September 21st News/Discussions

The_Referee

National Team Player
Mar 26, 2005
5,534
0
Jabolqa Opposite Jabolsa
#2

2:32 صبح دوشنبه، 30 شهریور 1388
از ورود تماشاگران سبزپوش به ورزشگاه آزادی ممانعت به عمل آمد

در حالیکه نمای سبز رنگ 90 هزار نفر از هواداران فوتبال در استادیوم آزادی باعث نقص فنی و اتفاقا سیاه و سفید و بی‏صدا شدن پخش بازی تیم‏های استقلال و استیل آذین شده بود، دیدار تیم‏های راه‏آهن شهرری و پرسپولیس تهران نیز امروز در حالی برگذار شد که پیش از شروع مسابقه نیروی انتظامی از ورود بسیاری از تماشاگرانی که لباس سبز بر تن داشتند ممانعت به عمل آورد.

به گزارش موج سبز آزادی به نقل از کانون هواداران پاشگاه پرسپولیس، مامورین ناجا که در استادیوم آزادی مستقر بودند بسیاری از تماشاگرانی که که لباس سبز بر تن داشتند را به داخل استادیوم راه نمی دادند و برخورد زننده‏ای با آن‏ها داشتند.

این در حالی است که خبرنگار اعزامی کانون هواداران باشگاه نیز که با پیراهن سبز قصد ورود به استادیوم را داشت با کلمات بسیار زشت و حرکات زننده مامورین ناجا روبرو شد که البته با پا درمیانی مسئولین باشگاه پرسپولیس این مشکل حل شد و وی توانست وارد استادیوم شود.

کانون هواداران پاشگاه پرسپولیس در ادامه با اشاره به این موضوع آورده است که "سوال ما اینجاست هواداری که از شهرهای دور برای تماشای بازی تیم محبوبش به استادیوم آزادی می آید آیا لایق چنین رفتار زشتی است؟"
 

The_Referee

National Team Player
Mar 26, 2005
5,534
0
Jabolqa Opposite Jabolsa
#4


9:59 عصر شنبه، 28 شهریور 1388
ایرنا از ترس لو رفتن حقیقت خودکشی کرد!
دستپاچگی کودتاگران در اعتراف به قتل شهید محمدجواد پرنداخ

خبرگزاری ایرنا بالاخره اعتراف کرد که کشته شدن محمدجواد پرنداخ بر اثر فشارهای وارده بر وی در زندان حقیقت دارد.

این ارگان خبری وابسته به دولت کودتا، خبر کشته شدن این شهید مظلوم را تحت عنوان یکی از افرادی که در جریان اعتراضات اخیر دستگیر شده و سپس خودکشی کرده بود منتشر کرد. این در حالی***ست که جسد این جوان چندی پیش با این شرط به خانواده***اش تحویل داده شد که از آنان خواسته بودند علت مرگ فرزندشان را سانحه رانندگی عنوان کنند. اما اکنون با دستپاچگی تمام و اعلام خودکشی این جوان و زدن انگ اغتشاشگر به وی، دست شکنجه***گران و قاتلان این شهید به وسیله تریبون خبرگزاری خودشان رو شد!
ایرنا با سانسور اخبار مربوط به شکنجه***ها و فشارهای وارده بر این شهید مظلوم در دوران بازداشت، او را که چندی پیش فیلمی مربوط به لحظاتی پس از خودکشی***اش در زیر یکی از پلهای عابرپیاده اصفهان در اینترنت منتشر شده بود، یکی از عوامل اصلی اغتشاش‏ها در اصفهان معرفی کرده است.


ایرنا نوشت: «یکی از دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان به نام «محمدجواد-پ» اهل گیلانغرب کرمانشاه و دانشجوی کارشناسی ارشد رشته پتروشیمی با پرت کردن خود از پل عابر پیاده واقع دربلوار کشاورز اصفهان اقدام به خودکشی کرد. گفته می شود وی یکی از عوامل اصلی درگیری ها و ناآرامی های خردادماه گذشته دانشگاه صنعتی اصفهان بوده است. شاهدان عینی اعلام کرده اند که نامبرده که به اتفاق پدرش در منزل یکی از بستگانشان در شهر اصفهان مهمان بوده اند، پس از درگیری و مشاجره با پدرش، در حالتی جنون آمیز به بالای پل عابر پیاده رفته و اقدام به خودکشی می کند.»


خبر ایرنا در حالی منتشر شده که پیشتر وب‎سایت جرس در مورد این فرد نوشته بود: محمدجواد پرنداخ دانشجوی شهیدی که پیکر او روز پنج شنبه در گیلانغرب به خاک سپرده شد، پس از چندبار احضار و بازجویی در آخرین احضار به اداره کل اطلاعات اصفهان ناپدید و جسدش بی جانش به خانواده اش تحویل داده شده است.


ظاهرا پزشکی قانونی علت کشته شدن این دانشجو را«برخورد جسم سخت به جمجمه» اعلام کرده بود ولی نهادهای امنیتی ضمن فشار برخانواده این دانشجوی کرد به آن ها گفته بودند که باید علت کشته شدن فرزندشان را«سانحه رانندگی» عنوان کنند.
به دنبال انتشار خبر تشیع پیکر محمد جواد پرنداخ در زادگاهش گیلانغرب، سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان جزئیات بیشتری از نحوه کشته شدن این شهید جنبش سبز را اعلام کرده بود.


بر طبق این گزارش محمد جواد پرنداخ متولد 1365 در شهر گيلان غرب استان كرمانشاه و دانشجوی مهندسی پتروشيمی دانشگاه صنعتی اصفهان پس از شركت در تجمعات دانشجويان دانشگاه اصفهان در اعتراض به تقلب گسترده در انتخابات به منزل خود در گيلان غرب باز می******گردد اما پس از چند روز از طرف اداره اطلاعات اين شهر احضار و به تأمين وثيقه*** 30 ميليون تومانی تا زمان بازگشت به اصفهان و مراجعه به اداره اطلاعات اين شهر مكلف می شود.


محمد جواد پرنداخ در وقت تعیین شده از سوی اداره اطلاعات به همراه يكی از اعضای خانواده خود به اصفهان رفته و طی دو روز متوالی در اداره اطلاعات اصفهان حاضر و مورد بازجويی قرار می***گيرد.


او پس از دو روز بازجويی در اداره اطلاعات اصفهان، صبح روز سوم نیز بنابر احضار اداره اطلاعات برای تداوم بازجویی ها و اعزام به دادگاه،برای حضور مجدد در اداره اطلاعات اصفهان منزل را ترك کرد اما حوالی ظهر همان روز جسد محمدجواد پرنداخ در زير يكی ***از پل***های شهر اصفهان يافته شد.


همچنین خانواده محمد جواد پرنداخ خانواده گفته اند که كشته شدن محمد جواد پرنداخ، با توجه به عدم معرفی قاتل و مشكوك بودن نحوه قتل برای آن ها مشکوک و مبهم است، و کشته شدن این دانشجو هم*** زمان با احضار مكرر او به نهادهای امنیتی برابهام ها افزوده است.


گفته می ‏شود که این دانشجو در زمان بازداشت مورد شکنجه و تجاوز قرار گرفته ومتعاقب آن به خاطر مسائل روحی دست به خودکشی زده است. این خبرها هنوز تایید و یا رد نشده‏اند.


اقدام شتابزده ایرنا برای معرفی پرنداخ به عنوان یکی از عوامل اصلی اغتشاشات در اصفهان و سپس خودکشی بی‏ربط و مشکوک او چنین گمان‏های را تقویت کرد که شبکه مافیایی امنیتی سعی در حذف شاهدان چنین شکنجه‏ها و تجاوزاتی در زندان‏های جمهوری اسلامی هستند.

 

spanx

Bench Warmer
Dec 19, 2005
1,310
0
#5
[ame="http://www.youtube.com/watch?v=CoaXoBHOGU4&feature=player_embedded"]YouTube - Mohsen Namjoo in Venice Interview[/ame]
 

spanx

Bench Warmer
Dec 19, 2005
1,310
0
#7
Why Protesting Against Ahmadinejad in New York Is Not a Waste of Time

by Kaaveh_Aahangar
08-Sep-2009

Let's confess: Travelling hundreds, and for some of us, thousands of miles, either by plane, train or bus to protest against Ahamdinejad’s U.N. visit is not fun. Add to that the expense, time and all the preparations one has to invest to be there for a day or more, and then one wonders whether the gain, whatever that is, is worth it all.

Carrying a picket sign, standing around or marching for hours in public, screaming your lungs out, all does not seem like a particularly adult or even natural thing to do. When people do this sort of thing, within or outside the context of a protest event, it is usually a cry for help. But why do we protest?

1. Protest events bring about visibility of the cause.

We live in a 5-second news-bite era where the news media never cover any issue, local or international in depth. Our policymakers, even with years of education and experience, still depend on and are influenced by such news sources when they develop policy. Policy debates can be abstract, and even seem irrelevant to the people who are not most directly affected by them. Protest events put warm bodies and heavy feet out there representing an issue, taking up real space and real time, attaching the cause to real faces and real voices who care enough about the cause to go out there, if only for a short time, and be ambassadors for it.

The media notices when and where a protest is held. Bystanders and passers-by notice when a protest event happens. Politicians notice when there is a protest. And if the protest is staged well, it will invariably make somebody look at the cause with new attitude. Protest events are not persuasive in and of themselves, but they invite persuasion. They invite change. They invite a second look at the issues and the cause. Protests make the public, the politicians, and policymakers aware that people care strongly about that particular cause.

In our case, the world’s public, the ambassadors of all the nations attending the UN General Assembly Annual Meeting, who notice our protest against Ahmadinejad, will realize:

a)Iranians are socially-advanced enough to understand what the requirements of a civil society with its mandate for social responsibility and participatory democracy are, and so they act on those principles.

b)Iranians politically and socially belong to 21st century, to the modern world, and thus they reject anachronistic, medieval, Machiavellian methods of governance as exercised by Ahmadinejad and his clique.

c)Ahmadinejad and his government do not represent the people of Iran and thus his government does not enjoy legitimacy; so the governments represented at United Nations who work, cooperate and collaborate with Ahmadinejad government are in fact, and indeed, engaging with an illegitimate government in Iran. As a sub-clause of that, Iranian people will mark and remember which world governments choose to accept, cooperate, collaborate, and thus support Ahmadinejad’s government in spite of Iranian’s people’s will, as they will also mark and remember the world governments who stand by Iranian people during these critical days and following months and years.

2. Protest events demonstrate power.

The date was May 1st, 2006. The U.S. House of Representatives had just passed H.R. 4437 (House Resolution 4437), a bill that essentially called for the deportation of 12 million undocumented immigrants and the imprisonment of anyone who might help them. A massive group of activists, predominantly but not exclusively Latino, planned a series of rallies in response.

More than 500,000 people marched in Los Angeles, 300,000 in Chicago, and millions more throughout United States.

The death of H.R. 4437 in committee was pretty much a given at that point. When large numbers of people take to the streets in protest, politicians and other key decision-makers notice. They don't always act, but they notice. The H.R. 4437 never became the law. Similarly, our protests outside U.N. give support and cause to any future UN General Assembly or Security Council censoring of Ahmadinejad’s government as our presence and protest validate the illegitimacy of his government.

In case of our cause, our stance and protest, gives the ambassadors of nations attending the UN General Assembly meeting apprehensions and reservation when it comes in cooperating and collaborating with the illegitimate government of Ahmadinejad. May be not now, not today, but in coming months and years, when a slight disappointment occurs with Ahmadinejad’s government, these other world governments will recall our protest and that gives them the encouragement and motive to act firmly in denying Ahmadinejad’s government even what is routinely granted in diplomatic relations.

Consider this, even when Hitler came to power in 1933, he was congratulated by nearly all European countries, and United States. Ahmadinejad is the first in the history of international diplomacy to have been denied the customary diplomatic act of receiving congratulations, upon assuming presidential office, from such a large number of world’s major governments: the entire European Union, United States, Australia, and even Greenland. Such congratulatory notes are part of diplomatic protocol practiced by every single one of world’s government. It is so routine that, for example, when Khatami was elected as President, Israel sent a congratulatory note, and when Moshe Katsav was elected Israel’s president, Iran sent a congratulatory note.

This and many other such successes in isolating the Ahmadinejad’s government are owed to protests held both within and outside Iran denouncing that illegitimate government.

3. Protest events promote a sense of solidarity.

You may not still feel like part of a movement although you agree with it. It is one thing to wish for democracy, rule of law and civil society in Iran in the comfort of your own home yet another thing completely to pick up a picket sign and support it in public, and let the issue define you for the duration of a protest, in standing together with others and representing a movement. Protests make the cause feel more real, substantive, tangible and legitimate to participants.

4. Protest events build activist relationships.

Solitary activism is ineffective, arduous, and tedious. Protest events give us a chance to meet, network, swap ideas, and build community. Most civic organizations, in fact, get their start with protest events that unite and connect like-minded individuals and groups.

When you attend the protest against Ahmadinejad in New York, make effort to meet and connect with other protesters and organizations from other cities and towns across United States and Canada, swap contact information, ideas, and plans with them. Make every effort to create a strong network for continued activism and action.

5. Protest events energize participants.

Ask anyone who attended the American Civil Rights March on Washington in August 1963, and to this day he/she is able to tell you exactly what it felt like. Good protest events have a mystical effect on people, charging their energies and inspiring them to continue their struggle and defend their cause another day. This creates new committed activists, and gives veteran activists and the cause a moral boost.

Our protest against Ahmadinejad before the United Nations emboldens the spirit of pro-democracy dissidents and protesters in Iran as they get the affirmation that they are not alone, that they are not forgotten, that their voices have found echo in another corner of the world.

6. Protest events defeat the attempts and hopes of those in power to act in obscurity and with expectations of impunity.

Surely, the leaders and top cadre of Iran’s ruling clique will take note of the size and vociferous of our protests before the United Nations. This surely affects their political calculations on maintaining and upholding Ahmadinejad government, focused on whether it would be worth all the negative publicity they receive abroad and its effect both on world governments, populations, as well as Iranians in Iran. It will surely worry the ruling elite of Iran that this continued protests might become more widespread and would certainly give hope and energy to opposition within Iran. Such open and wide protests would force Iran’s ruling clique to move more carefully with further crackdowns, wide-ranging arrests, forcefully-extracted confession and torture of political detainees, as well as treatment of its opposition. This because the ruling clique in Iran would hesitate when it realizes that its heavy medieval crackdown on dissidents and protesters has flared up ever-increasing vocal protests abroad where the regime’s suppressive measures cannot reach. It leaves the Iran’s ruling clique one choice and only one choice: retreat.
 

spanx

Bench Warmer
Dec 19, 2005
1,310
0
#8
LMFAO ... folan ja adam doroogh goo ... vaghan ke

[ame="http://www.youtube.com/watch?v=Cc2gbnDkuw4&feature=player_embedded"]YouTube - ‫کارگری احمدی نژاد Ùˆ هیئت دولت در لرستان‬‎[/ame]
 

spanx

Bench Warmer
Dec 19, 2005
1,310
0
#12
lol

[ame="http://www.youtube.com/watch?v=lszyZdLqCGc&feature=player_embedded"]YouTube - MVI 0564[/ame]
 

The_Referee

National Team Player
Mar 26, 2005
5,534
0
Jabolqa Opposite Jabolsa
#13
من، گالیلئو گالیله، فرزند وینچنزو گالیله اهل فلورانس، در سن هفتاد سالگی، در حضور دادگاه عادل، در برابر شما زانو زده و دربرابر کتاب مقدس که در برابر من است سوگند یاد میکنم که همواره به جمله جمله این کتاباعتقاد داشته و به لطف خداوند متعال در آینده نیز اعتقاد خواهم داشت. اعلام میکنم که نظر من در مورد اینکه خورشید ثابت است و زمین به دور آنمیچرخد، یک تفکر باطل، نادرست و گمراه کننده بود که نمیبایست در هیچ جا،تدریس شود، مورد بحث قرار گرفته یا مورد استناد قرار گیرد. واقعیت مشخص وروشن این است که زمین مسطح و ثابت است و همانگونه که هر کسی میداند و هرروز میبیند، این خورشید و تمام ستارگان هستند که به دور زمین میچرخند میخواهم در برابر شما اعلام کنم که نور حقیقت در دل من راه یافته و به خوبی درک کردم که آنچه گفته بودم اشتباه بوده و از کرده خود پشیمانم و هر محکومیت و جزایی که برای من تعیین شود با خوشحالی پذیرا خواهم شد وامیدوارم به سزای خود در گمراهی بخش زیادی از جامعه برسم. در صورتی که از هر یک از موارد فوق تخطی کرده و به تفکر نادرست خویش بازگردم، مسئولیت و تبعات این خطای نابخشودنی را به طور کامل میپذیرم. من برای اینکه از صحت و دقت اعترافات خود مطمئن باشم همه چیز را از قبل روی این برگه نوشته و برای شما خواندم و اعلام میکنم که این برگه، رسم الخط خود من و ذهنیات و اعتقادات شخصی من بوده و بدون هرگونه تأثیری از بیرون، نگاشته شده است.
 

The_Referee

National Team Player
Mar 26, 2005
5,534
0
Jabolqa Opposite Jabolsa
#14
آقای توکلی،روزى که آن فجایع در کهريزک رخ داد خون انقلابى***تان به جوش مى***آمد و نامه مى***نوشتيد(سرمقاله روزنامه حیات نو)
احمد توکلى نماينده اصولگراى مجلس هشتم در نامه اى خطاب به سيد محمد خاتمى و ميرحسين موسوي، مردم را متهم به بى قيدى به شعاير دينى و اين دو را به قدرت طلبى و پايمال کردن ارزش***هاى امام کرد. ما هم مانند خيل عظيمى از مردم، معترض به نتايج انتخابات و اتفاقات و فجايع تلخ بعد از آن هستيم. اميدمان اين بود که شايد در جريان اصولگرا باشند چهره***هايى که*** سکوت نکنند. باشند افرادى که اخبارشان را از بولتن***ها به***دست نياورند. باشند دردمندانى که هنوز ارزش***هاى دوران مبارزات ستم شاهى را از ياد نبرده باشند. ديديم در مقابل اين حجم حوادث اصولگرايان غير از سخنرانى و هيچ نکرديد. آن روز که قواى انتظامى با يورش بى حد و حصر به مردم همه را تاديب کردند شما چه کار ويژه اى انجام داديد.شايد روزى به مردم گفتيد واقعيت همين است که ما مى***گوييم اما ديگر نمى توانيد بگوييد نبينيد اين همه حوادث تلخ را! که اين رويايى کودکانه بيش نيست. آن روز که سيد محمد خاتمي، ميرحسين موسوى و شيخ مهدى کروبى درخواست مجوز راهپيمايى و برگزارى مجلس ختم با مسئوليت حفظ امنيت داشتند و دوستان شما ندادند، بدون شک در اثر همين نگرانى بود که شايد بخشى از اين اعتماد باز سازى شود تا امروز شاهد اين شعارهاى بعضا تلخ نباشيم تا فضاى بى اعتمادى تشديد نشود.روزى که آن وقايع در کهريزک اتفاق افتاد خون انقلابى***تان به جوش مى***آمد و نامه اى چنين مى***نوشتيد به آقايان مسئول. اين چه رسم است که غيرت اسلامى حضرات موج سينوسى دارد و فقط گاه گاهى به غليان مى***افتد.هنوز دير نشده و مى***توانيد شناخت بهترى از علت اعتراض مردم به دست آ***وريد و بدانيد چرا شعارها رنگ تندترى گرفته است. کليد حل اين بحران و نه جمع آن شنيدن و فهميدن است و نه بولتن خواندن و از دور ديدن.
 

The_Referee

National Team Player
Mar 26, 2005
5,534
0
Jabolqa Opposite Jabolsa
#15
8:21 عصر یک***شنبه، 29 شهریور 1388
در پاسخ به نامه اخیر وی به میرحسین موسوی و سیدمحمد خاتمی
آقای توکلی! ولايت خدا مهم***تر است يا ولايت فقيه؟

نامه***ای از شما خطاب به آقایان ميرحسین موسوی و سيد محمد خاتمی منتشر شده است که آکنده است از مغالطات بزرگ، سخنانی ناروا و عبور و عدول از انصاف و عدالت. لابد بزرگانی که مخاطب***شان قرار داده***اید خود می***توانند بلیغ***تر از اين پاسخ نامه***ی شما را بنويسند، اما «کلک ما نيز زبانی و بیانی دارد». مطالبی نوشته***ايد که هم مشتمل بر افتراست و هم متضمن حق***کشی. در نتیجه، به عنوان یکی از بی***شمار کسانی که آماج تهمت***های شما واقع شده است، خوب است با هم بندهای مختلف نوشته***ی شما را بخوانيم و مغالطه***های***اش را در برابر دیدگان ملت بنهیم.

موج سبز آزادی: بگذارید از پایان نامه***تان آغاز کنيم که کلید نامه***ی شماست. شما در پايان نامه***تان نوشته***اید: «این نصیحت مرا با ذکر عیوب مخالفان خود پاسخ ندهید. سعی نفرمایید با فهرست کردن اقوال بی***عمل آنان یا تعارضات قول و فعلشان خود را مبرا بنمایید. و لا تزر وازرة وزر اخری، کسی بار دیگری را به*** دوش نمی***کشد». مضمون صریح این جمله این است که نمی***خواهيد پاره***ای از سخنان را بشنوید و به عبارت دیگر، راه پاسخ به بعضی اعتراض***ها را پيشاپيش مسدود می***کنید. اگر اهل مجادله***ی احسن و مناظره***ی منصفانه هستید، برای پاسخ شرط تعيين نکنید. پاسخ را بشنوید و سپس استدلال کنید که پاسخ درست است يا نادرست. فرار به جلو، مؤدی به حقیقت نیست و قطعاً حق عدالت و آزادی را هم ادا نمی***کند. شرط تقوا هم اين نیست که به این شيوه از پاسخ***گويی فرار کنيد.

اما اگر بخواهیم به سخنان خود شما استناد کنید، پاسخ ابتدا تا انتهای نامه***ی شما در همين یک جمله***ی خودتان آمده است. آقایان موسوی و خاتمی (و کروبی)، چنان***که بارها گفته***اند و نوشته***اند، می***توانند بگویند حساب ما از کسانی که قانون را زیر پا می***گذارند، متوسل به خشونت می***شود و کشور را به ناامنی و آشوب می***کشانند (چه سبز باشند چه قرمز) جداست. ملاک اعتراض***های کسانی که امروز سبز نام گرفته***اند قانون است، عدالت، اخلاق، تقوا و امر به معروف و نهی از منکر. کسی هم گناه کس دیگر را به دوش نمی***کشد. پس شما هم گناه دگران را بر موسوی و خاتمی ننويسيد (اين به فرض این است که کسی خطايی مرتکب شده باشد که قابل قياس به خطاهای طرف مقابل باشد).

فرض کنیم که کسانی که هم***فکر و هم***رأی شما هستند (چنان***که خود مدعی هستید)، حساب***شان را از نیروهای نظامی و امنيتی و کسانی که مرتکب قتل، جنایت، ضرب و جرح شهروندان ایرانی، جدا می******کنند. چه کسی این حق را به آقایان موسوی و خاتمی نمی***دهد که بگويند حسابِ ما از کسانی که قانون را زير پا می***گذارند جداست؟ چه تفاوتی میان شما و اين آقایان هست که شما می***توانید چنين پاسخ بدهید و آنها نمی***توانند؟ فکر نمی***کنید با بدترین عبارات نامه***تان را به پایان برده***ايد و شاکله***ی همه***ی نوشته***تان را ویران کرده***ايد؟ چه بد دفاعی کرده***ايد از همه***ی آن***چه مدعی آن بوديد!

اما بعد. فرموده***اید که: «در روز قدس حوادثی رخ داد و به نام طرفداری از شما شعارهای داده شد»، که همین شعارها ظاهراً اسباب نگارش این نامه شده است. در درجه***ی نخست باید گفت مردم در روز قدس به دعوت نظام به خیابان***ها آمدند نه به دعوت آقایان خاتمی و موسوی. و این تعبیر «به نام طرفداری از شما» نه تنها حقی را ادا نمی***کند که پرسش***های بی***شمار دیگری را هم ايجاد می***کند: در این سه ماه گذشته، «به نام طرفداری از ولایت فقيه» چقدر قانون***شکنی، چقدر ظلم و چقدر بی***عدالتی صورت گرفت؟ اگر منطق استدلال شما را بپذیریم، و اگر شما رعایت انصاف و عدالت می***کنید، قاعدتاً باید شاهد نامه***ی مشابهی از سوی شما به «ولایت فقیه» باشیم؟ اگر چنین کرده***اید، کو نامه***ی سرگشاده***ی شما به ولایت فقیه در نقد کسانی که ولایت فقیه را بدنام می***کنند؟

نوشته***اید: «شما که همواره به***درستی گفته***اید پرسشگری ازصاحبان و طالبان قدرت امرمقدسی است ، طبعا نباید رنجشی پیدا کنید». آقایان موسوی و خاتمی لابد بهتر می***دانند که کجا چنین تعبیری را به کار برده***اند که پرسشگری از صاحبان قدرت به اضافه***ی «طالبان قدرت» امری است «مقدس». ولی آنچه خرد و دين***داری حکم می***کند اين است که به پرسش گرفتن «صاحب قدرت» (یعنی کسی که واجد همه***ی ابزارهای اعمال زور است) حقی است عقلی و دینی. قلب امر به معروف و نهی منکر این است که شهروندان در برابر حاکمان***شان لکنت زبان نگیرند و بتواند حقوق خود را از حاکمان***شان مطالبه کنند. این امر ربطی به قداست موضوع ندارد. ماجرا بحث بر سر يک «حق» است نه يک «امر مقدس».

اگر این مغالطه را برای اين در کار کرده***اید که فردا گریبان هر کسی را که قصد اصلاح امور را داشت بگیرید، او را به صلابه بکشید و به آن رنگ قدسیت بزنيد، دین***داری***تان سخت ریاکارانه و دنیاطلبانه است. خودتان قاعدتاً بهتر می***دانید که آن کسانی که امروز «طالبان قدرت» می***نامید، اتفاقاً در صف مقابل «جنبش سبز» قرار دارند چون هم خلق و خوی طالبان و تعصب و تنگ***نظری دینی آن***ها را دارند و هم قدرت دارند و تکیه بر همه***ی ابزارهای نظامی و امنيتی زده***اند تا حدی که یک نهاد نظامی هم در امور قانون***گذاری دخالت می***کند، هم احکام قضایی صادر می***کند و هم زمام امور اجرایی را به دست گرفته*** است. از نوشته***ی شما نبايد کسی برنجد، بلکه باید بر حال شما و استدلال شما تأسف خورد که تا اين حد دین، ایمان و تعهدتان را با مغالطه بازی می***دهید و عقبا را به دنیا می***فروشید.

با اشاره به بعضی از شعارهایی که در روز قدس داده شده، فرموده***ايد: «این شعارها حاکی از استراتژی به ظاهر تازه***ای است که در سال***های اول انقلاب هم به میدان آمد و با مقاومت امام راحل و مردم میدان را خالی کرد. این استراتژی به وضوح با سه محور اعتقادی و استراتژیک امام در تضاد است. آن بزرگوار حتی در وصیت***نامه***شان نیز بر این محورها تاکید دارند. آیا امام نفرمود جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد؟ و این را اساس سیاست داخلی نمی شمرد؟ آیا امام نفرمود روز قدس روز اسلام است و حمایت از فلسطین را یکی از ارکان سیاست خارجی قرار نداد؟ آیا امام مکررا نفرمود پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد؟ آیا پردازنده نظریه ولایت فقیه و پایه***گذار آن نبود؟».

نخست این***که می***فرمايید «استراتژی به ظاهر تازه»، مگر تازه بودن یا قدیمی بودن یا استراتژی مشروعیت يا منطقی بودن آن را می***ستاند؟ می***خواهید بفرمايید که اين***ها همان کسانی هستند که اول انقلاب در برابر امام ایستادند. آنچه امروز در برابر امام ميراث او ایستاده است، درست همان حرکتی است که شما با همين نامه، خواسته یا ناخواسته به دفاع از آن برخاسته***ايد. امام به راستی گفت که «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد». و تمام مطالبات جنبش سبز حول همین جمله گشته است و اعتراض به اين***که جمهوریت نظام در پای یک تلقی جزم***انديشانه و انحصارگرایانه از اسلامیت قربانی شده است. طرف مقابل نه تنها هيچ کمی به حل اين اعتراض و رفع این شبهه نکرده است، بلکه هر آنچه در توان داشته به کار بسته است که خلاف***اش صورت تحقق پذیرد، یعنی به ضرب و جرح و تهدید و تهمت، و حبس و شکنجه ثابت کرده***اند که جمهوریت را در پای تلقی منحرف خود از اسلاميت قربانی کرده***اند و در راه پيشبرد آن از هيچ اقدامی خلاف قانونی هم فروگذار نکرده و نمی***کنند. اين از اساس سياست داخلی که بنيادش این روزها بر باد است و شما هیچ دفاعی از آن نمی***کنيد و به جای قیام به حفظ میراث امام، آب به آسیاب دشمنان امام می***ریزید و دوستان و ياران ديرین او را متهم به خیانت می***کنيد.

اما سياست خارجی: روز قدس کماکان مضمون و معنای حقیقی خود را دارد. اما مگر مشکل فلسطین جز ظلم صهيونيست***هاست؟ مگر ما با چیزی جز ظلم و حق***کشی مبارزه می***کنيم؟ مبارزه با ظلم، مبارزه با مطلق ظلم است. روز قدس و غیر قدس ندارد. هر جايی که ندای حق***طلبی بلند شود، چه در برابر صهيونيست چه در برابر غیر صهیونيست، وظیفه***ی دينی و اخلاقی ماست که پشت آن بايستيم. دفاع از ملت فلسطين کمترین منافاتی با دفاع از حقوق ملت ایران ندارد. مضمون سخن شما چیزی است درست خلاف این:*** شما می***فرمايید که بايد در روز قدس، ملت ایران را به فراموشی سپرد و فقط از ملت فلسطین گفت. حقوق ملت فلسطین به جای خود، اما چرا شما از حقوق ملت ایران دم نمی***زنید و ميراث امام را به ناحق و در لباس مغالطه مقابل مطالبه***ی به حق ملت ايران می***نهيد؟ تا به حال از خود پرسيده***ايد که اين مردم اگر مجال دیگری جز روز قدس برای ابراز مطالبات***شان می***يافتند، چه دلیلی داشت در روز قدس از این فرصت استفاده کنند و ندای حق***طلبی***شان را به گوش جهانیان برسانند؟ چه بد داوری می***کنيد، جناب توکلی!

امام می***گفت پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد. سخن امام،*** مبتنی بر اين فرض بود که ولایت فقیه نماد و عينیت عدالت و حق***طلبی باشد. او از ولایتی سخن می***گفت که جانب خونریز را نمی***گرفت و نسبت به همه***ی جناح***های سياسی کشور یکسان موضع می***گرفت و نسبتی پدرانه با آنها داشت. امام نماینده***ی ولایت فقیهی بود که به صراحت و قاطعیت مانع حضور و دخالت نظاميان در سیاست می***شد. امام پشتیبان اين ولایت فقیه بود. شما پشتیبان کدام ولايت فقیه هستيد؟ پردازنده***ی نظريه***ی ولایت فقیه و پایه***گذار آن می***گفت که اگر ولی فقيه حتی یک دروغ بگوید از عدالت ساقط می***شود. شما تا به حال جسارت کرده***اید که به مجلس خبرگان رهبری اعتراض کنید که چرا در طول این سال***ها حتی يک بار به وظیفه***ی قانونی خود عمل نکرده است و جوری با ولی فقیه رفتار کرده که انگار در برابر امام معصوم ايستاده است؟ این شما هستید که از میراث امام راحل فاصله گرفته***اید یا ما؟

شما خودتان چنين استنباط کرده***اید و اين نسبت***ها را به جنبش سبز داده***ايد که:
* با مبانی انقلاب اسلامی ناسازگار است.
* از پشتيبانی بیگانگان مخالف اسلام، استقلال ایران و مسلمانان جهان برخوردار است.
* رفتار وظاهر کثیری از افراد آن حاکی از عدم تقید به شرع و ارزش***های انقلابی است.
* قصد معارضه با نظام قانونی و مردمی حاکم را دارد و به اعتراض در شکل قانونی راضی نمی***شود.

و فرموده***اید: «آیا اگر امام زنده بود چنین جریانی را خیانت***بار نمی***خواند؟». نخست باید گفت که مبانی انقلاب اسلامی جايی یکسره بر باد می***رود که رأی ملت به بازی گرفته می***شود، اصول و قوانین صریح کشور نادیده گرفته می***شود (اصل ۲۷ قانون اساسی و اصول متعدد دیگر). دین بازيچه***ی سياست و قدرت می***شود و نظاميان دخالت صریح و علنی در سیاست می***کنند. چطور است که شما جانب ضعیفانی را که هيچ سلاحی جز سخن و زبان***شان ندارد (که آن***ها هم بریده است و دريده) نمی***گیرید و در صف مدافعان قدرتی واقع می***شوید که روزنامه***ها را به ناحق می***بندد و پاک***ترین فرزندان این سرزمین را به زندان می***فرستد و امثال کردان و رحیمی را بر صدر می***نشاند و اسفندیار رحیم مشايی را هر روز در پله***ای بالاتر می***نهد؟ انصاف بدهید که جنبش سبز با مبانی انقلاب اسلامی ناسازگار است يا کسانی که شما با حمله به سبزها، دارید آب به آسياب***شان می***ریزيد؟

گفته***ايد: «از پشتيبانی بیگانگان مخالف اسلام، استقلال ایران و مسلمانان جهان برخوردار است». این مغالطه، مغالطه***ای است تکراری و غیر قابل دفاع که اين روزها در افواه حامیان خشونت دولتی و سرکوب حکومتی افتاده است. اگر این سخن معيار باشد، باید مدت***ها پیش آقای احمدی***نژاد از صلاحیت رياست جمهوری ساقط می***شد (برای سقوط ازصلاحیت که انتخابات لازم نبود؛ مجلسی مستقل و شجاع کافی بود که شما هم عضو آن بودید). سخنان آقای احمدی***نژاد در افسانه خواندن هولوکاست سخت به مذاق نئونازی***ها و حامیان فاشيسم و کشتار و خشونت هیتلری خوش می***آيد.

اگر قرار باشد مبنا را حمايت «بیگانگان مخالف اسلام» قرار دهیم، قطعاً اولین بازنده آقای احمدی***نژاد است. سخن حق را،*** با حقیقت می***سنجند نه دفاع یا عدم دفاع افراد از آن. مگر رسول خدا برای دعوت اسلام به رد و قبول مشرکان توجه و اعتنا می***کرد که ما باید در سخن حق***مان به خاطر دفاع یا عدم دفاع کسی ترديد کنيم؟ بفرمايید که مخالف استقلال ايران سبزها هستند يا کسانی که هر روز چوب حراج به منافع ملی کشور می***زنند و حتی در اجلاس خزر راه***شان نمی***دهند؟ مسلمانان جهان؟ نماينده***ی مسلمانان جهان کيست؟ من و شما؟ دستگاه رسانه***ای جهت***دار و دروغ***پرداز دولتی؟ بعید است از شما اين همه مغالطه و نیرنگ در یک جمله!

فرموده***اید: «رفتار وظاهر کثیری از افراد آن حاکی از عدم تقید به شرع و ارزش***های انقلابی است». مگر در جمهوری اسلامی حقوق قانونی شهروندان را بر حسب تقیدشان به شرع و ارزش***های انقلابی می***سنجند؟ از کی تا به حال مطالبات قانونی ملت را بر حسب سلیقه***ی شخصی و گرايش***های سیاسی جناحی سنجيده***اند که حال بايد رفتار و ظاهر افراد را با متر تقید به شرعی که معیارش شما هستيد، سنجيد؟ بفرمايید عدم تقید به شرع و عدول از ارزش***های انقلاب و اسلام که امروز سر تا پای دستگاه***های دولتی را فراگرفته است، خطرناک***تر است يا عدم تقید به شرع افراد و عدم تطابق ظاهرشان با ارزش***های انقلابی؟ شهروندان مسؤول***ترند یا صاحبان قدرت؟

نوشته***ايد: «قصد معارضه با نظام قانونی و مردمی حاکم را دارد و به اعتراض در شکل قانونی راضی نمی***شود». اگر مقصودتان از نظام، دولت است، باید در قانونیت***اش شک کرد. و گرنه سبزها هیچ معارضه***ای با «نظام قانونی» ندارند. تنها اختلاف سبزها با حامیان خشونت بر سر «نظام*** غیرقانونی» است که حاکم است ولی «مردمی» نيست. اين جنبش، همان جنبشی است که به شکل قانونی،*** آرام و بی***صدا اعتراض کرد ولی پاسخ اعتراض***اش قتل بود و ضرب و جرح. این جنبش به اعتراض به شکل قانونی هم راضی بود و هم هست. هم ملتزم بود و هم هست. اين شما هستید که با تحریف واقعیت می***خواهید این جنبش را به خشونت و گريز از قانون برانید. به جای اين***که خود ملتزم قانون باشید و خواستار مجازات سریع و علنی همه***ی متخلفان شوید، سرود یاد مستان می***دهید و بهانه برای بی***قانونی می***تراشيد؟ انصاف بدهيد با این اوصاف شما به معارضه***ی نظام قانونی رفته***اید یا سبزها؟

با تمام این اوصاف، اگر امام زنده بود این همه مصالحه، سازش و چشم فروبستن بر جنایت و تخلف***های عظيمی که تمام بنیاد نظام را به مخاطره انداخته است در نظرش خیانت***بار بود يا مقاومت در برابر تهدید بنياد جمهوریت و اسلامیت نظام؟ این ما هستیم که مدعی قانون و جمهوریت و اسلامیت نظام***ايم نه کسانی که با اسلحه از پشت بام مسجد به روی ملت آتش می***گشایند و بعد نعل وارونه می***زنند و قاتل را جای مقتول می***نشانند. خیانت اينهاست که شما در برابرش دم فرو می***بندید يا اعتراض مردم به نادیده گرفته شدن حق***شان؟

می***نویسيد که: «ولی آیا شما فکر می***کنید اکثریت معترضانی که راه معارضه را برگزیده***اند و شعار جانم فدای ایران سرداده***اند، وقتی خطری متوجه ایران شود روی حرفشان می***ایستند؟ جان که هیچ، یک گام هم اکثرشان برای استقلال و آزادی ایران عزیز بر نخواهند داشت. می***نشینند و منتظر می***مانند تا همان اکثریت مستضعفی که به پیروی از امام و مراجع و روحانیت انقلابی، ایران را حفظ کردند بازهم جانفشانی کنند و بعد هم غرولند و ملامت تحمل کنند. شما پشتیبانی چه کسانی را به***دست آورده***اید و حمایت چه اقشاری را از دست داده***اید؟». اولاً، ابتدا باید این مغالطه را از سخن شما بیرون کشید که معترضان را معارض می***ناميد. ثانياً، مگر شما علم غیب دارید که می***گويید کسانی که شعار جانم فدای ایران سر می***دهند، هنگام خطر روی حرف***شان نمی***ايستند.

اين رسم مسلمانی و ايمان نیست که عقیده***ی مردم را چنین به سخره بگیرید و هنوز موقع عمل نرسیده آن***ها را چنین بد و اهانت***بار قضاوت کنيم. این کسانی که امروز شعار جانم فدای ايران می***توانند سر دهند، اتفاقاً در ميان همان مستضعفانی هم هستند که شما نقض حقوق***شان را نمی***بينید و اساساً در صورت مسأله***ی شما نیستند. مهم نیست آقایان موسوی و کروبی پشتیبانی چه کسی را به دست بياورند یا از دست بدهند. مهم نیست چه کسی حامی سبزها باشد یا نباشد. مهم اين است که حمایت و عنایت خدا را از دست ندهند و از ایمان و عقيده***ی خويش دست نکشند. این همان چیزی است که شما نمی***خواهید ببينید، چون حق را با افراد می***سنجيد نه به حقیقت. حق و باطل برای شما معیارش اشخاص هستند، نه خود حق و خود باطل.

فرموده***ايد: «برادران محترم! شما در ایام مسؤلیت***تان موضوع فلسطین را به******درستی، موضوع همه ما می***دانستید حالا چرا در برابر شعار انحرافی نه غزه نه لبنان سکوت کرده***اید؟ نظرتان عوض شده یا صهیونیست***ها تغییر ماهیت داده***اند؟ آیا قدرت آن***قدر شیرین است که برای رسیدن به آن باید پا روی اعتقادات امام گذاشت؟ شما که می***گویید خط امامی هستید». شعار انحرافی؟ اولاً که مردم به طور طبیعی شعار خودشان را می***دهند. شما که بهتر می***دانيد نه موسوی و نه خاتمی از امکانات بی***حد و حساب رسانه***ی ملی که امروز در خدمت یک جناح خاص قرار گرفته بهره***مند نيستند. دسترسی به هیچ رسانه***ی دیگر، هیچ روزنامه و حتی هیچ وب***سایت فيلتر نشده***ای ندارند. پس از کجا می***دانید اگر قرار بود آنها مستقیماً و رو در رو با مردم سخن بگویند، چه با آن***ها می***گفتند؟

نکته***ی بعد اين است که شما می***فرماييد شعار انحرافی. باید از شما پرسيد چرا شعارهايی که شما آن***ها را انحرافی می***ناميد اساساً داده می***شوند؟ علت چیست؟ شما به جای حل مسأله دارید صورت مسأله را پاک می***کنید! به جای اینکه بپرسيد چه شده است که مردم چنین کرده***اند،*** سرتان را زیر برف می***کنید و از پاسخ دادن به سؤال اصلی طفره می***رويد. با سپر قرار دادن مسأله***ی فلسطين، مسأله***ی عظيم***تر ملت، نظام و اسلام را پاک فراموش کرده***ايد. خط امامی بودن یعنی اينکه نسبت به سلامت و بقای همين نظام دغدغه داشته باشيم و نگذاریم عده***ای منحرف و متظاهر تمام ميراث آن امام را به حراج بگذارند و سرش معامله کنند. شما که اينها را باید بهتر بدانيد!

نوشته***اید: «فکر نمی***کنید که شما هرچه دارید از حکومت ولایت فقیه است؟ فکر می***کنید اگر کسانی که امروز شعار جمهوری ایرانی می***دهند، سرکار بیایند، شما را خلع لباس و منزوی نخواهند کرد؟ البته اگر زنده***تان بگذارند!». ظاهراً اشاره***ی شما به قدرت گرفتن نیروهايی است خشن و دین***ستیز. اين نوع استدلال چند ایراد دارد. نخست اینکه مبتنی بر اعتقاد به ناپختگی و هيجان***زدگی ملت ایران است. ملت ما رشیدتر از آن است که بار دیگر بخواهد راه را برای تندروی و افراط باز کند. اتفاقاً کسانی که امروز دست به «خلع لباس» و «منزوی کردن» زده***اند، مدت***هاست دست به کار شده***اند و نيازی به استقرار شعار «جمهوری ایرانی» نیست تا این فجايع رخ بدهد.

ولی باید پرسيد که جانب حق و عدالت و آزادی را گرفتن، واقعاً چه نسبتی دارد با «لباس» که باید از خلع آن ترسيد؟ از خلع لباس نباید هراسيد، باید از خلع عدالت و انصاف بیم داشت که ظاهراً*** شما اين بيم را ندارید و ملت را از چیزهایی می***ترسانيد که هم***اکنون به قوت و شدت دارد رخ می***دهد! ملت هر چه دارد از خدا دارد و ايمان***اش. ولایت فقیه هم اگر مبتنی بر عدالت و تقوا و اخلاق باشد، بازهم از برکت عنایت الهی است. آقای توکلی! فکر نمی***کنید گفتن اينکه هر چه شما دارید از «حکومت ولايت فقيه» است، سخنی است شرک***آلود؟ ما همه هر چه داریم از جانب خداست که هیچ شریکی ندارد و به هر که بخواهد عزت می***دهد و از هر که بخواهد عزت می***ستاند. ولايت فقیه ارجح و اولی بر ولایت الله نيست.

نوشته***اید که: «روش شما در این ایام چنان است که گویا می***خواهید حاکمیت را به برخورد با خود بکشانید». شما از یاد برده***اید که این حاکميت نظامی و امنیتی بود که باب برخورد با ملت را باز کرد و هنوز هم این برخورد ادامه دارد. چرا توپ را به ميدان معترضان و مخالفان می***اندازید وقتی حاکميت همه***ی اسباب غلبه را در اختيار دارد و حاضر نيست هيچ فضای شفاف و سالمی را برای رفع شبهات فراهم کند؟ این است روش شما؟ گويا شما می***خواهید خدا را به برخورد با خود بکشانيد! محاربه با خدا سخت***تر است یا به چالش گرفتن حاکمیتی که از عدالت، اخلاق و قانون دور شده است؟

شما در اواخر نامه******تان نوشته***اید: «سه نتیجه ناگوار دیگرنیز بر اوضاع فعلی مترتب است» و بلافاصله در مورد اول در اولین جمله آورده***اید: «دولت فعلی برخاسته از رای مردم و قانونی است»! این جزء همان نتايج ناگوار است؟ يعنی دولت فعلی نتيجه***ای است ناگوار؟ طبعاً مقصود شما اين نيست. گویا اشتباه کرده***اید و جمله را باید جای دیگری می***نوشتيد. ولی اساس اختلاف نظر سبزها با شما بر سر همین است. شما اين جمله را مفروض می***گیريد و بر اساس همان استدلال می***کنيد. صحت این ادعا تا به حال نه با منطق، نه با استدلال و نه در شرايطی برابر ثابت نشده است. این ادعا تنها با زور و غلبه***ی نظامی و امنیتی و حبس و اعتراف نافذ شده است. وقتی اساس استدلال شما این باشد، «تا ثریا می***رود دیوار کج»!

شگفت***آورترین بند نامه***ی شما اين بند است: «وقتی حضور جریان حامی شما، با اغتشاش و خسارت***های اجتماعی همراه می***گردد، حضور نیروهای انتظامی و اطلاعاتی به ضرورت بیشتر می***شود، از این حیث نیز آزادی***ها محدود می***گردد. در این محدودیتی که برای نقادی و آزادی***خواهی به ***وجود می***آید شما چقدر مسؤلیت دارید؟» درست می***خوانيم؟ احمد توکلی جواز حکومت نظامی و تعطيل آزادی***های مشروع و قانونی ملت را صادر کرد؟ تمام اعتراض ملت به این است که نیروهای انتظامی و اطلاعاتی نه که حضور بلکه عمل دارند و عمل***شان خلاف قانون است. شما از همین حيث،*** جواز محدود شدن آزادی***ها را فراهم کرده***ايد.

شما که خود از ابتدا تا انتهای نامه دم از میراث امام زده***اید و ما را متهم به فاصله گرفتن از آن ميراث کرده***ايد، خوب است به ياد بیاورید که آزادی***های مشروع این ملت را نمی***توان حتی به بهانه***ی حفظ تمامیت ارضی کشور محدود کرد. این قانون***گريزی و دعوت به نقض صريح قانون از سوی شما که در دستگاه قانون***گزاری کشور بوده***اید، رفتاری شگفت***آور است و سخت در خور سرزنش. طرفه***تر آنکه شما مسؤوليت این تخلف***ها را به گردن ما می***اندازيد! این فضای «نقادی و آزادی***خواهی» حق ملت است که از آنها سلب شده است آن هم با نقض قانون. آن وقت شما به جای دفاع از قانون مبلغ نقض آن و مروج ناديده گرفتن حقوق شهروندان می***شويد؟ اين است دفاع***تان از میراث امام؟

شما در پایان نوشته***اید: «آن***که باید اول تصمیم به بازگشت بگیرد، شمایید نه مخالفان شما». حقیقت آن است که آن***که باید تصمیم به بازگشت بگیرد، دستگاه قضایی و دستگاه قانونی کشور است که سه ماه است معلبه نظامیان شده است، نه ما که تمام ابزارهای ابراز سخن***مان همين دست و زبان غیر مسلح و همین قلم و گفتار غیر خشن بوده است. و البته این شما هستید که باید تصمیم به بازگشت به راه حق، عدالت، انصاف و ظلم***ستیزی بگیرید و یاری***رسان ظلم و همدست هدم بنیان نظام جمهوری اسلامی نشوید.

ما هم آنچه شرط بلاغ بود با شما گفتیم. شما هم اگر قرار است از کسی بهراسید، از این نهراسید که فردا کسانی که شعار جمهوری ایرانی می***دهند شما را زنده می***گذارند یا نه. از خدا بترسید و ببینيد که فردای محشر که قرار است پيش او پاسخ بدهید، آيا می***توانید سر بلند کنيد؟ امروز اگر قرار باشد با وجدان***تان روبرو شوید و پيش همان امامی بايستید که از او دم می***زنيد، می***توانيد همين نامه را با تمام تناقض***ها، با همه***ی مغالطه***ها و با همه***ی دعوت***های***تان با قانون***شکنی و ناديده گرفتن ميراث او، پيش روی***اش بگذاريد؟

ان أرید الا اصلاح ما استطعت و ما توفيقی الا بالله علیه توکلت و اليه ا
 

The_Referee

National Team Player
Mar 26, 2005
5,534
0
Jabolqa Opposite Jabolsa
#16
11:22 عصر یک***شنبه، 29 شهریور 1388 فشار شدید بر خانواده و دوستان یکی از افشا کنندگان تجاوز جنسی در زندان

کمپین بین المللی حقوق بشر امروز نگرانی شدید خود را در باره امنیت جانی ابراهیم شریفی، دوستان و خانواده او ابراز کرد. ابراهیم شریفی که پس از تلاش نمایندگان قوه‏قضائیه در تهدید او برای تکذیب تجاوز جنسی به او در دوران بازداشت، از ادامه پیگیری در سیستم قضایی ناامید و متواری شده بود، در حال حاضر در خارج از کشور تحت تعقیب امنیتی است و علاوه بر خانواده او، دوستانش نیز برای تکذیب گفته‏های ابراهیم با شرکت در یک شوی تلویزیونی از مجموعه ساخته‏های تکذیب تجاوز در زندان، تحت فشار هستند.

هادی قائمی؛ سخنگوی کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران در باره وضعیت ابراهیم شریفی گفت:"آنچه که بر ابراهیم رفته است، نه یک اتفاق بلکه یک شیوه شکنجه تصمیم گیری شده و دستوری برای شکستن روحیه بازداشت شدگان جوان بوده است. هر چند اطلاعات در این زمینه ناقص است، اما گزارش های رسیده به ما حاکی از این است که تجاوز نه در یک بازداشتگاه و نه در یک شهرستان متمرکز بوده، و نه فقط خاص دختران که در مورد پسران نیز این آزار و تعرض جنسی اعمال می شده است."
ابراهیم شریفی که در جریان انتخابات در ستاد مردمی کروبی فعال بود پس از اعلام نتایج انتخابات به مدت یک هفته در تظاهرات اعتراضی شرکت می کند. در روز دوم تیرماه توسط سه نفر ناشناس ربوده می شود و با دست و چشم بسته به مکان نامشخصی برده می شود.
یک هفته در این مکان مورد شکنجه و اعدام نمایشی قرار می گیرد و پس از اعتراض به اعدام نمایشی، مورد ضرب و شتم قرار گرفته و دستور تجاوز و تعرض جنسی برایش صادر می شود. دست و پا بسته در اتاقی مورد تعرض قرار می گیرد و سپس خود را در روی تخت یک مرکز بهداشتی می یابد، در حالی که بر یک دستش سرم و خون وصل بود و دست دیگرش به تخت بسته شده بود. ابراهیم پس از یک هفته بازداشتی که هنوز نمی داند محل آن کجا بوده، در اتوبان سبلان رها می شود. در جریان معالجات خود، اسناد پزشکی مبنی بر تجاوز برایش صادر می شود.
هادی قائمی در مورد هدف تجاوز جنسی بعنوان شکنجه گفت: "بنظر می رسد با تحلیلی که نیروهای امنیتی از ترکیب معترضین داشتند که غالبا نیروهای جوان بوده و بخشی هم از خانواده های سنتی هستند، سیاست تجاوز و تعرض جنسی در زندان ها را در مورد این افراد در پیش می گیرند و پس از تجاوز آنها را آزاد می کنند. بخش عمده ای از این افراد پس از آزادی سکوت کرده و در وضعیت کاملا انفعالی و افسردگی بسر می برند. و حتی بخش عمده ای از این افراد که در مورد تجاوز در زندان ها صحبت می کنند، با سرکوب خانواده و دوستان مواجه می شوند.
به این ترتیب نیروهای امنیتی به جای اینکه خود دست به سرکوب این معترضین جوان در زندان بزنند، با این عمل جامعه را وادار به سرکوب این افراد می کنند. از طرف دیگر با توجه به برخورد های سنتی جامعه در حوزه روابط جنسی، نیروهای امنتیتی به این ترتیب قصد داشتند که ترس و وحشت را در بین مردم جریانسازی کنند تا از حضور جوانانشان در راهپیمایی های اعتراضی جلوگیری کنند."
تشکیل کمیته های پیگیری در مورد وضعیت بازداشت شدگان توسط نامزدهای انتخاباتی، این مکان را به محلی برای تحقیق و بررسی شکنجه های اعمال شده در مورد زندانیان تبدیل کرد. برخی از کسانی که خود قربانی تجاوز و تعرض جنسی بودند یا خانواده های آنها، اسنادی را در اختیار این دو کمیته گذاشتند. مهدی کروبی در نامه های متعددی خواستار بررسی قضایی تجاوز های جنسی شد. سرانجام بعد از تکذیب های فراوان، مسئولین قضایی به بررسی موارد مستند تن دادند. اما انحراف مسیر بررسی قضایی و اعمال تهدیدها و تکذیب های امنیتی باعث شد که کروبی، سه سند ارائه شده به قوه قضائیه را با مردم نیز در میان بگذارد.
یکی از این اسناد مربوط به ابراهیم شریفی بود که توسط هئیت سه نفره قوه قضائیه به ساختگی و جعلی بودن اسناد آن اشاره شده است. همچنین در گزارش هئیت سه نفره از آقای محمد داوری از اعضای حزب اعتماد ملی بعنوان کسی که سی دی این سند را تهیه کرده است، نام برده شده است. دفاتر کمیته های پیگیری کروبی و موسوی در روزهای ۱۶ و ۱۷ شهریور مورد حمله قرار می گیرد و ماموران پس از مصادره کلیه اسناد و مدارک، دفاتر را پلمپ می کنند و به بازداشت مسئولین این کمیته ها، مرتضی الویری و دکتر بهشتی، و سایر افراد مرتبط با پییگری وضعیت آسیب دیدگان از جمله محمد داوری، بازداشت شده در روز ۱۸ شهریور اقدام می کنند.
ابراهیم شریفی که اسناد خود را در اختیار آقای کروبی قرار داده بود، به همکاری با ایشان برای بررسی قضایی ادامه می دهد. در جریان بررسی توسط نمایندگان قاضی مرتضوی بشدت تهدید می شود که نباید اساسا اعتراض می کرده و برای حفظ جان خود و خانواده اش بهتر است که حرفش را پس بگیرد. در جریان دستور قاضی مرتضوی برای بررسی مجدد توسط پزشکی قانونی، ابراهیم شریفی متوجه می شود که همه مسیرهای حقیقت یابی در کنترل نیروهای امنیتی است.
در پی افزایش تهدیدها وخطرات جانی وی از کشور خارج می‏شود. در این مورد ابراهیم شریفی به کمپین گفت: "من اصلا از ایران نمی‏خواستم خارج شوم ولی با با تهدیدها و فشارهای روزافزون جان خودم و خانواده‏ام در خطر بود. به خصوص وقتی تصمیم برای ملاقات با کمیته مجلس داشتم مامورین اطلاعاتی تهدید به قتل من و خانواده‏ام از طریق تصادف ساختگی کردند."
پس از ناپدید شدن، پدر وخانواده ابراهیم شریفی به اشکال مختلف مورد کنترل قرار می گیرند و توسط نیروهای موتورسوار تهدید می شوند. پس از مشخص شدن اینکه ابراهیم شریفی به خارج از کشور رفته و در مصاحبه های متعددی به افشای این تجاوز جنسی درزندان مشغول است، نه تنها خودش در تعقیب نیروهای امنیتی در خارج از کشور قرار گرفته، و تهدید خانواده اش همچنان ادامه دارد، بلکه یکی از دوستانش نیز به وزارت اطلاعات برده شده، مورد بازجویی شدید و تهدید قرار گرفته است و خانواده او نیز بشدت تحت کنترل هستند.
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، به نیروهای امنیتی و نظامی حاکم برایران که قدرت سیاسی را در اختیار گرفته اند، گوشزد می کند که تاثیر سیاست های سرکوبگرانه مردمی را که فقط خواستار حقوق بشر خود هستند واقع بینانه ارزیابی کنند. همه این دادگاه های گروهی و شکنجه ها و تجاوز های جنسی و ساخت شوهای تلویزیونی، اثری در تغییر مسیر انتخاب شده مردم نداشته است. مشارکت میلیونی مردم در روز قدس برای فریاد زدن خواسته برحق خودشان، علیرغم همه تهدیدهای مستقیم نظامی، یک شاخص است.
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران اعلام می کند که هر گونه اتفاقی برای ابراهیم شریفی، اعضای خانواده، دوستان و همکاران او و افرادی از قبیل محمد داوری که یکی از اتهام های او تهیه سی دی جعلی در مورد تجاوز جنسی به ابراهیم شریفی است، بر عهده مسئولین جمهوری اسلامی ایران است
 

The_Referee

National Team Player
Mar 26, 2005
5,534
0
Jabolqa Opposite Jabolsa
#17
فرهنگنامه معاصر (۵۳) مداح

ابراهیم نبوی:

مداح ( Maddah ): فحاش. بی ادب. عصبی. کسی که در گذشته مدح ائمه را می گفت و حالا به مخالفان سیاسی فحش می دهد. یک نوع فروشنده که مقداری دین به فروش می رساند و با پول آن خانه می خرد. لات. مفتخور. کسی که با گریاندن مردم پول درمی آورد. کسی که شغل رسمی اش گریاندن مردم است. مردی که مثل خوانندگان پاپ و راک مردم را احساساتی کرده و آنها را به واکنش های غیرمعقول وادار می کند و درعوض پول زیادی می گیرد. شریک دزد و رفیق قافله( کسی که برای مظلومی در گذشته گریه می کند تا به ظالمی در حال حاضر کمک کند.) کاربرد در جمله: " حاج منصور ارضی مداح اهل بیت گفت: " هنوز فتنه نخوابیده، هر سحر موسوی و کروبی را لعنت کنید."


مداحان معاصر: " سید جواد ذاکر طباطبایی، فرید نجفی، واعظی، کریمی، خلج، حدادیان، حسین یقطین، حسین سیب سرخی، حاج نریمان پناهی، حاج محمود کریمی، کربلایی حمید علمی، سید مهدی میرداماد، ملاباسم کربلایی، حاج نزار قطری"


اسامی برخی از مداحی های مهم معاصر



ناگهان، گل، دریا، بارون بارونه زمینها تر می شه، خداروشکر محرمت رو دیدم، باغبان، بهترین، بروبرو من ترو می خوام، ای مادر، شب شب عشق و شوره، لبات، ای شمع، شام، شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم، کجا؟ داغ، مادر، حیدر، مولا، شب هجران، طلب یار، انتظار حق، بین الزینب، شب جدایی، مراببوس، شهید قریب، گل نرگس، گل مریم سر راه تو پرپر کردم، ماه منیر، فبکایقینی، تک سوار، محفل اشک، از حرم تا به حرم


شغل دوم



حسین سیب سرخی( قمه زن، سرتیم عملیات لباس شخصی ها، مشاور رئیس جمهور، مشاور قاضی ظفرقندی، ترک اعتیاد، روضه خوان بیت رهبری) احد قدمی( داماد پروین احمدی نژاد، اخراجی حوزه علمیه به جرم لام، لباس شخصی، اخراجی از ایران خودرو بخاطر رشوه، مشاور احمدی نژاد)، حسین سازور( لباس شخصی مسلح)، حاج منصور ارضی( هدایت اراذل و اوباش)، روح الله بهمنی( کارچاق کن)، حاج عبدالرضا هلالی( بازی در فیلم پورنو، عملیات استشهادی بعد از نشئگی) نریمان( دریانوردی)حدادیان( کارگاه آموزش تخصصی مداحی)


حاج منصور ارضی: کسی که از دیدگاههای هیتلر، با زبان شعبان بی مخ، از طریق فحاشی، اشعار حمیرا و مهستی را برای ائمه می خواند و به اندازه مایکل جکسون پول می گیرد.


جملات قصار حاج منصور ارضی



" صد نفر دختر و پسر را به استخری از مشروب برده اند و پس از تجاوز آنها به یکدیگر و مصرف مواد مخدر به میان جمعیت آمده اند و زده اند و کشته اند."، " هنوز فتنه نخوابیده، هر سحر موسوی و کروبی لنت الله علیهما را لعنت کنید."، " قالیباف مثل عمر سعد است." ، " پانزده سال است صهیونیسم برای شکاف بین روحانیت و مداحان برنامه ریزی می کند."



نمونه مداحی های معاصر



همه هستی ام حسینه، می و مستی ام حسینه، خواب هر شبم حسینه، تموم زندگیم بین النهرینه، اسم این جای قشنگ، از حرم تا به حرم، از ابوالفضل تا حسین.



چی می شه به این فاطمه یه گوشه چشم نگاه کنی، با اون نگاه فاطمی دلمو کربلا کنی، اگه می آم در خونه ات به یه امیدی می شینم، آرزو دارم که یه شب تو رو تو روضه ببینم، رومو زمین نذار بذار پاتو روی دیده ما، اگه واست زحمتی نیست الآن بیا روضه ما......
با نگاه فاطمی داری منو چوب می زنی!



جبرئيل ميگه خدا هم الان دور شش گوشه است، تو دو عالم تويي رشكم، اي شكوفه هاي اشكم، مي بينم توي خيالم، ماهي ميدون مشكم
ماهی میدون مشکم


احساس سگ عباس( ذاکر)
پر از احساسم سگ عباسم، همیشه من مست ز بوی یاسم



سگ رقیه ( ذاکر)
یه رفیق دارم که نامش حسینه، خوش آن دل که دلارامش حسینه، از آن روزی که نامش را شنیدم، بلای عشق او با جان خریدم، دل من ماهیه دریای عشقه ، وجودم آهوی صحرای عشقه، دل دیوونه خاطرخواهه او شد، اسیر زلف و روی ماه او شد... ، دل ما وحشیه آرام نمیشه، تا حسین نبینه آرام نمیشه، اگه پیش خدا باشم همیشه، دل من بی حسین راضی نمی شه، اسیر چشم و ابروی حسینم، سگ عوعو کنه کوی حسینم، خدا مدیون چشماته ابالفضل، دل من به زیر پاته ابالفضل، فقط به عشق بی بی با درد و غم می سازم، بین همه دلبرا به رقیه می نازم، شدم سگ رقیه ببینید ایهالناس، عوعو کنم همیشه به عشق عباس، شدم سگ ابالفضل ببینید ایهالناس، قلاده ام
رو بستم کنار کفن العباس، فخرم به اهل محشر حسابم با حسینه، فخرم به اهل عالم شاهم فقط حسینه


سگ حسین هستیم و عوعو می کنیم (ذاکر)
به جرم عشق و عاشقی به ما ميگن ديوونه، بذار ملامت بکنن يه خوب و بد ميمونه، دل من از روز ازل اسير يک نگاهه، حسين دوست داره مگه خاطرخواهی گناهه، ديوونه حسينم و ويروونه حسينم، خراب و مست گوشه ميخونه حسينم، عقل از سر من پريده و ديوونگی جا گرفته، حرف اگه داری با خدا بزن عقلم خدا گرفته، گفتیم اگر سگ حسین هستیم و عوعو میکنیم، بازم میگیم حرفمونو پس نمیگیریم

 
Last edited:

mlka

Ball Boy
Sep 13, 2005
134
0
#19
Insider Opinion : Back to square one.

conversation with an insider, September 20th 2009
What is your opinion on what happened at today’s sermon?

At today’s sermon there was Rafsanjani, Nateq-Nouri, S.Larijani, H.Khomeini & Dori Najafabadi on one side, Ahmadinejad, A.Khatami, Janati flanked by Shahroudi on the other side. Ejei was sitting next to Rafsanjani. Today’s show of force of Traditionalistss ws remarkable, and Coup’s side wasn’t impressive. Rafsanjani got his way. All confessions about him & his family & friends are now void & illegal, which clears the way to go for the throats of a few coup leaders. At the same time, it also voided all evidence against Mousavi, Khatami, Karroubi with regards to velvet revolution allegations. But it also renders Karroubi’s accusations void. It looks like the Leader knows his days are numbered & is back to negociating and compromises.

(see my previous twitblogs/tumblr blogs for details on earlier negociations) But isn’t it too late ?

I’m not sure who would want that. There’s going to be a lot of talks in the next few days. In light of Banisadr’s very frank message regarding Sazegara, who he deals with and what position he is seeking, all non-coup factions have to really think hard. Rafsanjani’s way might be more in the interest of the nation however, all [in the coalition] will need to reassess and wait to get details of the new shift, before they can decide whether they go with it, and they probably won’t give in without getting their issues inbedded in a deal & get some concessions. So far it looks like it would mean Rafsanjani & Nateq-Nouri keeping on doing what they do to undermine & limit Ahmadinejad, while Mousavi is allowed to slowly & orderly move his opposition, tamed & totally loyal to the regime, and make it viable for next Majlis election. Back to Square one…
My question is: What does Khamenei have to offer to the Marjas, after pushing them around for months and the Fitr disaster showing they are all against him?
 
May 12, 2007
8,093
11
#20
Insider Opinion : Back to square one.
My question is: What does Khamenei have to offer to the Marjas, after pushing them around for months and the Fitr disaster showing they are all against him?
Khamenei dosen't care about Marjas. He knows he has too come far and
people see him as criminal. He is an idiot who just think he is a greate
politition. Sepah support the akhonds who cooperate and isolate those
who don't. The day khamenei critisises Sepah he will be death.
What we are seeing today is a coupe. If people don't win this battle
Iran may face a dangerouse war with millions death. People should
see why it is so important to win this.