Jan 25 News/Discussions

Feb 7, 2004
13,568
0
#21
تفتیش منزل و ضبط مدارک استاد علیمحمدی توسط وزارت اطلاعات یک روز قبل از ترور استاد

ماموران وزارت اطلاعات ، یک روز قبل از ترور استاد علیمحمدی، به خانه این استاد دانشگاه رفته و کلیه اسناد و جزوات ایشان را ضبط کرده بودند.

به گزارش خبرنگار جرس، تفتیش منزل دکتر علیمحمدی ، درست یک روز قبل از ترور وی و در حالی صورت می گرفت که دکتر علیمحمدی از دو هفته قبل از آن از کلیه همکاریهایش با مراکز حساس هسته ای استعفا کرده بود.

پس از ترور این استاد دانشگاه نیز؛ خانواده او از سوی وزارت اطلاعات نسبت به عدم افشای تفتیش منزل این استاد دانشگاه و ضبط مدارک و اسناد او تهدید شده اند.

گزارش خبرنگار جرس حاکیست، حضور ماموران اطلاعات در صحنه ترور و جمع کردن جنازه دکتر پس از وقوع انفجار و همچنین حضور ماموران اطلاعات در مراسم ختم دکتر علیمحمدی بسیار چشمگیر بود.

source:jaras
 
Feb 7, 2004
13,568
0
#22
تجمع کارگران نساجی بافته کرمان و بستن جاده

180
نفر از كارگران نساجي بافته ها از ساعت 30/2 تا 4 بعداز ظهر امروز(يكشنبه) اقدام به بستن جاده کردند. كارگران نساجي بافته هاي كرمان علت تجمع و بستن جاده را انحلال شركت توسط سهامداران اعلام کردند.

يكي از كارگران به خبرنگار ايلنا گفت: چندي پيش عده*اي از مديران در هيات تشخيص تصميم به انحلال شركت و انتقال دستگاه ها به شهرستان قزوين گرفتند كه در اعتراض به اين امر ما ظهر امروز اقدام به بستن جاده کرديم.

وي گفت: مديران در پايان 30 دي تصميم به اخراج 18 نفر ديگر از نيروها گرفتند. طبق گفته خود مسئولان قرار است 35 نفر ديگر در پايان بهمن ماه و بقيه در آخر سال تسويه حساب شوند.

وي گفت: مسئولان بنا دارند 14 هزار هكتار زمين كارخانه را به صورت آزاد در معرض فروش بگذارند. او گفت: قبلا 550
نفر در شركت مشغول به كار بودند كه مسئواين به عناوين مختلف اقدام به اخراج كارگران کرده و در حال حاضر اين تعداد 180 نفر هستند.

يكي ديگر از كارگران گفت: در سال هاي 81 و 82 مديران اعلام کردند دستگاه***هاي اين شركت مستهلك و قابل استفاده نیست كه در اين خصوص گويا همين دستگاه ها به استان گلستان و تبريز انتقال و درحال حاضر فعال هستند.

يكي ديگر از كارگران گفت: درخصوص طرح طبقه*بندي مشاغل مدت 5 سال به سازمان كاركرمان مراجعه کرديم كه متاسفانه مسئولين تاكنون اقدامي به عمل نياوردند.

گفتني است راس ساعت 16غلام رضايي، معاون سياسي فرمانداري كرمان با حضور در جمع كارگران خواستار متفرق شدن كارگران شد و به آنان قول مساعد داد روز سه شنبه جلسه اي با حضور اعضاي كميسيون و جديدساز مسئول شركت در محل استانداري كرمان برگزار شود.
 
Feb 7, 2004
13,568
0
#23
تشدید اعدام ها در کردستان! چرا؟

محمدعلی توفیقی


هشت ماه پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم و تقلب رسوا،برخلاف تمام ظاهر سازی ها ، به روی خود نیاوردن ها ، دروغ پردازی های آشکار رسانه های رسمی حکومت و تحلیل های کودتاگرانی که وقیحانه تلاش می کنند تا جنبش سبز دمکراسی خواهی مردم ایران را فتنه ای خاتمه یافته اعلام نمایند، نه تنها هیچ چیز تمام نشده است بلکه حرکت برای تغییر و اصلاح حاکمیت گرفتار در چنبره استبداد دینی ، در سطوح سه گانه جنبش( بدنه اجتماعی، سازمان دهی و رهبری) علیرغم سرکوب های شدید و همه جانبه ادامه یافته است.



ناکارآمدی نظام موجود در مدیریت جامعه ایران تنها محدود به ابعاد سیاسی و خفقان ناشی از آن نبوده و سطوح گسترده اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی رانیز در بر گرفته است.اقتدارگرایان وطنی که از بد حادثه ادعای مضحک مدیریت جهانی را دارند، در خارج از مرزهای ایران نیز از وضعیت بهتری نسبت به داخل برخوردار نبوده و علاوه بر بحران مشروعیت با معضل بزرگی بنام موضوع هسته ای و انزوای شدید بین المللی مواجه هستند.در چنین گردابی از مشکلات ساختاری در داخل و خارج، تداوم و گسترش جنبش سبز و پافشاری مردم بر مطالبات آزادی خواهانه و دمکراتیک، بر ناتوانی حاکمان افزوده و آستانه آسیب پذیری و امکان اعمال کنترل بر اوضاع را برای "اقلیت حاکم" به شدت کاهش داده است.



کودتاگران که از ابتدا با برآورد اشتباه از شدت واکنش مردم و تحلیل غلط از شرایط زمان دست به تقلب زدند،هرگز باور نمی کردند یک انتخابات معمولی که بر اساس تجارب گذشته، به راحتی از امکان مهندسی و شعبده بازی در آن برخوردار بوده اند اینچنین به یک جنبش گسترده اجتماعی تبدیل شود بگونه ای که در کمتر از چند ماه تغییر ماهیت ولایت فقیهی رژیم و برقراری دمکراسی گفتمان اصلی آن شود؛ به همین بدلیل علیرغم سرکوب خشن و خونین، شکنجه، زندان و ترور اینک بدنبال یافتن راههای تازه ای برای متوقف نمودن (یا حداقل کند کردن) حرکت مردم در مطالبه حقوق سیاسی و اجتماعی اشان هستند. یکی از این راهها افزایش ارعاب و تشدید برخوردها است. بدنبال عاشورای سبز ایران و شروع دور جدید سرکوب و بازداشت ها که با تهدید آشکار سران کودتا مبنی بر لزوم برپایی دادگاه هایی مشابه دادگاه های اوایل انقلاب و یا کاهش زمان اجرای حکم اعدام برای محاربان از یک سو و اعلام برخورد بی رحمانه با هرگونه حرکت اعتراضی از طرف نیروهای انتظامی و امنیتی از سوی دیگر همراه شد، بنظر می رسد در آستانه 22 بهمن که وعده گاه دیگری برای قدرت نمایی سبزها خواهد شد، اقتدارگرایان قصد دارند با تعجیل و یا تشدید نظر در احکام زندانیان سیاسی کرد و تبدیل آن به اعدام و اجرای فوری آن در کردستان، به گمان خود اثرات بازدارنده این اعدام ها بر جنبش سبز را تسریع نمایند.جالب اینجاست که هیچکدام از این زندانیان کرد در جریان وقایع پس از انتخابات بازداشت نشده و برخی از آنها از چندین سال قبل به اعدام محکوم شده اند اما به دلایلی نظیر عدم تناسب اتهام با حکم اعدام، جو ملتهب منطقه و یا اعتراض نهادهای حقوق بشری با توقف حکم و بلاتکلیفی مواجه بوده اند و یا در مواردی نیزعلیرغم محکومیت به زندان درحکم اولیه، در تجدید نظر به اعدام محکوم شده اند و بلافاصله نیز این احکام اجرا شده اند! که در مورد مرحوم احسان فتاحیان، فقیه عالیقدرآیت الله منتظری این اقدام را صراحتا غیرقانونی اعلام نمود.البته این اقدامات ضدحقوق بشری که نشانه استیصال است علاوه بر نوعی فرصت طلبی حکومت برای تسویه حساب در کردستان، می تواند به منظور اعمال فشار مضاعف بر جریانات و فعالان سیاسی و مدنی کرد با هدف ممانعت از گسترش جغرافیایی مرکز- پیرامون جنبش سبز نیز تلقی شود.



اما یافتن پاسخ این سئوال که چرا کردستان برای تحمیل این هزینه گزاف و غیر انسانی انتخاب شده است کار دشواری نیست و کافی است که به بررسی سوابق امر و وقایع ابتدای انقلاب 57 در این منطقه پرداخت. درآن زمان نیز حکومت تازه استقرار یافته به بهانه واهی تجزیه طلبی و مقابله با ضد انقلاب، با تحمیل جنگ بر این منطقه ستم دیده ضمن انحراف افکار عمومی از ماهیت غیردمکراتیک و فاشیستی خود توانست با اغوا و تهییج ملی، تحریک احساسات مذهبی و اعلام کاذب شرایط فوق العاده، زمینه های برقراری خفقان در کل کشور و سرکوب تمامی جریانات سیاسی را فراهم نماید، انسداد سیاه و دهشتناکی که با شروع جنگ عراق و ایران در مقیاسی بزرگتر همچنان ادامه یافت. اما واقعیت همراهی آگاهانه مردم کرد با جنبش سبز و تجربه ی گرانبهایی که ملت ایران از اتفاقات تلخ و رفتارهای فریبکارانه حاکمان در سی سال گذشته بدست آورده است و رویکرد مدنی و مسالمت آمیز "جنبش ملی کرد" بدون شک مانع از موفقیت اقتدارگرایان در اجرای سناریوی نخ نما و تکراری "ادامه حیات در پناه بحران های ملی و منطقه ای" خواهد شد.

Source: Jaras
 
Feb 7, 2004
13,568
0
#24
در ستایش دیگری /به ندا آقا سلطان و آزادیخواهان ایران
ریبوار سیویلی
ترجمه***ی: شهاب الدین شیخی
منتشر شده در: رادیو زمانه

گاه،فشار فرهنگ بسته، سبب گونه*ای چنان افراطی از «عشق به خود1» و مدح خود می شود، انگار بیرون از این خود، هیچ هستی و ساحت دیگری که شایسته ی ستایش باشد، موجود و ممکن نیست. آیا این تاکید بیش از حد، حاصل خودپرستی است یا اشتباهی فکری؟ جوابی قطعی به این پرسش دشوار است، چون ساحت «خود» در فرهنگ هایی چون فرهنگ های ما، در گذر زمان و به موازات تاریخ به* کرات و چنان مورد تعرض و بی حرمتی قرار گرفته ، که اگر شخص تمامی حیاتش را نیز صرف ستایش خود کند، بازسازی این «خود» ِ تخریب شده ممکن نخواهد بود. اما علیرغم این توجیهات، لازم است این ستایش و عشق به «خود» مانع عشق به*** «دیگری» نگردد و سبب فراموشی این نکته ی بنیادین نشود که بخشی از ستایش خود، از گذر ستایش دیگری متحقق خواهد شد. خود بدون دیگری، زندگی "من" بدون وجود دیگری و تاثیرات انسانی او بر هستی انسانی من، حیاتی محدود و ناقص خواهد بود، و چون از این منظر بنگریم،تجربه*های خصوصی آزاردهنده مان با دیگری را، معیار قضاوت درباره ی دیگری قرار نخواهیم داد.

تقلیل دیگری، به تجربه های ناخوشایندمان با و(از) وی، به نمونه*های نژادپرستانه و مغرورش، در قامت سرباز بدعنق سر ِمرز و درهیئت استاد سختگیر کلاس درس ،به ایدئولوگی کور فکر و در شمایل شاعر و متفکری که «ما»ی نزدیک خویش را نمی بینند اما برای لاهوت و دوردست ها ترانه سرمی دهد، ودرکل تقلیل دیگری به نمونه هایی که می توانیم آن ها را استناد ظلم ها و بی عدالتی هایی که در حق ما روا داشته، قرار دهیم، ، هویت بخشیی ناقص و ناعادلانه از دیگری خواهد بود.

دیگری به مثابه ی وجودی «یگانه- بی همتا» و «اصیل» قابل طرح است، نه به مثابه و در چارچوب رفتار و گفتار و مواضعش در قبال ما. حسب گزاره ای لویناسی، ما به گونه ای نامحدود و در اوج تنهایی مان نیز در مقابل دیگری مسئولیم، حتی اگر دیگری چنین امری را نخواهد و اهمیتی برای کار ما قائل نباشد. از این منظر نیز می توانیم مبنایی عقلانی و اخلاقی برای ستایش مان از دیگری صورتبندی کرده*** و به*** همان میزان نیز از خاطرات و تاریخ دردناک مان با دیگری که بارها فریاد جان خراش مارا برآورده، خاطراتی که سبب حیرت مان در توانایی آدمی در فراموشی و بی تفاوتی شده اند،بکاهیم.

بر این اساس نیز، با نفی این بُعد روانشناختی نگریستن به دیگری، لازم است فراسوی تجارب دردناکمان با اشخاص معین، دیگری را چون ساحتی متوسع و الوهیتی بینهایت، آینه ی انعکاس خویش بنگریم و حوزه ی هستی انسانی مان را دربرابر تجربه های تلخ مان از دیگری، به تاراج ندهیم.

دیگری، فراتر از هرکدام از تجربه ها ی ویژه ی ما، فراتر از هر گونه ادعایش مبنی بر سروری فرهنگی، و هرگونه غروری که از اعتقاد به اقتدار تمدنیش نشات می گیرد، وجودی زیبا، یگانه و قابل ستایش دارد، که نمی توان آن را فراموش کرد و بدون نگاهی احترام آمیز از کنار وی گذشت . اگر چه زندگی در جامعه ای مملو از تنفر و خشونت و حضور روزمره ی این خشونت در زندگی هامان ، که توسط دیگری بر ما تحمیل شده، می تواند این ساحت گشوده ی دیگری را از یادمان ببرد. اما زمانی که دیگری خود در موقعیت انسانی در جدال با ستم و سرکوب و دیکتاتوری قرار می گیرد و دیده می شود، هنگامی که با مبارزه اش برای آزادی و رهایی، الگوهای مثالی آزادیخواهی درون روح و وجدان ما را خطاب قرار می دهد، در لمحه ای که دیگری با مبارزه اش مرزهای نژادی، دینی و ملی خود را درنوردیده و به تجسم ابرانسان بدل می شود چهره ای متفاوت از چهره ی دیگری در تجارب ما نقش می بندد، ما نیز پیشداوری هایی را که حاصل تجارب خویش و همنوعان مان با اوست، فراموش خواهیم کرد و با او یگانه می شویم.

بدین گونه ،دیگری با تبدیل خویش به نمونه ی مثالی ِانسانی که به کمتر از آزادی رضایت نمی دهد، به من کمک می کند که صرف تاریخ و تجارب دردناک و پس زمینه ی روانی خویش و غرور او نسبت به خود و مردمم را معیار داوری قرار نداده و از پیش داوری هایم برحذر باشم - مادامی که دیگری می تواند به نام آزادی و انسانیت،تا حد قربانی شدن، بر بخشندگی خود پای بفشارد.

در چنین حالتی، دیگری، لحظه ایست که خودپرستی من را گوشزد کرده و کلیتی را که من تحت نام خود صورت بندی کرده ام می گشاید. کلیتی که "خود" بدان افتخار کرده و فکر می کند هویت حقیقی خویش را بر آن استوار گردانیده، در مقابل وجود بی انتهای دیگری، به دیوارهای زندانی می ماند که خودپرستی و خودخواهی به دور "خود" کشیده اند. ضروری است «خود» این خلا را با عشق به دیگری پر کند تا بتواند به درک گشودگی رسیده و به واسطه ی حضور دیگری زندگی و هستی به* روی وی گشوده شود.




دیگری بهره ای، دارایی ای، غنا، زیبایی، شکوه و امکانی است تا بتوانیم به واسطه ی او بر مرزهای خودپرستی خویش غالب شده و جامه ای را که بدل به حائل میان "ما" و " او" می شود از تن به در آوریم. با وامگیری اصطلاحات آگوستین قدیس می توانیم بگوییم که* شناخت دیگری کم از تلاش برای شناخت ساحت مقدس و بی مرز و منتهای یزدان ندارد. بر حسب همین رابطه ی میان رفعت خداوند و والایی دیگری است که هیچ گاه تجربه ی خاص روزمره مان در زندگی اجتماعی نمی تواند معیاری درست برای داوری درباره*ی دیگری به مثابه ی وجودی یگانه و بی همتا که در حال نمایش موضع خویش است، باشد

هنگامی که از این منظر به تجارب من از دیگری می نگرم، به عنوان مثال به داستان بازگرداندن جوانی حلبچه ای از سوی خانواده ای ایرانی بعد از دو دهه به خانواده اش، احساس گشوده و گسترده شدن مرزهای انسانیتم در من بارور تر می شود، یادرتجربه ای دور تر، گشودن آغوش ملت های ایرانی به روی مردمم در زمان کوچ اجباری بزرگ کردها از فاجعه ی نسل كشی انفال ؛که با این کارشان صحنه ای از تاریخ را تصویر نمودند؛که نشان از بخشایشی است که تنها در توانایی تمدن های راستین است، توانایی که سرکوبهای کنونی درصدد به چالش کشیدن و به محاق بردن آن و مجبور کردن این مردم به محدود ساختن خویش به مرزی ایدئولوژیک هستند.

جانباختگان کنونی راه آزادی، که ندا نام یکی ا زآن هاست ،که شاید زمانی کودکی بازمانده از انفال را به آغوش کشیده* یا در میان گروه های انساندوست در مرزی به یاری مردمم آمده و شاید بعدها نیز در بم به یاد دخترکی یاسمنی کاشته باشد و اکنون در اوج بخشایش در سینه ی خیابان سخت و تلخ و در غیاب خداوند جان می بخشند، نمونه ی متعالی دیگریند- در تقابل با فروبستگی و غفلت من - که گر بخشندگی آن ها نباشد من توانایی انسانی خویش برای بخشایش را فراموش کرده و وجودم در حبسی محدود میشود که جز فراموشی و به هدر رفتن، جز تقلیل به وجودی زیستی تقدیر دیگری نخواهد داشت. بر این اساس، دیگری شکافی است میان وجود فیزیکی من - که تفاوتی با وجود فیزیکی دیگر تعینات ندارد- با هستی انسانی من به مثابه ی هستیی متمایز و تکین و غیرمادی. شکوهی که دیگری به من می بخشد، به من فرصتی برای مشارکت در وسعت و غنابخشی به هستی انسانیم می دهد.

شهادت دیگری به گاهی که خون سرخش به آسمان رو می کند و هیچ فریادرسی نیست، برای من تاکیدی بود بر این فهم که جز بیداری وجدان انسانی و هم صدایی بیناانسانی مان، علیرغم تفاوت دین و فرهنگ و تاریخ مان، هیچ منجی دیگری نیست. ما زنده هایی تنهاهستیم، تنها چون شهیدانی هم چون « ندا» ی عزیز، به گاهی که تنها میمیرند و ما را با چشمانی خیس و وجدانی معذب تنها می گذارند. فردایی نیز که مردمان ایران از ستم دیکتاتورها رها شوند، ما باز هم می گرییم،اما این بار از شوق پیروزی و رهایی . و باید به یاد بیاوریم که« ندا» نیز در این پیروزی و رهایی سهیم است. او « دیگری» ای بود که راه آزادی را نشان مان داد، چرا که*** دیگری نمی تواند بخشنده نباشد.

ای شهید ! آخرین نفس های ات را می ستایم، بدون پرسش از ملیت و نژاد و تبارت، بدون آن که خاطره ها ی تلخ ملتم را به یاد تو بیاورم. آن زمان که به دست همان جلادانی شهید شدند که تو امروز به دست آن ها به مسلخ میروی، چون تو نیز با تاکید بر انسانیت و آزادی، من هستی و من نیز تو در مقابل همان جلاد.


هه وڵیر
(اربیل)



درباره ی نویسنده: ریبوار سیویلی، نویسنده ی کرد، تحصیل کرده ی فلسفه در اروپا و اکنون مسوول دپارتمان فلسفه در دانشگاه صلاح الدین اربیل است. سیویلی بیش تر کار نظری خویش را به متفکران و مضامین حاشیه ای جهان مدرن اختصاص داده است؛ از والتر بنیامین و ادبیات اقلیت گرفته تا مضامینی چون زندگی روزمره. از سیویلی به زبان کردی آثاری چون «سوفسطائیان: در ستایش فلسفه ی اقلیت» ،«انسان چون بخشنده» ،«ترس از فلسفه» ،«پدیدارشناسی تبعید» در زمینه ی فلسفه، و آثاری در زمینه ی ادبیات و نقد ادبی منتشر شده است
.
 
Last edited:

peyman

Ball Boy
Oct 18, 2002
495
0
montreal, canada
#25
who to hate more today?! HABIB the singer or the other idiot from iran rahim khan!??

شنبه ۳ بهمن ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۴۴



سایت پارسا نیوز نوشت:

اسفنديار رحيم مشايي اخيراً با حبيب محبيان يكي از خوانندگان موسيقي كه تا چند سال پيش در آن سوي مرزها به برگزاري كنسرت***هاي آنچناني مشغول بود، ديدار كرده***است.
به گزارش پارسا نيوز NewsParsa مشايي در ديدار خود با "حبيب محبيان" مطالبي را در خصوص مسايل هنري و فرهنگي مطرح كرده***است.

يك منبع آگاه به پارسانيوز گفت: چند تن از فعالان عرصه موسيقي نيز در ديدار خصوصي "مشايي" و "حبيب" حضور داشته كه هنوز خبري از جزييات، مسايل مطرح شده در اين ديدار منتشر نشده ***است.

همچنين شنيده شده است مشايي قرار است به زودي با يكي ديگر از خواننده***هاي لس***آنجلسي ديداري خصوصي داشته باشد.
source: http://www.jahannews.com/vdcf0ed1.w6dyeagiiw.html
 
Last edited:
Feb 7, 2004
13,568
0
#26
اختصاصی / صدا وسیما نشان خود را از روی خودروهایش محو کرد

شبکه جنبش راه سبز (جرس): در اقدامی جالب توجه صدا و سیما نشان این سازمان را از خودروها و اکیپ های فیلمبرداری خود پاک کرده است.

به گزارش جرس، مخالفت و اعتراض مردم و گاه حمله معترضین به خودروهای سازمان صداوسیما در چند تجمع اخیر باعث شده است تا مسئولان صداوسیما به محو نشان خود بر روی خودروها، اکیپ های فیلمبرداری و حتی آمبولانس سازمان اقدام کنند.

گفتنی است دروغ پردازی ها و وارونه نمایی های رسانه "ملی"! موجب بی اعتمادی و فراتر از آن خشم معترضین نسبت به این دستگاه عظیم تبلیغاتی شده است.
 
Feb 7, 2004
13,568
0
#28

به جهانیان بگوئیم جنبش سبز ایران نه تنها ضدّ دیکتاتوری بلکه ضد نژادپرستی نیز هست

با محکومیت اظهارات سخیف و نژادپرستانه ی یکی از مسئولین حکومتی جمهوری اسلامی در توهین نژادی به ریاست جمهوری آمریکا، جنبش سبز آزادیخواهی مردم ایران به جهانیان ثابت خواهد کرد که نه تنها ضد دیکتاتوری است بلکه ضد نژادپرستی نیز هست و اینگونه سخنان سندی روشن از ذات پلید حکمرانان ایران و رفتار و کردار و نوع حکومت ظالمانه و کثیف آنها بر اقوام و نژادهای گوناگون ایرانی وطرز فکر آنان در مورد رنگین پوستان جهان است
 
Feb 7, 2004
13,568
0
#29
وزیر آموزش و پرورش: به کسی ربطی ندارد چرا حقوق معلمان کم است



کلمه: وزیر آموزش و پرورش گفت: خبرنگاران هر گاه بیکار می شوند یاد موضوع استخدام و حق و حقوق معلمان می افتند.

به گزارش روزنامه قدس حمیدرضا حاجی بابایی در جمع کارکنان آموزش و پرورش خراسان رضوی در مشهد افزود: به کسی ربطی ندارد که معلمان چقدر حقوق می گیرند و چرا کم می گیرند.

وی خطاب به خبرنگاران گفت: مگر ما از شما سؤال می کنیم که شما چقدر حقوق می گیرید؟

حاجی بابایی ضمن رد خبر منتشر شده مبنی بر اینکه « ۳۰ هزار دانش آموز معتاد در کشور وجود دارد»، گفت: کسی که این خبر کذب را منتشر کرده چرا نگفته است ۳۰ هزار و یک نفر یا ۲۹ هزار و ۹۰۰ نفر.
 
Feb 7, 2004
13,568
0
#30
افشای اهداف برگزاری کنسرت جمهوری اسلامی در اروپا توسط هواداران جنبش سبز


شبکه جنبش راه سبز (جرس): در حالی که همزمان با برگزاری اجلاس گروه 1+5 جمهوری اسلامی اقدام به برگزاری تور نمایشی رایگان برای اجرای کنسرت "صلح و امید " در اروپا نموده هوادارن جنبش سبز در مقابل سالنهایی که این کنسرت با هزینه جمهوری اسلامی برگزار می شود اقدام به افشاگری کردند.

به گزارش میزان، این سمفونی که ابتدا قرار بود به نام "سمفونی انقلاب" در جشنواره موسیقی فجر اجرا شود ناگهان با افزایش احتمال بروز تحریمها علیه ایران در اجلاس 1+5 نامش به سمفونی "صلح و امید" تغییر پیدا کرد و با سرعت تمام برای اجرای آن در کشورهای بلژیک ، ایتالیا، سوئیس وهلند توسط وابسته های فرهنگی سفارتخانه ها برنامه ریزی شد.

متن اطلاعیه توزیع شده توسط جنبش سبز به شرح زیر است:

جمهوری اسلامی ایران به عاشق موسیقی بودن شهرتی ندارد.
تصویر حتی ساز های موسیقی از تلوزیون ممنوع است.
هیچ کنسرتی در ایران بدون اجازه وزارت ارشاد مجاز نیست.
پخش آواز زنان در اجتماعات ممنوع است.
برگزاری کنسرت در ایران به بدون اجازه ارشاد مجازات زندان دارد.
پخش سی دی غیر مجاز مجازات شلاق دارد.
به همین دلایل بسیاری از هنرمندان موسیقی ایرانی به صورت زیرزمینی فعالیت هنری می کنند.
آیا می دانید چه مفهومی دارد وقتی جمهوری اسلامی ایران با خصوصیات پیش گفته شما را به یک کنسرت مجانی دعوت می کند که اسمش را صلح و امید نامیده است؟ نه آیا واقعأ می دانید مفهومش چیست؟
آیامی دانید که جوانان در راهپیمایی صلح آمیز کشته می شوند؟
آیا می دانید که چهار پنجم وزرای دولت جمهوری اسلامی نظامی هستند؟
آیا می دانید در سرزمین ثروتمند ایران ٤٠ درصد جمعیت زیر خط فقر زندگی می کنند؟
در ایران اکثریت بزرگی از مردم در جستجوی صلح اند، این مردم می توانند که امید را در منطقه با حرکات صلح آمیز خود بیاورند.
در حالی که کودتای انتخاباتی علی خامنه ای و احمدی نژاد هیچ نشانی از صلحو امید با خود ندارد.
آیا نمایشی چنین برای آنهاکافیست تا تصویر دیگریاز خود ارائه دهند در حالی که در کشور خود دست به کشتار و خونریزی زده اند؟
 
Feb 7, 2004
13,568
0
#31
فیلم؛ سالگرد تولد ندا؛ گردهمايی در مونیخ

[ame="http://de.video.yahoo.com/watch/6840754/17790830"]Neda, ist das Symbol des Widerstands سالگرد تولد ندا؛ گردهمايی در مونیخ auf Yahoo! Video[/ame]
 

mowj

National Team Player
May 14, 2005
4,739
0
#32
I seriously doubt this news since

First, Khatami clearly denied writing any letter, what every he is but I have not heard him lie.

Second, 22 Bahman is approaching with regim propaganda.

Third, as long as there are thousands of political prisoners, he wont consider recognizing the cause.


Generally, We have to be as much worried by marxist-leninist back stabbing as the corrupt Islamic republic. It seems these marxist-leninist individuals have risen from dead to claim Green Movement leadership, very same people who were boycotting Mousav everything all the time.


دروغ ها فاش می شوند!
جزئیات نامه ی محمد خاتمی به رهبر حکومت




اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
دوشنبه ۵ بهمن ۱٣٨٨ - ۲۵ ژانويه ۲۰۱۰

اخبار روز: در حالی که محمد خاتمی و اطرافیانش در چند نوبت نوشتن نامه از سوی وی به علی خامنه ای را تکذیب کرده بودند، سحام نیوز، ارگان رسمی حزب اعتماد ملی، جزییات نامه خاتمی به رهبر حکومت را به نقل از نشریه «ایرنداخت» فاش ساخته است:


در ادامه اخبار ضد و نقیض درباره نامه سیدمحمد خاتمی به رهبر معظم انقلاب مجله هفتگی ایراندخت با تایید این نامه جزئیاتی از محتوای آن را به نقل از یک نماینده مجلس منتشر کرده است.
بر اساس گزارش ایراندخت، خاتمی در نامه خود به مقام رهبری عنوان کرده که جریان اصلاح طلب و ما، دولت موجود را به رسمیت می شناسیم اما باید جلوی تندروی ها را گرفت. تندروی هم در این سو وجود دارد هم در آن سو.
در بخشی دیگر از نامه خاتمی آمده است: یک عده هستند که نمی خواهند کشور آرام باشد. افراط به نام حکومت و نظام سم مهلک است و حرکت در چارچوب قانون و منطق و محدود ساختن افراط و تفریط ها مشکل را حل کرده و جامعه را به سوی آرامش سوق خواهد داد.
بر اساس گزارش ایراندخت، خاتمی در نامه خود تاکید کرده که بهتر است از هاشمی رفسنجانی بخواهیم جریان حکمیت را رهبری کند. خاتمی به جریان اصلاحات و ریشه های خط امامی آن نیز اشاره و تصریح کرده که این جریان قابل حذف نیست. او از همین زاویه خواستار آزادی زندانیان سیاسی و گشودن فضای سیاسی شده است.
 

nimnimak_11

Bench Warmer
Aug 6, 2009
758
0
#33
WHAT!!!!!

ran opposition leader Karoubi acknowledges president


Karoubi maintains his belief that the president's re-election was rigged

Prominent Iran opposition leader Mehdi Karoubi has said he recognises Mahmoud Ahmadinejad as president, despite saying last year's poll was rigged.
Mr Karoubi had refused to accept the president's controversial re-election.
Mr Karoubi's son says his father still has doubts about the vote, but accepts the results following Supreme Leader Ayatollah Ali Khamenei's endorsement.
Opposition activists are preparing for a new round of anti-Ahmadinejad protests on Revolution Day next month.
According to Iran's Fars news agency, Hossein Karoubi quoted his father as saying: "I am still of the same belief that the election was unhealthy and massively rigged.
"But since the [supreme] leader [Ayatollah Ali Khamenei] endorsed [Mr Ahmadinejad's victory], I believe that he is the head of the government, meaning he is the president."
The ex-speaker of parliament, who came fourth in the disputed June presidential election, added: "I still maintain that there were problems [in the election]."
Widespread protests erupted in Iran after the election, with hundreds of anti-government demonstrators arrested.




WHY!!!!!!!
 

sarbaz

Bench Warmer
Nov 6, 2002
2,162
0
#34
I told u all

Akhoonds are all kharkoseh and canot be trusted when this regim falls they will all pay
including Karroubi,Khatami,etc..
 

mowj

National Team Player
May 14, 2005
4,739
0
#36
اين همان حکم حکومتی است. اين همان ام الفساد دستگاه سياسی و قانون اساسی است.
اين همان شناختی است که من از کروبی انتظار داشتم. قبول کردن ا.ن بخاطرحکم تنفيذ خامنه ای يعنی عذر بدتر از گناه.



کروبی: تقلب شده ولی احمدی نژاد رئيس دولت است
نامه خاتمی به رهبری: دولت را به رسميت می شناسيم
به نوشته سحام نيوز، سايت رسمی حزب اعتماد ملی، حسين کروبی فرزند مهدی کروبی در واکنش به خبر "فارس" مبنی بر اين که کروبی رياست جمهوری احمدی نژاد را به رسميت شناخته است، گفت: "آقای کروبی گفتند من کاملا بر اين عقيده که در انتخابات تقلب روی داده و شبهه انگيز بوده محکم ايستاده ام و اعتقاد دارم در شمارش آراء کاملاً دخالت شده است. ليکن چون آقای خامنه ای حکم آقای احمدی نژاد را تنفيذ کردند به همين خاطر وی را رئيس دولت اين نظام می دانم." حسين کروبی همچنين در گفت وگو با راديو فردا گفت: "در اين شرايط آقای کروبی برای حاکم شدن جو آرامش در کشور و اين که بتوان به عملکرد دولت رسيدگی کرد، اين موضع را اعلام کرد." از سوی ديگر مجله هفتگی ايراندخت نامه محمد خاتمی به آيت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی را تاييد کرد و به نقل از يک نماينده مجلس جزئياتی از آن را منتشر نمود. بر اساس اين گزارش، خاتمی در نامه خود به آيت الله خامنه ای عنوان کرده که جريان اصلاح طلب و ما، دولت موجود را به رسميت می شناسيم اما بايد جلوی تندروی ها را گرفت. تندروی هم در اين سو وجود دارد هم در آن سو.[
خبر اول] [خبر دوم] [خبر سوم]
 
Apr 10, 2003
2,705
0
#37
This is very bad. I know people are leaders.....however they need someone to follow. This shows they made a deal unless he denies the statement. This is major no matter how we look at this statement.

In addition This is for some of ISP members, while we are discussing and fighting over Reza Pahlavi, Ghajar, Ghanji,.....another Akhond back stabbed our nation.



WHAT!!!!!

ran opposition leader Karoubi acknowledges president


Karoubi maintains his belief that the president's re-election was rigged

Prominent Iran opposition leader Mehdi Karoubi has said he recognises Mahmoud Ahmadinejad as president, despite saying last year's poll was rigged.
Mr Karoubi had refused to accept the president's controversial re-election.
Mr Karoubi's son says his father still has doubts about the vote, but accepts the results following Supreme Leader Ayatollah Ali Khamenei's endorsement.
Opposition activists are preparing for a new round of anti-Ahmadinejad protests on Revolution Day next month.
According to Iran's Fars news agency, Hossein Karoubi quoted his father as saying: "I am still of the same belief that the election was unhealthy and massively rigged.
"But since the [supreme] leader [Ayatollah Ali Khamenei] endorsed [Mr Ahmadinejad's victory], I believe that he is the head of the government, meaning he is the president."
The ex-speaker of parliament, who came fourth in the disputed June presidential election, added: "I still maintain that there were problems [in the election]."
Widespread protests erupted in Iran after the election, with hundreds of anti-government demonstrators arrested.




WHY!!!!!!!
 
Apr 10, 2003
2,705
0
#38
این کروبی هم که گند زد و توزرد از آب در اومد. امروز کروبی دولت را به رسمیت شمرد، چون رهبری دولت را به رسمییت شمرد. آقای کروبی چی شد که اینجوری جفتک انداختی؟
 
May 12, 2007
8,093
11
#39
I don't know. Maybe they have reached an agreement. IR releases Abtaei, Safaei Farahani,... Karobi widthdraw the statement that AN is not legimate.
I still doubt it.
سخنان حسين کروبی در مصاحبه با بی بی سی در رابطه با موضع جديد مهدی کروبی


بی بی سی : مهدی کروبی، یکی از رهبران مخالفان دولت در ایران می گوید که هنوز عقیده دارد در انتخابات ریاست جمهوری ایران تقلب شده است، اما آقای احمدی نژاد را به دلیل تنفیذ حکمش توسط آیت الله علی خامنه ای، رئیس دولت می شناسد.
خبرگزاری فارس که از دولت ایران حمایت می کند، صبح روز دوشنبه ۵ بهمن (۲۴ ژانویه) در گزارشی نوشت که آقای کروبی در پاسخ به این سئوال که "آیا شما رئیس جمهور قانونی و منتخب ملت ایران را به رسمیت می شناسید" گفته است: "بنده اشکالات خود را همچنان وارد می دانم، اما در خصوص سئوال شما باید بگویم بله، رئیس جمهور را نیز به رسمیت می شناسم".
ساعتی بعد سحام نیوز، سایت رسمی حزب اعتماد ملی، در توضیحی به نقل از حسین کروبی، فرزند آقای کروبی نوشت: "آقای کروبی گفتند که من کاملا بر این عقیده که در انتخابات تقلب روی داده و شبهه انگیز بوده محکم ایستاده ام و اعتقاد دارم که در شمارش آرا کاملا دخالت شده است، اما چون آقای خامنه ای حکم آقای احمدی نژاد را تنفیذ کردند، به همین خاطر آقای احمدی نژاد را رئیس دولت این نظام می دانم".
حسین کروبی همچنین در گفت و گو با بخش فارسی بی بی سی، در پاسخ به این سئوال که چرا این موضع آقای کروبی چند ماه پس از تنفیذ حکم ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد اعلام می شود، گفت: "شاید به این دلیل بوده است که در ۸-۷ ماه گذشته ایشان منتظر بودند که حاکمیت به اعتراضات مردم توجه کند و به خواسته های آنها تن بدهد، اما اکنون که حاکمیت اصرار دارد که به خواسته مردم تن ندهد، ایشان می خواهند راه برون رفتی ایجاد کنند".
پسر آقای کروبی در پاسخ به این سئوال که آیا این موضع گیری نوعی عقب نشینی نیست؟ گفت: "صحبت های آقای کروبی همان صحبت هایی است که در بیانیه هفدهم آقای موسوی هم به نوعی به آن اشاره شده است. این عقب نشینی نیست، بلکه جستجوی راه برون رفت از وضعیتی است که دولت ایجاد کرده و کشور را به سمت پرتگاه می برد".
حسین کروبی اظهار امیدورای کرد که موضع گیری تازه آقای کروبی باعث شود که مجلس نظارت جدی خود را بر کار دولت اعمال کند و در مواردی که به گفته او دولت بر خلاف منافع کشور حرکت می کند، از دولت بازخواست شود.
میرحسین موسوی، یکی دیگر از رهبران مخالفان دولت ایران هم در بیانیه اخیر خود بندی را به عنوان یکی از خواسته های معترضان مطرح کرده بود که توسط برخی ناظران، نوعی به رسمیت شناختن دولت تلقی شد.
آقای موسوی در این بیانیه، یکی از خواسته های معترضان را چنین مطرح کرده بود: "اعلام مسئولیت پذیری مستقیم دولت در مقابل ملت و مجلس و قوه قضائیه به نوعی که از دولت حمایت های غیرمعمول در مقابل کاستی ها و ضعف هایش نشود و دولت مستقیما پاسخگوی مشکلاتی باشد که برای کشور ایجاد کرده است. به یقین اگر دولت کارآمد و محق باشد خواهد توانست جواب مردم و مجلس را بدهد و اگر بی کفایت و ناکارآمد بود مجلس و قوه قضائیه در چارچوب قانون اساسی با او برخورد خواهند کرد".
مهدی کروبی و میرحسین موسوی دو نامزد جناح اصلاح طلب در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران بودند که به نحوه برگزاری انتخابات اعتراض کردند و دولت برآمده از این انتخابات را نامشروع دانستند.
 
Oct 18, 2002
11,593
3
#40
Let's wait until we get more information. I don't see a huge difference from before: Karoubi says there was massive fraud in the election but it is a fact that AN is now the president of IRI. Is he not? It is IRI itself that we are targetting. Although i agree that he is softening. The pressures may have taken its toll. It is not about one's price, but also how long does it take for one to crack.

I also like Benjamin Franklin's saying that "Compromisers may not make great heroes, but they do make great democracies."