January 2013 Iran news thread

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,481
2,233
#1
[h=2] لشگرهای انتخاباتی احمدی نژاد قرار است چه کنند؟ [/h] این نیروی عظیم خود را مدیون تیم احمدی نژاد دانسته وبدلیل اینکه مطمئن هستند در صورت ناکامی تیم احمدی نژاد در انتخابات دولت بعدی آنها را بدلیل بی ضابطه بودن استخدام اخراج خواهد کرد از دست زدن به هرکاری برای حفظ شغل خود در انتخابات دریغ نخواهند کرد وباید منتظر لشگرهای فدایی احمدی نژاد

با افشای مصوبات هیات دولت در استخدام بی ضابطه 12هزار نفر در سازمان امور مالیاتی، 1500 نفر در معاونت اجرایی رییس جمهور وسرانجام 120هزار نفر توسط استاندارن در کل کشور یکی از سناریوهای احمدی نژاد برای انتخابات آینده رونمایی شد.
به گزارش خبرنگار بازتاب، استخدام بدون ضابطه 120هزار نفر به معنای استقرار لشگرهای 4هزار نفری در هر استان کشور است که با احتساب دهها هزار نفر در تهران وسازمانهای ویژه می تواند به معنای استقرار لشگرهای انتخاباتی احمدی نژاد باشد.
استخدام این حجم عظیم نیرو توسط دولت آنهم در اوج بحران کسری بودجه ومشکلات مالی ناشی از تحریم که موجب شده است تا دولت نتوانند حتی بخشی از حقوق ومزایای کارکنان فعلی خود را پرداخت کند معنای دیگری جز ادامه همان بحران آفرینی در اقتصاد که پیش از این با وعده 5برابر کردن یارانه آغاز شده بود ندارد.
این تعداد نیروی عظیم که احتمالا از میان بیکارانی که صلاحیت استخدام طبیعی ندارند انتخاب می شوند خود را مدیون تیم احمدی نژاد دانسته وبدلیل اینکه مطمئن هستند در صورت ناکامی تیم احمدی نژاد در انتخابات دولت بعدی آنها را بدلیل بی ضابطه بودن استخدام اخراج خواهد کرد از دست زدن به هرکاری برای حفظ شغل خود در انتخابات دریغ نخواهند کرد وباید منتظر لشگرهای فدایی احمدی نژاد در سراسر کشور که از این بیکاران تازه استخدام شده تشکیل می شود، بود.
از سوی دیگر تحمیل بارسنگین بودجه حقوق این افراد بر خزانه اگرچه ممکن است برای سه ماه باقی مانده تا انتخابات ممکن باشد اما برای سال آینده وزنه سنگینی به پای دولتهای بعد است و با این شرایط استخدام این تعداد، همان سیاست زمین سوخته احمدی نژاد است که بازتاب از 6ماه قبل به آن پرداخته بود واخیرا چهره های نظیر احمد توکلی آن را بر زبان آورده اند.
برای آگاهی از پیامد استخدام این تعداد نیرو تنها اشاره به وضعیت نیروهای حق التدریسی که با اجبار مجلس هفتم به استخدام 40هزار معلم حق التدریس توسط دولت اصلاحات در سال 1383 تشکیل شد کفایت می کند که این تعداد بعد از 8سال نیز تا اکنون مشکلاتشان بصورت کامل حل نشده و مشخص نیست با استخدام سه تا چهار برایر این تعداد توسط تیم احمدی نژاد در چندماه چه اتفاقی قرار است برای سازمان استخدامی دولت رقم بخورد.
نکته مهمتر آنکه برفرض آنکه مجلس ودستگاههای نظارتی جلوی استخدام این لشگر را بگیرند دولت به آنها اعلام می کنند که ما می خواستیم شما را استخدام کنیم اما اینها نگذاشتند و لشگر زخم خورده بیکار را در مقابل مجلس و دستگاههای نظارتی وبطور کلی اصولگرایان قرار خواهد داد.
اکنون باید دید نظام تا چه زمانی اجازه این بحران آفرینی های نابود کننده را در کشور خواهد داد.

به اشتراک بگذارید:



 

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,481
2,233
#3
^^You are right. If AN's man (Mashaie) doesn't win the selection the next president will have to lay off all of these people. I think because of what AN knows, Mashaei will be the next president.
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#4
تلاش برای نجات تروریستهای سپاه قدس در تایلند


ایرج مصداقی

http://news.gooya.com/politics/archives/2012/12/152858.php

در سناریوی جدید رژیم با حمایت سفارت جمهوری اسلامی و استخدام وکلای کارآزموده، تروریستها که قبلاً عوامل دولت اسرائیل و مجاهدین معرفی میشدند، تبدیل به دو ایرانی بیگناه شدهاند. باید دید در ماههای آینده دولت جمهوری اسلامی و سفارت این رژیم در بانکوک چقدر برای تروریستهای خود مایه میگذارد و ایا دولت تایلند رویکردی متفاوت در برابر تروریسم رژیم خواهد داشت یا نه؟

جلسهی اول دادگاه تروریستهای وابسته به سپاه قدس در بانکوک هفتهی گذشته برگزار شد. انتظار میرود این دادگاه تا ماه مارس سال آینده ادامه داشته باشد.
سعید مرادی ۲۸ ساله و محمد خزایی ۴۲ ساله (۱)، دو عضو سپاه قدس که متهم به بمبگذاری در بانکوک هستند روز جمعه اول دیماه ۱۳۹۱، در دادگاهی در بانکوک حاضر شده و در مقابل قاضی و هیئت دادرسی ادعای بیگناهی کردند.
این دو نفر، ۱۰ ماه بعد از انفجار بمب در منزلشان که ظاهرا سراسیمگی آنها در هنگام ساخت بمب در این حادثه نقش داشته و پرتاب بمب به سوی پلیس و یک تاکسی در حال عبور، هنگام فرار که منجر به زخمی شدن ۵ نفر و از جمله سعید مرادی یکی از تروریستها شد مورد محاکمه قرار گرفتند.
انفجارهای مزبور که در روز والنتاین به وقوع پیوست از توطئهای پرده برداشت که مقامات تایلندی معتقدند هدفش حمله به دیپلماتهای اسرائیلی بود و اسرائیلیها میگویند بخشی از شکبهی ترور رژیم جمهوری اسلامی را تشکیل میداد.
کارشناسان تایلندی اعلام کردهاند بمبهای پیدا شده در منزل مسکونی این دو، شبیه به بمبهایی است که در حمله علیه دپیلماتهای اسرائیلی در هند و گرجستان به کار رفته بود.
این دو تروریست در جلسهی دادگاه، اعلام کردند که از وجود بمب در خانهای که در نزدیکی بانکوک اجاره کرده بودند، بیخبر بوده و غافلگیر شدهاند. این در حالی است که از محل سکونت آنها بیش از ۱۰ گالن نیترات آمونیوم مایع نیز کشف و ضبط شده که برای ساخت انواع مواد منفجره به کار میرود.

طبق سناریوی تهیه شده توسط سپاه قدس که دستگیرشدگان مرتبط با آن هستند وکیل مدافع این دو نفر در دادگاه گفت که سعید مرادی، متهمی که در اثر انفجار بمب دو پای خود را از دست داده، پس از ورود به خانه متوجه وجود «چهار بمب» در کابینت آشپزخانه شده و فورا از دو همخانهی ایرانی دیگرش، محمد خزایی و مسعود صداقتزاده، خواسته تا برای دور ماندن از خطر، خانه را ترک کنند.
محمد خزایی که بعدها مشخص شد از ماموران باسابقهی تیم برون مرزی وزارت اطلاعات و از همکاران اکبر خوشکوش از «ماموران فرنگی کار وزارت اطلاعات» در ترور های خارج از کشور و برادر معاون ضد جاسوسی وزارت اطلاعات، مسئول اداره اطلاعات قم، رئیس دفتر وزیر اسبق اطلاعات قربانعلی دری نجف آبادی و از اعضای قدیمی و مورد اعتماد خامنهای بوده در حالی که تلاش میکرد همانشب بانکوک را با یک پرواز به سوی ایران ترک کند در فرودگاه دستگیر شد .

http://www.rahesabz.net/story/49682


مسعود صداقت زاده ۳۱ ساله یکی دیگر از تروریستها روز بعد در فرودگاه مالزی در حالی که میرفت تا با پرواز ایران ایر به تهران سفر کند دستگیر شد و در حال حاضر علیه حکم دادگاه مالزی جهت استرداد به تایلند درخواست استیناف داده است.

تصاویری که ۲۵ بهمنماه توسط دوربینهای مداربسته در بانکوک ثبت شده است، نشان میدهد که پس از انفجار ناخواسته در خانهی تروریستهایی که مشغول ساختن بمب بودند محمد خزایی و مسعود صداقت زاده به نوبت از خانه خارج شده و در آخر، سعید مرادی در حالی که صورتش خونین بوده و یک کوله پشتی را حمل میکرده، و کلاهی بر سر داشته هراسان خانه را ترک کرده است.
طبق سناریوی طراحی شده توسط مقامات تهران، به منظور زمینهسازی جهت فشار سیاسی برای آزاد کردن تروریستها، سعید مرادی در دادگاه مدعی شد که پس از «کشف» بمبها در منزل، قصد داشته آنها را در کانالی در همان نزدیکی پرتاب کند که در میانهی راه، از فرط خستگی بر زمین افتاده و به دنبال آن انفجار صورت گرفته است. این در حالی است که شاهدان عینی، روایات دیگری از آن روز در دادگاه مطرح کردهاند.
یکی از شاهدان برخلاف ادعای او میگوید سعید مرادی را در خیابان دیده است که خم شده و یکی از چند جعبه سیاهی را که در دست داشته، وسط خیابان گذاشته است. این شاهد افزوده است: «حدود ۳۰ ثانیه بعد یک تاکسی که از آنجا رد میشد، منفجر شد.» در اثر انفجار مزبور چهار تن، از جمله راننده تاکسی زخمی شدند.

شاهد دیگری میگوید پس از آنکه تاکسی مزبور به درخواست توقف سعید مرادی پاسخ نداد، مرادی به سمت تاکسی مواد منفجره پرتاب کرده است. پلیس تایلند آن زمان اعلام کرد که پس از وقوع انفجار در نزدیکی یک تاکسی، به محل انفجار رفته و سعید مرادی را تعقیب کرده است که در این هنگام، سعید مرادی یک بمب از کوله پشتی خود در آورده و قصد داشته بمب را به سمت پلیس پرتاب کند، اما بمب به مانعی برخورد کرده و در نزدیکی سعید مرادی به زمین خورده و منفجر شده است. به گفته وکیل این دو متهم، سعید مرادی پرتاب بمب را رد کرده است.

http://www.huffingtonpost.com/huff-wires/20121221/as-thailand-terror-plot/?utm_hp_ref=homepage&ir=homepage


نکتهی حایز اهمیت آنکه در گزارشهای منتشر شده صحبتی از اعترافات اولیهی تروریستها که قطعاً در تضاد با ادعاهای کنونی آنهاست نشده است. معلوم نیست آیا دادستان در جلسات بعدی دادگاه به آنها اشارهای خواهد کرد یا نه؟ بنا به تجربه زیر سؤال بردن شهادت شهود در آینده چندان مشکل نخواهد بود.

اعضای فراری هستهی تروریستی رژیم


پس از روشن شدن ابعاد انفجارهای بانکوک، دولت این کشور به حضور گستردهی تروریستهای رژیم در تایلند پیبرد، چیزی که در ابتدا سعی میشد آن را انکار کنند. (۲)
مطابق گزارشهای انتشار یافته شمار افرادی که با هستهی تروریستی بانکوک همکاری میکردند دستکم به هفت نفر میرسید که بنا به دادههای محافل امنیتی، این افراد خود قرار نبوده که در عملیات شرکت داشته باشند، بلکه میبایست پیشاپیش تایلند را ترک میکردند.
از هفت متهم مرتبط با بمبگذاری در بانکوک سه نفر آنها بازداشت شدند و شواهد نشان میداد که چهار متهم دیگر موفق شدهاند به ایران بازگردند که عبارت هستند از:
ليلا روحانی ۳۲ ساله کسی که خانه را اجاره کرده بود، جواد نيک خواه فرد ۵۲ ساله مربی کاربرد مواد منفجره برای ساير اعضای تيم و رهبر عملیات و علی اکبر نوروزی شایا، ۵۷ ساله متهم به در اختیار داشتن و ساخت مواد منفجره.
به گزارش دویچهوله آنچه حساسیت مقامات امنیتی تایلند را بیش از پیش برانگیخت سفر مجید علوی (۳) یکی از مقامات بلندپایهی وزارت اطلاعات به بانکوک با نام مستعار حسین تهرانی بود. وی که فرماندهی عملیات در حوزهی جنوب شرقی آسیا و اقیانوسیه یکی از مسئولیتهای او در سپاه قدس است روز ۱۹ ژانویه برابر ۲۹ دیماه ۱۳۹۰ به بانکوک سفر کرده و چند روز بعد این کشور را ترک میکند.
علوی مدتها در وزارت اطلاعات مسئولیت جهان عرب (به ویژه فلسطین و لبنان و سودان) را به عهده داشت. در جولای ۲۰۰۹ و پس از برکناری محسنی اژهای از وزارت اطلاعات، احمدینژاد، علوی را موقتا به سرپرستی این وزارتخانه گمارد. از سال ۲۰۱۱ با توجه به سیاست جدید رژیم مبنی بر استفاده مجدد از اهرم تروریسم در روابط بینالمللی وی به منظور استفادهی بیشتر از نیروهای اطلاعاتی در سپاه قدس و رشد و توسعهی شبکهی تروریستی و عملیاتی رژیم در خارج از کشور به این نیرو منتقل شد. ظاهرا علوی در سپاه قدس، مسئولیت هماهنگی با حزبالله، حماس و سازمان جهاد اسلامی را که از قبل نیز با آنها در معاونت اطلاعات خارجی وزارت اطلاعات رابطه داشت به عهده دارد. همچنین گفته میشود وی نمایندهی برونمرزی رهبری در سپاه قدس نیز هست.
در حالی که مقامات رژیم بارها اعلام کردهاند که آمادهی همکاری در ارتباط با روشن شدن ابعاد انفجارهای تروریستی هستند، اما هنوز گزارشی مبنی بر نتیجهی درخواست دولت تایلند برای استرداد متهمان نامبرده که با پرواز ایران ایر به تهران سفر کردهاند منتشر نشده است و مطبوعات محلی نیز با توجه به جوی که بر کشور حاکم است تمایلی برای پرداختن به موضوع فوق ندارند و همین دست رژیم را برای مانور روی پرونده باز میگذارد.

دیگر افراد دستگیر شده در ارتباط با هسته ی ترور
دویچهوله به نقل از روزنامههای تایلندی همان موقع گزارش داد که سه ایرانی دیگر نیز به ظن مشارکت احتمالی در بمبگذاریهای تایلند بازداشت و بازجویی شدند که در گزارشهای انتشار یافتهی جدید خبری از آنها نیست. این افراد عبارت بودند از سید مهرداد مدنی، ایرج رحیمیراد و محبوبه تسبیحی.
مهرداد مدنی ۳۳ ساله که از تاریخ ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۱ پس از انقضای ویزای دوماههاش به صورت غیرقانونی در این کشور زندگی میکرد روز ۲۶ فوریه برابر با ۷ اسفند و پس از تجسس اتاقش توسط پلیس دستگیر شد. پلیس نام وی را پس از بررسی سیم کارت تلفن همراه دو متهم دیگر پرونده بمبگذاری در بانکوک، به دست آورده بود. فهرست تماسهای موجود در سیم کارت تلفنهای سعید مرادی و محمد خزایی نشان میداد که مهرداد مدنی بهطور منظم با این دو در ارتباط بوده است. پلیس تایلند اعلام کرد که وی همچنین در روز ۱۴ فوریه در حال انتظار در مقابل سفارت اسراییل دیده شده بود. وی در این مدت در طبقه ۱۴ همان برج محل زندگی لیلا روحانی زندگی میکرده و به ندرت از خانه خارج میشده است. غذای مهرداد مدنی را ایرج رحیمی راد که آشپز یک هتل است به دست او میرسانده. او و همسرش محبوبه تسبیحی نیز ساکن طبقه ۱۱ مجتمع مذکور بودند.

شباهت لو رفتن عملیات تروریستهای ایرانی به لو رفتن طرح بزرگ بوجینکا



انفجار محل اقامت و زخمیشدن یکی از تروریستها و لو رفتن عملیات در دست اقدام آنها شباهت زیادی به انفجار در یک ساختمان ۶ طبقه در ژانویه ۱۹۹۵ در مانیل دارد که منجر به کشف طرح بوجینکا
The Bojinka plot
یکی از بزرگترین توطئههای تروریستی تا آن موقع شد.

طرح بوجینکا، نقشه بزرگ و سه مرحلهای اسلامگرایان بود که در ژانویهی ۱۹۹۵ توسط رمزی یوسف و خالد شیخ محمد طراحی شده و قرار بود در فیلیپین و آسیا و آمریکا و اروپا به مورد اجرا گذاشته شود .
این توطئهها شامل ترور پاپ جان پل دوم در مانیل و ۱۱ رشته بمبگذاری در هواپیماهای مسافری بود که از آسیای جنوبشرقی به آمریکا پرواز میکردند. دیگر اهداف مورد نظر این گروه انفجار کنسولگری آمریکا در کراچی، نیروگاههای اتمی بریتانیا، فرانسه و آمریکا، انفجار هواپیماهای باری آمریکا و انفجار ستاد مرکزی سیا در ویرجینیا. عبدالحکیم مراد(سازنده بمبی که در سال ۱۹۹۳ در مرکز تجارت جهانی نیورک منفجر شد) یکی از تروریستها پیشنهاد داده بود که یک هواپیمای ربوده شده را به ساختمان مذکور بزنند.

تخمین زده میشود که در جریان این بمبگذاریها در حدود ۴ هزار مسافر کشته میشدند. علیرغم مهارت و برنامهریزی دقیق رمزی یوسف، طرح بوجینکا بعد از وقوع یک آتشسوزی در آپارتمان وی لو رفت. آنها در حال تهیه ی بمب با مواد شیمیایی بودند که ناگهان آشپزخانه ی آپارتمان آتش گرفت و پای پلیس به صحنه باز شد. در اثر تجسس پلیس عبدالحکیم مراد یکی از همکاران رمزی یوسف دستگیر و در جریان بازجویی کلیه اطلاعات مربوط به بمبگذاریها را در اختیار پلیس گذاشت. یوسف به منظور آزمایش بمبها و نحوهیکارکرد آنها، یک بمب کوچک را در یک مرکز خرید و یک سالن تئاتر منفجر کرد که باعث زخمیشدن دهها نفر شد و همچنین یک نفر نیز در جریان بمبگذاری وی در پرواز ۴۳۴ خط هواپیمایی فیلیپین به مقصد توکیو کشته و دهها نفر زخمی شدند. جدی نگرفتن اقدامات تروریستها در مانیل منجر به فاجعه ی ۱۱ سپتامبر شد.


http://www.globalsecurity.org/security/profiles/project_bojinka.htm


http://topics.nytimes.com/topics/reference/timestopics/subjects/t/terrorism/bojinka_jetliners_bomb_plot/index.html


سابقه ی عملیات تروریستی در بانکوک


در ۴۰ سال گذشته بانکوک صحنه ی ۴ عملیات تروریستی مربوط به منازعات خاورمیانه بوده که سه تای آنها با شکست مواجه شده است. این عملیاتها جدای از تلاشهایی است که میتوانست به اقدامات تروریستی منجر شود. (۴) شواهد نشان میدهد که دولت جمهوری اسلامی مسئول ۳ عملیاتی است که پس از به قدرت رسیدن این دولت در سال ۱۹۷۹ صورت گرفته است.
اولین حمله ی تروریستی در تایلند در ۲۸ دسامبر ۱۹۷۲ توسط گروه «سپتامبر سیاه» صورت گرفت. آنها با حمله به یک میهمانی سفارت اسرائیل، سفیر این کشور و کلیه میهمانان را به گروگان گرفته و خواهان ترک تایلند با گروگانهای خود شدند. گروگانگیرها که تهدید کرده بودند در صورت عدم پذیرش خواسته هایشان گروگانها را در مقابل دوربینهای تلویزیونی خواهند کشت عاقبت پس از مذاکره با داوی چولاساپیا فرمانده نیروهای امنیتی تایلند پذیرفتند پس از آزاد کردن گروگانها همراه وی با هواپیما به قاهره پرواز کنند .

اولین عملیات هسته های تروریستی رژیم در بانکوک به ۴ ژانویه ۱۹۸۹ بر میگردد که طی آن صالح عبدالله المالکی دبیر سوم سفارت عربستان سعودی در بانکوک به قتل رسید و در عرض ۴۸ ساعت دو گروه نزدیک به ایران مسئولیت آن را به عهده گرفتند. در دوم فوریه ۱۹۹۰ نیز دو دیپلمات سعودی به نامهای عبدالله شوبائیلی کاردار سفارت و احمد سیف وابسته سفارت و فهد بهلی در دو عملیات جداگانه در مرکز بانکوک به قتل رسیدند.

http://articles.latimes.com/keyword/assassinations-thailand

فوریه ۱۹۹۳ وزیر کشور تایلند ترور دیپلماتهای سعودی را انتقام مرگ ۴۰۰ زائر ایرانی که در سال ۶۶ در مکه کشته شدند دانست. وی توضیح داد که عملیات مربوطه با همکاری یک تایلندی به نام
Yutthaphum
که تلاش ناموفقی کرده بود تا جنایتکاران محلی را به خدمت بگیرد انجام گرفته است. به گفته ی شاهدان وی همراه با جنایتکارانی که قیافه ی ایرانی داشتند دیده شده بود که به سفارت ایران رفت و آمد داشته است. به گفتهی کمیتهای که مسئول بررسی پرونده وی پس از ترور سه دیپلمات سعودی به ایران گریخت و پناهندگی گرفت. وزیر کشور تایلند همچنین گفت که قاتلان سه روز پیش از انجام عملیات تروریستی به تایلند وارد شده بودند و پس از انجام عملیات نیز به ایران گریختند.


دومین عملیات تروریستی رژیم در تایلند تلاش برای انفجار سفارت جدید اسرائیل در مارس ۱۹۹۴ است که در آخرین مرحله با شکست مواجه شد. و انفجارهای سال گذشته بانکوک در واقع سومین تلاش رژیم برای انجام عملیات تروریستی در تایلند بود .

در این مدت، عملیاتهای دیگری هم بوده که به نوعی با بانکوک گره خورده است. از جمله ربودن هواپیمای پزواز ۴۲۲ خط هوایی کویت از بانکوک به کویت این هواپیما در آوریل ۱۹۸۸ توسط هواپیماربان لبنانی ربوده و همراه با ۱۱۰ مسافر به الجزایر برده شد. هواپیماربایی پس از ۱۶ روز با قتل دو کویتی به پایان رسید و به هواپیماربایان اجازه داده شد الجزایر را ترک کنند.

مشابهت داستان پردازی تروریستهای رژیم با سناریوی سال ۱۹۹۴



آنچه تروریستهای وابسته به سپاه قدس برای فرار از مجازات در دادگاه ادعا کردهاند شباهت زیادی به سناریوی رژیم در سال ۱۹۹۴ دارد. مقامات رژیم با توجه به تجربهای که در خلال سالهای ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۸ و در جریان دادگاه حسین شهریاری فر تروریست دستگیرشدهشان در بانکوک کسب کردند، سناریوی جدید را طراحی کردهاند .

در ۱۱ مارس ۱۹۹۴ ( ۲۰ اسفند ۷۲) یک تیم تروریستی وابسته به جمهوری اسلامی تلاش کرد که سفارت جدید اسرائیل در بانکوک را منفجر کند.
تروریستهای اعزامی از تهران، یک کامیون شش چرخ همراه با رانندهی تایلندی اجاره کرده و به سبک فیلمهای جنایی هالیوودی پس از به قتل رساندن رانندهی کامیون، جسد او را در یک ظرف استوانهای بزرگ در عقب کامیون گذاشته و آن را با یک تن مواد منفجره حاوی کود شیمیایی و نیترات آمونیوم میپوشانند.
یکی از تروریستها، کامیون حاوی بمب را حوالی ظهر به سمت سفارت اسرائیل میراند. در فاصله ی ۳۰۰ متری سفارت اسرائیل در یک تقاطع شلوغ راننده ی کامیون از پشت با یک موتور سیکلت تصادف میکند. تروریست اعزامی در حالی که تلاش میکند بگریزد با راکب موتورسیکلت که تلاش میکند مانع او شود درگیر میشود و بالاخره از چنگ او میگریزد. یک شاهد عینی شهادت میدهد که راننده فراری وارد دفتر امور مذهبی سفارت رژیم در بانکوک میشود. با این حال پلیس سرنخی را که او داده بود دنبال نمیکند.
عاقبت یک ایرانی به نام حسین شهریاری فر در جنوب تایلند دستگیر شد. راکب موتورسیکلت و کارمندان یک شرکت که به او کمک کرده بودند شهادت دادند که حسین شهریاری فر راننده فراری کامیون بوده است. او که انکار را بیفایده میدید در دادگاه داستان محیرالعقولی را تولید کرده و مدعی شد دارای برادر دوقلوی شروری است که احتمال دارد مرتکب چنین جنایتی شده باشد! در سناریوی مزبور شهریاریفر خواهان آن بود که پلیس و دولت تایلند به دنبال برادر شرور او که شباهت زیادی به وی دارد باشند.
در دادگاه اخیر تروریستهای دستگیر شده که حسین ساخت بمب به علت انفجار غیرمترقبه متواری شده و شهروندان تایلندی را نیز هدف حملات خود قرار دادهاند مدعی هستند که آنها قربانی بمبگذاری بوده و قصد داشتهاند بمبها را به کانال آب بیاندازند. از قرار معلوم آنها سناریوی رژیم را دنبال میکنند تا بعد مدعی شوند «صهیونیستها» به منظور بدنام کردن سپاه قدس و مقامات جمهوری اسلامی دست به چنین کاری زدهاند.
مقامات رژیم قصد دارند تجربهی دادگاه شهریاریفر و پروسهی طولانی دادگاه مزبور را به کار گرفته و با اعمال فشارهای سیاسی بعدی زمینهی آزادی تروریستهای سپاه قدس را فراهم کنند.
شهریاریفر با توجه به مدارک موجود و شهادت شهود در دادگاه به اعدام محکوم شد و تقاضای استیناف او دوبار رد شد. اما عاقبت در ۱۹ فوریه ۱۹۹۸ (۳۰ بهمن ۷۶) در اثر فشارهای سفارت رژیم در بانکوک که به عنوان بازوی پرقدرت دولت در این پرونده عمل میکرد و تهدید کمال خرازی وزیر امور خارجه دولت خاتمی، دیوان عالی کشور تایلند به بهانهی محکم نبودن شهادت شهود رأی به بیگناهی شهریاری فر داد.
یک روز قبل از صدور رأی دیوان عالی کشور تایلند، سفیر رژیم در بانکوک با صدور یک اطلاعیه هشدار داد در صورتی که شهریاریفر آزاد نشود مشکلات جدی به وجود خواهد آمد.
پیش از صدور رأی دیوان عالی کشور نیز دولت تایلند به خاطر منافع اقتصادی و ترس از تشدید فعالیتهای تروریستی رژیم در تایلند که میتوانست ضربات سهمگینی به صنعت توریسم این کشور وارد کند تمایلی به پیگیری پرونده و روشن کردن ابعاد تروریسم رژیم در آن کشور نداشت.
روزنامهی پرتیراز بانکوک پست در سرمقالهی شدیدالحن خود خطاب به دولت جمهوری اسلامی و وزیرخارجهاش نوشت: »ایران و خرازی بایستی اسناد و مدارک ارائه شده در دادگاه را درک کنند


http://m.bangkokpost.com/opinion/280049


http://www.mndaily.com/1998/02/19/thailand-frees-iranian-convicted-bomb-plot-israeli-embassy?quicktabs_6=0


واکنش اولیه دولت جمهوری اسلامی و سناریوی جدید آنها

پس از وقوع انفجار در منزل مسکونی تروریستها و دستگیری آنها و هنگامی که توجهات بینالمللی به تروریسم رژیم جلب شده بود رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت خارجه در واکنش به انفجارهای صورت گرفته در نشست خبری خود مدعی شد اسرائیل و سازمان مجاهدین خلق با مشارکت هم، انفجارهای اخیر را طرح ریزی و اجرا کردند.


وی همچنین روز چهارشنبه ۲۲ فوریه برابر با ۳ اسفندماه ۱۳۹۰ اتهام دست داشتن ایران در این حملات را «سناریوهایی از پیش تعیین شده و منسجم» از سوی مقامهای آمریکایی و اسرائیلی خواند. وی گفت ایران آماده است به شناسایی عوامل انفجارهای اخیر در بانکوک کمک کند.»


http://www.dw.de/سه-ایرانی-دیگر-در-مظان-اتهام-بمبگذاری-در-تایلند/a-15771395


مجید بیزمارک سفیر رژیم در تایلند در مصاحبه با شبکه تلویزیونی «آ سه آن» هر گونه ارتباط میان ایران و انفجارهای بانکوک را رد کرد و اسرائیل را مظنون اصلی این انفجارها دانست و گفت :« اگر با دقت و عاقلانه به این مسئله نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که چه کسی در پشت این سناریو قرار دارد . مسائلی هست که من نمیتوانم آنها را بازگو کنم اما همان طور که اشاره کردم در این سناریو صهیونیستها متهم اول هستند.» او حتی منکر تابعیت تروریستها شده و گفت: «در مورد مسئله تابعیت مظنونین این انفجارها تردیدهایی وجود دارد».


http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=1536721

خبرگزاری ایرنا نیز خبر داد که «انفجارهای بانكوك محصول طراحی شوم رژیم صهیونیستی و اجرای مجاهدین» است. این خبرگزاری به نقل از «سیدسلیمان حسینی» که به تناوب وی را «از شخصیتهای با نفوذ شیعیان در تایلند»، «رییس انجمن فارغ التحصیلان تایلند»، «اندیشمند تایلندی»، «امام جماعت مسجد روح ا... در شهر ناخارن سیتامارات جنوب تایلند»، «رهبر شیعیان تایلند» و «مدیر مركز مطالعات اسلامی موسسه المهدی» خواندند گزارش داد که «اخبار و اطلاعاتی كه به مرور منتشر میشود، نشان میدهد رژیم صهیونیستی طراحی و مجاهدین اجرای طرح بمبگذاری روز سه شنبه گذشته در تایلند را برعهده داشتهاند. وی با اشاره به محل وقوع این انفجارها گفت: ممكن است حتی هدف این انفجارها مقامات ایرانی بوده باشند زیرا این انفجارها در فاصله 300 متری خانه فرهنگ ایران در بانكوك رخ داده است
.

http://nejatngo.org/fa/post.aspx?id=12087

http://www.irna.ir/News/30827715

در سناریوی جدید با حمایت سفارت جمهوری اسلامی و استخدام وکلای کارآزموده، تروریستهای مزبور که قبلاً عوامل دولت اسرائیل و مجاهدین معرفی میشدند، تبدیل به دو ایرانی بیگناه شدهاند. باید دید در ماههای آینده دولت جمهوری اسلامی و سفارت این رژیم در بانکوک چقدر برای تروریستهای خود مایه میگذارد و ایا دولت تایلند رویکردی متفاوت در برابر تروریسم رژیم خواهد داشت یا نه؟

اپوزیسیون ایران و رسانههای فارسی زبان لازم است که با روشنگری خود و با فشار سیاسی اجازه ندهند تجربهی سال ۱۹۹۸ دوباره تکرار شود و آدمکشان حرفهای ولی فقیه به مدد تهدیدهای تروریستی و امتیازهای اقتصادی به آغوش پدرخواندههایشان بازگردند.

 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#5
رشوه خواری در دولت، یک روحانی حکومتی را به دردسر انداخت



رستم قاسمی- وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران، در پی اظهارات یک روحانی نزدیک به حکومت مبنی بر رواج رشوه خواری در این وزارتخانه، از وی شکایت کرده است.



چند روز پیش، یعنی دقیقاً روز چهارم دی ماه، مهدی نقویان- یکی از روحانیان نزدیک به آیت الله خامنه ای، که گاهی سخنرانی هایش از تلویزیون حکومتی ایران پخش می شود، در دانشگاه تربیت مدرس تهران سخنرانی کرد.

نقویان، مثل دیگر طرفداران آیت الله خامنه ای که این روزها انتقادات تندی را علیه دولت رو به پایان محمود احمدی نژاد مطرح می کنند، در سخنرانی اش به موضوع فساد و رشوه خواری در نهادهای دولتی پرداخت و گفت که یکی از دوستانش برای این که پروژه ای را در وزارت نفت انجام دهد، مجبور شد به یکی از معاونین یا مدیران کل آن وزارتخانه مبلغ یک میلیارد و دویست میلیون تومان رشوه بدهد.

این روحانی مدعی شد که کپی چک مربوط به آن رشوه را به مصطفی پورمحمدی- رئیس سازمان بازرسی کل کشور، نشان داده و پورمحمدی در پاسخ گفته: «ای بابا! اینجور چیز ها که در مملکت بسیار است.»

این اظهارات جنجالی واکنش گسترده ای در رسانه های ایران داشت. تا این امروز خبرگزاری فارس، رسانه نزدیک به سپاه پاسداران، از شکایت وزیر نفت که خود پیشتر یکی از سرداران مهم سپاه پاسداران بوده خبر داده است.

این خبرگزاری اضافه کرده که به زودی معاون حقوقی ریاست جمهوری نیز درباره انتقادهای مهدی نقویان از عملکرد محمود احمدی نژاد شکایتی به مراجع قضایی ارائه خواهد کرد.

پیشتر نیز رسانه های منتقد جمهوری اسلامی از نقش گسترده سرداران سپاه در فسادهای مالی ایران خبر داده بودند.

سحام نیوز، سایت خبری نزدیک به مهدی کروبی- یکی از رهبران معترض در ایران، امروز نوشت که وزیر نفت، به جای رسیدگی به رشوه، از افشا کننده آن شکایت کرد.

این اولین بار نیست که دولت محمود احمدی نژاد به فساد و رشوه خواری متهم می شود.

به غیر از پرونده معروف و جنجالی اختلاس ٣ هزار میلیارد تومانی که از آن به عنوان بزرگترین اختلاس تاریخ ایران یاد می کنند، پرونده هایی نیز در زمینه فساد در دیگر وزارتخانه ها و سازمانهای دولتی و بانک ها مثل وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، موزه ملی ایران و شرکت بیمه ایران تشکیل شده است.

از زمان روی کار آمدن محمود احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور ایران، علی رغم شعارهای مردم پسندانه اش، رتبه ایران از نظر شفافیت مالی در جهان ده ها پله سقوط کرده است.

بر اساس آخرین گزارش سازمان شفافیت بین الملل که در ماه گذشته منتشر شد، ایران با رتبه ١٢٠، یکی از فاسدترین کشورهای جهان است.

 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#6
اعلام آمادگی محمد داوری برای شهادت در دادگاه جنايت کهريزک

کلمه ـ محمد داوری، روزنامه نگار محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوين در نامه ای از درون زندان اعلام آمادگی کرده است که بعنوان يکی از افراد مطلع در دادگاه متهمان جنايت کهريزک به عنوان شاهد حاضر شود.

به گزارش خبرنگار کلمه، سردبير سابق سايت سحام نيوز که با نظارت و اطلاع شخصی آقای کروبی با ۱۰ تن از بازداشتی های کهريزک و خانواده های کشته شدگان اين جنايت مصاحبه کرده است پيش از نيز در نامه ای از فعاليت های خود در دفتر مهدی کروبی و همچنين ملاقات و مصاحبه با شکنجه شده های زندان کهريزک و کسانی که در اين زندان و ديگر زندان ها مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند، پرده برداشته و تاکيد کرده بود که طی بازجويی ها و زندان، هيچ يک از مقامات مسوول نتوانسته اند صحت اين مستندات را زير سوال ببرند.

اين معلم زندانی که سه سال است به همين اتهام يعنی تلاش برای کشف حقيقت و اثبات آن بدون حتی يک روز مرخصی در زندان به سر می برد پس از تحمل همه ی فشارها همچنان اعلام آمادگی می کند تا مستندات خود را در دادگاه متهمان کهريزک ارائه دهد، تا حقيقت های مخفی نگاه داشته از سوی مسئولان آشکار شود. بايد ديد آيا اين بار مقامات قضايی به طور واقعی در پی دستيابی به حقيقت هستند يا مانند آنچه در دادگاه های پيشين چون رسيدگی به متهمان کوی دانشگاه متخلفان تبرئه و سطح اتهام از کشتار افراد به دزديدن ريش تراشی نزول خواهد يافت.

متن کامل نامه ی محمد داوری که در اختيار کلمه قرار گرفته به شرح زير است:

با خبر شدم به زودی دادگاه متهمان حادثه کهريزک برگزار خواهد شد و قضات متهم محاکمه می شوند نمی دانم آيا مدعی العموم يا شاکيان بطور جدی قصد ارايه مدارک و اسناد و بيان حقايق برای دفاع از مظلومان آن حادثه غير انسانی را دارند يا نه. و نمی دانم آيا تصميم بر برگزاری علنی چنين دادگاهی گرفته شده است يا نه. و نمی دانم آيا پس از گذشت نزديک به ۳ سال و نيم از آن جريان پرونده مربوطه کامل است يا نه.

اما آنچه که وظيفه خود می دانم اين است که اعلام کنم بعنوان يکی از افراد مطلع به دليل انجام گفتگو با بازداشتی های کهريزک و خانواده های کشته شدگان با نظارت و اطلاع شخصی آقای کروبی و در قالب سردبير سايت خبری سحام نيوز آمادگی دارم درصورت برگزاری علنی دادگاه شهادت دهم که چه جنايت هايی در بازداشتگاه کهريزک بوقوع پيوسته است حداقل اسنادی که بنده به آن استناد خواهم نمود انجام مصاحبه ۶ ساعته با ۱۰ تن از بازداشتی های کهريزک و گفته های خانواده های کشته شدگان می باشد.

چرا که تابستان ۸۸ ده تن از افرادی که پس از دستگيری در ۱۸ تير روانه بازداشتگاه غير قانونی کهريزک شده بودند، پس از ديدار با آقای کروبی طی گفتگويی تمام جزييات را از زمان بازداشت و انتقال به کهريزک و نگهداری در آن محل و شکنجه و آزار و کشته شدن چند تن از افراد و سپس انتقال به اوين و آزادی ابراز نمودند. اين افراد به همراه تعدادی از اعضاء خانواده هايشان که جمعا حدود ۲۰ الی ۲۵ تن می شدند به دفتر آقای کروبی مراجعه و پس از اطمينان از حمايت ايشان به خود جرات ابراز مطالب را دادند حتی آنها نگرانی خود را اينگونه ابراز کردند که اگر مورد حمايت قرار نگيرند و سيستم اطلاعاتی و امنيتی آنها را تحت فشار قرار دهند توان ايستادگی را نخواهند داشت.

لذا اينجانب پس از تحمل بيش از ۳ سال حبس ناعادلانه برخود فرض دانستم تا برای اتمام حجت با مسوولان قضايی و هم برای اطلاع مردم مظلوم کشورمان آمادگی خودم را اعلام کنم و مهم تر اينکه کسانی که به ما پناه آورده بودند حقی بر گردن ما دارند که بايد نسبت به اداء آن حق، کوتاهی ننماييم.

محمد داوری
زندان اوين بند ۳۵۰
 

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,481
2,233
#7
In Iran's Factories and Shops, Tighter Sanctions Exact Toll .


.











By FARNAZ FASSIHI and JAY SOLOMON



Associated Press
Iranian workers protested in August in front of a Tehran government building because they hadn't been paid.
.
A manager of Bam Shargh Isogam, an Iranian manufacturer of insulation sheets for rooftops, saw trouble ahead when a government official offered advice for surviving the crippling international sanctions: Reduce quality and cut back production.

The manufacturer in Delijan, three hours south of Tehran, replaced the high-quality material imported from Europe with domestic material, dismissed more than half its 350 employees, and didn't pay the remaining workers for four months, managers said.

"From the owner to the line worker, no one is safe," said Bijan, a manager, who asked that his last name not be used. "Our country is facing an economic disaster." Company officials didn't return calls asking for comment.







Enlarge Image




.
Western sanctions against Iran, combined with years of economic mismanagement by the country's government, have hammered Iran's currency and its economy. The economy was predicted to contract by nearly 1% in 2012, according to the International Monetary Fund, after registering annual growth above 6% for much of the past decade. The IMF said Iran's economy could grow again in 2013, but stressed that the collapse of the currency, inflation and reduced oil sales were working against a rebound.

Washington has sanctioned Iranian institutions going back to the months following the 1979 Islamic Revolution. But it was 2010 legislation that markedly changed the financial war against the regime, according to U.S. and European officials.

Previously, U.S. sanctions only targeted American companies doing business with blacklisted Iranian entities. The 2010 law required the White House and U.S. Treasury to sanction any company, American or foreign, conducting proscribed Iranian trade, placing at risk their access to the U.S. financial system. The West intensified the sanctions campaign because of the belief that Iran is secretly developing atomic weapons, a charge Tehran denies.

Congress passed new sanctions this week, signed by President Barack Obama, that lawmakers said move closer to a nearly complete trade embargo on Iran. The law seeks to block Tehran's ability to barter its oil for gold and precious metals, and significantly widens the number of Iranian energy, shipping and financial entities on the U.S. blacklist, and bars foreign firms from doing business with them.

"The sanctions so far have inflicted far greater damage on Iran's economy than anyone expected, but the economic pressure is still moving too slowly given the pace of Iran's nuclear development," said Mark Dubowitz of the Foundation for Defense of Democracies, a conservative Washington think tank that advised Congress on implementing the latest sanctions.

White House officials on Thursday declined to comment on how they are specifically going to implement the new sanctions, but said that the Obama administration has dramatically increased financial pressure on Tehran over the past four years.

The squeeze on Iran has been tightening for months. In July, the European Union placed a ban on purchases of Iranian oil. This deprived Tehran of one of its main energy markets. In September, Iran's currency dropped nearly 30% in one week. In response, Iran stopped subsidizing currency rates for travelers and students; it also halted subsidies for merchants importing anything but essential food and medical items.

Iran analysts are skeptical that the sanctions will bankrupt Iran's government in the short-term. Tehran was believed to have more than $100 billion in foreign exchange reserves at the beginning of last year, thanks to windfall oil revenues in recent years. Until September, it had used these reserves successfully to support the Iranian currency, the rial. These analysts believe the sharp decline in Iran's energy exports has cut into reserves, but probably not enough to drain Tehran of its hard currency.

The situation already is a crisis for many Iranians. For middle-class families even buying books and magazines has become a luxury. Poor families now go months without eating meat or poultry, which have seen some of the biggest price hikes.

"We've slowly scratched off milk, yogurt cheese and butter from our table. Prices are going up almost daily, and we can't afford them," said Ameneh, 45-year-old mother of two young children in Tehran, who asked her last name not be used.

Sanctions are reverberating beyond Iran's borders. Iranian business investments in Dubai have decreased as many merchants close shop. The Turkish tourism ministry said that visitors from Iran dropped 35% in the first nine months of the year.

Iranian officials, usually defiant in the face of Western pressure, now openly acknowledge that sanctions are taking a toll. Gholamreza Mesbahi Moghadam, head of the parliament's planning and budget committee, said recently that Iran's oil sales have fallen to little more than a million barrels per day, compared with the 2.5 million barrels per day last year. Mr. Moghadam said the government faced a $60 billion deficit in 2012.

Iran's nuclear program remains a top foreign policy issue for President Obama in his second term, according to senior U.S. officials. Washington's strategy includes the threat of even more economic sanctions in hopes of pressuring Iran into a compromise. But administration officials also are banking on the Iranian government's own failures to create pressure on the regime. They say that President Mahmoud Ahmadinejad's heavy spending and price hikes have led to surging inflation in the country.

"We are seeing tremendous impact on the economy, not just because of sanctions, but because of horrific mismanagement," said a senior U.S. official.

U.S. officials hope nuclear negotiations, which have been stalled for months, will resume soon. The Iranian regime is divided. Some pragmatic officials hope to end the standoff with the West to help revive the economy. But Supreme Leader Ayatollah Ali Khamenei holds the final decision, and some key supporters close to him have said the Islamic Republic must stand firm and compromise only if an agreement can be reached with the West that ensures the regime's stability.

One result of the economic blockade around Iran: Its modern economy is increasingly dependent on old-fashioned barter. In exchange for oil, Iran receives not dollars as before, but wheat and tea from India, rice from Uruguay, meat and fruit from Pakistan and everything from zippers to bricks from China.

"It's definitely one way of circumventing sanctions, but in the long while the economy will deteriorate," said Dariush Zahedi, a professor of political science at the University of California, Berkeley, who has researched the impact of sanctions on Iranian society.

Tehran's bazaar merchants, a major force in the economy, staged a strike in September. Protests erupted, ending only after security and intelligence forces pressured merchant unions by threatening to arrest leaders and revoke members' licenses.

Factory workers and families of students who have lost their access to special subsidized dollar exchange rates for tuition have staged sit-ins outside the parliament to protest the Central Bank's new currency policies. In October, unions of truckers that transport fuel and gasoline in the city of Isfahan went on a two-day strike, cutting off fuel delivery to one of Iran's largest cities. Their costs of living and of maintaining their trucks have skyrocketed while their salaries remain the same.

Bam Shargh Isogam, the insulation manufacturer, is among 160 factories located in the industrial city of Delijan. The city, home to 50,000 Iranians, was once a model of economic growth. Located on a remote plain formerly devoid of industry, Delijan saw the construction of hundreds of factories ranging from construction material to paint and industrial textile during the past decade.

There were jobs for most of the city's residents and then some. Housing and construction boomed. A university outpost opened, offering courses and advanced vocational training workshops for workers and ambitious youth. Dozens of service businesses, such as catering and cargo transportation, flourished alongside the factories. Local industry even exported goods to neighboring countries like Iraq, Afghanistan and Turkmenistan.

Signs of serious problems for industrial areas such as Delijan started emerging in 2011.

At first, they had nothing to do with sanctions. The regime implemented an ambitious scheme to cut energy subsidies, which cost the government billions each year. The plan was lauded by international monetary officials. But economists inside and outside Iran say the implementation was botched, especially when it came to industry and businesses.

Prices for gasoline, electricity and water spiked. The government had promised that it would reallocate 30% of the money it saved on subsidies—about $100 billion a year—to private sector industries to compensate for these rising costs. Those allocations never arrived.

Meanwhile, the government gave billions of dollars to consumers to compensate them for the higher prices. And the Central Bank kept the currency rate artificially low. Tens of billions of dollars in foreign exchange were frittered away importing cheap consumer goods.

When sanctions hit in 2012, factory owners in Delijan couldn't take the additional blow. Simple maintenance routines, such as purchasing new parts for aging machinery, became an unaffordable, time-consuming ordeal.

Many smaller factories have shut down. Dozens of the bigger ones are battling to avoid bankruptcy, according to interviews with owners, managers and workers. The economic downturn is spreading to other sectors in the city as businesses downsize to meet shrinking demand.

The owner of Nader Ghazapazi, a local restaurant that serves factory workers, said orders have decreased to 320 meals each day from 1,250 five months ago. A representative of a local trucking company said it now has 15 trucks driving cargo to Tehran daily, compared with 40 before. All of the company's export business has stopped.

Across Iran, industries are facing similar problems. At the Alborz industrial complex near the city of Qazvin, many factories are searching for cost-saving measures. Some are closing an extra day each week, cutting paid holidays and reducing the number of free meals and snacks provided to workers.

The five major factories that produce the bulk of Iran's dairy products wrote a joint letter to Mr. Khamenei, the country's supreme leader, in October complaining that if the economy doesn't turn around they would be out of business in months.

Iran's car industry, the region's largest with manufacturing plants from Africa to Ukraine, posted 60% to 80% production declines last year, leading to hundreds of thousands losing their jobs, according to Iranian media reports. Many manufacturers of automobile spare parts are working at 40% capacity because of a shortage of cash and a lack of raw materials, according to a statement by one of the industry's union leaders.

The financial crunch has also imperiled one of Iran's biggest exports: its students. Some 90,000 Iranian college students abroad are in limbo after the government cut the subsidized exchange rate it allowed for students' tuition abroad. Many say they are abandoning their studies and returning to Iran because their expenses have quadrupled in the face of the rial devaluation. Yet they have few prospects back home.

"It's demoralizing. I've invested two years to get a graduate degree, and I can't afford to graduate now," said Ali, a student in Asia in his last semester of M.B.A. studies.

The effectiveness of the sanction campaign has surprised some of Washington's biggest skeptics. Just two years ago, Tehran's finances were bolstered by high international energy prices and a flourishing trade with Europe and East Asia. U.S. and European officials said a big reason for the success in recent months of the sanctions campaign has been the sharp increase over the past year in oil production by Iraq, Libya and the U.S., as well as Saudi Arabia's willingness to make up for any shortages in oil supply on international markets.

Iranian officials could respond with wartime measures such as rationing gasoline and basic goods and heavily controlling exports and imports. Iran's ministry of trade recently issued an import ban on a list of 75 luxury goods, ranging from cars to chocolate, plus a ban on exports of basic food items such as wheat.

The Central Bank also issued a new mandate to generate foreign currency cash flow, demanding that all exporters return revenues from sales abroad to Iran. "The merchants and business people are caught between the clerics fight with the West, said one prominent merchant with offices in Iran and Dubai. "We won't be able to survive."

Write to Farnaz Fassihi at farnaz.fassihi@wsj.com and Jay Solomon at jay.solomon@wsj.com
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#8
مصاحبه با کامبیز حسینی در مورد علل رفتنش از صدای آمریکا و برنامه های آینده اش

http://iroon.com/irtn/blog/397/

کامبیز حسینی پس از یک سکوت طولانی اخیرن در صفحه فیس بوکش اعلام کرد که کارش با صدای آمریکا تمام شده. بدون هیج توضیحی. گوینده محبوب «پارازیت»، برنامه بسیار پر بییننده ای که یک سالی است به تاریخ پیوسته، بیکار ننشسته و قرار است از ۱۷ ژانویه یک برنامه رادیویی اینترنتی شروع کند. علاوه بر این پیشنهاداتی در مورد برنامه جدید تلویزیونی هم به او شده. برایش چند سوال فرستادم تا در ابن زمیته ها توضیح دهد.

یک سالی هست که عملا ناپدید شدی! و برنامه پربیننده ی پارازیت بدون هیچ توضیحی قطع شده. علتش چی بوده؟

علت قطع برنامه ی پارازیت را باید از مدیران صدای آمریکا پرسید. من کارمند آن رسانه بودم و کنترلی روی سیاست گذاری های صدای آمریکا یا قدرت اجرایی نداشتم. ولی می توانم راجع به دلیل قانونی قطع همکاری ام با صدای آمریکا توضیح دهم. کارگزینی صدای آمریکا در نوامبر ۲۰۱۲ از من خواست که درباره ی وضعیت ثبت نامم در اداره ای به نام «سلکتیو سرویس» توضیح بدهم. بر طبق قوانین دولتی اگر شما زیر ۲۶ سال داشته باشید و وارد آمریکا شوید باید در ارگانی به نام سلکتیو سرویس ثبت نام کنید و اگر این کار را انجام ندهید نمی توانید کارمند دولت باشید. ثبت نام در این ارگان معنی اش این است که وقتی آمریکا وارد جنگ می شود اگر از شما خواسته شود شما باید بدون هیچ عذری بروید و برای این کشوربجنگید.

من وقتی داشتم استخدام صدای آمریکا می شدم در فرم استخدامی ام توضیح داده بودم که ثبت نام نکرده ام ولی در آن زمان کسی پرسشی در این زمینه که چرا ثبت نام نکرده ای از من نکر و من استخدام شدم. کارگزینی صدای آمریکا نزدیک ۵ سال بعد از استخدامم از من خواست که توضیح بدهم .گروهی از اساتید دانشگاه های آمریکا و روزنامه نگاران و فعالان حقوق بشر در حمایت از من نامه هایی برای صدای آمریکا در این مورد نوشتند تا این رسانه در مورد من استثنا قایل شود ولی ظاهرا این قانون ربطی به صدای آمریکا ندارد و یک قانون کلی است برای کار در هر ارگان دولتی در آمریکا. صدای آمریکا طی نامه ای که در دسامبر۲۰۱۲ به من داد اعلام کرد که همکاری من با آن رسانه در بیستم دسامبر به اتمام خواهد رسید ولی من می توانم به این حکم اعتراض کنم.

در نهایت من به علت کاغذ بازی های فرسایشی دولتی تصمیم گرفتم اعتراضی نکنم تا بتوانم هر چه سریعتر روی پروژه های جدیدترم تمرکز کنم. عده ای از مدیران ارشد صدای آمریکا از این مسله ناراحت شدند و واقعا نمی خواستند من از صدای آمریکا بروم ولی ظاهرا کارگزینی این رسانه مستقل عمل می کند و این قانون هم برگشت ناپذیر است.

به نظر میاد دلیلی که برای قظع برنامه پارازیت و رفتن از صدای آمریکا دادی بیشتر بهانه بوده و گرنه چرا بخواهند چنین برنامه موفق و مجری محبوبش را کنار بگذارن؟ اختلافات شخصی و فکری با همکاران و مدیران زمینه اش نبوده؟

من عرض کردم که دلیل قطع برنامه را باید از صدای آمریکا بپرسید. من با اینکه محتوی برنامه را طراحی می کردم ولی صاحب برنامه نبودم. صدای آمریکا صاحب اصلی برنامه بود و می توانست تصمیم بگیرد که برنامه باشد یا نباشد. اختلاف شخصی هم من با کسی نداشتم و ندارم ولی اختلاف فکری در همه ی رسانه ها هست و صدای آمریکا هم از این قضیه مستثنی نیست. بر اساس نامه ای که کارگزینی صدای آمریکا رسما برای من نوشته به علت ثبت نام نکردن در ارگان سلکتیو سرویس من دیگر نمی توانستم که با این رسانه همکاری کنم. در این نامه هیچ دلیل دیگری برای قطع همکاری من با صدای آمریکا قید نشده است.

علت موفقیت استثایی پارازیت چه بود؟

جواب: عوامل متعددی داشت. من وقتی برنامه را شروع کردم اصلا فکرش را هم نمی کردم که این برنامه نقطه ی عطفی در برنامه های صدای آمریکا شود. اصلا عادت به مخاطب میلیونی نداشتم چرا که سال ها کار تاتر کرده بودم و همیشه مخاطبان محدودی داشتم. زبان طنز تلخ و عصبانیی که برای برنامه ساخته شد به همراه کاراکتری که از این زبان برای انتقال اخبار و اطلاعات استفاده می کرد توانست با مردم ارتباط برقرار کند. البته نحوه ی اجرای من و شیوه ی نگارشم قسمتی از داستان بود. تدوین برنامه و جلوه های بصری و همچنین موزیک هایی که استفاده می شد نقش عمده ای در موفقیت برنامه داشت.

برنامه خیلی ساده شروع شد ومن نمی دانستم خطوط قرمزم کجاست و اصلا تا کجا می توانم جلو بروم. جنبش سبز و اتفاقات بعد از انتخابات ۸۸ و تمرکز برنامه روی پوشش اخباری که از ایران می آمد ناگهان هجوم مخاطبان را شامل شد و روند برنامه را عوض کرد. از یک نقطه ای به بعد من واقعا احساس نمی کردم که این فقط یک برنامه ی تلویزیونی است. مردم آمدند حمایت کردند و مسولیت ما را به شدت سنگین کردند. انتظار مخاطبان برنامه واقعا بیشتر از حد و توان یک برنامه ی تلویزیونی بود. فشار بسیار زیادی بر همه ی اعضای تیم سازنده بود و مخاطبان برنامه ما را موظف کردند تا هر هفته صدای آنها در صدای آمریکا باشیم. این باعث شد تا هر هفته تلاش بشود تا بهترین برنامه تولید شود. خیلی کار سخت ولی شیرینی بود چون شما تمام آنچه در چنته داری را بایستی در یک هفته ارایه می کردی و این تازه نقطه ی شروع می شد برای برنامه ی هفته ی دیگر!

البته از آزادی عملی که صدای آمریکا به برنامه می داد هم نباید چشم پوشید. صدای آمریکا وقتی دید برنامه مخاطب دارد آزادی عمل بیشتری داد. هر چند من زیاد مطمن نیستم که مدیران صدای آمریکا واقعا می دانستند که محتوی فارسی برنامه دقیقا چه می گوید ولی من کاری را که به نظرم درست بود انجام می دادم و به آن ایمان داشتم و آن ها هم به من اعتماد کردند چرا که دیدند پارازیت اعتماد مردم را به دست آورده است. برای یک برنامه ی نیم ساعته ی هفتگی خیلی وقت گذاشته می شد و شب های که قرار بود برنامه روز بعدش پخش شود بعضی اوقات تا صبح روی ثانیه به ثانیه اش کار می شد. من فکر میکنم مخاطبان برنامه بدون اینکه بدانند پشت صحنه چه خبر است همه ی اینها را حس می کردند. مردم صداقت کلام برنامه را به شدت می پسندیدند. تحقیقی که به صورت هفتگی در شبکه های اجتماعی می کردم هم مزید علت بود. نمی خواستم مردم فکر کنند این برنامه دارد از آمریکا پخش می شود و باید این را منتقل میکردم که من فرقی با شما که در ایران هستید ندارم. سخت بود که در آمریکا زندگی کنی و بتوانی واقعیت های سیاسی اجتماعی درون ایران را لمس کنی و آن را منتقل کنی. من در طول هفته با اقشار متفاوت داخل و خارج از ایران حرف می زدم تا بتوانم زبان برنامه را به روز کنم.

یک مسله ی جالب که شاید به موفقیت برنامه کمک می کرد این بود که من اصلا برنامه را می نوشتم برای خودم! نه برای مخاطبی غیر از خودم. یعنی زبان برنامه زبان کوچه و بازار بود و کاراکتری که از این زبان استفاده می کرد عصبانی بود و داد و قال زیاد می کرد ولی من برنامه را برای خودم می نوشتم. خودم زمانی که نوجوان بودم و در اتاق کوچکم در شهرستان می نشستم و امید داشتم و تشنه ی اخبار و اطلاعات بیشتر بودم تا بتوانم تصمیم گیری کنم. من وقتی به دوربین نگاه می کردم با خودم حرف می زدم با نوجوانی که می خواهد بداند و جست و جو گر است تا ببیند طرف دیگر خبری که از رسانه ی دولتی ایران می بینید و می شنود چیست. این کار را با طنز می کردم چون کاری بود که بلد بودم. از طرفی من به شدت تحت تاثیر جریان طنز مشروطه هستم و به خاطر سابقه ی تاریخی اطلاع رسانی از طریق طنز و واکنش مردم ایران به این شیوه فکر میکنم بهترین راه برای جذب مخاطب جهت رساندن اخبار و اطلاعات طنز است. البته مردم خیلی باهوش تر از این حرف ها هستند و فرق بین طنز و هزل و هجو و... را درک میکنندو بر اساس نوع کار تو را قضاوت میکنند.

در این چند ماه فرصت برای فکر کردن داشتی. چه تجربه ی شیرین و تلخی گرفتی؟

جواب: من اصولا فکری نکردم در این چند ماه در این زمینه. از اینکه پارازیت نتوانست ادامه بیاید خوب قطعا متاسفم و غصه می خورم چون آن کار مثل بچه ام بود که به دنیا آمد و بزرگ شد ولی من مثل همه ی آدم های دنیا دارم زندگی ام را میکنم. پروژه هایی دارم که دارم روی آن ها کار میکنم. در این چند ماه دو تاتر کار کردم با یک گروه لهستانی در نیویورک. مضمون نمایش ها نسل کشی بود و برای همین برایم جالب بود و کار کردم. روی یک برنامه ی نیم ساعته ی رادیویی دارم کار میکنم تا به صورت پادکست در اینترنت پخش کنم و این برنامه از هفدهم ژانویه پخش خواهد شد. همزمان دارم کارهای هنری دیگری هم انجام می دهم به همراه کار روی یک برنامه ی تلویزیونی جدید که آن را هم به زودی جزییاتش را اعلام خواهم کرد.

زندگی کلا تجربه ی تلخ و شیرینی است و من هم با آغوشی باز دارم ادامه اش می دهم. همین!

حالا که دیگه برای صدای امریکا کار نمی کنی آیا پیشنهاداتی از شبکه های تلویزونی دیگه داری؟ آیا کامبیز حسینی را در برنامه ی طنز انتقادی جدیدی خواهیم دید؟

پیشنهاد همیشه بود و همیشه هست. مهم این است که شرایط کاری برایت چگونه فراهم باشد. من آدمی هستم که کیفیت تولید برایم مهم است و اگر نتوانم برنامه ای در حد و اندازه های پارازیت دوباره تولید کنم ترجیح می دهم که اصلا کاری این چنینی نکنم. یعنی کارهای دیگری بکنم که تولیدش برایم احساس رضایتمندی ایجاد کند. ولی قطعا همانطور که در جواب سوال قبلی گفتم در تکاپو هستم تا بتوانم برنامه ی جدیدی با مضمون طنز سیاسی تولید کنم.

در دانشگاه فیلم و تاتر خواندی آیا ممکن است حرفه ات را به این سمت تغییر دهی؟

حرفه ی من هیچوقت تغییری نیافته بود. زمانی هم که برنامه ی تلویزیونی می ساختم گه گاه اگر پیشنهاد خوبی بود تاتر یا فیلم کار میکردم. پارسال که پارازیت را اجر می کردم در تاتر خانم شیرین نشاط بازی کردم که تجربه ی منحصر به فرد و جذابی بود و متفاوت. امسال هم در چند فیلم کوتاه بازی کردم و دو تا تاتر دیگر کار کردم. اگر هم دوباره برنامه ای برای یک رسانه بسازم قطعا در جواب پیشنهاد های جذاب بازیگری و یا حتی نویسندگی و کارگردانی نه نخواهم گفت.
 

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,481
2,233
#9
Iran Analysis: Preparing for Elections, Ahmadinejad Tries to Replace His Vice President






inShare.

Friday, January 4, 2013 at 8:07 | Scott Lucas in EA Iran, Middle East and Iran

New Vice President? Gholam Hossein ElhamEarlier this week, we noted reports in Iranian media that President Ahmadinejad was planning to replace 1st Vice President Mohammad Reza Rahimi and three leading ministers. We also noted the denial from Ahmadinejad's office.

That, however, is only the beginning of the story. An EA correspondent in Iran assures us that Ahmadinejad is trying to remove his Vice President --- and it is part of a bigger plan for the Presidential election in June.

On the surface, the President has good political reasons to dismiss Rahimi. For years, allegations have circulated of the Vice President's involvement in a multi-million-dollar insurance fraud. Rahimi escaped being one of the more than 30 defendants who were eventually named, but his critics have not let up on their pressure. With Ahmadinejad basing his current fight against rivals on the theme of their supposed corruption, the person next to him in Government is a potential embarrassment.

Yet Ahmadinejad has stuck with Rahimi for years, and he has also not cast overboard controversial figures such as his aide Saeed Mortazavi, accused of involvement in the abuses and killings at Kahrizak detention centre in summer 2009. To the contrary, Mortazavi has been promoted to head the Social Security Fund, and another Vice President, Hamid Baghaei, has continued to wield influence despite claims that he is financially suspect.

So why ditch the 1st Vice President now?

Our correspondent gives the answer in the name of Rahimi's proposed replacement: Gholam Hossein Elham.

Elham has been the spokesperson for the Ahmadinejad Government. More importantly, he is a former Minister of Justice. Even more importantly, he has been a member of the Guardian Council.

Ahmadinejad has been seeking a "legacy" through the selection of the next President. His oft-named first choice is former Chief of Staff Esfandiar Rahim Mashai. However, Rahim Mashai is widely-disliked among the regime's elite. He does not hold a postgraduate degree, which may be a requirement for candidacy, and he could be vetoed by the Guardian Council.

Last month, the President appeared to be pursuing a Plan B with the promotion of Ali Nikzad, currently Minister of Roads, to the head of a new "super-ministry" for Infrastructure. That plan has been stalled by Parliament, which has declared that it must approved any merger of existing ministries.

So on to Elham. He is in good standing with many within the regime. He has Ministerial experience and a Ph.D. And, to reiterate, he is not only known to the Guardian Council, but has held a position on it.

All would then seem well for Ahmadinejad's plan. However, there is a twist in the tale.

Our correspondent explains, "Ayatollah Khamenei has strongly objected to this."

And why would the Supreme Leader be opposed?

"He is against any change in the government in the months near to election because he has said these changes might provoke sensitivities in Iranian society."

So the manoeuvres continue. Our correespondent offers a provocative conclusion:


Ahmadinejad's policy is always that he make a big fuss out of nothing and becomes provocative and loud, so the system will accept at least some of the things he wants.

In Farsi, we have a saying, "He asks for death so that people will be happy with fever."
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#10
ایران از نگاه نشنال جئوگرافی»


۱۳۹۱ دی ۱۴


[TABLE]
[TR]
[TD="colspan: 2"]منبع: مهر ایران با طبیعت بکر و زیبایش و شاهکارهای معماری بی نظیر و گوناگونی اقوامش همیشه سوژه های جذابی برای عکاسان مشهور جهان داشته است. عکس هایی که مشاهده می کنید منتخبی از عکس های نشنال جئوگرافی از ایران است که در میان آن ها عکس رعد و برق آسمان محمودآباد یکی از عکس های برگزیده نشنال جئوگرافی در سال 2012 است.


[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="colspan: 2"]


خواجو. اصفهان- عکاس: Murat Berg




مسجد کرمانشاه- عکاس: پوران روحی ارمکی







بازار رضا. مشهد- عکاس: علی رفیعی







زن بلوچ- عکاس: الکساندر اواکیان






رعد و برق در دریای خزر. محمود آباد-عکاس:امیرعلی شریفی






بازی دختران ایرانی- عکاس: الکساندرا اواکیان





استان مرکزی- عکاس: متیو بلوم





مرور خاطرات- نزدیکی مرز عراق- عکاس: محمد جهانگیر







مسجد امام اصفهان- عکاس: الکساندرا اواکیان






مسجد نصیرالملک شیراز- عکاس: علی رفیعی


[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#11


تاج زاده: کودتای انتخاباتی دیگری در راه است!ً

• همان ستاد کودتا دوباره فعال شده ولی این بار دستش برای مردم کاملاً رو شده است. بنابرین نیاز به اقدامات تبلیغی بیشتر با صرف هزینه های کلان هستند ...

www.akhbar-rooz.com

شنبه ۱۶ دی ۱٣۹۱ - ۵ ژانويه ۲۰۱٣

اخبار روز: مصطفی تاج زاده عضو زندانی سازمان مجاهدین انقلاب و جبهه ی مشارکت اسلامی، در یادداشتی با توجه به تشدید فعالیت های تبلیغاتی حکومت، پیش بینی کرده است که یک کودتای انتخاباتی دیگر در پیش است.
به گزارش نوروز متن این نامه به شرح زیر است:

این روزها دوباره در حال احیای فعالیت های تبلیغی شان در سال ٨٨ هستند. به اشرافیت روحانیت حمله می کنند ولی قصدشان این است که سلطنت مطلقه را از انتقاد رهایی بخشند. چون به هر حال مسبب اصلی وضع موجود اوست. حرف ما روشن است اگر وضع خوب است که همه باید از رهبر تشکر و به او دعا کنند که کشورمان در مقایسه با کشورهای منطقه و دنیا اوضاعش عالی است! و اگر وضع بد است، انتقاد اصلی متوجه ایشان است که ۷۰% اختیارات کشور را مستقیم در دست دارد و ٣۰% بقیه را هم غیرمستقیم اعمال می کند.
هدف دوم از هتاکی های اخیراین است که اذهان را از توجه به اشرافیت نفتی – نظامی که در حال شکل گیری است و رانتی ترین و آلوده ترین نوع اشرافیت پس از انقلاب است، دور کنند. این روزها هرجا که بروند صحبت از فسادهای میلیاردی است و این که چطور دولتی که ادعا می شود پاک ترین دولت های تاریخ ایران است، عملاً تبدیل شده به فاسدترین دولت پس از انقلاب؟!
فقط یک نمونه از این فساد مالی که هیچ کس حاضر نیست در موردش توضیح دهد مربوط به واردات خودرو با ارز مرجع است. یعنی طبق اعلام خودشان یک سوم از دو و نیم میلیارد دلار ارز مرجع که امسال برای واردات خودروهای لوکس تخصیص داده اند، در اختیار یک نفر قرار گرفته که با دلار مرجع (هزارتومان) خود رو وارد کرده و با ارز سه هزار و پانصد تومان فروخته که اگر هیچ سود دیگری نبرده باشد، در همین معامله سود او دو هزار و پانصد میلیارد تومان بوده است. به این ترتیب ارز دارو را که حیاتی ترین نیاز روز انسان هاست به همین سادگی فدای سودجویی فردی کرده اند که دولت و مجلس جرأت ندارند نامش را ببرند!
نکته سوم این که باز هم مثل دفعه قبل رهبر در مورد هتاکی ها سکوت کرده است. دقیقاً مانند سکوتی که در قبال هتاکی های علنی در تبلیغات انتخاباتی کرد. ظاهراً این سکوت از هم اکنون برای دو قطبی کردن فضای انتخابات است تا نامزد موردنظر ایشان رأی آورد و بعد از انتخابات اعلام می شود که ایشان مخالف بوده است و اساساً هتاکی کار درستی نیست! و با یک انتقاد کوچک از مقصرین که همان جبهه سلفی – تکفیری های پایداری و منصوبان خود، دامن رهبری را به اصطلاح پاک می کنند. و به این شکل حتی ظاهر قضیه را هم حفظ نمی کنند. جالب است در سه سال گذشته تنها موردی که رهبری گروه های خودسر را محکوم کرده حمله به سفارت فحیمه انگلستان بوده است و گرنه نه در مورد قضیه حرم امام رضا و نه مرقد امام و نه راهپیمایی قدس و ۲۲ بهمن و نه هتاکی های اخیر، نه تنها نقدی از جانب ایشان صورت نگرفته است بلکه سکوت تأیید آمیز داشته اند.
نکته چهارم در مورد انتخابات، فعال شدن مصباح و جنتی و فرمانده سپاه است که فعالیت این ها معنایش این است که کودتای انتخاباتی دیگری در راه است. مدتی بود که از تئوریسین استبداد دینی (مصباح یزدی) خبری نبود که اکنون در آستانه انتخابات دوباره به صحنه آمده و برای مردم خط و نشان می کشد. جنتی هم که باید عامل اجرای قانون باشد و مثلا رئیس داوران این مسابقه است، هنوز شش ماه به انتخابات مانده افراطی ترین مواضع را اتخاد کرده است.
نکته دیگر در خصوص فیلمی است که یکی از شبکه های صدا و سیما پخش کرده و در آن به سخنانی از من اشاره میکند. من این فیلم را ندیده ام اما همان حرف همیشگی را می زنم که هرچه تبلیغات بیشتری می کنند نشان دهنده این است که فهمیده اند که جامعه و به خصوص هوادارانشان نسبت به انتخابات ٨٨ و عملکرد اقتدارگراها توجیه نیستند و همیشه تبلیغ یک سویه نشانه ضعف است.
من معتقدم در دوره قبل کودتا شد و قطعا رسیدگی به شکایت ما از نظامیان ابعاد کودتا را باز خواهد کرد و به همین دلیل هم از رسیدگی به این شکایت استنکاف می ورزند. ضمن این که به نظر من همان ستاد کودتا دوباره فعال شده ولی این بار دستش برای مردم کاملاً رو شده است. بنابرین نیاز به اقدامات تبلیغی بیشتر با صرف هزینه های کلان هستند. من معتقدم اگر درست و قانونی رسیدگی کنند انتخابات ٨٨ باطل است و احمدی نژاد باید محاکمه شود و علت این که مرا در انفرادی و دور از بقیه زندانیان سیاسی نگاه داشته اند این است که می ترسند این دیدگاه منتقل شود و گرنه یک بند را در شرایطی که کمبود جا برای زندانی هایشان دارند، به من اختصاص نمی دادند و ارتباطم را با دیگران قطع نمی کردند.
این ها با ژست برنامه هایی همچون دیروز امروز فردا میخواهند نشان دهند که جامعه چند صدایی است ولی اگر اعتماد به نفس دارند و از افشای حقیقت نمی ترسند، همه شنودها، اسناد و اطلاعاتشان را جمع کنند و تنها یک ساعت قبلش به من اعلام مناظره کنند. مرا از همین انفرادی بی هیچ سند و مدرکی در مقابل همه تیم بازجوها قرار دهند تا روشن شود مقصر رهبرو احمدی نژاد هستند یا موسوی و کروبی که به ستم و به شکل غیرقانونی در حصر قرار گرفته اند. طبق اخبار خودشان در روزنامه ها اعلام شده علت این که برای این دو بزرگوار دادگاه نمی گذارند این است که نتیجه آن آبروریزی برایشان است.

مصطفی تاجزاده
زندان اوین
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#12

تظاهرکنندگان در عراق، پرچم جمهوری اسلامی ایران را به آتش کشیدند






پرچم جمهوری اسلامی ایران، در شهر "فلوجه" توسط تظاهرکنندگان مخالف نوری المالکی به آتش کشیده شد



دهها هزار نفر از سنیهای عراق در شهرهای مختلف کشور علیه نوریالمالکی دست به تظاهرات زدند.

بگزارش رویترز در شهر "فلوجه" واقع در پنجاه کیلومتری عراق، ٧٠هزار نفر در تظاهرات شرکت داشتند و با آتش زدن پرچم جمهوری اسلامی ایران ، شعار میدادند که ایران را باید از عراق بیرون راند و کشور را آزاد کرد!
در شهرهای "موصل" و "سامره" هم تظاهرات وسیعی گزارش شده است که در آن شعار«سرنگونی رژیم توسط خلق» بر پلاکادرها نقش بسته بود.

به روایت رویترز، این روز ها تظاهرکنندگان مخالف رژیم در جریان تجمعات خود، پرچمهای دوران صدام حسین را در دست میگیرند و نیز از پرچمهای شورشیان سوریه استفاده میکنند. در شهر "رمادی"، تظاهر کنندگان عکس بزرگ رجب طیب اردوغان را که از شورشیان سوریه حمایت میکند و با دولت عراق روابط سردی دارد، در دست گرفته بودند.
رویترز اضافه میکند که البته در شهر شیعه نشین "نجف"، گروه کوچکی نیز علیه اردوغان دست به راهپیمائی زدند.
تظاهر کنندگان که شعار اصلیشان «آزادی زندانیان» است، خواهان لغو مقررات ویژه ضد تروریستی هستند که به عقیده آنها نخست وزیر عراق بکمک این مقررات، سنیها را دستگیر می کند و به زندان می افکند.

خبرگزاری فرانسه نیز از قول خبرنگارش در بغداد، از یک تظاهرات ناراضیان در یک مسجد سنی گزارش می کند که در آنجا نیز مردم علیه جمهوری اسلامی ایران شعار می دادند. بگزارش خبرگزاری فرانسه این تظاهرات که دیروز در مراسم نماز جمعه اتفاق افتاد، توسط مقامات پلیس محاصره شده بود و آنها نمی گذاشتند مردم از محوطه مسجد بیرون بیایند.
گزارش شده است که رهبران جنبش هوادار مقتدا صدر، در مراسم نماز جمعه، نمازشان را به نشانه همبستگی با سنیهای معترض در مسجد سنی ها اقامه کردند.
خبر دیگری حاکی است که عزت ابراهیم- معاون صدام حسین، در شبکه تلویزیونی العربیه ظاهر شده و خطاب به مردم عراق هشدار داده است که نوریالمالکی در دوران نخست وزیری او مجری طرح "صفوی-پارسی" شده است که ایرانیها برای تجزیه عراق آماده کرده اند.
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#13
واردات طلای ایران از ترکیه از ۵۴ میلیون به شش و نیم میلیارد دلار رسید


"ظفر چاغلايان" وزير اقتصاد ترکيه ، روز جمعه در استانبول اعلام کرد که کشورش در فاصله ميان ژانويه تا نوامبر سال ۲۰۱۲، شش و نیم میلیارد دلار طلا به ایران صادر کرده است

بنابر گزارش رویترز ایران در سال ۲۰۱۱ فقط ۵۴ ميليون دلار طلا از ترکيه وارد کرده بود .

به گزارش رادیو فردا وزیر اقتصاد ترکیه همچنین گفته است علاوه بر ایران که نیمی ازدوازده ميليارد و هفتصد ميليون دلار صادرات طلای ترکیه را وارد کرده است، چهار ميليارد و ۲۰۰ ميليون دلار طلا نيز به امارات متحده عربی صادر شده است.

پيش از اين رويترز به نقل از منابع آگاه خبر داده بود که بخشی از واردات طلای امارات از ترکيه نيز توسط ايرانيانی صورت می گيرد که از طريق دوبی ، طلا را وارد ايران می کنند .

کارشناسان می گويند ايران از طلا بجای ارز برای برخی پرداخت های خارجی خود استفاده می کند .
 

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,481
2,233
#14
بعدازتصادف راهیان نور وآتش سوزی شین آباد، این بار گازگرفتگی دانش آموزان شهریار

طبق گزارش منابع غیررسمی، منشا این حادثه گازگرفتگی و مسمومیت دانش آموزان با گاز co بوده است. با حضور نیروهای اورژانس، کار مداوا روی دانش آموزان آغاز شد که پس از بررسی و معاینات شرایط 7 تن از دانش آموزان نگران کننده عنوان شد.


وقوع اتفاقی ناگوار در یکی از مدارس ابتدایی استان تهران، کلکسیون بروز این نوع حوادث را کامل کرد.



به گزارش خبرنگار "بازتاب"، 23 نفر از دانش آموزان کلاس اول دبستان مدرسه معاد، واقع در فاز 5 شهر اندیشه ، دچار گاز گرفتگی شدند.



مدرسه ابتدایی میعاد روز یکشنبه گذشته، شاهد حضور پدران و مادرانی بود که با نگرانی، اضطراب و استرس فراوان خود را به محل تحصیل فرزندانشان رسانده بودند. این حادثه در شرایطی اتفاق افتاد که کلیه افراد مرتبط نظیر مدیر و ناظم مدرسه تمام تلاش خود را می کردند تا از رسانه ای شدن این اتفاق جلوگیری کنند. به همین خاطر در ابتدا موضوع گاز گرفتگی را مطرح نکرده و تنها اظهار می کردند حال چند تن از دانش آموزان نامساعد است و از گفتن دلیل این موضوع اظهار بی اطلاعی می کردند.



اما طبق گزارش منابع غیررسمی، منشا این حادثه گازگرفتگی و مسمومیت دانش آموزان با گاز co بوده است. با حضور نیروهای اورژانس، کار مداوا روی دانش آموزان آغاز شد که پس از بررسی و معاینات شرایط 7 تن از دانش آموزان نگران کننده عنوان شد.



این 7 نفر با آمبولانس به بیمارستان تامین اجتماعی شهریار منتقل شدند و مداوای نهایی روی آنها صورت گرفت.



هر چند گاه سوء مدیریت و بی کفایتی ها زمینه ساز وقوع این رخداد های ناگوار می شود، اما سوال اصلی اینجاست که بعد از حادثه تصادف راهیان نور و آتش سوزی شین آباد، ختم به خیر شدن این حادثه را باید به حساب خوش شانسی چه کسانی دانست؟ دانش آموزان و اولیاء آنها، یا مدیر مدرسه و وزیر محترم آموزش و پرورش؟!


به اشتراک بگذارید:
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#15
نتایج چهار پژوهش و نظرسنجی نشان میدهد:
شکست صدا و سیما از شبکه های ماهواره ای

۱۷ دی ۱۳۹۱

نتایج چهار پژوهش و نظرسنجی از شکست صدا و سیما از شبکه های ماهواره ای حکایت دارد. مسئولان این سازمان برای جبران این شکست به پرونده سازی علیه این شبکه ها روی آورده اند.

سایت محافظه کار «الف» روز یکشنبه (۱۷دی) در قالب یادداشتی انتقادی٬ نتایج این پژوهش ها٬ تحقیق ها و نظرسنجی ها را منتشر کرده است.

براساس این گزارش٬ نتایج نظرسنجی سال ۱۳۸۹ صدا و سیما نشان می دهد بیش از ۴۵ درصد مردم تهران ماهواره دارند و بیشتر آنها نیز شبکه های فارسی زبان تماشا می کنند.

نتیجه تحقیقات سازمان ملی جوانان در سال ۱۳۸۶ نیز نشان می دهد ۴۵ درصد جوانان در ایران٬ اخبار و اطلاعات خود را از رسانه های خارجی می گیرند و نسبت به اخبار صدا و سیما بی اعتماد هستند.

نتایج سومین پژوهش صورت گرفته در سال ۱۳۸۷ نیز حکایت از این دارد که نارضایتی از عملکرد صدا و سیما در زمینه اطلاع رسانی٬ از مهمترین دلایل استفاده مردم از شبکه های ماهواره ای است.

نتایج چهارمین تحقیق صورت گرفته در سال ۱۳۸۹ همچنین نشان می دهد ۶۹ درصد مردم تهران از ماهواره استفاده می کنند.

این بررسی نشان می دهد بیش از ۳۹ درصد از شرکت کنندگان در این نظرسنجی به شبکه فارسی بی بی سی و نزدیک به ۲۳ درصد به صدای آمریکا گرایش دارند.

طبق یافته های این پژوهش٬ اطمینان به صدا و سیما نسبت به سایت های اینترنتی و شبکه های ماهواره ای به شکل محسوسی کمتر شده است.

سایت «الف» مهمترین علت این شکست صدا و سیما را «بی تحرکی» و «رویکرد تنگ نظرانه» حاکم بر این سازمان اعلام کرده است.

گرایش رو به رشد مردم ایران به استفاده از ماهواره و تماشای شبکه های فارسی زبان در سال های اخیر با نگرانی مقام های جمهوری اسلامی همراه شده است.

سازمان صدا و سیما نیز با داشتن ده ها شبکه تلویزیونی و رادیویی نتوانسته مانع از گسترش این روند شود اما در نهایت مسئولان این سازمان رویکرد تخریبی علیه این شبکه ها را آغاز کرده اند.

سایت «باشگاه خبرنگاران جوان» وابسته به سازمان صدا و سیما که از سوی یک مقام سابق امنیتی اداره می شود وظیفه پرونده سازی علیه فعالان رسانه ای در این شبکه ها را برعهده دارد.

این سایت تاکنون ده ها گزارش علیه خبرنگاران و مسئولان تلویزیون بی بی سی و سایر رسانه ها منتشر کرده تا از این طریق بخشی از شکست این سازمان در برابر شبکه های ماهواره ای را جبران کند.

در یک سال گذشته با افزایش نفوذ شبکه های فارسی زبان در میان مردم ایران٬ نهاد های امنیتی فشار ها علیه خانواده خبرنگاران فعال در این رسانه ها را نیز افزایش داده اند.

این نهاد ها از خانواده این روزنامه نگاران و خبرنگاران خواسته اند از فرزندان خود بخواهند همکاری با رسانه های خارج از ایران و شبکه های ماهواره ای را متوقف کنند.
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#16

علی لاریجانی٬ رئیس مجلس:
ردپای اطلاعاتی ها در جرایم اقتصادی دیده می شود


۱۸ دی ۱۳۹۱

علی لاریجانی٬ رئیس مجلس با اعلام اینکه رد پای روسای اطلاعاتی در بسیاری از جرایم اقتصادی دیده می شود٬ خواستار تشکیل سازمان «مبارزه با مفاسد اقتصادی» شد.

به گزارش ایسنا٬ آقای لاریجانی روز دوشنبه (۱۸دی) این مطلب و خواسته را طی سخنانی در همایش ملی «نقش مبارزه با جرایم اقتصادی در جهاد اقتصادی» مطرح کرده است.

وی گفته «در خیلی از موارد مربوط به جرایم اقتصادی، ردپای روسای اطلاعاتی و افراد ذی نفوذ دیده می شود که کار را برای رسیدگی پیچیده تر می کند.»

غلامحسین محسنی اژه ای٬ سخنگوی قوه قضائیه نیز همسو با لاریجانی در این همایش سخن از تشکیل سازمانی به میان آورده که بتواند با «فساد سازمان یافته و گسترده» مقابله کند.

آقای اژه ای بی آنکه به نام محمود احمدی نژاد اشاره کند٬ افزوده «یک مجری آلوده هیچ گاه نمی تواند با فساد مبارزه کند» و از وی خواسته تا نام مفسدان اقتصادی را اعلام کند.

گروهی از محافظه کاران از دولت مورد حمایت علی خامنه ای در پی اختلاس سه هزار میلیارد تومانی به عنوان فاسد ترین دولت تاریخ ایران یاد می کنند.

آنها می گویند نزدیکان احمدی نژاد دارای پرونده های فساد مالی و اقتصادی هستند٬ اما این پرونده ها به سرانجام روشنی نرسیده است.

از علی خامنه ای به عنوان بالا ترین مقام در جمهوری اسلامی یاد می شود که دستور توقف رسیدگی به پرونده برخی مقام های دولتی را صادر کرده است.
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#17
گروهی از زندانیان سیاسی چپ
به اعتصاب غذای رضا شهابی پیوستند

• ما، جمعی از زندانیان چپ، ضمن هشدار جدی نسبت به وضعیت رضا شهابی، این مبارز صادق و با شهامت جنبش کارگری در حمایت از خواسته ی وی از شنبه ۱۶/۱۰/۹۱ اعتصاب غذای خود را آغاز می کنیم. شرط پایان اعتصاب غذای ما دستیابی رضا به فرصت رضایتبخش درمان است ...

www.akhbar-rooz.com

دوشنبه ۱٨ دی ۱٣۹۱ - ۷ ژانويه ۲۰۱٣

اخبار روز: عده ای از زندانیان سیاسی چپ زندانی در بند ٣۵۰ اوین از روز شنبه به اعتصاب غذای رضا شهابی کارگر زندانی در این بند پیوسته اند.
به گزارش اخبار روز فریدون صیدی راد، سروش ثابت، سعید جلالی فر، یاشار دارالشفاء و سعید حائری زندانیانی هستند که اعتصاب غذای خود را از روز شنبه آغاز کرده اند.
متن اطلاعیه ای این زندانیان که روز شنبه نوشته شده، به شرح زیر است:

۲٣ روز (امروز ۲۶ روز - اخبار روز) از اعتصاب غذای رضا شهابی می گذرد. خواسته ی او چیزی نبوده است مگر برخورداری از فرصتی مناسب و مکفی و فوری برای درمان کامل کلیه ی بیماری هایی که طی دوره ی بازداشت و حبس، گریبانگیر او شده است. خواسته ی او برخورداری از مرخصی استعلاجی برای درمان است. این در حالیست که پزشکی قانونی رای بر عدم تحمل کیفر وی داده است. مکاتبات و درخواست های قانونی رضا شهابی برای درمان مشکلات جسمی اش از جانب دولت، دولت سرمایه دار، در هزارتوی دم و دستگاه اداری و قضایی سرگردان و بی پاسخ ماند. بی اعتنایی مسئولان برای رضا چاره ای باقی نگذاشت جز اعتصاب غذا.
رضا شهابی به رغم وخامت حالش، یا بهتر است بگوییم درست به سبب وخامت حالش دست به اعتصاب غذا زده است. وزن رضا در این ۲٣ روز کاهش نگران کننده ای داشته است. حال رضا در این ۲٣ روز وخامت افزاینده ای یافته است.

ما، جمعی از زندانیان چپ، ضمن هشدار جدی نسبت به وضعیت رضا شهابی، این مبارز صادق و با شهامت جنبش کارگری در حمایت از خواسته ی وی از شنبه ۱۶/۱۰/۹۱ اعتصاب غذای خود را آغاز می کنیم. شرط پایان اعتصاب غذای ما دستیابی رضا به فرصت رضایتبخش درمان است.

زنده باد رضا شهابی و دیگر کارگران آگاه و مبارز – زنده و پوینده باد جنبش کارگری
فریدون صیدی راد – سروش ثابت – سعید جلالی فر – یاشار دارالشفاء – سعید حائری
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#18


سعید متین پور در حمایت از رضا شهابی اعتصاب غذا کرد


www.akhbar-rooz.com

دوشنبه ۱٨ دی ۱٣۹۱ - ۷ ژانويه ۲۰۱٣

خبرگزاری هرانا - سعید متین پور روزنامه نگار زنجانی و فعال مدنی آذربایجان در اعتراض به عدم رسیدگی به درخواست مرخصی درمانیِ رضا شهابی فعال کارگری و عضو هیأت مدیره سندیکای کارگران اتوبوسرانی تهران از روز شنبه ۱۶ دی ماه اعتصاب غذا کرده است.
وی در پیامی علت اعتصاب غذای خود را وضعیت وخیم هم بندی اش رضا شهابی و عدم رسیدگی به مرخصی درمانی***اش عنوان کرده است:

دوستان عزیز
سه و نیم سال است که در جنایت زندگی می کنم، در اتاقی که زندگی می کنم چهار نفر را تا کنون اعدام کرده اند و کسانی بوده اند به بیمارستان منتقل نشده و اینجا فوت کردند و چندین تن نیز در بیمارستان بستری هستند.
رضا شهابی یکی از این زندانیان بیمار است، در زمان بازداشت ایشان مورد ضرب و شتم قرار گرفته و از ناحیه ستون فقرات احساس درد می کند و اگر معالجه نشود امکان فلج شدن هست. شهابی بعد از ماه ها نامه نگاری نتوانست مرخصی درمانی بگیرد و از ۲۰ روز پیش نیز دست به اعتصاب غذا زده است.
کسانی که اینجا (بند ۳۵۰) زندگی می کنند همگی از یک فاجعه دیگر در هراس اند.
دیگر ایستادن و تماشا کردن سخت است، و این وظیفه را در خود می بینم که این کارگر آذربایجانی را تنها نگذارم، او تنها در چارچوب قوانین داخلی به دنبال عدالت در شرایط کار بوده است و می دانم اگر شما هم در اینجا می بودید او را تنها نمی***گذاشتید و من هم از امروز همراه با رضا شهابی دست به اعتصاب غذا می زنم.

۱۶ دی ماه ۹۱ / سعید متین پور / زندان اوین

منبع: ساوالان سسی
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#19


۷
میلیون و ۶۰۰ هزار پرونده معوقات بانکی وجود دارد

• ۴
میلیون را ضرب در ده میلیارد تومان و بیشتر کنید. این می شود بخشی از پولی که «دانه درشت ها» از بانک ها گرفته اند و پس نداده اند! ...

www.akhbar-rooz.com

يکشنبه ۱۷ دی ۱٣۹۱ - ۶ ژانويه ۲۰۱٣

اخبار روز: وزیر امور اقتصادی و دارایی گفت: هفت میلیون و ۶۰۰ هزار پرونده معوقات بانکی در بانک های دولتی کشور وجود دارد که بخشی از آن مربوط به وام های یکصد میلیارد ریالی است.

به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، ˈسیدشمس الدین حسینیˈ امروز (یکشنبه) برای پاسخ به سووال ˈاحمد امیرآبادی فراهانیˈ نماینده قم درباره علل عدم اخذ معوقات بانکی به خصوص از افرادی که تسهیلات سنگین دریافت کرده اند، در مجلس شورای اسلامی حضور یافت.
وی در پاسخ به پرسش این نماینده گفت: از ۴۰ میلیون پرونده تسهیلاتی در بانک های دولتی هفت میلیون و ۶۰۰ هزار پرونده معوقه بانکی داریم که از ۱۰۰ هزار تومان شروع می***شوند.
وی افزود: ۵۰ درصد این معوقات بانکی وام های خرد و ۵۰ درصد آن وام های بالای ۱۰ میلیارد تومان است.
حسینی با اشاره به اینکه از سال ۱٣٨٨ کمیته ای برای وصول مطالبات معوق به نام کمیته فراقوه ای با حضور مسوولان قوه مجریه و قضاییه تشکیل شده است، افزود: تاکنون صد نفر از بدهکاران بزرگ سیستم بانکی را شناسایی کرده ایم و مقابل آنان ایستاده***ایم.
وی ادامه داد: ما تصریح کرده ایم که گمرک ضمانتنامه این افراد را قبول نکند و از آنان پول نقد بگیرد.
وزیر امور اقتصادی و دارایی همچنین از در اختیار قراردادن نام ۲۰۰ نفر از افرادی که دارای معوقات بانکی هستند به کمیته فراقوه ای خبر داد و گفت: ما از این کمیته خواسته ایم قبل از رسیدگی نام این افراد را افشا نکند.
حسینی با عنوان اینکه ˈموضوع مطالبات معوق در دولت آقای احمدی نژاد افشا شدˈ، افزود: از روزهای اولی که ما وارد این مبحث شدیم، صورت های مالی بانک ها را شفاف کردیم و این نخستین گام برای وصول مطالبات معوق بود.
وی با اشاره به اینکه مطالبات معوق طبقه بندی های زیادی دارد، اظهارداشت: بدهکاران خرد، زلزله زدگان بم، رودبار، سیل زدگان مازندران و سرمازدگان کشاورزی، جزو این دسته هستند اما چیزی که نگران کننده است، همان دانه درشت ها هستند.
وزیر اقتصاد افزود: یک گروه آنها دولتی هستند مانند شرکت پشتیبانی امور دام، ایران خودرو و سایپا که اینها در حدود ۶۰ هزار میلیارد ریال یعنی معادل ۱۰ درصد کل معوقات، بدهکارند. گروهی دیگر صنعتگران خصوصی هستند که بدهی کلان بانکی دارند، بانک ها بلااستثناء برای همه آنها اقامه دعوی کرده اند و ما همه را به کمیسیون اصل ۹۰ فرستاده ایم.
وی افزود: از سال ٨٨ کمیته***ای به نام کمیته فراقوه ای برای وصول مطالبات معوق ایجاد کرده ایم، ۱۰۰ نفر از بدهکاران بزرگ سیستم بانکی را کنار گذاشته ایم، مقابل همه این افراد ایستاده و تاکید کرده ایم گمرک ضمانتنامه این افراد را قبول نکند و پول نقد بگیرد اما عده دیگری نیز پشت این قوانین پنهان می شوند.
حسینی با بیان اینکه ˈمعوقات بانکی گاهی به دلیل بحران های اقتصادی و گاهی به دلیل تحریم ها رخ می دهد، اضافه کرد: افرادی نیز منابع بانکی را در اختیار گرفته اند تا طرحی را به سرانجام برسانند ولی به دلیل مشکلات اقتصادی نتوانستند این کار را انجام دهند اما در مقابل افرادی وجود دارند که منابع بانکی را به بازار ارز، سکه و مسکن انتقال دادند که نحوه برخورد ما با افراد دسته اول متفاوت است.
وی تصریح کرد: ما باید سراغ آن بخشی از معوقات برویم که تعدادشان زیاد نیست ولی حجم معوقات آن زیاد است، هم اکنون کمیته ای فراقوه ای برای بررسی و پیگیری آن تشکیل شده است.
حسینی اظهار امیدواری کرد: با تحقیق یکایک این پرونده***ها و پشتیبانی مجلس، این مطالبات به سیستم بانکی باز گردد و دوباره در چرخه بانکی فعالیت های مولد کشور انجام شود.
بر اساس این گزارش، نماینده قم در مجلس شورای اسلامی در ادامه این جلسه گفت: حدود ۵۷ هزار میلیارد تومان معوقات بانکی در کشور داریم و مشخص نیست چرا بانک ها این موارد را پیگیری نمی کنند.
احمد امیرآبادیˈ افزود: امروز فردی که هواپیمای اختصاصی و ۱۲ هزار میلیارد تومان سرمایه دارد، چرا معوقات او وصول نمی شود؟! بانک ها در این زمینه کوتاهی می کنند و درباره معوقات خوب احساس مسوولیت نمی کنند.
وی ادامه داد: فردی که میلیاردها تومان پول برای فوتبال هزینه می کند چرا معوقاتش را پرداخت نمی کند؟
امیرآبادی تصریح کرد: در مورد معوقات بانکی اقدامات لازم انجام نمی شود و بنا نیست کم کاری های خودمان را گردن دیگران بیاندازیم.
وی در پایان از پاسخ***های وزیر امور اقتصادی و دارایی قانع نشد.
ˈمحمد حسن ابوترابی فردˈ نایب رییس اول مجلس در ادامه توضیحات وزیر اقتصاد را به رای گذاشت که درنهایت نمایندگان از توضیحات وی قانع نشدند و مجلس نهم دومین کارت زرد خود را به حسینی داد.
 

#8

Coach
Feb 7, 2004
13,568
0
#20
رضا شهابی پس از ۲۳ روز اعتصاب غذا به مرخصی درمانی آمد

رضا شهابی، فعال کارگری محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین پس از ۲۳ روز اعتصاب غذای اعتراضی دقایقی پیش به مرخصی آمد.

به گزارش خبرنگار کلمه، رضا شهابی، فعال کارگری محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین که از ۲۳ روز پیش دست به اعتصاب غذای اعتراضی زده بود دقایقی پیش در میان بدرقه ی زندانیان سیاسی این بعد و سرود “ای ایران” به مرخصی درمانی آمد.

کمیته گزارشگران صبح امروز گزارش داده بود که ربابه رضایی، همسر این فعال کارگری دربند، از وضعیت وخیم جسمی، کاهش حداقل ۱۵ کیلوگرم وزن، و فشار خون نگران کننده خبر داده است.

این زندانی سیاسی هفته ی گذشته و در چهاردهمین روز اعتصاب غذای خود اعلام کرده بود که اعتصاب را تا زمان صدور مرخصی ادامه خواهد داد.

رضا شهابی، فعال کارگری و عضو هیات مدیره سندیکای رانندگان شرکت واحد که به دلیل فعالیت های کارگری به ۶ سال حبس تعزیری و ۵ سال محرومیت از فعالیت های کارگری و پرداخت ۷ میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شده است.