Feb 2nd News/Discussions

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#1
حکومت از حضور مردم هراسان شده






با نزدیک شدن به 22 بهمن و درحالی که معترضان به دولت مستقر تدارک گسترده ای برای حضور در سالروز پیروزی انقلاب ایران دیده اند، فرماندهان نهادهای نظامی و انتظامی و همچنین حامیان محمود احمدی نژاد با اظهار نظرها و صدور بیانیه های مختلف، ضمن ابراز نگرانی از این موضوع با اظهاراتی تهدید آمیز که در رسانه های دولتی بطور گسترده ای منعکس شده است سعی در ارعاب معترضان و جلوگیری از حضور گسترده مردم در راهپیمایی این روز دارند.
درهمین ارتباط روز گذشته فرمانده سپاه محمد رسول الله تهران گفت: "اگر روز 22 بهمن فتنه گران قصد فتنه داشته باشند به مردم اطمینان می دهیم که اجازه نخواهیم داد تا فتنه گران وارد صحنه ۲۲ بهمن شوند."
حسین همدانی همچنین با وجود گفتن اینکه "با توجه به اخطاری که مردم در حماسه ۹ دی به آشوب طلبان دادند، بعید است که فتنه گران در روز ۲۲ بهمن به صورت گسترده حضور یابند" نگرانی خود از حضور مردم در این مناسبت تاریخی را ابراز کرده و افزوده است: "البته دشمنان انقلاب اسلامی هیچ گاه آرام و قرار نخواهند گرفت و به دلیل به خطر افتادن منافعشان نه تنها روز ۲۲ بهمن بلکه در آینده نیز از تلاش خود برای ایجاد مشکلاتی برای ما دست نخواهند کشید.
همزمان با این اظهارات، سپاه محمد رسول الله تهران نیز که در جریان اعتراضات مردمی پس از 22 خرداد نقش گسترده ای در سرکوب مردم داشت با صدور بیانیه ای جدا از اظهارات فرمانده اش، از "تمام فرماندهان، مدیران و بسیجیان" درخواست کرد تا در راهپیمایی "دشمن شکن و مقتدرانه" 22 بهمن حاضر شوند.
سپاه تهران در قسمتی از این بیانیه که بیشتر از واژه های تهدید آمیز در متن آن استفاده شده، نوشته: "امت آگاه با حضور تاريخي خود در راهپيمايي 22 بهمن ماه بار ديگر ضمن تجديد ميثاق با آرمان***هاي والاي حضرت امام و تجديد بيعت با نائب بر حق امام زمان حضرت آيت***الله***العظمي خامنه***اي حجت را بر همه تمام كرده و راهپيمايي 22 بهمن را به روز حماسي و غرورانگيز عبور از فتنه***ها تبديل خواهد كرد و همه فتنه***گران و فتنه***گردانان و اغتشاشگران را مقهور قدرت خويش ساخته و از آنان ابراز برائت خواهد كرد."

نگرانی از حضور مردم
درهمین حال جانشین فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح کشورهم طی اظهاراتی نگرانی نیروهای مسلح از حضور گسترده معترضان در روز 22 بهمن را آشکار کرد و گفت: "در 22 بهمن 88 ملت ايران بعد از حماسه 9 دي***ماه با حضور ميليوني خود يك زلزله سياسي 8 ريشتري را در مراكز فرماندهي دشمنان انقلاب اسلامي ايجاد مي***كند و صاحبان اتاق***هاي فكر فتنه اخير را براي هميشه نااميد و مايوس خواهد كرد."
غلامعلی رشید درعین حال افزود: "سراني كه بي***ثباتي***هاي ناشي از انتخابات را در داخل ايجاد و به آن دامن مي***زنند، زماني***كه خودشان در قدرت بودند همواره بر اين نكته از زاويه امنيت ملي تاكيد داشتند كه چنان***چه افرادي و جمعي در داخل بي***ثباتي ايجاد كنند و انسجام سياسي ـ اجتماعي و وحدت جامعه را بر بستر بي***قانوني هدف قرار داده و بر هم زنند، عمل آنان به سود دشمنان و به***ضرر منافع ملت ايران است و از همه مهمتر بر اين نكته تاكيد داشتند كه اين***گونه حركات در داخل، باعث وسوسه دشمنان خارجي خواهد شد."
وی با این توضیح، به زمینه سازی برای سرکوب مردم در مناسبت های پیش رو پرداخته وتاکید کرده است: "چنان***چه اين آقايان خودشان در مسئوليت بودند هرگز يك دهم اين بي***ثباتي و ناآرامي***ها را تحمل نمي***كردند و باشدت تمام برخورد مي***كردند."
ابراز نگرانی فرمانده سپاه محمد رسول الله و همچنین جانشین رییس ستاد کل نیروهای مسلح از حضور گسترده مردم در 22 بهمن و تهدیدهای تلویحی آنها در شرایطی است که چند روز پیش از این فرمانده نیروی انتظامی کشور نیز طی اظهاراتی در آستانه مناسبت های 10 روزه بهمن ماه و احتمال حضور معترضان در آنها اعلام کرده بود: "آستانه تحمل مردم و نظام در قبال ناامني ها و بي حرمتي به اعتقادات جامعه رو به پايان است و اگر تا كنون نظام حوصله كرد تنها براي اين بود كه حقايق آشكار شود كه آشكار نيز شد."
اسماعیل احمدی مقدم با اشاره به اینکه "حوادث روز عاشورا بسیاری از چیزها را آشکار کرد" گفته بود: "در روز عاشورا عده اي به نيروي انتظامي اعتراض كردند كه چرا برخورد نكرد و كتك خورد. جواب ما اين است كه ما براي حفظ حرمت اين روز حرمت شكني نكرديم و حقيقت در روز عاشورا براي همه مردم مشخص است."
وی همچنین در ادامه افزوده بود: "اما امروز آنهايي كه دشمن را ياري كرده و تشويق مي كنند براي مردم ما شناخته شده اند و ديگر جايي براي مداراكردن و كوتاه آمدن با آنان وجود ندارد."

ترس حامیان و تهدید مردم
ابراز نگرانی از حضور گسترده مردم معترض در روز 22 بهمن اما تنها به مقامات نظامی و انتظامی خلاصه نمی شود چرا که در روزهای اخیر بسیاری از نزدیکان و حامیان محمود احمدی نژاد نیز وارد معرکه شده و در این باره اظهاراتی کرده اند.
داود احمدی نژاد، برادر محمود احمدی نژاد در همین باره طی اظهاراتی در آستانه 22 بهمن گفت: "براي اينکه ما به دشمنان وعوامل نفوذي آنها در داخل کشور اعلام کنيم که ما سرباز ولايت هستيم وانقلاب اسلامي را با تمام وجود دوست داريم همه ملت بايد در 22 بهمن در صحنه باشند."
برادر احمدی نژاد که پس از برکناری از بازرسی نهاد ریاست جمهوری، به دبیری سازمانی به نام «پدافند غيرعامل کشور» منصوب شده، همچون فرماندهان سپاه و نیروی انتظامی نتوانسته نگرانی خود را از حضور گسترده معترضان در 22 بهمن ماه مخفی کند و درجملاتی پیچیده افزوده است: "هر چند که دشمنان هميشه به فکر توطئه و ضربه به انقلاب و نظام هستند ولي در 22 بهمن اتفاق خاصي در داخل کشور نمي افتد. چون ما در مسير اولياء و انبياي الهي حرکت مي کنيم و در اين مسير نيز بايد منتظر هر حادثه اي باشيم علي رغم اينکه 22 بهمن هيچ اتفاقي از طرف ديگران نخواهد افتاد."
درکنار گفته های برادر احمدی نژاد، غلامعلی حداد عادل نیز درهمین باره گفت: "ملت ايران با حضور باشكوه***تر از حماسه 9 دي در 22 بهمن حاضر شده و بيعت مجدد خود را با ولايت فقيه و مقام معظم رهبري اعلام كند."
پدرعروس آیت الله خامنه ای و همچنین رییس کمیسیون فرهنگی مجلس با تکرار گفته های اخیر رهبری درباره "موضع گیری های خواص" و اینکه "به هیچ کس باج نمی دهیم" درباره حضور معترضان در راهپیمایی 22 بهمن افزود: "هر كس كه بخواهد در راهپيمايي 22 بهمن و در اين روز بزرگ راهي جدا از راه ملت را انتخاب كند، بايد بداند كه در ميان ملت ايران منزوي خواهد شد."
این همه برآشفتگی، ابراز نگرانی و تهدید برای جلوگیری از حضور گسترده مردم درحالی است که تاکنون چهره هایی مانند میرحسین موسوی، مهدی کروبی، محمد خاتمی و آیت الله هاشمی رفسنجانی از مردم خواسته اند در مناسبت های سالگرد پیروزی انقلاب ایران، به ویژه راهپیمایی 22 بهمن ماه حضوری گسترده داشته باشند.

roozonline
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#2
مردم ايران شايستۀ آزادی بيشتر هستند

فريبا اميني

ماروين زونيس استاد افتخاری اقتصاد سياسی بين الملل در دانشگاه شيکاگو است. او در دهۀ 1960 سفری طولانی به افغانستان داشت و مدتی هم در ايران زندگی کرد. او درباره نفت، تجارت، دانش فنی ديجيتال، روسيه و سياست خارجی مطالبی تأليف کرده است. دکتر زونيس پيش از بازگشت آیت الله خمينی به ايران، با وی مصاحبه ای در نوفل لوشاتو انجام داد. وی مؤسس يک شرکت توسعه نرم افزار در شيکاگو و مسکو به نام دی- سی- دی است. او کتاب های مختلفی را به رشته تحرير درآورده که "تجارت جهانی و سياست محلی در يک دنيای بحرانزده" و "شکست شاهانه: سقوط شاه" از آن جمله است. روز درباره مسائل مختلف، به گفتگو با دکتر زونيس نشسته است.



مسؤوليت فعلی شما چيست؟

استاد دانشگاه در دانشکده تجارت دانشگاه شيکاگو.

شما پيش از انقلاب در چندين نوبت در ايران بوده ايد. آنجا چه می کردید؟

من در مه 1963 وارد ايران شدم تا پايان نامه دکترای خود را در علوم سياسی دانشگاه ام- آی- تی آماده کنم. با پايان تحقيقاتم، ايران را در اواخر تابستان 1965 ترک کردم. اين پايان نامه بعدها توسط انتشارات دانشگاه پرينستون تحت عنوان "نخبگان سياسی در ايران" به چاپ رسيد. من تا تابستان 1979، زماني که متوجه وقوع تغييرات چشمگير به نفع جناح تندروی اسلامی شدم، هر از چند گاهی به ايران مسافرت می کردم.

آيا شما يا هيچکس ديگری در دولت ايالات متحده، وقوع انقلاب در ايران را پيش بينی می کرد؟

همه وقوع انقلاب در ايران را پيش بينی می کردند، اما هيچکس زمان دقيق آن را نمی دانست و هيچکدام از افرادی که من می شناختم، فکر نمی کرد سال 1978 يا 1979 زمان وقوع انقلاب باشد.


11
فوريه، سی و دومين سالگرد انقلاب است. پس از سه دهه از انقلاب، برداشت شما از آن چيست؟ فکر می کنيد ايران در سياست خارجی به استقلال رسيده است
؟

فکر می کنم اين يک هدف بزرگ برای انقلاب بود و می دانم چرا اين هدف بزرگ بود. بايد بگويم تلاش برای دور نگهداشتن ايران از دخالت خارجی تا حد زيادی موفق بوده است، اما متأسفانه باعث شده ايران از فوايد نفوذ خارجی ها محروم شود. بگذاريد روراست باشيم. خمينی بیشتربه اسلامی کردن جامعه ايران تمايل داشت. او توانست اين کار را به انجام برساند اما به قيمت سنگين بازداشتن توسعه اقتصادی ايران، يعنی چيزی که او هيچ تمايلی به انجام آن نداشت. به تفاوت های ميان ايران و چين فکر کنيد. چينی ها قرن ها به دليل دخالت های خارجی و کنترل آنها بر جنبه های حياتی کشور تحقير شده بودند. واکنش چين چه بود؟ اينکه "به شما نشان خواهيم داد. ما می توانيم بازی خودتان را انجام دهيم و شما را در آن شکست بدهيم." اين کاری است که آنها انجام داده اند. بنابراين چين به نحو شگفت انگيزی قدرتمند و ثروتمندتر شده است. اما ايران در کجا ايستاده است؟ ايران يک کشور فقير است.


آيا پیش بینی می کرديد اين انقلاب رنگ و بوی اسلامی بگيرد؟

قطعاً. من در دسامبر 1978 در نوفل لوشاتو، يک مصاحبه طولانی با خمينی داشتم و متقاعد شدم همينطور خواهد شد.

چرا می گويید همه وقوع انقلاب را پيش بينی می کردند؟ بر چه اساسی؟

همه می دانستند شاه يک حاکم محبوب نيست و در واقع، او نه تنها مورد تنفر مردم، بلکه مورد تنفر کسانی بود که به نظر می رسيد بيشترين منافع را در سايه حاکميت وی دارند.


خمينی به شما چه گفت و ارزيابی شما از او چگونه بود؟ آيا شما او را يک مرد سازش ناپذير ديديد؟ او از ديدگاه خود دربارۀ ايران به شما چيزی گفت؟

به نظر من او خيلی منطقی نبود و هيچ برداشتی از يک کشور مدرن نداشت. او از نيازها و واقعيت های يک زندگی امروزی چيزی نمی دانست.

آيا اوباما رويکرد درستی به ايران دارد؟ او حتی بابت کودتای سازمان سيا عذرخواهی کرد. نظر شما چيست؟

دولت فعلی حتی در برابر اوباما نيز موضع افراطی درپيش گرفته است. اوباما می توانست تهديدها را متوقف کند و نشان بدهد آماده گفتگو دربارۀ تمامی مسائل مربوط به رابطه ايران و آمريکاست، نه فقط مسأله هسته ای. اکنون دولت ايران احتمالاً نمی تواند به ايالات متحده و يا جامعه جهانی پاسخ مثبت بدهد. يک تراژدی اتفاق افتاده است.


شما به عنوان يک تاريخدان که دربارۀ خاورميانه مدتی طولانی مطالعه کرده اید، فکر می کنيد چه اتفاقی در اين منطقه حساس دنيا در حال رخ دادن است؟ آيا شاهد تغيير به سمت افراط گرايی و بنيادگرايی هستيد؟

من درباره خاورميانه خوش بين هستم. افراط گرايی و در نگاهی جامع تر، "بنيادگرايی" پيش چشم مردم منطقه شکست خورده است. من معتقدم مردم به اندازه کافی هوشيار هستند که متوجه اين موضوع شوند و نتيجه اش اين خواهد بود که منطقه در آينده در مسيری باثبات تر و معقول تر حرکت خواهد کرد.


دربارۀ خواست مردم ایران برای آزادی بيشر که اکنون در جنبش سبز تجلی پيدا کرده است، چه فکر می کنيد؟

من فکر می کنم مردم ايران شايستۀ آزادی بيشتر هستند. اين خواست ديرين مردم ايران در 100 سال گذشته بوده است. يکی از بزرگترين شکست های طبقه روشنفکر ايران در خلال انقلاب 1978 اين بوده که فکر می کردند آزادی از طريق پشـتبانی از خمينی قابل دسترسی است و يا اينکه با رفتن شاه، از دست خمينی هم خلاص خواهند شد. چنين اعتقادی، شکست کامل طبقات تحصيلکردۀ ايران در آن دوران را به همراه داشت.



آيا معتقديد ايرانی ها موفق به ایجاد يک حاکميت عادل خواهند شد؟ آيا فکر می کنيد زمان زيادی طول خواهد کشيد؟
روحانيون فکر می کنند حکومت عادلی در ايران وجود دارد. مشکل همينجاست. در ايران بر سر اينکه حاکميت عادل چه نوع حاکميتی است، توافق چندانی وجود ندارد. البته ميل به "عدالت" در روح مردم ايران جای گرفته است.


درباره دولت مصدق چطور فکر می کنيد؟ ما صاحب يک دموکراسی بوديم، چرا قدرت های بزرگ دخالت کردند؟
به نظر من، مصدق يک دموکرات تمام عيار نبود و ايران صاحب دموکراسی نبود. البته ايران توانست تحت نخست وزيری او دربرابر حاکميت خارجی بايستد، هرچند هزينۀ ناديده انگاشتن پيامدهايش، گزاف بود. قدرت های خارجی دخالت کردند زيرا انگليسی ها، دوستان آمريکائی را متقاعد کردند که کمونيست ها از حکومت مصدق بهره مند خواهند شد. جدا کردن يک فرد از روابط فردی و عواطفش بسيار حائز اهميت است. ميليون ها ايرانی مصدق را می پرستيدند. او عميقاً در دل ايرانی ها جای داشت، خيلی بيش از آنچه شاه توانسته بود جای پیدا کند. اما اين موضوع بحث ما نيست. شما می توانيد در اين باره صحبت کنيد که آيا او دموکرات بود يا خير. دراينصورت بايد وارد يک بحث طولانی شويم که معنای دموکراسی در حال و هوای ايران سال های 1950 تا 1953 چيست. حتی اگر من بپذيرم او يک دموکرات بوده، نحوه مهار بحران نفت توسط او برای مردم ايران يک فاجعه بود. البته اين نمی تواند به مداخله خارجی ها در سال 1953 مشروعيت ببخشد. با اين حال، من معتقدم نحوه تصدی امور در عزم او برای پايان دادن به نفوذ خارجی ها تأثير گذاشت و اين خود مستقيماً به انقلاب بسيار دردسرساز 1978 انجاميد.

roozonline
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#3
کله های توخالی، کارتونی از جلال پیرمرزآباد

پرشین کارتون




 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#4
ختنه سوران در نوفل لوشاتو

ابراهيم نبوي

e.nabavi(at)roozonline.com


به نوشته خبرگزاری ها، محمود احمدی نژاد به حرم آیت الله خمینی رفت و در حالی که کفش هایش را درآورده بود، حرم امام را زیارت کرد. به گفته خبرگزاری فارس احمدی نژاد با تعدادی از مردمی که در حرم بودند به گفتگوی صمیمانه پرداخت. در این فاجعه تعدادی از حاضران در حرم مسموم و تعدادی از آنان زخمی شدند. یکی از کسانی که با احمدی نژاد گفتگوی صمیمانه می کرد، پس از پایان این دیدار به بیمارستان منتقل شد.



قم لرزید

حجت الاسلام شجونی، کاشف اولیه کاخ اشرف پهلوی که سی سال قبل موفق شده بود دست به امداد غیبی بزند و کلیه اموال شمس پهلوی را در عرض یک هفته غیب کند، در یک برنامه تلویزیونی کلیه چیزهایی را که معمولا کسی جلوی دوربین نمی گوید بیان کرد. وی در این گفتگو بخش های مهمی از ادبیات معاصر را ضایع کرد. همزمان با همین واقعه قم لرزید. حجت الاسلام پورمحمدی در مورد ارتباط زلزله قم و اظهارات شجونی گفت " نباید توهم توطئه داشت." یکی از آگاهان پس از شنیدن این جمله، سیخ سیخ به حجت الاسلام پورمحمدی نگاه کرد. وی پرسید: " پورمحمدی! خودتی؟"



تونل حیات وحش

دیروز برنامه تلویزیونی افتتاح تونل توحید با شرکت رئیس جمهور ناگهان متوقف شد و بدون هیچ توضیحی برنامه ای در خصوص حیات وحش به جای تصویر افتتاح تونل مذکور پخش شد. مرکز نظرسنجی صدا و سیما گزارش داد که 98 درصد بینندگان تلویزیون متوجه تغییر برنامه نشدند. اما متوجه شدند که لابد شهرداری کار مهمی کرده که در پنج سال شبیهش از دستگاه عریض دولت سر نزده بنابراین چشم دیدنش را ندارد.



نوفل لوشاتو بعد از سی سال

مراسم ختنه سوران سفیر ایران در فرانسه در نوفل لوشاتو برگزار شد. در این مراسم آش خوران که با حضور جمعی از مسافران یک اتوبوس و مقداری از کارکنان سفارت جمهوری اسلامی برگزار شد، گروهی از سبزهای فرانسه حاضر شده و مراسم ختنه سوران سفیر ایران در پاریس را با اعتراض مواجه کردند. سبزها شعار می دادند " مرگ بر دیکتاتور"، در مقابل کاردار علمی سفارت با فریاد اظهار داشت " مادر...ها" این مراسم با حمله فرزند یکی از مسوولان سفارت به سبزها ادامه یافت، وی در حال گاز گرفتن توسط پلیس فرانسه دستگیر شد و پلیس فرانسه به وی دستبند زد. در فرانسه حمله سگها به شهروندان برای گاز گرفتن جرم محسوب می شود. گفته می شود چند تن از اعضای سفارت از همان دیشب یک رتبه ارتقا مقام گرفتند و قرار شد بعد از احمدی نژاد هم هر طور دلشان خواست با خاله و عمه و دائی و زن دائی ها در پاریس بمانند و همان دور و برها باشند.



حداد عادل بهتر است یا ثروت؟

حداد عادل، رئیس اسبق فرهنگستان زبان و ادب، پدر عروس کنونی و رئیس سابق مجلس شورای اسلامی گفت " مدعیان دوستی با امام، مرز خود را با بیگانگان مشخص کنند." وی گفت: مهم نیست که مدعیان دوستی با امام واقعا دوست او باشند یا بوده باشند، ولی مهم است که مرز بندی خود را با دشمن مشخص کنند. حداد عادل اسامی بیگانگانی را که مدعیان دوستی با امام باید مرز خود را با آنها مشخص کنند، بشرح زیر اعلام کرد: " حسن خمینی، حسین خمینی، فریده خمینی، وغیره... خمینی"





خاطرات ناگفته از رهبر انقلاب



سایت رجانیوز برای هزارمین بار خاطراتی را که 2347 بار قبلا منتشر شده است، به عنوان خاطرات ناگفته از رهبر انقلاب منتشر کرد. خبرنگار ما نیز با برخی از شخصیت های کشور تماس گرفت و از آنان خواست که خاطرات ناگفته رهبر انقلاب را بگویند. این خاطرات قبلا در هیچ جا منتشر نشده است.



حداد عادل: " یک روز رفتم خدمت آقا، دیدم ایشان ناراحت است. گفتم چرا ناراحتید؟ گفتند تفالی زدم به حافظ، غزلی آمد که عجیب بود. گفتم عجیب است. ایشان گفت: شما حافظ را می شناسید؟ گفتم: نه چنان که شما می شناسید. لبخندی زدند. از اینکه خوشحال شدند من هم دچار انبساط شدم."



شیخ جعفر شجونی: " با سه نفر از روحانیون کرج رفتیم خدمت آقا، یک ساعتی در مورد کرامات ایشان حرف زدیم، در تمام مدت ایشان ساکت بودند. گفتم: چیزی بگوئید که ما هم حظی از این حضور برده باشیم، باز ساکت ماندند. فهمیدیم ایشان یک هفته است غذا نخوردند، با مسوول بیت صحبت کردیم. متوجه شدیم که ایشان چون نمی خواهند از بیت المال استفاده کنند، مدتهاست که غذا نمی خورند. من در جیبم مقداری ساندیس و کیک داشتم، هر چه اصرار کردم گفتند نه، بدهید به مردمی که تظاهرات می کنند."



اکبر هاشمی رفسنجانی: " وقتی امام مرحوم شد، آسدعلی آقا آمد که چه کنیم؟ گفتم مشکلی وجود ندارد، شما رهبر بشوید و ما هم پشت سر شما هستیم، ایشان گفت: نه، شما رهبر بشوید و من پشت سر شما هستم، من گفتم: می خواهید آقای موسوی اردبیلی رهبر بشوند و دو تایی پشت سر ایشان باشیم؟ ایشان گفتند: نه، خودتان رهبر بشوید. بالاخره من قبول کردم، اما ایشان یک دفعه حالت گریه بهشان دست داد."



آیت الله مصباح: " با ده نفر از مخلصان و شاگردان رفته بودیم بیت آقا، به محض ورود ایشان لبخندی زد، سه نفر از شاگردان که مخلصین ولایت بودند با لبخند آقا غش کردند و یکی از آنان از فرط شوق مرد. از بیت با بهشت زهرا تماس گرفتند، ماشین آمد و آن شهید را بردند. دو ساعتی در خدمت آقا بودیم، ایشان می گفتند و یاران گریه می کردند. معلوم شد منظورشان این است که حضرت آیت الله خامنه ای بعد از ایشان ولایت را قبول بفرمایند. بعدا که تنها شدیم خیلی خندیدیم."



محمود احمدی نژاد: " اولین بار که خدمت آقا رسیدم، کفشم را درآوردم. آقا خیلی آن روز ناراحت بودند، فرمودند بوی بدی احساس می کنم، عرض کردم که من هم سالهاست بوی بد احساس می کنم. ایشان چیزی نگفتند. فرمودند مراقبت کنید دشمن تلاش می کند که به کنه وجودی ما پی ببرد، و من همیشه به این فکر کردم که دشمنان چگونه به کنه وجودی ما پی می برند. در نیویورک دشمنان به کنه وجودی ما می خواستند پی ببرند و به همین دلیل جوراب ما در هنگام نماز گم شد."

 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#5
اطلاعیه شیرین عبادی خطاب به مردم و حاکمیت
بی کفایتی اقلیتی از حاکمیت
سپاه را به ورطه برادرکشی کشاند!



شیرین عبادی، رئیس و از بنیانگذاران کانون مدافعان حقوق بشر درایران و همچنین برنده جایزه صلح نوبل، اطلاعیه ای سرگشاده خطاب به ملت ایران و حاکمیت جمهوری اسلامی منتشر کرد. او دراین اطلاعیه، از جمله نوشت:



«بی شک ایران روزهای سخت و سرنوشت سازی را می گذراند و از همین روی هر اظهار نظر، بیانیه ، تصمیم و اقدامی از سوی همگان چه آنها که در حکومت هستند و چه آنان که مورد خشم حکومت واقع شده اند وچه از سوی هر انسان وطن پرست و آزاده ای که دل در گرو میهن عزیزمان دارد، مهم و مسئولیت آور است.

آنچه در روز عاشورا شاهد آن بودیم ، آزار دهنده و تکان دهنده تر از آن است که بتوان توصیف کرد. خون جوانان برومند این سرزمین یکبار دیگر سنگ فرش خیابان ها را سرخ و گلگون کرد، یکی از ما ایرانیان زیر چرخ های ماشین ندای آزادی خواهی سر داد و دیگری در عزای حسین ، سالار عدالت جویی از بالای پل به زمین افکنده شد و آن دیگری ترورشد. و باز صدای ناله و شیون از سینه های سوخته برخاست . به راستی بای ذنب قتلت.

بی شک همگان میدانند که از انتخابات تا کنون اعتراض ملت ایران، اعتراضی مسالمت آمیز، مدنی و قانونی بوده که به هیچ ترتیبی نمی توان آن را وارونه جلوه داد و آنچه دامنه اعتراضات مردم را گسترده و مردم را مصمم تر نموده، اقدامات یک سویه و به دور از عدالت و انصاف برخی مسولان حکومت بوده است. تداوم بازداشتهای گسترده مردم، موج محرومیت از تحصیل و اخراج جوانان دانشجو، افزایش اخراج فعالان اجتماعی، توقیف بی رویه و غیر قانونی مطبوعات، تحدید روز افزون آزادی بیان، حذف جریانات سیاسی – فرهنگی – اجتماعی، برخورد غیر قانونی با نهادهای مدنی، به کار گیری خشونت ، ضرب و شتم، کشتار، هتاکی و به کار گیری الفاظ رکیک و شرم آور با شرکت کنندگان در راهبیمایی حتی با مادران عزادار، کشته شدن جوانان در زندان های غیر قانونی و عدم مجازات عاملان و آمران این جنایت ها، یکسویه نگری صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، فشار بر رهروان جنبش سبز و مردمی و سایر فعالان سیاسی- اجتماعی – فرهنگی – هنری – مطبوعاتی – دانشجویی- زنان- اقلیت های مذهبی و قومی و... از جمله اقداماتی است که موجب گسترش نارضایتی در بین مردم شده و البته به فشارهای اقتصادی و معیشتی مردم مزید گشته است.

برسش این است که آیا در مقابل نارضایتی ملت ایران که صبورانه و کاملا مدنی و مسالمت آمیز اعلام نارضایتی می کنند، می بایست تفنگ و گلوله در دست گرفت و از تریبون های حکومت معترضان را تهدید و تحریک نمود؟ و آیا به کار گیری چنین شیوه ای از 25 خرداد تا روز عاشورای خونین نتیجه و ثمری داده است که برخی همچنان بر طبل خشونت می کوبند؟

برخی از بزرگان چه از سوی نظام و چه معترضان ، منتقدان و مخالفان راههای منطقی و مسالمت آمیز با ملت را پیش روی حکومت قرار داده اند تا بحران ویرانگر کنونی را خاتمه دهند، اما متاسفانه گویی صدای صلح طلبان و مسالمت جویان در هیا هوی بوق و کرنای جنگ طلبان و خشونت خواهان شنیده نمی شود.

تداوم این سیاست آنچه شده است که نباید می شد. یعنی برادر کشی ایرانیان. و این امر اگر نگوییم ناشی از خشونت طلبی و مردم ستیزی عده قلیلی از حاکمان، قطعا از بی تدبیری ، بی کفایتی و بی لیاقتی برخی از ایشان است که تردید های جدی در افکار عمومی ایجاد کرده است ودر آینده نه چندان دور، تاریخ این تردید ها را روشن خواهد ساخت.



نمایندگان و مسوولان محترم نظام جمهوری اسلامی ایران!



اصلاح سیاست های نادرست گذشته و حال و تمکین به اراده و خواست ملت از جمله وظایف قانونی شماست که اولین آن توقف خشونت علیه ملت است و در صورت تداوم سیاست های خشونت آمیز، درمقابله با هموطنان خود و افکار عمومی بین المللی قرار خواهید گرفت.



برادران سپاه پاسداران و بسیج



در چنین شرایطی با شما سخن گفتن بسیار دشوار است. ملت ایران نیک به خاطر دارد که بسیاری از برادران سپاه و بسیج مدافع حقوق ملت در برابر تهاجم دشمنان این سرزمین بودند. اما اکنون ناباورانه و چه سخت و سوگوارانه شاهدند که عده قلیلی از آن نیروی مردمی ، آتش و تیر به روی ملت و هموطنان خود می گشایند و با شلیک هر گلوله ای جمعی از هموطنانشان را به عزا می نشانند.

برادران و خواهران بی گناه و بی دفاع خود را به خاک نیفکنید و مادران را رخت ماتم نپوشانید و بر سر مزار شهدایی دیگر ننشانید.»


peiknet
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#6
عبدالله شهبازی:
جمهوری اسلامی در اسارت
شبکه نظامی- سیاسی حجتیه

عبدالله شهبازی که از مطلع ترین مورخان جمهوری اسلامی است و مستندات او انبوهی از مهم ترین و محرمانه ترین اسناد و مدارک تاریخی است، در جدیدترین مقاله خود در وبسایتش اطلاعات تازه ای را درباره حجتیه افشاء کرد. او دراین مطلب از شبکه های نظامی انجمن حجتیه نوشت و نقشی نفوذی که در 30 سال اخیر در جمهوری اسلامی داشته و سلطه ای که اکنون برحاکمیت یافته و کشور را به طرف جنگ داخلی و متلاشی کردن ایران می برد. بخشی از این مقاله را در ادامه می خوانید و درصورت تمایل به خواندن متن کامل می توانید به وبسایت وی مراجعه کنید.

«سید حسن آیت و حزب زحمتکشان ملّت ایران، به رهبری مظفر بقایی کرمانی، در سال های پس از انقلاب، با میرحسین موسوی و نخست وزیری او به شدت مخالف بود. عملکرد ایشان در آن سال ها تداوم عملکردشان در سال های نهضت ملی شدن صنعت نفت بود، با همان روش های تفرقه*افکنانه. در اوائل انقلاب و در زمان حیات سید حسن آیت، این افراد حتی کوشیدند مظفر بقایی را به عنوان نخست وزیر به نظام برخاسته از انقلاب تحمیل کنند ولی هیچگاه از سوی امام خمینی (ره) مورد اعتناء، هر چند ناچیز، قرار نگرفتند و نتوانستند، به رغم تلاش فراوان و به رغم برخورداری از حمایت برخی چهره های روحانی و غیرروحانی، امام را به دیداری هر چند کوتاه با بقایی راضی کنند.

امام خمینی (ره) شخصیتی فاقد شناخت ژرف از تاریخ معاصر ایران و بیگانه با پیچیدگی های دنیای سیاست نبود که به هر کس اعتماد کند یا حتی هر کس را به حضور بپذیرد یا در تأیید او سخن بگوید. چرا امام خمینی بقایی را، با آن پیشینه مفصل سیاسی و با آن سابقه طولانی در تظاهر به «اسلام خواهی»، به رغم حامیان قدرتمندش، حتی به حضور نپذیرفت ولی به میرحسین موسوی جوان علاقه و اعتماد فراوان داشت؟

بهرروی، یا باید تعبیر رهبر انقلاب (4 آذر 1370) را بپذیریم که «امام یک حکیم واقعی بود؛ یعنی واقعاً پشت دیوار و پشت حجاب را می دید که ماها قادر نبودیم آن را ببینیم» [9] و یا امام خمینی را نه «حکیم» بلکه حتی فاقد درایت و بینش کافی سیاسی بدانیم که «اطرافیان» می توانستند هر خواستی را، و هر فردی را، بر ایشان تحمیل کنند.



7- قریب به یک دهه، مواضع پیروان مظفر بقایی در تاریخنگاری پس از انقلاب بازتاب فراوان یافت و در فضای خلاء و فقر تاریخنگاری، که تا اواخر دهه 1360 تداوم یافت، کتاب***های مبتنی بر نظرات هواداران بقایی، از جمله کتاب های دکتر سید جلال الدین مدنی (عضو حقوقدان شورای نگهبان) و سید حسن آیت، بر نسلی از جوانان مسلمان تأثیر نهاد. روح این نگرش، توجیه عملکردهای ماجراجویی سیاسی بنام مظفر بقایی کرمانی بود که خود و حزبش، و سازمان***های مخفی و نظامی***اش، از ارکان اصلی کودتای 28 مرداد 1332 به شمار می روند. عملیات کودتا با اقدام این گروه در ربودن و قتل سرتیپ افشارطوس، رئیس شهربانی کل کشور در دولت دکتر محمد مصدق آغاز شد و با استیضاح دولت مصدق توسط همین گروه در مجلس به مراحل نهایی رسید. در 28 مرداد 1382 مناظره مفصلی با سید محمود کاشانی و سایر اعضای بلندپایه حزب زحمتکشان در تالار مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران انجام دادم که قرار بود متن آن به صورت سی. دی. و کتاب منتشر شود. اگر مؤسسه به این وعده وفا کرده بود بسیاری از ابهام ها درباره جریان بقایی مرتفع می شد و عیار ادعاهای آنان به طور مستند محک می خورد.

نمی دانم زنده کردن غیرعادی ادعاهای این گروه سیاسی در اوضاع حساس و سرنوشت ساز کنونی، و بهره برداری از آن برای تخریب شخصیت و پیشینه سیاسی میرحسین موسوی، ناشی از ناآگاهی است یا ماکیاولیسم سیاسی یا تحقق اهداف معین و طبق برنامه؟

در سال 1365 برخی اعضای نظامی و غیرنظامی گروه فوق، از جمله سید احمد کاشانی، یکی از پسران آیت***الله کاشانی و نماینده وقت نطنز در مجلس، و سرهنگ محمد مهدی کتیبه، از اعضای بلندپایه انجمن حجتیه و رئیس وقت رکن دوّم (اطلاعات و ضد اطلاعات) ارتش، به اتهام توطئه علیه نظام جمهوری اسلامی ایران بازداشت شدند.



سید احمد کاشانی، مرید متعصب دکتر مظفر بقایی، با سرهنگ کتیبه، عضو بلندپایه انجمن حجتیه، چه وجه اشتراکی داشت؟ چرا امام این همه درباره خطر انجمن حجتیه برای آینده انقلاب سخن می گفتند و چرا در نامه به فقهای شورای نگهبان، با تأکید شدید، فرمودند:

«حواستان را جمع کنید که نکند یک مرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیه ای ها همه چیزتان را نابود کرده اند.» (صحیفه امام، بخش ضمیمه، ص 579) [14]

توجه کسانی که دوران امام راحل و دولت هشت ساله میرحسین موسوی را درک نکرده اند، و تراوشات ناشی از کینه دیرین برخی افراد و کانون ها علیه میرحسین موسوی را جدّی می گیرند، به سخنان آیت الله خامنه ای در 14 مرداد 1360 جلب می کنم. ایشان، که آن زمان نماینده مجلس بودند، در دفاع از تصدی وزارت امور خارجه توسط میرحسین موسوی در مجلس گفتند:

«درباره همه خیال می کردیم انتقاد بشود، درباره مهندس موسوی من واقعاً تصور نمی کردم کسی زبان به انتقاد از ایشان باز کند. اولاً بنده ایشان را خیلی خوب می شناسم، از همه کسانی که نسبت به ایشان تعریف کرده اند یا انتقاد کرده اند بنده ایشان را بیش تر و بهتر و با مدت زمان بیشتری می شناسم. آن چه درباره ایشان از گرایش ها گفته شده است دروغ محض است و شاهد بر همه این ها روزنامه جمهوری اسلامی است... این مقالات روزنامه است و بروید نگاه کنید. متهم می کنند ایشان را به علاقمندی و گرایش به فلان یا بهمان گروهک، کذب محض است این معنا. من با ایشان معاشرت نزدیک داشته ام. من ایشان را می شناسم. من از ذهنیت ایشان مطلعم و من شهادت می دهم امروز و روز قیامت که تمام این ادعاها دروغ است. و من واقعاً تصور نمی کردم که کسی راجع به آقای مهندس موسوی با این سابقه درخشان یک چنین مطلبی را بیان کند. البته باز هم حرف در این زمینه زیاد است که چون وقت کم است و من می خواهم بقیه را هم بگویم، این است که بحث نمی کنم...»

اصل مقاله را از اینجا بخوانید.

http://www.shahbazi.org/blog/Archive/8823.htm
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#7
محمدعلی رامین
مو خرمائی شهر ما "دزفول"



من از همشهری های هم سن و سال آقای محمدعلی رامین معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد و از نزدیک ترین مشاوران احمدی نژاد هستم که فکر می کنم ماجرای هولوکاست را هم همین ایشان تئوریزه کرده باشد.

چون ایشان این روزها خیلی ادای انقلابی بودن در می آورد، دلم می خواهد این اطلاعات را منتشر کنید تا هم خود ایشان فراموش نکند چه کسی بوده و هم مردم بدانند چه کسانی این روزها شده اند انقلابی.

آقای رامین را از بچگی در شهر دزفول می شناسم. فامیلی قبلی ایشان "لیمونارنجی" بود. این فامیل را پدرش به آن دلیل که از کسبه شهر بود و در بازار قدیمی شهر میوه فروشی و عمدتا مرکبات داشت انتخاب کرده بود.

من هم در روزنامه اعتماد مصاحبه آقای رامین را خواندم که خیلی به سوابق مبارزاتی خودش در سالهای 50 تا انقلاب بالیده بود. اما راستش اینست که ایشان سوابق مبارزاتی یکی دیگر از جوان های دزفول را بنام خودش مصادره کرده است. واقعیت اینست که در آن سالها، در شهر دزفول جوان مذهبی بود بنام "خلف رضائی" که با حوزه علمیه قم در ارتباط بود و فعالیت سیاسی- مذهبی می کرد. فکر می کنم با بچه های مجاهدین خلق در ارتباط بود، چون وقتی در همان سالها دستگیر شد، به اتهام همین رابطه محاکمه و محکوم به چندین سال زندان شد.

در همان سالها در شهر دزفول بدلیل تبعید شدن تعدادی معلم سیاسی مخالف رژیم شاه از شهرهای مختلف به دزفول، این شهر کاملا چهره سیاسی داشت و چون شهر زیاد بزرگ نبود، تقریبا همه از وجود این معلم های تبعیدی خبر داشتند. مانند حسین ریاحی، بلورچی، خالقی و عده ای دیگر که بعضی از آنها بعد از انقلاب و در ماجراهای سال 1361 یا کشته شدند و یا اعدام شدند.

خلف رضائی با انقلاب از زندان بیرون آمد و چون از همان داخل زندان از مجاهدین جدا شده و مخالفان مجاهدین پیوسته بود، خیلی زود کارش بالا گرفت و قاضی دادگاه انقلاب دزفول شد. انتقامی از مردم دزفول و مسجید سلیمان و بعد هم با رفتن به کردستان، از مردم کردستان گرفت که زبانزد مردم است. دشمن هرکسی بود که قبل از انقلاب مبارزه کرده بود. پس از مدتی به جمع همکاران آیت الله خلخالی پیوست و رفت به ستاد مبارزه با مواد مخدر که زیر نظر خلخالی بود. دراینجا هم پس از مدتی رابطه اش با باندهای قاچاق مواد مخدر کشف شد و معلوم شد پول های بسیاری از این باند ها بصورت رشوه دریافت کرده است. از کار برکنارش کردند و حتی زندانی شد، اما نمیدانم چطور توانست از زندان بیرون آمده و دوباره به ارگان های نیمه نظامی حکومت وصل شود. ایشان در تمام این مدت رابطه نزدیک با محمد علی رامین داشت و براثر همین رابطه و سابقه و نقطه ضعف های خلف رضائی است که محمدعلی رامین سوابق قبل از انقلاب او را بنام خودش مصادره کرده و خلف رضائی هم صدایش در نمی آید.

اما خود آقای رامین. قبل از انقلاب گرایش های مذهبی نداشت و یا اگر داشت بسیار ضعیف بود و در جمع مذهبیون آن سالها شهرت نداشت. برعکس، در آن سالها که جوانی بود تقریبا قد بلند، با چشمانی رنگی و موهای خرمائی روشن، بسیار شوخ بود و باصطلاح لودگی داشت و خودش را برای دخترهای شهر لوس می کرد. البته بدلیل همین محسنات مورد توجه نظربازان شهر هم بود. هیچکس در دزفول سابقه ارتباط وی با مذهبیون قبل از انقلاب و یا با گروه های زیر زمینی را به یاد ندارد. بعد از مدتی هم برای تحصیل راهی آلمان شد که هنوز هم زن و دو فرزندش در شهر هانوفر آلمان مستقراند و او هر چند وقت یکبار برای دیدن آنها به آلمان می رود.

برای آن که ایشان بداند صاحب این قلم با گذشته ایشان خوب آشناست، برایتان می نویسم که ایشان یک برادر بزرگتر هم دارد که در پاساژ مسعود واقع در میدان توپخانه تهران رادیو و ضبط صوت و تلویزیون، نوارهای موسیقی و از این نوع کالاهای صوتی می فروخت. یعنی همان ادواتی که روحانیون طرفدار احمدی نژاد با آن مخالف اند!

همچنین یک برادر دیگر هم دارد که در شهر "اولدنبورگ" آلمان زندگی می کند و می گویند در این شهر "رستوران" دارد. برخی مسائل خانوادگی نیز وی دارد که آن مسائل مسائل شخصی است و به خود ایشان مربوط است، اما ارتباط او با آقای رامین در تهران و آقای رامین با برادرانش در آلمان آن نکته ایست که بد نیست آن را بدانیم. این ارتباط ها در چه سطحی و برای چه اموری است، معلوم نیست اما آقای رامین هر چند وقت یکبار به آلمان که می رود با آنها هم دیدار و مذاکرات محرمانه دارد.


 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#8
افشای مراکز اطلاعاتی سپاه
در محلات و خیابان های تهران

سلام- من دانشجوی دانشگاه امیرکبیر بودم و خوابگاهم در خیابان پورموسی بود. خیابان شیرین یک سر در این خیابان دارد و سر دیگرش در خیابان نجات الهی (ویلا) قرار دارد. در هر دو سمت این خیابان دری نصب شده و این درها همیشه به جز زمانی که ماشین های ویژه به آن رفت و آمد می کنند بسته است. در هر دو سمت پست نگهبانی ساخته شده و همیشه سرباز در این دو سر خیابان نگهبانی می دهد. در این خیابان یکی از مراکز اطلاعات سپاه قرار دارد که با توجه به مرکز شهر بودن این منطقه، از مراکز مهم به شمار می رود. البته ساکنین معمولی هم در این خیابان زندگی می کنند. در نگهبانی یک کاغذی نصب شده که شماره ماشین های ساکنین عادی که حق ورود به خیابان را دارند روی آن نوشته شده است.

از این منطقه بخصوص صبح و ظهر امواجی زیادی برای جلوگیری از شنود مکالماتشان به اطراف می فرستند، بطوری که ما در خوابگاه معمولا مشکل نبود آنتن داشتیم. همچنین بعد از انتخابات که ما روی پشت بام خوابگاه الله اکبر می گفتیم بعد از چند روز دو پرژکتور بزرگ نصب کردند که پشت بام را مثل روز روشن می کرد و ما مجبور شدیم روی تراس های جنوبی شعار بدهیم.

 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#10
65
درصد از مدارس کشور فاقد سیستم گرمایشی و سرمایشی


شهرزادنیوز: از میان صد هزار مدرسه در کشور، 65 هزار مدرسه فاقد سیستم گرمایشی و سرمایشی هستند. علی کریمی فیروزجایی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، این آمار را در گردهمایی یک روزه مدیران دبیرستان، مراکز پیش دانشگاهی و هنرستان های برخی از مناطق شمال کشور اعلام کرد. وی افزود، با این که یک هزار میلیارد ریال برای رفع نیازهای این بخش پیشنهاد شده بود، تنها 200 میلیارد ریال تصویب شده است.

در حال حاضر هفت هزار پروژه نیمه تمام در سازمان نوسازی و تجهیز مدارس کشور وجود دارد.
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#11
نخبگان دانش آموزی به پیشواز اعتراضات 22 بهمن می روند


آژانس ايران خبر: در پی اعلام احتمال انحلال سازمان های آموزشی وابسته به دانش آموزان ودانش آموختگان نخبه دانش آموزی ودانشجویی این گروه ها اعلام کرده اند که در روز پنج شنبه 15بهمن در خیابان طالقانی دست به اعتراض خواهند زد. این اعتراض صنفی نخبگان دانش آموزی ودانشجویی با فراخوان خودجوش دانش آموزی صورت گرفته است و قرار است روز پنج شنبه در نزدیکی یکی از مراکز دخترانه وابسته به نخبگان دانش آموزی در خیابان طالقانی برگزار گردد. بیشتر دانش آموزان ودانش آموختگان این سازمان نخبگان تصمیم دارند در این اعتراض شرکت کنند.با شروع دولت نهم فشارهای زیادی برسازمان ها ومراکز پوشش دهنده نخبگان دانشجویی ودانش اموزی وارد آمد. زیرا کارشناسان آموزشی وابسته به دولت احمدی نژاد در دولت نهم ودر درولت کودتا معتقد بودند که بیشتر دانش آموختگان این مراکز غیر مذهبی اند. بنابراین این مدارس نیز باید به سلک مجموعه مدارس مذهبی مانند نیکان,مصباح,نور,سروش,امام صادق,علامه طباطبایی ورستگاران درآیند. اما با توجه به اینکه دانش آموزان ودانشجویان این مرتبط با سازمان ها ومراکز نخبه بیشتر بر جنبه های علمی ومذهبی در حد عرف جامعه تاکید دارند و کمتر جذب برنامه های نمایشی مذهبی مابانه دولت نهم وکودتا شدند,دولت احمدی نژاد در هردو دوره در صدد حذف این مراکز وادغام آنها با مراکز عادی گرفته است. دولت کودتا با این عنوان که باید عدالت آموزشی بین همه ی افراد برقرار شود در صدد حذف این مراکز برآمده است این درحالی است که بودجه خاصی برای این مراکز از سوی دولت پرداخت نمی شود وبیشتر به صورت خودگران وهیات امنایی اداره می شوند وتنها تفاوت بین این مراکز اموزی با مراکز عادی اموزش وپروش در وجود دانش آموزان ودانشجویان نخبه ونیز اساتید مجرب وکاربلد در این مراکز است. دولت کودتا و علم ستیز احمدی نژاد, برای به زانو دراوردن این آخرین دژ باقی مانده ی علمی جامعه, وارد عمل شده است تا به بهانه های واهی آن را تسخیر کند.
به گزارش خبرنگار آژانس ايران خبر, همین امر موجب شده است تا در بهمن ماه و در روزهای دهه ی فجر دانش آموزان ودانش آموختگان این مراکز تصمیم بگیرند تا در روز پنج شنبه برای بیان اعتراض خود اعلام آمادگی کنند. درصورت تحقق این برنامه ی اعتراضی رژیم یک هفته مانده به روز 22 بهمن با چالش جدی روبرو خواهد شد. از سوی دیگر بسیاری از اعضای شهرستانی این مراکز نیز درخواست کرده اند با تنظیم دقیق واعلام برنامه ی اعتراضی نخبگان به طور شفاف اجازه وفرصت حضور آنها در این اعتراضات داده شود.
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#12
خبرهایی از اوین؛ آزاد شدگان از زندانیان سخن می گویند

یاسمن تهرانی

شبکه جنبش راه سبز(جرس): این روزها اوین حال و هوای دیگری دارد. اشک و لبخند با هم آمیخته است. مادران منتظری که با بی صبری چشم به اوین دوخته اند تا این در بی روح باز شود و عزیزشان از قفس آزاد شود. شب گذشته بیش از 50 تن دیگر آزاد شدند.
مادر با دیدن فرزندش نقش بر زمین شد و پیکرش آنچنان می لرزید که اشک همه مردم منتظر را در آورد.


خلجی آزاد شد


چشمها به اوین دوخته بود که ناگاه در زندان باز شد و روحانی که صورت سفیدش در نور کم سوی جلوی زندان اوین هم دیده می شد، از دربیرون آمد. مردم که برای زندانیان صلوات می فرستادند با دیدن او که نامش را نمی دانستند اما حدس می زدند که زندانی نامداری است، سوت و کف و فریاد را همراه صلواتشان کردند و او برای مردم دستی از سر خوشحالی تکان داد. این روحانی حجه الاسلام خلجی بود.

محمد تقی خلجی، بیست و دوم دی***ماه، در خانه***ی خود بازداشت شد. پس از شش روز دادستانی دادگاه ويژه روحانيت به خانواده محمد تقی خلجی اطلاع داد که او به سلول انفرادی در زندان اوين، تهران، منتقل شده و تحت بازجويی است.

محمد تقی خلجی از روحانیون نزدیک به آيت الله منتظری و آيت الله صانعی به شمار می***رود، در آخرين سخنرانی خود در شب تاسوعا در منزل آيت الله صانعی، از آيت الله منتظری تجليل کرد.

خاطره از کیوان صمیمی

برخی از زندانیان از اتاق 4 بند 7 بودند. بسیاری از آنها مهندس کیوان صمیمی را دیده بودند و از بزرگواری و مهربانی اش با خودشان خاطره داشتند.
یکی از جوانان آزاد شده می گفت که موقع آزاد شدن، دستش را به نشانه احترام بوسیده است.

صمیمی مدیرمسئول ماهنامه ادبی توقیف شده نامه و از فعالان سیاسی است. وی پس از اعتراضات به نتایج انتخابات تحت بازجویی و بازداشت بوده است.


زید آیادی تنها زندانی که ورزش می کند!

برخی از زندانیان، احمد زید آبادی را دیده بودند و می گفتند روحیه اش خیلی خوب بوده و تنها زندانی بوده که ورزش می کرده است. می گوید که شنیده است که او را امروز به زندان رجایی شهر یا قزل حصار برده اند.


بازداشت برای ارسال پیامک 22 بهمن

آزاد شده ها می گویند که 50 نفر را از بند 209 که زندانیان معروف سیاسی در آنجا هستند را به بند 7 منتقل کرده اند. همچنین می گویند که 200 نفر را ظرف دیروز و امروز به خاطر اس ام اس 22 بهمن دستگیر کرده اند، فقط به دلیل ارسال پیامک در باره 22 بهمن.


اتهام: زیر گرفته شدن توسط ماشین پلیس!


همچنین یکی از زندانیان می گفت 16 نفری که محاکمه شده اند و برخی از آنها اتهامشان محاربه است، فقط چند تن شان دستگیر شده های عاشورا هستند.
زن و شوهری که در میان این عده هستند، دو نفری هستند که در روز عاشورا توسط ماشین نیروی انتظامی زیر گرفته شده اند و دست و پایشان شکسته است،
وقتی برای درمان به بیمارستان می روند، دستگیر می شوند . آنها تحت فشار هستند که نگویند با ماشین نیروی انتظامی تصادف کرده اند.

اتهام محاربه برای آنها به دلیل زیر گرفته شدن شان توسط نیروی انتظامی است!
 

maziar95

Elite Member
Oct 20, 2002
2,285
63
39
Baltimore, MD
#13
The tohid looks impressive. The IRI has a poor track record when it comes to major projects but whoever was in charge of this project did a good job. But it's obvious they tried to finish it before 22 bahman to make people somewhat happy. But I think it's going take much more than a tunnel to kill the green movement .
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#14
اطلاعیه دادسرای تهران؛ یک گام عقب نشینی


بهار یکتا

شبکه جنبش راه سبز( جرس) : دادسراى عمومى و انقلاب تهران در واكنش به انتقادها در باره اعدام دو متهم به "محاربه" اطلاعیه ای برای تنویر افکار عمومی! صادر كرد. در این اطلاعیه بر خلاف خبر هفته پیش هیچ اشاره ای به نقش رحمانی و زمانی در تظاهرات اعتراضی بعد از انتخابات نشده است.
بر اساس اطلاعیه جدید دادسرای انقلاب اتهام زمانی و رحمانی برنامه ریزی برای ایجاد آتش سوزی در دو امامزاده، تلاش برای ایجاد انفجار در حسینیه ارشاد و مسجد النبی نارمک در تهران، دریافت دستورالعمل ساخت مواد منفجره از اعضای انجمن پادشاهی از طریق ای میل و چت، نگهداری و آزمایش مواد منفجره، تبلیغ علیه نظام و دین و توزیع مقالات رهبر گروه انجمن پادشاهی میان بستگان و دوستان خود می باشد.


این در حالی است که در طی ماههای گذشته همواره جمهوری اسلامی تلاش داشت این دو را در ارتباط با رویدادهایی اخیر معرفی کند و تشکیل دادگاه آن دو در کنار فعالان سیاسی و روزنامه نگاران بهترین گواه است. با نگاهی به اطلاعیه هفته پیش این دادسرا می توان این همانند سازی را دید آنجا که می نویسد: "در پی اغتشاشات و اقدامات ضدانقلابی و ساختارشکنانه ماه های اخیر به خصوص در روز عاشورا، شعب دادگاه های انقلاب اسلامی تهران به اتهامات تعدادی از متهمان رسیدگی و ۱۱ نفر را به اعدام محکوم کردند. در همین راستا حکم دو نفر از این تعداد به نام***های محمدرضا علی***زمانی و آرش رحمانی***پور که به تایید دادگاه تجدیدنظر تهران رسیده بود، سحرگاه امروز پنج شنبه اجرا شده و محکومان به دار مجازات آویخته شدند".


گفتنی است این دو حتی در زمان برگزاری انتخابات در زندان بسر می بردند. نسرين ستوده، وكيل آرش رحمانى پور تاريخ دقيق بازداشت موكل خود را روز ۲۷ فرودين ماه ۱۳۸۸ است كه دو ماه قبل از انجام انتخابات رياست جمهورى بود؛ اعلام کرده است.


تنویر افکار عمومی یا عقب نشینی


دادسرای تهران برای " تنویر افکار عمومی" روز گذشته گزارشی از اتهامات آرش رحمانی و محمد رضا زمانی منتشر کرده است. اطلاعیه ای که به باور تحلیلگران مسایل سیاسی ایرانی بنوعی عقب نشینی محسوب می شود.


در این اطلاعیه با اشاره به بازداشت آنان آمده است که " آرش رحماني پور فرزند داوود، درسالجاری به اتهام عضویت در گروهک ضد انقلابی انجمن پادشاهی دستگیر شده بود. وی در بازجویی اولیه، عضویت در گروهکی ضد انقلابی موسوم به تندر و برنامه ریزی برای آتش زدن مراکز عمومی مانند امام¬زاده زید در منطقه بازارتهران و امامزاده علی اکبر (ع) و هم¬چنین تهیه مواد منفجره را پذیرفته و اظهارداشت به علت شلوغی امامزاده و حضور نیروهای بسیجی و انتظامی موفق به اجرای طرح بمب گذاری خود نشده بود. "


در این اطلاعیه هم چنین آمده است که وی هم چنین اقرار نمود که به همراه یکی از دوستان خود به نام پیمان، خود را به انجمن پادشاهی معرفی نموده و ضمن عضویت در این انجمن ، با اعضای آن که بعضاً دارای کد و نام رمز بوده***اند، از طریق ایمیل و چت در مورد ساخت مواد شیمیایی و بمب ارتباط برقرار نموده است و برخی از مواد منفجره ساخت خود را نیز در بیابان¬های اطراف تهران، پارک جنگلی و جاده¬های شمال کشور آزمایش کرده بود.


بر اساس شواهد و اطلاعات دریافتی تمامی این اعترافات با وعده آزادی صورت گرفته است و از نظر حقوقی دارای هیچ ارزشی نیست.



محاکمه ای بی وکیل


در حالی که حتی وکیل متهمان و خانواده آنان از اجرای حکم اعدام خبر نداشتند، دادسرای تهران اظهار داشته که دادگاهها با حضور وکیل انجام شده است. در بیانیه دادسرا آمده است " با ارجاع پرونده به یکی از شعب دادگاه انقلاب اسلامی تهران، جلسه¬ی محاکمه با حضور متهم و وکیل وی تشکیل و دادگاه مستنداً به مواد 186، 187، 190 و 610 قانون مجازات اسلامی حکم به اعدام متهم به اتهام محاربه صادر نمود که با اعتراض وکیل محکوم علیه به رأی، پرونده به دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارجاع و مرجع یاد شده نیز حکم صادره را عینا تایید کرد. "


ستوده وکیل آرش رحمانی در این رابطه گفته است : براى موكلم در مرحله بدوى دو جلسه دادگاه تشكيل شد. يكى عمومى كه از طريق تلويزيون نمايش داده شد ولى در همان جلسه از ورود من ممانعت شد و اعلام مى كنم كه در قبال اصرارم براى شركت در جلسه، تهديد به بازداشت شدم و در روزهاى بعد، آن را طى نامه اى به رييس قوه قضاييه اعلام كردم.

وى افزود: جلسه دوم كه در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تشكيل شد اساسا به من و يا خانواده آرش رحمانى پور اطلاع داده نشد تا در جلسه دادگاه شركت كنم. بنابر اين در دو جلسه دادگاه بدوى به هيچ وجه به من اجازه حضور در محاكمه ها داده نشد.

این وکیل که تنها 15 دقیقه توانسته بود با موکلش صحبت کند و امضای او را برای وکالت داشته باشد ، می افزاید : در همان جلسه اى كه قرار بود آرش به دادگاه اعلام كند اجازه دهيد تا وكيل انتخابى ام صحبت كرده و ايشان امكان حضور در جلسه را پيدا كند پدر آرش با تهديد بازداشت مواجه شد تا پسرش را به اعتراف وادار كند. بنابر اين مجموعه فشارهايى كه بر آرش و خانواده وى وارد شده بود براى اين بود تا از مداخله وكلاى انتخابى در اين پرونده جلوگيرى به عمل آيد.


فولادوند و انجمن پادشاهی


در اطلاعیه دادسرای تهران به ارتباط آرش با "فردی ضد انقلاب به نام "فرود فولادوند" اشاره شده است. فردی که گفته می شود از زمانی که در ترکیه مفقود شده ،در اختیار نیروهای امنیتی ایران است و حتی نزدیکانش از او اطلاعی ندارند.

کيانوش منوچهری، يکی از فرزندان فرود فولادوند، در گفته بود که " ماموران امنيتی ايران يکبار با وی تماس تلفنی گرفته و به او هشدار داده اند که در باره سرنوشت پدرش سکوت کند و از ايجاد سر و صدا و مصاحبه با رسانه ها بپرهيزد."

داریوش همایون هم معتقد است که "ظاهرا این فرد به تصور این که طرفدارانی در داخل کشور دارد، به ترکیه رفت تا احتمالا از مسیر ترکیه وارد ایران شود، ولی گفته می شود که ماموران جمهوری اسلامی او را در ترکیه ربوده اند و شنیده شده است که او الان زنده و در زندانی در داخل ایران است."

فتح الله منوچهری با نام مستعار فرود فولادوند، یکی از مخالفان جمهوری اسلامی، که در لندن يک شبکه تلويزيونی را اداره می کرد.

سخنگوی انجمن پادشاهی ایران تا کنون بارها اعلام کرده که این انجمن عضو نمی پذیرد و هوادارانش را هم برای انجام کاری تحریک نمی کند. این انجمن فقط هوادار دارد و ما عضوگیری نمی کنیم. تنها افرادی که قبلا مخاطب برنامه های تلویزیون ما بودند، با ما در تماس هستند و از آنها هم درخواستی نداریم و نخواسته ایم اقدامی بکنند. وی همچنین از ارتباط زمانی و رحمانی با این انجمن اظهار بی اطلاعی می کند.

کارشناسان سیاسی معتقدند شدت واکنشهای بین المللی و داخلی نسبت به این دو اعدام قوه قضاییه را وادار به انتشار اطلاعیه مجدد کرده است. در حالی که افراطیون حامی احمدی نژاد امید داشتند با اعدام دو جوانی که آنها را در دادگاه فعالان سیاسی پس از انتخابات جا داده بودند بتوانند قدری از حجم اعتراضات مردمی بکاهند و فضا را برای 22 بهمن ما " تلطیف" کنند، اما شواهد نشان می دهد که مردم را نمی توان با اطلاعیه های پر ابهام و اقدامات عجولانه و غیر مدبرانه فریفت. گویی " نور روشنگری" بر " تاریکخانه ارواح" دمیدن گرفته است.
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#15
- الله اکبر سبز، ۲- اعلام همبستگی با بستگان زندانیان سیاسی در برابر اوین، ۳- فراخوان حمایت از رسانه آزاد ملی ۴- اربعین سبز بر مزار شهدا

بالاخره دهه فجر سبز از راه رسید. دهه ای که بیش از هر چیز یادآور شهامت ها و رشادت های میلیون ها ایرانی و قیام آنان در برابر ظلم و فساد و بی عدالتی حاکمانشان است. انقلاب ایران در حالی سی و یک ساله می شود که عده ای از سر قدرت طلبی عنان از کف داده اند و برای تصاحب قدرتی که بنیان گذار انقلاب، صاحب اصلی آن را مردم می دانست دست به خشونت بارترین اعمال ممکن اعم از بازداشت، سرکوب، سانسور، کشتار خیابانی، شکنجه های وحشیانه در زندان ها، تبعید و اعدام زده اند. سی و یکمین سالگرد انقلاب با هشت ماهگی نهال نوپای جنبش سبز عدالت خواه مردم ایران نیز همزمان شده است. جنبشی که آرمان ها و خواست هایش در تداوم خواست ها و آرمان های همان انقلاب عظیم و بی مثال سال ۵۷ است. جنبشی که در اعتراض به دروغ، تزویر، فساد و بی عدالتی شکل گرفته است.

دهه فجر امسال شاید یکی از حیاتی ترین برهه ها برای تداوم حیات جنبش و متوقف کردن روند خشونت بار فعلی باشد. بر یکایک ما که هنوز برای تحقق آزادی و عدالت تلاش می کنیم و روزهای بهتر می اندیشیم واجب است که برای هر چه سبزتر برگزار کردن ضیافت ده روزه جشن انقلاب تلاش کنیم. یادمان باشد سانسور، فیلترینگ و ارعاب، سه حربه اصلی کودتاییان و خشونت طلبان برای سرکوب همه جانبه جنبش در این ده روز و مختومه اعلام کردن آن خواهد بود. پس باید خودمان را برای ده روز پر تکاپو و پر کار آماده کنیم.

هم صدایی ها و طرح های مربوط به این ده روز به تدریج و از طریق همین پایگاه خبری به اطلاع عموم مردم خواهد رسید. امروز که هم زمان با نخستین روز دهه فجر است، اولین گروه از هم صدایی های سبز که شامل چهارطرح اصلی است به اطلاع هم وطنان عزیز می رسد. دو طرح نخست مختص ۱۲ تا ۲۲ بهمن و دو طرح دیگر به طور خاص برای روزهای ۱۳ و ۱۶ بهمن تدارک دیده شده اند:

- دو طرح برای ده شب:

۱- آغاز الله اکبرهای سبز از همین امشب به مدت ۱۰ شب: در این هم صدایی سبز از کلیه هم وطنان همراه جنبش سبز دعوت می کنیم همچون روزهای پس از 22 خرداد و مناسبت های مهم ماه های گذشته، در دهه فجر (12-22 بهمن) نیز هر شب رأس ساعت ده شب از پشت بام یا پنجره خانه خود ندای «الله اکبر» سر دهند. برای شروع ندای الله اکبر در هر محله هر شهر همت یک یا دو حامی جنبش سبز کافی است. با شروع این ندا توسط یک یا چند نفر از حامیان جنبش سبز تعداد بیشتری از سبزهای محله برای همراهی در این اعلام حضور نمادین، مسالمت آمیز و بی هزینة سبزها انگیزه می گیرند و همت می کنند. اجرای این طرح در شهرستان ها و کلیه محلات تهران نقش مهمی در انگیزه بخشی به سبزها پیش از 22 بهمن دارد. اکتفا به ندای «الله اکبر» و اجتناب از سردادن شعارهای رادیکال و تلاش برای دیده نشدن حین سر دادن شعار «الله اکبر» به بی هزینه بودن این طرح کمک میکند. دیگر اعضای خانواده و همسایه های خود را نیز برای همراهی با شما در این همصدایی سبز تشویق و در شب های 16 و 22 بهمن این طرح را با جدیت بیشتری اجرا کنید.


۲- حضور در کنار خانواده های زندانیان مقابل اوین دو طول دهه فجر سبز: خانواده های زندانیان جنبش هر غروب پشت زندان اوین برای همدلی با عزیزانشان جمع می شوند. خوب است هر کدام از این ده شب که می توانیم و برایمان مقدور است در این ده روز وقت بیشتری برای حضور در کنار این عزیزان بگذاریم و با حضور خود تسلی بخش دل های نگرانشان باشیم. یادمان باشد قرار نیست تجمع یا راهپیمایی کنیم. تنها حضور آرام و همراه با سکوتمان در کنار خانواده های زندانیان دربند کفایت می کند.

- دو طرح ویژه سبز برای سیزدهم و شانزدهم بهمن:

سیزدهم بهمن، روز اعلام حمایت از آزادی بیان: فردا، سیزدهم بهمن، به عنوان روز اعلام حمایت از « رسانه ملی آزاد» و « آزادی بیان رسانه ها» نام گذاری شده است. این روز تداعی گر خاطره اعتصابات و اعتراضات کارمندان انقلابی صداوسیمای شاه است که در اعتراض به سیاست های ضدملی صداوسیمای وقت، به صفوف انقلاب مردم پیوستند. در این روز «ندای سبز آزادی» از عموم مردم و سبزهای خاموش صداوسیمای ضدملی فعلی دعوت می کند در طرح های زیر مشارکت نمایند:

۱- از کلیه کارمندان اسبق و یا باسابقه فعلی که تجربه فعالیت در صداوسیمای زمان شاه را دارند دعوت می کنیم خاطرات خود را از آن دوران برای ما ارسال کنند. همچنین از کارمندان فعلی صداوسیما دعوت می شود تا از خاطرات خود بعد از کودتای ۲۲ خرداد و نحوه پوشش اخبار مرتبط با جنبش در صداوسیما برای مردم بگویند. این عزیزان می توانند نوشته های خود را به ایمیل های مندرج در پایان این نوشتار یا در بخش ارتباط با ما در سایت بفرستند.

۲- همچنین از عموم مردم دعوت می شود تا در روز سیزدهم بهمن بامزه ترین «گاف»هایی که از صداوسیما بعد از کودتای ۲۲ خرداد به یاد دارند را به صورت فیلم یا نوشتار برای ما ارسال کنند. این «گاف» می تواند شامل انتشار اخبار دروغ و جعل خبرهای مربوط به جنبش سبز باشد.
خاطرات و گاف های برگزیده در سایت معرفی خواهند شد.

۳- از تمامی هم وطنان خارج از کشور نیز دعوت می کنیم در این روز در مقابل دفاتر صداوسیمای جمهوری اسلامی کشوری که در آن مقیم هستند در تجمع سبز اعتراض به نقض آزادی بیان در رسانه ملی کشور شرکت کنند.

شانزدهم بهمن، اربعین سبز و حضور بر مزار شهیدان عاشورای خونین:
چهارمین روز دهه فجر سبز، جمعه 16 بهمن، مصادف با اربعین حضرت سیدالشهدا(ع) و شهدای کربلا و همچنین چهلم شهادت مظلومانه تعدادی از هموطنانمان در عاشورای 1388 است. برای بزرگداشت این روز و به یاد شهدای عاشورایی جنبش سبز در سومین طرح همصدایی، از ایرانیان معترض به کشتار هموطنانمان دعوت می شود رأس ساعت 9 بامداد روز جمعه 16 بهمن در بهشت زهرای تهران و مزار شهدای جنبش سبز حضور یابند و با قرائت فاتحه و اهدای گل و حضور خود موجبات شادی بیشتر ارواح شهدایمان و تسلی خاطر بازماندگان را فراهم آورند. مزار شهید سیدعلی موسوی، خواهرزاده مهندس میرحسین موسوی، واقع در ردیف 38 قطعه ۹ و مزار شهدای خرداد و عاشورای 1388 در قطعات 257 و 302 بهشت زهرای تهران محل مناسبی برای حضور سبزها و عرض تسلیت به رهبر جنبش و خانواده دیگر شهدای عاشورایی جنبش سبز است. این طرح نیز همچون دیگر طرح های هم صدایی، آرام و قانونی است و بی هزینه برگزار شدن آن مستلزم همراهی و همکاری کلیه شرکت کنندگان است. نفس حضور پرشمار حامیان جنبش سبز بر مزار این شهدا ما را به مقصود رهنون می شود و نیازی به سر دادن شعار و هر گونه عمل اعتراضی دیگر که موجب برانگیخته شدن حساسیت حاکمان ناعادل و قانون گریز می شود نیست. برای پیشگیری از ممانعت انتظامات بهشت زهرا از ورود سبزها به بهشت زهرا هم مناسب است از حمل نشانه های سبز در ماشین و پوشش خود پیش از ورود به بهشت زهرا و رسیدن به قطعه 9 خودداری کنید. با توجه به مصادف بودن چهلم شهدای عاشورای تهران با اربعین حسینی و با عنایت به تلاش مخالفان جنبش سبز در بی توجه نشان دادن سبزها به عرف مذهبی از کلیه شرکت کنندگان در این برنامه خواهشمندیم همچون سبزهای مذهبی در پوشش و رفتار خود آداب و شئونات و عرف مناسب ایام عزاداری حضرت اباعبدالله را رعایت کنند. پوشیدن رنگ سیاه، استفاده از شال و دستبند سبز و تهیه و توزیع حلوا، خرما و دیگر نذری های آراسته با رنگ سبز و سیاه به برگزاری باشکوه تر و زیباتر این طرح کمک خواهد کرد. در دیگر شهرها هم حضور حامیان جنبش سبز بر مزار شهدای جنبش سبز یا شهدای انقلاب اسلامی آن شهر در همین روز و ساعت (9 صبح اربعین حسینی) مایه همبستگی بیشتر سبزهای شهر و شادی روح شهدای جنبش خواهد بود. در برنامه های عزاداری سالار شهیدان(ع) در طول روز و شب اربعین در سطح کشور نیز می***توان با قرائت فاتحه و توزیع نذورات سبزها یاد شهدای جنبش سبز را گرامی داشت.

ندای سبز آزادی از هفدهم بهمن ماه با طرح های مربوط به آمادگی برای شرکت در مراسم پرشور راهپیمایی ۲۲ بهمن در کنار مردم خواهد بود. تا آن روز ایده ها و پیشنهادات خود را به دو آدرس
irangreenvoice@gmail.com و greenfreedomvoice@gmail.com

ارسال کنید.

فراموش نکنیم که هدف اصلی کودتاگران هر چه کمرنگ تر جلوه دادن حضور پررنگ و موثر حامیان جنبش سبز در راهیپمایی ۲۲ بهمن است تا بتواند پس از ادعای خاتمه یافتن اعتراضات مردم به راحتی پروژه خشونت بار حذف و اعدام معترضان و مخالفان دولت کودتا را به راحتی پیش ببرد. شرکت در این راهپیمایی برای ادامه حیات این جنبش و نیز توقف روند خشونت بار فعلی لازم و حیاتیست. پس همه با هم هم صدا می شویم و از همین امشب ساعت ۱۰ بر پشت بام های خود ندای سبز آزادی، الله اکبر را سر می دهیم.
 
Last edited:

ME

Elite Member
Nov 2, 2002
5,904
435
#16
مردم ايران شايستۀ آزادی بيشتر هستند


فريبا اميني

ماروين زونيس استاد افتخاری اقتصاد سياسی بين الملل در دانشگاه شيکاگو است. او در دهۀ 1960 سفری طولانی به افغانستان داشت و مدتی هم در ايران زندگی کرد. او درباره نفت، تجارت، دانش فنی ديجيتال، روسيه و سياست خارجی مطالبی تأليف کرده است. دکتر زونيس پيش از بازگشت آیت الله خمينی به ايران، با وی مصاحبه ای در نوفل لوشاتو انجام داد. وی مؤسس يک شرکت توسعه نرم افزار در شيکاگو و مسکو به نام دی- سی- دی است. او کتاب های مختلفی را به رشته تحرير درآورده که "تجارت جهانی و سياست محلی در يک دنيای بحرانزده" و "شکست شاهانه: سقوط شاه" از آن جمله است. روز درباره مسائل مختلف، به گفتگو با دکتر زونيس نشسته است.



مسؤوليت فعلی شما چيست؟

استاد دانشگاه در دانشکده تجارت دانشگاه شيکاگو.

شما پيش از انقلاب در چندين نوبت در ايران بوده ايد. آنجا چه می کردید؟

من در مه 1963 وارد ايران شدم تا پايان نامه دکترای خود را در علوم سياسی دانشگاه ام- آی- تی آماده کنم. با پايان تحقيقاتم، ايران را در اواخر تابستان 1965 ترک کردم. اين پايان نامه بعدها توسط انتشارات دانشگاه پرينستون تحت عنوان "نخبگان سياسی در ايران" به چاپ رسيد. من تا تابستان 1979، زماني که متوجه وقوع تغييرات چشمگير به نفع جناح تندروی اسلامی شدم، هر از چند گاهی به ايران مسافرت می کردم.

آيا شما يا هيچکس ديگری در دولت ايالات متحده، وقوع انقلاب در ايران را پيش بينی می کرد؟

همه وقوع انقلاب در ايران را پيش بينی می کردند، اما هيچکس زمان دقيق آن را نمی دانست و هيچکدام از افرادی که من می شناختم، فکر نمی کرد سال 1978 يا 1979 زمان وقوع انقلاب باشد.


11
فوريه، سی و دومين سالگرد انقلاب است. پس از سه دهه از انقلاب، برداشت شما از آن چيست؟ فکر می کنيد ايران در سياست خارجی به استقلال رسيده است؟

فکر می کنم اين يک هدف بزرگ برای انقلاب بود و می دانم چرا اين هدف بزرگ بود. بايد بگويم تلاش برای دور نگهداشتن ايران از دخالت خارجی تا حد زيادی موفق بوده است، اما متأسفانه باعث شده ايران از فوايد نفوذ خارجی ها محروم شود. بگذاريد روراست باشيم. خمينی بیشتربه اسلامی کردن جامعه ايران تمايل داشت. او توانست اين کار را به انجام برساند اما به قيمت سنگين بازداشتن توسعه اقتصادی ايران، يعنی چيزی که او هيچ تمايلی به انجام آن نداشت. به تفاوت های ميان ايران و چين فکر کنيد. چينی ها قرن ها به دليل دخالت های خارجی و کنترل آنها بر جنبه های حياتی کشور تحقير شده بودند. واکنش چين چه بود؟ اينکه "به شما نشان خواهيم داد. ما می توانيم بازی خودتان را انجام دهيم و شما را در آن شکست بدهيم." اين کاری است که آنها انجام داده اند. بنابراين چين به نحو شگفت انگيزی قدرتمند و ثروتمندتر شده است. اما ايران در کجا ايستاده است؟ ايران يک کشور فقير است.


آيا پیش بینی می کرديد اين انقلاب رنگ و بوی اسلامی بگيرد؟

قطعاً. من در دسامبر 1978 در نوفل لوشاتو، يک مصاحبه طولانی با خمينی داشتم و متقاعد شدم همينطور خواهد شد.

چرا می گويید همه وقوع انقلاب را پيش بينی می کردند؟ بر چه اساسی؟

همه می دانستند شاه يک حاکم محبوب نيست و در واقع، او نه تنها مورد تنفر مردم، بلکه مورد تنفر کسانی بود که به نظر می رسيد بيشترين منافع را در سايه حاکميت وی دارند.


خمينی به شما چه گفت و ارزيابی شما از او چگونه بود؟ آيا شما او را يک مرد سازش ناپذير ديديد؟ او از ديدگاه خود دربارۀ ايران به شما چيزی گفت؟

به نظر من او خيلی منطقی نبود و هيچ برداشتی از يک کشور مدرن نداشت. او از نيازها و واقعيت های يک زندگی امروزی چيزی نمی دانست.

آيا اوباما رويکرد درستی به ايران دارد؟ او حتی بابت کودتای سازمان سيا عذرخواهی کرد. نظر شما چيست؟

دولت فعلی حتی در برابر اوباما نيز موضع افراطی درپيش گرفته است. اوباما می توانست تهديدها را متوقف کند و نشان بدهد آماده گفتگو دربارۀ تمامی مسائل مربوط به رابطه ايران و آمريکاست، نه فقط مسأله هسته ای. اکنون دولت ايران احتمالاً نمی تواند به ايالات متحده و يا جامعه جهانی پاسخ مثبت بدهد. يک تراژدی اتفاق افتاده است.


شما به عنوان يک تاريخدان که دربارۀ خاورميانه مدتی طولانی مطالعه کرده اید، فکر می کنيد چه اتفاقی در اين منطقه حساس دنيا در حال رخ دادن است؟ آيا شاهد تغيير به سمت افراط گرايی و بنيادگرايی هستيد؟

من درباره خاورميانه خوش بين هستم. افراط گرايی و در نگاهی جامع تر، "بنيادگرايی" پيش چشم مردم منطقه شکست خورده است. من معتقدم مردم به اندازه کافی هوشيار هستند که متوجه اين موضوع شوند و نتيجه اش اين خواهد بود که منطقه در آينده در مسيری باثبات تر و معقول تر حرکت خواهد کرد.


دربارۀ خواست مردم ایران برای آزادی بيشر که اکنون در جنبش سبز تجلی پيدا کرده است، چه فکر می کنيد؟

من فکر می کنم مردم ايران شايستۀ آزادی بيشتر هستند. اين خواست ديرين مردم ايران در 100 سال گذشته بوده است. يکی از بزرگترين شکست های طبقه روشنفکر ايران در خلال انقلاب 1978 اين بوده که فکر می کردند آزادی از طريق پشـتبانی از خمينی قابل دسترسی است و يا اينکه با رفتن شاه، از دست خمينی هم خلاص خواهند شد. چنين اعتقادی، شکست کامل طبقات تحصيلکردۀ ايران در آن دوران را به همراه داشت.



آيا معتقديد ايرانی ها موفق به ایجاد يک حاکميت عادل خواهند شد؟ آيا فکر می کنيد زمان زيادی طول خواهد کشيد؟
روحانيون فکر می کنند حکومت عادلی در ايران وجود دارد. مشکل همينجاست. در ايران بر سر اينکه حاکميت عادل چه نوع حاکميتی است، توافق چندانی وجود ندارد. البته ميل به "عدالت" در روح مردم ايران جای گرفته است.


درباره دولت مصدق چطور فکر می کنيد؟ ما صاحب يک دموکراسی بوديم، چرا قدرت های بزرگ دخالت کردند؟
به نظر من، مصدق يک دموکرات تمام عيار نبود و ايران صاحب دموکراسی نبود. البته ايران توانست تحت نخست وزيری او دربرابر حاکميت خارجی بايستد، هرچند هزينۀ ناديده انگاشتن پيامدهايش، گزاف بود. قدرت های خارجی دخالت کردند زيرا انگليسی ها، دوستان آمريکائی را متقاعد کردند که کمونيست ها از حکومت مصدق بهره مند خواهند شد. جدا کردن يک فرد از روابط فردی و عواطفش بسيار حائز اهميت است. ميليون ها ايرانی مصدق را می پرستيدند. او عميقاً در دل ايرانی ها جای داشت، خيلی بيش از آنچه شاه توانسته بود جای پیدا کند. اما اين موضوع بحث ما نيست. شما می توانيد در اين باره صحبت کنيد که آيا او دموکرات بود يا خير. دراينصورت بايد وارد يک بحث طولانی شويم که معنای دموکراسی در حال و هوای ايران سال های 1950 تا 1953 چيست. حتی اگر من بپذيرم او يک دموکرات بوده، نحوه مهار بحران نفت توسط او برای مردم ايران يک فاجعه بود. البته اين نمی تواند به مداخله خارجی ها در سال 1953 مشروعيت ببخشد. با اين حال، من معتقدم نحوه تصدی امور در عزم او برای پايان دادن به نفوذ خارجی ها تأثير گذاشت و اين خود مستقيماً به انقلاب بسيار دردسرساز 1978 انجاميد.


roozonline

worthless interview
 

Farzad-USA

Bench Warmer
Apr 4, 2007
2,329
0
rooyesh.blog.com
#17
ده***نمكی هم مجری بی طرف! را ناكام گذاشت
پارلمان***نیوز: برنامه شب گذشته رو به فردا بعد از حضور چند چهره افراطی حامی دولت، گویا قصد داشت با حضور مسعود ده***نمكی به شیوه دیگری كار را ادامه دهد، اما تعریضهای مكرر این كارگردان سینما به دولت كنونی و مجری جوان حامی آن، این رویه را ناكام گذاشت و ده***نمكی كه پس از اخراجی***ها بیشتر با اقشار مختلف مردم ارتباط پیدا كرده، از محكوم كردن معترضین خودداری كرد.

به گزارش آینده، ده نمكی چندین بار مسوولان برنامه را به دلیل خودداری از پخش مستند انتقادی فقروفحشای او تخطئه كرد و آن را نشانه نبود تحمل در مسوولین دانست. حتی زمانی كه مجری اعلام كرد مستند "كدام استقلال كدام پیروزی آماده پخش است" ده نمكی گفت: فایده ای ندارد. شما اگر راست می گویید، مستند فقر و فحشا را پخش كنید.

ده نمكی در مورد نگاه هجمه به نگاه های نقادانه در دولت قبل و امروز گفت: عدم تحمل نقد از زاویه انقلاب ربطی به دولت و جناح خاص ندارد، در یك دولت فیلم بنده توقیف شد و در دولت حاضر كتاب من.

ده***نمكی در پاسخ به سوالی مبنی بر این كه به نظر شما طرح مباحث این چنینی در رسانه ملی سیاه***نمایی اوضاع جامعه نیست، گفت: اگر ما نتوانیم در رسانه ملی مطالبات خود را مطرح كنیم یعنی مشكل داریم و این مسائل را باید در همین جاها از مسئولان طلب كنیم و حتی اگر به خاطر سخنان یاد شده دستگیر هم شدیم هیچ مشكلی نیست.

در حالی كه مجری تلاش داشت با اشاره به برخی سخنان درباره ساده زیستی مسوولان و طرح این پرسش كه مشكل از كدام زمان آغاز شد، بحث را در مسیر نقد دولتهای گذشته ببرد، ده***نمكی باز هم مقاومت كرد و در مقطعی هم گفت: نباید برخی فقط ژست و شعار عدالت بگیرند.

وی برچسب زدن به برخی منتقدان و مصادره شعار عدالت را اشتباه خواند و گفت: همه جوانان آزادی و عدالت را دوست دارند و الان نباید اشتباهی كه در مصادره شعار آزادی شد، تكرار كنیم.

وی در لحظات پایانی برنامه كه مجری از او خواست تا یك میان برنامه پخش شود گفت: بحث را عوض نكنید من دارم صحبت می كنم.در قسمت دیگر كه مجری میان صحبت های ده نمكی پریده بود، وی گفت تو گوشی چیزی بهت گفتن، آره گفتن كه یك چیز دیگر بگویم.​
 

Farzad-USA

Bench Warmer
Apr 4, 2007
2,329
0
rooyesh.blog.com
#18
[ame="http://www.youtube.com/watch?v=wW07bu21VPg"]YouTube- 1 Dehnamaki Tells IRIB: You don't have the Courage to Show the Truth[/ame]

[ame="http://www.youtube.com/watch?v=tNz5O_wb1NU"]YouTube- 2 Dehnamaki to IRIB, Our Youth don't belieave in your religion....[/ame]

[ame="http://www.youtube.com/watch?v=wkHd_WGAskA"]YouTube- 3 Dehnamaki to IRIB, The Day, when Basige stands with Students and ask the Regime....[/ame]

[ame="http://www.youtube.com/watch?v=77xdaqO3uDw"]YouTube- 4 Dehnamaki to IRIB: My Hands are Up, Take me to (Evin) or where you want to take....[/ame]

[ame="http://www.youtube.com/watch?v=jRkcD8Jn6EY"]YouTube- 5 Dehnamaki to IRIB: There is no reason for students, who ask for justice to be put on Trial[/ame]

[ame="http://www.youtube.com/watch?v=t9kaanQbESk"]YouTube- 6 Regime Cut Off the Interview of IRIB with Dehnamaki ....[/ame]

[ame="http://www.youtube.com/watch?v=Myf_T3DQjT0"]YouTube- 7 Did Dehnamaki Cross The Red Lines of IRIB[/ame]
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#19
تظاهرات مقابل زندان اوين را جدي بگيريم!


دوستان حتما اخبار مربوط به تجمع بيش از 2000 نفر از مردم را مقابل زندان اوين شنيده ايد و اينكه اين تجمع چطور باعث وحشت حاكمين شد و 40 تن را آزاد كردند. وقتش رسيده است تا ديگران را از دخمه هاي رژيم اسلامي آزاد كنيم. از خانواده هاي زندانيان سياسي و دستگير شدگان حمايت كنيم و در كنار انها، آزادي دوستانمان را فرياد بزنيم. دو تاريخ براي تجمع مقابل زندان اوين از قبل پيشنهاد شده بود. روزهاي پنجشنبه 15 و شنبه 17 بهمن ساعت 3 بعد از ظهر مقابل زندان اوين. بياييد روي يكي از اين روزها كار كنيم و با فراخوان گسترده براي تظاهرات مقابل زندان اوين، دربهاي زندان را بروي دوستانمان باز كنيم و انها را از بند رها كنيم.

زنده باد آزادي و برابري
 

ball_hugger

Bench Warmer
Feb 11, 2005
554
0
#20
[ame="http://www.youtube.com/watch?v=W5hhTDEB_Co"]YouTube- Japan Ex Iraninan Diplomat Abolfazl Eslami message to his colleagues .mp4[/ame]