Interview with the family of the victim:
http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/archive/2013/august/27/article/-a96e82fe81.html
خانواده عطاالله رضوانی در مصاحبه با روز:
قتل سازماندهی شده و عقیدتی بوده
فرشته قاضی
فرشته قاضی
f.ghazi(at)roozonline.com
جنازه عطاالله رضوانی، شهروند ۵۴ ساله و بهائی ساکن بندرعباس در یکی از جاده***های متروکه و خارج از شهر پیدا شد. خانواده او در مصاحبه با "روز" می***گویند که وی ساعت ۹ شنبه شب از منزل خارج شده و یک روز بعد، اداره آگاهی خبر قتل او را به آن***ها داده است: "با گلوله از پشت سر به او شلیک کرده***اند هیچ یک از وسایل ماشین او و وسایل شخصی***اش هم دست نخورده و فقط موبایل او را با خود برده***اند".
کورش رضوانی، فرزند عطالله رضوانی و همچنین نوید اقدسی، پسرخاله مقتول به "روز" می***گویند هیچ انگیزه شخصی برای چنین قتلی وجود نداشته و خانواده، بستگان و آشنایان آن***ها معتقدند این قتل با مسائل عقیدتی مرتبط بوده است. آقای رضوانی، از بهائیان شناخته شده شهر بندرعباس،به گفته خانواده***اش، بار***ها از سوی اداره اطلاعات این شهر تحت فشارهای مختلف قرار گرفته بود.
روشنک شکیبایی و ملیکا رضوانی، همسر و دختر آقای رضوانی هنگام قتل در مسافرت بودند و روز گذشته از مشهد بازگشته***اند، اما کورش رضوانی، پسر وی درباره شب وقوع قتل می***گوید: "ساعت ۹ شنبه شب از خانه خارج شدند. قرار بود برگردند خانه اما برنگشتند. نگران شدیم همه جا سر زدیم، بیمارستان***ها و کلانتری***ها و هر جا که فکر می***کردیم. خبری نشد و به ناچار رفتیم پرونده مفقودی تشکیل دهیم. در حال انجام کار بودیم که آقایی زنگ زد و گفت بیایید اداره آگاهی، پدرتان پیدا شده. رفتیم.گفتند فوت شده. در یکی از جاده***هایی که به سمت خارج از شهر می***رود او را پیدا کرده*** بودند. گفتند با گلوله از پشت سر به او شلیک کرده***اند. الان هم جنازه در پزشکی قانونی است و هنوز به ما تحویل نداده***اند.«
از او سئوال می***کنم آیا پدرتان مشکل شخصی با کسی داشت یا کسی مشکل و دشمنی با پدر شما داشت؟ می***گوید: «پدرم شخصیت خاصی بود. جز خدمت کردن کاری نداشت. نه با کسی مشکلی داشت و نه دشمنی داشت. این قتل هم سازمان یافته بود، قتل معمولی نبود. اینکه کسی را ببرند جاده متروکه و از پشت سر شلیک کنند با امکانات و سازماندهی شده بود. در اصل ایشان پشت ماشین***اش بوده، پس احتمالا با تهدید او را از شهر خارج کرده***اند. ما تا ساعت ۱۲ شب زنگ می***زدیم موبایل پدرم زنگ می***خورد ولی جواب نمی***داد. ۱۲ شب موبایل خاموش شد."
نظر خود وی را می پرسم و اینکه برخی گزارش***ها از احضار و تهدید پدرش از سوی اطلاعات خبر می***دهند. می***گوید: من نمی***دانم. خیلی مسائل می***تواند باشد.به هر حال اینکه ما از اقلیت***های مذهبی هستیم و این جریانات هم می تواند باشد. پدرم هم تهدید وهم احضار می***شدند.
می***پرسم چه تهدیدی؟ قتل پدرتان با این تهدید***ها مرتبط است؟ می***گوید: تشکیلات بهایی که تعطیل شد پدرم امور بهائیان را اینجا انجام می***داد. هر کسی را می***بردند بازجویی، او را علیه پدرم تحت فشار قرار می دادند و تهدید می***کردند. بار***ها تماس می***گرفتند اما پدرم جواب نمی***داد. او را به عنوان رئیس بهائیان اینجا می***شناختند و خیلی اذیت می***کردند. گفته بودند در کارهای دولتی و تاسیسات و.. با پدرم همکاری نکنند. کلا خیلی در کار مشکل ایجاد کردند. این فشارها از طریق اداره اماکن یا اطلاعات بود.
برخی وب سایت***ها از تهدیدات و فشارهای دفتر امام جمعه شهر بندرعباس هم خبر داده***اند. پسر اقای رضوانی در این زمینه می***گوید: مدت***ها امام جمعه اینجا علیه بهائیان سخنرانی و تهدید می***کرد. آن موقع چون تشکیلات بهایی تعطیل نبود پدرم و دو تن از دوستانش نامه***ای نوشتند و به دفتر امام جمعه دادند. نوشته بودند این صحبت***هایی که شما علیه ما می***کنید صحت ندارد. ما بهائیان چنین افرادی که شما می***گویید نیستیم. شما امام جمعه شهر هستید و سخنان شما باعث تحریک عده***ای برای آزار و اذیت بهائیان می***شود. شما در مقام امام جمعه نباید علیه ما چنین صحبت کنید و.. امام جمعه هم در صحبت***هایش در نماز جمعه گفت بله این***ها نامه نوشتند و.. پدرم و دوستانش به مقامات امنیتی و نظامی هم شکایت کردند که این سخنان باعث ایجاد تنش و خونریزی می***شود و.. اما نتیجه***ای نداد. البته از سوی امام جمعه یا دفتر او، پدرم مستقیم تهدید نشده بود. فشار***ها و تهدید***ها از سوی اداره اطلاعات بود که احضار می***کردند و البته پدرم هم مراجعه نمی***کرد. می***گفت احضار تلفنی قانونی نیست. حالا هم که این وضعیت پیش آمده، واقعا هنوز نمی***دانیم چه کسی و با چه انگیزه***ای دست به قتل پدرم، آن هم به این شکل زده***. جز مسائل عقیدتی هیچ چیز دیگری به ذهنمان نمی***رسد. به هر حال پی گیر هستیم ببینیم وضعیت چه می***شود. به دادستانی هم شکایت می***کنیم و وکیل می***گیریم تا مشخص شود قتل را چه کسی انجام داده است.
نوید اقدسی، پسرخاله عطاالله رضوانی هم در مصاحبه با "روز" درباره پی گیری***های خانواده برای روشن شدن مساله قتل آقای رضوانی چنین توضیح می***دهد: "این دو روزی که کورش به اداره آگاهی رفته بیشتر حالت بازپرسی و سئوال و جواب بوده. هنوز ما جسد را رویت نکرده***ایم. چیزهایی که برای ما محرز است، اینکه هیچ شئی یا پولی از ماشین دزدیده نشده است. خود ماشین را هم ندزدیده***اند. حتی یک ریال پول دزدیده نشده، تنها چیزی که برده***اند موبایل مقتول بوده. چون آخرین نفری که مقتول را دیده و از آشنایان بوده می***گفت قبل از اینکه او را سوار ماشین کند نیم ساعت با گوشی موبایل حرف می***زد. حالا ما دنبال این هستیم که حکم بگیریم و از طریق مخابرات مشخص شود چه کسی تماس گرفته و با چه کسی حرف زده و جریان چه بود."ه
او می***افزاید: "فعلا این***ها چیزهایی است که می***دانیم ولی بقیه مسائلی است که حدس می***زنیم و احتمال می***دهیم. اگر بخواهند پی گیر قضیه باشند سرنخ***های زیادی است. یکی موبایل است، نحوه شلیک و نوع گلوله و تلفن***هایی که روزهای قبل به او شده. مساله اینجاست که ما می***ترسیم اراده***ای موجود نباشد که قضیه روشن شود و از اطلاعات دستور سر هم بندی کردن قضیه را بدهند. ولی مساله قتل یک چیز است و مساله اصلی انگیزه قتل است".
سئوال می***کنم ازنظر شما چه انگیزه***ای برای قتل آقای رضوانی وجود داشته؟ می***گوید: "این مهم***ترین شوکی است که نه تنها به خانواده مقتول و جامعه بهائی بندرعباس بلکه به جامعه غیر بهایی بندرعباس هم وارد شده. هیچ انگیزه***ای نیست. آقای رضوانی حتی سیگار هم دست***اش نگرفته. یک آدم معتقد به دیانت بهایی بود که سراغ مشروب هم نمی***رفت. هیچ خورده حساب مالی با هیچ کسی نداشت و خیلی کار***ها را عام المنفعه انجام می***داد. در بندرعباس بین همه، چه مسلمان و چه بهایی کاملا محبوب بود. هر چه فکر می***کنیم چه انگیزه***ای بوده که با اسلحه او را بکشند هیچ به ذهنمان نمی***رسد جز انگیزه عقیدتی. خانواده و تمام دوستان و آشنایان بهایی و غیربهایی در این زمینه هم عقیده هستند چون ایشان سال***ها تحت فشار بود. ایشان سر***شناسترین بهایی بندرعباس و شاید استان هرمزگان بود. روابط بسیار خوبی با همه داشت و آدم سر***شناسی بود و وزارت اطلاعات این را نمی***پسندید. بار***ها به صورت مستقیم و غیر مستقیم به ایشان فشار آوردند. از لحاظ کاری خیلی فشار آوردند. دوستان ایشان را که می***بردند وزارت اطلاعات می***ترساندند که با ایشان ارتباطی نداشته باشند. یا آن***ها را می***ترساندند که بروند و روی ایشان فشار بیاورند. به هر حال تنها چیزی که ما می***توانیم به آن شک داشته باشیم مسائل عقیدتی است که البته فعلا هیچ مدرکی نداریم و شاید در آینده هم نتوانیم هیچ مدرکی برای اثبات آن داشته باشیم. به هر حال حکومت جمهوری اسلامی است و ما اینجا اقلیت مغضوبی هستیم. ولی تنها شکی که ما داریم همین است و هیچ انگیزه دیگری به ذهن ما می***رسد."
آقای اقدسی هم می***گوید که آقای رضوانی بار***ها تحت فشار و مورد تهدید قرار گرفته بود. او توضیح می***دهد: "دو دسته تهدید است. یک دسته تهدیدات علنی که همه ما از آن خبر داریم مثلا از اداره اماکن مزاحم ایشان می***شدند و ماموران اطلاعات می***آمدند به کسب ایشان گیر می***دادند. ایشان یکی از وارد***ترین افراد در مساله تصفیه آب و تاسیسات آب بودند. یکی از شرکای ایشان مسلمان بود ولی با هم کار می***کردند. وزارت اطلاعات به سازمان آب و فاضلاب هرمزگان می***گوید که با ایشان کار نکنند و این***ها هم طرف کارشان همین سازمان بود. بعد مغازه عینک سازی داشتند با شریک دیگری. باز هم وزارت اطلاعات با هماهنگی اماکن به کسب و کار ایشان گیر می***دهد. شریک و پسرشان را تهدید می***کنند. بهائیان دیگری را که احضار می***کردند در جلسات بازجویی آن***ها علیه آقای رضوانی حرف می***زدند و حتی تهدید می***کردند که این فشار***ها را به آقای رضوانی منتقل کنند. تهدید می***کردند که با او ارتباط نداشته باشند. ایشان آدم بسیار متواضعی بود و از سویی چون می***خواست باعث نگرانی خانواده نشود خیلی تهدید***ها را به خانواده و بستگان منتقل نمی***کرد. تهدیدات غیرعلنی را بروز نمی***داد. اما می***دانیم که تحت فشار بود. خانواده او عازم مشهد بودند. همسرش می***گوید که ایشان چند روزی خیلی پکر و درهم بود. اما هیچ حرفی نمی***زد و نمی***گفت که چه شده. "
او می***افزاید: "تا جایی که ما خبر داریم هیچ تهدید مستقیمی از سوی امام جمعه بندرعباس متوجه ایشان نبوده ولی امام جمعه بندرعباس بیاناتی در ضدیت با دیانت بهایی و بهائیان بندرعباس حدود دو سال مداوم گفته و تکرار کرده است. آقای رضوانی و دو سه نفر دیگر از دوستانشان که مسئول جامعه بهایی بندرعباس بودند نامه***ای می***نویسند و به ایشان متذکر می***شوند که اختلاف افکنی***ها و تهییج احساسات دینی مردم احتمال دارد به فاجعه***هایی بینجامد. تنها مساله با امام جمعه همین بود. ما می***دانیم که به صورت مستقیم امام جمعه چیزی به آقای رضوانی نگفته. "
آقای اقدسی سپس تاکید می***کند که آقای رضوانی هیچ مشکل شخصی نداشته: "همه اینجا معتقدند به خاطر همین مساله عقیدتی بوده. خانواده به هر حال پی گیر هستند، شکایت کرده***اند ولی خب می***دانید که با زندانی شدن خانم ستوده و آقای سلطانی، وکلای کمی حاضر به پذیرش چنین پرونده***هایی هستند".
او سپس به زندانی شدن برخی از اعضای خانواده آقای رضوانی طی سالهای اخیر اشاره می کند و می***گوید: "صهبا رضوانی (فنائیان) خواهر آقای رضوانی از بهائیان سمنان است که سه سال به خاطر اعتقاد به دیانت بهائی در زندان بوده است. خواهر***زاده و همسر خواهر آقای رضوانی نیز مدت***ها در زندان سمنان بوده***اند و به تازگی آزاد شده***اند. از سوی دیگر در همین بندرعباس هم بهائیان بسیاری تحت فشار بوده***اند یا مورد ضرب و شتم و بازداشت قرار گرفته***اند. در ایران از اول جمهوری اسلامی تا الان بالای ۲۰۰ نفر از بهائیان با اتهامات واهی مثل جاسوسی کشته شده***اند. جالب اینکه اگر یک جمله می***نوشتند بهایی نیستیم اتهام جاسوسی هم رفع می***شد! آخر این چه نوع جاسوسی هست که این گونه رفع می***شود؟ فقط مساله اعدام یا قتل نیست. زندان***های بی***مورد، جلوگیری از کسب کار بهائیان. تا ۶- ۷ سال پیش جوانان بهایی را به کنکور راه نمی***دادند. این***ها نمونه***هایی از آزار و اذیت***هایی است که بهائیان با آن مواجه بوده***اند، آن هم به خاطر مسائل عقیدتی خودشان. الان هم که با این قضیه قتل پسر خاله***ام طرف هستیم و جز مساله عقیدتی هیچ انگیزه دیگری برای قتل وجود ندارد".