I was reading this Rezazadeh interview and couldn't help but to get somewhat emotional.
I was also reminded of what ungrateful assholes we are (I am not excluding myself)
Yes we have a crappy government populated and supported by bunch of basterd leaches but they are not the only ones to blame, we are too.
Rezazadeh has made all of us Iranians proud, we all walk taller knowing that the strongest man of world is an Iranian, we know that he is not doing this for money otherwise he would have said yes to the lucrative offer by Turkey.
I kind of wished he would have said yes to that offer just to make us ashamed for not providing for our hero, yet we see our Ershaad blocking the little money he has been making in advertising.
Why would he had to resort to making such a cheap appearance for a lowly real estate company just to make the ends meet? although bless them for giving him some money for this. Couldn't some Iranian company make him an honorary board member? Would that be so bad to have the strongest man in the world part of your company? How about having him part of your yearly seminars and such? I have seen bimazzeh people making couple of million tomans for an appearance just because they have been on TV, isn't he atleast worth that much?
We have seen an Iranian spend millions of dollars for a pleasure cruise in space, some others paying for luxuries such as lear jets and such, how about them? same applies to them as well, I am sure those well off people had tears in their eyes when they saw their compatriot became champion of the world, there are many ways for them to ensure his financial future while use his good name and title to their advantage. It would have been chump change for them and a world of difference for Rezazadeh.
How about us? perhaps we can find some way to do it, personally I don't know how average Joes like us can make a collection without offending our Rostam.
Perhaps we all can put our heads together and come up with a solution or if we own or work in a large company can recommend what I have mentioned (Honorary board member, seminars...)
Here's the article, I sure hope this wont be a thread that read once and forgotten, I hope this somehow becomes a move that is larger than just this site.
رضازاده چهارسال پيش نيستم
توقع مردم اذيتم مى كند
ايران ورزشى- «از همه چيز گذشته ام. زن، بچه، زندگى و تفريح. شب ها از درد عضله خوابم نمى برد. برخى اوقات نيمه شب به خاطر درد كتف از خواب مى پرم. همه اين سختى ها را تحمل مى كنم تا اينكه بتوانم پاسخگوى توقع به حق مردم در المپيك باشم.» حسين رضازاده كه دورى ازخانواده به همراه دردهاى پياپى و بدون وقفه عضلات او را حسابى كلافه كرده مى گويد: خيلى خوب تمرين كرده ام. تمرين هايم خوب است. در آخرين مرحله اردو در اردبيل كه ۴۰ روز تمرين كردم، هم من و هم ساير وزنه برداران ركوردهاى خوبى پيدا كردند. خوب تمرين كرديم و همه چيز مهيا بود. او با اشاره به وضعيت بدنى اش در روزهاى اخير مى گويد: الحمدا... وضعيتم خوب است. اما توقع هاى زياد مردم كمى اذيتم مى كند. اين هم موضوعى است كه اهالى خانواده وزنه بردارى با تبليغات پياپى به وجود مى آورند. اين مسأله سخت است.
قهرمان بازيهاى المپيك سيدنى و آتن ادامه مى دهد: اين همه زحمت مى كشم. از خانواده و تفريح دورم. بايد با درد بخوابم. از خستگى برخى شب ها خوابم نمى برد. خيلى سخت است. يازده سال است كه در هر مسابقه اى كه شركت كردم با افتخار بازگشته ام. ركورد دنيا را زده ام. مدال طلا گرفته ام. دوست دارم اكنون يك كارشناس خودش را جاى من بگذارد. مگر من خودم دوست ندارم طلاى المپيك را بگيرم. مردم بدانند كه هر ورزشكارى خودش بيشتر دوست دارد به مدال طلاى المپيك برسد. اكنون با درد زندگى مى كنيم كه طلا بگيريم. من شب ها در آزادى مى خوابم. نه به خانه مى روم و نه به هتل. همه اين سختى ها را تحمل مى كنم تا سومين مدال طلاى المپيك را بياورم. اگر نمى خواستم به المپيك بروم يا طلا بگيرم، اين همه سختى نمى كشيدم.
رضازاده مى گويد: من كم كم به آخر خط قهرمانى ام مى رسم. اين رسم دنيا است. ديگر من آن ورزشكار جوان نيستم. من تلاش هايم را كرده ام و مدال هايم را گرفته ام و ركوردهاى دنيا را زده ام. اكنون فقط به سومين طلاى المپيك نگاه مى كنم. پس از آن بايد جوان ترها جاى من را بگيرند. اما خواهش مى كنم با من طورى برخورد نكنند كه ورزشكاران جوان انگيزه آمدن به ورزش را از دست بدهند. توقع بيش از حد خيلى سخت است.
ركورددار دسته فوق سنگين وزنه بردارى جهان مى گويد: قرار نيست يك ورزشكار هميشه در اوج باشد. من تاكنون هشت مدال جهان و المپيك را گرفته ام. كدام ورزشكار را در ايران سراغ داريد اين همه مدت قهرمان باقى بماند. اما بايد به من حق بدهيد كه همان جوان سابق نيستم. اين را بايد باور كنيد.
رضازاده مى گويد: ورزش برد و باخت دارد. من هم براى پكن هيچ چيزى را كم نگذاشته ام. هر كارى كرده ام كه براى پكن به اوج برسم. مى دانم كه علاقه مندان دوست دارند طلا بگيرم. حتى مدال نقره و برنز را هم براى من باخت محسوب مى كنند. اما مى خواهم به مردم بگويم كه در ماه هاى اخير با تمام وجود براى المپيك تلاش كرده ام. با درد مى جنگم كه تمرين هايم را ادامه بدهم.
قوى ترين مرد جهان در ارتباط با ركوردهايش ادامه مى دهد: هدف من سومين مدال طلاى المپيك است. از شرايط بدنى ام هم آگاه هستم. اكنون در شرايطى نيستم كه ركوردهاى خودم را بهبود ببخشم. مطمئن هستم تا سال ها كسى به اين ركوردها نزديك نمى شود. او در پايان مى گويد: من افتخارهاى زيادى در اين سال ها كسب كرده ام. اكنون از همه مى خواهم كمك كنند تا به سومين مدال طلا برسم. از كسى چيزى توقع ندارم. از هيچ كس. از خدا مى خواهم دوباره به من نظر كند تا بتوانم بار ديگر افتخار بيافرينم.