December 30th News (Perhaps black Wednesday)

Feb 7, 2004
13,568
0
ترابی: می***خواهند با آتش خشم و دود اختناق، زبان نماینده***ها را ببندند

جنبش راه سبز (جرس):دفتر نماینده شهرکرد در مجلس شورای اسلامی به آتش کشیده شد.

نصرالله ترابی، نماینده شهرکرد در مجلس روز گذشته خبر به آتش کشیده شدن دفترش در شهرکرد را تایید کرد و با ااشاره به نطق پیش از دستور دو هفته پیش خود در مجلس گفت: بعد از آن نطق در جلسه شورای برنامه***ریزی استان چهارمحال و بختیاری شاهد عبصبانیت آقای استاندار و توهین***هایی که ایشان به نماینده مردم و جایگاه نظارتی مجلس داشتند بودیم.


وی افزود:« بعد از موضع***گیری آقای استاندار علیه بنده برخی ادارات بسیج
شدند تا پلاکاردهایی را علیه بنده در شهر نصب کنند.»


نماینده اصلاح***طلب مردم شهرکرد سپس به حادثه سه شنبه شب اشاره کرد و اظهار داشت:« نیمه***های شب گذشته برخی افراد،آخرین و ذلیلانه***ترین شیوه برخورد را نشان دادند و با آتش زدن دفتر بنده به عنوان نماینده مردم تلاش کردند و می***کنند با آتش خشم و دود اختناق، زبان نماینده***ها را ببندند.»


ترابی تاکید کرد:«این عده می***خواهند هیچکس مطلب و سخنی بر خلاف میل آن***ها نگوید و یک جامعه یکسویه و کاملا مطیع و بدون منتقد ایجاد کنند و اگر کسی هم انتقادی انجام داد به عواملشان در استان***ها دستور بدهند تا با آتش زدن دفتر و رفتارهای دیگر منتقدان را تحت فشار قرار دهند.»


عضو فراکسیون خط امام(ره)مجلس یادآور شد:« دفتری که شب گذشته این افراد آتش زدند در واقع بخشی از خانه ملت است و من این موضوع را به نائب رئیس مجلس نیز گفتم و از وزیر کشور نیز خواسته***ام تا به جد به این قضیه رسیدگی کند.»


وی تصریح کرد:«نمی***شود که اگر کسی بر خلاف برخی حرف بزند، علیه او جوسازی کنند، هتاکی کنند و دفترش آتش بزنند، امروز روز گفتگو و اقناع مردم است.»


ترابی با بیان اینکه «به مردم گفته***ام نسبت به این واقعه هیچ عکس***العملی نشان ندهند»، افزود:« باید اداره اطلاعات و دستگاه***های ذیربط اقداماتشان را اهر چه سریعتر نجام دهند و با عوامل این واقه برخورد شود، وزیر کشور هم باید پیگیری کند و نباید اجازه بدهند که در جمهوری اسلامی عده***ای با زور، ارعاب، تهدید،خفقان و زور بخواهند سه اصل استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی را زیر سئوال ببرند.»


وی خاطر نشان کرد:« من تعجب می***کنم از دستگاه***های اطلاعاتی و امنیتی که
اگر کوچکترین حرفی پشت موبایل زده شود و پرنده***ای در هوا بپرد رد آن را دارند اما از این اقدام که به احتمال زیاد برنامه***ریزی شده بود جلوگیری نکردند و سریعا با عواملش برخورد نکردند.»
 
Feb 7, 2004
13,568
0
اعتراضات شبانه: ای رهبر دروغگو، هم مفت خوری هم زورگو


[ame="http://www.youtube.com/watch?v=7ApxQ8e1TL4"]YouTube- Iran 30 Dec 09 Tehran Nightly Protest[/ame]
 
Apr 10, 2003
2,705
0
I am not sure if posted before. Sorry if it is a duplicate.

ویدویی تکان دهنده از روز عاشورا – 18+

مشخص نیست این شخص چگونه مورد هدف قرار گرفته که اینچنین صورت و دهانش پر از خون است.
در صورتی که صحنه های دلخراش شما را ناراحت می کند لطفا این ویدئو را نگاه نکنید.



Warning Graphic.



[ame="http://www.youtube.com/watch?v=S6MgM6NGGeQ"]YouTube- ‫ویدویی تکان دهنده از روز عاشورا-27 Dec‬‎[/ame]
 

mowj

National Team Player
May 14, 2005
4,739
0
پنجشنبه ۱۰ دى ۱۳۸۸

زمین بازی سردارها، زمین ما





صحنه رد شدن ماشین نیروی انتظامی از روی یکی از شرکت کنندگان در تظاهرات عاشورا، لحظه ای از برابر چشمانم دور نمی شود. قلبم پر از نفرت و دهانم پر ازکلام هایی ست که مادر همیشه می گوید "آدم حسابی آنها را به زبان نمی آورد. " در اوج همین نفرت است که به کرات می شنوم "هویت جنبش سبز، مسالمت آمیز بودن است". و در تقابل این "نفرت" و این "هویت"، بر این یقین پا می فشارم که هیچ راهی برایمان باقی نمانده جز آنکه "نفرت" به نیرو بدل کنیم و بر "هویت" بیفزاییم؛ با آن "نفرت" می میریم و از اهداف انسانی خویش، دور می مانیم؛با این "هویت" می مانیم و هر روز، بزرگ تر و سبزتر می شویم.
می دانم سخت است، خیلی سخت، امااین را نیز می دانم که نفرت، دو سویه دارد. به جان دشمن می ریزد، آری، اما جان مارا نیز تلخ می کند. تاریخ و تجربه هم می گوید: زمین نفرت و خشونت، شوره زاریست که در آن رادان و نقدی و مرتضوی و احمدی نژاد می روید. تا این زمین را نخشکانیم، سبزی زندگی را نخواهیم دید.
می دانم و می دانیم آنچه امروز بر ما و میهن ما می رود، چنان تلخ است که هر روز بیش از روز پیش، سپردن خویش به خردرا دشوارتر می کند؛ اما این نیز می دانیم که این درست همان آتشی است که کودتا گران چشم انتظارش نشسته اند؛همان آتشی که هر روز به هزار دوز و کلک، هیمه بر آن می افزایند. یک روز با پاره کردن عکس آیت الله خمینی، یک روز با بر سر نیزه کردن قران، یک روزبا راه اندازی لشگر بی نام و نشان مزدوران... یک بازی غیرانسانی، که دو دوتا چهارتای ساده ای دارد: بر خشونت چنان بیفزا که مردمان را هوسی نباشد جزخزیدن به کنج خانه ها و در پیش گرفتن سکوت. آقایان می دانند در این بازی، برنده نهایی کسی ست که تا دندان مسلح است؛کسی که اخلاق ندارد، کسی که دل ندارد، کسی که دین ندارد، فاسدست، آتش است که اشگ کباب، شعله اش بیشتر می افروزد.
بازیگرعرصه خشونت، می تواند با قیافه ای مظلوم، آنچنان که سردار رادان بدان تظاهر کرد، با ماشین از روی تن نازک فرزندان ما بگذرد، می تواند تجاوز کند، می تواند جنازه بدزدد، می تواند مادری را که یک فرزند در گورستان دارد، به کشتن فرزند و فرزندان بعدی تهدید کند، می تواند شکنجه بدهد، می تواندهمسرنزدیک ترین رفیق و هم پیاله اش ـ سعید اسلامی ـ را به زیر اخیه بکشد، در همان حال که واجبی به خورد یاردیرین می دهد.... ما اما، در این بازی بازنده ایم. از خود بپرسیم کدام ما می توانیم جای این آقایان باشیم؟ کدام ما می توانیم جنازه ای را بدزدیم؟ ما کجا می توانیم بر اشگ مادر کیانوش آسا، چشم بر بندیم؟کدام ما می توانیم زندانبان باشیم همه عمر... اصلا اگر چنین بود که در این سو نیایستاده بودیم. هر که خر بود، پالانش می شدیم و هر چه در، دروازه اش. اگر این سوییم، معنای دیگرش آن است که نمی توانسته ایم در آن سو باشیم.
زمین بازی ما، زمین صلح است. در بازی صلح، این ماییم که با مظلومیت خویش و با پایمردی بر انسانی ترین خواسته های جهان، پیروز میدانیم. در فریاد "ولش کن، ولش کن" جهانی را به همدلی وامی داریم و نام ندای مامی شود، برترین نام جهان....
در این بازی، مجتبی و جنتی ویزدی و رادان و نقدی و مرتضوی و احمدی نژاد و طائب... بازنده اند؛همه تفنگ های جهان، اندازه دارد، مهر و دوستی و صلح و آدمیت اما نه. گلوله های آنها روزی به پایان می رسد و تک تیراندازنشان، خسته از پول هایی که می گیرند و نان هایی که به خون می خورند، روزی، اسلحه بر خاک خواهند افکند، مهر ما به میهن و آزادی اما پایان ندارد.
آقایان تنها خواهند ماند؛ما بسیار می شویم؛تکثیر می شویم. این درس تاریخ است. دیده ایم اینهارا؛نه ما، که همه جهان؛همه کپی های اصل و فرع آقایان. آقایانی که روزپاسخ گویی را پیش بینی می کنند و درست ازهمین رو، می خواهند مارا به زمین خودشان بکشند. به زمین جنایت، به زمین خشم، به زمین گلوله و نفرت. آنها می دانند در زمین آنها، ما را ضربتی بس، در زمین ما اما، آنان را دمی حیات هم زیاد. آقایان می دانند سلاح ما کارآترست، بی جهت نیست که همه توان خویش به کار بسته اند که سلاح صلح و مهربانی را از ما بگیرند.
ما نیزاز تاریخ آموخته ایم که سلاح گرانبهای خویش، در لحظه نفرت از مشتی سیری ناپذیر بی خرد، از دست واننهیم. گذشتگان ما کردند؛ توشه ای نیندوختند، ما کردیم، توشه ای حاصل مان نشد؛لیک فرزندان ما! سبزها! نداها، سهراب ها، همه می دانند که نباید چنین بکنند. می دانند در تابش آفتاب صلح و اندیشه است که لجنزارهاخشک می شوند؛ کرم ها به روز زمین می آیند و نابود می شوند.
آری؛جهان سبز خواهد شد به همت فرزندان صلح. فرزندانی که همه دلایل را برای خشم دارند، اما از خشم و نفرت خویش، ابزاری ساخته اند برای عبور از دل سنگ. کاش ما در جوانی آموخته بودیم که مثل شما سبز باشیم. کاش.
 
Feb 7, 2004
13,568
0
Executive linked to Iranian probe pleads guilty


NEW YORK – The former president of a foundation that prosecutors say has a history of legal entanglements over its alleged ties to Iran's government pleaded guilty Wednesday to obstruction.

Farshid Jahedi, the ex-president of the Alavi Foundation, said during his plea in U.S. District Court in Manhattan that he tore up and threw away documents that he knew would be subject to a subpoena issued in connection with a grand jury investigation.

In court papers, Assistant U.S. Attorney Harry A. Chernoff wrote that the government last year filed a forfeiture complaint alleging that the Alavi Foundation's sole partner in the ownership of a Fifth Avenue office tower was actually a shell company fronting for a secret interest held by Bank Melli, the state-owned bank of Iran.

The government at the time alleged that the monetary transfers by the shell company, Assa Co., to Bank Melli violated money-laundering statutes because the bank is owned by the Iranian government, which is designated by the U.S. as a sponsor of international terrorism.

Chernoff said the setup gave "the government of Iran a secret interest in a major revenue stream in the United States, where Iran's financial activities have been heavily restricted since the 1979 Iranian revolution."

The prosecutor said a surveillance team spotted Jahedi discarding ripped-up documents that were "clearly responsive to the grand jury's demand" the day after federal agents told Jahedi in his office that he was not permitted to destroy any documents requested by the subpoena.

Judge Shira Scheindlin said sentencing guidelines call for Jahedi to receive up to 1 1/2 years in prison and a fine of up to $30,000. Sentencing was set for April 2. Jahedi, 55, remains free on bail.

During his plea to obstructing justice and impairing a document's availability for an official proceeding, Jahedi said he had received master's degrees in architecture from the National University of Iran in 1978 and from the University of Pennsylvania in 1981.

http://news.yahoo.com/s/ap/20091231/ap_on_re_us/us_treasury_iran
 
Feb 7, 2004
13,568
0
تقدیر مقام معظم رهبری از مراکز تولید ساندیس و تیتاب



در پی*** توهین به مقدسات توسط ملت اغتشاشگر ایران خون برادران بسیجی*** به جوش آمده و گله مشتاقان ولایت به خیابان***های کشور سرازیر شد. این حضور مهیب و کوبنده لبیک وانت***های حاوی ساندیس و تیتاب را در خیابان***های میهن اسلامی به همراه داشت و موجبات شادی و مسرّت خیل عظیم فدائیان راه آسد علی*** منقلی را فراهم آورد.

به دنبال این اقدام به موقع بسیجیان، میر حسین موسوی و مهدی کروبی با صدور بیانیه***ای اعلام کردند که متنبه شده اند و از درگاه مقام معظم رهبری خواستار عفو و رافت اسلامی شدند و پایان جنبش سبز را رسما اعلام نمودند.

میر حسین موسوی در بخشی از این بیانیه تاکید کرد که: ما تحت تاثیر رسانه***های بیگانه قرار گرفتیم و درک صحیحی از واقعیت***های جامعه نداشتیم. اما امروز دیدیم که بسیجیان با چه شوق و علاقه***ای دارند ساندیس میخورند تازه به جایگاه رفیع ولایت فقیه پی*** بردیم. امیدواریم که مقام معظم برتری با عنایات ویژه خود ما را مورد بخشودگی قرار داده و به خاطر اینکه در این مدت همواره ایشان را حتی به بخش چپ هم حواله نمیدادیم ببخشند.

سخنگوی کاخ سفید هم در جدید***ترین اظهار نظر خود گفت که اوباما به شدت تحت تاثیر جنبش ساندیسی برادران بسیجی*** قرار گرفته است و بار دیگر خواستار بهبود روابط با جمهوری اسلامی شد.

گفتنی است این حرکت خود جوش موجبات شکل گیری یک عروسی*** در بخش تحتانی مقام عظمی را فراهم آورده و ایشان را از حالت کما به وضعیت نیمه خوابیده در آورد. معظم له*** با تشکر از تمامی*** مراکز تولید ساندیس، تیتاب، پفک ***نمکی و ... حرکت هوشمندانه آنها را گامی موثر در جهت خنثی نمودن توطئه***های استکبار دانست و ضمن تشکر از آقای علم الهدی به خاطر مالش اخیر بیضه***های ولایت خواستار اهدای چند ساندیس اضافه به ایشان شد.

 

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,481
2,233
A second coup?

by MUHAMMAD SAHIMI in Los Angeles

28 Dec 2009 22:2520 Comments

Or a second coup?
[ comment ] Former president Mohammad Khatami called the June 12 election a "velvet coup" against the people of Iran. Now as the Green Movement gains momentum, the Islamic Revolution Guards Corps (IRGC) seems poised to stage a second such coup.
As predicted, the Green Movement came out in force on December 27, the day of Ashura. Even before the day had ended, the IRGC, its intelligence unit and the Ministry of Intelligence had rounded up political figures, journalists, university activists and others. The police announced the arrest of 1100 people in Tehran on Sunday alone.
In an apparent warning to the Reformist leaders, those arrested included their children and key aides:
Haleh Sahabi, a daughter of Ezatollah Sahabi, leader of the Nationalist-Religious Coalition; she had also been arrested after the rigged June 12 presidential election [there are also reports circulating that she has not been arrested];
Mohammad Taheri, a son of Ayatollah Seyyed Jalaloddin Taheri, a progressive cleric and close friend of the late Grand Ayatollah Hossein Ali Montazeri;
Mohammad Moein, a son of Dr. Mostafa Moein, former Minister of Science and Research in the administration of Mohammad Khatami, a former Majles deputy, and a reformist candidate in the 2005 presidential election;
Habibollah Nouri, a brother of Abdollah Nouri, Khatami's Interior Minister and an outspoken reformist. In addition, his son Reza and nephew Mehdi have also been arrested, all in Isfahan, where it is estimated that up to 500 people were arrested yesterday.
Leila Tavassoli, a daughter of Mohammad Tavassoli, a leading figure of the Freedom Movement, a reformist group, and Tehran's first Mayor after the 1979 Revolution. Tavassoli is a niece of Dr. Ebrahim Yazdi, the leader of the Freedom Movement.
Shahpour Kazemi, brother of Dr. Zahra Rahnavard, Mousavi's wife. He had been imprisoned for two months, and has been given a one year sentence.
Ali Mehrdad of the Freedom Movement, and a son of Farideh Ghayrat, a leading member of Iran's Bar Association and a defense attorney for several prisoners.
In addition to these arrests, Mir Hossein Mousavi's nephew, Seyyed Ali Mousavi Habibi, was shot dead on Ashura. Reports indicate that he had been threatened for several days prior to this religious holiday. His body was snatched by a security agent from Ibn Sina hospital and transferred to an unknown location.
Among the journalists arrested were:
Mostafa Izadi, who worked for the reformist daily Etemad [trust]. He was the founder and managing editor of Ava [sound], a reformist publication from 1997-2000. It was closed by the hardliners for "propagating [Grand Ayatollah] Montazeri's thinking." He has also published a book about Grand Ayatollah Montazeri.
Dr. Alireza Beheshti, the managing editor of Kalame [word], Mousavi's official site. He is a son of Ayatollah Seyyed Mohammad Hossein Beheshti, a close aide of Ayatollah Ruhollah Khomeini and the first judiciary chief after the 1979 Revolution killed in a bomb blast in June 1981.
Emad Baghi, the distinguished investigative journalist and head of the Society for the Defense of the Rights of the Imprisoned. He has already been jailed twice in the past. When he was arrested at his home today, he told his family that, "he would be strong in jail, and resist pressure [by hardliners]." The security agent arresting him reportedly responded that "He [Baghi] will not live that long to resist."
Morteza Kazemian, a reformist journalist who wrote for the daily Etemaad-e Melli [national trust] (before it was closed in July), and the Rooz news site.
Mahmoud (Mashallah) Shamsolvaezin, a distinguished reformist journalist.
Nasrin Vaziri, reporter for ILNA, the reformist news agency.
Kayvan Etemad, political editor of the daily Etemad [trust].
Reza Tajik, the journalist close to the Nationalist-Religious Coalition, and political editor of the reformist dailies Shargh [east] and Kargozaran [executives], which were closed by the hardliners.
Mohammad Javad Mozaffar, publisher and head of Kavir [desert], a publishing house.
Mohammad Javad Saberi, reformist journalist.
Badrolsadat Mofidi, reformist journalist and Secretary General of the Association of Iranian Journalists.
The university activists arrested include,
Dr. Mohammad Sadegh Rabbani, a retired chemistry professor at the University of Tehran, who was active in human rights issues;
Hashmatollah Tabarzadi, a university activist who has spent an aggregate of seven years in jail;
Mehdi Arabshahi, Secretary General of Daftar-e Tahkim Vahdat [Office for Consolidation of Unity (OCU)], Iran's most important organization for university students;
Rashid Esmaili, a member of the central committee of the OCU;
Reza Nikookar and Mehdi Ebrahimi, two university activists at Sari University [in northern Iran], and
Twenty five university activists at Ferdowsi University of Mashhad [in northeastern Iran]; it is not even clear where they have been taken.
These are in addition to Majid Tavakoli and Milad Asadi, two well-known university activists who were arrested after large demonstrations on 16 Azar (December 7), Iran's Student Day. In addition, Salman Sima, Mehrdad Bozorg, and Kouhzad Esmaili, members of Advar-e Tahkim [an organization representing the graduates of the OCU] had been arrested a short time earlier. The president of Advar, journalist Dr. Ahmad Zeidabadi, and Abdollahh Momeni, a former president of the organization, have been languishing in jail for months.
Of those arrested, the following represent the second layer of leadership of the Green Movement (they are close aides and senior advisers to Mousavi, Mehdi Karroubi and Mohammad Khatami):
Morteza Haji, former minister of education in the second Khatami administration, and head of BARAN, the NGO that Khatami established for promoting dialogue;
Reza Rasouli, deputy to Haji;
Ghorban Behzadinejad, Mousavi's campaign manager;
Mohammad Bagherian, a senior aide to Mousavi;
Ali Forouzandeh, Mousavi's Chief of Staff;
Dr. Ebrahimi Yazdi, leader of the reformist Freedom Movement, who was also arrested for three days after the June election as well;
Abolfazl Ghadyani, a member of the central committee of the Islamic Revolution Mojahedin Organization (one of the most important reformist groups), who was also active against Shah Mohammad Reza Pahlavi before the 1979 Revolution;
Seyyed Abolfazl Mousavian, Secretary General of the Association of Teachers and Researchers of Qom, a reformist clerical organization.
Dr. Sayyed Hossein Mousavian, a leading member of the National Front.
Reports indicate that security agents had gone to the home of Mohsen Armin, the spokesman for the Islamic Revolution Mojahedin Organization, to arrest him, but he was not home. So his arrest appears to be imminent.
Even family members of those who lost their lives to political violence have not been immune from arrest. Zohreh Tonekaboni, Mahin Fahmini and her son Omid Montazeri have been arrested. Both women have been active in the Mothers for Peace group, an NGO for mothers who have lost children as a result of political violence or war. Fahmini's husband Hamid Montazeri was executed in the summer of 1988.
Mansoureh Shojaei, the women's right activist and co-founder of the Campaign
for One Million Signatures [a feminist movement], was arrested.
Dr. Noushin Ebadi, a dentist and professor at the medical school of Tehran's Azad University, and sister of Shirin Ebadi, was arrested. She had been under pressure for months to pursuade her sister to stop her activities.
At the same time, the regime's propaganda machine has been laying the foundation for a harsher and more violent crackdown on the Green Movement. The Guardian Council [a constitutional body that supervises elections and vets candidates] issued a harshly-worded statement demanding harsh punishment for those who 'insulted Islam and [made a mockery of] Ashura," and in particular the "leaders of the sedition," a reference to the Green Movement. This, in itself, represents a gross violation of the laws that govern the work of the Council, which is supposed to be totally neutral.
The IRGC, the high command of Mohammad Rasoulallah Corps of Tehran [which has played the most important role in the violent crackdown on the Green Movement], and the Organization for the Deprived [an organization for aiding poor people that is controlled by the hardliners] all issued statements, calling for the arrest and punishment of the "leaders of sedition." They have called on their supporters to stage a counter-demonstration on Wednesday. It is likely that during the demonstrations the demand for crackdown on the Green Movement and the arrest of Mousavi, Karroubi, and Khatami will be raised again, and a "resolution" in its support will be issued. More recently, the IRGC has called on its supporters to gather in front of Mousavi's office and stay there until he is arrested.
Right-wing Web sites and publications are replete with stories about "insults against Islam and Ashura." One even claimed that "the holy Qoran had been burnt" on the day of Ashura.
Hard-line Majles deputies had a meeting with the representatives of the Ministry of Intelligence at 6:30 a.m. on Monday, December 27. An unidentified source called for the arrests of the "leaders of the sedition," a reference to the trio: Mousavi, Karroubi and Khatami.
These events suggest that the hardliners wanted a bloody confrontation with the demonstrators on Ashura to justify a subsequent crackdown. As Mehdi Karroubi said in a strong statement that he issued last night, "Even the Shah respected Ashura and did not attack the demonstrators," a reference to Ashura in 1963 and 1978, when large demonstrations against his government were allowed to take place.
Ayatollah Mohammad Dastgheib, an ardent supporter of the Green Movement and a strong critic of Ayatollah Ali Khamenei, called on the clerics to break their silence and protest the actions of the hardliners on its own people.
The coming days are going to be critical. The hardliners are tightening their rein over the leaders of the Green Movement. Earlier reports had indicated that the regime had postponed arresting the leadership of the movement. But the huge turnout for the funeral of Grand Ayatollah Montazeri and subsequent demonstrations, as well as the events of Tasua and Ashura, demonstrated once again that the Green Movement has not been contained. In fact, despite a brutal six-month crackdown, it has grown and spread to many other parts of the country.
For the Movement to continue to grow, I believe people should not resort to violence. Bloody confrontation with security forces will have two very negative consequences for the Movement. First, it gives the hardliners justification to use violence on even a larger scale. If the fate of the current standoff between the people and the hardliners is to be decided by violence and violence only, the hardliners will defeat the Movement, since they have the instruments of coercion at their disposal.
Second, it may prevent members of the Ministry of Intelligence, and the Basij militia from breaking ranks and joining the protesters. The Green Movement will succeed when even the rank and file of the IRGC, Basij militia and intelligence agencies recognize that the rule of the hardliners is no longer tenable.
Updated, Tuesday December 29.
Copyright © 2009 Tehran Bureau
 
Feb 7, 2004
13,568
0
آیت اللهی که مردم را بزغاله نامید

ابراهيم نبوي


به سووالات زیر پاسخ داده و منتظر روزهای بعد باشید.



سووال اول: با توجه به اینکه وزیر اطلاعات گفته است: "منافقین در ترور خواهرزاده موسوی دست داشتند." از کجا می فهمیم که این گفته مقرون به صحت است؟

گزینه اول: از اینجا که منافقین ده سال است موفق نشدند در ایران هیچ عملیات تروریستی انجام دهند، پس قطعا کار آنهاست.

گزینه دوم: از اینجا که منافقین اگر آب بخورند، وزارت اطلاعات آنها را تا هفت پشت دستگیر و مجازات می کند، ولی اگر ترور بکنند، هیچ کاری نمی تواند بکند.

گزینه سوم: از اینجا که شوهرخواهر آیت الله خامنه ای ده سال عضو سازمان مجاهدین خلق بوده، و همین آیت الله دستور کشتن علی موسوی را داده است، بنابراین مجاهدین خلق بطور غیرمستقیم در ترور دست داشتند.

گزینه چهارم: از اینجا که بقیه افرادی که کشته شده اند، توسط نیروهای امنیتی حکومت کشته شده اند، پس طبیعی است که چون همه توسط حکومت کشته شده اند، پس این یکی توسط منافقین کشته شده باشند.



سووال دوم: در جمله "فرمانده ناجا گفته است خودرویی که روز عاشورا با مردم تصادف کرد، دزدیده شده بود." فاعل چه عملی انجام داده است؟

گزینه اول: ما را پپه گیر آورده است.

گزینه دوم: مردم را اسگل فرض کرده است.

گزینه سوم: فکر کرده مردم بکلی مشنگ شده اند.

گزینه چهارم: اصلا فکر نکرده، وگرنه آدمی که فکر کند چنین حرفی نمی زند.



سووال سوم: با توجه به کشته شدن 37 نفر و دستگیری هزار نفر و زخمی شدن صدها نفر در روز عاشورا، آیت الله علم الهدی در سخنرانی خود گفت " جنگ نرم فضای کشور را فراگرفته است." اگر روز عاشورای تهران جنگ نرم باشد، یک جنگ نرم دیگر را نام ببرید؟

گزینه اول: بمباران هیروشیما

گزینه دوم: جنگ دوم جهانی

گزینه سوم: حمله یزید به امام حسین که تلفاتش در همین حدود بود

گزینه چهارم: جنگ های صلیبی

گزینه پنجم: هر چهار پاسخ صحیح است.



سووال چهارم: با توجه به اینکه آیت الله خامنه ای گفته است " اگر عده ای سست عنصری نشان نمی دادند، وضع کشور خیلی بهتر بود." منظور ایشان از وضع بهتر شامل کدام گزینه است؟

گزینه اول: هزار نفر کشته و صد هزار نفر زندانی می شدند.

گزینه دوم: صد و یک هزار نفر زندانی می شدند.

گزینه سوم: صد هزار نفر کشته و هزار نفر زندانی می شدند.

گزینه چهارم: کلا هفتاد درصد جمعیت کشور کم می شد.



سووال پنجم: شخصی به نام علم الهدی معترضان را بزغاله و گوساله خواند. شغل شخص مذکور را حدس بزنید؟

گزینه اول: چوبدار، فروشنده گاو و گوسفند.

گزینه دوم: سبزی فروش در چاله میدان.

گزینه سوم: باجگیر خیابان ستارخان.

گزینه چهارم: آیت الله علم الهدی امام جمعه و نماینده ولی فقیه در مشهد.



سووال ششم: آیت الله مکارم شیرازی پرسید: "آیا عقل اجازه می دهد دشمن را شاد کنیم؟" با انتخاب خودتان این جمله را کامل کنید: "آیا عقل اجازه می دهد....."

گزینه اول: آیا عقل اجازه می دهد احمدی نژاد رئیس جمهور بماند؟

گزینه دوم: آیا عقل اجازه می دهد، عقل مان را بدهیم دست شادی و غمگین شدن دشمن؟

گزینه سوم: آیا عقل اجازه می دهد، که مردم را وسط خیابان بکشیم؟

گزینه چهارم: اگر عقل اجازه می داد که اینجا نبودیم؟
 

Farzad-USA

Bench Warmer
Apr 4, 2007
2,329
0
rooyesh.blog.com
I do not know whether these videos have been posted or not

[ame="http://www.youtube.com/watch?v=OgyQwiqTT3Q"]YouTube- Exclusive Interview with Rafsanjani Dec28 2009 Part1[/ame]

[ame="http://www.youtube.com/watch?v=lhzTG-1AJtE"]YouTube- Exclusive Interview with Rafsanjani Dec28 2009 Part2[/ame]
 

eshghi

News Team
Oct 18, 2002
8,302
0
San Diego, CA
پنجشنبه ۱۰ دى ۱۳۸۸

زمین بازی سردارها، زمین ما





صحنه رد شدن ماشین نیروی انتظامی از روی یکی از شرکت کنندگان در تظاهرات عاشورا، لحظه ای از برابر چشمانم دور نمی شود. قلبم پر از نفرت و دهانم پر ازکلام هایی ست که مادر همیشه می گوید "آدم حسابی آنها را به زبان نمی آورد. " در اوج همین نفرت است که به کرات می شنوم "هویت جنبش سبز، مسالمت آمیز بودن است". و در تقابل این "نفرت" و این "هویت"، بر این یقین پا می فشارم که هیچ راهی برایمان باقی نمانده جز آنکه "نفرت" به نیرو بدل کنیم و بر "هویت" بیفزاییم؛ با آن "نفرت" می میریم و از اهداف انسانی خویش، دور می مانیم؛با این "هویت" می مانیم و هر روز، بزرگ تر و سبزتر می شویم.
می دانم سخت است، خیلی سخت، امااین را نیز می دانم که نفرت، دو سویه دارد. به جان دشمن می ریزد، آری، اما جان مارا نیز تلخ می کند. تاریخ و تجربه هم می گوید: زمین نفرت و خشونت، شوره زاریست که در آن رادان و نقدی و مرتضوی و احمدی نژاد می روید. تا این زمین را نخشکانیم، سبزی زندگی را نخواهیم دید.
می دانم و می دانیم آنچه امروز بر ما و میهن ما می رود، چنان تلخ است که هر روز بیش از روز پیش، سپردن خویش به خردرا دشوارتر می کند؛ اما این نیز می دانیم که این درست همان آتشی است که کودتا گران چشم انتظارش نشسته اند؛همان آتشی که هر روز به هزار دوز و کلک، هیمه بر آن می افزایند. یک روز با پاره کردن عکس آیت الله خمینی، یک روز با بر سر نیزه کردن قران، یک روزبا راه اندازی لشگر بی نام و نشان مزدوران... یک بازی غیرانسانی، که دو دوتا چهارتای ساده ای دارد: بر خشونت چنان بیفزا که مردمان را هوسی نباشد جزخزیدن به کنج خانه ها و در پیش گرفتن سکوت. آقایان می دانند در این بازی، برنده نهایی کسی ست که تا دندان مسلح است؛کسی که اخلاق ندارد، کسی که دل ندارد، کسی که دین ندارد، فاسدست، آتش است که اشگ کباب، شعله اش بیشتر می افروزد.
بازیگرعرصه خشونت، می تواند با قیافه ای مظلوم، آنچنان که سردار رادان بدان تظاهر کرد، با ماشین از روی تن نازک فرزندان ما بگذرد، می تواند تجاوز کند، می تواند جنازه بدزدد، می تواند مادری را که یک فرزند در گورستان دارد، به کشتن فرزند و فرزندان بعدی تهدید کند، می تواند شکنجه بدهد، می تواندهمسرنزدیک ترین رفیق و هم پیاله اش ـ سعید اسلامی ـ را به زیر اخیه بکشد، در همان حال که واجبی به خورد یاردیرین می دهد.... ما اما، در این بازی بازنده ایم. از خود بپرسیم کدام ما می توانیم جای این آقایان باشیم؟ کدام ما می توانیم جنازه ای را بدزدیم؟ ما کجا می توانیم بر اشگ مادر کیانوش آسا، چشم بر بندیم؟کدام ما می توانیم زندانبان باشیم همه عمر... اصلا اگر چنین بود که در این سو نیایستاده بودیم. هر که خر بود، پالانش می شدیم و هر چه در، دروازه اش. اگر این سوییم، معنای دیگرش آن است که نمی توانسته ایم در آن سو باشیم.
زمین بازی ما، زمین صلح است. در بازی صلح، این ماییم که با مظلومیت خویش و با پایمردی بر انسانی ترین خواسته های جهان، پیروز میدانیم. در فریاد "ولش کن، ولش کن" جهانی را به همدلی وامی داریم و نام ندای مامی شود، برترین نام جهان....
در این بازی، مجتبی و جنتی ویزدی و رادان و نقدی و مرتضوی و احمدی نژاد و طائب... بازنده اند؛همه تفنگ های جهان، اندازه دارد، مهر و دوستی و صلح و آدمیت اما نه. گلوله های آنها روزی به پایان می رسد و تک تیراندازنشان، خسته از پول هایی که می گیرند و نان هایی که به خون می خورند، روزی، اسلحه بر خاک خواهند افکند، مهر ما به میهن و آزادی اما پایان ندارد.
آقایان تنها خواهند ماند؛ما بسیار می شویم؛تکثیر می شویم. این درس تاریخ است. دیده ایم اینهارا؛نه ما، که همه جهان؛همه کپی های اصل و فرع آقایان. آقایانی که روزپاسخ گویی را پیش بینی می کنند و درست ازهمین رو، می خواهند مارا به زمین خودشان بکشند. به زمین جنایت، به زمین خشم، به زمین گلوله و نفرت. آنها می دانند در زمین آنها، ما را ضربتی بس، در زمین ما اما، آنان را دمی حیات هم زیاد. آقایان می دانند سلاح ما کارآترست، بی جهت نیست که همه توان خویش به کار بسته اند که سلاح صلح و مهربانی را از ما بگیرند.
ما نیزاز تاریخ آموخته ایم که سلاح گرانبهای خویش، در لحظه نفرت از مشتی سیری ناپذیر بی خرد، از دست واننهیم. گذشتگان ما کردند؛ توشه ای نیندوختند، ما کردیم، توشه ای حاصل مان نشد؛لیک فرزندان ما! سبزها! نداها، سهراب ها، همه می دانند که نباید چنین بکنند. می دانند در تابش آفتاب صلح و اندیشه است که لجنزارهاخشک می شوند؛ کرم ها به روز زمین می آیند و نابود می شوند.
آری؛جهان سبز خواهد شد به همت فرزندان صلح. فرزندانی که همه دلایل را برای خشم دارند، اما از خشم و نفرت خویش، ابزاری ساخته اند برای عبور از دل سنگ. کاش ما در جوانی آموخته بودیم که مثل شما سبز باشیم. کاش.
ey ghorbooneh oon dahanet!
Couldn't have said it better. Those who resort to violence could not bring about anything better to the table than what we already have.
 

eshghi

News Team
Oct 18, 2002
8,302
0
San Diego, CA
A second coup?

by MUHAMMAD SAHIMI in Los Angeles

...
For the Movement to continue to grow, I believe people should not resort to violence. Bloody confrontation with security forces will have two very negative consequences for the Movement. First, it gives the hardliners justification to use violence on even a larger scale. If the fate of the current standoff between the people and the hardliners is to be decided by violence and violence only, the hardliners will defeat the Movement, since they have the instruments of coercion at their disposal ...
more words of wisdom
 

eshghi

News Team
Oct 18, 2002
8,302
0
San Diego, CA
:):):)

در حاشیه تظاهرات دولتی امروز خوراکی های مجانی بود که بین مردم تقسیم می شد غافل از اینکه گروهی از سبزهای خوش ذوق برای عوض کردن جوّ مقداری از این خوراکی ها را با داروهای مختلفی از قبیل داروی حقیقت گویی و ایکس و دیگر مواد تزریق کرده بودند که باعث تغییرات مختصر ولی جالبی در شعارها شد. یک طرف عربده می کشید "شیش هفت هزار خر آمده" و طرف دیگر در جوابشان می گفت "به عشق انتر آمده". به جای شعار ماشااللّه حزب اللّه" یک سری می گفتند "ماشا اللّه عین اللّه" و طرف دیگر با صدای بلند جواب می داد "باقر زاده"!!! بعضی ها هم که در عالم تیریپ فراموش کرده بودند تا نوروز هنوز سه ماهی فاصله است و نباید در این ایّام به دست زدن و بشکن و هلهله پرداخت با کمی تغییر در یکی از شعار های همیشگی میخواندند "حیدر حیدره، حیدر ! من نمی شکنم حیدر! من نمی شکنم حیدر!".