July 3 News/Discussions

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#1

جمعه, ۱۱ تیر ۱۳۸۹

مجید توکلی در روزهای گذشته و درپی رو به وخامت نهادن وضعیت جسمانی اش به بهداری زندان اوین اعزام گشته است اما پزشکان زندان به وی گفته اند که می بایست وی به پزشک متخصص ارجاع داده شود.








برادر مجید توکلی در تماس با سایت دانشجونیوز، در مورد آخرین وضعیت مجید توکلی گفت: " طی این چند روز گذشته مجید به بهداری اعزام شده است اما پزشکان قادر به درمان مجید نبودند و گفته اند که شما را باید متخصص ببیند و ما نمی توانیم شما را درمان کنیم . در حال حاظر بیش از یک هفته است که شبها از بینیش خون می آید و سرفه های شدید همراه با سردرد دارد و یکی از پزشکان اعلام کرده که شاید به علت مصرف داروی زیاد باشد که باعث بروز عوارض شده است و بدن شما دیگر در مقابل داروهای ما قوی شده است و باید حتما متخصص شما را به بیند.
شلوغی بند 350 و نبودن امکانات مناسب بهداشتی باعث شده که مجید با توجه به بیماری ریه که داشته وضعیت وخیمی پیدا کند و دچار خون ریزی معده هم شده است ."
همچنین مادر مجید در اعتراض به عدم رسیدگی به وضعیت فرزندش به خبرنگار ما گفت: " حالا که به مجید مرخصی نمی دهید تا حداقل بیماریش را درمان کند. مسئولین یک شماره حساب دهند تا ما پول به حسابشان بریزیم تا پزشک و داروی مورد نیاز برای فرزندم را تهیه کنند چرا که فرزندم سالم بود و شما او را به چنین وضعیتی رسانده اید و حال که قصد در مان او را ندارید و مرخصی هم نمی دهید یکه شماره حساب بدهید و بگوید چقدر هزینه دارد تا آن را برایتان واریز کنیم."
همچنین روز گذشته سیدضیا نبوی فعال دانشجویی دربند در اثر عدم توجه مسئولین بند به بیماریش، دچار حمله عصبی شده بود. عدم رعایت استانداردهای بهداشتی و عدم رسیدگی به درخواست های پزشکی زندانیان از جمله موارد نقض قوانین قضائی جمهوری اسلامی و قوانین حقوق بشر بین الملل است که مکررا توسط مسئولین زندان های ایران تکرار می گردد. این گونه برخوردهای غیر انسانی در راستای افزایش فشار بر زندانیان سیاسی و خانواده ایشان ارزیابی می شود.
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#2
گزارش مرکز پژوهش های مجلس: سقوط اقتصاد ایران



دویچه وله: در آستانه تحریم های بین المللی و افزایش مشکلات اقتصادی، مرکز پژوهش های مجلس نیز با ارائه گزارشی وضعیت اشتغال و بهره وری در کشور را بسیار نامطلوب دانسته و به ناتوانی دولت در ایجاد فضای امن و آزاد اقتصادی اذعان کرده است.

مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی اخیراَ گزارشی را درباره وضعیت اقتصاد ایران منتشر ساخته که در آن به مشکلات عدیده کشور آشکارا و بی پروا اشاره شده است.

کارشناسان مستقل اقتصادی پیشتر در ارزیابی از شرایط اقتصادی ایران گفته بودند که سقوط اقتصاد ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری سرعت بیشتر یافته است. کاهش سرمایه گذاری در اغلب عرصه ها، بویژه در صنایع نفت و گاز به افزایش رکود اقتصادی انجامیده و در آینده نیز شتاب بیشتری خواهد گرفت.

وضعیت اشتغال در ایران

در گزارش مجلس درباره وضعیت کسب وکار آمده است: «فضای کسب و کار در ایران نسبت به سایر کشورها از شرایط بسیار نامطلوبی برخوردار است. بطور مثال بر مبنای شاخص "انجام کسب و کار" بانک جهانی برای سال ۲۰۱۰، ایران در میان ۱۸۷ کشور رتبه ۱۳۷ را کسب کرده است. البته در سایر رتبه بندی هایی که بر مبنای شاخص های مشابه ای انجام گرفته نیز جایگاه ایران رضایت بخش نیست.»

در این گزارش به مقامات اجرایی کشور هشدار داده شده است که وضعیت نامطلوب سرمایه گذاری، اشتغال و مشکلات دیگر، بنگاه های اقتصادی را به مرز ورشکستی پیش می برد.

بحران اقتصادی و رشد بیکاری خطری بزرگ برای اقشار کم درآمد به شمار می آید. اخراج و عدم امنیت شغلی، ورشکستگی کارخانه ها و واحدهای تولیدی، تاخیر در پرداخت دستمزدها، کاهش تولید، نبود تشکلات مستقل کارگری و سرانجام سرکوب شدید اعتراضات صنفی از سوی دولت را باید به مشکل سرمایه گذاری افزود.

گزارش مجلس، نرخ بیکاری در ایران را به صراحت بیان نمی کند، اما بطور غیرمستقیم می نویسد: «از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۵ هیچ زمانی شاهد نرخ یک رقمی بیکاری در کشور نبوده ایم.» گزارش صراحتاَ کاهش سرمایه گذاری از سوی بخش خصوصی و دولتی را سبب افزایش نرخ بیکاری می داند.

بنا به این گزارش میانگین نرخ بیکاری در جهان معادل ۷/ ۹ درصد و میانگین منطقه ای آن ۹/ ۶ درصد است. این در حالی است که در نبود آمار موثق برخی کارشناسان اقتصادی نرخ بیکاری در ایران را بالاتر از ۲۵ درصد برآورد می کنند. گزارش به دولت توصیه می کند که نرخ بیکاری را به ۷ درصد کاهش دهد.

امنیت و آزادی اقتصادی

یکی دیگر از موضوعات مطرح در گزارش مرکز پژوهش های مجلس، نبود امنیت اقتصادی و سرمایه در ایران است. گرچه این وضعیت در سه دهه گذشته بارها مورد بحث و انتقاد قرار گرفته است، اما ظاهراَ اوضاع نابسامان کنونی این موضوع را برجسته تر ساخته است.

گزارش با استناد به بررسی های بانک جهانی یاد آور می شود که «اولین مانع پیش روی فعالیت های اقتصادی بنگاه ها، حقوق مالکیت نامطمئن است.» صندوق بین المللی پول نیز بر اساس پژوهش های میدانی بر این باور است که «اجرای سیاست های ایجادکننده امنیت اقتصادی، می تواند سرمایه گذاری خصوصی را به نحوی چشمگیر افزایش دهد.»

گرچه گزارش از ذکر نمونه های مشخص خودداری می کند، اما «مصادره و ضبط اموال را یک عنصر ایجاد کننده ناامنی در عرصه اقتصاد» کشور معرفی می کند.

بر اساس بنیاد "هریتیچ" در عرصه آزادی اقتصادی جایگاه ایران در بین ۱۶۱ کشور جهان بطور میانیگین نزدیک ۹ است. مرکز پژوهش های مجلس نتیجه می گیرد: «این بدان معناست که از بین مجموع ۱۶۱ کشور، تنها هشت کشور در خصوص شاخص آزادی اقتصادی وضعیتی بدتر از ایران داشته اند.»

مرکز پژوهش ها با اشاره به وضعیت آزادی اقتصادی و امنیت سرمایه نزد برخی همسایگان ایران می نویسد: «کشورهایی مانند ترکیه و عربستان که در همسایگی ایران قرار داشته و تشابهات زیاد فرهنگی و اجتماعی با کشورمان دارند به مراتب وضعیت بهتری را تجربه کرده اند. رتبه ترکیه بالاتر از ۱۰۰ و رتبه عربستان سعودی به طور میانگین نزدیک ۸۰ بوده است.»

پیشنهادهای مرکز پژوهش به دولت

در پایان این گزارش پیشنهادهایی به منظور بهبود شرایط کنونی ارائه شده است. بطور مثال «اصلاح قانون کار و قانون تامین اجتماعی» باید از خطر کاهش تولید و سرمایه گذاری بکاهد.

در حالی که احمدی نژاد در دوره نخست ریاست جمهوری خود سازمان برنامه و بودجه را منحل کرد تا هیچ نهاد "نیمه مستقلی" نیز نتواند بر هزینه های دولتی نظارت داشته باشد، مرکز پژوهش مجلس خواستار «ایجاد سازمان بهره وری و سازمان استاندار ملی ایران وابسته به معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبری رئیس جمهوری» شده است.

به گفته مرکز پژوهشی مجلس «سازمان ملی بهره وری، باید برنامه جامع بهره وری کشور را در ارتباط با کلیه عوامل تولید و همه بخش های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور تهیه کند.»

یکی دیگر از توصیه های جالب مرکز پژوهش های مجلس، «کاهش احتمال مصادره و ضبط اموال» است. به گفته این مرکز این ادامه اقدامات سبب کاهش سرمایه گذاری بخش خصوصی و افت کارآیی در جامعه می شود.

در گزارش مجلس به نظرهای کارشناسی دیگری که نسبت به عواقب رشد رانت خواری، نفوذ روز افزون باندهای اقتصادی و حضور گسترده سپاه پاسداران در عرصه های تولیدی و خدماتی در کشور هشدار می دهند، اشاره ای نشده است. این نمونه ها از موانع اصلی برای فعالیت بخش خصوصی و محدودساز قدرت رقابت آن در اقتصاد ایران به شمار می آیند. در گزارش مرکز مجلس اما تصریح شده که در شرایط فعلی کشور «اقتصاد زیرزمینی و غیرمولد» در حال افزایش است.
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#3
زندگی سخت کارگران ایران در سایه رکود اقتصادی


دويچه وله : رکود اقتصادی، به کاهش بی سابقه تولید و فروش کارخانه ها و واحدهای تولیدی ایران منجر شده است. قربانیان اصلی این روند، کارگران و مزدبگیرانی هستند که بازخرید، تعدیل یا اخراج می شوند. گروه پرشماری، چندین ماه حقوق معوقه دارند.


منابع خبری گزارش می دهند که کارگران پالایشگاه آبادان در اعتراض به بیکاری خود، مقابل در اصلی این پالایشگاه دست به تجمع زده اند. به نقل از سایت "جرس"، دستکم صد کارگر صنعت نفت در این تجمع حضور داشته اند که پس از حضور نیروی انتظامی در محل، متفرق شده اند.
جرس" نوشته که کارگران معترض در اقدام بعدی، جلوی در ورودی پالایشگاه دراز کشیده و مسیر رفت و آمد را مسدود کردند. در جریان این اقدام، دو تن از کارگران که در حال فیلمبرداری از صحنه با موبایل خود بودند، توسط چند لباس شخصی دستگیر شده اند.

به گزارش خبرگزاری "ایلنا" گروهی از کارگران "پارس متال" تهران نیز در روز هفتم تیر، دراعتراض به اخراج و عدم پرداخت حقوق خود در برابر دفتر ریاست جمهوری در میدان پاستور گرد آمدند. به گفته شاهدان عینی، در این تجمع دستکم ۳۰۰ کارگر پارس متال شرکت داشته اند. این عده پنج ماه حقوق معوقه دارند و بخشی از آنان که قراردادی هستند، با خطر اخراج و تعدیل مواجه اند.
به نوشته "ایلنا" تجمع کنندگان از قطع امکانات رفاهی، عدم قبول سفارش جدید و خوابیدن خط تولید از زمستان سال ۸۸ تا کنون خبر داده اند. مدیرعامل این کارخانه اما با تاکید بر پرداخت حقوق و مزایای کارگران تا پایان سال ۸۸ و عدم اخراج آنها، اعلام کرده که کارگران معترض، "با شانتاژ و تحریک عوامل بیرونی به قصد آشوب کشیدن و بحرانی نشان دادن شرایط از اردیبهشت سال ۸۹، دست از کار کشیده اند.»
کارخانه پارس متال در جاده مخصوص تهران کرج قرار دارد و تولید آن اتصالات چدنی است که در صنعت
آب و فاضلاب کاربرد دارد. شمار کارگران این کارخانه ۴۵۰ نفر است.

اعتراض به قراردادهای موقت


جمعی از کارگران کارخانه ساپیا نیز از دولت دهم خواسته اند به وضع کارگران پیمانی و قراردادی این گروه صنعتی رسیدگی کند. خبرگزاری "ایلنا" به نقل از کارگران سایپا نوشته که آنها با وجود دستور رییس جمهور برای حذف شرکت های پیمانکاری و تبدیل قراردادهایشان، هنوز از دریافت کمک های نقدی و غیرنقدی محروم اند و قراردادهایشان نیز تغییر نکرده است.

شرکت سایپا، بزرگترین شرکت خودروسازی ایران پس از ایران خودرو است. از جمله تولیدات سایپا، پراید، رنو، زانتیا و ریو هستند.
شرکت های پیمانکاری، شرکت های نوظهوری هستند که به ازای کاریابی، از کارگران پورسانتاژ می گیرند. فعالان کارگری می گویند که کارگران اخراجی و بی کار از فرط ناچاری و نیاز مالی، به شرایط این شرکت ها تن در می دهند و حتی قراردادهای سفید و بدون مهلت امضا می کنند.

تشدید فشار بر فعالان کارگری

خسرو بوکانی، فعال کارگری و عضو هیات اجرای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری به دو سال زندان محکوم شده است. شعبه اول دادگاه انقلاب ارومیه، این حکم را روز هفتم تیرماه سال ۸۹ به آقای بوکانی ابلاغ کرده است.
کاوه گل محمدی، یکی دیگر از فعالان کارگری بوکان نیز توسط دادگاه انقلاب استان کردستان به چهار ماه حبس تعزیری محکوم شده است. کاوه گل محمدی هم از اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری در کردستان است.
سعید ترابیان و رضا شهابی، دو فعال سندیکای شرکت واحد نیز همچنان در زندان به سر می برند. آقای ترابیان روز ۱۹ خرداد و پس از یورش ماموران امنیتی به منزل خود دستگیر شده و تاکنون تماس و ملاقاتی با خانواده اش نداشته است. بازداشت رضا شهابی هم در روز ۲۲ خرداد و پس از احضار وی به حراست شرکت واحد انجام گرفته است. این فعال کارگری تا کنون تنها یک تماس تلفنی کوتاه و کنترل شده با خانواده خود داشته است. فعالان حقوق بشر و دمکراسی در ایران از وضعیت مبهم آقایان شهابی و ترابیان ابراز نگرانی کرده و احتمال می دهند که این دو در معرض فشارهای جدی برای اعترافات دروغین قرار داشته باشند. سعید ترابیان، مسئول روابط عمومی و رضا شهابی، مسئول مالی سندیکای واحد هستند.
منصور اسانلو و ابراهیم مددی، رییس هیات مدیره سندیکای واحد و معاون وی از چند سال قبل تاکنون به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، در زندان های گوهردشت و اوین به سر می برند.
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#4
عفو بین الملل خواستار افشای 'کلیه حقایق' پرونده کهریزک شد


بی بی سی : سازمان عفو بین الملل از ایران خواسته است هر چه زودتر "کلیه حقایق" پرونده زندان کهریزک و دو نفری که محکوم به مرگ شده اند را منتشر کند.

در پی محاکمه دوازده متهم پرونده کهریزک، یک دادگاه نظامی در ایران روز چهارشنبه اعلام کرد، دو تن را به اتهام ضرب و جرح عمدی منجر به قتل، به "قصاص نفس" محکوم کرده است.

سازمان عفو بین الملل با صدور بیانیه ای با تاکید بر اینکه بر اساس گزارش های منتشر شده محاکمه این دوازده نفر در پشت درهای بسته و در حضور خانواده قربانیان صورت گرفته، افزوده است جزئیات اتهامها و مدارکی که علیه آنها مطرح شده همچنان مبهم است.

این سازمان مقام های ایران را متهم کرده همچنان به "پنهانکاری" وقایعی که در کهریزک اتفاق افتاده ادامه می دهند.

روابط عمومی سازمان قضایی نیروهای مسلح ایران روز چهارشنبه ۹ تیر با صدور اطلاعیه ای اعلام کرد دادگاه نظامی یک تهران این دو تن را مسئول قتل امیر جوادی فر، محسن روح الامینی و محمد کامرانی شناخته و آنها را علاوه بر "قصاص نفس"، به تحمل حبس، انفصال موقت از خدمت، پرداخت جزای نقدی، تحمل شلاق تعزیری و پرداخت دیه هم محکوم کرده است.

بر اساس این اطلاعیه، ۹ متهم دیگر پرونده هم به اتهامات مختلف به تحمل مجازات هایی چون تحمل حبس، پرداخت دیه و جزای نقدی، انفصال موقت از خدمت و تحمل شلاق محکوم شده اند.

یکی از متهمان پرونده هم به دلیل "عدم احراز جرم" از اتهامات وارده تبرئه شده است.

هویت محکومان در اطلاعیه سازمان قضایی نیروهای مسلح اعلام نشده است، اما این سازمان پیش تر اعلام کرده بود که متهمان این پرونده "از رده ها و قسمت های مختلف نیروی انتظامی و افراد مرتبط" بوده اند.

اما سازمان عفو بین الملل گفته است عدم اعلام هویت این دوازده نفر و جزئیات مربوط به مشاغل و مناصب آنها این نگرانی را بوجود آورده که آنها احتمالا مسئولین رده پایین هستند و حکومت در صدد قربانی کردن آنها برای "پوشاندن وقایعی است که طراحان آن همچنان عهده دار مسئولیت های بالای حکومتی و قضائی هستند."

یکی از افرادی که نام او در گزارش کمیته ویژه مجلس شورای اسلامی برای پیگیری حوادث پس از انتخابات مطرح شد سعید مرتضوی، دادستان عمومی و انقلاب وقت تهران بود که به عنوان صادرکننده دستور انتقال بازداشت شدگان به بازداشتگاه کهریزک معرفی شد.

اما در مراحل و تحقیقات بعدی دیگر نامی از سعید مرتضوی به میان نیامد.

امیر جوادی فر، محسن روح الامینی و محمد کامرانی سه جوانی بودند که حکومت ایران کشته شدن آنها را در اثر ضرب و جرح در بازداشتگاه کهریزک به رسمیت شناخت.

گفته می شود که علاوه بر این افراد، دست کم دو نفر دیگر از بازداشت شدگان هم بعد از آزادی، در اثر صدمات وارده توسط مأموران بازداشتگاه کهریزک جان خود را از دست دادند.
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#6
نتیجه یکسال نبرد سایبری

منصور امان

چنین می نماید که حُکومت جمهوری اسلامی با وجود تلاش بی وقفه، در هدف خود برای مسدود کردن گذرگاه های اطلاع رسانی آزاد شهروندان و ارتباط گیری جُنبش اجتماعی با شکست روبرو شده باشد. این ارزیابی را موج جدید هُشدارهای پایوران امنیتی و نظامی آن پیرامون "تهدیدها در فضای مجازی" و طرح دوباره ی کُنترُل آن تقویت کرده است.

پاسدار اسماعیل احمدی مُقدم، سرکرده نیروی انتظامی از "شکل گیری تروریسم و اغتشاش گری در فضای مجازی" خبر داده و پیش بینی کرده است این تهدیدات "در آینده گسترش خواهد یافت".

از سوی دیگر، سردسته یک ارگان نظامی – امنیتی دیگر تهدید کرده است که "به زودی شبکه بُزُرگ مجازی در حوزه سایبری" راه اندازی خواهد شد. پاسدار محمدرضا نقدی، سر اوباش بسیج لاف زد: "دوره های آموزشی سر مُربیان و سر شبکه ها طی هفته آینده آغاز شده و به زودی در تمامی اُستانها این شبکه فعال خواهد شد."

سال گُذشته پس از آغاز جُنبش اجتماعی نیز رژیم ولایت فقیه با هدف پراکندن ترس و ایجاد جو وحشت، از ایجاد اُرگانهای ویژه ای برای پیگرد و سرکوب فعالان رسانه ای و کوشندگان جُنبش خبر داده بود. در آبان ماه 88 نیروی انتظامی اعلام کرد دایره ای به نام "پُلیس مُبارزه با جرایم اینترنتی" تشکیل داده است. کمی بعد، فردی با نام سرهنگ اُمیدی که سرکرده این واحد مُعرفی شد، با ایراد گزافه هایی مُشابه آقای نقدی اطلاع داد که "فعالیت گشت پُلیس اینترنتی در سایتها" آغاز شده است.

نزدیک به یک سال پس از این شاخ وشانه کشی، از سرنوشت "پُلیس مُبارزه با جرایم اینترنتی"، سرهنگ اُمیدی و عاقبت گشت زنی تماشایی داروغه ها "در سایتها" خبری در دست نیست، در عوض سرکرده نیروی انتظامی مایل است اعتراف کند: "تهدیدات از شکل سُنتی خود خارج شده و به تهدیدات نرم افرازی تبدیل شده که این تهدیدات دیگر به راحتی قابل ارزیابی نیستند."

وضع پاسدار نقدی از این همریش خود بهتر نیست. در اواخر سال 88، سپاه پاسداران با دُهُل و سُرنا از چیزی زیر عُنوان "مرکز جرایم سازمان یافته سایبری سپاه" پرده برداری کرد و بر پایه شگرد معمول چنین پوشال کاریهایی، یک معرکه گیر را برای باد کردن عضُلات ابزار رُعب جدید به جلو فرستاد. فرد مزبور به نام سلوکی که یکی از مسوولین مرکز یاد شده مُعرفی گردید، سینه جلو داد: "سپاه بر فضای سایبر اشراف کامل اطلاعاتی دارد."

در کارنامه "مرکز" مزبور، چند دعوت از شهروندان برای جاسوسی از یکدیگر، چند فقره راهزنی و گردنه گیری اینترنتی و یک مورد پرونده سازی به سبک مراکز غیر سایبری سرکوب به ثبت رسیده است که این هنوز از "اشراف کامل اطلاعاتی" مقدار نه چندان کمی فاصله دارد.

تنها تفاوت نیزه های چوبی سال گُذشته آقای خامنه ای و باند نظامی – امنیتی علیه وسایل ارتباطی مُدرن و رسانه های اینترنتی با سنانهای امسال، دراز تر شدن آنها است؛ چیزی که نه نشانه خوبی از موفقیت در نبردهای گُذشته به حساب می آید و نه می تواند جنس مُحکم تر دلایل برای کامیابیهای آتی را ثابت کند.
 
#8
قطع دست یک زندانی در ملایر

شنبه 3 ژوئيه 2010

[English] [فارسى]


حقوق بشر ایران، ۱۲ تیرماه ۱۳۸۹: به گزارش روزنامه کیهان دست یک نفربراساس حكم دادگاه در زندان ملایرقطع شد.

بنا به گزارش این روزنامه این فرد به اتهام سرقت دستگیر شده بود وبراساس حكم مرجع قضايي، به قطع دست محكوم شد.این روزنامه نوشت: حكم صادره با حضور مسئولان قضايي ملاير و نمايندگان اجراي احكام دادگستري استان همدان، به اجرا درآمد.

محمود امیری مقدم، سخنگوی سازمان حقوق بشر ایران ضمن محکوم کردن این مجازات گفت: قطع عضو یکی دیگر از مجازاتهای وحشیانه ای است که حکومت ایران برای ایجاد وحشت در جامعه اجرا میکند.
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#9
بغض در گلویم یکساله شد

۱۱ تیر ۱۳۸۹

روز ۱۸ تیرماه ۱۳۸۸ خیابان کارگر ، نرسیده به میدان انقلاب ، سرباز وظیفه “م- پاک وجدان ” میان نیروهای لباس شخصی و تعدادی از زنان پادرمیانی می کرد .
یکی از زنان میانسال روبرویش ایستاده بود ،فریاد می زد ” این رسمش نیست که جوانها و زنها را اینطور کتک بزنید ” یکی از هیکل گنده ها که به سبک بسیجیان لباس پوشیده بود می گفت “نیایید در خیابان تا کتک نخورید ، بشنید بچه هایتان را باخدا تربیت کنید .”
سرباز پاک وجدان می گفت : “مادرم برو شر می شه برات برو مادر ” سه نفر از زنها که سر کوچه ای ایستاده بودند گفتند” خیابان که مال شما نیست” ،گاز اشک آور شلیک شد . وقتی گازاشک آور زده شد هنوز تصویر پسر نوجوانی که وسط میدان انقلاب با فرق خون آلود دستش در میان یکی از نیروهای اطلاعات بود و مرد مانند هنرپیشه های فیلمهای هالیودی با کت و شلوار خاکستری براق ، عینک دودی و سری تراشیده او را تقدیم نیروهای ضدشورش می کرد ، در ذهنم بود . شاید پسرک هنوز از مرز ۱۸ سالگی رد نشده بود .
مادرم گفت بیا به سمت پارک لاله برویم حتما مردم توانستند اونجا تجمع کنند ، به سرعت راه می رفتیم از خیابان کارگر تقاطع بلوار کشاورز بالاتر رفتیم ، در یک لحظه موتورسواران ضد شورش هجوم اوردند . تعدادی از مردم به سمت داخل پارک لاله رفتند . ترافیک شده بود ماشینها شروع به بوق زدن ممتد کرده بودند چند تا لباس شخصی پریدند وسط ماشینها شروع به کندن پلاک های ماشین کردند ، پرایدی که راننده اش دختر جوانی بود پیاده شده گفت چرا پلاکم را کندی ؟ لباس شخصی هلش داد، او زمین خورد ، مردم به سمتش رفتند که زود دور ماشین را چند تا از نیروهای انتظامی گرفتند ، دخترک گریان سوار ماشینش شد . بسیجی فاتحانه ، با پلاک ماشین دردست به سمت دیگر خیابان رفت .
مادرم گفت بیا برویم داخل پارک ، صدای شعار مرگ بر دیکتاتور از پار ک می امد به سمت پارک رفتیم چند قدمی راه ورودی به پارک بودیم که صدای جیغ آمد ، زنها به سمت خیابان فرار می کردند .
نگاهم افتاد ، نیروهای گارد ضد شورش ۳ زن را گرفته بودند ، روسری هایشان افتاده بود یکی از آنها موهای بلند قهوه ایش به دور دست گاردی گره خورده بود . بروی زمین می کشیدش ۲ نفر دیگر با باتومهایشان بروی بدن زن می کوفتند . زنهای دیگر جیغ می زدند . همه بهت زده به صحنه نگاه می کردند زنی فریاد زد یک مرد اینجا پیدا نمی شود چرا همه ایستاده اید !
بغض و خشم از این همه قساوت گلویم را فشار می داد . مادرم دوید ۲ زن دیگر پشت سرش دویدند به یاد زانوهای بیمار مادرم افتاد که محصول سالها تدریس و ایستادن کنار تخنه سیاه بود . دنبال مادرم دویدم مادرم شروع به داد زدن کرده بود :چرا اینطور می کنید وحشی ها مگر خودتان مادر و خواهر ندارید سگهای بی وجدان ” زنها دیگر پشت سرش شروع به داد و بیداد کردند . در همان لحظه یکی از گاردیهایی که با توم به دست کتک می زد به سمتشان آمد شروع به حمله و چرخاندن باتومش کرد . دیگری همچنان به سبک قرون وسطی موهای زن را در دست گرفته بود و او را روی زمین می کشید .
در همان لحظه موتورسواران رسیدند پشت مادرم ایستاده بودم از روی موتور نفر پشتی راننده اسلحه اش را بیرون اورد به سمت صورت مادرم گرفت به مادرم التماس می کردم بیا مامان ما فقط تو رو داریم ، مادرم داد می زد بزن بزن ، ما چیزی برای از دست دادن نداریم . شلیک کرد صدای تیر را که شنیدم چشمهایم را بستم دیگر نمی توانستم نفس بکشم . چشمام شروع به سوختن کرد فقط دست مادرم را حس کردم که من را می کشید و من شوکه شده بودم .صدای جیغ تو گوشم می پیچید . دویدیم فقط می دویدیم به مادرم میگفتم می تونی تندتر بیای گفت آره فکر می کنی چرا کفشهای ورزشی تورو پوشیدم برای همین وقتا .
چهره زنی که موهایش به دستهای آن مرد زره پوش گره خورده بود در ذهنم بود به این فکر می کردم که کجا هستیم، کجا زندگی می کنیم که یک انسان می تواند انسان دیگر را به این قساوت در ملاء عام کتک بزند. چهره خونی زن و موهای بلند قهوه ایش همیشه با من است، گاهی با مادرم می نشینیم با هم گریه می کنیم چرا آنروز بیشتر از این نتوانستیم کاری برایش بکنیم و من به مادرم می گوییم که خیلی شجاع است حتی با اینکه هجوم موتورسواران اجازه بیشتر به زنانی که برای کمک به زن ، شتافتند را نداد و من فکر می کنم کاش تعداد سربازانی مانند “م-پاک وجدان ” بیشتر بود .
من و مادرم و همه کسانیکه آنروز ۱۸ تیرماه ۱۳۸۸ شاهد آن صحنه بودند امروز بغضمان از این همه خشونت یکساله شده است .


 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#10
ناگفته های وکیل قربانیان کهریزک در مورد آمران این جنایت




جرس، مسیح علی نژاد : دادگاهی که برای بررسی پرونده بازداشتگاه کهریزک زیر نظر قاضی مصدق در سازمان قضایی نیروهای مسلح و با جلساتی غیر علنی تشکیل شد، پس از برگزاری هشت جلسه در حالی به کار خود پایان داد که این سازمان دو تن از متهمان پرونده بازداشتگاه کهریزک را بدون ذکر نام و مشخصات و به اتهام "ضرب و جرح عمدی منجر به قتل"، به "قصاص
نفس" (اعدام) محکوم کرد.





در شرایطی که در جریان راهپیمایی های اعتراضی مردم ایران در یک سال گذشته ده ها نفر در خیابان و زندان های ایران کشته شدند، این نخستین بار است که حاکمیت ایران به طور سمی دو متهم را به عنوان قاتلین چند تن از دستگیرشدگان راهپیمایی های سال گذشته به افکار عمومی معرفی کرده است.
پس از اینکه حکم اعدام قاتلان محمد کامرانی فر، محسن روح الامینی و امیر جوادی فر طی اطلاعیه ای رسانه ای شد، صالح نیکبخت وکیل خانواده امیر جوادی فر و بابک جوادی فر برادر این جان باخته ***به جرس گفته اند که خانواده جوادی فر با اعدام ضاربان مخالف و به دنبال محاکمه آمران هستند.

پیش از این پروین فهیمی مادر سهراب اعرابی، جوان نوزده ساله ای که در جریان راهپیمایی مسالمت آمیز سال گذشته کشته شده است، از جمله کسانی بود که مشخصا به اجرای حکم اعدام در مورد قاتلین فرزند خود، «نه» گفته بود.
خانم فهیمی به جرس گفته بود که به دنبال قصاص برای کسی که فرزند نوزده ساله او را کشته است، نیست چرا که می داند با اعدام یک فرد، فرزند او به خانواده باز نخواهد گشت و او ترجیح می دهد که آمران شناسایی و محاکمه شوند.
پدر محمد کامرانی فر اما نظری دیگری داشت . علی کامرانی فر که فرزند نوجوان او در اثر ضرب و شتم ماموران کهریزک در حالی که به کما رفته بود با غل و زنجیر به تخت بیمارستان بسته شده بود تا در نهایت جان سپرد، پیش از این به جرس گفته بود: من دیه ***را می خواهم چه کار کنم. دنبال قصاص از کسانی هستم که بچه بی گناه مرا کشتند و تا زمانی که آمران این جنایت به سزای اعمال خود برسند پیگیر خواهم بود..
پس از اینکه حکم اعدام قاتلان محمد کامرانی فر، محسن روح الامینی و امیر جوادی فر طی اطلاعیه ای رسانه ای شده است، صالح نیکبخت وکیل خانواده امیر جوادی فر و بابک جوادی فر برادر این جان باخته به جرس گفت:***

اظهارات نیکبخت در مورد نقایص رسیدگی پرونده کهریزک

«هشت جلسه دادگاه متهمان کهریزک بسیار دادگاه خوبی بود و بازپرس و قاضی دادگاه نیز به خوبی به موارد اتهامی رسیدگی کرده اند اما ایراد بزرگی در کیفرخواست وجود داشت و بر اساس آن دادستان وقت تهران که به رییس بازداشتگاه کهریزک، رییس مدیرکل اداره ناجا و رییس وقت پلیس تهران دیکته کرده بود تا بنویسند کسانی که در کهریزک کشته شده اند، دچار بیماری مننژیت بوده اند، مورد تعقیب قرار نگرفت.»

آقای نیکبخت، به عنوان وکیل خانواده امیر جوادی فر، نظر صریح شما در مورد صدور حکم اعدام برای دو نفر به عنوان قاتلان جان باختگان کهریزک چیست؟

این حکم هنوز به خانواده ها و بنده به عنوان وکیل ابلاغ نشده است، پدر مرحوم جوادی فر از انسان های شریفی است که می گوید اساسا مخالف اعدام است اما ما باید منتظر باشیم که این حکم به ما ابلاغ شود تا خانواده ها نیز تصمیم نهایی خود را اعلام کنند. در این حکم که از طریق رسانه ها در اختیار افکار عمومی قرار گرفت، کسانی محکوم به قصاص نفس شده اند که در واقع به زندانیان شلاق و ضربه زده اند ، به عنوان قاتل معرفی شده اند، اما نمی گویند چه کسانی اساسا این شلاق ها را دراختیار ضاربان قرار دادند و حتی وقتی ضاربان گاهی کم کاری می کردند، دستور می رسید که مدارا را کنار بگذارند. شرایطی که زندانیان در آن بازداشتگاه نگهداری می شدند، چنان وحشتناک و غیر بهداشتی بود که زندانی را از لحاظ توان جسمانی بسیار ضعیف کرده بود. وضعیت بهداشت، آب، هوا و نظافت سوله به گونه ای بود که زندانی بعد از ضرب و شتم در آن فضای آلوده نگهداری می شد. به این ترتیب اگر کسی که زندانی را مورد ضرب و شتم قرار داده جنایت کار بوده، شرایطی که زندانی پس از ضرب و شتم در آن قرار می گرفت نیز عامل دیگر قتل است. باید کسانی که دستور نگهداری زندانیان در چنین بازداشتگاهی را داده بودند و در عین حال دستور ضرب و شتم را صادر می کردند همان ها هم باید مورد تعقیب قرار گیرند

آیا این موارد در کیفرخواست هم ذکر شده بود؟

در این پرونده و در کیفر خواست آمده است که چهار نفر بر اثر ضرب و جرح عمدی در کهریزک به قتل رسیده اند. پزشکی قانونی هم تاکید کرده است که این افراد و از جمله موکل بنده نیز بر اثر ضربات و صدمات وارد شده در طول هفتاد و دو ساعت قبل از فوت و با توجه به شرایط زندان فوت کرده اند. این نظریه در مراحل مختلف ابتدا به امضای سیزده تن از برجسته ترین پزشکان و بار دیگر به امضای هفت پزشک دیگر که در مجموع اکثریت آنها از اساتید درخشان در حوزه کاری خود هستند، رسیده است و حالا پرسش اینجاست چرا پیش از این یک مقام قضایی اعلام کرده است که مرگ سه نفر از بازداشت شدگان کهریزک به دلیل مننژیت بوده است؟

منظور شما آقای سعید مرتضوی دادستان وقت تهران است
؟
بله. تحقیقات انجام شده نشان می دهد، دادستان وقت تهران به رییس بازداشتگاه کهریزک، رییس مدیرکل اداره ناجا و رییس وقت پلیس تهران دیکته کرده بود تا بنویسند کسانی که در کهریزک کشته شده اند دچار بیماری مننژیت بوده اند . مهمتر از همه اینکه نامه ای وجود دارد که نشان می دهد سه بیمارستان مهم تهران هم تایید کرده اند که جان باختگان در اثر بیماری مننژیت فوت کرده اند.

نامه با سربرگ کدام بیمارستان های تهران بود؟

از طرف بیمارستان های مهر، شهدا و لقمان حکیم تایید شده بود.

آیاهستند در بین پزشکان خود کهریزک یا نیروی انتظامی، یا پزشکان دیگری که با تهدید، نامه مربوط به ابتلای جان باختگان به بیماری مننژیت را مورد تایید قرار داده باشند؟

این یک نامه جعل شده است و باید به همه این موارد رسیدگی شود. آن سرداری که در آن زمان رییس پلیس تهران بود، دادستان وقت تهران که خودش را تبرئه می کند و کلیه کسانی که مرتبط با این پرونده بودند را حداقل به عنوان شاهد می آوردند تا توضیح دهند که چه اتفاقی افتاده است که چهار نفر در یک بازداشتگاه جان داده اند و بعد اعلام شد که مننژیت داشته اند. باید بگویم علاوه بر آقای رامین پور اندرزجانی، پزشک جوانی که در کهریزک خدمت می کرد، در خود بازداشتگاه هم پزشکان باشرف و متعهد کم نبودند که هرگز حاضر نشدند آن لاطائلات و نامه های جعلی را امضا کنند. پرسنل شرافتمندی هم در بازداشتگاه حضور داشتند که حتی زمینه هایی را برای هواخوری زندانیان در آن شرایط سخت مهیا می کردند.

در مجموع به نظر می رسد خانواده ها و خود شما از روند برگزاری دادگاه راضی هستید و به نظر می رسد انتقاد شما به عدم برگزاری دادگاه متهمان دیگر این پرونده است. درست است؟

من در جلسه دادگاه هم به قاضی که همه توانش را برای روشن شدن واقعیت به کار گرفته بود، گفتم شما مامور شده اید تا پرونده کهریزک را از روز بازداشت تا روز بیست و سوم تیر رسیدگی کنید و این یعنی اگر روند دادگاه ایرادی پیدا کند به دلیل موادی است که در اختیار شما قرار داده اند. مثل آشپزی که مواد اولیه ناقصی را در اختیارش می گذارند و نتیجه آشپزی او هم همان خواهد شد که قابل پیش بینی است.

کسانی که زندانیان را مورد ضرب و شتم قرار دادند مشخصا چه کسانی هستند؟ آیا عضو پرسنل رسمی نیروی انتظامی محسوب می شوند؟

در میان ضاربان حتی یک لات هم بوده که به عنوان یکی از قمه داران در جنوب تهران شناخته شده است. از او برای آرام کردن محیط ندامتگاه استفاده می کردند. ولی باز هم از دیدگاه من شرایطی که زندانیان پس از ضرب و شتم در آن نگهداری می شدند آنقدر وحشتناک است که باید کسانی که زندانیان را در چنین سوله ای فرستاده اند مورد تعقیب و سوال قرار گیرند.
شرایط نگهداری زندانیان در کهریزک چگونه بود؟ وقتی به سوله بر می گشتند دست و پای ورم کرده آنها مورد مداوا قرار نمی گرفت، چشم های زندانیان عفونی و فرسوده می شد، تاول عفونی پشت آنها به کف سوله می چسبید و نه تنها آب و غذای مناسبی به آنها نمی دادند، بلکه شرایط تنفس و هوا و بهداشت یازداشتگاه هم می توانم بگویم، شرایط این بازداشتگاه به گونه ای توصیف شده است که من حتی در هشت سال و نیم زندانی که قبل و پس از انقلاب کشیده ام چنین شرایطی را ندیده ام. ۱۳۵ نفر را در یک سوله ۶۵ تا ۷۰ متری نگهداری می کردند، ماموران هر روز ماشین هایی که از آن دود و گازوییل خارج می شد را در به این فضا می فرستادند و به اسم سرشماری زندانیان را در حالی که مورد ضرب و جرح قرار گرفته بودند در گرمترین ساعت روز، زیر آفتاب داغ آنقدر به «کلاغ پر» و بشین و پاشو می بردند که دست و پا و زانوی آنها تاول می زد. وقتی به سوله بر می گشتند دست و پای ورم کرده آنها مورد مداوا قرار نمی گرفت، چشم های زندانیان عفونی و فرسوده می شد، تاول عفونی پشت آنها به کف سوله می چسبید و نه تنها آب و غذای مناسبی به آنها نمی دادند، بلکه شرایط تنفس و هوا و بهداشت یازداشتگاه هم وضعیت زندانیان را وخیم تر می کرد. نمی شود گفت کسانی به صرف ضربه زدن قاتل هستند اما کسانی که دستور ضربه زدن را داده اند و کسانی که زندانیان را پس از ضرب و جرح در چنین بازداشتگاهی نگهداری می کردند قاتل نیستند.

برادر امیر جوادی فر: با اعدام مخالف هستم
نظر شما در باره صدور حکم اعدام کسانی که به عنوان قاتلان برادرتان معرفی شده اند، چیست؟

اگرچه من اولیای دم نیستم اما من شخصا با اعدام مخالف هستم. حکم صادر شده جنبه مجازات دارد و اجرای آن به دنبال اهداف پیشگیرانه صورت می گیرد اما من احساس می کنم اجرای حکم اعدام برای متهمان کریزک نمی تواند تضمینی برای پیشگیری چنین وقایع تلخی باشد و باید تدبیری جدی تر اندیشید. البته در قوانین ما جایگزین اعدام، حبس ابد نیست و اگر اولیای دم حکم قصاص را رد کنند، به جای آن بحث دیه را مطرح کنند که فکر می کنم باز هم مشکل اصلی سر جای خود باقی خواد ماند چرا که دریافت دیه در برابر جان عزیزان از دست رفته، از دیدگاه من امری کاملا مردود است.

آیا اعدام مامورانی که امیر را به شکل خشونت آمیزی در بازداشتگاه کهریزک مورد ضرب و شتم قرار داده و موجب قتل عمد شده اند، می توانست گزینه ای برای آرام گرفتن دل خانواده شما و یا سایر جان باختگان باشد؟

به نظر من آنچه که ما را آرام می کند این است که یقین حاصل کنیم که اگر فردا کسی را در ایران به جرم اعتراض در خیابان یا به هر دلیلی بازداشت کرده اند، همین بلاهایی که سر امیر و دیگران آمده، دوباره تکرار نشود. اگر کسی را اعدام کنند اما فردا دوباره وقتی کسی زندانی شد، تا مدت ها حتی به خانواده اش اطلاع رسانی نکنند، آیا مشکل اصلی حل شده خواهد شد؟ اینطور نباشد که یکی مثل ما ده یا پانزده روز دنبال اعضای خانواده اش از این زندان به آن زندان برود و عاقبت به او بگویند بیا جنازه برادرت را تحویل بگیر.

خواسته مهمتر شما به جای اعدام ضاربان برادرتان چیست؟

همه خواسته ما این بود که با محاکمه شدن متهمان و آمران اصلی کهریزک امر پاسخگویی در مسولان مورد تاکید قرار گیرد تا اگر از این پس کسی زندانی شد، حداقل اعلام شود آیا در بازداشتگاهی زیر نظر سازمان زندان ها نگهداری می شود، وضعیت زندانی چگونه است و اینکه دیگر کسی به این راحتی ها تخطی نکند و جان یک زندانی را از او نستاند.

جای خالی متهمان اصلی پرونده و همان قضاتی که در گزارش رسمی مجلس هم از آنها نام آورده شد، را چگونه می بینید؟

راستش هدف ما و سایر شاکیان پرونده کهریزک در درجه اول محاکمه قضاتی بود که دستور انتقال زندانیان به کهریزک را داده بودند و باید همان حرف گذشته را باز هم تکرار کنم که ما واقعا منتظر هستیم هرچه سریع تر دادگاه پرسنل قضایی هم همانند دادگاه پرسنل نیروی انتظامی برگزار شود تا افراد مرتبط با پرونده کهریزک به زودی محاکمه شوند.
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#11
زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی در یازدهمین روز اعتصاب غذا


بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" گزارشاتی حاکی است که زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی در اعتراض به شکنجه های غیر انسانی و شرایط طاقت فرسا 11 روز است که در اعتصاب غذا بسر می برد.
زندانی سیاسی بهرز جاوید طهرانی 9 خرداد ماه پس از افشای جنایات هولناک شکنجه در بند 1 به سلولهای انفرادی معروف به(سگ دونی)منتقل شد. او در بدترین سلول انفرادی قرار داده شده است. گزارشات تایید نشده ای حاکی از آن است که زندانی سیاسی بهروز جاوید تهرانی در یازدهمین روز اعتصاب غذای خود در اعتراض به شکنجه های جسمی و شرایط قرون وسطائی و طاقت فرسا بسر می برد.او تا به حال چند بار به سلولی که زندانیان در آن شکنجه می شود منتقل شده است و توسط حسن آخریان رئیس بند1 ،افسر پاسدار آقا میرزائی ،پاسداربند محمدی و چند پاسداربند دیگر تحت شکنجه های وحشیانه قرار گرفته است.
سلولی که زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی در آن قرار دارد در شرایط معمولی گرمای سلول بسیار بالا است در صورتیکه در حال حاضر هوای تهران و کرج به 40 درجه سانتیگراد می رسد شرایط طاقت فرسایی علیه او ایجاد کرده اند و گفته می شود تا به حال چند بار دچار بیهوشی شده است. او در 24 ساعت 3 بار حق استفاده از سرویسهای بهداشتی را دارد و هر 2 هفته یکبار امکان استفاده حمام را دارد.آقای جاوید طهرانی دچار کاهش وزن شده است و شرایط جسمی او حاد می باشد.از بدو انتقال به سلول انفرادی در برگه انتقالی او نوشته شده است تا اطلاع ثانوی باید در آنجا باقی بماند و مدت زمان مشخصی در آن ذکر نشده است در صورتیکه در برگه انتقالی سایر زندانیان مدت زمان در آن ذکر می شود.
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#16
در پی عدم رسیدگی پزشکی، پیمان کریمی آزاد به اغما رفت

خبرگزاری هرانا - پیمان کریمی آزاد، از زندانیان محبوس در بند 350 زندان اوین، به دلیل عدم رسیدگی پزشکی پس از بیهوش شدن در سلولش به اغما رفت.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، پیمان کریمی آزاد که از بیماری دیابت در رنج است و می بایست روزانه دوبار انسولین تزریق نماید پس از بی هوشی به دلیل عدم پاسخ افسرنگهبان به درخواست کمک زندانیان سیاسی جهت انتقال وی که پس از گذشت 20 دقیقه به طول انجامید، به اغما رفت.

افسر نگهبان در توجیه عدم انتقال سریع این زندانی به زندانیان معترض گفت که به دلیل از کار افتادن آیفون متوجه موضوع نشده اند؛ این در حالی است که نگهبانان بند مذکور به صورت لحظه ای و با دوربین های مدار بسته رفت و آمد زندانیان را در این بند کنترل می کنند.

گفتنی است که تا لحظه ی تنظیم خبر این زندانی به بند بازنگشته و از چگونگی وضعیت جسمانی وی اطلاعی در دست نیست.

طی روزهای گذشته به دلیل شرایط نامساعد بند 350 به علت عدم وجود تهویه مناسب و زیر زمین بودن آن، تعداد زیادی از زندانیان محبوس در این بند دچار بیماری شده اند و وضعیت جسمانی بسیاری از زندانیان منجمله مجید توکلی، حامد روحی نژاد و حمزه کرمی به دلیل عدم رسیدگی پزشکی مناسب در معرض خطر جدی قرار گرفته است.

در هفته های اخیر بسیاری از زندانیان سیاسی که در سایر بندها نگهداری می شدند به دلیل اعمال کنترل به این بند امنیتی منتقل شده اند. بند 350 که به بند کارگری نیز معروف است هم اکنون فاقد آب آشامیدنی سالم بوده و به دلیل ساخت و ساز وضعیت نامساعدی دارد و بسیار آلوده است؛ این امر تاجایی است که برخی زندانیان محبوس در این بند به دلیل تسریع این روند مجبور به بیگاری شده بودند.

شایان ذکر است، پیمان کریمی آزاد از بازداشت شدگان حوادث 6 دی ماه(عاشورا) است که پس از گذشت بیش از شش ماه به صورت بلاتکلیف در زندان نگهداری می شود.
 
May 12, 2007
8,093
11
#18
تعیین رئیس جدید و وقف دانشگاه آزاد با دستور خامنه ای متوقف شد

فرارو- وقف دانشگاه آزاد و تعیین ریاست جدید این دانشگاه توسط هیات امنای جدید با نظر خامنه ای متوقف شد.
به گزارش خبرنگار فرارو، پس از تنش***های ایجاد شده میان شورای عالی انقلاب فرهنگی و دانشگاه آزاد بر سر وقف دانشگاه آزاد و تعیین رییس این دانشگاه از سوی هیئت امنای جدید، مقام معظم رهبری دستور توقف وقف این دانشگاه و همچنین تعیین رییس دانشگاه را صادر کرده***اند.
همچنین امروز عباسعلی کدخدایی درباره تصمیم شورای نگهبان در مورد مصوبه مجلس در باره دانشگاه آزاد گفت: «اين مصوبه مغاير اصول 57 و 110 قانون اساسي و موازين شرع شناخته شد.»
پیش از این هیئت امنای دانشگاه آزاد برای وقف اموال این دانشگاه تلاش***هایی را صورت داده بود اما این تلاش***ها با مخالفت دولت و شورای عالی انقلاب فرهنگی رو***به***رو شد.
شورای عالی انقلاب فرهنگی برای مقابله با این اقدام تغییراتی در اساسنامه دانشگاه آزاد صورت داد و اعضای جدیدی هیئت امنای این دانشگاه را معرفی کرد. این عمل شورای عالی انقلاب فرهنگی با اعتراض دانشگاه مواجه شد.
قرار بود روز یکشنبه اعضای جدید هیئت امنای دانشگاه آزاد رییس جدید این دانشگاه را تعیین کنند که دو روز پیش وزیرعلوم اعلام کرد این جلسه به دلایلی لغو شده است.