با درود و سلام دوباره به دوستان و تمامی اعضای ای اس پی گرامی
همانطور که از عنوان ترید پیداست بنده نقدی در مورد کتاب پندار خدا اثر پرفسور ریچارد داوکینز نوشته ام
که برای اندسته از علاقه مندان به اینگونه مسائل در این سایت انرا پست خواهم کرد
در بخش اول به مقدمه کتاب و نقد از ان می پردازم
و سعی می کنم هر روز قسمتی از ان را برای خوانندگان گرامی پست کنم
البته در این ترید مانند ترید نقد از کتاب بیست و سه سال اثر علی دشتی
از بحث های حاشیه ای خودداری خواهم کرد
و اگر سئوالاتی بود انرا در پایان این نقد جواب خواهم داد
متشکرم
همانطور که از عنوان ترید پیداست بنده نقدی در مورد کتاب پندار خدا اثر پرفسور ریچارد داوکینز نوشته ام
که برای اندسته از علاقه مندان به اینگونه مسائل در این سایت انرا پست خواهم کرد
در بخش اول به مقدمه کتاب و نقد از ان می پردازم
و سعی می کنم هر روز قسمتی از ان را برای خوانندگان گرامی پست کنم
البته در این ترید مانند ترید نقد از کتاب بیست و سه سال اثر علی دشتی
از بحث های حاشیه ای خودداری خواهم کرد
و اگر سئوالاتی بود انرا در پایان این نقد جواب خواهم داد
متشکرم
نقدی بر کتاب پندار خدا
اثر
پرفسور ریچارد داوکینز
اثر
پرفسور ریچارد داوکینز
راسل می گوید : فکر نمیکنم برهانی قاطع وجود داشته باشد که کسی بتواند اثبات کند که خدایی وجود ندارد
همچنین نمی توان اثبات کرد که خدایی وجود دارد (1)
من به این جملات راسل این جمله را اضافه می کنم
هرگز کسی نخواهد توانست وجود یا عدم وجود خداوند را اثبات کند انچه هست ظن است و سوء ظن ...ا
این مقدمه کوتاه را بدین خاطر نوشته ام که کسی فکر نکند با نقد این کتاب بیخدایی به خداباوران می گراید
یا داوکینز می تواند با نوشتن این کتاب خداباوری را به گروه بیخدایان اضافه کند
زیرا این باورها در هر دو گروه مبنی بر اثبات و حقیقت محض نیست
همانطور که گفتم تنها گمان وباورهای شخصی است
البته منظور از خداباوران و بیخدایان ان دسته هستند که در ایمان به باورهای خویش راسخ هستند
وشامل اشخاص متزلزل به باورهایشان در هر دو گروه نمی شود
حال بر گردیم به نقد از کتاب
نقد مقدمه کتاب پندار خدا
داوکینز مقدمه خود را با جملاتی زیبا و شاعرانه آغاز می کند و اینکه چگونه برخی اوقات جامعه باعث می شود
شخص نتواند خواست قلبی خود را اشکارا بیان کند
در ادامه ان اولین جملاتش را با ترانه جون لینون
Imagine
تصور کنید
آغاز می کند او می گوید: تصور کنید دینی وجود نداشت
تصور کنید بمب گذاری های انتحاری یازده سبتمبر و هفت جولای نبود
تصور کنید جنگ های صلیبی و اشغال فلسطین توسط اسرائیل نبود تصور کن ایرلند شمالی و جنوبی وجود نداشت
تصور کن ریشه همه شرارت ها یعنی هیچ دینی وجود نداشت
داوکینز ریشه همه شرارت ها از جنگ ها و تخریب یازده سبتمبر و همه اشغالگری ها و ستم ها و دو دستگی ها را دین می پندارد
و همانطور که در مصاحبه تلویزیونی اش قبل از نوشتن این کتاب گفت دین ریشه همه شرارت هاست (2) البته او در این کتاب می گوید :دين ريشه ی همه ی شرارت ها نيست، زيرا
هيچ چيز ريشه ی همه چيز نيست!!ا
هر چند که ده فصل کتاب عکس این گفته و مطابق با گفته خود او در مصاحبه تلویزیونیش قبل از نوشتن کتاب است * یعنی از نظر او دین ریشه همه شرارت ها ست !ا
می پرسم " ایا دین یک بهانه برای جنگ ها و کشتار ها و اشغال سرزمین و دست انداختن به مال و منال دیگران است
یا اینکه دین بهانه نیست بلکه علت است
داوکینز می گوید علت است زیرا وقتی می گوید تصور کنید جهانی را بدون دین وقتی می گوید تصور کنید جهانی را بدون ریشه همه شرارت ها یعنی علت زدایی و دین زدایی جهانی مسالمت امیز
جامعه ای افلاطونی و به بهشت موعود جوامع رسیدن را در پی دارد
با دین زدایی نه کشتاری خواهد بود نه یازده سبتمبری نه هفت جولای نه ایرلند شمالی و جنوبی و نه اشغالگری
پس دین از نظر داوکینز علت است
می پرسم ایا بجز جنگ های صلیبی و تخریب یازده سبتمبر و اشغال فلسطین همیشه بشر در ارامش بوده
ایا با دین زدایی جنگها اشغالگریها برادر کشی ها و تخریب از میان خواهد رفت
خیر
زیرا همانطور که گفتم دین بهانه ای است و اگر این بهانه از بین برود بهانه های دیگری جایگزین ان خواهند شد
اگر تزار کاتولیک به بهانه صلیب می کشد و صلیب را از میان بردیم استالین کمونیست به بهانه داس و چکش می کشد
پس علت چیز دیگری است
زیرا بهانه ها مختلف هستند و معلول یکیست
علت خوی خون اشام انسانهاست دلیل ان جنگ های هزار ساله ایران و روم
جنگ های جهانی اول و دوم
کشتار بیش از سی ملیون نفر بدست کمونیست ها در روسیه
کشتار بیش از دو ملیون در کامبوج و ویتنام به بنام کمونیسم و مائوگرایی
تخریب تخت جمشید به نام انتقام اتش زدن اتن
اشغال مصر به نام برده گیری وتاراج (3) ا
کشتار صدها هزار ایرانی بخاطر انتقام خون چند بازرگان ( 4) ا
و حتی ممکن است یک زن زیبا بهانه ای برای فوران این خوی برادر کشی در انسان گردد
و هزاران جنگ و کشتار دیگر به بهانه های مختلف
پس دین بهانه ای بیش نیست نه انطور که ریچارد داوکینز در پیشگفتار کتاب خود انرا علت می داند
ممکن است جرمی به بهانه ای رخ دهد و ان بهانه در ذات خود صحیح باشد
ولی ممکن نیست علت یک جرم ذاتا علتی درست و پاک باشد
برای روشن شدن دو جمله بالا مثالی می زنم
اگر شخصی به بهانه ازواج با دختری اشنا شود و بعد به او تجاوز کند و او را به قتل برساند
بهانه که همان ازدواج بوده را نمی تواند زیر سئوال ببریم
علت تجاوز شهوت جنسی غیر اخلاقی بوده که در اینجا بهانه ای را جایگزین علت کرده است
کسی نمی تواند بهانه را که همان ازدواج باشد زیر سئوال ببرد و با از میان بردن ازدواج یا خواستگاری یا دوست شدن نمی توان جلوی تجاوز و قتل یک دختر را گرفت
زیرا اگر این بهانه نبود شخص تجاوز کار می توانست به بهانه ای دیگر به دختر تجاوز کند
داوکینز زیرکانه می خواهد دین را علت نشان دهد نه بهانه
پس مقوله دین ریشه همه شرارت هاست مقوله اشتباه و مغرضانه ای است که داوکینز در مقدمه کتابش بکار برده
و با دین زدایی تنها یک بهانه جای خود را به بهانه ای دیگر خواهد داد
یعنی همان طور که گفتم صلیب تزار تبدیل به داس و چکش رفیق استالین خواهد شد و دوباره کشتار
در جایی که این بهانه وجود ندارد یک بهانه دیگر جایگرین ان خواهد شد
مانند انتقام خون بازرگانان مغولی (5) ا
انتقام اتش زدن اتن در تخریب تخت جمشید
دست یابی به مراتع و سرزمین های جدید در جنگ های ایران و روم
حفظ نظام در کشتار های کمونیست ها در قرن گذشته
جنگ بر سر مستعمرات در جنگ های جهانی اول و دوم
و همانطور که اشاره کردم حتی یک زن زیبا مانند هلن در جنگ تراوا می تواند بهانه ای برای بر النگیخته شدن خوی خون اشام بشر باشد و باعث قتل هزاران بلکه ملیون ها انسان شود
پس بهتر بود داوکینز می گفت
تصور کنید جهانی بدون خوی خون اشام بشری
تصور کنید جهانی را بدون چنگیز و استالین و هیتلر و پول پوت (6)
تصور کنید جهانی را بدون انسان !!ا ......ا
بعد در پایان ان مقدمه در مورد ده فصل کتابش سخن می راند و در مورد هر فصل توضیحی می دهد و خداباوران را به مبارزه می طلبد که هر فصل از کتابش عده ای از انها را متقاعد کند که به گروه بیخدایان بپیوندند
البته بنده با ایشان موافق هستم ولی این عده اشخاصی هستند که ایمان عمیقی به خداوند ندارند
وهمیشه از یک زاویه به موضوعات می نگرند
این گروه درخداباوران هم دیده می شوند
ای گرو ه را من به بچه ای تشبیهه می کنم که بغض گلویش را گرفته و با کوچکترین حرکت و تشری گریه را سر می دهد
و این کتاب همان حرکت کوچک و تشری است که این یک زاویه نگران را به خود جلب خواهد کرد
البته پرفسور داوکینز منطقی تر زیباتر و علمی تر از اشخاصی مانند علی دشتی و شجاع الدین شفا و تسلیمه نسرین
ووفا سلطان و ایندسته از نویسندگان آبکی جهان سوم نوشته است
ولی یک گنجشک هر چند هم که بلند پرواز باشد ممکن است بر فراز تپه ها خاکی به پرواز در اید ولی هیچگاه به اسمان ها نخواهد رسید
ادامه دارد
قسمت بعد نقد بر فصل یکم کتاب پندار خدا
1- کتاب من یک خدانا باورم یا یک ندانم گرا
اثر برتراند راسل
2-مصاحبه ریچارد داوکینز با کانال چهار تلویزیون بریتانیا در ژانویه 2006 در یک مستند دو قسمتی
3- مصر در زمان هخامنشیان نزدیک به دو قرن تحت اشغال ایران بود
4/5- حاکم اترار برای دستیابی به اموال بازرگانان مغولی به انها تهمت جاسوسی زد و همه را کشت چنگیز خان از سلطان محمد خوارزمشاه خواست که او را تحویل دهد ولی چون از خویشان خوارزمشاه بود خوارزمشاه از این کار ممانعت کردو این باعث شد که مغولها به این بهانه به ایران حمله کنند و صدها هزار ایرانی در این میان کشته شوند
6پول پوت رهبر جنبش خمر روژ که یک مائویست بود و در عرض چهار سال دو ملیون از جمعیت هشت ملیونی کامبوج را قتل عام کرد -
همچنین نمی توان اثبات کرد که خدایی وجود دارد (1)
من به این جملات راسل این جمله را اضافه می کنم
هرگز کسی نخواهد توانست وجود یا عدم وجود خداوند را اثبات کند انچه هست ظن است و سوء ظن ...ا
این مقدمه کوتاه را بدین خاطر نوشته ام که کسی فکر نکند با نقد این کتاب بیخدایی به خداباوران می گراید
یا داوکینز می تواند با نوشتن این کتاب خداباوری را به گروه بیخدایان اضافه کند
زیرا این باورها در هر دو گروه مبنی بر اثبات و حقیقت محض نیست
همانطور که گفتم تنها گمان وباورهای شخصی است
البته منظور از خداباوران و بیخدایان ان دسته هستند که در ایمان به باورهای خویش راسخ هستند
وشامل اشخاص متزلزل به باورهایشان در هر دو گروه نمی شود
حال بر گردیم به نقد از کتاب
نقد مقدمه کتاب پندار خدا
داوکینز مقدمه خود را با جملاتی زیبا و شاعرانه آغاز می کند و اینکه چگونه برخی اوقات جامعه باعث می شود
شخص نتواند خواست قلبی خود را اشکارا بیان کند
در ادامه ان اولین جملاتش را با ترانه جون لینون
Imagine
تصور کنید
آغاز می کند او می گوید: تصور کنید دینی وجود نداشت
تصور کنید بمب گذاری های انتحاری یازده سبتمبر و هفت جولای نبود
تصور کنید جنگ های صلیبی و اشغال فلسطین توسط اسرائیل نبود تصور کن ایرلند شمالی و جنوبی وجود نداشت
تصور کن ریشه همه شرارت ها یعنی هیچ دینی وجود نداشت
داوکینز ریشه همه شرارت ها از جنگ ها و تخریب یازده سبتمبر و همه اشغالگری ها و ستم ها و دو دستگی ها را دین می پندارد
و همانطور که در مصاحبه تلویزیونی اش قبل از نوشتن این کتاب گفت دین ریشه همه شرارت هاست (2) البته او در این کتاب می گوید :دين ريشه ی همه ی شرارت ها نيست، زيرا
هيچ چيز ريشه ی همه چيز نيست!!ا
هر چند که ده فصل کتاب عکس این گفته و مطابق با گفته خود او در مصاحبه تلویزیونیش قبل از نوشتن کتاب است * یعنی از نظر او دین ریشه همه شرارت ها ست !ا
می پرسم " ایا دین یک بهانه برای جنگ ها و کشتار ها و اشغال سرزمین و دست انداختن به مال و منال دیگران است
یا اینکه دین بهانه نیست بلکه علت است
داوکینز می گوید علت است زیرا وقتی می گوید تصور کنید جهانی را بدون دین وقتی می گوید تصور کنید جهانی را بدون ریشه همه شرارت ها یعنی علت زدایی و دین زدایی جهانی مسالمت امیز
جامعه ای افلاطونی و به بهشت موعود جوامع رسیدن را در پی دارد
با دین زدایی نه کشتاری خواهد بود نه یازده سبتمبری نه هفت جولای نه ایرلند شمالی و جنوبی و نه اشغالگری
پس دین از نظر داوکینز علت است
می پرسم ایا بجز جنگ های صلیبی و تخریب یازده سبتمبر و اشغال فلسطین همیشه بشر در ارامش بوده
ایا با دین زدایی جنگها اشغالگریها برادر کشی ها و تخریب از میان خواهد رفت
خیر
زیرا همانطور که گفتم دین بهانه ای است و اگر این بهانه از بین برود بهانه های دیگری جایگزین ان خواهند شد
اگر تزار کاتولیک به بهانه صلیب می کشد و صلیب را از میان بردیم استالین کمونیست به بهانه داس و چکش می کشد
پس علت چیز دیگری است
زیرا بهانه ها مختلف هستند و معلول یکیست
علت خوی خون اشام انسانهاست دلیل ان جنگ های هزار ساله ایران و روم
جنگ های جهانی اول و دوم
کشتار بیش از سی ملیون نفر بدست کمونیست ها در روسیه
کشتار بیش از دو ملیون در کامبوج و ویتنام به بنام کمونیسم و مائوگرایی
تخریب تخت جمشید به نام انتقام اتش زدن اتن
اشغال مصر به نام برده گیری وتاراج (3) ا
کشتار صدها هزار ایرانی بخاطر انتقام خون چند بازرگان ( 4) ا
و حتی ممکن است یک زن زیبا بهانه ای برای فوران این خوی برادر کشی در انسان گردد
و هزاران جنگ و کشتار دیگر به بهانه های مختلف
پس دین بهانه ای بیش نیست نه انطور که ریچارد داوکینز در پیشگفتار کتاب خود انرا علت می داند
ممکن است جرمی به بهانه ای رخ دهد و ان بهانه در ذات خود صحیح باشد
ولی ممکن نیست علت یک جرم ذاتا علتی درست و پاک باشد
برای روشن شدن دو جمله بالا مثالی می زنم
اگر شخصی به بهانه ازواج با دختری اشنا شود و بعد به او تجاوز کند و او را به قتل برساند
بهانه که همان ازدواج بوده را نمی تواند زیر سئوال ببریم
علت تجاوز شهوت جنسی غیر اخلاقی بوده که در اینجا بهانه ای را جایگزین علت کرده است
کسی نمی تواند بهانه را که همان ازدواج باشد زیر سئوال ببرد و با از میان بردن ازدواج یا خواستگاری یا دوست شدن نمی توان جلوی تجاوز و قتل یک دختر را گرفت
زیرا اگر این بهانه نبود شخص تجاوز کار می توانست به بهانه ای دیگر به دختر تجاوز کند
داوکینز زیرکانه می خواهد دین را علت نشان دهد نه بهانه
پس مقوله دین ریشه همه شرارت هاست مقوله اشتباه و مغرضانه ای است که داوکینز در مقدمه کتابش بکار برده
و با دین زدایی تنها یک بهانه جای خود را به بهانه ای دیگر خواهد داد
یعنی همان طور که گفتم صلیب تزار تبدیل به داس و چکش رفیق استالین خواهد شد و دوباره کشتار
در جایی که این بهانه وجود ندارد یک بهانه دیگر جایگرین ان خواهد شد
مانند انتقام خون بازرگانان مغولی (5) ا
انتقام اتش زدن اتن در تخریب تخت جمشید
دست یابی به مراتع و سرزمین های جدید در جنگ های ایران و روم
حفظ نظام در کشتار های کمونیست ها در قرن گذشته
جنگ بر سر مستعمرات در جنگ های جهانی اول و دوم
و همانطور که اشاره کردم حتی یک زن زیبا مانند هلن در جنگ تراوا می تواند بهانه ای برای بر النگیخته شدن خوی خون اشام بشر باشد و باعث قتل هزاران بلکه ملیون ها انسان شود
پس بهتر بود داوکینز می گفت
تصور کنید جهانی بدون خوی خون اشام بشری
تصور کنید جهانی را بدون چنگیز و استالین و هیتلر و پول پوت (6)
تصور کنید جهانی را بدون انسان !!ا ......ا
بعد در پایان ان مقدمه در مورد ده فصل کتابش سخن می راند و در مورد هر فصل توضیحی می دهد و خداباوران را به مبارزه می طلبد که هر فصل از کتابش عده ای از انها را متقاعد کند که به گروه بیخدایان بپیوندند
البته بنده با ایشان موافق هستم ولی این عده اشخاصی هستند که ایمان عمیقی به خداوند ندارند
وهمیشه از یک زاویه به موضوعات می نگرند
این گروه درخداباوران هم دیده می شوند
ای گرو ه را من به بچه ای تشبیهه می کنم که بغض گلویش را گرفته و با کوچکترین حرکت و تشری گریه را سر می دهد
و این کتاب همان حرکت کوچک و تشری است که این یک زاویه نگران را به خود جلب خواهد کرد
البته پرفسور داوکینز منطقی تر زیباتر و علمی تر از اشخاصی مانند علی دشتی و شجاع الدین شفا و تسلیمه نسرین
ووفا سلطان و ایندسته از نویسندگان آبکی جهان سوم نوشته است
ولی یک گنجشک هر چند هم که بلند پرواز باشد ممکن است بر فراز تپه ها خاکی به پرواز در اید ولی هیچگاه به اسمان ها نخواهد رسید
ادامه دارد
قسمت بعد نقد بر فصل یکم کتاب پندار خدا
1- کتاب من یک خدانا باورم یا یک ندانم گرا
اثر برتراند راسل
2-مصاحبه ریچارد داوکینز با کانال چهار تلویزیون بریتانیا در ژانویه 2006 در یک مستند دو قسمتی
3- مصر در زمان هخامنشیان نزدیک به دو قرن تحت اشغال ایران بود
4/5- حاکم اترار برای دستیابی به اموال بازرگانان مغولی به انها تهمت جاسوسی زد و همه را کشت چنگیز خان از سلطان محمد خوارزمشاه خواست که او را تحویل دهد ولی چون از خویشان خوارزمشاه بود خوارزمشاه از این کار ممانعت کردو این باعث شد که مغولها به این بهانه به ایران حمله کنند و صدها هزار ایرانی در این میان کشته شوند
6پول پوت رهبر جنبش خمر روژ که یک مائویست بود و در عرض چهار سال دو ملیون از جمعیت هشت ملیونی کامبوج را قتل عام کرد -