در ایران نیز در منزل مهدی کروبی حضور داشته است.

آیت الله بیات چند هفته پیش نیز قصد داشت در منزل مهدی کروبی با او دیدار کند که نیروهای امنیتی مانع از ورود او به خانه آقای کروبی شدند.
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#23
جنجال گم شدن یک میلیارد دلار به 12 میلیارد دلار رسید

جهان : ديوان محاسبات كشور در گزارشي به كميسيون برنامه و بودجه مجلس از واريز نشدن 11 ميليارد و700 میلیون دلار از درآمدهاي نفتي به خزانه و محقق نشدن درآمدهاي حاصل از واردات خودرو و فروش اموال و دارايي هاي دولت گزارش داده است.

به گزارش جهان اين موضوع را جعفر قادري، نماينده اصولگراي مجلس و عضو كميسيون برنامه و بودجه عنوان كرده و گفته :موضوع گزارش تفريغ بودجه سال ۱۳۸۷ كه با نقايص و اشكالاتي روبروست از سوي كميته ويژه كميسيون برنامه و بودجه بررسي و گزارش آن به اطلاع اعضا رسيده است.

جعفر قادري، نايب رييس كميسيون برنامه و بودجه مجلس مي گويد كه ديوان محاسبات مدعي است11 ميليارد و 700میلیون دلار از درآمدهاي نفتي سال ۱۳۸۸ و ۸۰ درصد مازاد بر قيمت ۶۵
دلاري هر بشكه نفت در سال ۱۳۸۹ كه بايد به حساب ذخيره ارزي و صندوق توسعه ملي واريز مي شد، واريز نشده است.

به گفته قادري، نمايندگان معاونت برنامه ريزي و نظارت راهبردي و وزارت اقتصاد نيز درباره اين ابهام ديوان محاسبات هيچ توضيحي نداده اند و نماينده بانك مركزي نيز براي بيان توضيحات در جلسه حضور نداشته است.

اين نماينده مجلس خواستار پاسخگويي دولتمردان درباره واريز نشدن 11/7 ميليارد دلار از درآمدهاي نفتي شده است.

نماینده مردم قم نیز با انتقاد از واریز نشدن ۱۱ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار از درآمد نفتی کشور به حساب ذخیره ارزی، خواستار رعایت ضوابط مالی و قانونی کشور از سوی دولت شد و گفت: دلیل دولت برای واریز نکردن پول نفت به حساب ذخیره ارزی غیرموجه است.

علی بنایی، عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با خبرگزاری خانه ملت گفت: دولت حدود ۴ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار مابه التفاوت قیمت فروش نفت و ۶ میلیارد و ۹۰۰ میلیون دلار از عواید فروش نفت سال گذشته را هنوز به حساب ذخیره ارزی واریز نکرده است و استدلالش هم برای اینکار این است که باید این مبالغ را آخر سال تصفیه کند، در صورتی که چنین برداشتی از قانون برنامه چهارم توسعه به هیچ وجه مورد قبول و موجه نیست.

نماینده مردم قم در ادامه سخنان خود با بیان اینکه واریز نشدن این مبالغ به حساب ذخیره ارزی از نظر مجلس تخلف محسوب می شود، گفت: دولت و دیوان محاسبات در خصوص ضرورت واریز این مبلغ به حساب ذخیره ارزی اختلاف نظر دارند و مجلس نیز در این زمینه با دیوان محاسبات هم عقیده است؛ چراکه طبق برنامه چهارم دولت باید مابه التفاوت قیمت نفت را هر ماه به حساب ذخیره ارزی واریز کند.

برداشت از حسابی که برای دولت نیست
در رابطه با این موضوع احمدی نژاد نظر دیگری دارد؛ ایشان در روزهای گذشته گفته بودند که ۲۰ درصد از در آمد دولت در صندوق توسعه ملی بلوکه شده و دولت حق برداشت از آن را ندارد.

این اتفاق درحالی رخ می هد که طبق گزارش دیوان محاسبات این مبلغ اصلا به این صندوق واریز نشده و در صورت واریز این مبلغ هم دولت حق برداشت از آن را ندارد.

صندوق توسعه ملی مشابه حساب ذخیره ارزی است با این تفاوت که در درجه اول در مورد حساب ذخیره ارزی، دولت اجازه داشت در صورت مواجهه با کسری بودجه از این صندوق برداشت کند.

بدین معنا که اگر درآمد نفتی به هر دلیلی از جمله کاهش قیمت نفت یا رکود در فروش آن کاهش می یافت، امکان برداشت از حساب ذخیره ارزی توسط دولت وجود داشت.

اما در مورد صندوق توسعه ملی که ۲۰ درصد از درآمد حاصل از فروش نفت و میعانات گازی به آن واریز می شود، دولت به هیچ وجه اجازه برداشت ندارد و با جداسازي تدريجي اين درآمدها از بودجه هاي سنواتي، زمينه سرمايه گذاري پايدار براي نسل هاي بعد را فراهم سازد.

تفاوت دیگر این است که ۵۰ درصد حساب ذخیره ارزی می توانست به سرمایه گذاری شرکت های دولتی اختصاص یابد اما صندوق توسعه ملی فقط و فقط به سرمایه گذاری های غیر دولتی اختصاص دارد.

احمدی نژاد دلیل بلوکه شدن این پول در این صندوق و عدم توانایی دولت در برداشت از این صندوق را تاخیر در تصویب اساسنامه آن عنوان کرده ولی در این زمینه باید گفت وزارت اقتصاد مسئول تهیه اساسنامه بوده و قرار بوده است که با بودجه سال گذشته و با ارائه لایحه برنامه پنجم توسعه به مجلس، اساسنامه این صندوق را نیز به مجلس ارائه کند. با این همه دلیل اینکه گفته می شود ۲۰ درصد از سهم فروش نفت وارد این صندوق و بلوکه شده همین موضوع است.

از سوي ديگر، مجلس از دولت خواسته است اساسنامه صندوق توسعه ملي را در قالب يكي از اسناد الحاقي لايحه برنامه پنجم و تا پايان فروردين و قبل از آغاز بررسي اين لايحه به مجلس ارسال كند تا بررسي آن هم عرض لايحه صورت گيرد.

تكرار تاريخ؟
دو سال پيش هم ديوان محاسبات در گزارش تفريغ بودجه سال ۸۵ به موضوعي مشابه اين مورد اشاره كرد و موجب جنجال شد. بنابر گزارش ديوان محاسبات دولت موظف بود در سال ۱۳۸۵ مازاد درآمد نفت را به حساب ذخيره ارزي واريز كند.

قيمت نفت حدود ۴۰ دلار در هر بشكه در نظر گرفته شده بود و دولت موظف بود اگر نفت را به قيمت بالاتري از اين رقم بفروشد، آن را به حساب ذخيره ارزي واريز كند اما گزارش ديوان محاسبات نشان مي داد كه درآمد مازاد در سال ۱۳۸۵ حدود ۲۵ ميليارد و ۷۶۳ ميليون دلار بوده است اما يك ميليارد آن به حساب واريز نشده است.

بلافاصله دولت به اين موضوع واكنش نشان داد و گفت كه «كار غيرقانوني نكرده و اين بخش از درآمد به جاي واريز به خزانه، مستقيما به شركت هاي زيرمجموعه به عنوان كارمزد، حق الزحمه و بهره كار به وزارت نفت داده شده است». بعد از واكنش تند مقامات دولتي، ديوان محاسبات از دولت خواست كه در مورد اين يك ميليارد دلار سند ارايه كنند.

البته اين جنجال يك ميليارد دلاري هرگز به سرانجامي نرسيد و مشخص نشد كه آيا بالاخره اين عدم تطبيق سند ها با پرداخت ها برطرف شد يا خير؟ اما آنچنان که از سخنان رييس ديوان محاسبات بر مي آيد بايد منتظر يك مسئله جديد بر سر واريز درآمدهاي نفتي به حساب ذخيره ارزي بود.
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#25
کمی قاطعیت بیشتر..!
نسیم انقلاب در خاورمیانه و چشم اندازهای تازه برای ما



اخبار روز: www.akhbar-rooz.com

چهارشنبه ۱٣ بهمن ۱٣٨۹ - ۲ فوريه ۲۰۱۱


به جرات می توان گفت ایرانی ها در کمتر دوره ای چنین حساسیتی نسبت به تحولات جهان و پیرامون خود نشان می داده اند. این یک گام بلند به پیش است که تحولات در مصر، تونس و سایر کشورهای عربی با چنین علاقه و دقتی از سوی ایرانیان تعقیب می شود. چنین تحولی نشانگر شکل گیری این آگاهی است که سرنوشت ما مردمان جهان در ارتباط با هم است، بر هم تاثیر می گذارد و از هم تاثیر می گیرد. گذاز از تفکری که در جنبش سبز هم بی ریشه نبود و نیست و می گوید، در خارج از مرزهای ایران آن چه می گذرد به ما مربوط نیست، به این نقطه که سرنوشت تحولات در سایر کشورها را با وضعیت کشور خود در ارتباط دیده و خود را با مبارزات مردم سایر کشورهای جهان همبسته احساس کنیم، تحول مثبتی است که باید آن را قدر دانست و تقویتش کرد.

یکی از جنبه های مثبت و مهم این همبستگی آموختن و پرهیز از اشتباهات یکدیگر است. در پرتو تجاربی که دیگران در مبارزات خود به دست می آورند، می توانیم خود و جنبش خود را نیز با نگاه نقادانه و تازه ای نگاه کنیم و اشتباهات و نارسایی هایمان را کشف و برطرف کنیم. این سخن به این معنی نیست که در همه جا شرایط مشابهی حاکم است و جنبش ها باید از روی دست هم بنویسند. اما به این معنی است که شباهت هایی را که وجود دارند پیدا کنیم و تجاربی را که قابل استفاده اند، استفاده کنیم. آیا غیراز این است که دیکتاتورها در همه ی جای جهان تا حدود زیادی شبیه به هم عمل می کنند و اگر خود آن ها نمی توانند و نمی خواهند از سرنوشت بغل دستی هایشان درس بگیرند، ما می توانیم و باید از سرنوشت بغل دستی هایمان درس بگیریم؟

جنبش سبز در ایران خوشبختانه با چشمان باز تحولاتی که این روزها در سایر نقاط جهان روی می دهد را زیر نظر گرفته است. با تکرار مداوم این حقیقت درست که شرایط آن ها با شرایط ما فرق دارد، نباید خود را از تجارب مهمی که در عرصه ی مبارزه با دیکتاتوری ها به دست می آید محروم کنیم، همان طور که نباید سعی کنیم نسخه ی مبارزات هر کشور دیگری را عینا در کشور خود پیاده کنیم.

این روزها جهان دارد تجربه ی بزرگی را پشت سر می گذارد، تجربه ای که ما مدت هاست با آن بیگانه شده ایم و به عبارت بهتر ما را با آن بیگانه کرده اند. این تجربه ای است از اصلاحات بی مرز، تجربه ای از انقلاب، از رادیکالیسم، از بیشتر خواستن و نترسیدن، از پیش رفتن و خط قرمزهای رسمی را شکستن. تجربه ای متفاوت از تلاشی که ما از سال ۷۶ تا به امروز مشغول آن بوده ایم. یعنی تجربه ی اصلاح از درون، در شرایطی که تصمیم گیرندگان و حاکمان نه اصلاحات را می خواهند و نه به آن تن می دهند.

تفاسیر رسمی، ما را از این تجارب و راه هایی که امروز در کشورهای عربی پیموده می شود، تا سر حد مرگ ترسانده اند. آن قدر ترسانده اند که پاره ای از ما باور کرده ایم همین وضعیت موجود و حکومت خون ریز اسلامی بهتر از در نوردیدن مرزهای این حکومت است. اما مردمان کشورهای خاورمیانه ی ما اکنون دارند این راه ها را تجربه می کنند، بدون آن که به ویرانی، خشونت های بی پایان، کشت و کشتار و تجزیه و نابودی تن داده باشند.

شیوه های مبارزه همواره گوناگونند و به عوامل بی شماری بستگی دارند. بدترین خطا این است که از این شیوه ها ایدئولوژی و مکتب ساخته شود. اصلاح طلبی یا انقلابی گری، به آئین بدل شود، از خود هدف که برقراری آزادی و عدالت باشد، مهم تر شود. در جنبش ما متاسفانه تا حدودی چنین شده است. برخی از تاکتیک های مبارزاتی و برخی از روش ها به آئین تبدیل شده اند.

این حرف درست است که سرنوشت هیچ یک از انقلاب های عربی به خوبی روشن نیست. اما تاکید و اصرار بی اندازه بر این حرف امروز به معنای ادامه ی حکومت مبارک در مصر است و دیروز به معنای ادامه ی حکومت بن علی در تونس می بود. این، خودکشی از ترس مرگ است. خصلت هر حرکت اجتماعی بزرگ ناروشن بودن نتیجه ی آن است. مگر جنبش دوم خرداد که شروع شد کسی می توانست پایان غم انگیز آن را حدس بزند، مگر وقتی میلیون ها مردم در خرداد ماه سال ٨٨ به خیابان ها ریختند، می توانستند حدس بزنند که یک سال و نیم بعد از آن، استبدادی خون ریزتر همچنان بر کشور ما حاکم باشد؟ ترس از آن که ایران بدون جمهوری اسلامی چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد، به معنای ادامه ی حکومت جمهوری اسلامی است. برای رقم زدن پایان خوش هر جنبش اجتماعی دموکراتیک و عدالت جو، فقط می توان به استواری و هشیاری بیشتر نیروهای دموکرات و عدالت طلب تکیه کرد.
تونس و مصر و شاید کشورهای عربی دیگری که در نوبت هستند، چشم انداز تازه ای را در برابر ما گشوده اند. چشم اندازی که جنبش سبز خود آغازگر آن بود اما متاسفانه تفاسیر رسمی اصلاح طلبانه به آن مجال بالیدن ندادند. وقتی حکومتی نمی خواهد اصلاح شود، طبیعی ترین قدم آن است که آن را از سر راه برداشت و برانداخت. کاری که در تونس صورت گرفت و در مصر در حال انجام است. ما اما... بیش از اندازه به حکومت استبدادی و اصلاح ناپذیر خود زمان داده ایم.
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#26
دیکتاتورها در وحشت - علی عبداله صالح: من و فرزندم دیگر کاندید ریاست جمهوری نمی شویم!






العربیه: علی عبدالله صالح رئیس جمهور یمن روز چهارشنبه ۲-۲-۲۰۱۱ اعلام کرد درصدد تمدید دوره ریاست جمهوری خویش و یا روی کار آوردن فرزندش نیست.
آقای صالح در پیامی که پیش از برگزاری "تظاهرات خشم" در صنعاء پخش شده است به معترضان اطمینان داد پس از پایان یافتن دوره ریاست جمهوری خویش در سال ۲۰۱٣ از قدرت کنار خواهد رفت.
مخالفان دولت یمن اعلام کرده اند روز پنجشنبه علیه علی عبدالله صالح "تظاهرات خشم" برگزار خواهند کرد.
نیروهای مخالف در مصر و پیش از آن در تونس تجمع های اعتراضی خود را تحت عنوان "تظاهرات خشم" سازماندهی کرده بودند.
مخالفان در تونس توانستند حکومت رئیس جمهور این کشور را سرنگون کنند اما تجمع های اعتراضی در مصر که روز گذشته وارد مرحله جدیدی شده است با مخالفت حسنی مبارک رئیس جمهور این کشور از کناره گیری از قدرت مواجه شده است.
علی عبدالله صالح در همین حال انتخابات پارلمانی این کشور را که قرار بود در آوریل آینده برگزار شود به تاخیر انداخت.
او که بیش از ٣۰ سال است بر یمن حکومت می کند از پارلمان این کشور و مجلس شورا خواست برای بررسی اوضاع کشور تشکیل جلسه دهند.
یمن از دو هفته پیش شاهد تظاهرات معترضانی است که همانند چند کشور عربی دیگر خواستار کناره گیری رئیس جمهور خود هستند.
خبرگزاری دولتی یمن اعلام کرده آقای صالح از پارلمان و مجلس شورا خواسته است برای برون رفت از بحران جاری در کشور و تامین مصالح کشور گفتگو کنند.
معترضان اعلام کرده اند روز پنجشنبه در سراسر یمن علیه علی عبدالله صالح "تظاهرات ملیونی" برگزار می کنند.
رئیس جمهور یمن چند ساعت پس از پیام تلویزیونی حسنی مبارک همتای مصری خود، مردم یمن را مورد خطاب قرار داده است.
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#27
کرمان غرق شد/ آبگرفتی خیابانهای کرمان زندگی مردم را مختل کرد












 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#28
دی ولت" : آیا ناآرامی های مصر به نفع ایران است؟

دویچه وله: اگرچه نآرامی های مصر و سقوط احتمالی حکومت حسنی مبارک می تواند با ایجاد بی ثباتی در منطقه همراه باشد، اما به نظر مفسر روزنامه آلمانی "دی ولت" در درازمدت باعث نوزائی در این کشور می شود. آیا این دگرگونی به نفع ایران است؟



روزنامه آلمانی "دی ولت" در شماره روز یک شنبه (۳۰ ژانویه/ ۱۰ بهمن) در تحلیلی به قلم کلمنس ورگین، ناآرامی های مصر و تاثیر آن بر ایران را بررسی کرده است.
تحلیلگر "دی ولت" می نویسد:« خشم در خیابانهای کشورهای عربی این بار متوجه متهمان همیشگی نیست و پرچم های اسرائیل و آمریکا نیستند که به آتش کشیده می شوند. هدف اعتراضات این بار متوجه حکومت گران خود است.»
وی می افزاید: «با این حال نگا ه ها بسوی رودخانه نیل با تردید همراه است. غرب هنوز هم انقلاب ایران را فراموش نکرده است. در آن زمان افکار عمومی در کشورهای اروپائی از سقوط شاه استقبال کردند، اما در نهایت ایرانی ها نه تنها به دمکراسی دست نیافتند، بلکه یک دیکتاتوری تئوکرات قدرت را بدست گرفت و ایران تبدیل به کشور صادر کننده بی ثباتی در منطقه شد. امروز ایرانی ها هنوز هم آزاد نیستند. رژیم ایران مهم ترین تامین کننده مالی گروه های تروریستی است و هدف آن تبدیل شدن به قدرت اتمی و منطقه ای است».
غرب و تجربه ایران و الجزایر
ورگین با اشاره به خطاهای آمریکا در گذشته می نویسد: « بخصوص آمریکا در شرایط دشواری قرار دارد. جیمی کارتر باید در آن زمان نهایتا جوابگوی این اتهامات می بود که چرا در پایان دهه هفتاد شاه را رها کرد و دست روحانیون را بازگذاشت. در دهه نود نیز با مشخص شدن پیروزی انتخاباتی اسلامگرایان در الجزایر، آمریکا طرف دیگر را گرفت که نتیجه آن جنگ داخلی با ۱۰۰ هزار کشته بود. نه ایران و نه الجزایر تجربه خوبی برای موضع گیری امروز غرب در قبال رویدادهای مصر نیستند».
مفسر "دی ولت" در ادامه می افزاید: «درحالی که اروپا سکوت کرده، آمریکا سیاست میانی را در پیش گرفته است. از یک سو آمریکا نمی خواهد به عنوان کشوری مطرح شود که مهم ترین شریکش را در دوران توفانی تنها می گذارد. کسی نمی داند، شاید رژیم مصر سقوط نکند و آمریکا مجبور شود با فرعون قاهره به کارش ادامه دهد. از سوی دیگر آمریکائی ها نمی خواهند بر سر راه حرکت های دمکراسی خواهانه قرار گیرند. علاوه بر این این کشور نمی خواهد خشم مردم را در صورت سقوط رژیم متوجه خود کند».
نگاه اسرائیل به رویدادهای مصر
مفسر "دی ولت" با اشار به رابطه اسرائیل و مصر می نویسد: «نگاه اسرائیل به رویدادهای مصر از دیگر کشورها منفی تر است. برای اسرائیلی ها حضور حماس و حزب الله در مرزهایشان کافی است. دورنمای این که در مصر هم جنبش ضد اسرائیلی و ضد یهودی اخوان المسلمین قدرت را بدست گیرد، در اورشلیم زنگ خطر را به صدا درآورده است.»
در ادامه این تفسیر آمده است: «تاکنون همکاری های امنیتی مبارک و اسرائیل خوب بوده است، اما اگر قدرتمندان جدید نتوانند همچون مبارک مرز نوار غزه را کنترل کنند، ایران که اکنون نیز در ابعاد وسیع سلاح به غزه قاچاق می کند، از چنین شانسی به ساده گی نخواهد گذشت. با امکان افزایش تهدید، اسرائیل مجبور به تصرف نوار غزه خواهد شد».
تعادل استراتژیک در منطقه
روزنامه "دی ولت" سپس با پرداختن به اهمیت سقوط رژیم مبارک در برهم خوردن تعادل در منطقه می نویسد: «این ترس وجود دارد که یک مصر ضعیف نتواند در مقابل قدرت طلبی ملاهای تهران مقاومت کند. اما ارتش مصر در هر یک از دوره های گذار در این کشور، نقش مهمی را به عنوان عامل قدرت و تامین کننده ثبات ایفا کرده است و این بار نیز تلاش خواهد کرد از تضعیف مصر جلوگیری کند.»
به نظر مفسر روزنامه "دی ولت"، «در درازمدت دمکراسی برای مصر منفعت بیشتری دارد. تنها با انجام رفرم های سیاسی و اقتصادی می توان موانع رشد را از سر راه برداشت و ظرفیت های نوآوری در کشور را شکوفا ساخت.»
وی ادامه می دهد: «در حال حاضر دولت ایران پیروزمندانه حوادث مصر را "جنبش اسلامی علیه دولت سکولار و طرفدار غرب" می داند. اما هراس اصلی ایران از دمکراتیزه شدن کشورهای عربی است. زیرا آنگاه باید دولت ایران به شهروندان خود، که بصورت سنتی عقیده دارند دارای برتری فرهنگی نسبت به اعراب هستند، توضیح دهد که چرا عرب ها از حقوق دمکراتیک بیشتری برخوردار هستند.»

 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#31
شعار خودرهاگران بر خیابان های شهرهای ایرانی: امروز بن علی، فردا سید علی


شعار خودرهاگران بر خیابان های شهرهای ایرانی
امروز بن علی، فردا سید علی

روزنامه ی شرق الوسط گزارش داده است که شعار «امروز بن علی، فردا سید علی» توسط جوانان در خیابان های شهر پراکنده شده است. این شعار در روز 15 ژانویه توسط پوستر زیر در اینترنت پخش شد. روزنامه شرق الوسط می نویسد:« امروز بن علی فردا سید علی»، این شعاری است که در میان مردم کوچه و بازار در ایران رد و بدل می شود و بر دیوارها نوشته می شود




 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#32

چهارشنبه, 13 بهمن 1389





بهاره هدایت، مجید توکلی و مهدیه گلرو، ۳ فعال دانشجویی، صبح روز سه شنبه مجددا از زندان به دادگاه انقلاب احضار و محاکمه شدند.به گزارش دانشجونیوز، با افزایش فشارها بر دانشجویان زندانی برای تکذیب نوشته ها و بیانیه های منتشر شده از سوی ایشان، صبح امروز سه شنبه ١٢ بهمن ماه مجید توکلی، بهاره هدایت و
مهدیه گلرو بار دیگر به شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه فراخوانده شدند.قاضی مقیسه که به همکاری با نیروهای امنیتی و عدم رعایت استقلال قضائی شهرت دارد، با حمله به دانشجویان از آنان خواسته است که با تکذیب بیانیه های منتشر شده و نوشته هایی که به بیرون از زندان درج شده است، از سایت ها و عاملان انتشار این مطالب نیز اعلام شکایت کنند. وی اعلام کرده است که در صورت پذیرش خواست مسئولان امنیتی تمامی اتهامات جاری این دانشجویان پایان یافته و پرونده در همین جلسه دادگاه مختومه خواهد شد.لازم به ذکر است این جلسه دادگاه بدون طی کردن مراحل قانونی و بدون حضور وکیل دانشجویان برگزار شد.در جلسه امروز دادگاه، دانشجویان بار دیگر ضمن رد خواسته قاضی مقیسه اعلام کردند که در دادگاهی که تنها با حضور وکیل برگزار شود از اتهامات خود دفاع خواهند کرد. این ٣ فعال دانشجویی همچنین به روند برگزاری این دادگاه و اظهارات قاضی مقیسه به شدت اعتراض کرده اند. در پی این اعتراض ها، قاضی مقیسه با کار بردن الفاظی توهین آمیز مجید توکلی را از دادگاه اخراج کرده است.به گزارش دانشجونیوز، قاضی مقیسه اعلام کرده است که با عدم پذیرش درخواست او از سوی دانشجویان، جلسه بعدی دادگاه با معرفی وکلای دانشجویان در آینده ای نزدیک برگزار خواهد گردید.افزایش فشار بر دانشجویان زندانی برای تکذیب اظهارات و بیانیه های خود و اعلام انزجار از جنبش سبز و اعتراضات سالهای اخیر، در حالی افزایش می یابد که قطع تمامی ملاقات ها و تلفن های ایشان در کنار برگزاری دادگاه های فرمایشی، احضار و بازجویی از خانواده های ایشان و اخذ تعهد از خانواده های زندانیان سیاسی مبنی بر عدم مصاحبه با رسانه ها، تا کنون با مقاومت دانشجویان و رد درخواست های غیرقانونی بی اثر مانده است.بهاره هدایت و مجید توکلی پیش از این نیز در تاریخ ٦ دی ماه امسال در شعبه ٤ بازپرسی دادسرای اوین مجددا مورد بازجویی قرار گرفته بودند. از این دانشجویان خواسته شده بود تا با موضع گیری علیه رهبران جنبش سبز و سایت های منتشر کننده نوشته های دانشجویان، از خود رفع اتهام نمایند که این موضوع با واکنش شدید آنها روبه رو شده بود.بهاره هدایت عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت از تاریخ ۱۰ دی ماه ۱۳۸۸ بازداشت و توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به حکم سنگین ۹ سال و نیم زندان محکوم شده است. مجید توکلی عضو سابق انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر نیز به ۸ سال زندان و تبعید به زندان رجایی شهر کرج محکوم شده است. این احکام از جمله سنگین***تر احکام حبس صادر شده برای فعالین دانشجویی است.مهدیه گلرو، نایب دبیر انجمن اسلامی دانشگاه علامه و عضو شورای دفاع از حق تحصیل، نیز در تاریخ ١١ آذر ٨٨ بازداشت شد. وی در فروردین سال ٨٩ به اتهام "تبلیغ علیه نظام و تجمع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی"به دو سال و چهار ماه حبس تعزیری محکوم شد.
 

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,481
2,233
#33
[SIZE=+1]Payvand Iran News ...[/SIZE]
02/01/11 [SIZE=-1]
[/SIZE][SIZE=+1]More Gender Segregation At Iranian Universities [/SIZE]Source: RFE/RL
Male and female students will be separated at a Tehran university in the upcoming academic year in the latest instance of gender segregation in higher education, RFE/RL's Radio Farda reports.

logo of Allameh Tabatabai University
Allameh Tabatabai University President Seyed Sadredin Shariati said the plan would be implemented first in general courses with a large number of students.

Co-ed classes remain the norm at Iranian universities, but a growing number of schools are choosing to separate male and female students.

Earlier this year, Ferdowsi University's Department of Engineering in Mashhad said it would segregate students by gender in nearly 50 courses, according to the U.S.-based International Campaign for Human Rights in Iran.

Gender segregation was first suggested in 2009 by Hojatoleslam Nabiollah Fazlali, the representative of Iran's Supreme Leader at Khajeh Nasir Toosi University of Technology.

Fazlali criticized mixed-gender universities, saying they prepare the ground for relationships with dangerous consequences for students. He said placing male and female students in the same class is like "putting meat in front of a cat."

Europe-based women's rights activist Asieh Amini told Radio Farda that gender segregation at universities mostly works against Iranian women.

She said that once the genders are segregated, the universities are not be able to provide the same level of facilities and that female students come out worse.

She also said a considerable increase in the number of women studying at Iranian universities in recent years could have helped to balance out gender inequality in the workplace, but that measures such as gender segregation could prevent that from happening.



 

Niloufar

Football Legend
Oct 19, 2002
29,626
23
#34
Iran jails lawyer who has defended activists

TEHRAN, Iran – An opposition website says a prominent Iranian lawyer who has defended opposition activists has been sentenced to 18 months in prison.

Kaleme.com reported Wednesday that Khalil Bahramian was convicted of spreading propaganda against the ruling system and insulting the head of the country's judiciary.

The conviction appears to be part of Iran's crackdown on dissidents and the lawyers defending them that began after the disputed presidential election in June 2009. Tehran has tried more than 100 activists and political figures as well as journalists and bloggers on security charges since then.

Last month, Iran sentenced another human rights lawyer Nasrin Sotoudeh to 11 years of prison on security charges.
 

Niloufar

Football Legend
Oct 19, 2002
29,626
23
#35
vay khoda..:(

UN says Iran has executed at least 66 this year


GENEVA – Iran has executed at least 66 people this year, an alarming surge that has defied outside pressure, the U.N.'s top human rights official said Wednesday.

Navi Pillay, the U.N.'s high commissioner for human rights, said she based her tally on a review of Iranian press reports. Tehran does not officially publish the number of its executions.

"We have urged Iran, time and again, to halt executions," Pillay said. "I am very dismayed that instead of heeding our calls, the Iranian authorities appear to have stepped up the use of the death penalty."

Most executions were for drug offenses, she said, but at least three were for political activism. Two executions were held in public, which Pillay said compounded their cruelty and inhumanity.

Iran's U.N. mission in Geneva declined requests for comment Wednesday.

Pillay said she was worried about the large number of political prisoners, drug offenders and even juvenile offenders who remain on death row in Iran.

She expressed particular concern over three cases in which political activists were executed: Jafar Kazemi, Mohammad Ali Haj Aqaei and another man whose identity the U.N. said was not disclosed.

"Dissent is not a crime," Pillay said. "It is absolutely unacceptable for individuals to be imprisoned for association with opposition groups, let alone be executed for their political views or affiliations."

Kazemi and Haj Aqaei were executed because they were members of the exiled opposition movement, the Mujahedeen-e Khalq Organization, or MEK, said Shahin Gobadi, spokesman for the Paris-based National Council of Resistance of Iran, which speaks for MEK.

MEK, a formerly armed group largely wiped out in Iran in the late 1980s, is also known as the People's Mujahedeen Organization of Iran. It became allied with Saddam Hussein's regime in Iraq, which helped fund the group's attacks against the Iranian regime.

Some MEK members are among the Iranian dissidents living at Camp Ashraf, northeast of Baghdad. Following the U.S. invasion of Iraq in 2003, the Americans disarmed several thousand MEK members and promised to protect them at Ashraf.

Maryam Rajavi, president-elect of the National Council of Resistance of Iran, called on the U.N. Security Council to impose more sanctions on Iran to address its human rights violations. Iran is under U.N. sanctions for its nuclear activities.

The U.S. considers MEK a terrorist organization. The European Union removed it from its terror list in 2009.

Gobadi said Kazemi and Haj Aqaei — hanged last month after being arrested in September 2009 — had visited Camp Ashraf recently and "that was their sin" in the eyes of Iranian authorities.

The National Council of Resistance of Iran has been urging the European Union to cripple Iran's economy through embargoes on the Iranian Central Bank and by banning purchases of Iranian oil and gas.

The Dutch government froze official contacts with Iran this week to protest the hanging of a Dutch-Iranian woman, 45-year-old Zahra Bahrami, in Tehran on Saturday.

Iranian state television reported Bahrami was hanged for possessing and selling drugs. She had been jailed since December 2009 after protests against President Mahmoud Ahmadinejad's re-election.
 

mowj

National Team Player
May 14, 2005
4,739
0
#36
چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۹
سبزها و تحولات منطقه

مرتضي كاظميان
morkazemian(at)gmail.com
دیکتاتوری زین العابدین بن علی در تونس فروریخته، نظام سیاسی اقتدارگرای مصر با خیزش اعتراضی مخالفان حسنی مبارک به گونه ای روزافزون متزلزل شده؛ ملک عبدالله دوم برای "تصحیح اشتباهات گذشته"، خود "اصلاحات سیاسی فوری" را در اردن کلید زده، و مخالفان در یمن، الجزایر، لیبی، مراکش، بحرین و سوریه، برای "روز خشم" تعیین وقت و قرار و اقدام می کنند. "سبز"های ایران اخبار مربوط به جنبش های اعتراضی در کشورهای عربی را همدلانه و مشتاقانه، و نیز - همزمان- با تأمل و پرسش در مورد وضع خود (جنبش سبز) پی گرفته اند.

نگارنده در مورد وضع و دوران غریب کنونی ملاحظات زیر را در خور اعتنا می داند:

1. دیکتاتورهای منطقه حیات رو به افول خود را هر روز بیش از روز پیش لمس می کنند و به وضوح می بینند. موج دموکراتیزاسیون اینک به ساحل کشورهایی جدید رسیده است که همچنان برای حفط خودکامگی و تداوم استبداد جان سختی می کنند. حضور فعال مسلمانان در تحولات اخیر کشورهای عربی، بیش از هرچیز محتوایی سیاسی دارد و خواست های حقوق بشری و مطالبات دموکراتیک را تعقیب می کند. کمتر نشانه و شاهدی نیز وجود دارد که شرکت کنندگان در این خیزش های اعتراضی، زمام امور خود را در اختیار مذهبی های افراطی و راست های سنت گرا قرار دهند؛ قرائن به گونه ای محسوس به سود نیروهای دموکراسی خواه و طبقه متوسط مدرنی است که هرچند دغدغه ی کار و نان دارند، اما دموکراسی و آزادی را پاس می دارند و اجتناب ناپذیری زندگی اجتماعی با وجود گرایش های سیاسی- عقیدتی گونه گون را فهم کرده اند. نیروها و جمعیت های اسلام گرا نیز با درس آموزی از موارد و تجربه هايى چون ایران، سودان، الجزاير، در وجه سلبی و ترکیه در وجه ایجابی، به قدر لازم به ضرورت پیگیری مطالبات و محقق ساختن شعارهایشان از کانال دموکراسی و روندهای دموکراتیک پی برده اند.

2. اگرچه از بسیاری مشابهت های تاریخی و وجوه مشترک میان رویدادها در مقاطع زمانی مختلف و جغرافیای گوناگون نباید غافل ماند و پندآموزی را با وجود همه ی تفاوت ها و اختلاف ها وانهاد، اما ضروری می نماید که در هر ارزیابی و داوری میان دو یا چند واقعه، نقاط ممیز و شرایط خاص زمانی و مکانی آنها را مورد اعتنای جدی و واقع بینانه قرار داد.

هرچند سه کشور ایران، مصر و تونس از خودکامگی و اقتدارگرایی صاحبان قدرت (به نسبت های مختلف) در رنج بوده و هستند، و حداکثر یک شبه دموکراسی را تجربه کرده اند؛ و گرچه هرسه کشور از مشکلات مشابهی (چون نرخ بالای تورم، بیکاری، اختلاف طبقاتی، فساد دستگاه های دولتی، و رشد پایین اقتصادی) در رنج هستند؛ اما برخی وجوه تمایز میان وضع ساخت قدرت در جمهوری اسلامی با تونس و مصر، موجب می شود که سبزها در نگاه به روند تحولات منطقه، واقع بینی را چاشنی صبوری و امیدواری و استقامت و پیگیری مطالبات انسانی و مشروع شان کنند. مهم ترین موارد تفاوت عبارتند از:

الف. تکیه ی تمامیت خواهان و خودکامگی در ایران بر درآمدهای نجومی نفت و گاز؛ امری که تحلیل جمهوری اسلامی را به مثابه ی دولتی رانتی غیرقابل اجتناب می سازد. اقتدارگرایان این درآمد نفتی و رانت را از یک سو در راه راضی نگه داشتن لایه های محروم هزینه می کنند (تا دست کم برای کوتاه مدت هم که شده بر بحران های اقتصادی- اجتماعی ناشی از ناکارآمدی خود سرپوش نهند و از قیام و همسویی محرومان با خواست های طبقه متوسط مدرن جلوگیری نمایند)، و از سوی دیگر، درآمد نجومی مزبور را صرف تجهیز دستگاه سرکوب و تقویت نهادهای امنیتی و انتظامی خود می کنند.

ب. تمسک جستن رژیم اقتدارگرا در ایران به عنصر دین و باورهای مذهبی مردم؛ و هم زمان سوء استفاده از این اهرم با امکانات دستگاه های تبلیغاتی رسمی و رسانه ی دولتی بی رقیب و یکه تاز در داخل. حکومت دینی با القاء باورهای خود به لایه هایی از جامعه، آنان را در مواقع بحرانی به استخدام می گیرد تا "بخشی از جامعه" را روبروی "بخشی دیگر" قرار دهد. "شست وشوی مغزی" دستگاه های تبلیغاتی و کلاس های درس خاص اقتدارگرایان، شهروندان به استضعاف کشیده شده را چونان ابزاری برای تداوم قدرت و ثروت اندوزی و جاه طلبی خویش به کار می گیرد.

چنین است سامان دادن تدریجی نیروهای حامی که هرچند در مقایسه با مخالفان وضع موجود، در اقلیت غیرقابل انکار قرار دارند، اما چونان ابزاری مجهز شده با پول نفت، و تحریک و تهییج شده با تبلیغات مذهبی و تزویر و بمباران دروغ و تحریف حقیقت، در خدمت دستگاه سرکوب و ارعاب و تهدید درآمده اند. به بیان دیگر، "جامعه ی توده ای" به پشتوانه اقتدارگرایان، در برابر "جامعه ی مدنی" و مطالبات قانونی و مشروع و انسانی اش کارشکنی و مانع تراشی می کند.

پ. بی پروایی خودکامگان و دشمنان دموکراسی در ایران از بکارگیری تمامی ابزارهای خشونت و قلع و قمع مخالفان؛ چنان که اگر رژیم قاهره از گلوله های پلاستیکی یا شلیک هوایی برای ارعاب معترضان سود می جوید، اینجا و در ایران، تقدیس گران خشونت ابایی از شلیک مستقیم به معترضان (توسط نیروهای امنیتی-انتظامی حکومتی) و استفاده از همه نوع سلاح سرد (توسط نیروهای شبه نظامی بسیج شده) ندارند. بدترین توهین ها و تحقیرها و تهمت ها از تریبون های دولتی و رسمی روانه ی معترضان و خواست هایشان می شود، و حکایت متهمان بی پناه (از شهدا و آسیب دیدگان مظلوم کهریزک تا عبدالله مومنی و حمزه کرمی و...) قصه ی تلخی است که دیگر نیاز به یادآوری هم ندارد.

ت. اگر قاهره در پیوند با بلوک غرب و ذیل مناسبات اش با ایالات متحده و اروپا، ناچار به رعایت پاره ای ملاحظات حقوق بشری و حفظ برخی ظواهر پیش چشم افکار عمومی جهان است، تهران - با کمال تاسف- نشان داده است که خودسرانه و بی اعتنا به خواست ها و حساسیت های جهان توسعه یافته و افکار عمومی جهان، هرجا که بقا یش ایجاب کند، ابایی از عدم رعایت حداقل های حقوق بشری ندارد (نمونه ها در این خصوص کم نیستند؛ از تداوم اعدام ها در ماه های اخیر گرفته تا ادامه ی حبس نسرین ستوده، وکیلی که دو فرزند خردسال دارد، و از صدور احکام قضایی سنگین برای فعالان مدنی تا افزایش فشارها بر زندانیان سیاسی و خانواده ایشان، همه و همه، جلوه هایی از بی اعتنایی تمامیت خواهان به استانداردهای حقوق بشر محسوب می شوند.)

3. شاید کم نباشد شمار "سبز" هایی که حوادث اخیر در تونس و مصر و... و خیزش معترضان در کشورهای مزبور را با نگاهی رشک ‎آلود و حسرت مورد توجه قرار می دهند. اما نباید از یاد برد که اگر در قاهره، با جمعیتی بیشتر از تهران، یک میلیون معترض علیه مبارک موضع گرفتند و تجمع کردند، همین خرداد سال گذشته بود که حدود سه میلیون معترض به گونه ای مدنی به خیابان های تهران آمدند، و مطالبات خود را چنان تا ماه های بعد پی گرفتند که خودکامگان را به کنشی حداکثری در عاشورای 88 و بعدتر اقدام همه جانبه و توام با هزار و یک تمهید در روزهای 22 بهمن 88 و 22 خرداد 89 و... وادار ساختند. «سبز»ها فراموش نکنند که اگر رژیم مبارک در اوج تظاهرات اعتراضی مخالفان، ارسال پیامک و اینترنت را مختل و قطع می کند، تمامیت خواهان در ایران حتی در روز قدس امسال (15 ماه پس از انتخابات) نیز چاره ای جز استفاده از این حربه نداشتند. خودکامگان در ایران چنان از بی پشتوانگی خود باخبرند که هنوز حاضر نیستند به مخالفان و معترضان مجوز گردهمایی دهند. پس چنین نیست که اگر در ایران، خیابان ها ظاهری آرام دارند، جنبش خاتمه یافته است؛و اساسا نگارنده چنین ارزیابی ای از حیات یا ممات یک "جنبش اجتماعی" ندارد. خلاصه ی کلام آنکه "سبز"ها تردید نداشته باشند که بس پرشمارند؛ اما اعتراض مدنی آنان نیازمند تأمل و صبوری همچنان است تا "زمان موعود و مناسب" برای "تغییر" فرا رسد.

4. هیچ نتیجه ای بی هزینه حاصل نمی شود؛ هیچ کنش و اقدامی بی بها نیست. اما آیا "سبز"ها تاکنون بهایی اندک داده اند؟ چه کسی به خود حق می دهد که خواهان خون بیشتری از فرزندان این مرز و بوم شود؟ چه کسی خود را جای مادر ندا و سهراب و شهدای کهریزک می نشاند؟ چه کسی وضع دشوار زندانیان و خانواده هایشان را در تمامی ماه های گذشته نادیده می انگارد؟... این چنین، اگر شعور جمعی و وجدان معترضان، به گونه ای آگاهانه اقدام های اعتراضی خود را با واقعیت های سخت افزاری دروغ گویان تا دندان مسلح تنظیم کرده است، و "امیدوارانه" و "هوشیارانه" بزنگاه تاریخی را با صبوری رصد می کند، خرده ای بر ایشان نیست. چنان که راهبران نمادین جنبش سبز نیز مبتنی بر همین ارزیابی دقیق و واقع بینانه از "تهدیدها و فرصت ها و نقاط قوت و ضعف" حاکمیت و همراهان خویش، رفتاری معقول و کنشی راهبردی (و نه احساسی و زودگذر) را مورد توجه قرار داده اند.

این ملاحظات، هرگز بدان معنا نیست که با درخواستی رسمی و مکتوبی محترمانه، می توان شیفتگان قدرت و تشنگان ثروت را از اریکه ی خودکامگی به پایین کشاند. با کمال تاسف، صاحبان قدرت در جمهوری اسلامی، بیش از پیش موضوع دست به دست شدن قدرت را - که امری معمول و عادی در نظام های دموکراتیک است- به امری حیاتی (مساوی با مرگ و زندگی) برای خود مبدل ساخته اند. آنان با بی اعتنایی تمام و کمال به مطالبات مشروع و خواست های مدنی و حقوق اساسی شهروندان خویش، و تمسک به همه گونه خشونت و بی اعتنایی به بدیهی ترین ارزش ها و اصول انسانی، "اخراج" از قدرت را بر "دست به دست شدن" آن مرجح دانسته اند. این چنین، به نظر می رسد که "قدرت" سخت افزاری درنهایت با "قدرت" نرم افزاری جامعه مدنی، کنار خواهد رفت.

برای آن "هنگام" چندان نباید تعجیل کرد. همین که جنبش سبز امیدوارانه و صبورانه خود را بسط دهد و استقامت ورزد، می تواند در "روز تغییر" چونان اصلی ترین و محوری ترین عامل اقدام و همراهی نیروها برای تحول عمل کند. خوشبختانه راهبران نمادین جنبش سبز، همچنان امیدوار و استوار و بی هیچ ترس و یأس در کنار معترضان اند.

5. برخی مولفه ها و شرایط، به میزان های مختلف، سبزها را نسبت به امکان تغییر امیدوار و فعال نگه می دارد. از آن جمله می توان در وجوه سلبی و ایجابی وضع موجود، به موارد زیر اشاره کرد:

الف. بحران مشروعیت نظام سیاسی که هنوز و با وجود سپری شدن بیش از یک سال و نیم از اعلام رسمی نتایج انتخابات، در متن جامعه و در نگاه ناظران بین المللی، وجود دارد. شکاف ملت- دولت با وجود همه ی ریخت وپاش ها و تبلیغات، عینی است و روزی خود را به زمامداران بی اعتنا به ملت، نشان خواهد داد.

ب. بحران مشروعیت اخلاقی حاکمان؛ چنان که سوء استفاده ی ایشان از باورهای مذهبی مردم، تمسک به ریا و تزویر، تحریف پیوسته ی حقایق، استخدام تهمت و اتهام و دروغ و نیرنگ برای تداوم قدرت، بی اعتنایی به بدیهی ترین اصول اخلاقی و انسانی (از کیفیت بازداشت متهمان و چگونگی برخورد با زندانیان گرفته تا نحوه ی سرکوب مخالفان) و موارد مشابه، وضعی ویژه و یگانه را برای صاحبان قدرت در جمهوری اسلامی موجب شده است.

پ. بحران کارآمدی، مفهومی که هر روز خود را به شکلی و در حوزه ای متبلور می سازد و دستگاه های تبلیغاتی رژیم نیز توان توجیه و ترمیم آن را ندارند. هرچند نظام سیاسی به اتکاء به درآمدهای بادآورده ی ناشی از نفت، می کوشد بر این بحران فائق آید، اما کدام مطلع و دست اندرکاری است که از حال و روز صنعت و بوروکراسی و... در ایران امروز بی خبر باشد؟

فراموش نباید کرد که بحث حدف یارانه ها، تحریم های رو به تزاید اقتصادی و تجاری علیه جمهوری اسلامی و نیز بحران هسته ای در روابط تهران - غرب واقعیت هایی هستند که واجد تاثیرات اقتصادی و پیامدهای اجتماعی غیرقابل گریز خواهند بود. مولفه هایی که وضع جمهوری اسلامی و اثرگذاری جنبش سبز را با عواملی ویژه پیوند می زند. اگر حاکمیت به علت برخورداری از دولت رسمی می تواند بر این مولفه ها به شکلی مستقیم اثرگذار باشد (با تعامل یا تضاد با دیدگاه ها و رویکردهای غرب)، جنبش سبز حداکثر واجد تاثیرات غیرمستقیمی بر آنها خواهد بود؛ چنانکه بتواند در مقطعی خاصی، ویژگی های منحصر به فرد خود را بر تحولات دیکته و تحمیل کند.

ت. شکاف در همبستگی مطلق نظام سیاسی؛ وقتی "خواص بی بصیرت" روزافزون می شوند و «خودی»های بیشتری طعم خودکامگی و تزویر و دروغ گویی و قدرت طلبی و جاه جویی را می چشند، یکدستی در ساخت قدرت کاهش می یابد. نگارنده البته هرگز این عدم همبستگی مطلق را به مثابه ی یک مولفه ی سرنوشت ساز ارزیابی نمی کند بلکه تنها آن را قابل تامل می داند؛ چرا که متاسفانه همچنان منافع و جذابیت های مترتب بر ثروت و قدرت و سوابق مشترک در سرکوب ها و نیز برخی خصلت های شخصی و ویژگی های روان شناختی افراد، آنان را وادار به تعهد و سینه زنی ذیل قدرت مطلقه و نظام اقتدارگرا می سازد.

ث. تداوم حضور موثر سبزها در سپهر عمومی و شبکه های اجتماعی، و ادامه ی همراهی اصول گرایانه و شجاعانه ی راهبران نمادین جنبش سبز با مطالبات معترضان. سبزها با وجود امکانات ناچیزشان در برابر درآمدهای رانتی نجومی خودکامگان، توانسته اند به مدد امید و ایمان، و نیز به اتکای توان انسانی شان - چه در حوزه ی آگاهی بخشی، و چه در عرصه ی ستیز با سرکوب و ایستادگی در برابر اختناق- خود را به عنوان اصلی ترین نیروی تغییر همچنان مطرح نگه دارند. سبزها بی شک "آتش زیر خاکستر"اند.

ث. و...

شروع خیزش اعتراضی منتهی به فرار بن علی از تونس را از یاد نبریم؛ محمد بوعزیزی، جوان دیپلمه ی 26 ساله که برای پیدا کردن کار از هیچ اقدامی فروگذار نکرده بود، دوره گردی و فروش میوه و سبزی را پیشه ی خود ساخته بود. پلیس بساط او را درهم ریخت، و او با خودسوزی در برابر استانداری پایتخت تونس، آغازگر خیزشی اعتراضی شد که بساط حکومت خودکامه را در یک کشور دیگر درهم پیچید.

تردید نباید کرد که عطر خوش آزادی و دموکراسی در ایران نیز خواهد پیچید. نیم نگاهی به سیر نزولی آمار کشورهایی که حاکمان اقتدارگرا دارند، تنها یک موید و شاهد امیدوارکننده است. تونس و مصر، آخرین نمونه ها نیستند. این رخداد و وضع دموکراتیک البته خود به خود محقق نخواهد نشد؛ اگر نیازمند عاملان انسانی واجد شجاعت و شهامت و صرف هزینه مادی و معنوی است، محتاج عقلانیت انتقادی و صبوری فعال و تأمل اثباتی نیز هست؛ و اگر به زیرکی و وقت شناسی و کنش مبتکرانه و هرروزه ی همراهان و بدنه ی حامی اش نیاز دارد، به امید و استقامت و ایمان هم احتیاج دارد. سبزهای ایران زمین این همه را پاس دارند و متحقق سازند، و اخبار و تحولات امیدبخش و شوق آفرین را در منطقه - هوشیارانه و به مثابه ی "تجربه"و "آموزه"ای دیگر- پی گیرند.
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#37
vay khoda..:(

UN says Iran has executed at least 66 this year


GENEVA – Iran has executed at least 66 people this year, an alarming surge that has defied outside pressure, the U.N.'s top human rights official said Wednesday.

Navi Pillay, the U.N.'s high commissioner for human rights, said she based her tally on a review of Iranian press reports. Tehran does not officially publish the number of its executions.

"We have urged Iran, time and again, to halt executions," Pillay said. "I am very dismayed that instead of heeding our calls, the Iranian authorities appear to have stepped up the use of the death penalty."

Most executions were for drug offenses, she said, but at least three were for political activism. Two executions were held in public, which Pillay said compounded their cruelty and inhumanity.

Iran's U.N. mission in Geneva declined requests for comment Wednesday.

Pillay said she was worried about the large number of political prisoners, drug offenders and even juvenile offenders who remain on death row in Iran.

She expressed particular concern over three cases in which political activists were executed: Jafar Kazemi, Mohammad Ali Haj Aqaei and another man whose identity the U.N. said was not disclosed.

"Dissent is not a crime," Pillay said. "It is absolutely unacceptable for individuals to be imprisoned for association with opposition groups, let alone be executed for their political views or affiliations."

Kazemi and Haj Aqaei were executed because they were members of the exiled opposition movement, the Mujahedeen-e Khalq Organization, or MEK, said Shahin Gobadi, spokesman for the Paris-based National Council of Resistance of Iran, which speaks for MEK.

MEK, a formerly armed group largely wiped out in Iran in the late 1980s, is also known as the People's Mujahedeen Organization of Iran. It became allied with Saddam Hussein's regime in Iraq, which helped fund the group's attacks against the Iranian regime.

Some MEK members are among the Iranian dissidents living at Camp Ashraf, northeast of Baghdad. Following the U.S. invasion of Iraq in 2003, the Americans disarmed several thousand MEK members and promised to protect them at Ashraf.

Maryam Rajavi, president-elect of the National Council of Resistance of Iran, called on the U.N. Security Council to impose more sanctions on Iran to address its human rights violations. Iran is under U.N. sanctions for its nuclear activities.

The U.S. considers MEK a terrorist organization. The European Union removed it from its terror list in 2009.

Gobadi said Kazemi and Haj Aqaei — hanged last month after being arrested in September 2009 — had visited Camp Ashraf recently and "that was their sin" in the eyes of Iranian authorities.

The National Council of Resistance of Iran has been urging the European Union to cripple Iran's economy through embargoes on the Iranian Central Bank and by banning purchases of Iranian oil and gas.

The Dutch government froze official contacts with Iran this week to protest the hanging of a Dutch-Iranian woman, 45-year-old Zahra Bahrami, in Tehran on Saturday.

Iranian state television reported Bahrami was hanged for possessing and selling drugs. She had been jailed since December 2009 after protests against President Mahmoud Ahmadinejad's re-election.

 

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,481
2,233
#38
چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۹

انسانیت خداحافظ!


علی کلائی




عجب بساطی شده! لاکردار پیش بینی ها به سرعت به وقوع می پیوندد. امنیت بانان و قضاوتیان ولایت مدار هم انگار در انجام اعدامها عجله دارند. صبر کنید. آرام! این آدمها را امروز نه، فردا هم می توان اعدام کرد. این همه عجله برای چیست؟
هنوز از اعدام علی صارمی چیزی نگذشته که دو زندانی دیگر. جعفر کاظمی و محمد علی حاجی آقایی. باز قدیمها اعلام می کردند به وکیل یا خانواده زندانی. خبرعلی صارمی به خانواده اش، هرچند کوتاه زمانی قبل، اعلام شد. ولی انگار این هم از مد افتاده. روح وکلا هم که اصلا خبر ندارد. این بار زهرا بهرامی. شهروند ایرانی هلندی. متهم به محاربه و همچنین قاچاق مواد مخدر. هنوز اتهام امنیتی اش رسیدگی نشده طرف را اعدام کردند.
حضرات امنیت بان! می گذاشتید حداقل دادگاه پرونده امنیتی این بنده خدا برگزار می شد بعد اعدامش می کردید. به خدا فرار نمی کرد. کاملا در اختیار شما بود. می گذاشتید سر فرصت. این همه عجله آخر برای چیست؟
این همه اعدام آنهم در این فرصت کم. فکر می کنم اگر کاری آماری بر این اعدامها انجام شود تعداد آن از هر هشت ساعت هم کمتر می شود در سال 2011. این همه عجله و سرعت؟ شما که دارید چند زندان را در حاشیه تهران می سازید. این بنده های خدا هم که جای کسی را تنگ نکرده اند. این همه سرعت برای اعدام غیر منطقی است. مسئله لوث شده!
ماجرا شده مانند قضیه زندانی سیاسی. زمانی در ایران تعداد زندانیان سیاسی زیاد نبود. زمانی بازداشت 50 دانشجو به صورت همزمان می­توانست به یک بحران بین المللی برای حاکمیت بدل شود. سال 1386 و بازداشت های آذر ماه را می گویم. ولی فی الحال انگار نه انگار. این همه بازداشت می شوند و کک کسی هم نمی گزد. ظاهرا حضرات امنیت بان در نظر دارند ماجرای اعدام را هم به همین سرنوشت دچار کنند. اینقدر اعدام کنند که کک کسی هم نگزد. جوی خون هم راه نمی افتد. اعدام با طناب دار است. بدون خونریزی. خیلی هم تر و تمیز. زمین خدا هم برای دفن فراوان است. اصلا هم مهم نیست که به یک خانواده اجازه ندهیم برای فرزندش، پدر یا مادرش مراسم بگیرد و یا حتی محل دفن او را مشخص کند و یا گاهی حتی بداند.
بیمار شدن زندانی هم اصلا امر مهمی نیست. انگار نه انگار که قانونا زندان و ساختار قضایی مسئول جان زندانی است. هاشم خواستار را با پابند می برند و می آورند. آنهم شتابزده و ترس زده. مهدی محمودیان هم بر اساس آخرین اخبار سکته قلبی کرده. برای کسی مهم نیست که مهدی عزیزمان چه بر سرش می رود. حضرات کهریزک ساز باید انتقام خود را از افشاگر کهریزک بگیرند.
این وسط اما از همه جالبتر مردم ما هستند. صبح می روند سر کار. ظهر یا بعد از ظهر می آیند منزل و نهاری و استراحتی و یا کار دوم و سومی و یا در کنار خانواده. انگار اینهایی که می کشند انسان و از نوع ایشان نیستند. مرگ و اعدام عادی شده برای مردممان. حتی از اعدام انسانها گاهی خوشحال هم می شوند.
روشنفکران و اندیشه ورزان و فعالین ما هم از ایشان جالبتر! شدیدا درگیر بحثهای فلسفی خود در بابهای مختلف اند و در عالم هپروت. در احزاب و تشکلهای ما هنوز به قدرت نرسیده هم رسما جنگ قدرت است و به جای رقیب، هم را می درند.
انصافا در چنین اوضاع و احوالی این همه اعدام عجیب نیست. شاید هم نگارنده را پس از نگارش و انتشار این مطلب اعدام کردند. شاید شما را اعدام کردند. شاید همه ما را اعدام کردند. به جایی از دنیا که بر نمی خورد. انسانیت و مهر و عطوفت و آزادی و برابری هم که حرفهای شکم پران بی درد است. به هر حال اینجای دنیا اینگونه است. روزگارمان هم بد نیست. می خوریم و می خوابیم و حال می کنیم. آن شاعر هم چرت گفته که خور و خواب و خشم و شهوت. شغب است و جهل و ظلمت
اینجا اینجوری است. انسانیت خداحافظ!
 

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,481
2,233
#39
«فتنه قم»، فتنه ای بزرگ تر از «فتنه ۸۸ » که گویا خامنه ای خوابانده است؟- دانشجویان فضای سیاسی را می گشایند- بی بند و باری مفری برای رژیم:



۱۱,۱۱,۱۳۸۹
بنا بر اعتراف علم الهدی: اکثریت حوزه قم مخالف خامنه ای و دست کم دوجریان مخالف ولایت فقیه است اما «فتنه بزرگ تر از فتنه ۸۸» کدام بوده است؟:

در ۳ بهمن ۸۹، به گزارش ایسنا، سید احمد علم***الهدی، امام جمعه مشهد، در جلسه تحلیل و بررسی دستاوردهای سفر رهبری به قم، که در مدرسه علمیه "نواب صفوی" مشهد برگزار شد، گفته است:
جریانات فکری حوزه
۱- جریانی که به صورت مثبت در حوزه علمیه وجود دارد، در راستای عوامل و فرامین ولایت و رهنمودهای مقام معظم رهبری، خط مشی و برنامه*** مرکزی آنهاست که همان جریان "مدرسین حوزه علمیه قم" است و اکثر اعضای آن متشکل از شاگردان امام(ره) هستند ...
۲- جریان دومی که آنجا به وجود آمده، جمع و مجتمعی از مدرسان جوان حوزه هستند که شاید بدنه این اجتماع به مراتب گسترده***تر از بدنه جامعه مدرسان است. اینها افرادی هستند که در حوزه عضویت ندارند اما نیروهایی انقلابی و کارگزار آموزش حوزه هستند و یا در جریان کارگزاری حوزه، نقش محوری دارند. این گروه اخیرا به تشکلی عظیم دست زده***اند.
۳ - جریان سوم نیز، جریان روشن ***اندیش یا روشنفکر دینی حوزه است که از حوزویان اندیشمند که اکثرشان نیز شاگردان آیت***الله "جوادی آملی" هستند، تشکیل شده است و تبار روشنفکری دینی را در حوزه راه*** اندازی کرده***اند و برای به دست گرفتن اندیشه نو دینی برای مدرسان جوان حوزه بسیار موثر هستند. عمده رشد آنها در حوزه*** معقول بیشتر از منقول است و آنها نسبت به ولایت علاقه***مند هستند و از نظر بینش سیاسی، در یک حوزه*** مثبت قرار دارند.
۳ - غیر از جریان روشنفکر دینی، یک جریانی شبیه اینها در حوزه به وجود آمده است که جریان اقلیتی است که متاسفانه در پوسته***ای از نسل جوان حوزه موثر واقع شده***اند که تحت عنوان روشن***اندیشی، موضعی خاص دارند و تقریبا بیشتر از اینکه تحت تاثیر تفکرات دینی باشند، تحت تاثیر تفکرات جهانی هستند. به عبارتی در صدد تطبیق اندیشه***های دینی با اندیشه***های دنیای امروز هستند و بجای اینکه بخواهند آنها را با اندیشه***های دینی تطبیق دهند، برعکس در جهت تطبیق اندیشه***های دینی با اندیشه***های نو جهانی برآمده***اندآنجا هم که مساله قابل تطبیق نباشد، اندیشه دینی را تقریبا تخطئه می***کنند. البته نه بطور صریح و مستقیم، چراکه تفاوت اینها با دسته قبلی در این است که دسته قبلی تحت عنوان روشنفکران دینی هستند اما اینها اصطلاحات علمی و فلسفی رایج دنیای روز را گرفته***اند و می***خواهند محتوای اندیشه دینی را اصلاح کنند و به قول خودشان می***خواهند اصطلاحات جدید علمی دنیا را در حوزه، بومی کنند و با یک محتوای دینی در این قالب، مطالب را به خورد نسل جوان دهند. جریان اخیر، اصالت را به محتوای اندیشه*** روز داده***اند و مبانی دینی، آنجا که قابل تطبیق با آن اندیشه نیست، اگر قابل تحریف است، تحریف می***کنند و اگر قابل تاویل است تاویل می***کنند و اندیشه روز اگر به عنوان فکر غیردینی مطرح است، تخطئه می***کنند. اینها یک اقلیت قلیل هستند.
۴ –در کنار همه اینها، یک تشکیلات غیرسازماندهی شده، هم در تشکیلات سنتی حوزه و هم بیوت مراجع تقلید، وجود دارد. البته بیوت مراجع، تشکیلاتی غیر از تشکیلات مرجعیت است. چراکه مقام مرجعیت یک مقام مقدس و مهذبی است که از غیبت امام زمان(عج) تا الآن، از همه خلافها و انحرافها محفوظ مانده است.
تشکیلات حاشیه مرجعیت، تحت عنوان بیت مراجع، در عین تشکیلاتی بودن، سازماندهی شده نیست و بر اساس یک نظام و آیین***نامه خاص به وجود نیامده است. به عبارتی، تشکیلاتی خودرو و غیرسازماندهی شده است و به شخصیت آن مرجع بستگی دارد که در حوزه یا جامعه اثر بگذارد.
۵ - جریان دیگر نیز یک جریان متحجر و سنتی حوزه است. سنتی نه سنتیِ مطلوب، منظور سنتی واپسگرایی است که در حوزه وجود دارد. آنها با تفکر روحانیت دو قرن قبل زندگی می***کنند و هر حرکتی بخواهد در حوزه صورت بگیرد، چه در عرصه سیاسی و چه غیرسیاسی، یا در مدیریت حوزه با همان سنت و روش مرحوم شیخ انصاری، به عنوان یک جریان غیرمقدس با آن مبارزه می***کنند و سعی در حفظ روش***های خاص سنتی حوزه علمیه قدیم دارند که بر اساس یک آموزش آزاد غیرقابل مدیریت بوده است و بر همان اساس وضع را حفظ می***کنند. در بینش سیاسی هم، این نوع تحجر در اینها اثر گذار شده، به طوری که هر نوع حرکت سیاسی را برنمی***تابند و این هم جریانی است که به صورت اقلیت در حوزه وجود دارد.
وی با اشاره به جریانات نامبرده، گفت: اینها جریانات مختلف و متعددی هستند که در حوزه علمیه قم وجود دارند که به خاطر وسعت حوزه، اثرگذار هستند.
رهبر معظم انقلاب، قبل از فتنه، فتنه را مدیریت کردند و تنها قدرتی که فتنه را مهار کرد، مدیریت رهبری بود. بقیه همه هیچ*** کاره بودند. هرکس را فکر کنید تحت هر عنوانی که در مقابله با فتنه نقش داشته، اگر نقشش موثر بود، او تنها به عنوان یک سرباز ولایت وسط میدان آمده بود و چشمش به رهبر بود، خودش مدیریت نداشت و مدیریت مهار فتنه فقط برعهده شخص رهبری بود هرچند رهبر قبل از شروع انتخابات، فتنه را مدیریت کردند. انتخابات در خرداد ۸۸ بود و زمزمه و جریان رئیس***جمهوری از اول فروردین ۸۸ در بین مردم شروع شد، اما از آبان ۸۷، رهبر معظم انقلاب، فتنه را پیش***بینی کردند و به جهت سیاسی سفارش کردند "در زمین دشمن بازی نکنید؛ اگر بازی کنید چه ببرید چه ببازید به نفع دشمن است." حتی مقام معظم رهبری در سفری که به مناسبت نوروز به مشهد داشتند، صریحا اعلام کردند که "من با هیچ کاندیدایی نیستم. از هیچ کاندیدایی طرفداری نمی***کنم و اگر از دولت حمایت می***کنم، از همه دولت***ها حمایت کرده***ام." همه***ی*** اینها نشان می***داد که آقا متوجه فتنه شدند، آن را فهمیدند و برای مدیریت آن اقدام کردند. هنوز هم آقا فتنه را مدیریت می***کنند و ادامه دارد به طوری که هم***اکنون هم این مدیریت تمام نشده است.
اینها(سران فتنه) دیدند در حوزه، دو جریان، زمینه و استعداد مقابله با نظام و رهبری را دارد. یکی جریان تحجر است که با هر حرکتی در جریان نظام و ولایت مقاومت می***کند و اگر بتوانند این جریان را منسجم کنند و به آنها جرات مقابله بدهند، می***شود چنین جریانی را در درون حوزه راه انداخت.
جریان دوم، جریان روشن***اندیش غربگرای حوزه است که تحت تاثیر اندیشه***های غربی*** و به اصطلاح یک جریان نو انتقادی با صبغه دینی هستند و معتقدند که با رهبری و ولایت مخالف***اند و مبانی نظام، مبانی غیرقابل قبولی است و اگر به اینها امکان مقابله با رهبری را بدهند، می***توانند به صورت یک جریان درآیند. رئوس نظام از نظر آنان قابل قبول نیست و به صورت یک اندیشه فاسد، می***شود با دادن امکانات آن را به صورت جریان درآورد.
جریان دیگری هم که احساس کردند می***شود در حوزه بازسازی کرد، جریان روشنفکر دینی بود که این جریان با وجود اینکه به مقام معظم رهبری اظهار ارادت می***کنند، ولایت را قبول دارند و مدافع مبانی ولایت فقیه و نظام*** هستند، اما در قضیه فتنه، ژست آکادمیک گرفتند و کنار ایستادند. الآن از جریان روشنفکر دینی در خیلی جاها استفاده می***کنیم. یعنی الآن در عرصه دانشگاه***ها در مقابل تریبون***های فاسد، از همین بزرگواران و فضلا در تبار روشنفکری دینی استفاده می***کنیم. اما قبول نداریم که اصطلاحات و آرمان***های اندیشه روز را بگیریم و با محتوای دینی بومی کنیم. این اصل مورد پذیرش نیست اما اینها در نهایت، مدافع ولایت و ارزش***ها هستند. آنها در قضیه فتنه یک***کمی عمل***زده شدند و ژست آکادمیک گرفتند. در آن زمان که جریان***های فاسد به رهبری و ولایت، تند و تیز حمله کردند، آنان حالت بی***تفاوتی نشان دادند و وارد عرصه دفاع نشدند، حتی یک***بار نامه***ای به رهبری نوشتند که بعضی از اظهارات آن، در جریان حرکت فتنه علیه رهبری بود. این ژست آکادمیک آنها، دشمن را به طمع انداخت که از این افراد می***شود به عنوان یک جریان در مقابل رهبری استفاده کرد.
جریان بعدی که باز مورد طمع دشمن قرار گرفت، تشکیلات سازمان نیافته*** بیوت مرجعیت بود. مراجع، قشری عظیم و دژ محکمی*** هستند و کسی به مراجع نفوذ ندارد. اما جریانی که در حاشیه آنهاست، چون تشکیلات سازمان نیافته است، می***شود عناصر و عواملی را انتخاب کرد و حرکتی تحت عنوان "بیوت مراجع" مقابل رهبری ایجاد کرد اگرچه مقام مرجعیت در این جریان دخالت نداشته باشد.
آنها(سران فتنه) به سراغ یک جریان دیگری هم رفتند که البته نمی***شود به هیچ وجه این جریان را در موضع مقابله با نظام و رهبری قرار داد، اما می***شود در موضع مطالبات رهبری قرار داد و آن جریان، اساتید جوانی بودند که تازه تشکل پیدا کرده بودند. تشکل تازه***ای که جوان، متدین و باسواد هستند ولی خیلی ریشه*** ندارند و می***شود آنها را به شکل یک جریان مطالباتی درآورد. آنها(سران فتنه) فکر کردند چهار جریان در موضع مقابله با رهبری در حوزه درست کنند که یکی از آنها جریان مطالبات از رهبری بود. آنها سه جریان را ساپورت کنند به طوری که یک صدای قوی نیرومندی علیه نظام و رهبری از درون حوزه درست کنند که اگر این صدای قوی در درون حوزه شکل بگیرد، قابل مقابله نیست و کوبنده است. آنان نقشه ریختند تا اندازه***ای که بعضی جا***پاها به وسیله دستگاه***ها رصد می***شد و از ابتدای سال ۸۹ این قضیه مورد عملیات قرار گرفت و چندین نمونه داشت. یک نمونه***ی آن، جریان منسجم اساتیدی است که آنها (سران فتنه) فکر کرده بودند آنان را به شکل یک جریان مطالباتی دربیاورند و متاسفانه دو سه بار شکل گرفت. اینها در قالب بعضی اظهارات در جلسات خود و اعتراض به دفتر رهبری و بعد طلبیدن یک نماینده از دفتر رهبری، خودشان را به عنوان یک جریان دارای مطالبات از رهبری، نشان دادند.
آن جریان متحجر حوزه، بالاخره کم***کم منسجم شده بود و با تشکیل جلساتی اثرگذاری خودشان را معاینه می***کردند. از طرفی آن جریان غربگرای حوزه نیز که جریان فاسد و مفسدی در حوزه است، این***ها هم رسما داشتند موضعگیری خود را بروز می***دادند و لابی***هایی بین بیوت مراجع کاملا پیگیری و رصد می***شد که در گذشته این لابی***ها نبود. معلوم می***شد که یک دستی داشت این لابی***ها را در بین بیوت مراجع به وجود می***آورد. اینها مواردی بود که دستگاه***های درون و برون حوزه، جریان***های آن را رصد می***کردند و بالاخره روشن شد که توطئه***ای در حوزه در دست اجراست. این توطئه به قدری خطرناک بود که وقتی رهبر معظم انقلاب تصمیم به سفر گرفتند، بعضی***ها گفتند، سفر به قم را به تاخیر بیندازید تا در حوزه زمینه*** سازی شود. با وجود وضع این چند جریان، همه نسبت به رهبری احساس خطر می***کردند اما آقا با بینش دقیق، حکیمانه و موقعیت***شناسی خودشان، اعلام کردند که اکنون وقت سفر است.
جریان***های حوزه به مراتب شدیدتر از فتنه ۸۸ بود و اگر از درون حوزه صدایی مقابل رهبری بلند می***شد، بی***تردید نه قابل سرکوب بود و نه قابل مبارزه و مقابله. دشمن هم آتش را زیاد می***کرد و این مساله خطرناک بود. رهبر معظم انقلاب، تمام عملیات شیطانی آنها را که، خیلی هم هزینه کرده بودند، با یک سفر حل کردند و این عالی***ترین دستاورد سفر ایشان به قم بود. آن اساتیدی هم که به صورت جریان مطالباتی درآمده بودند، با رهبری بیعت کردند و دلداده*** ولایت شدند و رفت***وآمدهای مراجع و رهبری به صورتی انجام گرفت که اگر حرکتی هم می***خواست شکل بگیرد، زمینه***اش نابود می***شد.

اهمیت اطلاعاتی که علم الهدی بر زبان جاری کرده است: در قم اکثریت بزرگ یا ضد ولایت فقیه هستند و یا ضد خامنه ای:
۱ – از ۵ گرایشی که علم الهدی، امام جمعه مشهد، هم مسلک مصباح یزدی، نام می برد، بنا بر قول او، تنها «مدرسین حوزه علمیه قم» طرفدار ولایت فقیه و خامنه ای هستند. اما چه کسی نمی داند که امثال شیخ محمد یزدی و مصباح یزدی و... اقلیت اعتبار باخته ای در حوزه قم هستند. غیر از این گروه جیره خوار رژیم، بنا بر اعتراف علم الهدی، چهار گرایش دیگر، یا مخالف ولایت فقیه هستند (گرایش روشنفکر ) و یا مخالف پرداختن روحانیان به سیاست هستند (به قول او سنتی ها و متحجر) هستند و یا در موضع طلبکاری از رژیم هستند (روشن اندیشان موافق اصلاح طلبان) و یا بیوت مراجع هستند که «سران فتنه» می خواسته اند آنها را با سه گرایش دیگر متحد کنند و حوزه را به موضعگیری بر ضد خامنه ای برانگیزند. و اگر قم این موضعگیری را می کرد، قابل سرکوب نیز نبود. خامنه ای به قم رفت و این «فتنه» بزرگ تر از «فتنه ۸۸» را خواباند!
۲ – این دسته بندی روحانیان آشکار می کند نه تنها چرائی سفرهای خامنه ای را به قم، بلکه چرائی همزمان کردن سفر اول با گرد آوردن بسیجی ها و پاسدارها از سراسر کشور به قم و نمایش قدرت. اما آن نمایش قدرت که تصدیق برتری و حاکمیت چکمه پوش اسلحه بدست بر عمامه پوش بود، مخالفت را تشدید کرد و خامنه ای را ناگزیر کرد سفر دیگری نیز به قم بکند.
۳ – علم الهدی «فتنه قم» را ربط می دهد به «فتنه ۸۸» و مدعی است آن را «سران فتنه» تدارک می دیده اند. بنا بر این تصدیق می کند صحت اطلاعاتی را که انقلاب اسلامی پیش از این، در باره علتهای سفر خامنه ای به قم، انتشار داده بود. اینکه اطلاع جدیدی در این باره دریافت شده است حاکی از این که
۴ – زمینه سازی برای کنار زدن هاشمی رفسنجانی و، در همان حال، رهبر کردن مجتبی خامنه ای و از بین بردن زمینه سید حسن خمینی، سه هدف اصلی از سفرها بوده اند. خریدن مراجع قم و نگاه داشتن قم در جو ترس و سکوت، هم از هدفهای سفرهای خامنه ای بوده است:
• سید حسن خمینی یک سالی است که در قم تدریس می کند و مشغول زمینه سازی برای بازگردان «حق رهبری به حقدار»، یعنی خودش! است. به یاد می آورد که خامنه ای گفته بود که سید حسن نزد او رفته و از او خواسته بود رهبری را به خانواده خمینی بازگرداند. خامنه ای نگران موقعیت پیدا کردن سید حسن خمینی در قم است (با توجه به اتصال او هم به سیستانی و هم به خانواده صدر، شبکه روابط شخصی تارعنکبوتی او بزرگ است).
• در ۱۷ و ۱۸ اسفند ماه، مجلس خبرگان تشکیل می شود و بنا بر انتخاب رئیس است. از هم اکنون، حمله ها به هاشمی رفسنجانی شروع شده اند. بنا بر این، ریاست او بر مجلس خبرگان، موضوع کشماکش شدید است. بتازگی، او گفته است بر همان مواضعی است که در نماز جمعه سال پیش، در باره انتخابات ۲۲ خرداد و پی آمدهای آن گرفته است. احمدی نژاد نیز نامه ای به رئیس مجلس مافیاها نوشته و تا توانسته به هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت و شیخ صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه و رئیس مجلس مافیاها تاخته است. بنا بر این، جنگ مغلوبه است. ضعف و قوت خامنه ای و نیز وضعیت جسمی او را، رویدادهای اسفندماه معین خواهند کرد. او گفته است: خامنه ای را نباید کنار گذاشت باید کاری کرد که خود او کنار برود. اما اگر حاضر نشد نامزد ریاست مجلس خبرگان نشود، کنار گذاشته می شود یا خیر؟ علم الهدی که عضو مجلس خبرگان نیز هست، حساب هاشمی رفسنجانی را از حساب «سران فتنه» جدا کرده است. کدامیک از دو طرف انعطاف به خرج خواهد داد و پی آمدهای انعطاف این و یا آن طرف چه خواهد بود؟ در پرتو این پرسش است که می باید در گفته ها و نوشته های دو طرف، تأمل کرد: هرگاه بنا بر انعطاف ناپذیری «اصولگرایان» شود، اگر هم هاشمی رفسنجانی تسلیم شود، او کنار گذاشته خواهد شد.



ShareThis





در این رابطه
 

mowj

National Team Player
May 14, 2005
4,739
0
#40
جوانان سوري جمعه تا سه شنبه عليه سياست هاي بشار اسد تظاهرات مي كنند




ایلنا: گروهي از جوانان سوریه ای در شبکه اجتماعی «فیس بوک» دعوت به «جمعه خشم» در سوریه کردند
به گزارش ایلنا به نقل از الجزیره، این جوانان با تقلید از «روز خشم» در مصر قرار است علیه آنچه فساد و سلطه گری به رغم وعده های «بشار اسد»، رئيس جمهوري» اين كشور به اصلاحات سیاسی تظاهرات كنند.
این جوانان تاکنون موفق شدند در شبکه اجتماعی فیس بوک هفت هزار و 800 عضو را گرد آورند. در فراخوان جوانان سوریه ای آمده است که روز جمعه با شعار «انقلاب پنجم فوریه» تا صبح روز سه شنبه تظاهرات برگزار می شود.
این گروه در فراخوان خود گفته اند که پس از نماز جمعه تظاهرات برگزار شود تا نخستین روز از خشم ملت سوریه و عصیان مدنی در تمام شهرها شود.
این فراخوان از مردم سوریه خواست انتفاضه مسالمت آمیز برگزار کنند.
یک گروه دیگر نیز فراخوانی برای تحصن در روز پنج شنبه مقابل پارلمان در دمشق در فیس بوک منتشر کردند. این تحصن در اعتراض به همبستگی با دانشجویان و بیکاران، بازنشستگان و کارگران فقیر برگزار می شود.