Happy NoRooz, "New year"

mowj

National Team Player
May 14, 2005
4,739
0
#1
سال نو، سال صبر و استقامت بر همه دوستان و هم ميهنان مبارک باد.
به اميد نامگذاری و ثبت تاريخی اين سال بنام سال نجات ايران و ايراني.
"نوروزتان پيروز، هر روزتان نوروزباد"



==========================================================




نوروز، يکي از نشانه هاي مليت ماست



دکتر «پرويز ناتل خانلري» اين مقاله ي زيبا، دلنشين و در عين حال کوتاه را نزديک به نيم قرن پيش نگاشته است که امروز نيز همچنان زيبا و دلنشين و به انديشه وادارنده است.

***

آمد بهار خرم و آورد خرمي وز فرّ نوبهار شد آراسته زمي

نوروز اگر چه روز نو سال است، روز کهنه ي قرنهاست. پيري فرتوت است که سالي يک بار جامه ي جواني مي پوشد تا به شکرانه ي آن که روزگاري چنين دراز بسر برده و با اين همه دَم سردي زمانه تاب آورده است، چند روزي شادي کند. از اينجاست که شکوه پيران و نشاط جوانان در اوست.

پير نوروز يادها در سر دارد. از آن کرانه ي زمان مي آيد، از آنجا که نشانش پيدا نيست. در اين راه دراز رنجها ديده و تلخيها چشيده است. اما هنوز شاد و اميدوار است. جامه هاي رنگ رنگ پوشيده است، اما از آن همه، يک رنگ بيشتر آشکار نيست و آن رنگ ايران است.

در باره ي خلق و خوي ايراني سخن بسيار گفته اند. هر ملتي عيب هايي دارد. در حق ايرانيان مي گويند که قومي خوپذيرند. هر روز به مقتضاي زمانه، به رنگي درمي آيند.با زمانه نمي ستيزند، بلکه مي سازند. رسم و آيين هر بيگانه اي را مي پذيرند و شيوه ي ديرين خود را زود فراموش مي کنند. بعضي از نويسندگان اين را هنري دانسته اند و راز بقاي ايران را در آن جسته اند. من نمي دانم که اين صفت عيب است يا هنر است، اما در قبول اين نسبت ترديد و تأملي دارم.




از روزي که پدران ما به اين سرزمين آمدند و نام خانواده و نژاد خود را به آن دادند، گويي سرنوشتي تلخ و دشوار براي ايشان مقرر شده بود. تقدير چنان بود که اين قوم، نگهبان فروغ ايزدي، يعني دانش و فرهنگ باشد. ميان جهان روشني که فرهنگ و تمدن در آن پرورش مي يافت و عالم تيرگي که در آن کين و ستيز مي روييد، سّدي شود و نيروي يزدان را از گزند اهريمن نگهدارد.

پدران ما از همان آغاز کار، وظيفه ي سترگ خود را دريافتند. زردشت از ميان گروه برخاست و مأموريت قوم ايراني را درست و روشن معين کرد، فرمود که بايد به ياري يزدان، با اهريمن بجنگند تا آنگاه که آن دشمن بدکنش از پادرآيد .

ايراني بار گران اين امانت را به دوش کشيد. پيکاري بزرگ بود. فرّ کيان، فرّ مزدا آفريد. آن فرّ نيرومند ستوده ي ناگرفتني را به او سپرده بودند؛ فرّي که اهريمن مي کوشيد تا بر آن دست بيابد.

گاهي فرستاده ي اهريمن دليري مي کرد و پيش مي تاخت تا فرّ را بربايد. اما خود را با پهلوان روبه رو مي يافت و غريو دليرانه ي او به گوشش مي رسيد. اهريمن، گامي واپس مي نهاد. پهلوان دلير و سهمگين بود.

گاهي پهلوان پيش مي خراميد و مي انديشيد که ديگر فرّ از آن اوست. آنگاه اهريمن شبيخون مي آورد و نعره ي او در دشت مي پيچيد. پهلوان درنگ مي کرد. اهريمن سهمگين بود.

در اين پيکار، روزگارها گذشت و داستان اين زد و خورد، افسانه شد و بر زبانها روان گشت، اما هنوز نبرد دوام داشت. پهلوان، سالخورده شد، فرتوت شد، نيروي تنش سستي گرفت، اما دل و جانش جوان ماند. هنوز اهريمن از نهيب او بيمناک است. هنوز پهلوان، دلير و سهمناک است. اين همان پهلوان است که هر سال جامه ي رنگ رنگ نوروز مي پوشد وبه ياد روزگار جواني شادي مي کند.




اگر بر ما ايرانيان در اين روزگار عيبي بايد گرفت، اين است که تاريخ خود را درست نمي شناسيم و در باره ي آن چه بر ما گذشته است، هر چه را که ديگران گفته اند و مي گويند، طوطي وار تکرار مي کنيم.

اروپاييان از قول يونانيان مي گويند که ايران، پس از حمله ي اسکندر، يک سره رنگ آداب يوناني گرفت و از جمله ي نشانه هاي اين امر، آن که مورخي بيگانه نوشته است که در دربار اشکاني نمايش هايي به زبان يوناني مي دادند. اين درست مانند آن است که بگوييم ايرانيان امروزه، يک باره مليت خود را فراموش کرده اند، زيرا که در بعضي مهمانخانه ها مطربان و آوازه خوانهاي فرنگي به زبان ايتاليايي و اسپانيايي مطربي مي کنند.

کمتر ملتي را در جهان مي توان يافت که عمري چنين دراز بسر آورده و با حوادثي چنين بزرگ روبه رو شده و تغييراتي چنين عظيم در زندگيش روي داده باشد و پيوشته در همه حال، خود را به ياد داشته باشد و دمي از گذشته و حال و آينده ي خويش، غافل نشود.

مسلمان شدن ايرانيان به ظاهر پيوند ايشان را با گذشته ي دراز و پر افتخارشان بريد. همه چيز در اين کشور ديگرگون شد و به رنگ دين و آيين نو درآمد. هرچه نشانه و يادگار گذشته بود، در آتش سوخت و بر باد رفت. اما ياد روزگار پيشين مانند سمندر از ميان آن خاکستر برخاست و در هواي ايران پرواز کرد.

بيش از آنچه ايرانيان رنگ بيگانه گرفتند، بيگانگان ايراني شدند. جامه ي ايراني پوشيدند، آيين ايراني پذيرفتند، جشن هاي ايران را برپا داشتند و پيش خداي ايران زانوي ادب بر زمين زدند.

از بزرگاني مانند «فردوسي» بگذريم که گويي رستخيز روان ايران دريک تن بود. ديگران که به ظاهر جوش و جنبشي نشان نمي دادند، همه در دل، زير خاکستر بي اعتنايي اخگري از عشق ايران داشتند.

«نظامي» مسلمان که ايران باستان را، آتش پرست و آيين ايشان را ناپسند مي داند، آنجا که داستان عدالت «هرمز ساساني» را مي سرايد، بي اختيار حسرت و درد خود را نسبت به تاريخ گذشته ي ايران بيان مي کند و مي گويد:

جهان زآتش پرستي شد چنان گرم که بادا زين مسلماني ترا شرم

«حافظ» که عارف است و مي کوشد نسبت به کشمکش ها و کين توزي ها بي طرف و بي اعتنا باشد و از روي تجاهل مي گويد:

ما قصه ي سکندر و دارا نخوانده ايم از ما بجز حکايت مهر و وفا مپرس

باز نمي تواند تأثير داستان هاي باستاني را از خاطر بزدايد؛ هنوز کين «سياوش» را فراموش نکرده است و به هر مناسبتي از آن ياد مي آورد و مي گويد:

شاه ترکان سخن مدعيان مي شنود شرمي از مظلمه ي خونسياوشش باد




کدام ملت ديگر را مي شناسيم که به گذشته ي خود، به تاريخ باستان خود، به آيين و آداب گذشته ي خود بيش از اين پايبند و وفادار باشد؟ اين جشن نوروز که دو سه هزار سال است با همه ي آداب و رسوم در اين سرزمين باقي و برقرار است، مگر نشاني از ثبات و پايداري ايرانيان در نگهداشتن آيين ملي خود نيست؟

نوروز، يکي از نشانه هاي مليت ماست. نوروز، يکي از روزهاي تجلي روح ايراني است، نوروز، برهان اين دعوي است که ايران، با همه ي سالخوردگي هنوز جوان و نيرومند است.

در اين روز بايد دعا کنيم. همان دعا که سه هزار سال پيش از اين، زردشت کرد:
«منش بد، شکست بيابد.
منش نيک، پيروز شود.
دروغ، شکست بيابد.
راستي بر آن پيروز شود.
خرداد و مرداد بر هر دو پيروز شوند.
بر گرسنگي و تشنگي.
اهريمن بدکنش ناتوان شود.
و رو به گريز نهد».

و نوروز بر شما فرخنده و خرم و خجسته باشد!
 

Khorus

National Team Player
Oct 25, 2002
5,193
0
CA
#2
ham mihanaane geraami, nowruzetan piruz, har ruzetaan nowruz. Be omide azaadiyeh Iran dar saaleh no.
 
Feb 4, 2005
25,254
5,471
#6
عیدتان مبارک. به امید پیروزی و سربلندی ایران و ایرانی در همه جای دنیا

:Iran1:

And from almost a year ago by yours truely:

من ز دیروز بوده ام چشم انتظار و بی قرار
تا رسول آرد خبر از فصل مشدی بهار
تا سروش وعده ز نیلوفر و نوروزم دهد
تا فریبرز قول دیدار از تورنتو را دهد
تا که گویم عید مبارک بر براندو بر عقاب و بر علی
سر الکس و پی جی و آن یک دوتا دیگر علی
فصل بهرویی و عشق و شادمانی آمدست
وقت پویایی و بهروزی و شادی آمدست
(Kaz) مهبد و مهدی و رامین کاظم و رامین و کاظ
هومن و اردی و شاهین عمرتان باشد دراز

How fast a year went by.
 
Last edited:

mowj

National Team Player
May 14, 2005
4,739
0
#7


پیام نوروزی مير حسين موسوی

به گزارش کلمه متن کامل این پیام ویدئویی به شرح زیر است:
قافله ی به هم پیوسته ی شهدا
فرا رسیدن موسم سبز بهاری و عید ملی نوروز را به همه ملت تبریک می گویم. جا دارد به ویژه از خانواده شهدا و رزمندگانی که برای استقلال کشور دفاع کردند و از خانواده جانبازان و همه کسانی که آسیب دیدند، یاد کنم و شهدا و آسیب دیدگان سال ۸۸، چون این قافله به هم پیوسته است و سرنوشت این شهدا را در طول تاریخ کشور به هم پیوسته می دانم. اگر امروز ایرانی سرافراز و ملتی آزاد داریم ناشی از این فداکاری ها و رنج ها است.
تبریک به ایرانیان داخل و خارج از کشور ایرانیانی با هویت همبسته
جا دارد به اقشار، اقوام، قومیت ها، فرهنگ ها و جناح ها و همه ملت تبریک عرض کنم به ویژه جا دارد امسال از ایرانیان خارج از کشور نیز یاد کنم. ملت ما به هم پیوسته هستند و این از برکات جنبش سبز است. دامنه این جنبش آنچنان فرا رفته است که در آن سوی دنیا مردم خود را وابسته به هویت عمیق ایرانی، اسلامی، ایرانی می دانند و برای انقلاب و عظمت و پیشرفت کشور زحمت می کشند و سعی می کنند در سرنوشت کشور و میهن خود مشارکت داشته باشند به ویژه جوانان داخل و خارج از کشور، گروهی که بیشترین قربانی ها و خسارت را دادند.
در سال جدید یاد و یار خانواده شهدا و آسیب دیدگان باشیم
تا جایی که من اطلاع دارم نسل سوم و چهارم ایرانیان خارج از کشور درست مثل جوانان داخل ایران، در حال فعالیت هستند و در این فرصت سال جدید را به همه آنان تبریک می گویم. خانواده های آسیب دیدگان و شهدا در این باره نقش والایی داشته اند و جا دارد ملت عزیز ما در سال جدید، به ویژه در روزهای اول سال یار این خانواده ها باشند و به طور مناسب، در دیدارها امکان دلگرمی آنان را فراهم آورند.
سالی که بر ما رفت…
سالی که گذشت برای ملت ما سال ویژه ای بود. ملت عزیز ما شاهد شور و هیجان وسیعی به خاطر انتخابات بودند و آنچه زیبا بود محبت مردم به یکدیگر و صفوف متحد مردم از همه جناح ها بود که دراین سال شاهد بودیم. این انتخابات می توانست به یک جشنواره بزرگ برای ملت تبدیل و سرآغاز حرکت جدید در تاریخ کشور شود. این حرکت منجر به حضور گسترده مردم در پای صندوق های رأی شد و شما به طور وسیع و بی سابقه در این انتخابات شرکت کردید و عزم خود را برای تغییر، دگرگونی و استقلال کشور و حاکمیت عدالت و آزادی نشان دادید. اما پاسخی که به این حضور داده شد متأسفانه منجر به این شد که در فاصله کوتاهی پس از انتخابات مردم با شعار «رأی من کجاست» و یا «رأی من را پس بده» به خیابان ها آمدند. ریشه این مسئله از روز ۲۲ خرداد شروع شد. هنوز ساعت ۵ نشده بود که یکی از ستادهای مهم انتخاباتی بنده مورد حمله قرار گرفت و ساعت ۸ شب ستاد مرکزی انتخابات اینجانب نیز مورد حمله قرار گرفت و تا فردا صبح چند بار تیتر روزنامه کلمه سبز با حضور نیروهای امنیتی عوض شد.

پاسخی از سوی حاکمیت که در شان ملت ایران نبود
وضعیتی که پیش آمد یک ذهنیت را برای مردم در مورد عدم مدیریت صحیح و اسلامی انتخابات شکل داد که ریشه بسیاری از اتفاقات در کشور شد. دنباله موضوع، پاسخی بود که به اعتراضات داده شد که این پاسخ در خور عظمت، آزادگی و سرافرازی ملت ما نبود. جنایات کهریزک، مسئله خوابگاه های دانشجویی، کشتار ۳۰ خرداد و حتی ۲۵ خرداد و حوادث بعدی از جمله روز عاشورا، مورد انتظار مردم کشور ما نبود.
اگر مسئله سیاسی بود باید به شیوه سیاسی حل می شد و مردم باید اقناع می شدند و به مردم توضیح می دادند. اما اینگونه نشد و پاسخ ها درخورشان نبود. یکی از به یادماندنی ترین روزهای این جریانات، روز ۲۵ خرداد بود که ملت به صورت گسترده در این روز حضور پیدا کردند و آن را به روز تعیین کننده ای در تاریخ کشور تبدیل کردند. آن روز همواره شهادت خواهد داد که روحیه مردم در روزهای پس از انتخابات چگونه بود.

مردم چه می خواستند؟
مردم به صورت مسالمت آمیز در حالی که شعارهای ملی و اسلامی می دادند و بدون ایجاد هیچ گونه تنش، رأی و نظر خود را اعلام کردند و ما انتظار داشتیم پاسخی درخور این روحیه لطیف ملت داده شود اما اتفاقات بعدی آن را نشان نداد و ما شاهد برخوردهایی از نوع دیگر بودیم که مسئله را دشوار کرد.
در ۲۲ خرداد مردم می خواستند با شرکت در انتخابات آزاد در سرنوشت خود سهیم باشند و آینده را خود شکل بدهند اما اتفاقاتی که بعداً افتاد منجر به بیداری در میان ملت ما شد. ملت اشکالات و انحرافاتی را کشف کردند و مطالبات جدیدی با طیفی وسیع شکل گرفت. این روند از خواسته هایی مثل رأی و تعیین تکلیف انتخابات آغاز و به مطالبات دیگر رسید. آنچه جنبش عظیم سبز با تعاملی که بین افراد شکل داد نتیجه گیری کرد که همه مطالبات در تحقق اهداف قانون اساسی و آن هم بدون تنازل باید تجلی یابد و این امر تبدیل به شعار گسترده ای شد که اکثریت هم آن را قبول کردند.

نادیده گرفتن بخشی از قانون اساسی بی معنا کردن همه آن است
حقیقت این است که این شعار اهمیت فوق العاده ای برای سرنوشت کشور ما دارد. قانون اساسی یک میثاق ملی است. بدون آن ما وحدت نداریم بلکه هرج و مرج داریم و دورنمای تاریکی داریم. قانون اساسی مجموعه ای به هم پیوسته است و باطل کردن بخشی از آن یا تضعیف آن سایر بخش ها به مثابه بی معنا ساختن آن است.
قانون اساسی را باید یکپارچه دید. زمانی که قانون اساسی تدوین شد، حتی آن کسانی که آن عناصر را تدوین می کردند برای آن که انسجام قانون آسیب نبیند، مقدمه ای برای آن تهیه کردند که اهمیت آن هم زیاد است. در تمام اینها اصول به یک مجموعه از ارزش ها، خواست ها و مطالباتی یکپارچه تأکید می شود که نمی توانند از هم جدایی بگیرند. اکنون هم مردم که مشکلات اجرایی، سیاسی و انتخاباتی و .. را دیدند راه حل را در این می بینند که راه گشودن به آینده درخشان برای ملت بازگشت به قانون اساسی آن هم بدون دخالت دادن سلایق سیاسی است.

عقب نشینی از اجرای بی تنازل قانون ؛ خیانت به ایران و اسلام
مطالبه ای که از آن کوتاه نمی آییم…
اگر اصلی از قانون اساسی ایراد هم دارد باز هم راه اصلاح آن معلوم است و باید با نظر مردم و مطابق سازوکارهای موجود در قانون اساسی اصلاح شود. اینگونه نیست ما بتوانیم حق داشتن رسانه های آزاد و یا آزادی های مطرح در قانون اساسی، یا انتخابات آزاد، غیرگزینشی و رقابتی، عدم تجسس بر احوال مردم و وارسی نامه های مردم را بنا به مصلحت خود و برخلاف قانون اساسی در کشور جاری کنیم و فکر کنیم می توانیم یک نظام منظم داشته باشیم و مشکلات را حل نماییم.
سال ۸۹ با مسائل و مشکلاتی روبرو هستیم. بخشی از آن به شکل گیری این مطالبات بازمی گردد که مطالبات به حقی است و راه عظمت ملت، رستگاری تمامی جناح ها و مسیر پیشرفت ملت است و این مطالبات ادامه خواهد یافت و سال جدید سال استقامت بر این مطالبات به حق و قانونی است و ما حق عقب کشیدن و عقب گرد در ارتباط با این مطالبات را نداریم و آن را خیانت به ملت و اسلام، خون شهدا می دانیم. ما این قانون اساسی را در میان امواج خون شهدا به دست آوردیم و نمی توانیم آن را راحت از دست بدهیم و همه باید به آن بازگردند.

آنچه که ذهن موسوی را به خود مشغول کرده است
با همه مشکلات کاش نظام اجرایی کار آمد بود
در کنار این مسئله، مشکلات دیگری نیز وجود دارد که قبلاً هم بود و امسال تشدید می شود که امیدوارم اینگونه نشود. دورنمای اقتصادی کشور دورنمای روشنی نیست و من از این مسئله خشنود نیستم. دوست می داشتم که علی رغم تمام مسائل و مشکلات یک کارآمدی را در نظام اجرایی برای حل مشکلات می دیدم ولی آن را نمی بینم. پیش بینی رشد اقتصادی در سال ۸۹، رشد بسیار کمی است معنای این روند در کنار کاهش سرمایه گذاری، به معنای بیکاری و فقر وسیع است و انبوه قشرهای مستضعف و لاغر شدن طبقات میانی که پیش روی ما است. از طرف دیگر به دلیل نبود سیاست های روشن، ماجراجویی و بی تدبیری وضعیت پیرامونی ما، وضعیت خوبی نیست و یک وضعیت تهدیدکننده علیه ما شکل گرفته است. ما بدترین حالت را در سیاست خارجی و روابط بین الملل داریم و به نظر می رسد سایر تحریم ها و فشارهای بیشتری را شاهد باشیم.

جنبش سبز دامنه امواج خود را گسترش دهد
در این شرایط جا دارد جنبش سبز اول فکر کند که دامنه امواج خود را به همه اقشار، قومیت ها و استان ها بکشاند و در عین حال اصل جاودان تکافل اجتماعی–اسلامی را زنده کند. به مردم، همسایگان و محلات باید با تولید کار، اشتغال و کمک رسیدگی کنیم و انواع راه های دیگری که در این ارتباط پیش روی مردم قرار دارد.

ساده تر زندگی کنیم به همنوعان کمک کنیم مشکلات مردم را کم کنیم
زندگی ها را ساده تر کنیم و با کم کردن تشریفات بیشتر به فکر مردم باشیم و بتوانیم مقدار زیادی از مشکلاتی که تصور می شود مردم با آن روبرو می شوند را کم کنیم. رسیدگی به خانواده شهدا و آسیب دیدگان و رفت و آمد با آنها، یقیناً هم موجب رضایت حضرت حق خواهد بود و هم باعث می شود نور امیدی بتابد.

راهی که گریزی از آن نیست…
اراده ملت باید تجلی کند بترسید از پشت کردن به خواست مردم

من اعتقاد دارم راه عظمت ملت ما از این مسیر می گذرد و یقیناً ملت امیدوار است که این راه را برود و چاره ای نداریم تا این راه را برویم و انشاء الله خداوند ما را به نتیجه قطعی خواهد رساند چرا که ملت خواسته غیرعادی ندارد. یک انتخابات درستی که گزینشی نباشد که عده ای درجه دو انتخاب کنند و عده ای از روی انتخاب آنها، انتخاب کنند درخور شأن ملت ایران نیست. ملت ایران، ملتی بزرگ، پیشرفته و متمدن است و درست نیست مثل یک ملت غیرمتمدن و نادان با آن برخورد شود و برای او تعیین تکلیف کنند. اجازه دهید افکار و اندیشه های ملت و اراده ملی آنان حضور تجلی یابد و یقیناً اسلامی خواهد بود و نتایجی خواهد داشت و ایران پیشرفته و آباد توأم با عدالت و آزادی را برای ما به ارمغان می آورد.نباید بترسیم، باید از پشت کردن به خواسته های ملت هراس داشته باشیم .
نیایش روح الله از زبان فرزند رو ح الله
این سخنان را با یک دعا از حضرت امام(ره) پایان می برم که مناسبتی با وضعیت کنونی ما هم دارد.
حضرت امام(ره):
بارالها، تو خود شهدای ما را در جوار رحمت خود جای گزین. و معلولان ما را شفا و مقتولان و اسیرانمان را به دامان خانواده هایشان بازگردان و به همه ما صبر و توفیق عنایت فرما.
برای دریافت فایل صوتی پیام نوروزی مهندس موسوی می توانید در
اینجا ک کلیک کنید.


 

mowj

National Team Player
May 14, 2005
4,739
0
#11
می خواهیم آزادی به سرزمین مان بازگردد





دکتر زهرا رهنورد به مناسبت فرا رسیدن سال نو و فرا رسیدن بهار طبعیت پیامی را خطاب به مردم ایران منتشر کرد.
دکتر رهنورد در این پیام با تاکید بر اینکه جنبش سبز یک جنبش تحول خواه و آزادی خواه است و پیش به سوی آرمان های بلند اسلامی دارد عنوان کرده است:در این آغاز سال می خواهیم که آزادی به سرزمین مان بازگردد ، این تحول حال است . می خواهیم قانون مداری که می توان گفت دویست سیصد سال است که انسان ها به شکل مدرن برای آن تلاش کرده اند مجددا بر سرزمین ما حاکم شود.تقلبات و شائبه ها کنار رود ، تبعیض در هر شکلی که هست چه تبعیض برای مسائل مادی ، طبقاتی ، اقتصادی ، فرهنگی و تبعیض در مورد مسائل زنان برطرف بشود.

به گزارش کلمه متن کامل این پیام ویدئویی به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

این ایام نوروز باستانی کهن و همیشه جاودان را به هموطنان عزیزمان در ایران و هر گوشهای از جهان که هستند تبریک عرض میکنم.

یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبر اللیل و النهار، یا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الی احسن الحال.

چقدر عجیب است که این مراسم باستانی با چنین روایت زیبای اسلامی عجین شده و نه تنها با روایت زیبای اسلامی، بلکه با امروز ما در جامعه مدرنی که وجود داریم و در این ایام سبزی که جنبش سبز در واقع بر آن مهر و امضای زیباییهای خودش را زده.

حول حالنا الی احسن الحال در واقع همان خواست جنبش سبز است. جنبش سبز خواهان تحول وضعیت خود است، وضعیت ملت خودش. و چه تقارن زیبایی است تحول در هر زمینهای. جنبش سبز که جنبش برانداز نیست. جنبش تحولخواه است، تحول از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب. ولی اجازه بدهید که از حافظ مدد بگیرم و از اعتمادی که به او داریم در همه ایام زندگیمان خط مشی بگیریم یا صحبتی:

عشقت رسد به فریاد گر خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چهارده روایت

این چهارده روایت که در واقع حافظ خود درباره خودش گفته و آن را با عشق توأم کرده حکایت از این دارد که خیلی میتوان به آن اعتماد کرد. فال نیست. به فال اعتقاد ندارم. چون قرآن کریم هم میفرماید: طائرکم معکم، خودتان هر چه باشید همان، گردن کسی نباید چیزی انداخت. بلکه تأسی میگیریم به او:

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند

من ار چه در نظر یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند

چو پردهدار به شمشیر میزند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند

چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است
چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند

غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه
که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند

حافظ عزیز مورد اعتماد همه ما در شبهای چله، در روزهای عید، در موقعی که غم و اندوهی داریم، در موقعی که خوشحال و شاد هستیم، ”عشق را به فریادمان میرساند”. دلمان میخواهد در این ایام همدیگر را دوست داشته باشیم. قبلا هم گفتیم که جنبش سبز را همه دوست داریم. با هیچ کس دشمن نیست، فقط یک مطالبات و آرمانهایی دارد.

در این آغاز سال میخواهیم که آزادی به سرزمینمان بازگردد، این تحول حال است. میخواهیم قانونمداری که میتوان گفت دویست سیصد سال است که انسانها به شکل مدرن برای آن تلاش کردهاند مجددا بر سرزمین ما حاکم شود.

تقلبات و شائبهها کنار رود، تبعیض در هر شکلی که هست چه تبعیض برای مسائل مادی، طبقاتی، اقتصادی، فرهنگی و تبعیض در مورد مسائل زنان برطرف بشود. آزادیهای شخصی و فردی احترام گذاشته شود، این به معنای این نیست که به جمع و خواستههای جمع احترام نمیگذاریم ولی فرد هم حق دارد و معمولا حکومتهای رسمی ایدئولوژیک به فرد حق نمیدهند که برای خود نظر و سلیقه داشته باشد اما جنبش سبز این را میخواهد.

مردم ما در جنبش سبز سازنده آن هستند، جنبش سبز یک کتابخانه نیست که چند کتاب در آن گذاشته باشند. در واقع جنبش سبز همان مردم و آرمانهایش هستند. ما همه با هم هستیم، ما بیشماریم. مردم ما با همه تنوعی که کشور ما دارد، کشور ما یکی از پیچیدهترین موقعیتهای ژئوپولتیک و نژادی و زبانی را دارد، ولی خدا را شکر قرآن کریم میفرماید: که احترام بگذاریم به این قضیه، شعوب و قبایل اگر باشید همدیگر را بشناسید. رنگ و زبان، الوان و السنتکم اینها از آیه الهی است. نشانی از خداوندی است. این تنوع و تکثر بسیار زیباست.

جنبش سبز مجموعهای از جنبشهای زیر مجموعه خودش است، جنبش کارگران، جنبش معلمان، جنبش زنان و جنبشهای دیگر. و همچنین مجموعهای از گروههای مرجع است مثل گروه هنرمندان، گروه ورزشکاران، گروههایی دیگری مثل طرفداران حقوق بشر که البته همهمان هستیم و در این طرفداری همه به نوعی همپای هم هستیم، و گروههای مرجع دیگر. جنبش سبز در واقع حکایت یک نورافشانی است، نورافشانی مردم که نور وجودشان به یک منشور میتابد و تنوع رنگارنگ و قوس و قزحی زیبا در پرده تابلو الهی در سطح جامعه ایجاد میکند. جنبش سبز یک جنبش تحولخواه و آزادیخواه است و پیش به سوی آرمانهای بلند اسلامی. جنبش سبز جنبش لطیفی است. جنبش خشن نیست، نمیخواهیم بگوییم ” نرود میخ آهنین در سنگ” آن را میدانیم که یک ضربالمثل است ولی ما در دنیای مدرن میخواهیم بر همه اینها پیشی بگیریم و حرف تازهای بزنیم و هیچ سنگی را فکر نمیکنیم وجود دارد که راجع به آن میخ آهنین به کار ببریم و امیدواریم همهمان با هم با نرمش پیش رویم و کل ملت ما، نظام و مردم ما موفق باشند در آن آرمانهای بلند.

اما نمیتوانم راجع به زنان حرف نزنم. بر تارک آرمانهای زنان آزادیها و رفع تبعیض میدرخشد، این آرمان زنان ایران فقط نیست، آرمان تمام زنان جهان است منتها برخی از نقاط جهان موفقتر از ما بودهاند در رفع تبعیض ولی ما موفق نبودیم، واقعیت این است. من همیشه حرفم این بوده که انقلاب اسلامی یک پروژه ناتمام بود. و امیدوار بودیم که در جمهوری اسلامی آرمانهای بلند انقلاب اسلامی و آرمانهای بلند حضرت امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب در جمهوری اسلامی تحقق پیدا کند، چون به نحو خاصی انقلاب ما با یک سرعت خاصی موفق شد و ادامه آرمانهایش را منتظر بودیم در جمهوری اسلامی انجام بگیرد که آزادیها بود، قانونخواهی بود، مساوات بود، رفاه مردم بود، رفع تبعیضهای طبقاتی بود و نظایر آنها، ولی نشده. جنبش سبز میخواهد همانها را دوباره پیگیری کند از جمله مسئله زنان را. زنان ما در شرایط فعلی از تبعیضهای زیادی رنج میبرند، مثل تبعیضهای حقوقی، تبعیضهای فرهنگی، تبعیضهای قانونی و نظایر آنها.

بعضیها خیال میکنند تا بحث رفع تبعیض پیش میآید و مساواتطلبی، نقشها فراموش میشوند و یک جامعه خشنی که همه مثل هم میخواهند استالینی عمل کنند ، سرها بریده شود همه اندازه همدیگر شوند و مثل هم. نه این حرف نیست اصلا، جنبش سبز نقشها را میشناسد. حتی نه تنها جنبش سبز بلکه تمام فعالیتهای رفع تبعیض در سطح جهان نقشها را میداند و میشناسد. این طور نیست که لطافت، مادرانگی، عشقآفرینی، ایجاد شور و هیجان، تداوم حیات بشری، در جنبش سبز فراموش بشود در رفع تبعیض. رفع تبعیض در واقع همان ادبیات دینی ما را میخواهد به یک شکلی در مورد زنان بکار ببرد. ریحانه است، نه قهرمانه. یعنی لطافت و درخشندگی دارد اما قهرمانانه نباید با آن رفتار کرد.

قهرمان البته در اینجا به معنای ادبیات فارسیمان نیست بلکه یعنی با قهر و خشونت. وقتی تبعیض هست در واقع آن ریحانه اسیر قهرمانه شده است یعنی آن قهرها و شدتهایی که فرهنگ یا یک نظامی ممکن است بر او وارد کند. ما در واقع به طور جدی این قضیه را در کنار تمام آرمانهای جنبش سبز پیگیری میکنیم که رفع تبعیض و اعطای آزادیها به زنان و آن را از قیمومیت در آوردن (چه قیمومیت قانون باشد چه قیمومیتهای دیگر) خارج کند و زن واقعا در شأن و منزلتی که همه فرهنگهای بدیع و ارزشمند جهان برای آن قائلاند، و از جمله اسلام عزیز خودمان بر آن قائل است ما به آن شأن و منزلت برسانیم هم در قلمرو فرهنگ هم در قلمرو قانون.

در نهایت تبریک میگویم به همه انسانهای بزرگی که با هزینههای سنگینی که پرداختند این انقلاب کبیر را حفظ کردند، جنگ تحمیلی را به پیروزی رساندند و جنبش سبز را سرفراز کردند در تمام جهان، به خانوادههای زندانیان، به خانواده های شهدا در تمام قلمرو تاریخ ایران به ویژه این سی ساله اخیر تبریک عرض میکنم. امیدوارم زندانیان آزاد شوند و بر سر سفرههای هفت سین در کنار خانوادههای خود بنشینند و به ترجیعبند سبز جنبش سبز که پر از سینهای پرشکوه است، علاوه بر سینهای هفتسین، سین سرفرازی، سین سعادت، سین سلامت و سینهای خوب دیگر را به عنوان یک زنجیره ابدی سبزیهای جنبش سبز در کنار خانوادههایشان بر سر سفره هفتسین داشته باشند. و ما بیشماریم، ما با هم هستیم، ما ایستادهایم.

جنبش سبز هزینه سنگینی پرداخت کرده و پای آرمانهای خود ایستاده است. منتها این آرمانها را ما میخواهیم، مطالبات ما باید تحقق پیدا کند. هر کس این کار را کرد فرقی نمیکند، مهم این است با سرفرازی این آرمانها که آرمانهای خود انقلاب کبیر اسلامی هم هست تحقق پیدا کند و میدانم که حتما چنین خواهد شد و امیدواریم که همه خوشبخت و سعادتمند باشیم
 

masoudA

Legionnaire
Oct 16, 2008
6,199
22
#12
Here is a NoRooz e-mail I recieved from an idiot Iranian associate in love with Dubai Market of all kinds.

%$#@ and I both wish this Nowruz to be a happy and healthy year for all you and your loved ones. May this new year bring prosperity and joy to your life. AYEED SHOMA MOBARAK.
Correction:
He just responded to my nasty e-mail - the idiot had his American wife prepare the e-mail - and she looked up the words on the net !!
 
Last edited: