May 7 - May 13 News/Discussions

alborz

Bench Warmer
Oct 18, 2002
1,445
0
#1
موج گسترده حمایت دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور از حرکت اعتراضی ٢۵ اردیبهشت






جــرس: در تداومِ اعلام حمایتهای دانشجویانِ سبز دانشگاههای کشور از فراخوان فعالان دانشجوییِ دانشگاههای تهران و امیرکبیر برای برگزاری اعتصاب سراسری و اعتراضِ همزمان در روز ٢۵ اردیبهشت، دانشجویانِ سبزِ دانشگاههای علامه، بهشتی، علم و صنعت و هنر تهران نیز طی بیانیه هایی جداگانه به این حرکت اعتراضی پیوستند و از حضور خود در این اعتصاب خبر دادند.



به گزارش صفحه فیس بوک «٢۵ اردیبهشت»، طی روزهای اخیر، پانزده دانشگاه دیگر کشور نیز، در مورد برگزاری اعتصاب و تجمعاتِ اعتراضی ٢۵ اردیبهشت در دانشگاههای خود، اعلام آمادگی و حضور کرده بودند.


به گزارش صفحه فیس بوکِ «٢۵ اردیبهشت»، در بیانیه دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی تهران آمده است :
"... بار دیگه دانشگاه, این دژ استواری و ایستادگی از زیر تل هجوم استبداد آزادی ستیز, قد راست كرد و مشتاقان آزادی را نویدی دوباره داد كه آری دانشگاه زنده است . همزمان با اردیبهشت, اعتراضات دانشجویی با روز كارگر و معلم گره خورد و بار دیگر خواسته صنفی از گلوی جامعه سر برآورد و بن بست سكوت را شكست, چرا كه دانشجو هرگز ذلت نمی پذیرد.اعمال فشارهایی از قبیل تفكیك جنسیتی, صدور احكام انضباطی و تعلیق برای دانشجویان به بهانه های واهی, جز این نیست كه اقتدار گرایان سعی در استیلای فرمانروایی ولایی در دانشگاه ها دارند. از این رو و در پی فراخوان دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشكی برای برگزاری اعتصاب و اعتراض عمومی در روز ٢۵ اردیبهشت, از دانشجویان دعوت به حضور گسترده و فعال و برگزاری تجمعات در تمامی دانشگاه ها می كنیم. چرا كه وقتی بیداد بر سریر قدرت می تازد, خاموشی تقوای ما نیست.


همچنین جمعی از دانشجویان دانشگاه هنر با صدور بیانیه ای اعلام حضور خود را در این اعتراض اعلام نموده و خاطرنشان ساختند "... ما جمعی از دانشجویان معترض دانشگاه هنر، در پی اقدام غیر قانونی حكومت در برخورد با دانشجویان به بهانه اسلامی سازی دانشگاه ها، حمایت خود را در اعتصاب سراسری روز ٢۵ فروردین اعلام كرده و از دانشجویان سبز دانشگاه هنر می خواهیم به این موج عظیم پیوسته و ما را همراهی كنند ..."


بر اساس این گزارش، جمعی از دانشجویانِ سبزِ دانشگاههای «علم و صنعت» و «علامه»، با صدور بیانیه ای هماهنگ پیراموناعتراض ٢۵ اردیبهشت، از حضور خود در این اعتراضِ هماهنگ خبر داده و آورده اند:
"... حال زمان حركت فرا رسیده است. مخصوصا اینكه همه به چشم دیده اند كه تا كنون نیز بیشترین هزینه را همین دانشجویان با اعتراضات و اعتصابهای متعدد پرداخته اند ، پس باید به این حركت ادامه داد و جرقه های كوچك اعتراض را تبدیل به شعله های فروزانی كرد كه در روزهای خرداد بتواند مبدل به آتشفشانی فراگیر شود.
... پس برای روشن كردن آتش فروزان خرداد ماه ، از هم كنون باید كلید را زد و جرقه را روشن كرد . به همین مناسبت ما جمعی از دانشجویان و اساتید دانشگاههای علم و صنعت ، علامه، دانشگاه بهشتی ، دانشگاه امیركبیر و جمعی از دانشجویان دانشگاههای آزاد شرق و غرب و جنوب و شمال به حركتی كه اعلام كننده آن دانشگاه تهران و علوم پزشكی است می پیوندیم و آنرا تأئید می كنیم و در روز ٢۵ اردیبهشت همراه با دیگر یارانمان در دانشگاه تهران از رفتن به سر كلاسها خودداری كرده و در بیرون از كلاس تجمع اعتراضی خواهیم داشت و مطالباتمان را فریاد خواهیم زد.
در همین رابطه لازم است از هم اكنون اطلاع رسانی گسترده از جانب همه دوستان انجام شود، با توجه به تجارب قبلی اطلاع رسانی فقط بر روی فضای مجازی كافی نیست ، بلكه با پخش اعلامیه و پوستر در داخل دانشكده ها و كلاسها و اماكن عمومی و... بصورت مناسب این موضوع را به اطلاع همه برسانید . ما باید این حركت را تبدیل یك اعتصاب و اعتراض فراگیر در دانشگاههای سراسر ایران كرده و اقتدار دانشجویی را به نمایش بگذاریم و فضای اعتراض را برای ماه خرداد آماده تر كنیم. باشد كه این شروع حركتی باشد برای اعتراضات و اعتصابات عمومی و مردمی ..."


گفتنی است تاکنون تشکل های متعددی از دانشگاههای سراسر کشور، طی صدور بیانیه هایی جداگانه و بعضا مشترک، از خیزش ٢۵ اردیبهشت که جمعی از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه تهران پیشنهاد داده بودند، حمایت کرده اند، از جمله : دانشجویان سبز دانشگاه امیر کبیر، دانشجویان سبز دانشگاه بوعلی همدان، دانشجویان سبز دانشگاه گیلان، دانشجویان سبز دانشگاه آزاد ساری، دانشجویان سبز دانشگاه آزاد رباط کریم، انجمن اسلامی دانشگاه آزاد پیشوا- ورامین، پیام نور مازندران، دانشگاه های چهارگانه شهر تبریز، آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران و دانشجویان سبز دانشگاه آزاد لاهیجان.


بر اساس گزارش ها، دانشگاههای دیگر کشور نیز در حال پیوستن به این اعتراض سراسری در روز ٢۵ اردیبهشت ماه هستند.
 

alborz

Bench Warmer
Oct 18, 2002
1,445
0
#2
http://www.rahesabz.net/story/36642/
انتقال وجیه الله میرزا گلپور به بند محکومین به اعدام

جــرس: وجیه الله میرزا گلپور شهروند بهائی که در روز سیزدهم اردیبهشت ماه به جهت تحقیر و اخذ اعتراف اجباری با پابند در سطح شهر تنکابن چرخانده شده بود به بند محکومین به اعدام منتقل شده است.


به گزارش رهانا، علیرغم خبر یک وب***سایت مبنی بر انتقال ایشان به سلول انفرادی، خانواده گلپور ضمن تکذیب این خبر اعلام کردند که وجیه الله میرزا گلپور در ملاقات حضوری خود با همسر و فرزندش عنوان کرده است که در بند اعدامی ها هستند.


همچنین در ادامه آمده است که بازجو وی را تهدید کرده است که طی چند روز آینده باز هم بازجویی سخت خواهد داشت. وجیه الله گلپور در حالی که از بیماری قلبی رنج می برد، از امکانات اولیه یک زندانی محروم است به طوری که با وجود کهولت سن، هم اکنون بر روی کف زمین می خوابد.


وجیه***الله میرزا گلپور طی هفته*** گذشته، جهت تحقیر، توسط ماموران با پابند در شهر تنکابن چرخانده شده بود.


 

alborz

Bench Warmer
Oct 18, 2002
1,445
0
#3
http://www.rahesabz.net/story/36638/
بیانیه مادران صلح کردستان به مناسبت اعدام پنج زندانی سیاسی

جــرس: در آستانه اولین سالگردِ اعدامِ فرزاد کمانگر، معلم زندانیِ کُرد و همچنین چهار زندانیِ سیاسی دیگر، تشکل مدنیِ «مادران صلح کردستان»، با صدور بیاینه ای اعتراضی، ضمن بیان اینکه "اولین خواسته ما از مردم کردستان و ایران این است که روز ١٩ اردیبهشت را به روز ایستادگی در برابر ستم و ترور دولت مبدل نمایند"، خواستار برگزاری اعتصابی در ۱٩ اردیبهشت، به مناسبت سالگرد اعدام پنج زندانی سیاسی فوق الذکر شدند.

به گزارش تارنمای این تشکل مدنی، در بیانیه ای که مادران صلح به مناسبت روز نوزدهم اردیبهشت صادر کرده اند، خاطرنشان و دعوت شده است "از همه مردم کردستان و ایران می خواهیم که با شرکت در اعتصاب سراسری ١٩ اردیبهشت ، نشان دهند که راه مقاومت فرزاد ، فرهاد ، شیرین و علی را برگزیده اند ، نه راه یاوه گویان فرصت طلب را."

متن این بیانیه به شرح زیر است:

اولین سالگرد شهادت فرزندانمان فرزاد ، شیرین ، فرهاد و علی و مهدی را پاس می داریم .ما مادران هرگز از دست دادن این فرزندانمان را باور نکرده ایم . آنها امروز فرزندان همه ی مردم کردستان و ایران هستند ، همان طور که ما هم مادر همه ی مبارزان هستیم .

این فرزندان به اسوه مقاومت و آزادی خواهی همه ی زجرکشیدگان مبدل گشته اند . آنها فریاد رهایی و غرور ایستادگی همه ی ستم دیدگان هستند .

آنها فریاد ما مادران و نشانی از صبر و ایستادگی همه ی مادران هستند ، ما به داشتن چنین فرزندانی سربلند هستیم . آنها را از دست نداده ایم ، چرا که آنها به فریاد ما مبدل شده اند ، اما آیا آنها ما را از دست داده اند ؟ این سوالی است که ما مادران صلح از همه کسانی که فریادی برای برآوردن و مشتی برای گره کردن دارند ، می پرسیم ؟
ما مادران صلح به عنوان مادران رنج جامعه ، به عنوان مادران فریاد و به عنوان مادران ایستادگی و غرور ، انتظاراتمان را اینچنین بیان می کنیم :

اولین خواسته ما از مردم کردستان و ایران این است که روز ١٩ اردیبهشت را به روز ایستادگی در برابر ستم و ترور دولت مبدل نمایند .فرزندانمان در چنین روزی چشم در چشم جلادان خود ، تنها برای گفتن " نه " و برای تسلیم نشدن ، با سربلندی شهادت را به جان خریدند .

این " نه " را آنها به جای همه ی ما گفتند . زمان آن رسیده است که همه با هم به این ظلم وستم و سرکوب پایان دهیم .
روز ١٩ اردیبهشت ، روزی است که میان سر بزیری و سر بلندی انتخاب خود را بنماییم .در این روز همه ی فرزندان سربلندمان چشم در چشم سرکوبگران در یک اعتصاب سراسری ایستادگی مردم ما را نشان خواهند داد .
دومین خواسته ی ما از مردممان این است که نگذارند فرزندان مبارزمان را تروریست ، جنایت کار و خشونت طلب بنامند .

ما فرزندانمان را در میان درد و رنج و با آزادگی بزرگ کرده ایم ، هیچ مادری مرگ فرزند خود را نمی خواهد ، اما ما مادران این را نیز به خوبی می دانیم که تسلیم شدن و قبول خفت خود ، ساه ترین و دردناک ترین مرگ است .فرزندانمان نه تنها زاییده جسم مان که زاییده مقاومت مادرانه هستند .

هنگامی که تنها برای یک ملاقات با عزیزان مان متحمل بزرگ ترین تحقیرها می شدیم ،با دیدن روح بلند فرزندانمان را در نگاه ، لبخند و گفتارشان حقیر بودن جلادان را به خوبی درک می کردیم .

آنان که فرزندانمان را به جرم محارب و تروریست بودن در زندان ها به دار می آویزند و یا در کوهستان ها به قتل می رسانند ، حرف ها و نگاه های مزدورانه اشان از نوع همان نگاه هایی است که در تلویزیون ها ، نوشته ها و در محافل فرزندانمان را تروریست می نامند .

ما مادران این نگاه ها و این سخنان را خوب می شناسیم ، روی سخنمان با کسانی است که می خواهند ایستادگی ، شجاعت و عزت مادران را در راه منافع خفت بارشان بفروشند . شما از نوع همان هایی هستید که فرزندانمان را شکنجه کردید ،طناب دار به گردنشان انداختید ، صندلی را از زیر پایشان کشیدید و جنازه فرزندنمان را به ما برنگردانیدید .

قلم هایتان ، گفتارتان ، نگاه هایتان از نوع همان پاسداری است که در مقابل اصرار گرفتن جنازه عزیزانمان ، ما را کشان کشان بیرون انداخت . شما با این سخنانتان می خواهید که دستاویز لازم برای اعدام دیگر فرزندانمان را به دولت بدهید ، در حالی که فرزندانمان شیرکوه معارفی ، حبییب الله لطیفی و زینب جلالیان در پای چوبه ی دار هستند و در حالی که روی لوله ی توپ و تانک دولت به فرزندانمان در کوهستان ها نشانه گرفته ، سخنان شما به معنای تایید همه ی این کشتارهاست .

شما که از مقاومت فرزندانمان در هراس هستید اینبار از خشم مادران باید که در هراس باشید .

ما مادران صلح ، مادران شهیدان و مادران ایستادگان ، از همه ی مردم کردستان و ایران می خواهیم که با شرکت در اعتصاب سراسری ١٩ اردیبهشت ، نشان دهند که راه مقاومت فرزاد ، فرهاد ، شیرین و علی را برگزیده اند ، نه راه یاوه گویان فرصت طلب را .

مادران صلح کردستان
۱۷/۲/۱۳۹۰
 

alborz

Bench Warmer
Oct 18, 2002
1,445
0
#4
http://irangreenvoice.com/article/2011/may/07/12932
تا پنج سال آینده دیگر اثری از دریاچه ارومیه باقی نمی ماندد

ندای سبز آزادی: دریاچه ارومیه یکی از با ارزش***ترین اکوسیستم***های آبی و خاکی کشور است که در حال از دست رفتن است.

دریاچه ارومیه به عنوان بزرگترین دریاچه ایران و دومین دریاچه شور دنیا، به دلایل متعددی در حال نابودی و مرگ است و بسیاری از ویژگی***های زیستی خود را از دست داده است.

به گزارش خبرگزاری فارس، این دریاچه یکی از دیدنی***ترین دریاچه***های جهان است که هر ساله تعداد زیادی گردشگر را به خود جذب می***کند.

هم***اکنون شاهدیم که افزایش میزان شوری آب دریاچه و رسیدن آن به حد فوق اشباع سبب مرگ و میر پرندگان و اختلال در تردد شناورهای دریایی و پدیدار شدن زمین***های شوره***زار حداقل به میزان ۱۵۰ هزار هکتار و چسبیده شدن جزایر ۹ گانه پارک ملی که محل زاد و ولد گونه***های مهم پرندگان مهاجر محسوب می***شود، شده است.

با ادامه این روند شاهد کویری شدن منطقه، شور شدن خاک، خشکیدن قنات***ها و از بین رفتن کشاورزی و دامداری در منطقه و در نهایت از بین رفتن حیات و توسعه در سرزمین آذربایجان غربی و شرقی خواهیم بود.

تشکیل لایه***های ضخیم نمک در کف و بستر دریاچه از مشکلات جدی است که دریاچه ارومیه را تحدید می***کند، این در حالی است که هم جاذبه این دریاچه از بین خواهد رفت و هم تأثیرات منفی بر بخش***های دیگر استعدادهای گردشگری استان که بخشی از درآمد استان را تامین می***کند بر جای خواهد گذاشت.
 

alborz

Bench Warmer
Oct 18, 2002
1,445
0
#5
http://irangreenvoice.com/article/2011/may/06/12924
تا فردا اگر شرایط تغییر نکند اعتصاب غذای نامحدود می کنند
جهنمی به نام زندان قرچک/ ضرب و شتم و شکنجه زنان سیاسی در زندان ورامین

ندای سبز آزادی: خانواده های زنذانیان سیاسی زن در زندان رجایی شهر که به تازگی به زندان قرچک ورامین منتقل شده اند می گویند که این زندان کهریزکی دیگر است .گفته می شود که به زودی زندانیان سیاسی زن در اوین نیز به قرچک ورامین منتقل خواهند شد.

به گزارش کلمه، این زندانیان زن در تماس های تلفنی با خانواده هایشان اعلام کرده اند این زندان کهریزک دیگری است که در آن به زندانیان حتی آب و غذا به موقع داده نمی شود و مسوولان زندان هر زمان دلشان بخواهد به زندانیان غذا می دهند .آب این زندان نیز در بیشترین ساعات روز قطع است .

این زندانیان گفته اند روز گذشته وقتی به این شرایط اعتراض کرده اند، ماموران زندان با باتوم آنها را کتک زده اند که این ماجرا موجب شکستن ناخن چند تن از این زندانیان شده است .

زندانیان این زندان شرایط این زندان را با یک” مرغدانی “مقایسه کرده و گفته اند اگر این شرایط تا فردا پایان نیابد و این زندانیان به زندان دیگری منتقل نشوند و یا به وضعیت شان رسیدگی نشود دست به اعتصاب غذای نامحدود خواهند زد.

شبنم مددزاده و جمع دیگری از زندانیان سیاسی زن در رجایی شهر از جمله زندانیان انتقال یافته به زندان قرچک هستند.این زندان همچون زندان کهریزک در حاشیه تهران واقع است و با توجه به وضعیت نامناسب و نگهداری زندانیانی با جرایم سنگین از قبیل اعتیاد و توزیع مواد مخدر، سرقت و تخلفات اجتماعی، شرایط سختی را برای زندانیان سیاسی که به آنجا منتقل می شوند به وجود می آورد.

خانواده های زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر نیز پیش از این با انتشار نامه***ای نسبت به شرایط دهشتناک و غیرانسانی موجود در بند زنان زندان رجایی شهر اعتراض کرده بودند ، اما به جای رسیدگی به این شرایط اکنون این زندانیان به زندانی به مراتب بدتر از زندان رجایی شهر منتقل شده اند ، زندانی که استانداردهای لازم برای زندانی کردن افراد را ندارد و به بازداشتگاه کهریزک شباهت دارد.

آنها در این نامه نوشته بودند : «طبق آیین***نامه سازمان زندان***ها و قوانین موجود، مسئولیت جان زندانی، با سازمان زندانها و تمامی نهادهای مرتبط با*** آن است، در زندان رجایی***شهر کرج، تنها چیزی که ارزش نداشت جان آدمیزاد بود. دسترسی به امکانات پزشکی و بهداری در این زندان به شدت محدود بوده و در مواردی غیرممکن بود. زندانیان در صورت ابتلا به بیماری، نه تنها از سوی تیم پزشکی مستقر در زندان مورد معالجه قرار نمی***گرفتند بلکه در مواردی به بخش قرنطینه منتقل می***شده تا خودشان بهبود پیدا کنند.»

آنها در این نامه از ریاست قوه قضاییه ، صادق لاریجانی پرسیده بودند :«آیا هدف از تبعید زندانیان سیاسی و به خصوص زنان به زندان​های خارج از محل زندگی​شان، ایجاد شرایطی برای مرگ تدریجی آنان است؟ آیا قصد دستگاه قضایی بر این است که این افراد پس از بازگشت دوباره به جامعه، دچار بیماری***های مختلف جسمی و روحی باشند و هرگز در قامت یک انسان سالم به جامعه بازنگردند؟ زنان و دختران محبوس در تبعیدگاه​ها نیز، مادران امروز و فردای جامعه هستند، آیا آنچه در در این زندان​ها بر عزیزان ما می***گذرد، نادیده گرفتن جزئی***ترین اصول انسانیت نیست؟»

آنها تاکید کرده بودند :«هیچ​گونه اطلاعی از سرنوشت عزیزان شان ندارند و تصور انتقال آنان به زندانی بدتر از زندان رجایی​شهر، بر نگرانی​های آنها افزوده است. »

اکنون این تصور خانواده ها به واقعیت پیوسته است و عزیزان شان به زندانی که به بازداشتگاه کهریزک شباهت دارد منتقل شده اند آیا این زندان مانند کهریزک قربانیان جدیدی خواهد گرفت ؟
 

alborz

Bench Warmer
Oct 18, 2002
1,445
0
#6
http://www.kaleme.com/1390/02/18/klm-57397/
بازنشستگی اجباری عبدالله رمضان زاده با فشار بازجویان از داخل زندان

چکیده :دکتر رمضان زاده دارای مدرک دکترای روابط بین الملل و متخصص مطالعات منطقه ای با تمرکز بر منطقه خاورمیانه می...

بنا بر اظهارات برخی از اساتید دانشکده حقوق دانشگاه تهران دکتر عبدالله رمضان زاده استاد دانشکده حقوق این دانشگاه و قائم مقام دبیرکل جبهه مشارکت که هم اکنون در زندان به سر می برد مدتی قبل و با فشار بازجویان و موافقت ریاست دانشگاه تهران خود را بازنشسته نموده است. این در حالی است که ایشان تنها با ۱۴ سال سابقه کاری بازنشسته می شوند.

به گزارش تحول سبز، دکتر رمضان زاده دارای مدرک دکترای روابط بین الملل و متخصص مطالعات منطقه ای با تمرکز بر منطقه خاورمیانه می باشد. ایشان در این حوزه یکی از صاحب نظران برجسته ایرانی محسوب می گردد. پیش از این نیز دکتر سیف زاده استاد روابط بین الملل دانشگاه تهران با فشارهای وارد خود را بازنشسته نموده بود. اخبار مختلف حاکیست تعداد بیشتری از اساتید این دانشکده در لیست تسویه حساب های سیاسی مسئولان دانشگاه تهران قرار دارند.

شایان ذکر است که اخبار مختلف و تائید نشده ای از فشار بیش از حد بازجویان بر دکتر رمضان زاده و آزار و اذیت ایشان در زندان حکایت دارد
 
#7
shahid.jpg

قتل وحشیانه سینا آرامی, شهید گمنام سبز



من(مهران.م دوست صمیمی شهید) یکی از دوستان بسیار بسیار نزدیک سینا آرامی هستم. من و سینا برای سخنرانی خاتمی به حسینیه جماران رفته بودیم که با نیمه کاره ماندن سخنرانی و حمله وحشیانه بسیجی ها به حسینیه و شکستن شیشه ها و ضرب و شتم مردم توسط بسیجی ها سینا در صدد فیلم برداری از صحنه بر آمد که مورد توجه بسیجی ها قرار گرفت ک...ه پس از کتک زدن سینا با باتوم او را به یک ون انتقال دادند. فردای آن روز یعنی روز عاشورا خبر فوت سینا به خانواده اش داده میشود و به آنها گفته میشود چنانچه این ماجرا رسانه ای شود فرزند دیگر آنها را خواهند کشت که همین باعث ترس و سکوت خانواده شان میشود و از دادگاهی کردن پرونده فرزندشان خودداری میکنند. از طرفی عمق این فاجعه به حدی بود که مردم لنگرود گیلان تحت تاثیر قرار گرفته و خواستار قصاص قاتل سینا شدند که بسیجی ها از ترس افزایش اعتراضات محل سکونت خانواده وی را به اجبار از لنگرود به کرج انتقال دادند. این رژیم هر کاری را برای خفه نگهداشتن مردم انجام داده است چه برسد به خانواده این شهید ... احتمال اذیت و آزار خانواده و دوستان وی توسط رژیم هست و امیدوارم مرا درک کنید. و اگر من به افشا این شهید گمنام پرداختم به خاطر دوستی نزدیکیست که با هم داشتیم و سکوتم باعث عذاب وجدانم میشد. زمانی که من برای تدفین سینا به وادی لنگرود رفتم آثار ضربه باتوم به سر دیده میشد و همچنین شلاق با کابل نیز مشهود بود و کنده شدن ناخن های دست و پا نیز معلوم بود و سوراخ هاهی مانند سوراخ مته در استخوان های سینا مشخص بود و از همه وحشتناک تر خالی شدن شکم وی که به دلیل شلیک گلوله از پهلوی راست و خروج آن از پهلوی چپ بود. خواهشا با اعلام و رسانه ای شدن این شهید ماهیت رژیم تشنه به خون جوانان بیدار ما را آشکار کنید تا همه بفهمند که رهبری که ادعای حکومت علی را دارد حتی دادگاهی برای گرفتن حق این شهید برگذار نمیشود . و تنها دلیلم برای انتخاب سایت شما پر بیننده بودن و اهمیت دادن به ایمیل خوانندگانتان میباشد و مطمئن هستم که شما خون این شهید گمنام سبز را پایمال نمیکنید..

منبع: جرس
به امید آزادی
 
#8
رامی نخله: دمشق روش سرکوب را از تهران آموخت

رامی نخله
DR
نوشتۀ فرید وهابی
رامی نخله، مخالف ۲۸ سالۀ سوری که یکی از سرشناس***ترین چهره***های "مقاومت سایبری" شناخته می***شود، برای رسانه***های غربی توضیح داد که چگونه رژیم دمشق، با آموختن از تهران، سرکوب و کشتار کورکورانه و بی***هدف را کنار گذاشت و روش***های حساب***شده را برای ارعاب و ساکت کردن مردم به کار بست. به گفتۀ او بازداشت و شکنجۀ یک مخالف، می***تواند از کشتن همان فرد، مؤثرتر باشد.

رامی نخله که یکی از معتبرترین مخالفان دولت سوریه، به ویژه در دنیای اینترنت محسوب می***شود، در گفتگویی با خبرگزاری اتریشی APA توضیح داد که در ابتدا، در سوریه، "برای ایجاد وحشت، آدم***ها را کورکورانه می***کشتند. اما پس از مدتی، نیروهای امنیتی فهمیدند که وقتی یک نفر را می***کشند، حداقل ده نفر از دوستان او به خیابان***ها می***ریزند و به خاطر عزیز خود آمادۀ مرگ می***شوند"...
رامی نخله افزود: "اما اگر یک نفر را بازداشت و شکنجه کنید، حداقل ده نفر از دوستانش وحشت می***کنند. این همان روش نیروهای امنیتی سوریه طی چند هفتۀ اخیر بوده است".

رامی نخله که ۲۸ سال دارد، درگفتگوی تلفنی خود با خبرگزاری اتریش، به آخرین انتخابات ریاست جمهوری ایران و وقایع پس از آن اشاره کرد و افزود: روش اخیر سرکوب در سوریه را "از ایران تقلید کرده***اند. جنبش اعتراضی مردم ایران در سال ۲۰۰۹ به همین شکل سرکوب شد. اینها در واقع نتیجۀ همکاری میان سوریه و ایران است"...

با وجود این، رامی نخله به سرانجام انقلاب سوریه ابراز خوشبینی کرد و گفت: "اعمال خشونت و کشتار و شکنجۀ مخالفان، خشم مردم را شدت می***بخشد و میل به سرنگون کردن رژیم را افزایش می***دهد".
او همچنین سکوت جامعۀ جهانی را درقبال وقایع سوریه غیرقابل قبول دانست و گفت "دنیا باید کاری بکند".

رامی نخله تاکنون در دنیای مجازی و به ویژه روی شبکه***های فیس***بوک و توییتر بسیار فعال بوده و اطلاع***رسانی در بارۀ ناآرامی***ها و سرکوب مردم در سوریه را بدون وقفه دنبال کرده است.
سایت "توانا" که در تشویق فعالیت***های مدنی در خارج از ایران تأسیس شده، در معرفی رامی نخله می***نویسد او "مدیر مرکز رسانه***ها و آزادی بیان در سوریه است... او در سال ٢٠٠٦ میلادی، به فعالیت***های خود در جهت دگرگون ساختن ساختارهای قانونی در سوریه و تحکیم تضمین***های موجود در حمایت و پاسداری از حقوق اقلیّت***ها و زنان، به نحو چشمگیری افزود... آقای نخله پایه***گذار روزنامۀ آنلاینی است تحت عنوان "سیریا پرس"... وی همچنین بانی و مؤسس تشکلی است به نام "حقوق خود را بگیرید"...
 

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,481
2,233
#9
نامه مهدی محمودیان خطاب به آیت الله خامنه ای پیرامون وضعیت زندان ها
در حکومت شما زندانها به شهر مردگان می ماند که باید به هر طریقی فقط از آن خارج شد
ایجاد شده در: 05/08/2011 - 15:25, به روز شده در: 05/08/2011 - 15:39
نامه مهدی محمودیان خطاب به آیت الله خامنه ای پیرامون وضعیت زندان ها
ندای سبز آزادی: مهدی محمودیان روزنامه نگار زندانی که در تاریخ ۲۵ شهریورماه ۱۳۸۸ بازداشت و روانه زندان اوین شده بود، در نامه ای خظاب به آیت الله خامنه ای از وضعیت بد زندان های ایران نوشته است.

در بخشی از این نامه آمده است «در حکومت شما زندانیان به بیگاری های بدون حقوق و یا حقوق اندک ، کارگری در سالنهای سرویس بهداشتی و محوطه زندان گمارده می شوند و زندانها به شهر مردگان می ماند که باید به هر طریقی فقط از آن خارج شد. البته کسانی که در زندان در آمدهای میلیونی دارند، هیچ نیازی به بیرون رفتن ندارند و هر زمان که بخواهند با هماهنگی مسئولین زندان و به راحتی چند روزی از مرخصی استفاده میکنند.»

نامه مهدی محمودیان خطاب به آیت الله خامنه ای در شهریور ماه سال 1389 نگارش شده است که، پیش از این منتشر نشده بوده است.

گفتنی است مهدی محمودیان هم اکنون در زندان رجایی شهر به سر می برد، وی در مدت بازداشت دچار عفونت ریوی شده و نیمی از ریه اش به طور کامل از بین رفته است، در این حال بدلیل شکنجه ها و فشار روحی در زندان، محمودیان دچار بیماری صرع نیز شده است که در طول مدت بازداشت بارها از هوش رفته است و مسئولان بی توجه به وضعیت جسمی وی هستند.

متن کامل این نامه که در اختیاز ندای سبز آزادی قرار گرفته است به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم

ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اوالئک
هم المفلحون (آل عمران ایه 104)

حضرت آیت الله خامنه ای

اولین و آخرین نامه ای که به شما نوشتم به تابستان سال 1386 بر میگردد که به عنوان یک شهروند و یک روزنامه نگار ، گزارشی از برخوردهای غیر انسانی و جنایت بار نیروهای انتظامی با افرادی که اوباش و اراذل نامیده شده بودند و در خیابان ها بازداشت و به بازداشتگاه کهریزک منتقل شده بودند را خدمتتان عرض کردم. در آن نامه از ضرب و شتم ها ، فحاشی ها ، هتک حرمتها ، شکنجه های روحی و جسمی و جنسی برخی از نیروهای انتظامی نسبت به جوانانی که غالبا 20 تا 30 ساله بودند و از فرزندان جوان این مرز و بوم به شمار میرفتند گزارش داده بودم،از دهها نفری که در زمان نگهداری این افراد در کهریزک کشته شده بودند ، از رفتارهای زشت و نامناسب و غیر انسانی دادستان وقت با خانواده هایشان ، نوشته بودم ،از مجبور کردن زندانیان به برهنه شدن و کابل زدن بر بدن یکدیگر ، از جادادن بیش از 40 نفر در یک کانتینر 30 متر مربعی به مدت چندین هفته ، از شکستن دست و پاهای زندانیان و
از کابل زدن بر بدنهای خیس زندانیان در حضور مرد هلی کوپتر نشین در سحرگاهان و ......%

اما دریغ از هرگونه پاسخ و عکس العملی ، نتیجه آن شد که در سال 88 فرزند یکی از یاران نزدیکتان (فرزند آقای دکتر روح الامینی) به همراه چندین جوان عزیز دیگر که در آن شکنجه گاه به شهادت رسیدند ، تازه یادتان افتاد که باید دستور تعطیلی آن بازداشتگاه را صادر فرمایید.

والبته در روزهایی که در سال 88 در انفرادی بسر می بردم ، بازجوها و نگهبانان به خوبی از خجالت آن گزارشها درآمدند و جناب قاضی نیز چندین سال زندان را بخاطر افشاء مسایل مربوط به کهریزک به من تحمیل نمود.

با این حال براساس آموزه های دینی ،اخلاقی و انسانی خود آموخته ام که در یک جامعه انسانی همه آحاد مردم نسبت به یکدیگر وظایفی دارند و در صدر آن وظایف، اشاعه امر به معروف و نهی از منکر است و از آنجایی که هنوز کمی امیدواری برای اصلاح امور در من وجود دارد و خوش بینانه فکر میکنم و یا لااقل امیدوارم که گزارش قبلی من را حضرتعالی ندیده باشید و یا نگذاشتند به دست شما برسد بر آن شدم گزارشی از وضعیت شکنجه و رفتارهای وحشیانه نیروهای امنیتی با زندانیان سیاسی و همینطور وضعیت اسفبار زندانیانی که در 11 ماه اخیر حداقل در سه زندان و یک بازداشتگاه ) با پوست و گوشت خود احساس کرده ام را برای شما بگویم ، تا شاید اینبار قبل از آنکه فردی از نزدیکانتان را از دست بدهید ، دستور رسیدگی به این اوضاع را صادر کنید ، با آنکه میدانم بعد از گفتن و انتشار این گزارش احتمالا چندین سال دیگر نیز به محکومیتم اضافه خواهد شد و احتمالا دوباره به انفرادی منتقل و مورد ضرب و جرح بازجویان و برخی نگهبانان قرار خواهم گرفت ، حضرتعالی را بدلیل خیرخواهی که معنای .......(ص 5)........ در (( النصیحه الائمه المسلمین )) تجلی یافته است مخاطب قرار می دهم و این نامه را با امید به پیگیری
و اجرای قسط و داد و نه فقط در برخورد با زندانیانی چون ما که با جرائم و بزه های گوناگون و متنوع در زندان به سر برده و امید به جاری شدن عدالت دارند نگاشته ام. زندانیانی که در مسیر بازجویی ها و دادرسی ها و حتی پس از صدور احکام در زندانها مورد انواع آزارها و شکنجه های جسمی و روحی و جنسی و انواع و اقسام فشارهای غیر انسانی ، چه از طرف زندانبانان و چه از طرف دیگر زندانیان قرار می گیرند و متاسفانه با توجه به سیستم و نوع مناسبات دستگاه قضا در زندان ، هیچ فریادرسی نمی یابند و شرم آور اینکه تمام این مظالم نه در زندانهای شرق و
غرب که در جمهوری اسلامی که مدعی نیابت امام زمان را برای حکومت دارد ، در جریان است، در حکومتی که مسئولینش هر روز دم از مدیریت جهان می زنند و از حقوق بشر و حقوق انسانی در دیگر کشورها انتقاد می کنند. لذا همگی وظیفه داریم نا حداقل دامن اسلام را از این همه فجایع و جنایات پاک کنیم و این وظیفه قاعدتا با توجه به مسئولیتی که به هر دلیل سیاسی و شرعی بر دوش حضرتعالی به عنوان حاکم نظام مدعی اسلامی و به عنوان کسی که خود را نایب امام زمان می خواند گذاشته شده است بیشتر سنگینی میکند ، به امید اینکه قبل از آنکه خیلی دیر شود و با از دست دادن نزدیکانتان متوجه شوید که جوانان این مرز و بوم در زندانها چه می کشند
این گزارش را تقدیم حضور تان می کنم:

1- وضعیت زندانهای کچوئی ، رجایی شهر و اوین:

الف : مواد مخدر و اعتیاد: در این سه زندان و بندهایی که در آن حضور داشتم
،مواد مخدر به راحتی و بدون هیچ مشکلی و به هر میزان که اراده می شد وجود داشته و دارد ، در حالیکه برای ورود یک دست لباس در زندان اوین می بایست 6 ماه صبر کرد و در زندان رجایی شهر می بایست چند هفته نامه نگاری کرد و موافقت چندین مدیر و رییس را گرفت، اما مواد مخدر در حد مصرف نزدیک به هزار نفر در یک زندان وارد می شود و بدون اینکه مزاحمتی برای وارد کنندگان مجاز !!! ایجاد شود و این در حالی است که بعد از حدود 11 ماه زندان بودن هنوز نتوانسته ام اجازه ورود 2 جلد کتاب آموزشی را بدست آورم. قابل ذکر است که ورود روزانه چند صد گرم مواد
مخدر مختص زندان رجایی شهر نیست که در زندان کچویی نیز در مقیاسی کوچکتر به همین صورت بود و در زندان اوین و بند 350 که شرایط بسیار جالب تر بود ، به این صورت که مواد مخدر دقیقا توسط زندانبانی که هر روز در اتاق رئیس اندرزگاه بودند و اکثرا با هم غذا میخوردند ، به قیمتی ارزان توزیع می شد و این افراد خدوم !!!
نه فقط مشکلی نداشتند که از طرف عوامل نامرئی !!! کاملا حمایت می شدند.

ب: لواط حضرت آیت الله با شرمندگی از اینکه مجبورم این مطالب را بنویسم صرفا از باب تکلیفی است که بر دوش خود احساس می کنم برای اطلاع شما بازگو میکنم.

در بندهای مختلف زندان رجایی شهر عمل لواط بصورت امری معمولی و قابل پذیرش در آمده است که ظاهرا مسئولین زندان برای کمتر شدن آلودگیهای آن وسائل بهداشتی مورد لزوم افراد را آزادانه در اختیار زندانیان قرار می دهند ، من از صد ها مورد از این روابط که با رضایت طرفین و بصورت آزادانه و شاید صرفا بخاطر چند نخ سیگار و یا یکبار مصرف مواد صورت میگیرد می گذرم، من از وضعیتی می گویم که در این زندان هر کسی که کمی زیبایی در چهره
داشته باشد و احیانا زوری در بازو نداشته باشد و یا پول خوبی در حسابش نداشته باشد که باج بدهد به دیگران ، به زور در سالنهای مختلف و هر شب در یک اتاق گردانده می شود و هر مفعولی صاحبی دارد و از این بابت پولی بدست می آورد و بعد از چند وقت هم او را به دیگری می فروشد، طبق مشاهده یک زندانی سیاسی به یک جوان در طول یک شب 7 مرتبه تجاوز شده است و وقتی صبح به زندانبان شکایت میکند به انفرادی ( یا به گفته مسئولین زندان سوئیت) منتقل می شود بدون اینکه هیچکدام از متجاوزین حتی مورد سوال واقع شوند.

ولی امر مسلمین ........ اینجا در زندان رجایی شهر تحت امر شما فرزندان و شهروندان کشور تحت امرتان با قیمت دویست و پنجاه هزار تومان اجاره داده میشوند ودر این سیستمی که شما مسئولیت آن را دارید هیچ دادرسی نمی یابند.



در زندان کچوئی شخصی که ده ها نمونه از آن قابل مشاهده است به اتهام عدم پرداخت نفقه و مهر به زندان آمده است به صورت مفعول حرفه ای حکم آزادی گرفته است.

ج: ضرب ، شتم و جرح زندانیان: برای زندانیان غیر سفارشی در بسیاری از موارد هیچگونه شان انسانی قائل نیستند. هر کسی اعم از مسئول ، نگهبان و...... به خود اجازه می دهد هر نوع کلمات رکیک و هتاکانه ای را نسبت به زندانیان روا بدارد و هر زمان که لازم بداند زندانی را با دست ، باتوم ، زنجیر و یا هر وسیله دیگری مورد ضرب و شتم و حتی جرح قرار دهد و هیچ دادرسی برای مظلوم بجز ناله ها و زجه درد آور وجود ندارد ، و یا در مورد دیگر ، حداقل 3 مرتبه در طول یکماه فقط در یک بند که 10 % زندانیان رجایی شهر را تشکیل می دهند زندانبانان چندین زندانی را به دلایل مختلف با باتوم چنان مورد ضرب و شتم قرار دادند که تمام بدنشان را سیاهی و کبودی در بر گرفته بود و تا چندین روز حرکت را از آنها سلب کرده بود، در یک مورد که فقط صدای آنرا می شنیدم زندانی را که ظاهرا از یک زندانبان به دلیل ضرب و شتم شکایت کرده بود با الفاظ رکیک و با زنجیر و باتوم می زدند تا به گفته آنها بگوید غلط کردم و شکایتش را پس بگیرد که البته او نیز بعد از نیم ساعت با بدنی کبود و سیاه رضایت داد و از شکایتش منصرف شد و سپس بخاطر بر هم زدن نظم زندان به انفرادی و یا سوئیت (بند 11) منتقل شد و صد البته خوب است
بدانید از سگهای مواد یاب نیز بجای کشف مواد برای ارعاب و زخمی کردن زندانیان استفاده می شود.

جنا ب آقای خامنه ای ، به جرات می توان گفت هیچکدام از قوانین رفاهی که توسط همین نظام و کشور برای رفاه زندانیان تصویب شده است به اجرا گذاشته نمیشود ، نه غذای سالم و کافی و نه محیط بهداشتی (مطابق آئین نامه ) و نه هیچکدام دیگر از امکانات پیش بینی شده در قانون در اختیار زندانی قرار نمی گیرد و از آنجا که
امکان استفاده از مرخصی برای زندانیان در اختیار زندانبانان و مسئولین زندان (و نه قانون) قرار دارد هیچ کس اعتراض نمی کند.

در حکومت شما زندانیان به بیگاری های بدون حقوق و یا حقوق اندک ، کارگری در سالنهای سرویس بهداشتی و محوطه زندان گمارده می شوند و زندانها به شهر مردگان می ماند که باید به هر طریقی فقط از آن خارج شد. البته کسانی که در زندان در آمدهای میلیونی دارند، هیچ نیازی به بیرون رفتن ندارند و هر زمان که بخواهند با هماهنگی مسئولین زندان و به راحتی چند روزی از مرخصی استفاده میکنند.

ایدز و سایر بیماریهای واگیردار:

جمعیت قابل توجهی از زندانیان مواد مخدر و معتادین به بیماریهایی همچون ایدز و هپاتیت مبتلا هستند و هیچ تفکیکی بین بیماران و افراد سالم وجود ندارد و با توجه به مصرف مواد مخدر و شیوع لواط بین این افراد هر روز بر تعداد افراد مبتلا به بیماری های واگیردار افزوده می شود.

جناب آیت الله، اگر به وضعیت اسفیار این زندان ها توجه نشود با توجه به افزایش روزافزون زندانیان و برگشت بدون کنترل آن ها به جامعه و خانواده هر روز به تعداد کسانی که به آلودگی های روحی روانی و جسمی مبتلا می شوند افزوده خواهد شد و .......

2- برخورد با زندانیان سیاسی حوادث یکسال گذشته:

جناب آیت الله از فجایع بازداشتگاه کهریزک و شهادت برادرانم در آنجا فعلا چیزی نمی گویم چون می دانم به طور کامل می دانید در آنجا و توسط چه کسانی چه گذشته است، از فجایعی که در خیابان ها و کوچه ها بر سر مردم آمد می گذارم چرا که شما نیک می دانید که کسانی که عکس های شما بر سینه و دستشان بود، بر سرخواهران و برادرانم در خیابان ها چه آوردند، از پدران منتظر فرزند و مادران گریان و قبرهای بی صاحب می گذرم، از بیان به خاک و خون کشیده شدن دهها عزیز هم وطنم در خیابان ها می گذرم و صرفا به بیان جنایاتی که توسط نهادهای امنیتی و انتظامی دولت و حکومت شما بر سر زندانیان آورده اند بسنده می کنم.

در مدت 4 ماهی که در زندان اوین و در بند 350 و همین طور در زندان رجایی شهر بودم، با بیش از 200 نفر از زندانیان سیاسی و کسانی که پس از انتخابات به دلایل مختلف بازداشت شده اند هم سلول و هم بند بوده ام که مطالب ذیل گوشه ای از شنیده هایی است که هر مورد آن از دهها نفر شنیده شده است و بسیاری را نیز در بند 209 دیده ام و یا شنیده ام:

الف: نحوه بازجویی ها: تقریبا تمام بازجویی ها بر خلاف نص صریح قانون، با چشم بند و رو به دیوار صورت می گیرد، لذا در بیشتر مواقع اسکان شناسایی و معرفی بازجویان امکان پذیر نیست و در طول بازجویی ها سربازان گمان شما از هیچ رفتار و روش خشونت بار و غیر انسانی در برخورد با زندانیان کوتاهی نکرده و نمی کنند که در این صورت می توان گفت اگر در این راه عمدی وجود نداشته باشد این موارد به راحتی قابل تشخیص و رسیدگی است.

ب: به کار بردن الفاظ رکیک، فحاشی، تحقیرهای لفظی و ...

تقریبا تمام کسانی که مورد بازجویی قرار گرفته اند از جمله خود من بارها و بارها با رکیک ترین الفاظ، از فحش های جنسی و خانوادگی و اتهامات اخلاقی روبرو شده اند، بخصوص در بند 2 الف که تحت نظر سپاه اداره می شود، الفاظ رنگین تر و پر و پیمان تری نثار زندانیان و خانواده ی آن ها و به قول خودشان برای خرد و تحقیرکردن زندانی از این الفاظ توسط بازجویان استفاده می شود.

ج: تحقیرهای روحی و جنسی: حداقل ده نفر از زندانیان شهادت می دهد که در زمان بازجویی ها آن ها را مجبور کرده اند که برهنه شوند و یا با لباس زیر ساعت ها در بازجویی بایستند و حداقل سه نفر از این افراد شهادت می دهند که با باتوم و یا وسیله ای شبیه آن مورد تحقیر جنسی قرار گرفته اند وحداقل 2 نفر زا اینها کسانی بوده اند که تا قبل از بازداشت حاضر بوده اند برای جنابعالی جانشان را نثار کنند و حتی انتقادی هم به شما نداشته اند.

د: دروغ، تهدید و تطمیع زندانیان برای پروژه اعتراف گیری:

جناب آقای آیت الله، سربازان گمنام شما از هیچ دروغ و نیرنگی برای فریب متهم بی دفاع جهت به اجرا گذاشتن پروژه ی اعتراف گیری دریغ نکرده اند، از بازداشت اعضای خانواده تا صدور احکام دروغین اعدام و نمایش دروغین کودتا.

حداقل در 2 مورد که شاهد آن بودم همسران زندانیان بازداشته شده اند و به آنان گفته شده اگر اعتراف نامه ها را نخوانند برای همسرانشان احکام سنگین صادر خواهد شد و آن ها مجبور به اعتراف به کارهای نکرده نموده اند، در دو مورد فرزندان نوجوان و جوان را احضار نموده و از پشت شیشه به زندانی نشان داده اند تا با اینکار او مجبور شود برای نجات فرزندانش آنچه را که آن ها می گویند انجام دهد.

حضرت آیت الله، همه ی اینها که در زندان های امنیتی شما در جریان است توسط سربازان گمنام شما در وزارت اطلاعات و بخصوص سپاه پاسداران به انجام می رسد.

ه: دخالت در حریم خصوص متهمین و ایجاد درگیری های خانوادگی: در بسیاری موارد به خاطر شنودها و سرک کشیدن های قانونی و غیر قانونی نهادهای امنیتی در خصوصی ترین و شخصی ترین حوزه های زندگی افراد و دسترسی بازجوها به این اطلاعات، حربه ای بود برای تحت فشار قرار دادن زندانی، با استفاده از همین اطلاعات حداقل در 3 مورد (منجمله خودم) با همسران متهمین تماس گرفته شده است که تقاضای طلاق کنند و
یا با به اجرا گذاشتن مطالبات (مهریه) خود متهم تحت فشار بیشتر قرار بگیرد.

جناب آیت الله، بازجویان وقاهت را به جایی رسانده اند که حتی به خود اجازه میدهند به همسران جوان زندانیان به دفعات تماس بگیرند تاجایی که انها مجبور شده اند گوشی های موبایل خود را خاموش یا تعویض کنند تا از شر این بی حرمتی ها نجاتیابند.

جناب آقای آیت الله خامنه ای، با جشمان خودم دیدم که در بند 209 جوان بیست و چند ساله به خاطر تماس های مکرر بازجویان با مادر تنهایش چند بار اقدام به خودکشی کرد.

جناب آقای آیت الله، مامورین اطلاعاتی شما به جایی رسیده اند که از همسر جوان یکی از زندانیان خواسته اند اگر دوست دارد شوهر و برادر زندانی اش از اعدام احتمالی نجات یابد وخود نیز به حبس طولانی محکوم نشود از شوهرش طلاق بگیرد!!!

و خدا را شکر می کنم که حداقل از این حوادث را در بند 350، دو یا سه مورد بیشتر ندیدم.

ت: ضرب و شتم و جرح: تقریبا تمام زندانیانی که به بند 350 منتقل شده اند و با آن ها صحبت کرده ام، کم یا زیاد و هر کدام به میزان لازم!! مورد نوازش قرار گرفته اند که از شرح بسیاری از آن ها می گذرم و فقط به برخی از انواع ضرب و شتم ها اشاره می کنم:

-در بند 2 الف متهمین را با شکر (shoker) برقی مورد آزار و اذیت قرار می دهند (با شکر به آلت تناسلی و سایر نقاط حساس بدنشان می زنند)

-در بند 2 الف، حداقل 2 نفر از متهمین به محلی در زیر زمین برده شده و دستانشان را در دستگاهی که برای کشیدن ناخن بوده است قرار داده شده است.

-ده ها زندانی که در بند 2 الف اوین بوده اند گفته اند که با کابل و باتوم به دفعات متوالی مورد ضرب و شتم و جرح قرار گرفته اند.

-حداقل سه نفر از متهمین بند 2 الف می گویند به آن ها قرص های رنگی داده شده که آن ها را از حالت عادی خارج کرده است واثرات آن در بعضی افراد تا مدت ها در بند 350 قابل مشاهد بوده است.

-در بند 209 متهمین را برای تنبیه در سرمای شبهای زمستان صرفا با لباس زیر، ساعتها در فضای باز رها می کنند از جمله خود من که بیش از 6 ساعت فقط با لباس زیر در نیمه شب اواسط دی ماه در فضای باز رها شدم و بعد از گذشت چند ماه هنوز آثار آن باقی است و به مداوای طولانی مدت نیاز دارد.

-ده ها نفر که در بند 209 بوده اند از ضربات ناگهانی با اجسامی مثل پرونده بر سر و صورت، ضربات مشت به گلو، سیلی زدن ها، مشت ها و لگدها، بشین و پاشوهای طولانی و زیاد، به سینه و صورت خواباندن متهم در اتاق بازجویی و ده ها مورد شکنجه و آزار و اذیت های روحی و جسمی دچار صدماتی شده اند که اثرات آن در
برخی افراد هنوز بعد از ماه ها قابل مشاهده است.

-جناب آقای آیت الله، مطالب گفته شده فقط گوشه ای از شرایطی است که سربازان گمنام شما بر سر متهمین بی دفاع آورده اند.

-نحوه برگزاری دادگاه های علنی و غیر علنی:

الف: دادگاه های غیر علنی: اساسا دادگاه های غیر علنی به جز برخی موارد اندک نه از لحاظ ساختاری و نه از لحاظ محتوایی با هیچ یک از قوانین داخلی منطبق نبوده است و معمولا بدون حضور وکیل و یا حتی نماینده ی دادستان تشکیل و با چند سوال و جواب ساده، قاضی در نهایت با صدور همان حکمی که قبلا بازجویان گفته بودند دادگاه به پایان می رسد. البته قابل ذکر است که در بسیاری از موارد، منجمله قاضی شعبه 28 ، متهمین را با ترساندن از از حکم سنگین و به تعویق افتادن طولانی دادگاه، از گرفتن وکیل منع می کنند وقضات شعبه 15 از پذیرش بسیاری از وکلای مستقل خوداری و متهم را مجبور کرده اند تا از وکلای مورد تایید و سفارشی های قاضی و دادگاه استفاده نماید.

-جناب آقای آیت الله، از تعداد و درصد احکامی که با تمام فشارها در دادگاه های تجدید نظر، توسط این دادگاه ها نقض شده است، می توان به عمق فضاحت و بی قانونی دادگاه های بدوی و مراحل تحقیق پی برد. احکام اعدامی که به سه سال زندان تبدیل شده اند، احکامی که شش سال بوده به یکسال تبدیل شده اند خود به خوبی نمایانگر افتضاحات دادگاه های انقلاب هستند.

دادگاههای علنی :

جناب آقای آیت الله

در سال 1388 چندین دادگاه تحت عنوان دادگاههای علنی با حضور فله ای متهمین مرتبط و غیر مرتبط برگزار شد و امید دارم و یا احتمالا شما نیز به مانند ما صرفا از تلویزیون به تماشای آنها نشسته باشی و سربازان گمنامت در سپاه و وزارت اطلاعات در مورد چگونگی برگزاری آن ها و چگونگی آماده سازی نمایش ها با شما سخن نگفته باشند و از آنجا که برای فردی چون شما توجیه نداشتند و حتما قابل پذیرش نخواهد بود، من به عنوان یک روزنامه نگار که در طول یکسال اخیر در زندان بودم و تقریبا با تمام کسانی که در دادگاه های صحبت کرده اند از نزدیک مذاکره
کرده ام، در ادامه گزارشی از مقدمه تشکیل این به اصطلاح دادگاه ها را نیز به شما ارائه می دهم.

1- نحوه و اداره کردن زندانیان به تن دادن به اعترافات:

الف: تهدید به بازداشت برخی از اعضای خانواده:

حداقل در 2 مورد از افرادی که در دادگاه ها علیه خود ودیگران صحبت کردند، همسرانشان توسط این نهادها بازداشت شده بودند و به آنها گفته شده بود اگر قبول نکنند برای همسرانشان احکام سنگین صادر می شود که بعد از پذیرش حضور در دادگاه، همسرانشان شب قبل یا روز قبل آزاد شده بودند.

-در یک مورد نهادهای امنیتی شما وقتی با مقاومت زندانی روبرو می شوند، فرزند نوجوان وی را بازداشت و از پشت شیشه وی را در مقابل پدرش بازجویی می کنند و او را تهدید می کنند که اگر وی همکاری نکند فرزندش را به اتهام فروش چند کیلو!!! مواد مخدر بازداشت می کنند و به خاطر آبروی دختر جوانش مجبور می شود از آبرو و حیثیت خود بگذرد و در دادگاه صحبت کند.

-در حداقل سه مورد از کسانی که در دادگاه ها صحبت کردند نهادهای امنیتی شما با تحت فشار گذاشتن زندانیان از طریق افشای مسائل خصوصی زندگیشان، از جمله تصاویر فیلم ها و یا اطلاعات بدست آمده از شنودها و ردگیری های غیر قانونی موفق به گرفتن اعترافات بعضا دروغین شدند.

2-افرادی که در دادگاه ها حضور پیدا کرده اند:

الف: شخصیت های سیاسی: جناب آقای آیت الله، سربازان گمنام شما در بازجویی ها با افتخار از خرد و تحقیر کردن این افراد سخن می گفتند و آن چیزی که از شادی ها و هلهله هاشان به نظر می رسید بوی تعفن انتقام جویی بود، انتقام از محبوبیت برخی از این افراد که به گفته ی آن ها باید شاخشان شکسته می شد که به حمدالله سربازان گمنام شما با استفاده از غیر انسانی ترین و وحشیانه ترین اعمال این کار را انجام دادند که من در مورد این افراد سخن نمی گویم چون امیددارم شخصیت های سیاسی که در دادگاه ها صحبت کردن، خود از لاک منفعت طلبی و ترس خارج شده و به حرمت خوی صدها جوان رشید این مملکت که در حمایت از آن ها در خیابان ها به خاک و خون کشیده شدند بگویید در زندان ها بر سرشان چه آمده است و با این کار دوباره به آغوش مردم باز گردند.

3- زندانیان غیر سرشناس: زندانیان غیر سیاسی که در دادگاه ها علیه خودشان و جنبش سبز صحبت کردند غالبا افرادی بودند که مجبور شده بودند در مورد وابستگی شان به سازمان ها و گروه های مخالف نظام صحبت کنند تا سربازان گمنام شما بتوانند به مردم بقبولانند که معترضین و مردم بی دفاع که در خیابان ها به خاک و خون کشیده شده بودند وابسته به خارج و سازمان های ضد انقلابی و تروریستی بوده اند تا بلکه بدین طریق جنایت های خود در خیابان ها و بازداشتگاه ها و زندان ها توجیه کنند. برای همین هم تقریبا از هر گروه و سازمان تروریستی و به اصطلاح ضد انقلابی، چند نفر در این نمایش حضور داشتند، که من در ادامه به برخی از این
افراد اشاره می کنم:

- حداقل 6 نفر از جمله 2 نفری که در روزهای پس از حوادث روز عاشورا اعدام شدند اساسا قبل از انتخابات بازداشت شده بودند و هیچ فعالیتی در انتخابات نداشتد که سه نفر از آن ها هم اینک زندانی هستند و یکی از این ها نیز زیر اعدام قرار دارد تا روزی که آن نوشته ها را در مقابلشان گذاشته بودند به دلیل در انفرادی بودن از حوادث پس از انتخابات آگاهی نداشتند و صرفا به دلیل اینکه بازجوها به آن ها گفته بودند که اگر این حرف ها را در دادگاه و یا تلویزیون بگویید نجات پیدا می کنید دست به چنین کاری زده بودند.

- حد اقل سه نفر از کسانی که در دادگاه به انجام اقداماتی از جمله آتش زدن کیوسک و همینطور مسجد و یا بانک در تاریخ25/3/88 اعتراف کردند اساسا شب 23 خرداد توسط نیروهای امنیتی شما بازداشت شده بودند تا برای انجام چنین نمایش هایی مورد استفاده قرار گیرند.

جناب آقای آیت الله ، ماموین امنیتی شما در سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات برای اثبات ادعای وابستگی اعتراضات به حق مردم در خیابان ها به هر اقدامی دست زدند، کافی است شمازمان بازداشت اعتراف کنندگان با اظهاراتشان در دادگاه های نمایشی را بررسی کنید.

3- مراحل آماده سازی افراد برای حضور در دادگاه های نمایشی: بعد از اینکه زندانیان تحت فشار های ویران کننده جسمی و روحی از ضرب و جرح قرار گرفته تا هتاکی و فحاشی و تا تهدید و تطمیع نیروهای امنیتی شما مجبور می شدند حضور در دادگاه ها را بپذیرند و اوراق تایپ شده ای که در اختیارشان قرار می گرفت تا با خواندن و تمرین کردن آن متون در دادگاه نقش خود را بهتر و جذاب تر بازی کنند. و براین این امر متون تایپ شده توسط زندانی مجددا نوشته می شد تا در دادگاه ها خواند ن از روی آن ها طبیعی تر جلوه کند و در صورت لزوم دست نویس ها توسط سایت
های خبری نهادهای امنیتی منتشر شود تا دادگاه ها و اعترافات طبیعی تر جلوه کند.

آقای آیت الله ، از روزهای قبل بسیاری از این افراد توسط برخی از بازجویان خاص مورد آزمایش قرار گرفتند و برای اجرای بهتر نقش مجبور بودند چندین و چند بار مطالب را در حضور بازجوها تکرار کنند و حتی به آن ها در مورد چگونگی حرکت دست و صورت و نحوه بیان مطالب آموزشی و تذکرات لازم داده شده بود.

- برگزاری تمرین های نهایی در محل دادگاه ها: روز قبل از تشکیل دادگاه ها، زندانیان به محل دادگاه برده می شدند و در حضور قاضی صلواتی و یا دادستان وقت و یا آقایان دادیار و بازپرس متون را در مقابل دوربین های صدا و سیما و برخی خبرنگاران وابسته اجرا می کردند و در حین اجراء تذکراتی برای بهتر شدن نقش از کارگردانان گمنام شما دریافت می کرده اند. جالب اینجاست که در یکی از موارد که زندانی بخت برگشته در دادگاه اصلی بخاطر حضور تماشاگران دست و پای خود را گم می کند و نمی تواند نقش خود را خوب بازی کند و برنامه 20:30 تصاویر و گفته های وی در تمرین روز قبل را پخش می کند و آقای شمشادی مجری این برنامه خبری احتمالا به اشتباه در حالی سخنان اعتراف کننده در دادگاه را پخش کرد که پشت سر وی خالی از تماشاگران و دیگر زندانیان بود.

جناب آقای آیت الله :توجه داشته باشید که این تمرینات نه توسط تعدادی سرباز گمنام که توسط عمال قوه قضاییه، قاضی ارشد آن و دادستان وقت تهران که مورد حمایت همیشگی شما بوده است صورت می گرفته است.

- شب قبل از دادگاه زندانیان متناسب با گفته هایی که قرار است در دادگاه بگویند اصلاح (سر و صورت) می شدند تا چهره ای متناسب با نقششان داشته باشند. یکی از مضحک ترین بخش های این دادگاه ها وقتی بود که به دلیل عدم هماهنگی سربازان گمنامتان در سپاه و وزارت یک نفر در دو زمان مختلف با دو آرایش مختلف در برنامه سازی نمایش، دو اعتراف تقریبا متضاد انجام داد و جالب تر آنکه قاضی محترم شما به جرم هر دو اتهام متضاد که در دو روز و دو منطقه ی مختلف رخ داده بود و حکم اعدام و 10 سال زندان صادر کرده است در حالی که وی اساسا در آن روز در بازداشت به سر می برده است.

- 12 نفر از افرادی که قرار بود در دادگاه صحبت کنند برای امتحان نهایی!! به حسینیه و یا مسجدی در طبقه سوم دادگاه برده می شوند که در حضور سعید مر ضوی متن های خود را بخوانند و بعد از تایید ایشان 9 نفر از آن ها فردای آن روز در دادگاه صحبت می کنند والبته دادستان به آن قول شرف!!! می دهد که آن ها را فردای
دادگاه آزاد کند که نکرد.

جناب آقای آیت الله، حتما مضحک خواهد بود در مورد دادگاهی که با این شرایط تشکیل می شود حرف از آیین دادرسی، حقوق شهروندی، حقوق انسانی و ..... زده شود، اما به جهت اطلاع می گویم که هیچ یک از حاضرین در آن دادگاه ها نتوانستند و یا بهتر بگویم نگذاشتند از وکلای خود استفاده کنندو به اجبار وکلای خود را عزل کردند و از وکلای خود فروخته که توسط قضات و یا آقای دادستان و یا نهادهای امنیتی شما تعیین می کردند تن بدهند، و صد البته همان وکلای تسخیری از هیچ وقت با این زندانیان ملاقات و گفتگویی نداشتندو حتی هرگز اجازه ی دسترسی به پرونده های متهمین را نداشتند و فقط برای سیاهی لشگر در دادگاه ها حضور پیدا کردند و بسیاری از آن ها حتی وکالت نامه امضا شده ای هم در اختیار نداشتند.

جناب آقای آیت الله: نمی دانم بعد از انتشار این نامه چه سرنوشتی پیدا خواهم کرد، نمی دانم شاید در دادگاه های عادلانه سربازان گمنامت با زیر پا گذاشتن شرافت و انسانیت حرف ها و نوشته هایم را تکذیب کنم و اعتراف کنم د راین مدت که در زندان بودم توسط رژیم صهیونیستی و عوامل استکبار تحریک شده ام تا نسبت به نظام مقدس شما توطئه کنم و یا نمی دانم شاید اعتراف کنم سفیر انگلستان و فرانسه و رابط سازمان های جاسوسی غربی این حرف ها را به من آموزش داده اند ، اما امروز در سلامت و آزادی کامل به خدای بزرگ و ائمه ی اطهار و همین طور به خون تمام شهدای راه آزادی بخصوص شهدای یکسال اخیر سوگند یاد می کنم، اعلام می کنم ضمن اینکه این مطالب عین واقعیت رخ داده در زندان های تحت امر شماست، هیچ هدفی جز تلاشی در راه اصلاح امور همین طور انجام فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت الملوک نداشته و ندارم.

جناب آقای آیت الله، کاش حاکمان صدای ملت خود را قبل از آنکه دیر شود می شنیدند تا لازم نبود ملت ها برای رساندن
 

Babr

Banned
Nov 24, 2002
27,860
1,466
#10
http://www.rahesabz.net/story/36642/
انتقال وجیه الله میرزا گلپور به بند محکومین به اعدام

جــرس: وجیه الله میرزا گلپور شهروند بهائی که در روز سیزدهم اردیبهشت ماه به جهت تحقیر و اخذ اعتراف اجباری با پابند در سطح شهر تنکابن چرخانده شده بود به بند محکومین به اعدام منتقل شده است.


به گزارش رهانا، علیرغم خبر یک وب***سایت مبنی بر انتقال ایشان به سلول انفرادی، خانواده گلپور ضمن تکذیب این خبر اعلام کردند که وجیه الله میرزا گلپور در ملاقات حضوری خود با همسر و فرزندش عنوان کرده است که در بند اعدامی ها هستند.


همچنین در ادامه آمده است که بازجو وی را تهدید کرده است که طی چند روز آینده باز هم بازجویی سخت خواهد داشت. وجیه الله گلپور در حالی که از بیماری قلبی رنج می برد، از امکانات اولیه یک زندانی محروم است به طوری که با وجود کهولت سن، هم اکنون بر روی کف زمین می خوابد.


وجیه***الله میرزا گلپور طی هفته*** گذشته، جهت تحقیر، توسط ماموران با پابند در شهر تنکابن چرخانده شده بود.


he is one of the nicest guy you can ever imagin,he is my dad freind , his condition isnt good and at 71 i wonder how they can treat the guy like this , unbeilevable , hope he survives :(
 
Last edited:

alborz

Bench Warmer
Oct 18, 2002
1,445
0
#11
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/05/110509_l39_prisons_iran_rape.shtml
انتشار نامه به آیت الله خامنه ای در مورد تجاوز در زندان ها

مدافعان حقوق بشر در، تاکنون بارها در مورد وقوع تجاوز در زندان های ایران هشدار داده اند

در روزهای اخیر، چند نامه در مورد شرایط دشوار زندان های ایران انتشار یافته که موضوع یکی از آنها، وقوع تجاوز جنسی در برخی از زندان***هاست.

سایت جرس، نزدیک به مخالفان دولت، امروز ۱۹ اردیبهشت (۹ مه) اقدام به انتشار نامه مهدی محمودیان عضو جبهه مشارکت به آیت الله خامنه ای کرده که در آن، از رواج تجاوز جنسی علیه زندانیان عادی در زندان رجایی شهر کرج سخن به میان رفته است.

روز گذشته نیز، نامه خانواده های زندانیان سیاسی زن در قرچک ورامین در ارتباط با موضوعی متفاوت منتشر شده بود که نویسندگان آن، در مورد وجود "خطر مرگ" برای ۶۰۰ زندانی این بازداشتگاه به علت شرایط بهداشتی ناگوار هشدار می دادند.

در واکنشی همزمان به وضعیت زندانیان در ایران، آیت الله یوسف صانعی از مراجع تقلید شیعه منتقد حکومت، دیروز "سلب حقوق انسانی زندانیان" را "خلاف شرع و حرام" دانسته است .

به نوشته وب سایت این مرجع تقلید، وی گفته است که حتی اگر به زندان انداختن فردی جایز باشد هم، کسی حق ندارد حقوق انسانی وی را نقض کند یا جلوی "رشد استعداد های او" را بگیرد.
در زندان رجایی شهر لواط امری معمولی است

به نوشته جرس نامه آقای محمودیان، که اکنون در زندان رجایی شهر دوران حبس خود را می گذراند، در شهریور ۱۳۸۹ نوشته شده اما تاکنون انتشار علنی نیافته است.

در قسمتی از این نامه با ذکر اینکه "در بندهای مختلف زندان رجایی شهر عمل لواط به صورت امری معمولی و قابل پذیرش در آمده" ذکر شده است: "در این زندان هر کسی که کمی زیبایی در چهره داشته باشد و احیانا زوری در بازو نداشته باشد و یا پول خوبی در حسابش نداشته باشد که باج بدهد به دیگران ، به زور در سالن های مختلف و هر شب در یک اتاق گردانده می شود و هر مفعولی صاحبی دارد و از این بابت پولی به دست می***آورد و بعد از چند وقت هم او را به دیگری می فروشد".

"طبق مشاهده یک زندانی سیاسی، به یک جوان در طول یک شب ۷ مرتبه تجاوز شده است و وقتی صبح به زندانبان شکایت می کند به انفرادی منتقل می شود بدون اینکه هیچکدام از متجاوزین حتی مورد سوال واقع شوند"
.
 
Last edited:

alborz

Bench Warmer
Oct 18, 2002
1,445
0
#12
http://advarnews.biz/idea/12698.aspx
ایت الله صانعی: سلب حقوق انسانی زندانیان خلاف شرع و حرام است


آیت الله صانعی با تاکید بر اینکه سلب حقوق انسانی زندانیان خلاف شرع و حرام است گفت: اگر زندانی اهل فکر و اندیشه است باید ابزار فکر و اندیشیدن در اختیارش قرار داد اینگونه نیست که بگوییم حالا که این فرد زندانی است پس حق مطالعه ندارد، حق کار و فعالیت ندارد، اینها خلاف شرع است.
آیت الله صانعی در مبحث ضمان درس خارج فقه خود با بیان قاعده عُقلائی در باب ضمان به اتلاف فرمودند: «از نظر شرع هم قاعده لاضرر همین را می گوید، یعنی کسی حق ندارد به دیگری ضرر و زیانی بزند چه این ضرر مربوط به یک انسان دیگر باشد و چه حیوان و چه طبیعت و محیط زیست.»
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله صانعی، وی گفت: «عموم قاعده لاضرر و سایر قواعد، ناظر به این است که هر ضرر زدنی موجب ضمان و مستلزم جبران خسارت است مثلاً در باب «شهادت به زور» آمده است اگر دو نفر عادل علیه شخصی شهادت دادند که دزدی کرده و قاضی هم به عنوان شهادت عدلین دست او را قطع کرد و بعد این دو نفر آمدند گفتند ما اشتباه کردیم و یا شهادت دروغ داده ایم اینجا ضامن خسارت هستند چرا که سببِ افساد و اتلاف این شخص شده اند.»

آیت الله صانعی افزود: «همین بحث در مورد فردی که با رعایت همه موازین شرعی و قانونی محکوم به زندان شده است جاری است اگر چه زندان کردن او جایز باشد اما اگر مانع سایر حقوق انسانی او بشویم ضامن هستیم اگر مانع رشد استعداد های او بشویم این جا ضامن هستیم اگر این فرد زندانی صنعتگر است باید ابزار صنعت در اختیارش قرار داد اگر اهل فکر و اندیشه است باید ابزار فکر و اندیشیدن در اختیارش قرار داد اینگونه نیست که بگوییم حالا که این فرد زندانی است پس حق مطالعه ندارد، حق کار و فعالیت ندارد، اینها خلاف شرع است و به حکم قاعده لاضرر و به حکم قاعده ایذاء و قاعده من اتلف مال الغیر و بناء عقلاء ضمان دارد و اگر کسی اینگونه عمل کند مرتکب خلاف شرع شده است. »

این مرجع ادامه داد: «هر کدام از این حقوق را اگر از او بگیریم خلاف شرع و حرام است و موجب ضمان است در روز قیامت باید جواب داده شود، همه این حرف ها را به مردم زده ایم حالا اگر خلافش را عمل کنیم خسر الدنیا و الآخرة هستیم.»
وی در پایان با بیان اینکه باید به خدا پناه برد از این که دچار قتل مردم شویم فرمودند: «خدا نکند که باعث قتل مردم شویم خدا نکند مرتکب قتل فکر مردم که بدتر از قتل جان آنهاست شویم، و همین گونه است ضرر زدن به فکر مردم یعنی با دروغ و حیله افکار آنها از توجه به ظلم ظالمین منحرف سازیم، باید به خدا پناه برد که روز قیامت حساب ها، مخصوصاً نسبت به حق الناس خیلی دقیق و سختگیرانه است که قرآن می فرماید. فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّة خَیْراً یَرَهُ*وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّة شَرّاً یَرَهُ »
 

alborz

Bench Warmer
Oct 18, 2002
1,445
0
#13
http://1million4equality.info/spip.php?article7761
قطع تماس های تلفنی نسرین ستوده و نگرانی از انتقال او به زندان ورامین

17 اردیبهشت 1390 - - نسخه قابل چاپ

تغییر برای برابری - از 10 روز پيش که نسرين ستوده را به بند متادون منتقل كرده***اند تماس های تلفنی او با خانواده قطع شده است.

رضا خندان در گفتگو با تغییر برای برابری ضمن اعلام این موضوع افزود:« اولين بار پس از اين جابجايي به سالن ملاقات مراجعه كرديم و متاسفانه از ملاقات حضوري بچه***ها ممانعت كردند اين در حالي بود كه از چند ماه پيش بچه***ها مي***توانستند 5 دقيقه*** به طور غير رسمي مادرشان را حضوري در راهرو ملاقات كنند.»

نسرین ستوده در آخرین ملاقات با همسرش گفته بود كه قرار است به همين زودي آنها را به زنداني در اطراف چرم***شهر ورامين منتقل كنند. اين در حالي است كه نسرين ستوده نه تنها محكوميت قطعي ندارد بلكه در حال حاضر قرار بازداشت موقتي هم از 4 ماه پيش به اين طرف به او ابلاغ نشده است و در اين مدت به طور غير قانوني نگهداري شده است.

رضا خندان با ابراز نگرانی از انتقال همسرش به زندان چرم شهر ورامین می گوید:« بردن بچه***ها به بيابانهاي اطراف ورامين كه اصلا معلوم نيست حتي جاده***ي امن و سالمي هم داشته باشد كاملا مخاطره آميز است. مخصوصا در گرماي تابستان و شرايط آن منطقه تقريبا غير ممكن است و اصلا معلوم نيست بتوانند ملاقات حضوري داشته باشند يا نه»

انتقال برخی از زنان زندانی به زندان های ورامین بر میزان نگرانی های خانواده ها افزوده است. زندان قرچک ورامین زندانی است که به كهريزك دوم معروف شده است و زندانياني كه ظرف چند روز گذشته از گوهر دشت كرج به آنجا منتقل شده***اند وضع آنجا را بسيار هولناك و غير قابل تحمل توصيف كرده***اند .
 

alborz

Bench Warmer
Oct 18, 2002
1,445
0
#14
آخرین عکس از فرزاد کمانگر در زندان اوین






یک سال از اعدام ناگهانی فرزاد کمانگر، معلم بی***گناه در زندان اوین می***گذرد. اعدامی که به نام عدل و عدالت توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران، صورت گرفت اما در واقع، یک قتل و یک جنایت فراموش نشدنی بود.
تصویر روبه***رو، آخرین عکس موجود از فرزاد کمانگر، در حیاط زندان اوین است که توسط یکی از هم***بندیان وی که طی هفته***ی گذشته بعد از چندین سال زندان آزاد شد، در اختیار «خانه حقوق بشر ایران» قرار گرفته است.
این عکس، تصویر تیم فوتبالی را نشان می***دهد که فرزاد کمانگر به همراه چندین زندانی سیاسی دیگر در زندان اوین تشکیل داده بود.
فرزاد کمانگر، نشسته از سمت راست، دکتر حسام فیروزی که در آن زمان در زندان به سر می***برد و آرش اعلایی در کنار فرزاد کمانگر هستند.
هم***چنین این تصویر آخرین عکس علی حیدریان، هم***پرونده***ییِ فرزاد کمانگر است که او نیز در همان تاریخ ۱۹ اردیبهشت ماه سال گذشته به همراه فرزاد کمانگر اعدام شد.
فرزاد کمانگر در زندان اوین، به همراه چند زندانی سیاسی دیگر، نشریه***یی به نام «آوای اوین» را منتشر می***کرد که این عکس در آن نشریه منتشر شده بود.
«خانه حقوق بشر ایران» با ابراز تاسف و تاثر از این***که چنین معلم آزاده***یی دیگر در کلاس***های درس حاضر نیست، نخستین سالگرد درگذشت وی را به خانواده***ی وی و جامعه***ی حقوق بشر ایران، تسلیت می***گوید.

پایان پیام
 
#17


مهدی محمودیان، زندانی سیاسی، روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت در نامه ای به علی خامنه ای از رواج تجاوز جنسی علیه زندانیان عادی در زندان رجایی شهر کرج خبر داده است.
نامه مهدی محمودیان خطاب به آیت الله خامنه ای در شهریور ماه سال 1389 نگارش شده اما پیش از این منتشر نشده بود.
سی میل پیشتر در این باره خبری منتشر کرد که با توجه به اهمیت این نامه گزاره های آن در ادامه می آید:
وضعیت زندانهای کچوئی، رجایی شهر و اوین:
- در این سه زندان و بندهایی که در آن حضور داشتم، برای ورود یک دست لباس در زندان اوین می بایست 6 ماه صبر کرد، اما مواد مخدر در حد مصرف نزدیک به هزار نفر در یک زندان وارد می شود بدون اینکه مزاحمتی برای وارد کنندگان مجاز ایجاد شود.
- ورود روزانه چند صد گرم مواد مخدر مختص زندان رجایی شهر نیست که در زندان کچویی نیز در مقیاسی کوچکتر به همین صورت بود و در زندان اوین و بند 350 مواد مخدر دقیقا توسط زندانبانی که هر روز در اتاق رئیس اندرزگاه بودند به قیمتی ارزان توزیع می***شد.
- در بندهای مختلف زندان رجایی شهر عمل لواط بصورت امری معمولی و قابل پذیرش در آمده است که ظاهرا مسئولین زندان برای کمتر شدن آلودگیهای آن وسائل بهداشتی مورد لزوم افراد را آزادانه در اختیار زندانیان قرار می دهند.
- در این زندان هر کسی که کمی زیبایی در چهره داشته باشد و احیانا زوری در بازو نداشته باشد و یا پول خوبی در حسابش نداشته باشد که باج بدهد به دیگران، به زور در سالنهای مختلف و هر شب در یک اتاق گردانده می شود و هر مفعولی صاحبی دارد و از این بابت پولی بدست می آورد و بعد از چند وقت هم او را به دیگری می فروشد، طبق مشاهده یک زندانی سیاسی به یک جوان در طول یک شب 7 مرتبه تجاوز شده است.
- اینجا در زندان رجایی شهر تحت امر شما فرزندان و شهروندان کشور تحت امرتان با قیمت دویست و پنجاه هزار تومان اجاره داده می شوند ودر این سیستمی که شما مسئولیت آن را دارید هیچ دادرسی نمی یابند.
- در زندان کچوئی شخصی که ده ها نمونه از آن قابل مشاهده است به اتهام عدم پرداخت نفقه و مهر به زندان آمده است به صورت مفعول حرفه ای حکم آزادی گرفته است.
- هر کسی اعم از مسئول، نگهبان و...... به خود اجازه می دهد هر نوع کلمات رکیک و هتاکانه ای را نسبت به زندانیان روا بدارد و هر زمان که لازم بداند زندانی را با دست، باتوم، زنجیر و یا هر وسیله دیگری مورد ضرب و شتم و حتی جرح قرار دهد.
- از سگهای مواد یاب بجای کشف مواد برای ارعاب و زخمی کردن زندانیان استفاده می شود.
- در حکومت شما زندانیان به بیگاری های بدون حقوق و یا حقوق اندک، کارگری در سالنهای سرویس بهداشتی و محوطه زندان گمارده می شوند و زندانها به شهر مردگان می ماند که باید به هر طریقی فقط از آن خارج شد.
- جمعیت قابل توجهی از زندانیان مواد مخدر و معتادین به بیماریهایی همچون ایدز و هپاتیت مبتلا هستند و هیچ تفکیکی بین بیماران و افراد سالم وجود ندارد و با توجه به مصرف مواد مخدر و شیوع لواط بین این افراد هر روز بر تعداد افراد مبتلا به بیماری های واگیردار افزوده می شود.
برخورد با زندانیان سیاسی حوادث یکسال گذشته:
- تقریبا تمام بازجویی ها بر خلاف نص صریح قانون، با چشم بند و رو به دیوار صورت می گیرد و در طول بازجویی ها سربازان گمان شما از هیچ رفتار و روش خشونت بار و غیر انسانی در برخورد با زندانیان کوتاهی نکرده و نمی کنند.
- تقریبا تمام کسانی که مورد بازجویی قرار گرفته اند از جمله خود من بارها و بارها با رکیک ترین الفاظ، از فحش های جنسی و خانوادگی و اتهامات اخلاقی روبرو شده اند، بخصوص در بند 2 الف که تحت نظر سپاه اداره می شود، الفاظ رنگین تر و پر و پیمان تری نثار زندانیان و خانواده ی آن ها و به قول خودشان برای خرد و تحقیرکردن زندانی از این الفاظ توسط بازجویان استفاده می شود.
- حداقل ده نفر از زندانیان شهادت می دهد که در زمان بازجویی ها آن ها را مجبور کرده اند که برهنه شوند و یا با لباس زیر ساعت ها در بازجویی بایستند و حداقل سه نفر از این افراد شهادت می دهند که با باتوم و یا وسیله ای شبیه آن مورد تحقیر جنسی قرار گرفته اند.
- حداقل در 2 مورد که شاهد آن بودم همسران زندانیان بازداشته شده اند و به آنان گفته شده اگر اعتراف نامه ها را نخوانند برای همسرانشان احکام سنگین صادر خواهد شد. در دو مورد فرزندان نوجوان و جوان را احضار نموده و از پشت شیشه به زندانی نشان داده اند تا با اینکار او مجبور شود برای نجات فرزندانش آنچه را که آن ها می گویند انجام دهد.
- حداقل در 3 مورد (منجمله خودم) با همسران متهمین تماس گرفته شده است که تقاضای طلاق کنند و یا با به اجرا گذاشتن مطالبات (مهریه) خود متهم تحت فشار بیشتر قرار بگیرد.
- در بند 209 جوان بیست و چند ساله به خاطر تماس های مکرر بازجویان با مادر تنهایش چند بار اقدام به خودکشی کرد.
- مامورین اطلاعاتی شما از همسر جوان یکی از زندانیان خواسته اند اگر دوست دارد شوهر و برادر زندانی اش از اعدام احتمالی نجات یابد وخود نیز به حبس طولانی محکوم نشود از شوهرش طلاق بگیرد.
- در بند 2 الف متهمین را با شوکر برقی مورد آزار و اذیت قرار می دهند (با شوکر به آلت تناسلی و سایر نقاط حساس بدنشان می زنند)
- در بند 2 الف، حداقل 2 نفر از متهمین به محلی در زیر زمین برده شده و دستانشان را در دستگاهی که برای کشیدن ناخن بوده است قرار داده شده است.
- ده ها زندانی که در بند 2 الف اوین بوده اند گفته اند که با کابل و باتوم به دفعات متوالی مورد ضرب و شتم و جرح قرار گرفته اند.
- حداقل سه نفر از متهمین بند 2 الف می گویند به آن ها قرص های رنگی داده شده که آن ها را از حالت عادی خارج کرده است واثرات آن در بعضی افراد تا مدت ها در بند 350 قابل مشاهد بوده است.
- در بند 209 متهمین را برای تنبیه در سرمای شبهای زمستان صرفا با لباس زیر، ساعتها در فضای باز رها می کنند از جمله خود من که بیش از 6 ساعت فقط با لباس زیر در نیمه شب اواسط دی ماه در فضای باز رها شدم و بعد از گذشت چند ماه هنوز آثار آن باقی است و به مداوای طولانی مدت نیاز دارد.
- ده ها نفر که در بند 209 بوده اند از ضربات ناگهانی با اجسامی مثل پرونده بر سر و صورت، ضربات مشت به گلو، سیلی زدن ها، مشت ها و لگدها، بشین و پاشوهای طولانی و زیاد، به سینه و صورت خواباندن متهم در اتاق بازجویی و ده ها مورد شکنجه و آزار و اذیت های روحی و جسمی دچار صدماتی شده اند که اثرات آن در برخی افراد هنوز بعد از ماه ها قابل مشاهده است.
نحوه برگزاری دادگاه های علنی و غیر علنی:
- متهمین را با ترساندن از از حکم سنگین و به تعویق افتادن طولانی دادگاه، از گرفتن وکیل منع می کنند.
- در یک مورد نهادهای امنیتی شما وقتی با مقاومت زندانی روبرو می شوند، دختر نوجوان وی را بازداشت و از پشت شیشه وی را در مقابل پدرش بازجویی می کنند و او را تهدید می کنند که اگر وی همکاری نکند فرزندش را به اتهام فروش چند کیلو مواد مخدر بازداشت می کنند.
- سربازان گمنام شما در بازجویی ها با افتخار از خرد و تحقیر کردن شخصیت***های سیاسی سخن می گفتند.
- زندانیان غیرسیاسی که در دادگاه ها علیه خودشان و جنبش سبز صحبت کردند غالبا افرادی بودند که مجبور شده بودند در مورد وابستگی شان به سازمان ها و گروه های مخالف نظام صحبت کنند تا سربازان گمنام شما بتوانند به مردم بقبولانند که معترضین و مردم بی دفاع که در خیابان ها به خاک و خون کشیده شده بودند وابسته به خارج و سازمان های ضد انقلابی و تروریستی بوده اند.
- حداقل 6 نفر از جمله 2 نفری که در روزهای پس از حوادث روز عاشورا اعدام شدند اساسا قبل از انتخابات بازداشت شده بودند و هیچ فعالیتی در انتخابات نداشتد که سه نفر از آن ها هم اینک زندانی هستند و یکی از این ها نیز زیر اعدام قرار دارد تا روزی که آن نوشته ها را در مقابلشان گذاشته بودند به دلیل در انفرادی بودن از حوادث پس از انتخابات آگاهی نداشتند.
- حد اقل سه نفر از کسانی که در دادگاه به انجام اقداماتی از جمله آتش زدن کیوسک و همینطور مسجد و یا بانک در تاریخ25/3/88 اعتراف کردند اساسا شب 23 خرداد توسط نیروهای امنیتی شما بازداشت شده بودند تا برای انجام چنین نمایش هایی مورد استفاده قرار گیرند.
- اوراق تایپ شده ای در اختیار زندانیان قرار می گرفت تا با خواندن و تمرین کردن آن متون در دادگاه نقش خود را بهتر و جذاب تر بازی کنند. متون تایپ شده توسط زندانی مجددا نوشته می شد تا در دادگاه ها خواندن از روی آن ها طبیعی تر جلوه کند و در صورت لزوم دست نویس ها توسط سایت های خبری نهادهای امنیتی منتشر شود.
-از روزهای قبل بسیاری از این افراد توسط برخی از بازجویان خاص مورد آزمایش قرار گرفتند و برای اجرای بهتر نقش مجبور بودند چندین و چند بار مطالب را در حضور بازجوها تکرار کنند و حتی به آن ها در مورد چگونگی حرکت دست و صورت و نحوه بیان مطالب آموزشی و تذکرات لازم داده شده بود.
- روز قبل از تشکیل دادگاه ها، زندانیان به محل دادگاه برده می شدند و در حضور قاضی صلواتی و یا دادستان وقت و یا آقایان دادیار و بازپرس متون را در مقابل دوربین های صدا و سیما و برخی خبرنگاران وابسته اجرا می کردند و در حین اجراء تذکراتی برای بهتر شدن نقش از کارگردانان گمنام شما دریافت می کرده اند.
- این تمرینات نه توسط تعدادی سرباز گمنام که توسط عمال قوه قضاییه، قاضی ارشد آن و دادستان وقت تهران که مورد حمایت همیشگی شما بوده است صورت می گرفته است.
- شب قبل از دادگاه زندانیان متناسب با گفته هایی که قرار است در دادگاه بگویند اصلاح (سر و صورت) می شدند تا چهره ای متناسب با نقششان داشته باشند. یکی از مضحک ترین بخش های این دادگاه ها وقتی بود که به دلیل عدم هماهنگی سربازان گمنامتان در سپاه و وزارت یک نفر در دو زمان مختلف با دو آرایش مختلف در برنامه سازی نمایش، دو اعتراف تقریبا متضاد انجام داد.
- 12 نفر از افرادی که قرار بود در دادگاه صحبت کنند برای امتحان نهایی به حسینیه و یا مسجدی در طبقه سوم دادگاه برده می شوند که در حضور سعید مر ضوی متن های خود را بخوانند و بعد از تایید ایشان 9 نفر از آن ها فردای آن روز در دادگاه صحبت می کنند والبته دادستان به آن قول شرف می دهد که آن ها را فردای دادگاه آزاد کند که نکرد.
منبع: جرس
 

alborz

Bench Warmer
Oct 18, 2002
1,445
0
#18
http://www.kaleme.com/1390/02/21/klm-57736/
شکایت ۲۶ زندانی سیاسی از وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران:شکنجه شده ایم

چکیده :ما تحت شکنجه قرار گرفته ایم. یکی از متداول ترین شکنجه ها نگهداری ما در سلول های انفرادی بسیار کوچک بوده است . روشی که به اذعان همه مسوولان عالی کشور شکنجه تلقی می شود و بازجویان و زندان بانها نیز تایید می کنند که متهم پس از چند هفته نگهداری در سلول انفرادی دچار اختلالات جسمی و روحی شدید می شد .شکنجه های شدیدتر از جمله فرو کردن سر متهم در توالت، خوراندن کاغذ بازجویی به متهم و مواردی امثال نیز علیه برخی از ما اعمال شده ، که برخی از شاکیان و زندانیان در گزارشهای جداگانه جزییات آن را منتشر کرده...
 

alborz

Bench Warmer
Oct 18, 2002
1,445
0
#19
http://www.kaleme.com/1390/02/21/klm-57741/
مریم بهرمن، فعال جنبش زنان در شیراز بازداشت شد

چکیده :مریم بهرمن فعال جنبش زنان امروز، ۲۱ اردیبهشت ماه ۱۳۹۰، بازداشت شد. براساس خبرهای رسیده به کلمه، ساعت هفت و نیم صبح امروز چند تن از مٱموران امنیتی با در دست داشتن حکم بازداشت به منزل این فعال اجتماعی مراجعه کرده و بعد از سه ساعت بازرسی منزل (اتاق شخصی) و ضبط بعضی از اموال...

مریم بهرمن فعال جنبش زنان امروز، ۲۱ اردیبهشت ماه ۱۳۹۰، بازداشت شد.

براساس خبرهای رسیده به کلمه، ساعت هفت و نیم صبح امروز چند تن از مٱموران امنیتی با در دست داشتن حکم بازداشت به منزل این فعال اجتماعی مراجعه کرده و بعد از سه ساعت بازرسی منزل (اتاق شخصی) و ضبط بعضی از اموال شخصی،*** از جمله تلفن همراه، چند جلد کتاب، لپ***تاپ و…، وی را به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» بازداشت کرده******ا
 

alborz

Bench Warmer
Oct 18, 2002
1,445
0
#20
http://www.kaleme.com/1390/02/21/klm-57742/
ناصر حجازی: از تماشای فیلم اخراجی***ها حالم به هم خورد

چکیده :در این سال***ها یکی دو بار بیشتر به سینما نرفتم. یک بار برای تماشا فیلم عروس و یک بار هم برای تماشای اخراجی***های 2 به سینما رفتم ولی از دیدن این فیلم حالم به هم خورد. به همراهانم گفتم، زودتر از سینما بیرون برویم....

ناصر حجازی در دیداری که به تازگی جمشید مشایخی از او داشته حرف***های جالبی درباره فیلم “اخراجی***ها***۳″ زده است.

پارس توریسم نوشت: دروازه***بان آبی***های تهران در دهه ۵۰ و ۶۰ گفته که اهل سینما رفتن نبوده و سینمای ایران را دنبال نمی***کرده است: بیشتر اهل دیدن فیلم***های خارجی بودم. در این سال***ها یکی دو بار بیشتر به سینما نرفتم. یک بار برای تماشا فیلم عروس و یک بار هم برای تماشای اخراجی***های ۲ به سینما رفتم ولی از دیدن این فیلم حالم به هم خورد. به همراهانم گفتم، زودتر از سینما بیرون برویم.