For Deerouz & Others

masoudA

Legionnaire
Oct 16, 2008
6,199
22
#1
Dear Deerouz - I saw you make a comment on the other thread about what caused Sharif Emami to Resign in 1357 - I thought you'd find this post from Iranian.com interesting. I don't know which is the truth - but I tend to believe this version.

وجدان شریف امامی و وجدان خامنه ای






by Ali P.
28-Dec-2009
حمد احرار- دیداری داشتم با مهندس شریف امامی، دو روز پس از استعفای ایشان از نخست***وزیری در 14آبان 1357. علت استعفا را جویا شدم. گفت من با همسرم قرار گذاشته*** بودم شب که به خانه می***آیم جرّ و بحث سیاسی نداشته باشیم چون تمام روز درگیر مسائل سیاسی بودم و خسته و عصبی به منزل می***رسیدم و نیاز به چند ساعت استراحت و تمدّد اعصاب داشتم تا بتوانم روز بعد، باز هم با مشکلات دست و پنجه نرم کنم. روز سیزدهم آبان، دیروقت به خانه رسیدم. به***محض ورود، خانم با چشم اشکبار سینه به***سینۀ من قرار گرفت و پرخاش***کنان گفت «پیرمرد، از خودت خجالت نمی***کشی؟ این چه فجایعی است؟ چرا بچه***های مردم را می***کشی؟ مگر وجدان نداری؟!»
مات و مبهوت، این حرفها را می***شنیدم و نمی***توانستم معنی آن را درک کنم. هرگز، در طول زندگی مشترکمان چنین برخوردی بین ما صورت نگرفته و چنان الفاظی مبادله نشده بود. به***زحمت بر خودم مسلط شدم و کوشیدم علت آن احوال و رفتار را از زبان خانم بشنوم. معلوم شد تلویزیون جریان زد و خورد مأموران حکومت نظامی با دانشجویان دانشگاه تهران را پخش کرده و خانم، مثل اکثر مردم، صحنه***های تیراندازی و ضرب و جرح تظاهرکنندگان را دیده و شوهر خود را در این فجایع مسؤول دانسته است. به هر زبانی بود او را آرام کردم. نشست و مدتی گریست و سپس به اتاق خود رفت. من هم به اتاق خودم پناه بردم و عوض استراحت، تا صبح به خود پیچیدم و این فکر دست از سرم برنمی داشت که وقتی در خانۀ خودمان همسرم نسبت به من چنین احساس و چنین قضاوتی دارد، دیگران چه می***گویند و تاریخ درباره***ام چه قضاوت خواهد کرد. نزدیک صبح تصمیم خود را گرفتم. روز بعد شرفیاب شدم و درخواست کردم مرا از ادامۀ خدمت در مقام نخست***وزیری معذور بدارند.
هر مرد سیاسی در دوران اقتدارش ممکن است با چنین آزمایشی روبرو شود. یکی شب تا صبح به خود می***پیچد و خواب از چشمش می***گریزد و سحرگاه به آن نتیجه می***رسد که شریف امامی رسید. دیگری سر راحت بر بالین می***گذارد و خود را با این استدلال قانع می***سازد که دشمن خارجی توطئه کرده است، گروهی در داخل با دشمن همدست شده و معدودی افراد نادان را آلت دست قرار داده و آتش فتنه برافروخته***اند. باید زد و کشت تا فتنه خاموش و امنیت برقرار و دشمن مأیوس و تداوم حکومت تضمین شود. طرز برخورد با مسأله و رسیدن به نتیجه بستگی دارد به پست و بلند دیواری به***نام وجدان در ضمیر آدمی که اگر پست بود از آن می***جهد و به راه خود ادامه می***دهد، اگر بلند بود او را متوقف می***سازد.
تاریخ، زمامدارانی از هر دو نوع به خود دیده و برخی را در زمان حیاتشان پاداش داده یا به کیفر رسانده است. بعضی را پس از مرگشان. «هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد».
www.Khandaniha.eu