Iran's Oscar contribution

Sly

Elite Member
Oct 18, 2002
28,748
878
#21
have not seen the latest farhadi work but one of his
students, azadeh masihzadeh, claims that it was copied
from this documentary by her :rolleyes:

Now I saw the documentary too. It is indeed more or less the same story. but how do you know she claims he stole it?
 

Sly

Elite Member
Oct 18, 2002
28,748
878
#22
آخه موقع بازجویی پلیس گفت که اصلا قبل از پیدا شدن سکه ها رحیم گفته بود 70 ملیون خواهد داد که ازش پرسیدند چطور از قبل میدونسته که 70 ملیون دستش خواهد اومد که به طلبکارش بده.
دقیقا...من اینطور برداشت کردم که رحیم اس ام اس را داده بود چون کیف قبل از تاریخی که به همه گفته بود پیدا کرده، توسط دوست دخترش پیدا شده بود. یعنی رحیم تاریخ را دروغ گفته بود که داستانش بگیره. ولی اس ام اسش لو رفت.
 

Sly

Elite Member
Oct 18, 2002
28,748
878
#24
you answered your own question as highlighted :p
No cause he could have taken it with her consent. Or maybe it was even her own suggestion to Farhadi to make a movie about the story.

There could be thousands of reasons behind why the stories are similar, without involvement of stealing. But if you drew that conclusion, I took it you had a logical reason for it?
 

Sly

Elite Member
Oct 18, 2002
28,748
878
#25
Well, apparently Playboy was right. She does claim Farhadi stole the story from her!!! In a very bad way too:

بعد از پرداخت پول و انجام تسویه خانم شفیعی گفتند بعد از کلاس آقای فرهادی با تو کار دارد. رفتم سر کلاس و حتی یادم هست در آنتراکت دوباره خانم شفیعی آمد من را پیدا کرد و گفت بعد از کلاس جایی نروی. کلاس تمام شد. فقط من و آقای فرهادی و خانم شفیعی به طبقه دوم رفتیم. خانم شفیعی هم پشت سر ما داخل شد و در را بست. قفل نکرد ولی بست. آنجا دیدم خانم بخت آور هم انتهای سالن نشسته و در یکساعت و نیمی که من آنجا بودم اصلاً تکان نخورد. این را بدون هیچ اغراقی می گویم.

آقای فرهادی روی مبل کنار پنجره نشست. من هم روی یک صندلی که میزی مقابلش بود کنار آقای فرهادی. خانم بخت آور هم که
انتهای اتاق و فریده شفیعی با یک دسته برگ

در دست
نشسته روبروی من. آقای فرهادی شروع به صحبت کرد که چه خبر از شیراز و هنوز میری و می آی و… گفتم نه دیگر ساکن شده ام. گفت ای بابا. ما خیلی سفر داریم به شیراز. توی این فکر بودیم که تو هم بیایی. چون من دارم توی شیراز یه فیلم میسازم به نام قهرمان. توی این فکر بودم که تو هم توی فیلم بازی کنی. یادمه توی فیلم خودت وقتی جلوی دوربین می اومدی لهجه شیرازی خوبی داشتی.

من استرس گرفتم و متحیر شدم. من را چه به بازی! گفتم آقای فرهادی من اصلاً بازیگر نیستم. علاقه و استعدادی هم ندارم. علاقه من کارگردانیست. خیلی دلم می خواهد کنار شما باشم و از شما یاد بگیرم. پرسید خب چکارها کردی؟ از فیلمهایی که ساختم گفتم و اشاره کردم که فیلمی که فیلمبردارش محمود کلاری بود منشی صحنه بودم. گفت چقدر خوب. پس میتوانی منشی صحنه هم باشی. بعد از من پرسید شیراز را چقدر میشناسی؟ گفتم من شیرازی ام. همه جایش را میشناسم. پرسید مکانهای تاریخی؟ رستورانها؟ … گفتم همه جا. حتی جاهایی را سراغ دارم که توریستها را نمیبرند اما خیلی مهم و جذاب اند. آقای فرهادی گفت پس توی همین جلسه شماره ملی ات را میگیریم که برایت بلیت هواپیما بگیریم و هفته بعد با گروه ما به شیراز بیایی. حین همین صحبتها آقای فرهادی اشاره ای کرد به فریده شفیعی که در تمام آن ساعت مثل یک ربات روبروی من بی حرکت نشسته بود. با این اشاره شفیعی آمد بالای سرم ایستاد و دو برگه روی میز مقابلم گذاشت. روی یکی متنی نوشته شده بود و دیگری سفید بود. آقای فرهادی گفت تا اینجا هستی متنی که روی آن کاغذ نوشته شده را به خط خودت روی این کاغذ بنویس. یک نگاه به متن کردم. تقریباً این بود: «اینجانب آزاده مسیح زاده فرزند… به شماره ملی… در صحت و سلامت عقل و اراده اعلام میدارم مستند … بر اساس طرح و ایده ای از آقای فرهادی می باشد.» این عین جمله نیست ولی خیلی نزدیک است. و این به خاطرم مانده بود. گرچه اخیراً کاغذ را توی دادگاه دیدم. خودم که نسخه ای از آن نداشتم. یعنی کلاً یک نسخه بود که نزد آقای فرهادی ماند. خواندم و استرس گرفتم. انگار نفسم پس رفت. سرم را بالا آوردم و گفتم آقای فرهادی میشود راجع به این صحبت کنیم؟ ایشان گفت حالا امضا کن و شماره ملی ات را هم صحیح بنویس که برایت بلیط هواپیما بگیریم، باهم میرویم شیراز و درباره اش صحبت میکنیم. من هی میگفتم آقای فرهادی…میخواستم یکجوری با روی خوش از زیرش در بروم. میخواستم بگویم ایده مال خودم است. خودم این مستند را ساخته ام. این طرح اصلاً جزو مواردی که شما سر کلاس آوردید نبود. (که تازه آنها هم طبق بیانیه اخیر کارنامه نمیتواند متعلق به استاد باشد.) آقای فرهادی هی مصرانه میگفت امضا کن. بعد هم پرسید: «فیلمت رو با چه اسمی فرستادی به جشنواره هایی جایزه گرفت؟» گفتم «دوسر برد، دو سر باخت». گفت همان را بنویس. یادم آمد در تماس تلفنی ای که از مؤسسه بامداد با من گرفته شده بود، گفته بودم فیلم را در خارج به نام پرده چهارم نمایش داده ام. در طول آن لحظات این احساس را داشتم که آقای فرهادی دارد مالکیت فیلم من را می گیرد.

*گفتید فرهادی از ساخت فیلم بعدی اش در شیراز گفته. بعد هم خواسته از شما رضایتنامه بگیرد. از ذهنتان نگذشت که فیلمی که دارد میسازد، ربطی به مستند شما دارد؟

-چرا گذشت و حتی از ایشان پرسیدم آقای فرهادی فیلم قهرمان ربطی به مستند من دارد؟ ایشان گفت راستی گفتی فیلمت. بیار ببینمش. من با چشمان باز از تعجب گفتم بیارم ببینید؟ تمام راشها و سه نسخه تدوینی دست شماست و ظاهراً فیلمها اینجا دارند تدوین میشوند. ایشان گفتند اصلا نیاور. نمیخواهم هیچ پلان یا هیچ بخشی از خط داستانی قهرمان مثل فیلم تو بشود. من فیلمنامه را سه سال پیش نوشته ام. گفتم من مستند را پنج سال پیش ساختم و به شما نشان دادم. ایشان هم گفت فیلمنامه را خیلی سال پیش نوشته ام. من سریع به فریده شفیعی نگاه کردم که یعنی دیدی آقای فرهادی حرفش را عوض کرد؟ ولی او همانطور بی تحرک آنجا ایستاده بود. من هی میخواستم امضا نکنم. ناگهان آقای فرهادی برخاست و گفت آزاده من از ساعت ۶ تا الان سرپا ایستادم و دارم درس میدم. نمیدانم برای یک امضای به این سادگی چرا وقت سه نفر را گرفته ای؟ ما هرسه تا خسته هستیم. خودت هم خسته ای. من هنوز شام نخورده ام. این را امضا بکن و همگی برویم. گفتم آقای فرهادی من اگر امضا بکنم، بعد درباره اش حرف میزنیم؟ گفته بله حرف میزنیم. من شروع کردم به نوشتن متن و از استرس مدام اشتباه مینوشتم. سه بار کاغذ خراب کردم و شفیعی سریع کاغذ جدید میگذاشت جلویم. کاغذ سوم را که گذاشت، فرهادی گفت داری اسراف میکنی. چقدر کاغذ مصرف میکنی؟ گفتم چشم. و نوشتم. ولی گفتم آقای فرهادی ما حتماً باید در این باره صحبت کنیم. گفت باشه. فریده شفیعی هم سریع گفت لطفاً بفرمایید بیرون آقای فرهادی خسته هستند. دو دقیقه بعد من دم در مؤسسه روی زمین نشستم و گریه کردم. و یکی اتفاقا یکی از همکلاسی هایم آنجا بود با ماشینش من را به تجریش رساند و من دوباره در ماشینش زدم زیرگریه و تمام ماجرا را برایش تعریف کردم.

Here is the full interview if anyone is interested:

https://seemorgh.com/culture/culture-news/464625-آزاده-مسیح-زاده-آقای-فرهادی-چرا-از-من-امضا-گرفتید/
 
Last edited:

Sly

Elite Member
Oct 18, 2002
28,748
878
#26
No oscar for Farhadi. A Hero is out.

نامزدهای اسکار ۲۰۲۲؛ 'قدرت سگ' پیشتاز شد، 'قهرمان' فرهادی نامزد نشد
۳ ساعت پیش
بندیکت کامبربچ (نامزد بهترین بازیگر مرد)، جین کمپیون (بهترین کارگرانی) و کرستن داتسن (بهترین بازیگر نقش مکمل زن)
منبع تصویر،REUTERS
توضیح تصویر،
فیلم قدرت سگ با ۱۲ نامزدی پیشتاز است - عکس: بندیکت کامبربچ (نامزد بهترین بازیگر مرد)، جین کمپیون (بهترین فلیلم و کارگرانی) و کرستن دانست (بهترین بازیگر نقش مکمل زن)

با اعلام نامزدهای نود و چهارمین دوره جوایز اسکار، فیلم‌ "قدرت سگ" ساخته جین کمپیون و با بازی بندیکت کامبربچ، موفق شد با کسب ۱۲ نامزدی از جمله در رشته‌های بهترین فیلم، کارگردانی و بازیگر مرد، از رقبای خود پیش بیفتد.

فیلم‌ علمی-تخیلی "تل‌ماسه" ساخته دنی ویلنوو در ده رشته و بعد از آن "داستان وست‌ساید"، بازسازی استیون اسپیلبرگ از موزیکال کلاسیک هالیوود، و همین طور فیلم "بلفاست"، به کارگردانی کنت برانا هر کدام در هفت رشته نامزد اسکار ۲۰۲۲ شدند.

هر دو فیلم داستان وست‌ساید و بلفاست برای کسب جوایز بهترین فیلم و کارگردانی با فیلم قدرت سگ رقابت خواهند کرد.

جودی دنچ و کنت برانا
منبع تصویر،PA MEDIA
توضیح تصویر،
جودی دنچ و کنت برانا به ترتیب برای بازیگری و کارگردانی فیلم بلفاست نامزد اسکار شدند

فیلم "قهرمان" اصغر فرهادی، که از سوی ایران برای رقابت‌ در رشته بهترین فیلم بین‌المللی اسکار پیشنهاد شده بود، نتوانست به فهرست پنج نامزد نهایی راه پیدا کند.

فیلم قهرمان پیشتر در فهرست اولیه ۱۵ فیلم منتخب این رشته حضور داشت.

اصغر فرهادی برای فیلم 'قهرمان' برنده جایزه بزرگ جشنواره کن شد
قهرمان اصغر فرهادی؛ کم‌اقبال در ایران و امیدوار در اسکار
فیلم مستند-انیمیشن "فرار" ساخته دانمارک که داستان مصائب یک مهاجر افغان است در سه رشته بهترین مستند، بهترین فیلم بین‌المللی و بهترین انیمیشن بلند نامزد اسکار شد.

فرار اولین فیلم مستندی است که در رشته انیمیشن بلند نامزد اسکار می‌شود.

امسال دو زوج هنری در میان نامزدهای رشته‌های مربوط به بازیگری هستند: پنه‌لوپه کروز (مادران موازی) و خاویر باردم (ریکاردو بودن) که سال ۲۰۱۰ ازدواج کرده‌اند و همین طور کرستن دانست و جسی پلمونس (هر دو برای بازی در قدرت سگ) که نامزد هستند.

مراسم اهدای جوایز اسکار ۲۰۲۲ روز یکشنبه ۲۷ مارس (هفت فروردین ۱۴۰۱) در لس‌آنجلس برگزار می‌شود.

تیموتی شالامی و زندیا، بازیگران فیلم تل‌ماسه که در ده رشته نامزد اسکار شد

https://www.bbc.com/persian/arts-60306411