RIP قایقران کاپیتان

SirAlex

National Team Player
May 6, 2007
5,124
0
#1
فردا،وداعی دیگر با کاپیتان سابق تیم ملی فوتبال ایران (16 فروردین 78)

آوریل 3, 2008 توسط گجمو2

<H2>بیوگرافی مرحوم قایقران</H2>

اگربنا به هر دلیلی فردا وقت رفتن بر سر مزار این عزیز را ندارید،در صورت امکان می توانید امروز برای شادی روح آن مرحوم و پسرش فاتحه ای از راه دور بخوانید.سال شمار زندگی : سیروس قایقران - فرزند زکریا (پرویز) - متولد 1/11/1340 در بندر انزلی و محله کلویر - فوت در 18/1/1377 بر اثر تصادف در جاده رشت به تهران ( امامزاده هاشم ) محل تحصیلات : بندر انزلی - شغل پدر : کارمند تربیت بدنی - شغل مادر : خانه دار - دارای 4 برادر به اسامی آقایان عبدا… ، ناصر ، نادر و حسین و دارای 2 خواهر - فرزند وی راستین قایقران متولد 6/1/1369 ، در حادثه رانندگی ذکر شده فوت نمود. همسر وی خانم افسانه اسدان می باشند. عضو باشگاههای : ملوان و استقلال انزلی ، الاتحاد قطر و کشاورز تهران مربیان وی در گیلان : بهمن صالح نیا ، احمد صومی ، غفور جهانی ، مجید جهانپور ، نصرت ایراندوست مربیان وی در تیم ملی : مرحوم پرویز دهداری ، مهدی مناجاتی ، علی پروین ، ناصر ابراهیمی ، بهمن صالح نیا ، رضا وطنخواه سابقه ملی : وی در 100 مسابقه شرکت داشت که 43 بازی ، رسمی بوده است. در 21 بازی کاپیتان تیم ملی بوده و 14 گل برای تیم ملی به ثمر رسانده است که بهترین آنها به تیم کره جنوبی در نیمه نهایی بازیهای آسیایی 1990 پکن بود. اولین بازی ملی را در 30 دی ماه 1363 برابر یوگسلاوی و آخرین بازی ملی را در 26 فروردین 1372 برابر بوسنی انجام داد. اولین کاپیتانی تیم ملی را در 11 آذر 1367 برابر قطر به عهده گرفت. سابقه مربیگری : کشاورز تهران ( با این تیم به مقام سوم لیگ کشور رسید) - مسعود هرمزگان افتخارات : قهرمان جام حذفی کشور و گروه مقدماتی آسیا با ملوان - نایب قهرمانی لیگ استانی قدس با منتخب گیلان - مقام سومی در جام ملتهای آسیا 1998 - قهرمان بازیهای آسیایی پکن 1999 زندگینامه : زنده یاد سیروس قایقران در اول بهمن ماه 1340 در محله کلویر بندر انزلی پا به عرصه هستی نهاد. سیروس از همان ابتدای کودکی به فوتبال در زمینهای خاکی کلویر روی آورد و با استعداد درخشانش به عضویت تیم فوتبال منتخب آموزشگاهها در آمد. وی در سن 16 سالگی در سال 1356 موفق شد به عنوان یکی از مهرهای اصلی در تیمهای نوجوانان و جوانان ملوان استعدادهای خود را به نمایش بگذارد و با مهارتهای منحصر به فردش ملوان را به رتبه قهرمانی باشگاههای گیلان رساند. وی در سالهای 57 تا 63 افتخارات زیادی را برای ملوان و گیلان به ارمغان آورد مانند دو گلی که وارد دروازه پرسپولیس کرد و یا گل زیبایی که وارد دروازه تیم منتخب مازندران نمود. در این دوران وی به عنوان یک بازیکن استثنایی با ویژگیهای اخلاقی عالی و منش پهلوانی در میان عموم مردم محبوب گردید. وی آنقدر متواضع و افتاده بود که همه افراد به او علاقمند بودند . لبخندهای صمیمی اش هیچگاه از لبان او دور نمی شد و قلبش مانند دریا پاک و بی آلایش بود. سیروس در سال 1363 به تیم ملی دعوت شد و در سال 66 تنها فوتبالیست شهرستانی بود که شادروان دهداری بازوبند پرافتخار کاپیتانی تیم ملی ایران را به بازوان او بست. در سال 67 در جام ملتهای آسیا در قطر ، تیم ملی ایران با رهبری سیروس به مقام سومی دست یافت و در سال 69 تیم ایران را با گلهای زیبایش پس از 20 سال به قهرمانی در بازیهای آسیایی پکن رساند. سیروس در آن دوران نه تنها در ایران بلکه در آسیا و اروپا هم به عنوان یک بازیکن استثنایی مطرح گردید و با وجود داشتن پیشنهاد از تیمهای آلمانی به الاتحاد قطر پیوست. سیروس در اوج شهرت هرگز مغرور نشد و اصالت خود را فراموش نکرد و بعد از مدتی بازی در قطر ، مجددا به تیم اول خود ملوان پیوست و این تیم را قهرمان جام حذفی و راهی مسابقات آسیایی کرد. سیروس در سال 72 به عنوان بازیکن و سپس مربی به تیم کشاورز تهران پیوست و نتایج قابل توجهی بدست آورد. وی سپس به تیم دسته دومی مسعود هرمزگان پیوست و مدتی در آنجا مشغول به مربیگری شد . در سالهای 76 و 77 سیروس بارها تمایل خود را برای بازگشت به ملوان به عنوان بازیکن یا مربی اعلام کرد. اما در اوایل سال 77 که وی برای تعطیلات نوروز همراه خانواده اش به انزلی آمده بود در بازگشت و در حالیکه همراه فرزند، همسر و برادر همسرش در اتومبیل رنوی خود عازم تهران بود در حوالی امامزاده هاشم با کامیون خاور تصادف نمود که منجر به فوت وی و فرزندش گردید. روحشان شاد و قرین رحمت باد. قایقران چرا محبوب شد : وی الگوی جوانمردی و کمک به نیازمندان بود. تنها کاپیتانی که در شرایط آن زمان که همگان شهرستانیها را مورد تمسخر و آزار و اذیت قرار می دادند با خلاقیتها و مهارتهای خود به کاپیتانی تیم ملی رسید. مردی که در عین بزرگی همچنان افتاده و متین بود و درد مردم بینوا را می فهمید. مردی که بسیار پنهانی صدقه می داد و در کارهای خیر شرکت می کرد. وی شبها در تاریکی محض سراغ بینوایان را می گرفت و نانی در سفره شان می گذاشت تا در شبهای بندر هیچ کس گرسنه نخوابد. مردی که چهره سیه چرده اش همیشه با گلخنده ای همراه بود. مردی که به اروپا نرفت تا ثابت کند به عشق صیادانی که هر غروب با پاهای ورم کرده از دریا برمی گشتند انزلی را با دنیا عوض نمی کند. سیروی هیچگاه غرور جلوی چشمانش را نگرفت و خاکی ماند. سیروس عشق خاصی به انزلی و ملوان داشت. خودش می گفت : بهترین مطلبی که درباره من در مطبوعات نوشته شده این است ” عجب قایقرانی دارد این ملوان ” . سیروس سالها به عشق قوی سپید با یک پیراهن خیس در باتلاق انزلی دوید و اصلا به این فکر نکرد که جز سفید رنگهای دیگری هم در این دنیا هست. او در سالهای 1357 تا 1363 یک چمدان افتخار برای ملوان کسب کرد و مهره مار انزلی چیها در میدانهای دوزخی لقب گرفت.سیروس در 23 سالگی به تیم ملی دعوت شد و سه سال بعد بازوبند کاپیتانی تیم ملی را به بازوی خود بست تا به مرد مورد اعتماد دهداری در مستطیل سبز بدل شود. او در مسابقات جام ملتهای آسیا با تیم ملی روی سکوی سوم آسیا ایستاد و 2 سال بعد هم در پکن با گل زیبایش پرنده خوشبختی را روی شانه های تیم ملی نشاند تا ایران قهرمان آسیا شود. سیروس با غرور بیگانه بود و پس از بازگشت از چین پیشنهادات چرب و نرم ژرمنها را جدی نگرفت و به آن سوب آبها رفت تا مدتی دشداشه پوشهای قطری را با آرپیجی های خود به هوا کند. قایقران فوتبال ایران پس از بازگشت از قطر دوباره پیراهن سفید عزیز را به تن کرد تا با دیگر ملوانان ، قهرمان جام حذفی ایران شود و اینگونه خزر را عاشقتر کند. و حالا چندین سال است که او زیر خاک نمناک بندر خفته است اما هنوز عکسش روی دیوار تمام مغازه های شهر و یادش در قلب تمام آدمهای نجیب شمال ماندگار شده است. خاطرات آنان که با سیروس بودند : پرویز قایقران ( پدر ) : آیا ورزشکار تا زمانی که زنده است عزیز است ؟ هیچکس از تهران و مرکز استان نیامده که حالی از ما بپرسد یا کمکی به ما بکند. او اولین فرزندم بود. غروب موقع اذان به دنیا آمد. اولین سالی که به تیم ملی دعوت شد با محمود فکری به تهران رفت و دو روز بعد با گرمکن و بی پول برگشت. چیزی به ما نگفت اما چند روز بعد فهمیدیم که لباسهای آنها را در اردو زدند تا آنها دیگر در تمرینات حاضر نشوند. اخلاقش عالی بود. او از نظر مالی کمکی به من نکرد ولی بعدها متوجه شدم که پولها را به مردم نیازمند می داد. دوستان دورو نگذاشتند که در دوران بازیگری و مربیگری ، آب خوش از گلویش پایین برود. خدا او را بیامرزد. محمد احمدزاده : اغلب دوران ورزشی ام را در کنار سیروس بودم. از نوجوانان ملوان گرفته تا اردوی تیم ملی. ضمن آنکه با هم از ملوان جدا شدیم و به تهران رفتیم.سیروس بچه خونگرمی بود و هیچوقت لبخند از لبانش دور نمی شد. سیروس برای بزرگتر همه چیز داشت اما خودش یک مقدار سهل انگاری می کرد. متاسفانه نسبت به همه چیز بی تفاوت بود. او بچه خاکی و با صداقتی بود و فکر می کرد همه مثل خودش صاف و ساده اند. آخرین بار 20 روز قبل از فوتش او را دیدم. برایم خیلی عجیب بود که متحول شده ، حسرت جوانی اش را می خورد و تازه متوجه دوستیهای خود با این و آن و اطرافش شده بود. می خواست متحول شود و به فوتبال بازگردد. خدا بیامرز پاسهای دقیق و شوتهای سنگینی داشت. او با کاپیتان شدنش حق من و همه شهرستانیها را گرفت. ظاهر و باطنش یکی بود. انزلی را با هیچ شهری عوض نمی کرد. یکسال به تیم ملی دعوت شدم و در اردو خیلی عذاب کشیدم. رقابت سنگین بود و شهرستانیها پشتیبانی نداشتند، تازه فهمیدم که غفور و سیروس چه کشیده اند. اگر آقای گل لیگ نمی شدم مرا دعوت نمیکردند. آنها ما را به زحمت تحمل می کردند. سیروس همیشه با خونسردی و جوانمردی با همه رفتار می کرد. یادش بخیر و روحش شاد. بهمن صالح نیا : من همیشه به نام ملوان افتخار می کنم چرا که نام ملوان عامل شناسایی بندر انزلی در سطح کشور شده است و این امر با زحمات و تلاش بازیکنان بزرگی چون سیروس محقق شده است. از افتخارات دیگر انزلی راهیابی چند بازیکن از این خطه به تیم ملی بوده است که با توجه به اوضاع آن زمان برای شهرستانی ها بسیار ارزشمند بود. من همیشه قایقران را مثل فرزندم دوست داشتم. او با آن چهره خندان و سیه چرده خود به ما پیوست بچه بسیار محجوب و خجالتی بود.او افتخار زیادی برای ما آفرید اما متاسفانه هرگز از تمام توان خود استفاده نکرد. به او گفتم تهران نرو. آنجا آدم ها همدیگر را نمی شناسند و رقابت ناجوانمردانه زیاد است. پیشنهاد کردم به لیگ ترکیه برود.من نمی بخشم آنهایی را که با راه انداختن تیمهای کذایی و بی هویتی چوان کشاورز و بانک تجارت و… باعث از هم پاشیدگی تیمهای اصیل شدند. آرزو دارم جوانان امروز از سوابق و افتخارات سیروس الگو بگیرند . او وقتی تمرین شوت انجام می دادیم توپهایمان را با شوتهایش پاره می کرد. مرحوم دهداری ( معلم اخلاق ) همیشه می گفت اگر سیروس کمی منظم تر باشد می تواند یکی از بهترینهای فوتبال ما باشد. دهداری توجه خاصی به نظم و اخلاق داشت. بحث من و دهداری با بقیه همیشه این بود که ورزشکار باید از هرجهت الگو باشد راه رفتن، صحبت کردن و… . حتی یکبار مرحوم دهداری قصد نداشت مرحوم قایقران را به اردو ببرد که من مانع شدم. او می گفت این جوان خیلی بی تفاوت است. من سیروس را به اتاقم بردم و ساعتها با او صحبت کردم. سیروس هم در نظم و انضباط همانی شد که می خواستیم و بازوبند کاپیتانی را بدست آورد. سیروس در زمان پروین به دلایل غیر فنی از تیم ملی خط خورد. او را جلوی مغازه مرحوم طلاکار دیدم. گفتم سیروس تو به ما کمک کن ، نه من به تو. تازه از قطر آمده بود گفتم بیا ملوان برای تو برنامه تنظیم می کنم. دوست دارم دوباره تو را در تیم ملی ببینم. سیروس به من قول داد . هرروز صبح خودم به او در کنار دریا تمرین میدادم و شبها به خانه اش سر می زدم. او خیلی در این ایام به ملوان کمک کرد. بهترین خاطره ام 2 گل زیبایی است که در این دوران به پرسپولیس در انزلی زد . او دوباره به تیم ملی دعوت شد و آن گل زیبا را به کره زد. بعدها در بندر عباس او را دیدم. مدتی بعد پیغام داد که میخواهم به ملوان بیایم و با شما کار کنم که موافقت کردم اما من سال بعد به چوکا پیوستم و …. خدا رحمتش کند و به خانواده اش صبر بدهد. گزیده ای از بیانیه جمعی از هواداران ملوان : سیروس جان ، ظهر روز خاکسپاریت در استادیوم انزلی همه داد زدند ” سیروس بیا اینجا ” ؛ ولی اینبار تو درون جعبه چوبی و روی دست مردم به پیش آنها رفتی. وقتی احمدرضا عابدزاده خودش را به تو رساند و بغلت کرد و اشک ریخت همه داد زدند ” قایقران،قایقران ” . سیروس جان ، هنوز هم هواداران با شعار ” قایقران ، روحت شاد ” پشت تمام حریفان را می لرزانند. سیروس جان، آسوده بخواب. ملوان تو هنوز سرپاست.پ .ن تمامی مطالب بر گرفته شده از کتاب طلوع و غروب یک قهرمان می باشد.پ . نفردا ساعت 4 خیلی از بزرگان،دوستداران،خرد و بزرگ فوتبال ایران بر سر مزارش گرد خواهند آمد.پ . نتمامی مطالب بر گرفته شده از کتاب طلوع و غروب یک قهرمان می باشدپ . ن روحش شاد

 

Niloufar

Football Legend
Oct 19, 2002
29,626
23
#5
One of my fav players..The first player I really liked his game when watching football as a child.
May he rest in peace..:( yadesh hamishe gerami..he was a genius a true gentleman.
 
Last edited:

SirAlex

National Team Player
May 6, 2007
5,124
0
#6
What a shame, 500 ppl saw this thread and 3 ppl leave response. If it was about another antic by Sheys, it'd have reached 10 pages.

How do we remember our heros. It's sad.
 

IranZamin

IPL Player
Feb 17, 2006
3,367
2
#8
I remember watching his first years in TM as a child. I was too young to grasp his greatness but I'm glad I was around to witness it. The article mentions that he was set aside by Parvin for non-technical reasons. The rumor back then was that Parvin didn't want Ghayeghran to set a TM record overshadowing his own. Shame indeed if true.


khoda rahmatesh koneh.
 

yavar

Ball Boy
Sep 6, 2006
92
0
#10
Yadesh Gerami baad Yade Rastine aziz ham gerami baad.
It is so sad and very hard to beleive still to this day for me.
My best memory beside watching him many many times in the stadium is that I practice with him couple of times.
what they say about his personality is so true.
 

RaminS

Active Member
Feb 19, 2009
866
201
#12
The late Sirous Ghayeghran was one of the most complete soccer players our country has ever produced. An inspirational captain for both club and national team, Sirous, commonly known as Sia Sia by the Anzali locals, controlled the midfield, blasted long range shots at goal, threaded pinpoint passes for forwards, crossed from both sides, encouraged his teammates, hustled, tackled, saved children from burning building….sorry got carried away. He started his career with Esteghlal of Anzali and then Malavan, before he got lured to Tehran by Keshavarz. Ghayeghran certainly had his ups and downs with the IFF, but his ups clearly outweighed his downs. Our national team suffered a major setback as a result of his absence from our crucial game against China due to an IFF suspension (allegedly for going out for a drink while in the Soviet Union) and part of the reason for our elimination in the first round of the 1990 World Cup qualifiers could be attributed to the apparent lack of a midfield maestro.

He was originally penciled in as one of the many players that resigned from the national team after the 1986 Asian Games in protest to the management of the team, however, Sirous later reversed his decision and would go on to captain the team of young newcomers.

Sirous achieved many honors during his soccer career, but there are a few that stand out more than others. After the mass exodus of our established players and the emergence of young and inexperienced players such as Abedzadeh, Zarrincheh and Namjoo Motlagh, Sirous took charge and became the gel that kept the individuals together as a unit. He masterfully captained the team during the 1988 Asian Championship to a bronze medal. It was during the ill fated game against South Korea, a 3-0 loss, that Ghayeghran emerged as one of the few bright spots demonstrating his thunderous long range shots, forcing the Korean keeper into 3 acrobatic saves. It was only fitting for Iran to end the tournament with Ghayeghran’s perfectly placed spot kick to give us the win on PKs.

Taking away the captaincy is a major blow to any soccer player, yet in early 1990 when Parvin brought Panjali back to the national team, Sirous made no Klinsmann-Matthueus-ish fuss and accepted his new role. He played a major role in our march to Asian Gold in 1990 and avenged our 1988 loss to the Koreans. In the semifinals in overtime a perfectly timed run and chip of the Korean keeper enabled Sirous to get the only goal of the game. Once again he took part in the deciding PKs and scored one of our 4 goals in our shootout victory over North Korea in the final.

But perhaps Sirous’s greatest accomplishment in my mind was not at the international level, but rather at the club level with Malavan in 1990. During the 1990 National Championship Malavan faced Persepolis in the semifinal round. The return leg in Tehran had ended 2-1 in favor of Persepolis, thus a 1-0 victory would have been sufficient for Malavan to advance. Early in the 1st half Malavan earned a freekick that was clearly in Sirous’s territory. The calm and collected run-up towards the ball and the placement in the upper corner of the goal beyond Ghilich’s outstretched hand was pure magic. The one goal lead would have been enough for Malavan but not Ghayeghran. Ten minutes later the Malavan and Persepolis players tangled outside the box for a loose ball that ended up bouncing ahead of Ghayeghran. He charged at it and fired it one touch with one of his trademark thunderous shots that once again ended up in the back of the net. Malavan would win the match 2-0 and advance to the final against Esteghlal, a game Malavan would win in a shootout where once again Sirous emerged as a winner on PKs by converting his team’s first kick after a 0-0 draw. However going back to the semifinal, after the game Sirous truly showed his class and humility. When asked how he managed to nail those picture perfect long range shots, rather then boast about his skills or bash his opponent’s weaknesses, he simply shrugged, smiled and said, “it was luck.” (شانسی بود).

A true humble gentleman and leader on the field, we can never have a true history of our soccer without the mention of Sirous Ghayeghran. May he rest in peace.


Ghayeghran Accident (1).jpg
Ghayeghran Accident (2).jpg
 

ME

Elite Member
Nov 2, 2002
5,904
435
#16
Good article but there is one major inaccuracy, the drinking incident was about 5 years before WC qualification game against China. Sirous became a regular player after that under Dehdari in 1986, became team captain after 14 players resigned following 1986 Asian games, was part of WC campaign for 1990 WC but was out of game against China in Tehran (3-2) due to injury, then took his regular position back under Parvin. Eventually Parvin was the one who allegedly set him up and crossed his name off the list to make sure he would not become a bigger legend than him with growing TM games. Parvin put him in unusal last defense position in TM friendly a day after major physical training. With his body not recovered for that game, Sirous was blamed for goals Iran received.

A true legend, not just because of his game for TM or for even Malavan, but because he never bowed to the IR system, because he was always supportive of the new TM players, and because he stood for his folks.
 

RaminS

Active Member
Feb 19, 2009
866
201
#17
Good article but there is one major inaccuracy, the drinking incident was about 5 years before WC qualification game against China. Sirous became a regular player after that under Dehdari in 1986, became team captain after 14 players resigned following 1986 Asian games, was part of WC campaign for 1990 WC but was out of game against China in Tehran (3-2) due to injury, then took his regular position back under Parvin. Eventually Parvin was the one who allegedly set him up and crossed his name off the list to make sure he would not become a bigger legend than him with growing TM games. Parvin put him in unusal last defense position in TM friendly a day after major physical training. With his body not recovered for that game, Sirous was blamed for goals Iran received.

A true legend, not just because of his game for TM or for even Malavan, but because he never bowed to the IR system, because he was always supportive of the new TM players, and because he stood for his folks.
Absolutely not. Five players (Ghayeghran, Moharrami, Morteza Fonoonizadeh, Nader Mohammadkhani and Ashoori) were cut days before the game and it had nothing to do with injuries. It was because of being accused of drinking on the Soviet Union trip.
 
Last edited:

ME

Elite Member
Nov 2, 2002
5,904
435
#18
So?
...
You are wrong because your source is wrong.

When was the date of that trip to USSR?
 

RaminS

Active Member
Feb 19, 2009
866
201
#19
So?
...
You are wrong because your source is wrong.

When was the date of that trip to USSR?
My source is me clearly remembering it in addition to what I posted. The trip was at the beginning of spring of 1989 prior to the return match against Thailand. Four games were scheduled on that trip but only one took place where we beat a Kazakhstan selection 2-1 with goals from Bavi and Garousi.

Screenshot 2022-04-09 at 15-29-47 تلخ ترین برد ایران در مقدماتی جام...png

Can you show me any source talking about injuries to these 5 players before the China game?
 
Last edited:

ME

Elite Member
Nov 2, 2002
5,904
435
#20
Again, none of the above says Ghayeghran was not in that game because he was drinking in USSR. By showing smokes here and there, one can not necessarily prove fire.

The article you have is also full of fundamental inaccuracies.
Changiz and Derakhshan were part of the 14 resigned players.
Ghayeghran, not Mesgar sari, was TM captain in 1988. In fact mesgar saravi was not ever a TM regular.
Iran lost the first game in China 2-0 not 3-0.
China's 2 goals in the game of interest were not counter attacks, they were crosses with Abedzadeh making fatal mistakes.

Even this broken article is clearly saying Ghayeghran, Morteza fonnonizadeh, Nader mohammadkhani were sanctioned during the previous games. You underlined it yourself!!

Now unless you find a reliable source, it is your memory vs. mine. And I have enough reasons to rest my case here.

نه هر آنکه ورقی خواند معانی دانست