عطار نیشابوری
یا دست به زیر سنگم آید ***** یا زلف تو زیر چنگم آید
در عشق تو خرقه درفکندم *** تا خود پس ازین چه رنگم آید
هر دم ز جهان عشق سنگی ** بر شیشه ی نام و ننگم آید
آن دم ز حساب عمر نبود *** گر بی تو دمی درنگم آید
چون بندیشم ز هستی تو *** از هستی خویش ننگم آید
چون زندگیم به توست بی تو** صحرای دو کون تنگم آید
تا مرغ تو گشت جان عطار ***عالم ز حسد به جنگم آید
دو کون= دو جهان.این دنیا و آن دنیا
دال بفرمایید
یا دست به زیر سنگم آید ***** یا زلف تو زیر چنگم آید
در عشق تو خرقه درفکندم *** تا خود پس ازین چه رنگم آید
هر دم ز جهان عشق سنگی ** بر شیشه ی نام و ننگم آید
آن دم ز حساب عمر نبود *** گر بی تو دمی درنگم آید
چون بندیشم ز هستی تو *** از هستی خویش ننگم آید
چون زندگیم به توست بی تو** صحرای دو کون تنگم آید
تا مرغ تو گشت جان عطار ***عالم ز حسد به جنگم آید
دو کون= دو جهان.این دنیا و آن دنیا
دال بفرمایید
از ژ نرال پارساییان
دست در گیسوی یار ولب به لب بر جوی اب
نور مهتاب شب دراز و جسم من غافل ز خواب
خیمه بر پا بر زمین خفته تن مهوش چو حور
در درون خیمه تنها من و او مهتاب نور
زیر نور ماه شده ان یار ما چون قرص ماه
من مسلط بر حریمش چون امیر و پادشاه
گه کنم انگشت من رخنه به موی چون حریر
گه زنم بوسه جبینش هر دو غلطان در سریر
گشته مست بی می زبوی چون بهارش در خزان
سر خوش و سر مست گشته روح و تن جسم و روان
گاه میبوسد و گاه بوسم لب یاقوت او
گشته قوت من لبش گشته لب من قوت او
چشم بسته او تو گویی لب شده هر حس او
دستی حلقه در کمر دست دگر گیسو و مو
او بها ر و گل و تن سیمین و من فصل خزان
اینچنین تا صبح تنها به ز عمر جاودان
جبین = پیشانی
سریر = تخت خواب یا مکان راحتی
قوت = غذا
مهوش = زیبا روی
نون لطفا
دست در گیسوی یار ولب به لب بر جوی اب
نور مهتاب شب دراز و جسم من غافل ز خواب
خیمه بر پا بر زمین خفته تن مهوش چو حور
در درون خیمه تنها من و او مهتاب نور
زیر نور ماه شده ان یار ما چون قرص ماه
من مسلط بر حریمش چون امیر و پادشاه
گه کنم انگشت من رخنه به موی چون حریر
گه زنم بوسه جبینش هر دو غلطان در سریر
گشته مست بی می زبوی چون بهارش در خزان
سر خوش و سر مست گشته روح و تن جسم و روان
گاه میبوسد و گاه بوسم لب یاقوت او
گشته قوت من لبش گشته لب من قوت او
چشم بسته او تو گویی لب شده هر حس او
دستی حلقه در کمر دست دگر گیسو و مو
او بها ر و گل و تن سیمین و من فصل خزان
اینچنین تا صبح تنها به ز عمر جاودان
جبین = پیشانی
سریر = تخت خواب یا مکان راحتی
قوت = غذا
مهوش = زیبا روی
نون لطفا
Last edited:
"noon" az Sadi
سعدی
ندانم کجا ديده ام در کتاب
که ابليس را ديد شخصی به خواب
به بالا صنوبر به صورت چو حور
چو خورشيدش از چهره همی تافت نور
فرارفت و گفت : ای عجب، اين تویی.؟
فرشته نباشد بدين نيکویی
تو کاين روی داری به حسنٍ قمر
چرا در جهانی به زشتی سمر؟
چرا نقشبندت در ايوان شاه
دژم روی کرده ست و زشت و تباه
شنيد اين سخن بخت برگشته ديو
به زاری برآورد بانگ و غريو
که ای نيکبخت آن نه شکل من ست
وليکن قلم در کف دشمن ست
"T" lotfan
سعدی
ندانم کجا ديده ام در کتاب
که ابليس را ديد شخصی به خواب
به بالا صنوبر به صورت چو حور
چو خورشيدش از چهره همی تافت نور
فرارفت و گفت : ای عجب، اين تویی.؟
فرشته نباشد بدين نيکویی
تو کاين روی داری به حسنٍ قمر
چرا در جهانی به زشتی سمر؟
چرا نقشبندت در ايوان شاه
دژم روی کرده ست و زشت و تباه
شنيد اين سخن بخت برگشته ديو
به زاری برآورد بانگ و غريو
که ای نيکبخت آن نه شکل من ست
وليکن قلم در کف دشمن ست
"T" lotfan
lol!!!!!!!!!!!!
oh man,that thread was fun!!!
westi with his "ash" poem for biAzar's absence,(right after PP's win over EsEs),then followed by PI's "sale kabiseh",and then arrived Nilou with "sange pa" attack!!!
thanks Pi jan.that was fun .
hala,"Y" az Obeyd Zakani:
یار پیمان شکنم با سر پیمان آمد *** دل پر درد مرا نوبت درمان آمد
این چه ماهیست که کاشانه ی ما روشن کرد ** وین چه شمعیست که بازم به شبستان آمد
بخت باز آمد و طالع در دولت بگشاد *** مدعی رفت و مرا کار به سامان آمد
می بیارید که ایام طرب روی نمود *** گل بریزید که آن سرو خرامان آمد
از سر لطف ببخشود بر احوال عبید *** مگرش رحم بدین دیده ی گریان آمد
"Dal" lotfan
H from charndiat Payandeh Iran:
هردم از این باغ بری میرسد
احمدی کره خری میرسد
قول دهد بر همه ایرانیان
نفت سر سفره شان میبرد
نان زدهان همه زحمتکشان
میزند و به جمکران میبرد
هر کلمه ترک دهانش کند
آب رخ هموطنان میبرد
چهره منحوس و بداخلاق او
مثل انی است کز ته ما میرود
عاشق ملا و مرید رهبر
آلت مصباح به تهش میرود
D please
هردم از این باغ بری میرسد
احمدی کره خری میرسد
قول دهد بر همه ایرانیان
نفت سر سفره شان میبرد
نان زدهان همه زحمتکشان
میزند و به جمکران میبرد
هر کلمه ترک دهانش کند
آب رخ هموطنان میبرد
چهره منحوس و بداخلاق او
مثل انی است کز ته ما میرود
عاشق ملا و مرید رهبر
آلت مصباح به تهش میرود
D please
