مشاعره

[rahim]

What a lame attempt to hijack this thread.

Arrogance! Vezarat ershad and shoray maslahat nezam has spoken!

he even changes the letter and dictates what letter we should continue with!

certain qualities never change in time!

 

[rahim]

To continue with “dal”

در اين سفر ، كه آن بت عيار با منست
غم را مجال نيست،كه غمخوار با منست

 

[IEI]

please continue the way this thread was going, 57 pages had the same format.
Thanks in advance.

 

[takbetak]

To continue with “dal”

در اين سفر ، كه آن بت عيار با منست
غم را مجال نيست،كه غمخوار با منست

: سعدی شیرازی می فرماید

تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی

: و یک شیر پاک خورده ای مصرع دوم را اینگونه عوض کرد

سزاوار گاز مادر زنی

حالا وقت "ی" شده

 

[rahim]

: سعدی شیرازی می فرماید

تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی

: و یک شیر پاک خورده ای مصرع دوم را اینگونه عوض کرد

سزاوار گاز مادر زنی

حالا وقت "ی" شده

Looool

 

[Payandeh Iran]

یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟

 

[IEI]

یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟

Agha yari az kos mikahi bikhial lol

 

[Payandeh Iran]

Agha yari az kos mikahi bikhial lol

دوستان لطفا از موضوع خارج نشوید. چند وقته جای پویا یک پلیس اومده نمیذاره هیچکی دست از پا خطا کنه.فحش هم مجاز نیست. کیر تو این زندگی!!!

 

[rahim]

دوش، از لب لعل تو دلم درمان یافت
وین جان به لب رسیده،از نو جان یافت

 

[takbetak]

تا توانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمی باشد

 

[Payandeh Iran]

دودست او‌همه بر پیچه اش بود
دودست بنده در ماهیچه اش بود
به او گفتم تو صورت را نکوگیر
که من صورت دهم کار خود از زیر

 

[takbetak]

رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود

 

[IEI]

دلِ تنگم دوباره سادگی کرد
بـازم یـاد زمــان بچگــی کرد

دلم یاد بیست سال پیش کرده
هـوای بـستـگان خـویـش کرده
🍃🍃🌷🌸🌷🍃🍃
همان موقع که دلها شاد بودند
هـمـــه دل زنـــده و آبـــاد بودند

همه کوی و گذر لطف و صفا بود
سـخــن از مهــربـانـی و وفـــا بود
🍃🍃🌷🌸🌷🍃🍃
قدیـمــا زندگی رنگـی دگر داشت
زمونه ریتم و آهنگی دگر داشت

یه رنگی بود و لطف و مهربانی
سـرور و جشن بود و شـادمـانی
🍃🍃🌷🌸🌷🍃🍃
قدیما هیچکس نامردی نمی کرد
کســی ابـراز دلـســردی نمی کرد

چرا بازار نـامـــردی شلوغه!؟
چرا مهر و وفــاداری دروغه!؟
🍃🍃🌷🌸🌷🍃🍃
چرا مهـر و محبت کیمیـا شد
همه دنیا پر از رنگ و ریا شد

چطوری بسته شد درهای رحمت
کجــا رفت آن همه مهــر و محبت
🍃🍃🌷🌸🌷🍃🍃
چرا مردم شدند در غم گرفتار
دلـم تنگه از این آشفتـه بازار

بگو رحم و مروتها کجا رفت؟
جوانمردی فتوتها کجا رفت؟
🍃🍃🌷🌸🌷🍃🍃
بـرادر بـا بـرادر جنگ داره
پدر از بچه خود ننگ داره

پـدر سالاری از بن ریشه کن شد
پسـر سالاری و خر در چمن شد
🍃🍃🌷🌸🌷🍃🍃
جوان تا ظهر زیر رختخوابه
پدر بیچــاره در رنـج و عذابه

قدیما که همش حرف پسر بود
عـصـــای پیــریِ دست پدر بود
🍃🍃🌷🌸🌷🍃🍃
کنون برخی پسرها بی بخارند
تعصب مـــردی و غیــرت ندارند

نمى دانـم چـرا دنیــا عوض شد
همه دلها پر از کین و غرض شد
🍃🍃🌷🌸🌷🍃🍃
نـهــال آرزوها بی ثمر شد
برادر از برادر بی خبر شد

دگر حـرفـی ز عمو و دایی نیست
چه شد خاله، خبر از زندایی نيست
🍃🍃🌷🌸🌷🍃🍃
پســر خاله نمی گیرد سراغت
نمی روید گلی دیگر به باغت

همــه فـامـیـل از هـمـدیـگه دورند
چرا اینگونه سرد و سوت و کورند
🍃🍃🌷🌸🌷🍃🍃
بسی لعنت به این رسم زمونه
به این دنیـای بر عکس وارونه

یکی مـاشیـن میـلیــاردی سـواره
یکی دیگر موتور سیکلت هـم نداره
🍃🍃🌷🌸🌷🍃🍃
یکی در پول و ثروت غوطه ور شد
یـکـی هـــم از نـداری در بـه در شد

یکی املاک و صدها خانه داره
یکی مـحتـــاج یک پـول اجــاره
🍃🍃🌷🌸🌷🍃🍃
یکی درگیر درد بی علاجه
یکی دنـبــال وام ازدواجــه

یکی مـیــمـیــره از درد خـمـــاری
یکی در پارتی و شب زنده داری
🍃🍃🌷🌸🌷🍃🍃
یکی بنز ویـکـی مـایلـــر سواره
یکی بر تلگرام و اینستا سواره

ببخشید که این بنده سادگی کرد
دلـــش یـــاد زمــــان بـچـگــی کرد

 

[takbetak]

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

 

[oghabealborz]

توی غربت بال و پر بسته شدم
خودم از دست خودم خسته شدم
روح سرگشته من در بنده
تشنه دامنه الونده

 

[Payandeh Iran]

هر دم از این باغ خری میرسد
روحانی میره رییسی میرسد

 

[IEI]

دل خسته و بستهٔ مسلسل موییست
خون گشته و کشتهٔ بت هندوییست

سودی ندهد نصیحتت، ای واعظ
ای خانه خراب طرفه یک پهلوییست

 

[rahim]

تو آن منى
سهم منى
خواهم كه در گوش نسيم عصرگاهى
فرياد زنم ات
تا با د صدايم را برساند به تو
تو اى صياد حفره چشمانم
اى غارتگر شب
چه ديدى در اين ديدگان من
چيزى جز آب؟

 

[HalaMadrid]

بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود

دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
گوش طرب به دست تو بی‌تو به سر نمی‌شود

مولوی

 

[takbetak]

تو آن منى
سهم منى
خواهم كه در گوش نسيم عصرگاهى
فرياد زنم ات
تا با د صدايم را برساند به تو
تو اى صياد حفره چشمانم
اى غارتگر شب
چه ديدى در اين ديدگان من
چيزى جز آب؟

Who is the poet of this beauty?