September 26 News / Discussion

May 12, 2007
8,093
11
#21
Zob Ahan, I don't know what SL stands for. I guess it is Majlese khebregan.
However sounds interesting. Actually in Qods day I wrote her that
the it seems like the crack down policy is over.
 
May 12, 2007
8,093
11
#23
SL = Supreme Leader = al-Burrito
OK. In Qods day we heard that Khamenei him self was leading the
unti riots police and Basij. In qods day he figure out that the election is stolen and join Rafsanjani against (AN,Janati,...).
Qlaibaf was in Sepah before. Does he have that kind of power against
those who support AN?
 
Feb 7, 2004
13,568
0
#24
مدیریت به سبک اسلامی
LOL


هشدار استاندار خراسان شمالي به مديران مجرد

"مديران مجرد در صورت عدم ازدواج عزل مي***شوند!"

استاندار خراسان شمالي به مديران مجرد هشدار داد.

به گزارش ايسنا،*** محمدحسين جهانبخش در حاشيه جلسه شوراي اداري استان افزود: بنا به آمار 97 درصد مديران استان متاهل و سه درصد آنها مجرد هستند.

وي ادامه داد: قرار نبود در استان مدير مجرد داشته باشيم كه به آنها نسبت به عدم اقدام براي ازدواج هشدار مي***دهيم.

به گزارش ايسنا، پيش***تر استاندار خراسان شمالي اعلام كرده بود كه مديران مجرد عزل مي***شوند و امضاي حكم شهردار يكي از شهرهاي استان منوط به ازدواجش شد.
 
Feb 7, 2004
13,568
0
#25

فرستنده: عضو سابق دفتر سیاسی سپاه
در انتظار رویدادهای مهم
در راس حاکمیت و قدرت باشید




همگان خوب می دانند که فرماندهان سپاه و خصوصا عزیز جعفری که بیشتر روحیه فرمانبری دارد تا فرماندهی بدون اجازه رهبری آب هم نمی خورد چه رسد به این که در این شرایط بحرانی و بدون مجوز ولی فقیه در مصاحبه ای راجع به چند شخصیت مهم و کلیدی مانند آقایان خاتمی، موسوی وموسوی خوئینی ها و ... به استناد اعترافات کذایی بازداشت شدگان مطالبی را بگوید و این افراد را متهم کند که در زمستان سال گذشته در جلسه ای برای تضعیف و محدود کردن اختیارات رهبر سنایویی را طراحی کرده بودند.

پس از این که فرمانده سپاه با چراغ سبز رهبر این مطالب را در مصاحبه خود اعلام نمود و چند روز بعد از آن رهبر در خطبه های عید فطر در حضور هاشمی رفسنجانی اعتراف زندانی ها در خصوص افرادی غیر از خودشان را فاقد حجت شرعی و غیر نافذ دانست این سخنان آب سردی بود که بر سر فرمانده سپاه ریخته شد. او که از طرفی موظف شده بود طبق دستور رهبر آن سخنان را بگوید حالا با دو چشم خود از میان دو لب رهبر مطالبی را می دید و می شنید که چیزی نبود جز بی اعتبار کردن او و انداختن بار مسئولیت سخنان بدون حجت شرعی به گردن فرمانده سپاه !

سخنان رهبر در این خصوص ضربه شدیدی به اعتبار سرلشگرجعفری وارد کرد به طوری که او را برای دفاع از خود مجبور نمود در اظهارات اخیر خود صراحتا بگوید سپاه هر کاری انجام داده است با دستور اکید رهبری بوده است!

سخنان فرمانده سپاه و اظهار احمدی نژاد در نیویورک که در مصاحبه ای گفته بود در جریانات اخیر دولت هیچ نقشی نداشته است حکایت از فاصله گیری نرم دو جریان دولت و سپاه از این مانورهای رهبر دارد .

و اما علت موضعگیری خامنه ای در نماز عید فطر مبنی بر عدم حجیت اعترافات علیه اشخاص ثالث غیر از حضور میلیونی مردم معترض در تظاهرات روز قدس به توافقی بر می گردد که بین او و هاشمی رفسنجانی و تنی چند از خیر خواهان صورت گرفته است تا حساب رهبری و نظام را از اتفاقات و جنایات صورت گرفته اخیر جدا کنند و آن را به گردن دولت و سپاه با این بهانه که خود سرانه عمل کرده اند بیندازند. توافقی که نه احمدی نژاد را خوش می آید و نه سپاه و فرماندهی آن را! بنابراین برای این که این کلاه بزرگ سر سپاه و دولت نرود احمدی نژاد و جعفری توافق کرده اند با اظهارات خود مبنی بر این که از رهبری دستور می***گرفته اند نگذارند ولی فقیه را هاشمی و گروه خیرین از اردوگاه کودتاچیان جدا کنند.

نزاع جدیدی که امروز در حال تکوین و گسترش است نزاع بین رهبری و هاشمی از یک طرف و بخشی از حاکمیت سپاه و دولت از طرف دیگر است. هاشمی و گروه خیرین با وعده به رهبر برای ادامه موجودیت و استمرار رهبری او، سعی می کنند فرمانده سپاه و احمدی نژاد را خودسر جلوه دهد. این چالش جدید حکایت از اتفاقاتی مهم در آینده ای نزدیک دارد.

هاشمی رفسنجانی رهبر را توجیه کرده است اگر بخواهد بماند چاره ای غیر از انداختن تقصیر ها به گردن احمدی نژاد و جعفری و چند تن دیگر ندارد و فرماندهی سپاه و احمدی نژاد و گروه آن ها نیز این را می دانند که جدا شدن رهبری از آن ها برایشان گران تمام خواهد شد و به همین دلیل بیش از هر زمان دیگری هاشمی در محاصره خطر جانی است.

آیا جعفری و احمدی نژاد به این آسانی حاضر می شوند با زبان خوش نقش سپر بلا را برای رهبر بازی کنند؟


(به این مقاله اضافه کنید نطق دیروز رحیم صفوی را که گفت گروهی به جای اینکه سپر بلا ی رهبری باشند پشت رهبری مخفی*** شده اند
)
 

mowj

National Team Player
May 14, 2005
4,739
0
#26
موج سبز آزادی بار دیگر منتشر می کند:

سند رسمی سرقت علمی یکی دیگر از وزرای کابینه کودتا، این بار: وزیر راه



روز گذشته سند رسمی سرقت علمی وزیر علوم دولت کودتا، کامران دانشجو را برای شما خوانندگان موج سبز آزادی منتشر کردیم. اما امروز نوبت می رسد به یک سرقت علمی دیگر توسط یک وزیر دیگر کابینه کودتا و آن شخص کسی نیست جز حمید بهبهانی، وزیر راه! بر طبق این سند و با احتساب کردان و دانشجو، سومین نمونه سرقت علمی وزرای پیشین و فعلی دولت احمدی نژاد به اثبات می رسد.



این رشته سرقت های علمی در کابینه دولت کودتا گویی سری دراز دارد و معلوم نیست قصه رسوایی‏های دولت کودتا چه وقت می‏خواهد پایان یابد و دامنه تقلب‏ها و سرقت‏های علمی‏اش به چند وزیر رسیده است. وقتی رییس کودتا به راحتی هر واقعیتی را انکار می کند و در دروغگویی و بی صداقتی از همه سبقت گرفته است نباید توقع داشت که اعضای کابینه‏ اش آدم هایی بهتر از علی کردان و کامران دانشجو باشند.
بعد از رو شدن دست کامران دانشجو توسط مجله علمی و معتبرنیچر، اینک نوبت دزدی علمی آقای حمید بهبهانی وزیر راه کابینه کودتا بود که توسط نشریه فرانسوی لیبراسیون رونمایی شده است. طبق خبر این نشریه، یک دانشمند ایرانی به استاد دانشگاهی به نام «کریستف کلارمونت» که رییس موسسه تحقیقاتی آکادمی ناوال نیز هست ایمیل زده و در آن نشان داده که چگونه آقای بهبهانی قسمت‏هایی از مقاله‏های «کریستف کلارمونت» و همکاران چینی و یک همکار کانادیی او به نام «جری فوربز» را بدون ذکر منبع کاملا کپی برداری کرده است. لازم به توضیح است که مقاله‏های یاد شده در سال‏های 2002و2003 و 2004 منتشر شده‏اند.جناب حمید بهبهانی همراه با دو نفر ایرانی دیگر به نام‏های حسن زیاری و محمد خبیری قسمت هایی از مقاله‏های محققان نامبرده را کپی‏برداری کرده و مقاله‏ای به نام خود در سال 2006 و در مجله‏ای لیتوانیایی متعلق به «دانشگاه فنی ویلنیوس» منتشر کرده است.
قسمت هایی که در دو نسخه اصلی و تقلبی مقاله در زیر با رنگ دیگری برجسته شده است، کپی برداری های جناب آقای بهبهانی از آثار علمی دیگران بدون ذکر مرجع را به خوبی نشان می دهد. موج سبز آزادی تنها دو نمونه از سرقت علمی وزیر راه را جهت آگاهی مخاطبان در پی می آورد. علاقمندان به مشاهده کلیه موارد تخلف و تقلب در این مقاله می توانند به اینجا مراجعه کنند
 
Feb 7, 2004
13,568
0
#27
به سوی فاجعه ای دوباره می رویم؟
خوش خیالی ها و جاه طلبی ها
جنگ ویرانگر 8 ساله را موجب شد

هفته دفاع مقدس، با ستایش جنگ آغاز شد و ادامه دارد. احمد جنتی در نماز دیروز تهران 8 سال جنگ با عراق را یک نعمت اعلام کرد. هفته پیش از آن سید احمد خاتمی تلویحا از هاشمی رفسنجانی انتقاد کرد که از آغاز جنگی دوباره درایران بیم دارد و به همین دلیل از خط امام و رهبری خارج شده است!

رویدادهای دو روز گذشته در سازمان ملل که پرونده اتمی ایران را وارد مرحله ای نوین کرد و سخنان رهبر با اعضای مجلس خبرگان که یک روز پیش تر از رویدادهای سازمان ملل ایراد شد و در آن شجاعتی را ستود که همگی بوی جنگ می دهد.

این مجموعه، نگاهی به گذشته ای که جنگ ایران و عراق را شعله ور ساخت ضروری است. آنچه می خوانید خلاصه گزارشی است که درباره آغاز جنگ و عراق در وبلاگ "سهرابستان" منتشر شده است:



شعار صدور انقلاب، و تکرار تهدید بر علیه عربستان سعودی و اردن و عراق و مصر و ابراز علنی اینکه شاه حسین و ملک فهد و صدام و انورسادات باید بروند و حمایت بی پروا از گروههای تروریستی در خاک کشورهای عربی، جهان عرب را با این واقعیت تلخ مواجه کرد که هدف اول انقلابیون نوپای ایران، درهم کوبیدن رژیم های کشورهای مسلمان عرب و برپایی حکومت اسلامی در آنها و ایجاد یک اتحاد اسلامی بزرگ است. عراق بدلیل هم مرز بودن، نزدیکترین هدف بود و بیشترین تحریکات نیز بر علیه عراق صورت می گرفت، سلاح و مواد منفجره برای شیعیان تندرو و کردهای عراق ارسال می گردید و دستورالعمل آنها سقوط صدام بود. در چند کشور دیگر عربی از جمله عربستان سعودی و یمن، واحدهای ترور آموزش دیده و تجهیز شده در ایران بهمراه اسلحه و مواد منفجره دستگیر شدند. واحد نهضتهای آزادیبخش سپاه مسئولیت اعزام این گروهها را بر عهده داشت.
کشورهای عربی و در رأس آنها عراق برایشان مسجل شد که هدف حکومت ایران چیست و همگی پشت سر صدام متحد شدند تا با این خطر بزرگ مقابله کنند. سید محمود دعایی سفیر ایران در عراق بود، هم او بارها با مقامات مختلف نظام در خصوص رفتار اشتباهشان در قبال عراق صحبت کرد و هر بار با پیغام های گلایه مندانه دولت عراق به تهران می آمد و این پیامها را منتقل می کرد. سه ماه قبل از شروع جنگ، صدام بطور جدی پیغام فرستاد که آماده سفر به تهران و حل اختلافات است ولی تحمل وضعیت موجود را نداشته و در صورت ادامه رفتارهای حکومت ایران، وارد جنگ خواهد شد. شرح این موضوع در خاطرات مهندس بازرگان آمده است: «روزی در سال 1359 از شورای انقلاب از من خواستند برای مشورت در مسئله مهمی در جلسه شورا شرکت ‏کنم. وقتی به جلسه رفتم دیدم آقای دعائی سفیر ایران در عراق نیز در جلسه حضور دارد. گفتند آقای دعایی ‏گزارشی دارند. آقای دعایی بیان کرد که در ماههای اخیر هر چند وقت یکبار و گاهی هرهفته مرا به ‏وزارت امور خارجه احضار و با ارائه مدارکی به دخالتها و کوشش ایران برای اخلال و آشفتگی در عراق ‏اعتراض می نمایند و من توضیح میدهم که اینها کار دولت ایران نیست و گروههای خودسرند که دنبال قدرت ‏نمایی هستند و نظایر این نوع استدلالها برای رفع اعتراض. اما هفته گذشته صدام حسین مرا احضار کرد و پس از ‏بیان اعتراض شدید به دخالتها و اخلالها گفت این وضع برای من قابل تحمل نیست. شما بروید تهران و به آقای ‏خمینی بگویید من اولین دولتی بودم که جمهوری اسلامی را به رسمیت شناختم و اگر اجازه بدهند من (صدام) ‏خودم شخصا به ایران می آیم تا با مذاکره اختلافاتمان را حل کنیم، اگر مایل نیستند با من مذاکره کنند، من یک هیئت ‏عالیرتبه به ایران می فرستم و یا دولت ایران یک هیئت عالی برای مذاکره به عراق بفرستد تا اختلافات فیمابین حل ‏شود زیرا ادامه این وضع برای من قابل تحمل نیست و من برای خاتمه دادن به این وضع به ایران حمله نظامی ‏خواهم کرد. سپس آقای دعائی تاکید کرد که این آدمی است که حمله خواهد کرد.‏»
شورای انقلاب تصمیم میگیرد که آقای دعایی به اتفاق آقای مهندس بازرگان و آقای دکتر بهشتی برای بیان ماجرا ‏و تعین تکلیف به دیدار رهبر انقلاب بروند. در این دیدار ابتدا آقای دعایی شرح کامل ماجرا ونهایتا تهدید صدام را ‏بیان می کند رهبر انقلاب در پاسخ می گوید «محلش نگذارید.» سپس آقای مهندس بازرگان به استدلال می پردازد ‏که باید توجه کرد که امروزه موقعیت ما به علت اعمال تندی که شده ومواضع تندتری که اتخاذ گردیده است در ‏بین ملل جهان چندان مطلوب نیست و اگر گرفتار جنگ شویم کسی از ما حمایت نخواهد کرد بلکه از طرف مقابل ‏ما حمایت خواهند کرد. ازاین گذشته ارتش به علت اعدام بسیاری از فرماندهان عالی و درجات پائین تر و ‏اهانت های بسیاری که به ارتش و ارتشیان از افراد وگروههای مختلف شده ومی شود وضع بسیار نامناسبی دارد ‏وبکلی فاقد روحیه لازم است. همچنین تسلیحات نظامی ما عمدتا آمریکایی است و با مشکلات میان دو کشور، ‏دیگر دسترسی به لوازم یدکی مشکل و شاید غیر ممکن باشد. براینها باید اضافه کرد که جهان غرب و حتی کشور ‏های عربی محال است بگذارند ما پیروز شویم. بنا بر این باید از وقوع جنگ جلو گیری کنیم. رهبر انقلاب در ‏پاسخ می گوید «گفتم محلش نگذارید.» مجددا آقای دکتر بهشتی شروع به استدلال می کند اما آیت الله خمینی تا سخن او ‏پایان گیرد تحمل نکرده واز جایش برمی خیزد و برای بار سوم تکرار می کند که «گفتم محلش نگذارید» و بطرف اندرونی حرکت می کند . افراد حاضر در جلسه به شورای ‏انقلاب بر می گردند و آقای دعایی بسیار ناراحت بوده در حالیکه گریه می کرده می گوید به خدا قسم او (صدام) ‏حمله خواهد کرد. هیچکس کاری نمی تواند بکند و چند ماه بعد عراق به ایران غافلگیرانه حمله می کند.‏

در بخش نظامی نیز فرماندهان سپاه در غرب کشور از حدود شش ماه قبل از آغاز جنگ، از تحرکات مرزی ارتش عراق گزارش داده و این گزارشات حدود 2 ماه قبل از شروع جنگ اوج گرفته و سبب نگرانی این فرماندهان می شود، ولی مسئولین عالی کشور همواره در مقابل این گزارشات احتمال حمله عراق به ایران را رد می کنند. توپخانه ارتش عراق یکماه قبل آغاز جنگ شروع به شلیک بداخل خاک ایران با گلوله های فسفری و ثبت مختصات اهداف مهم می نماید و دیگر برای هیچکدام از فرماندهان نظامی شکی باقی نمی ماند که حمله ارتش عراق قریب الوقوع است. متأسفانه در تهران هیچ کسی حاضر به اهمیت دادن به موضوع نیست و نیروهای نظامی در سردرگمی کامل به نظاره می نشینند تا سرانجام حمله ارتش عراق شروع شود.

مسئولین حکومت جمهوری اسلامی نه از نظر سیاسی کوچکترین اقدامی برای تنش زدائی بین دو کشور و جلوگیری از بروز جنگ انجام دادند و نه اینکه ضرورت دیدند تا با تقویت نیروهای نظامی در مرز، مانع از غافلگیری و پیشروی ارتش عراق در صورت بروز جنگ شوند.عراق آغازگر جنگ و تجاوز کننده به خاک ایران بوده و همه کشورهای دنیا به این واقعیت اذعان دارند، ولی اینکه صدام آغازگز جنگ بوده به هیچ روی از مسئولیت حاکمین جمهوری اسلامی در جلوگیری از بروز این فاجعه کم نمی کند. اگر بجای برخورد متکبرانه و مغرور بودن بی دلیل، و تحلیل غلط وضعیت، با گشودن باب مذاکره با دولت عراق و صرفنظر کردن از تلاش برای سرنگونی صدام، رژیم بعثی را از توسل به خشونت و جنگ باز می داشتند، می توانستند از کشته شدن صدها هزار نفر در جنگی 8 ساله و خانمانسوز جلوگیری نمایند.

بزرگترین دروغی که حکومت در این سالها بر آن تأکید دارد، حمله غافلگیرانه و ناگهانی ارتش عراق به خاک ایران است، تا به این ترتیب با ناگهانی جلوه دادن شروع جنگ و حذف 6 ماه هشدار و اخطار قبل از شروع جنگ، زمینه هر گونه سئوالی در ذهن مردم در خصوص دلایل عدم اقدام بموقع برای جلوگیری از شروع جنگ را از بین ببرد. حکومت طوری وانمود می کند که به یکباره با بمباران فرودگاههای کشور و حمله زمینی ارتش عراق، متوجه شروع جنگ شده است و این یعنی بازی با شعور مردم. آیا ارتش عراق هزاران دستگاه تانک و توپ و چهارصد هزار نیرو و تجهیزات و ملزومات این ارتش عظیم را یکشبه به مرز ایران منتقل و جنگ را آغاز نموده است؟ با وجود اینهمه پاسگاهها و دیده بانهای مرزی آیا هیچ گزارشی از این نقل و انتقال وسیع نیرو و ادوات زرهی و جنگی ارتش عراق گزارش نشده است؟ حکومت ایران چرا علیرغم اینهمه هشدار و اخطار، هیچگونه تلاش سیاسی برای مهار اوضاع و آرام کردن بحران و جلوگیری از وقوع جنگ نکرده است؟

http://sohrabestann.blogspot.com/

 

mlka

Ball Boy
Sep 13, 2005
134
0
#28
I hope what the "insider" writes is true but up to now, not a lot of what he has wrote has materalised......heres hoping
 
Feb 7, 2004
13,568
0
#30
دانشگاه های دولتی
می روند زیر چتر سپاه پاسداران

طبق اخباری که دریافت کرده ام دولت می خواهد اقدام به واگذاری بعضی دانشگاه های سراسری بخصوص دانشگاههای غیرانتفاعی به سپاه بکند! قرار است شهریه ای سنگینی از دانشجویان برای ثبت نام بگیرند و مستقیما به حساب مالی سپاه واریز می شود. در اقدامی دیگردر بسیاری از دانشگاه های دولتی ریاست دانشگاه ها تغییر پیدا کرده اند و بطور اخص رؤسایی امنیتی و اطلاعاتی و دارای سوابق سپاهی و بسیجی جایگزین شده اند .


 

mowj

National Team Player
May 14, 2005
4,739
0
#31
Insider Opinion : Rafsanjani plan : working draft

as reported to me by an insider, September 26, 2009

Seems that Rafsanjani has brought some sense to SL again. Our sources tell us the atmosphere between the two is relaxed & very positive.

Working draft of explanation of election-disaster so far: AN, Elements of Gov, Judiciary & IRGC acted on their own in an attempt to weaken foundations of IRI & discredit SL by making ppl believe tht crackdown/inhumane acts were ordered by SL.Their goal was seizeof power, supported by foreign&domestic subversive elements that great Imam Khomeini had warned us about. There are high ranking official Clerics among the conspirators. A full investigation will be conducted by Military/Judicial tribunal to identify all elements involved, so that they can be removed from positions & tried for treason & subversive activities… Net result: AN, IRGC & Circle step down/fired. SL remains. R takes over State Affairs & a “caretaker” Government will be installed. Temp Gov has a mandate of only 12 months, within which it has to hold new presidential elections. SL will retire thereafter with all honors.

On the other side, Janati, AN&Jafari are trying to counter R, threatening to disclose that SL is behind all. They are not going to surrender easily.Their efforts are directed at physically getting rid of R before his rescue plan is announced&endorsed.

If I read it right, the transitional Government will be a complete Conservative Coalition, leaving NeoCons & Green to fight it out at the election booth. This is the best that can happen to Iran.

Qods day changed everything. SL realized that Sarollah Intel is completely false & that NatSecPanel’s assessment was accurate. SL ordrd stand down of all forces on Qod’s day & witnessed how coup forces defied his direct orders, attacked&arrested people.
Keep in mind everything is conditional, things “will” happen IF plan is adopted.


Absolutely not, more of a fancy and dillusional about Rafsanjani or his power within the system. This is what Vali Vaghih told his Khobregan cheerleaders (2 days ago).


هشدار مجدد آیت الله خامنه ای به “خواص”: مخالفان تلاش دارند در “رای بی سابقه” احمدی نژاد تردید کنند
۰۳ مهر ۱۳۸۸, ساعت ۱:۳۶ بعد از ظهر
آیت الله خامنه ای در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری با او، که با حضور هاشمی رفسنجانی، رئیس این مجلس همراه بود، "سکوت و کنار کشیدن نخبگان و خواص" را کمک به فتنه دانسته و هشدار داد همه و به خصوص خواص باید مراقب باشند تا با اقدامات و یا اظهارات خود، تکمیل کننده طراحی و اهداف معارضان نظام نباشند

That insider report means total collapse of not only AN's government but the entire regim.
As any other dictator and despot it is people who will decide dictator's fate at a final show down that wont be long and as it being chnated
Death to dictator.
 
Last edited:
Feb 7, 2004
13,568
0
#33
اهدای نشان گاو زرین از سوی رهبر انقلاب به محمود احمدی***نژاد



به دنبال سفر موفقیت آمیز احمدی***نژاد به نیو یورک که با دستاوردهای معنوی فراوانی*** از جمله تشرف صدها میز و صندلی به دین مبین اسلام همراه بود مقام معظم رهبری نشان گاو زرین را به محمود احمدی***نژاد اهدا نمودند.

ابتدا قرار بود به پیشنهاد عوضعلی کردان نشان سگ*** سرمه***ای به قدردانی از وفاداری احمدی***نژاد به معظم له به وی داده شود.

اما به دنبال مصاحبه احمدی***نژاد با لری کینگ و سوالات نغزی که او در پاسخ به پرسش***های این عنصر مشکوک ارایه داد آیت الله خامنه***ای مصمم شدند به این طریق از رئیس جمهور فهیم و مردمی قدردانی کنند.

گفتنی است در لبیک به انتقاد مقام معظم رهبری از علوم انسانی*** اعضای کابینه تصمیم گرفته اند به ترویج فرهنگ حیوانات پرداخته و از این راه به اندیشه***های ناب مقام معظم رهبری جامه عمل بپوشانند.

هم اکنون برای عملیاتی کردن رهنمودهای اخیر رهبر انقلاب تیمی متشکل از احمد خاتمی، آیت الله جنتی، حسین شریعتمداری، غلامحسین الهام و محسنی اژه***ای تشکیل شده است و هریک از این افراد مسئول گسترش فرهنگ گونه خاصی*** از جانوران می***باشد.

در جلسه اخیر هیٔات دولت تصویب شد که تا پایان دوره دوم ریاست جمهوری احمدی***نژاد اصول انسانی*** به طور کامل از روابط بین اعضای دولت حذف و روابط و اصطلاحات حیوانی جایگزین آن شود
 

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,481
2,233
#34
Zob Ahan, I don't know what SL stands for. I guess it is Majlese khebregan.
However sounds interesting. Actually in Qods day I wrote her that
the it seems like the crack down policy is over.
DS jan I wouldn't take his inside stories too seriously since he was wrong on Sadeh Larijani et al. The only reason I posted it is because it sort of was saying what Die Zeit was saying which is pretty credible in Germany. Oh and yes SL is Supreme Leader as Roozbeh said.
 

zoozanagheh

Bench Warmer
Feb 6, 2005
2,327
304
#35


آب پاکی روی دستان هاشمی



صدرا سبزینه

بدنبال رویدادهای اخیر پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران و ایجاد یک شکاف بزرگ سیاسی میان هاشمی رفسنجانی و رهبری جمهوری اسلامی، برخی از ناظران پیش بینی می کردند هاشمی رفسنجانی همچنان یک شخصیت با نفوذ در نظام جمهوری اسلامی است و قادر است تا آبروی ریخته شده ولایت فقیه را بازگرداند و فضای کشور را آرام کند اما گویی مخالفان قسم خورده هاشمی که وی را همچون بوکسوری شکست خورده در گوشه رینگ می بینند حاضر نیستند هیچ گونه فرجه ای را برای ایستادن دوباره به وی دهند. بسیاری خطبه های نماز عید فطر آیت الله خامنه ای را نوعی نرمش و عقب نشینی توصیف کردند و برخی از ناظران خوش بین نیز این عقب نشینی را تحت تاثیر حضور سبزها تحلیل نمودند اما بیانیه پایانی مجلس خبرگان رهبری که در غیاب رییس آن یعنی هاشمی رفسنجانی قرائت شد بخوبی نشان داد که دلیل خطبه های حکیمانه! چه بوده است.

مجلس خبرگان رهبری گرچه خنثی ترین و منفعلترین نهاد تصمیم گیری در ایران است اما پس از مرگ آیت الله مشکینی رییس چندین دوره ای این مجلس و جانشینی هاشمی رفسنجانی دراین جایگاه که در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد روی داد این مجلس را در جایگاه ویژه ای نزد تحلیلگران قرار داد. این جایگاه از آنجا حادث شد نزاع سختی میان روحانیون حامی احمدی نژاد و خبرگان حامی هاشمی بر سر تصاحب کرسی ریاست روی داد و بسیاری از اعضای هوادار احمدی نژاد و در راس آنها احمد جنتی و محمد یزدی تلاش بسیاری را برای انصراف هاشمی بکار بستند اما علیرغم همه این تلاشها هاشمی رفسنجانی موفق شد با آرای اکثریت این مجلس ریاست آن در دست گیرد. این پیروزی پس از شکست سنگین هاشمی از احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری برای وی فرصت تازه ای بود تا جایگاه خود بار دیگر در ساخت قدرت در ایران بازسازی کند. از این رو بار دیگر همه توجهات به هاشمی جلب شد. اما آیا وی با بدست آوردن این جایگاه می توانست به آیت الله خامنه ای فشار وارد کند و اختیارات وی را محدود سازد؟ آیا این جایگاه جدید منجر بدان می گردید که احمدی نژاد قدری مهار شود و در نهایت آیا هاشمی می توانست با بدست آوردن این جایگاه مجلس خبرگان را از مجلسی منفعل به مجلس فعال تبدیل نماید؟

برگزاری نشست سالانه این مجلس پس از حوادث اخیر و انتشار بیانیه پایانی آن نشان داد که پاسخ این پرسشها منفی است. این بیانیه نه تنها جایگاه رهبری آیت الله خامنه ای را باردیگر تثبیت کرد بلکه بر مشروعیت دولت احمدی نژاد نیز صحه گذاشت و نتیجه آن شد که هاشمی رفسنجانی تنها با عدم شرکت در نشست پایانی توانست اعتراض خود را به محتوای این بیانیه اعلام کند. در واقع آیت الله خامنه ای با اظهارات نرمترش در روز عید فطر درصدد بود تا فضای اجلاس خبرگان را تلطیف کند و دست هوادارانش را برای تهیه بیانیه ای پر از تملق باز گذارد.

این اجلاس به خوبی نشان داد که مجلس خبرگان نیز علیرغم وجود مخالفانی درآن نه تنها قادر نیست در مقابل تردیدهایی که نسبت به شایستگی آیت الله خامنه ای برای رهبری پس از انتخابات ریاست جمهوری به وجود آمده اقدامی به عمل آورد بلکه نسبت به نقد شرایط روز کاملا در عجز است. از این رو طرحی نیز که هاشمی رفسنجانی قصددارد با وساطت علی اکبر ناطق نوری و مهدوی کنی اجرا نماید نیز با این رخداد جدید طرحی ابتر و غیر قابل اجرا خواهد بود. این رویداد نشان داد که کلیه تلاشها برای خارج کردن نظام جمهوری اسلامی از یک بن بست جدی شکست خورده است و یکی از طرفین دعوا ناگزیر به حذف از صحنه سیاسی کشور هستند. اما کدامیک از این دو جریان صحنه سیاست را ترک خواهد گفت؟

بنظر می رسد که این اصلاح طلبان هستند که در کوتاه مدت صحنه سیاست را ترک خواهند گفت. اقداماتی چون بازداشت سران اصلاح طلب و یا حمله محتمل اسرائیل به تاسیسات هسته ای ایران که احمدی نژاد پیش زمینه های آن را فراهم کرده است می تواند زمینه مناسبی برای حذف کامل اصلاح طلبان باشد اما در بلند مدت نهایتا این جریان آیت الله خامنه ای است که برای همیشه از صحنه سیاست حذف خواهد شد. اقداماتی که در گوشه و کنار جهان و در همسایگی ما رخ داده است به خوبی می تواند سرنوشت این جریان را پیش بینی کند.برخلاف تلقی بسیاری که معتقدند این جریان در تلاش است تا با حذف مخالفان با دنیای غرب معامله کند و جایگاه خویش را تثبیت سازد باید گفت که دنیای غرب و کشورهای پیشرفته نمی توانند با چنین دولتی معامله کنند و چنین خطای فاحشی را مرتکب شوند زیرا این خطا را یکبار با دولت طالبان در افغانستان آزموده اند. غرب بخوبی می داند که دستیابی دولت احمدی نژاد به فن آوری تولید سلاح هسته ای حتی اگر یک احتمال ضعیف هم باشد به مثابه دستیابی کلیه شبکه های تروریستی به سلاح هسته ای است و در چنین شرایطی دیگر جهان خواب خوشی نخواهد داشت. از این رو تمام توان خود را بکار خواهند بست تا مانع تداوم چنین دولتی شوند. از این رو این فشارها که می تواند جنبه های اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی داشته باشد کمر دولت احمدی نژاد را خواهد شکست و فضای جدیدی را باز خواهد نمود. بدیهی است کسانی که سر آشتی با جهان و حتی مردم خویش را ندارند محکوم به فنا هستند. اما آیا با حذف این جریان حکومت دینی در ایران تداوم می یابد و جمهوری اسلامی همچنان پابرجا خواهد بود؟ پاسخ به این پرسشها را در مجالی دیگر خواهیم داد.

منبع: جرس
 

YePaDoPa

Elite Member
Oct 30, 2002
3,160
147
#36
[ame="http://www.youtube.com/watch?v=wVQznt19OTE"]YouTube - IRANIAN GIRL PUNCHED BY ISLAMIC REGIME - WIN TV . NEW YORK -[/ame]
 
Feb 7, 2004
13,568
0
#37
خشم و سوزش كيهان از حضور گسترده ايرانيان در نيويورك: هيچكس نبود، فقط چمن سبز بود!

كيهان یکشنبه ۵ مهر- جنبش سبز يا چمن سبز؟! (خبر ويژه)


تقلاي چندماهه گروهك هاي ضدانقلاب و گروه هاي صهيونيستي براي راه اندازي ميتينگ عليه سفر رئيس جمهور اسلامي ايران به نيويورك، با ناكامي مطلق همراه شد. با وجود هزينه هاي گزاف و فراخوان عناصر ضدانقلاب از سراسر آمريكا و حتي كانادا و برخي كشورهاي اروپايي، نيويورك شاهد تجمعات چند ده نفره ضد انقلاب بود.به گزارش راديو زمانه در اين تجمع، «سبزها، چريك هاي فدايي خلق، مجاهدين ]منافقين[ و سلطنت طلب ها حضور داشتند و شعارهايي چون «نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران» سر دادند.» براساس اين گزارش «تعدادي از يهوديان مقيم نيويورك نيز در جمعيت به چشم مي خوردند». در اين تجمع كه با حضور عناصري چون رضا براهني، علي اكبر موسوي خوئيني، محسن سازگارا، عبدالكريم لاهيجي (معروف به كريم بغدادي)، منصور فرهنگ، مهرانگيز كار، شهرنوش پارسي پور، علي افشاري و... برگزار شد، سوسن ديهيم و آرش سبحاني به خواندن ترانه و نواختن موزيك پرداختند. سبحاني در تجمع مذكور سرود آفتابكاران چريك هاي فدايي خلق را با تغيير نام (سر اومد زمستون) خواند. اما برخلاف گزارش راديو زمانه و عكس هاي منتشره از حاضران ( با قيافه هاي نيمه عريان و لمپن) سايت نوروز ادعا كرد حاضران شعار يا حسين ميرحسين سر داده اند!! 2 كاميون هم با بيل بوردهاي نصب شده روي آن از سوي كمپين حقوق بشر وابسته به هادي قائمي اجاره شده بودند تا در محوطه تجمع تردد كنند. بنابر اخبار منتشره در رسانه هاي خارجي، قائمي از جمله مرتبطين با پروژه هاي سازمان سياست كه 500 هزار دلار از سازمان هاي آمريكايي پول دريافت كرده است. با حسابي سرانگشتي مي توان پي برد كه غير از خرج اجاره 2كاميون و بيل بوردها، بقيه پول ها... خور شده باشد.ناكامي ضد انقلاب در راه اندازي تجمع ياد شده به اندازه اي بود كه رسانه هاي خارجي و مخصوصا شبكه هاي تلويزيوني صداي آمريكا، بي بي سي برخلاف وعده هاي قبلي براي پوشش گسترده!! اين تجمع، به پخش چند تصوير بسنده كردند كه بيشتر از افراد سبزپوش، نشان دهنده چمن سبز محل تجمع بود.​
 

Attachments

Feb 7, 2004
13,568
0
#38
یکشنبه ۵ مهر ۱۳۸۸
مصاحبه با خانواده های خانجانی، سحرخیز، آقایی، میردامادی و شهیدی
مرتضوی فقط
در ظاهر از دادستانی تهران رفته

فرشته قاضي

با گذشت 105 روز از انتخابات بحث انگیز 22 خرداد و بازداشت انبوه فعالان سیاسی و مطبوعاتی، بسیاری از بازداشت شدگان همچنان در زندان و تحت فشارهای شدید روحی و جسمی قرار دارند. برخی از این فعالان سیاسی و مطبوعاتی با وجود اتمام بازجویی هایشان همچنان در سلول انفرادی و به حالت بلاتکلیف نگهداری می شوند و قرار وثیقه و آزادی برخی دیگر صادر شده اما همچنان از آزادی آنان ممانعت به عمل می آید. "روز" در گفتگو با خانوده های بازداشت شدگان، آخرین وضعیت این فعالان سیاسی و مطبوعاتی را جویا شده است.



تمدید قرار بازداشت خانجانی توسط قاضی مرتضوی

جهانخش خانجانی، مدیر تبلیغات و اطلاع رسانی ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی، از 104 روز پیش همچنان در سلول انفرادی است و از نظر جسمی در شرایط بدی به سر می برد. خانم زهرا محمدی، همسر جهانبخش خانجانی، در گفتگو با "روز" با اشاره به وضعیت جسمانی نامساعد و وخیم همسرش گفت: دوشنبه هفته پیش ما ملاقات کابینی داشتیم و از آن روز از ایشان بی خبر هستم و با توجه به شرایط جسمی ایشان به شدت نگران هستم.

وی یادآور شد: آقای خانجانی، در جبهه از ناحیه مهره های کمر آسیب شدید دیده بودند و پس از آن دریک سانحه سقوط هلی کوپتر گردن و مهره های کمرشان مجددا آسیب دیده است و همیشه تحت نظر پزشک بودند و به طور مداوم باید فیزیوتراپی انجام میدادند اما اکنون در زندان و در سلول انفرادی این مشکلات جسمانی ایشان به خاطر شرایط زندان تشدید شده به طوریکه در آخرین ملاقات حضوری که با ایشان داشتیم ایشان قدرت جابجایی صندلی برای نشستن را نداشت و وقتی میخواست صندلی را جابجا کند به شدت بر زمین افتاد.

به گفته خانم محمدی، همسرش از 104 روزی که در بازداشت به سر می برد، فقط 12 روز در انفرادی نبوده و در سلولی با یک نفر دیگر هم سلول بوده است. همسر آقای خانجانی توضیح داد: همسرم را از سلول انفرادی به سلولی دو نفره منتقل کرده بودند اما بعد از تغییر و تحولات وزارت اطلاعات، مجددا بعد از 12 روز ایشان را به سلول انفرادی منتقل کردند.

وی با بیان اینکه، قرار وثیقه برای آقای خانجانی صادر شده بود و قرار بود این فعال سیاسی آزاد شود، گفت: قرار بود دو هفته پیش آقای خانجانی را به دادگاه بیاورند و قرار وثیقه هم صادر شده بود تا بعد از این جلسه دادگاه که گفته بودند غیرعلنی خواهد بود، او را با وثیقه آزاد کنند اما به دادگاه نیاوردند و گفتند که قرار بازداشت ایشان تمدید شده است. وقتی پی گیری کردیم گفتند که قاضی مرتضوی، قرار بازداشت ایشان را تمدید کرده است. این نشان میدهد که قاضی

مرتضوی ظاهرا از دادستانی تهران رفته اما در عمل نه، چرا که اگر غیر از این بود، دو هفته پیش چگونه قرار بازداشت آقای خانجانی را تمدید کرده است.

به گفته وی، آقای خانجانی در ملاقات با خانواده اش از وضعیت وخیم جسمانی خود شکایت کرده است.

خانم محمدی با بیان اینکه آقایان به چیزهایی که میخواهند نرسیده اند تاکید کرد: آقای خانجانی را با آن شرایط جسمی نگه داشته اند تا او را بشکنند و آنچه را که میخواهند او بپذیرد و آقای خانجانی به شدت تحت فشار است.

همسر آقای خانجانی با تاکید بر اینکه قصد مصاحبه نداشته افزود: ما این مدت سعی کردیم در سکوت قضیه را پی گیری کنیم اما متاسفانه هیچ جوابی نگرفته ایم و وضعیت آقای خانجانی بدتر هم شده است لذا چاره ای جز مصاحبه نداریم و اگر تا چند روز دیگر وضعیت ایشان مشخص نشود و ایشان را با آن وضع جسمی، همچنان در زندان و در سلول انفرادی نگه دارند ما چاره ای نخواهیم داشت جز اینکه مصاحبه کنیم و همه چیز را اعلام کنیم.

خانم محمدی درباره اتهامات همسرش گفت: مثل بقیه بازداشت شدگان اتهاماتی چون تحریک برای شرکت در اغتشاشات را به آقای خانجانی نسبت داده اند این در حالی است که ایشان یک روز بعد از انتخابات بازداشت شده و اصلا از وقایع بیرون خبری ندارد که چه اتفاقاتی افتاده است.

وی افزود: سخنرانی آقای خانجانی علیه محمود احمدی نژاد از موراد اتهامی ایشان است و این در حالی است که آقای احمدی نژاد در سازمان ملل ادعا می کند که انتقاد از او آزاد است اما نمی گوید که بعد از انتقاد چه بلایی سر افراد می آورند

منتظر آزادی نباشید

عیسی سحرخیز، روزنامه نگار منتقد حکومت ایران، به خانواده اش گفته است که منتظر آزادی او نباشند. خانواده این روزنامه نگار که دوشنبه هفته پیش با او ملاقات کرده اند به "روز" گفتند که آقای سحرخیز با یک زندانی اهل کشور کویت در یک سلول به سر می برد.

مهدی سحرخیز، فرزند این روزنامه نگار سرشناس در گفتگو با "روز" گفت که وضع روحی پدرش خوب است ولی از نظر جسمی نیز مشکل دنده اش که هنگام بازداشت و توسط ماموران دادستانی شکسته، همچنان به قوت خود باقی است.

وی به نقل از مادرش گفت: به آقای سحرخیز گفتیم که هشتاد و چند روز است بازداشت هستی و او در پاسخ گفت که به احتمال زیاد به مدت طولانی در اینجا خواهم بود و منتظر آزادی من نباشید و ممکن است این مدت به هشتصد و چند روز هم برسد.

به گفته خانواده سحرخیز، بازجویی های او مدت هاست که پایان یافته و او همچنان بلاتکلیف در زندان به سر می برد

فرزند آقای سحرخیز گفت: به گفته پدرم به طور مداوم سلول ایشان را عوض می کنند و هر روز با فرد جدیدی هم سلول می شود.

او با بیان اینکه به اقای سحرخیز اجازه تماس تلفنی داده نمی شود افزود: به مادرم گفته بودند باید کارت تلفن بیاورید تا آقای سحرخیز بتواند تماس بگیرد و مادرم کارت تلفن برده و تحویل داده اما همچنان از تماس تلفنی ایشان جلوگیری می

کنند و غیر از دو تماسی که روزهای ابتدایی بازداشت گرفته هیچ تماسی ندارد و ملاقات ها هم یا به صورت کابینی است و یا در حضور بازجوی پدرم صورت می گیرد.

پسر آقای سحرخیز همجنین خبر داد که پدرش از اخبار وقایع بیرون از زندان از طریق تلویزیونی که در اختیار او قرار داده اند مطلع می شود.

هدایت الله آقایی در انتظار صدور حکم

هدایت الله آقایی، عضو حزب کارگزاران سازندگی منتظر صدور حکم است. همسر این فعال سیاسی به "روز" گفت: گفته اند احتمالا در این هفته حکم ایشان را صادر خواهند کرد و ما منتظر صدور حکم هستیم تا بتوانیم ایشان را با قرار وثیقه از زندان خارج کنیم.

وی که 12 روز پیش با همسرش در زندان اوین ملاقات داشته افزود: آقای آقایی از وقایع خارج از زندان کاملا بی خبر هستند و اکنون با آقای عبدالله مومنی و شهاب الدین طباطبایی در یک سلول به سر می برند.

میردامادی همچنان در انفرادی

بازجویی های محسن میردامادی، دبیرکل جبهه مشارکت نیز دو ماه است که به پایان رسیده است. خانم مجردی، همسر آقای میردامادی در این باره به "روز" گفت بازجویی های ایشان به پایان رسیده اما همچنان در سلول انفرادی و در وضعیت بلاتکلیف به سر می برد.

وی افزود: آقای میردامادی و آقایان رمضان زاده و صفایی فراهانی از یک ماه پیش، هفته ای یکبار تماس می گیرند و غیر از آقای نبوی و آقای تاج زاده که تاکنون فقط یک ملاقات داشته اند، آقای میردامادی و سایر فعالان سیاسی تا کنون دو ملاقات با همسران خود داشته اند.

خانم میردامادی که پسرش نیز از هفته پیش بازداشت شده است گفت: پسرم روز سه شنبه تماس گرفت و خبر داد که در زندان اوین به سر می برد و از آن موقع خبری از او نداریم.

هنگامه شهیدی امیدوار است

از سوی دیگرخانواده هنگامه شهیدی نیز هفته گذشته با او ملاقات کرده اند. مادر این روزنامه نگار وضع روحی و جسمی فرزندش را خوب توصیف کرده و به "روز" گفت: خوشبختانه تماس های تلفنی هنگامه زیاد شده و در ملاقاتی که داشتیم خیلی امیدوار بود و می گفت ظرف چند روز آینده آزاد خواهد شد.

مادر هنگامه شهیدی ابراز امیدواری کرد این روزنامه نگار طی همین هفته آزاد شود.

سعید لیلاز، روزنامه نگار و تحلیل گر اقتصادی نیز همچنان در سلول انفرادی به سر می برد و علیرغم صدور قرار وثیقه توسط قاضی پرونده از آزادی او ممانعت به عمل آمده است. به گفته همسر آقای لیلاز، دادستان پیشین تهران قبل از تحویل پست خود، قرار بازداشت این روزنامه نگار را برای دو ماه دیگر تمدید کرده است.

خانم لیلاز در این زمینه با روزنامه سرمایه گفته است که تمدید مدت بازداشت لیلاز در شرایطی انجام شد که دوره بازجویی وی مدت ها پیش از این تمام شده و قاضی پرونده حکم متفاوتی در این باره داده است.

نامه همسر دکتر ملکی به رئیس قوه قضائیه

در واکنشی جداگانه، قدسی میرمعز، همسر دکتر محمد ملکی در نامه ای سرگشاده به رئیس قوه قضائیه ، خواهان تبدیل قرار همسرش به وثیقه شد.

در این نامه خانم میر معز ضمن تشریح وضعیت جسمانی دکتر ملکی خطاب به صادق لاریجانی نوشته است: همسرم به لحاظ تحمل حبس های مکرر و طولانی، از یک سو از مشکلات ناشی از ستون فقرات، از یک سو درد ناشی از اعصاب مچ دست، از یک سو بیماری مغز و اعصاب و از سوی دیگر بیماری سرطان پیشرفته پروستات رنج می برد، و در حال شیمی درمانی از طریق تزریق زمان بندی شده آمپول می باشد و در حال حاضر بیماری نوسان ضربان قلب ( آریتمی ) ایشان حیات وی را تهدید می کند.

همسر دکتر ملکی که پیش از این نامه ای به بازپرس شعبه دوم مجتمع قضایی دادگاهها و دادسراهای انقلاب اسلامی ارسال کرده بود اشاره کرده است که در نامه مذکور تقاضا کرده ام که ضمن لحاظ نمودن مراقبتهای امنیتی، همسرم جهت معاینات ضروری به بیمارستان دی که پیشینه پزشکی ایشان در آنجاست اعزام گردد.

خانم میرمعز در پایان تصریح کرده است: با توجه به اینکه همسرم هیچگونه فعالیت مخفی نداشته و از این حیث بیم تبانی در مورد وی منتفی بوده، و با توجه به اینکه ایشان 76 ساله و مسن ترین زندانی سیاسی فعلی در بند است و احتمال متواری شدن نیز از سوی ایشان منتفی می باشد و اساسا ایشان هیچگاه در اندیشه ماندن در سرزمینی غیر از ایران نبوده و نیستند، لذا تقاضا دارد با لحاظ نمودن کهولت سن با تبدیل قرار ایشان از بازداشت به قرار مناسب دیگر، اقدام فرمائید.
 
Feb 7, 2004
13,568
0
#39
یکشنبه ۵ مهر ۱۳۸۸
گزارشی از پشت پرده حضور احمدی نژاد در نیویورک

دو روز سخت، تحقیر آمیز
و بی حاصل

سفرمحموداحمدی نژاد درحالی در سازمان ملل به پایان رسید که به گفته یکی از افراد نزدیک به دفتر نمایندگی ایران در نیویورک سی سال گذشته هیچگاه یک رییس دولت از ایران با چنین انزوا وتحقیری مواجه نشده بود: "آقای احمدی نژاد درطول سفر بسیار عصبی بود و وقتی که یکی از افراد نمایندگی خبرهای تجمعات را به وی داده است او با عصبانیت گفته که نمی خواهد چیزی دراین مورد بداند."

در حالی که احمدی نژاد با بیش از یک صد همراه یکی از بزرگترین کاروان های سیاسی عازم شده به نیویورک را به خود اختصاص می داد با بی توجهی بسیار محسوس هیات های نمایندگی دیگر کشورها مواجه شد. منبع خبری روز با این شرط که نامش ذکر نشود گفت: "تلاش های ماه گذشته نمایندگی ایران در سازمان ملل برای برگزاری جلسات حاشیه ای محموداحمدی نژاد با دیگر رهبران جهان بی نتیجه ماند به نحوی که وی دریک جلسه از این وضعیت به عنوان ناهماهنگی یاد کرد و خزایی سفیر ایران در سازمان ملل و منوچهر متکی وزیر خارجه را به باد حمله گرفت."

تجمع گسترده ایرانیان در شهر نیویورک که انعکاس گسترده ای در رسانه های آمریکا داشته است یکی از دیگر عواملی بوده که حضور رییس دولت دهم را با حاشیه های بسیاری همراه کرد. روز پنج شنبه پس از آنکه محمود احمدی نژاد سخنرانی خود را در سالن مجمع عمومی سازمان ملل به پایان رساند که بیش از ۷۰ درصد صندلی های سالن خالی بود. وی از همان جا یک راست راهی هتل محل اقامت خود، اینترکنتینانتال، شد. این در حالی بود که از چند ساعت قبل چندصد تن ازایرانیان با تجمع درجلوی در هتل و با شعارهایی در محکومیت اقدامات پس از انتخابات کاری کرده بودند. در نتیجه، برخلاف دیگر رهبران حاضر در این اجلاس که با تشریفات خاصی از درب اصلی هتل وارد محل اقامات خود می شدند، احمدی نژاد مجبور شد با تدابیر ویژه ای از در پارکینگ هتل وبه صورتی پنهانی به هتل برود.

در نشست احمدی نژاد و ایرانیان که کارمندان ایران در سازمان ملل وخانواده هایشان جمع گلچین شده ای از ایرانی ها از چند ماه قبل برای آن تعیین شده بودند و یک هیات ویژه برای این انتخاب از دو هفته قبل در نیویورک مقیم شده بود، شرایط هیچ شباهتی به سال های گذشته نداشت. پیش از ورود به سالن تلفن های همراه حاضران و نیز هر گونه ابزارهای ضبط صدوتصویر از آنها گرفته شد، در حالی که سال های قبل یکی از اصرارهای احمدی نژاد به گرفتن عکس با مردم و نمایش محبوبیت خود بود. با این وجود یکی از شرکت کنندگان توانست ویدپوی این جلسه را به خارج از محل کنفرانس منتقل کند. یکی از حاضران در این جلسه به خبرنگار روز گفت که فرد مزبور این ویدپو را توسط دوربینی که روی عینک خود نصب کرده بود گرفته بود: "تدابیر امنیتی خیلی شدید بود. پیش از جلسه به تک تک کسانی که کارت مجاز شرکت در جلسه داشتند گفته شده بود که تحت هیچ شرایطی بلیط خود رابه فرد دیگری ندهند وبا خود دوربین یا تلفن همراه نیاورید و درغیراین صورت جلوی درورودی محل برگزاری جلسه از آنها گرفته خواهد شد. فردی که ظاهرا این فیلم را گرفته خبرنگار یک شبکه خارجی بود که گفته می شود عینک بزرگی به چشم داشت و خیلی مشکوک به نظر می رسید اما همه توجه تیم حفاظت آقای احمدی نژاد به وسایل ضبط صوتی وتصویری متداول بود."

دربیرون از جلسه فضای سنگینی حکمفرما بود. هر یک از اعضای هیات ایرانی که فاصله بین خیابان لگزینگتون تا درب ورودی هتل که نزدیک به سی متر می شد را طی می کرد با شعارهای تند حاضرین مواجه می شد. هنگامی که اسفندیار رحیم مشائی وارد هتل می شد حاضران با شعارهای "دروغگو، دروغگو، دروغگو" و "قاتل بیا بیرون قاتل بیا بیرون"، "دولت استعفا اَه اّه"، "مرگ بر دیکتاتور" او را مورد حمله قرار دادند. یکی دو نفر از مامورین اطلاعاتی تلاش می کردند که با حضور درمحل به آرام کردن افراد بپردازند که این موضوع با شعارهای بیشتر حاضرین همراه شد. دراین میان چندین هیات دیپلماتیک از جمله نخست وزیر ترکیه وارد هتل شدند درحالی که آن سوی خیابان در اشغال افرادی بود که پوسترهایی از ندا آقا سلطان و شعارهای مرگ بردیکتاتور، احمدی نژاد قاتل را در دست داشتند.

تجمع کنندگان با دادن شعار علیه ایرانیانی که به عنوان میهمان وارد هتل می شدند کاری کردند که برخی از آنها مجبور شدند صورت خود را در برابر دوربین های افراد حاضر بپوشانند. چندین تن از این افراد با ایستادن در نزدیکی درب هتل و صحبت با حاضرین از اینکه به جلسه بروند منصرف شدند. تجمع کنندگان می گفتند: "ایرانی بی غیرت خیانت خیانت."

یکی از شرکت کنندگان دراین جلسه به روز گفت: از ابتدای جلسه فضای سنگینی بین ایرانیان حاضر در جلسه وجود داشت. نگران بودیم که کسی عکس از ما گرفته باشد و بعدا بگذارند روی اینترنت وبگویند ما خائن هستیم. اما من فقط برای کنجکاوی رفته بودم که ببینم دراین شرایط بحرانی که درایران وجود دارد او چه حرفی دارد که بزند؟ برای همین من به همراه چند تن دیگر مجبور شدم بعد از پایان جلسه مدتی را در صبرکرده تا به نحوی فضای خارج از هتل آرام شود."

منبع نزدیک به هیات ایرانی به روز گفت: "چندین تن از ایرانیان حاضر دربرگه هایی که برای طرح سوال در اختیار حاضرین گذاشته شده بود عبارت« احمدی نژاد رییس جمهور من نیست» را نوشته بودند و یکی از کارمندان دفتر نمایندگی هم به جای اینکه آنها را کنار بگذارد، همه را به جلوی احمدی نژاد گذاشت. این موضوع باعث عصبانیت احمدی نژاد شد به نحوی که بعد از جلسه تهدید کرد که دست به تغییرات عمده در دفتر نمایندگی ایران در نیویورک خواهد زد."

احمدی نژاد دراین جلسه به طرح موضوعات همیشگی خود درزمینه هولوکاست، مساله افغانستان و نیز رابطه ایران و آمریکا پرداخته وازجمله گفته است که ایران وآمریکا می توانند در افغانستان همکاری کنند. درپایان جلسه یکی از جوانان شرکت کننده به نام "میم" در اعتراض به اینکه به هیچ یک از ایرانیان اجازه طرح پرسش داده نشد، لب به اعتراض گشود.

 

zoozanagheh

Bench Warmer
Feb 6, 2005
2,327
304
#40

ويديويی منتسب به قاتل ندا آقا سلطان (الفاظ رکیک در فیلم)

[ame="http://www.youtube.com/watch?v=j8A1pO2fodI"]YouTube - The killer of Nedaويديويي منتسب به قاتل ندا آقا سلطان[/ame]