January 2013 Iran news thread

Jun 9, 2004
13,753
1
Canada
#61
Wife: Jailed American pastor still held in Iran

January 21st, 2013
Associated Press


Iran's semi-official news agency said Monday that a jailed American pastor of Iranian origin is to be released after posting $116,000 bond, but his wife in the U.S. claims Tehran has no intention of freeing him and that the announcement is "a game to silence" international media reports. The news agency, ISNA, quoted Saeed Abedini's lawyer, Nasser Sarbazi, as saying that his client stood trial Monday in the Revolutionary Court on charges of attempting to undermine state security by creating a network of Christian churches in private homes. The pastor, who was jailed in September, has rejected the charges.

In Tehran, ISNA quoted Sarbazi as saying that the court would issue its verdict later, but that Abedini would be released within the next few days after posting the bail. ISNA said the lawyer indicated that the pastor would be allowed to leave Iran and meet his family in the U.S. Abedini's father attended Monday's court session. However, the pastor's wife, Naghmeh, said in a statement that the Iranian regime had repeatedly promised to free Abedini on bond, but that he remains in detention. "After the judge told Saeed's lawyer that bail was back on the table, the family in Tehran ran around in circles today to make sure Saeed was let out on bail," said his wife, who lives near Boise, Idaho. "But again, the bail officer rejected (the) bail."

Her comments were provided by the Washington-based American Center for Law and Justice, which focuses on constitutional and human rights law around the world. The center is representing the pastor's family in the United States. She said her husband's lawyer's comments were made before bail was rejected. "This is a game to silence the international media," she said. "Pastor Saeed remains in prison," she said. "He has not been released on bail and Iranian authorities continue to refuse to accept the bail presented to secure his release," she said. "We cannot trust the Iranian regime's reported promise to release him and return him to his family until Pastor Saeed is safely back in the U.S."
 

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,481
2,233
#62
بلایی که این دولت بر سر دانشگاه آورد، سر اقتصاد نیاورد

بر اساس اعلام رسمی این دانشگاه، امسال تعداد پذیرفته شدگان دوره دکتری این دانشگاه بدون کنکور، حدود 200 نفر می باشد...ردی پنجاه و چند ساله با مدرک کارشناسی ارشد زبان از یکی از واحدهای دانشگاه آزاد، بدون دادن کنکور در مقطع دکترای علوم سیاسی پذیرفته شده که نه تنها از علوم سیاسی اطلاعات اولیه مورد نیاز را ندارد، بلکه حتی به زبان انگلیسی هم تسلطی ندارد و تنها به خاطر ریاست واحد بسیج دانشجویی به این موقعیت رسیده است


پس از گذشت هفت سال از دولت احمدی نژاد، نتیجه تلاش های دولت در دستکاری در ترکیب هیات علمی دانشگاه های کشور به چیزی بدتر از فاجعه منجر شده است.


به گزارش خبرنگار «بازتاب»، نظام آموزش عالی دولتی کشور، قبل از سر کار آمدن دولت احمدی نژاد یکی از قانونمندترین بخش های اجرایی کشور بود.


هیات علمی دانشگاه های دولتی عموما یا فارغ التحصیل بهترین دانشگاه های اروپا وآمریکا بودند و یا دانشجویان ممتاز دانشگاه های داخل کشور بودند که خود ترجیح داده بودند تحصیلات خود را در ایران به اتمام برسانند.


یکی از اولین برنامه های دولت نهم، دستکاری در ترکیب هیات های علمی دانشگاه ها بود که با اخراج و بازنشسته کردن بسیاری از اساتید توانمند و استخدام تعداد زیادی از فارغ التحصیلان درجه دو وسه به جای آنان شکل گرفت.








در این میان افرادی که تا پیش از دولت نهم با سوابق علمی و توانمندی هایشان امکان استخدام در دانشگاه های درجه اول ایران را نداشتند، یکباره با یک دستور به عنوان عضو هیات علمی پذیرفته شدند، اما کار به اینجا ختم نشد.


حرص و ولع جریان افراطی برای پذیرفته شدن در مقاطع تحصیلات تکمیلی و سپس پذیرفته شدن به عنوان هیات علمی موجب شد تا مسیر بورس و تبدیل بورس خارج به داخل ایجاد شود و صدها نفر که در رویا هم نمی دیدند در مقطع دکترا در دانشگاه های تراز اول کشور پذیرفته شوند، به سرعت در این مقاطع وارد دانشگاه شدند.


ایجاد سامانه جذب هیات علمی توسط وزارت علوم، و برگزاری کنکور دکترا علاوه بر امتیازاتش، در مواردی تبدیل به پوششی شد تا این نورچشمی ها یا به تعبیر یکی از دانشجویان در دیدار با رهبر انقلاب، «آقازاده های فرهنگی» با قوانینی که یادآور کاپیتولاسیون بود، به عنوان دانشجوی دکترا و بورسیه پذیرفته شوند.


در چند رشته در دانشگاه علامه طباطبایی، اکثر پذیرفته شدگان در دوره دکترا، از طریق کنکور رسمی پذیرش نشده بودند و بر اساس اعلام رسمی این دانشگاه، امسال تعداد پذیرفته شدگان دوره دکتری این دانشگاه بدون کنکور، حدود 200 نفر می باشد.
این تعداد در دانشگاهی که فاقد رشته های فنی و پزشکی می باشد، خود نشان دهنده عمق فاجعه ای است که در نظام آموزشی کشور در حال رخ دادن است.


دولت آینده اگر بخواهد در مسیر درست حرکت کند، باید هزاران مورد پذیرش دکترا و استخدام هیات علمی را مورد بررسی و تجدید نظر قرار دهد و بسیاری از آنان را که با رانت و بدون دارا بودن صلاحیت علمی پذیرفته شده اند را اخراج کند.


یکی از اعضای هیات علمی دانشگاهی معتبر در تهران به خبرنگار «بازتاب» گفت: فردی پنجاه و چند ساله با مدرک کارشناسی ارشد زبان از یکی از واحدهای دانشگاه آزاد، بدون دادن کنکور در مقطع دکترای علوم سیاسی پذیرفته شده که نه تنها از علوم سیاسی اطلاعات اولیه مورد نیاز را ندارد، بلکه حتی به زبان انگلیسی هم تسلطی ندارد و تنها به خاطر ریاست واحد بسیج دانشجویی به این موقعیت رسیده است.


موارد متعدد دیگری نیز از این دست وجود دارد که نشان می دهد بلایی که در این دولت بر سر وضعیت حال و آینده نظام آموزش عالی ایران آمد، در اقتصاد نیامد؛ چرا که خسارتهای اقتصادی در یک برنامه پنج ساله شاید قابل جبران باشد، اما این خسارتهای علمی و جذب افراد بی صلاحیت به عنوان اعضای هیات علمی، تا ده ها سال گریبان نظام آموزشی کشور را خواهد گرفت.
 
Oct 18, 2002
14,471
5
Antelope Valley,California
#63
دفتر حراست روزنامه ایران پلمپ شد / درگیری میان نیروهای جدید و پیشین حراست
بر اساس شنیده های خبرنگار زندگی عوامل پیشین حراست روزنامه ایران ساعاتی پیش با حضور در این موسسه مطبوعاتی ، دفتر حراست روزنامه ایران را پلمپ کرده اند.
همچنین شاهدان عینی از بروز درگیری در این جریان خبر داده اند.

زندگی نیوز : گفتنی است پلمپ دفتر حراست روزنامه ایران به انتصاب اعضای جدید هیات مدیره این روزنامه باز می گردد؛ چرا که در انتخاب اعضای جدید هیات مدیره این روزنامه افراد نزدیک به جریان خاصی در دولت در این روزنامه حضور یافته اند.
بر اساس شنیده ها در جریان این تغییر و تحول در هیات مدیره روزنامه ایران، هیات مدیره جدید نیز اقدام به اخراج اعضای پیشین حراست ایران روزنامه کرده است. این در حالی است که روند انتخاب اعضای حراست به نحوی است که این اعضا از سوی وزارت اطلاعات گزینش شده و سپس به وزارت ارشاد اعلام می گردد.

گفته می شود در روند تعیین اعضای جدید حراست، این رویه طی نشده است و اعضای جدید حراست از یک نهاد سازمانی درونی موسسه ایران انتخاب شده اند.

بر اساس شنیده ها در این شرایط، صبح امروز «مصفا»، رئیس پیشین حراست روزنامه ایران بر اساس استعلام های صورت گرفته از وزارت ارشاد و وزارت اطلاعات در محل کار خود در دفتر حراست روزنامه ایران حاضر شده است اما به دلیل بروز درگیری های لفظی میان نیروهای جدید و پیشین حراست این روزنامه، مصفا به منظور جلوگیری از تشدید تنش ها، اقدام به پلمپ دفتر کاری خود کرده است.

گفتنی است در جریان درگیری میان نیروهای جدید و پیشین حراست روزنامه ایران، نهاد های انتظامی نیز در محل حضور دارند
 
Jun 9, 2004
13,753
1
Canada
#64
بلایی که این دولت بر سر دانشگاه آورد، سر اقتصاد نیاورد
Apparently AN said a few days ago that Iran can make 10 times more money from universities than from its oil revenue! No clue what he's talking about as usual, but I hope they're not planning a new wave of student arrests, tortures and killings and selling body parts on the black market to their Russian and S. American buddies.
 

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,481
2,233
#65
Iran's morality police crack down on coffee shops

Popular hangout for Tehrani intellectuals closes after refusing to install surveillance cameras to monitor customers
Share306




inShare.6
Email




Iran's cafe society has been targeted as a fertile breeding ground for dissidents. Photograph: Kaveh Kazemi/Getty Images


As the June presidential election in Iran draws near, authorities have
stepped up political surveillance by ordering coffee shop owners to install cameras on their premises and turn over the recordings on demand.

Cameras have proliferated in Tehran coffee shops since last summer. "Most people thought they were part of the security systems installed by owners to protect against theft," one Tehrani said. However the cameras are now required to be on during work hours and police have demanded access to the tapes, according to several business owners.

The practice became public when Café Prague, one of the most popular coffee houses in Tehran, closed down last week after its owners refused authorities' orders to install a video system. Café Prague, a stone's throw from Tehran University in the heart of the capital, has been a sanctuary for students, activists and young intellectuals since its opening in 2009.

A few weeks ago, Tehran's morality police and security authorities told the café's proprietors to install a minimum of four surveillance cameras on the premises as part of state efforts to tighten civic monitoring and security. The owners decided they would not do so. Recognising that this would result in further harassment and eventual closure, they shut down the cafe themselves to protest against the new surveillance measures.

"We always knew this day would come and, in the midst of Tehran's grimy winter, our end has finally arrived in spite of our many attempts to stay afloat," read a statement posted on the Café Prague Facebook page.

"But as much as it pains us and as much as we will miss our friends and all of you who stood by our side in the past four years, we take comfort in knowing that we at least didn't let Big Brother's glass eyes scan and record our every step, minute and memory from dawn till dusk."

The café's closure is a significant loss for Tehran's academic and cultural life. During its short existence, Café Prague offered much more than just coffee and free wi-fi; it played host to a number of social and political events, from photo exhibitions supporting local artists to music performances and vibrant left-leaning discussions on workers' rights.

"I have four years' worth of memories in that café," said Amir Hossein, a photographer. "I am sad that I didn't spend more time there. Café Prague wasn't just a café; it was like home, a safe haven for us to forget all our daily troubles and burden."

From the ninth century, the Iranian coffeehouse was a place that poets, artists and dervishes could gather without fear of harassment by royal deputies or local authorities. In the modern era, dissident café culture in Tehran stretches back some 85 years to the time when the celebrated Café Naderi - much like Café de Flore and Les Deux Magots in Paris - became a magnet for the intellectual elite. For decades it was frequented by prominent literary figures such as Sadegh Hedayat, Jalal al-Ahmad, Simin Daneshvar and Nima Yooshij.

After the 1979 revolution, the government closed many coffee shops, declaring them part of the "western cultural onslaught". Harking back to those early days of the Islamic Republic, some conservative political and religious leaders have taken a stricter line against "foreign culture" in recent years, promoting plans to "Islamicise" universities' liberal arts curricula and once again shutter venues that facilitate socialising and the exchange of ideas unbound from customary constraints. Last July, more than 87 cafés and restaurants in a single district of the capital were reportedly raided for defying "Islamic values."

The crowds at coffee shops in Iran tend to be young. They are the site of many couples' first dates, a place where they can be free of the inhibitions imposed by the morality police or parental supervision. Groups of young people gather as well, for everything from discussions after class at university to birthday celebrations.

"The decision to force this or that place to follow the rules or shut down also signals another trend at Tehran's coffee shops," an observer told Tehran Bureau. "An increasing number of their patrons use coffee shops to discuss politics - something the government does not appreciate
 
Jun 9, 2004
13,753
1
Canada
#67
Very sad. The marionette in the last picture was a very nice symbolic picture to end with, not because it screams Prague, but because they made a conscious effort not to be one. Dameshoon garm.
 
Feb 7, 2004
13,568
0
#68
در زیر زمین کیهان چه خبر است؟
رئیس زندان 59 سپاه
جاسوس اسرائیل از آب در آمد

سایت ملی مذهبی ها نوشت: یک محفل از فرماندهان و اعضای قدیمی سپاه که دیدارها و گفتگوهایی با هم دارند معتقدند در جمع و حلقه حسین شریعتمداری موساد نفوذ کرده است.

جلسات حسین شریعتمداری در طبقه زیر زمین ساختمان روزنامه کیهان و به طور ادواری و با حضور حدود ده – دوازده نفر تشکیل می شود. برخی اعضا و فرماندهان قدیمی سپاه روی این محفل حساس شده و با رصد کردن آن به این نظر رسیده اند که در میان آن ها افرادی مشکوک حضور دارند که مرتبط با موساد هستند. گفته می شود این مسئله با برخی شخصیت های سیاسی منتقد وضعیت کنونی نیز مطرح شده است. یکی از آن ها گفته است باید این مسئله با رهبری در میان گذاشته شود . ولی ظاهرا تمایلی به دیدار و انعکاس این مسئله به رهبر ج.ا در میان برخی از مطلعان از این مسئله وجود ندارد.

شخصیت منتقد دیگری نیز که این مسئله با وی مطرح شده ضمن تایید آن گفته است من هم از این مسئله مطلع شده ام اما گفتن این حرف ها فایده ندارد. باید بینیم چطور می شود این خطر را از سر کشور رفع کرد.

شایان ذکر است در گذشته نیز برخی شخصیت های مخالف به خصوص در میان نیروهای منتقد و تحول خواه ملی رفتار و حرکت های باند امنیتی متکی به تحلیل های کیهان را به نفع اسرائیلی ها ارزیابی می کردند و بعضا نیز به نفوذ احتمالی موساد درشکل گیری این نوع رفتار و کارکردها اشاره داشتند. اما این مباحث بیشتر جنبه تحلیلی داشت و تاحدی هم با ناباوری بسیاری طیف ها و فعالان سیاسی مواجه می شد. آن ها معتقد بودند عملکرد باند امنیتی – نظامی و محفل کیهان نه مستقیما بلکه به طور غیر مستقیم به نفع صهیونیست هاست.

اما گاه شنیده هایی در باره نفوذ صهیونیستها در برخی نهادها و یا دستگیری برخی عناصر امنیتی – نظامی به اتهام جاسوسی برای اسرائیل شنیده می شد. از جمله یکی از زندانیان سرشناس کشور خود در کنار کسی زندانی بوده که وی رئیس زندان ۵۹ سپاه بوده ( همان زندانی که فعالان ملی- مذهبی و نهضت آزادی در سال ۷۹ و ۸۰ در آن زندان بودند) و خود وی گفته بوده که اتهامش جاسوسی برای اسرائیل است. این زندانی سرشناس معتقد بود که این اتهام صحیح است
 
Feb 7, 2004
13,568
0
#69
سیب گندیده



هوشنگ اسدی

روز آنلاین




"نظام" به گفته رئیس جمهور پیشین اش در خطر فروپاشی است. پرتگاهی که نوه "امام راحل" از آن سخن گفت، در یک اتاق فکر آمریکائی فرموله می شودو بازجوی قلم بدست در روزنامه ضد ملی کیهان "پرتگاه" را "صخره" ترجمه می کند تا صلابت را استعاره ای از صلابت نظامی ببیند که به سالگرددیگری می رسد. تحلیل گری می نویسد: آمریکا انتظار می کشد تا این "سیب گندیده" فروبیفتد.
در آخرین روزهای سی و سومین "سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی"، چنین است اوضاع "ابر قدرت معنوی" و "ام ا لقرا" ی اسلام
:

آفتابه دزدها را تحت نام "زورگیر" در ملاء عام بر دار می کشند، چون "برای امنيت روانی کشور خوب است" و "همه می فهمند کشور بدون صاحب نيست"؛ طبق فرمایشات رئيس کميسيون اجتماعی مجلس که عبدالرضا عزيزی نامی باشد. محمد اسماعيل سعيدی هم سخن رئیس اش را تمام می کند: "از منظری که ما به مسائل اجتماعی نگاه می کنيم، شايد ساير کشورها نگاه نکنند. از اين رو آنها از اين مسائل به عنوان کوباندن ايران استفاده میکنند."
کشورهای دیگر هم نگاهشان به نمایش وحشت در پارک هنرمندان است و هرچقدر پلیس جمهوری اسلامی ـ– این بزرگترین "زورگیر" به تعبیر دکتر کریم لاهیجی ـ خبرنگاران را "کتک" می زند که عکس "ناجور" نگیرند، تصویر جوان محکوم به اعدام که از بی پناهی سر بر شانه دژخیم خود می نهد و زار می زند، به جهان مخابره می شود.

مجلسیان بعد از "تامین امنیت روانی جامعه" به زندان اوین می روند و بعداز دیدار از این قتل گاه معروف جهانی، نامش را "هتل" می گذارند. این پرسش به میان می آید که چرا اجازه ندادند رئیس جمهور خودشان سری به این "هتل" بزند.یک سایت فارسی زبان هم تحت عنوان "گزارش وقیحانه عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس" می نویسد که اگر اوین "هتل" است، خوب "نمایندگان مجلس، دسته جمعی بروند، ساکن هتل اوین شوند!"
غلامحسین اسماعیلی، رئیس سازمان زندانهای جمهوری اسلامی که در تیر ماه گفته بود در ایران زندانی سیاسی وجود ندارد، این بار وجود هر گونه زندان عقیدتی در زندانهای کشور را هم انکار می کند. در روزهای "شاه رفت" کپی دست دوم همه امور "رژیم ستم شاهی" رو می شود، حتی سخنان معروف آخرین پادشاه ایران.
شورای نگهبان هم برای اینکه مُهر "سلطان اسلام" بر همه چیز بخورد، مجلس را ملزم به افزدون مجازات "رجم" – سنگسار-به اصلاحیه قانون "مجازات اسلامی"، می کند و با این دقت: "مقرر گردید در همه مواردی که عبارت «سلب حیات» جایگزین کلمه «رجم» شده است، اصلاح گردد."
این دستور، تازه به مجلس رسیده است که محمود احمدی نژاد رو دست دیگری به "نمایندگان مستقل" می زند تا نشان دهد که مرتضوی و احمدی نژاد جداشدنی نیستند.
و درست در همین روزها معلوم می شود که دولت احمدی نژاد به افراد درجه دو و سه مانند مرتضوی علاقه زیادی دارد و تعداد زیادی ازآنها را در دانشگاه منزل و منزلت داده است: "پس ازهفت سال، تلاش دولت برای دستکاری در ترکیب هیات علمی دانشگاه های کشور به چیزی بدتر از فاجعه منجر شده است. با اخراج و بازنشسته کردن اساتید توانمند، تعداد زیادی از فارغ التحصیلان درجه دو وسه به جای آنان بکار گرفته شدند. ایجاد سامانه جذب هیات علمی توسط وزارت علوم تبدیل به پوششی شد تا نورچشمی***ها یا به تعبیر یکی از دانشجویان «آقازاده های فرهنگی» با قوانینی که یادآور کاپیتولاسیون بود، به عنوان دانشجوی دکترا و بورسیه پذیرفته شوند."

شرایط بحرانی معلمان را هم می توان در آخرین گزارش کانون صنفی معلمان ایران، یافت: "در این شرایط و وضعیت نابهنجار، چندین ماه است که حق التدریس(اضافه کار) آموزگاران و برخی دیگر از دستمزدهای آنها پرداخت نگردیده است. نزدیک به یک سال است که اضافه کار نیروهای ستادی مدرسه ها(مدیران، معاونان و...) پرداخت نشده، چهار ماه است که اضافه کار فرهنگیان و به ویژه معلمان واریز نگردیده است، چندین ماه است که آموزش و پرورش، سهم بیمه ی طلایی فرهنگیان شاغل را نپرداخته، دستمزد آموزگارانی که در آزمون های نهایی خردادماه گذشته، حضور داشته و یافته اند- چه در حوزه های اجرایی و چه در حوزه های تصحیح برگه - واریز نشده، پاداش پایان خدمت فرهنگیان بازنشسته که برابر گفته ی وزیر قرار بود یک هفته پس از بازنشستگی پرداخت شود، هنوز پس از گذشت ماهها به دستشان نرسیده است. دو سال است که از سرانه آموزشی مدرسه ها خبری نیست و تنها درصد ناچیزی از آن به برخی از مدرسه ها داده شده، و بسی مطالبات دیگری که هم اکنون ماه هاست به تعویق افتاده است."
و همه اینها از برکات مدیریت جهانی رئیس جمهور امام زمانی است.بیهوده نیست که حمید رسایی، امنیتی دست پرورده سعید امامی، برای طرح یکی از
"دغدغه" های "صاحب مملکت" که همان "مقام معظم رهبری" باشد، به رئیس جمهور می رسد و از "هشدار خامنه ای به احمدی نژاد و مجلس" خبر می دهد: "آیتالله خامنه ای، پیش از حضور احمدی نژاد در مجلس، با رییس دولت دهم و علی لاریجانی، اتمام حجت کرده بود که کشاندن اختلاف قوا به درون جامعه عین خیانت است."
این تهدید برای احمدی نژاد ۲ میلیارد دلارناقابل نان می کند که به اسم کمک به "اقشار کم در آمد" دریافت و به قول عباس عبدی مبارزه انتخاباتی را با "چراغ بالا" دنبال کند.
انتخاباتی که "دغدغه" دیگر "مقام معظم" است والبته از نو ع آزادش. امری که یکی دیگر از پایوران رسانه ایش می کند. عبدالرضا داوری رئیس مرکز مطالعات راهبردی و آموزش وزارت کشور، اعتراف می کند که "دغدغه" رهبر معظم انقلاب درباره کلید واژه "انتخابات آزاد" از کنفرانس پراگ که در آبان ماه سال ۹۱ برگزار شد نشات می گیرد.
سپاه پاسداران که کمی پیشتر از "مهندسی معقول" انتخابات خبر داده بود، حالا از زبان گوینده همان خبر، یعنی حجت الاسلام علی سعیدی، حرفی می زند که جان می دهد برای برنامه های "خنده بازار": "سپاه هیچ تریبون و امکاناتی برای اظهارات و توانایی «دخالت» در مسایل کشور را ندارد."
یکی از دکترهای مقیم درگاه که ضمنا شوهر داماد "سلطان علی" هم هست می گوید: "۶۰ درصد آرا، مال ما سه نفر." منظورحدادعادل خودش و محمد باقر قالیباف و دکتر علی اکبر ولایتی ـ– دیگر سفره نشین دیر سال بیت ـ– است که می فرماید: "با يک تيم هماهنگ وارد انتخابات میشويم."
معلوم است همه چیز به دقت مهندسی وحتی میزان آراء هم تعیین شده است.به همین خاطر هم یکی از سه نفر که پیشتر نامزد نخست وزیری آیت اله خامنه ای بود و حالا منتظر رخت ریاست جمهوری است، به سراغ انجام ماموریت های خارجی می رود.
همزمان با وزیر خارجه مصر که "شرط بهبود موقعیت ایران در جهان عرب" را "هماهنگی در حل بحران سوریه" اعلام می کند، دکتر علی اکبر ولایتی -مشاور بین الملل علی خامنه ای- بشار اسد را "خط قرمز" نظام برمی شمارد و می گوید که جمهوری اسلامی "تا آخر" از او حمایت می کند.
کلاینه سایتونگ تحت عنوان "چالش طلبی های ایران و سوریه" می نویسد:
"سوریه از یکی از آخرین متحدان خود، ایران، خواسته است تا همچنان از این حکومت در رویارویی با شورشیان و مخالفان داخلی و خارجی اش حمایت کند. تأمین تسلیحات، حمایت مالی، تأمین پرسنل و تجربیات فنی در «لیست خواسته ها»ی اسد است تا بدین ترتیب غرب را به چالش بکشد".
هدف اصلی نخست وزیر سوریه، وائل نادر الحلقی، که هفته قبل به تهران سفر کرد، هماهنگی درخصوص کمک های بیشتر تهران به حکومت بشاراسد بود.مقامات دو کشور طی این دیدار خاطرنشان کردند که "دشمنان دو کشور برادر هیچ شانسی برای پیروزی ندارند".

هفته ایست که "پارچین باز هم گفتوگوها را شکست" می دهد و بن بست در مذاکرات ایران و آژانس رسما اعلام می شود.
واشنگتن پست "بازی دوگانه ایران در بحران هسته ای" را چنین تحلیل می کند: "ایران برای مذاکرات دوباره با آمریکا و دیگر قدرتهای جهانی بر سر مسئله هستهای خود ابراز تمایل کرده است. در همین حال دست بازرسان سازمان ملل را که خواستار تحقیق در مورد آزمایش سلاحهای هسته***ای هستند خالی گذاشته است."
هرمان ناکارتس، معاون آژانس بینالمللی انرژی اتمی، اعلام می کند: "مذاکرات بعدی روز ۲۴ بهمنماه سال جاری د رتهران برگزار می***شود."
وزير امور خارجه جمهوری اسلامی می گويد که تهران خواستار انجام مذاکرات هستهای با گروه ۱+۵ در مصر است و محمود احمدی نژاد، رييس جمهوری، نيز روز ۱۸ بهمن ماه به قاهره سفر می کند.
آمریکا مذاکرات دو طرف را "عمیقا مأیوس***کننده" می خواند و اعلام می کند: "ایران باز هم فرصت دیگری را از دست داد."
بازار بلافاصله واکنش نشان می دهد. فقط دو روز طول می کشد تا دلار از مرز ۳۵۰۰ تومان عبور کند.
کاخ سفید به اظهارات اخیر محمود احمدی***نژاد، در صحن علنی مجلس واکنش نشان می دهد: "این سخنان گویای «تاثیر عمیق» تحریمهای بین***المللی علیه جمهوری اسلامی است."
واشینگتن پست از تحریمهای جدید آمریکا خبر می دهد: "تا دو هفته دیگر، دولت اوباما تحریم های جدیدی را علیه ایران اعمال میکند که میتواند آخرین منابع درآمد نفتی ایران را خشک کند."
دراولین ساعات پنجشنبه دو خبر داغ دیگر اقتصادی می رسد: خبرگزاری فارس از "پرشهای ۵۰۰ هزار تا ۲۰ میلیون تومانی قیمت در کمتر از ۹ ساعت" در بازار اتوموبیل خبر میدهد.
اسماعیل جلیلی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس از "توافق نسبی" در نشستهای مشترک دولت و مجلس برای اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه***ها و ازجمله افزایش ۴.۵ برابری قیمت حاملهای انرژی خبر می دهد و حال یک مقام وزارت صنعت نیز از بازگشت سهمیه***بندی کوپنی کالاها سخن می گوید.
حاصل این " توافق" که بر اثر دخالت مقام "رهبری" انجام شده "بیش از ۱۰۰ هزار میلیارد تومان" درآمد برای دولت است.
محمود احمدی نژاد که تحریم ها را "ورق پاره" خوانده بود، حالا می گوید: "به جهنم که غرب از ما نفت نخرد. با ابداعات جدید میتوانیم ۱۰ برابر پول فروش نفت را بدست آوریم."
درهفته نخست بهمن ماه، سردار سرتیپ پاسدار احمد وحیدی، وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، می گوید: "اگر چه امروز شاهد تجمیع قدرت***های باطل علیه نظام جمهوری اسلامی هستیم اما انقلاب ما آیندهای روشن و درخشان خواهد داشت."
یک سایت فارسی زبان، چهار شرطی راکه نمایندگان دو مجلس کشور محوری "قدرت های باطل" یعنی آمریکا برای مذاکره مستقیم با "نظام" تعیین و پیش از دوره جدید ریاست جمهوری اوباما در اختیار او گذاشته اند، منتشر می کند:
- اجازه بازرسی از پارچین در مذاکرات آژانس از ایران دریافت شود.
- ایران باید غنی سازی را تعطیل و اورانیوم غنی شده خود را به یکی از کشور های ۱ + ۵ - خارج از ایران- منتقل کند.
- تا تصویب قوانین جدیدتر حلقه تحریم ها با استفاده از اختیارات رئیس جمهوری تنگ تر گردد.
- دولت با سایر کشور ها ائتلاف نظامی برای جنگ احتمالی با ایران تشکیل بدهد.
بنیامین نتانیاهو، به محض اینکه حزبش در انتخابات کنست- مجلس اسرائیل- از رقبا پیشی می گیرد، می گوید:"ایران نخستین اولویت در میان پنج اولویت اصلی اوست."
در این شرایط، باراک اوباما طی مراسم با شکوهی، دومین دور ریاست جمهوری خود را آغاز می کند. او پس از ادای سوگند، در برابر بیش از یک میلیون نفر، می گوید: "آمریکا از استقرار دمکراسی در جهان حمایت و از کسانی که برای آزادی تلاش می کنند، پشتیبانی می کند."
رضا تقی زاده ـ تحلیل گر سیاسی- دوردوم ریاست جمهوری باراک اوباما را در رابطه با ایران چنین می بیند:"طی چهار سال گذشته اميدواری اوباما برای آشتی با تهران تدريجا کاهش يافت و نگرانی های ناشی از رفتار های ايران در منطقه و نا سازگاری با جامعه جهانی افزوده شد.به نسبت اين تغييرات، اقدامات تنبيهی آمريکا در قبال جمهوری اسلامی نيز به افزايش گذاشت. در فاصله دسامبر سال ۲۰۱۱ تا دسامبر سال ۲۰۱۲ اوج اين تنبيهات از راه تحميل جنگ سرد عليه نظام بانکی و صادرات نفت خام جمهوری اسلامی ديده شد.
اقدام نا محسوس ديگری که در نتيجه افزايش قيمت نفت در فاصله سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰ و تا حدودی با زمينه سازی تشويقی آمريکا صورت گرفت ( خروج از عراق و کاهش نيرو در افغانستان)، دميدن به پرچم افزايش قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی از کابل تا بغداد، دمشق و جنوب لبنان تا نوار غزه بود که به همان نسبت منجر به گسترده شدن حضور و تعهدات خارجی تهران شد.
اعمال تنبيهات اقتصادی و محروم ساختن جمهوری اسلامی از درآمدهای ارزی و ادامه تجارت خارجی، در داخل به ايجاد نارضايتی های فزاينده و توسعه اختلاف مابين شاخه های حاکميت انجاميد و در رابطه با سياست خارجی، کاهش تدريجی درآمد های ارزی از سال ۲۰۱۱ به بعد ادامه تعهدات گسترش يافته جمهوری اسلامی را با دشواری های جدی روبرو ساخت.بی شک مثلث اوباما، جان کری و چاک هيگل، که نتايج اعمال سياست های تنبي ی واشنگتن عليه تهران را با سياست نفی جنگ در منطقه خاورميانه همسو مي بينند، در صورت تداوم قابل انتظار بی تصميمی جمهوری اسلامی برای تن دادن به سازش با جامعه جهانی، اين سياست را همچنان پيگيری خواهند کرد، به اين اميد که سيب گنديده در زمان لازم از درخت فرو افتد.پيشتر و در تجربه ای نه چندان متفاوت اجرای صبورانه سياست «دربر گيری و کمک به افزايش گسترش تعهدات» به سهم خود فروپاشی اتحاد شوروی را زمينه سازی کرده است."
به صحنه آوردن دکتر علی اکبرولایتی، نظریه پرداز همسانی پروژه فروپاشی شوروی و جمهوری اسلامی- بعنوان یکی از نامزدهای بیت برای ریاست جمهوری که ازدیگران شانس بسیار بیشتری هم دارد، صحت تحلیل بالا را بازهم بیشتر تائید می کند: کارشناس ضد فروپاشی رسما به میدان می آید.

درآستانه سی و چهارمین سالگرد "انقلاب اسلامی"صحنه سیاسی ایران را می توان درحال تفکیک به دو بخش کاملا متمایز دید.
ولی فقیه و کارگزاران و پایورانش پشت مبارزه با "فتنه 92" سنگر گرفته اند و با همه نیرو بجنگ کلید واژه این "فتنه" یعنی " انتخابات آزاد" آمده اند که بانظریه فروپاشی به سبک شوروی ارتباط ارگانیک دارد. آخرین آنها دوحجت الاسلام اند. یکی عبدالله حاج***صادقي جانشين نماينده ولي فقيه در سپاه که در گردهمايي بزرگ حقوقدانان بسيجي سراسر کشور می گوید: "احساس ميکنم فتنه آينده در راهبرد کلان با فتنه هاي گذشته به ويژه فتنه 88 تشابهات زيادي دارد."
و دیگری عبدالعلی گواهی، مسئول نمایندگی آیت الله خامنه ای در سپاه محمدرسول الله تهران. او اعلام می کند: "از ۱۵ فروردین شاهد یکسری مسائل در درون کشور بخاطر این جریان خواهیم بود."
در بخش مقابل، نیروهای سیاسی هستند که برای ممانعت از ایجاد کمترین شانس برای حضور یک "گورباچف" یا" یلتسین" ایرانی حذف شده اند و با همه تلاش کمترین روزن برای حضور در صحنه عملی سیاسی نمی یابند.
محمد خاتمی، می گوید: "وضع کنونی را خیلی بد میدانم. فکر میکنم مساله تحریم ها و مشکلاتی که هست، یا ایران را به تسلیم وا دارد یا خود به خود مثل شمعی که آب میشود از بین برود و این خطر بسیار بزرگی است. از هرج و مرج تا تجزیه مسائلی است که می***تواند ایران را تهدید کند.به همین دلیل ما نه اصلا میتوانیم تصور کنیم با حمله خارجی و دخالت بیگانه که هیچ منافع ما را نمیخواهد ایران شکل دیگری را پیدا کند، نه به صورت***های دیگر به عنوان فروپاشی و از بین رفتن. آدم احساس میکند کوه فاخری به نام ایران مانند یک کوه یخ در حال آب شدن است و می ترسم میراث چند هزار سال در ظرف چند دهه از بین برود! امروز تا صحبت از انتخابات آزاد میشود حمله می کنند! ما میگوئیم انتخابات آزاد یعنی انتخاباتی که از جمله مهندسی نشود."
اکبر هاشمی رفسنجانی که باز هم در مرکز حملات بیسابقه ای قرار می گیرد، سخنانی را که پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط آیت الله خمینی و پایان جنگ با عراق، در جمع فرماندهان سپاه ایراد کرده و تا کنون منتشر نشده بود، روی وب سایت خود قرار می دهد. بسیاری از ناظران، مخاطب این سخنان را علی خامنه ای می دانند: "انقلابی گری کلّه شقی متحجرانه نیست، تحول پذیری منطقی است. انسان انقلابی مقتدر است امّا جمود ندارد، تعصب ندارد. وقتی حق را تشخیص داد ـ– حتی خلاف نظرش-ـ در مقابل حق خاضع است و می پذیرد."
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دیدارهای این هفته خود می گوید: "دموکراسی «سرنوشت قطعی جوامع امروزی، تجربه صحیح بشری» است و احزاب و انتخابات دو مولفه جامعه دموکراتیک اند. امروزه اداره جامعه بدون تحزب غیرممکن است و اگر کسی ادعا کند که میتوان بدون حزب، تشکل و برنامه جمعی جامعه را اداره کرد، سخنی گزاف و از سر بی***تدبیری زده است."
عبدالرضا داوری، در سخنان خود علیه انتخابا ت آزاد، هاشمی رفسنجانی را مستقیما به این پروژه پیوند می زند: "طی سه ماه گذشته در سخنان منعکس شده یکی مسئولان عالی نظام بیش از ۷۴۲ بار از واژه انتخابات آزاد استفاده شده است."


بهمن ماه دیگر آغاز شده است. قدر تهای جهانی که بر اثر سیاست های نابخردانه "نظام" دندان تیز کرده اند، منتظرند تا سیب سرخ ایران که نصیب دست چلاق "طالبان شیعه" شده است، بگندد و فرو بیافتد. فرزندان ایران گرد شعار "انتخابات آزاد" گرد می آیند تاسیب سرخ وطن به دامان هزار رنگ آزادی در غلتد.
دراین فضا، دو شاعر نامدار ایران، از سیب و عشق می گویند تا شاید بتوان بر وحشت آب شدن ایران، غلبه کرد.


سیب

حمید مصدق


تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت

سیب
فروغ فرخ زاد



من به تو خندیدم
چون که می دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه
پدر پیر من است
من به تو خندیدم
تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک
دل من گفت: برو
چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را...
و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام
حیرت و بغض تو تکرار کنان
می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت
 
Feb 7, 2004
13,568
0
#70
انتقال محمدرضا مدحی "نفوذی جمهوری اسلامی" به بند ۳۵۰ زندان اوین




خبرهایی از انتقال محمد رضا مدحی، شخصی که پیشتر با عنوان مامور نفوذی وزارت اطلاعات

ایران در میان اپوزیسیون خارج از این کشور از او یاد می شد، به بند ۳۵۰ زندان اوین

تهران منتشر شده است.

به گفته یک منبع اگاه به ''العربیه.نت'' مدحی بیش از این در بند ۲۰۹ نگهداری می شد و اکنون پس از اتمام باجویی از او، به بند ۳۵۰ زندان اوین تهران منتقل شده است.

بند ۲۰۹ بند امنیتی زندان اوین است که تحت نظارت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران اداره می شود. بند ۳۵۰ اما بندی عمومی است که در آن عمده زندانیان سیاسی نگهداری می شوند.

پیشتر سایت اصولگرای ''بازتاب'' از بازداشت محمد رضا مدحی خبر داده بود. این سایت در این باره نوشته بود: ''آقای مدحی که پیش از این رییس دفتر آقای ارومیان، نماینده سابق مجلس خبرگان رهبری بود، به اتهاماتی نظیر جعل، آدم ربایی و سوء استفاده، محکوم به بیش از بیست سال حبس گردیده بود و با خروج غیرقانونی از کشور، در تایلند به خرید و فروش سنگهای قیمتی می پرداخت."

ابن گزارش ادامه داده بود: " ادعاهای عجیب و غریب مدحی در مورد سفر به آمریکا و ملاقاتهایش، موجب گردید تا ابهامات نسبت به وی افزایش یابد و اکنون که مدتهاست از وی خبری در رسانه ها نیست، خبرنگار بازتاب پس از پیگیری، به نتایج جالبی رسیده است و برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی از دستگیری وی خبر می دهند."

این سایت اصولگرا خاطرنشان کرده بود: "در این میان گفته می شود برخی از نهادهای مسئول نظام، از ابتدا با پخش این فیلم مخالف بوده اند و باشگاه خبرنگاران جوان در اقدامی غیرحرفه ای، فیلم مذکور را که هزینه های سنگینی برای نظام داشته، پخش کرده است."

چند ماه پیش تلویزیون جمهوری اسلامی ایران مستندی با عنوان "الماس فریب" پخش کرد که فردی با نام محمد رضا مدحی در آن با عنوان نفوذی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران در میان اپوزیسیون خارج از این کشور معرفی شد. در این مستند، مدحی به افشاگری علیه شماری از شخصیت های اپوزیسیون ایران پرداخت.

مدحی در این مستند مدعی شده بود که با هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا هم دیدار کرده است. این ادعا به شدت توسط مقام های آمریکایی تکذیب شد.
 

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,481
2,233
#71
جوان***گرایی در اپوزیسیون؛ از ضرورت تا واقعیت


۰۴ بهمن ۱۳۹۱ کوشان ماد

اندازه حروف




بدون شک اپوزیسیون نظام اسلامی باید به یک بازنگری تمام قد به کارنامه، کاشته***ها و برداشت***های سیاسی***اش در این ۳۳ سال اهتمام ورزد و لزوم تغییر نسل و واگذاری جایگاه***ها و پایگاه***های سیاسی به نسلی دیگر را باور کند. این نه یک نظر شخصی، بلکه نمره***ای است که در بخش معدل کل کارنامه این اپوزیسیون درج شده است. اگر نسل قدیم نخواهد این ضرورت را بپذیرد و گردن نهد و اگر نسل نوین نتواند خود را تحمیل و مجموعه را وادار به تمکین به واقعیت کند بدون تردید آینده مطلوبی در انتظار فعالین سیاسی بویژه طیف لیبرال دموکرات و سکولار نخواهد بود و هرگز آرمان***های اجتماعی و اهداف سیاسی خود را متبلور نخواهند دید.


مبنای این نوشته توجه به این اصل است که مراد از اپوزیسیون یعنی اپوزانی که در برابر تمام پوزیسیون نظام اسلامی قرار می***گیرد. طبعا بسیارانی عمدا یا سهوا، اصلاح***طلبان ( یا به عبارتی اپوزیسیون دولت اصول***گرایان از هر نوع آن) را جزئی از اپوزیسیون حساب می***کنند. این بازی که به باور من برنامه ریزی شده بر دوش مشارکت مردمی در خرداد ۷۶ کلید خورد با اهداف خاص سیاسی صورت پذیرفت.

اول اینکه به جامعه این مفهوم نوین را القا کنند که در برابر هیات حاکمه نظام اسلامی، از درون همین حکومت، اشخاص و گروه***هایی هستند که خواهان پیاده کردن خواست***های برحق دموکراسی خواهانه مردم ایران می***باشند و به این ترتیب به مردم بگویند نیازی به اپوزیسیون حقیقی برای برآوردن خواست***های سیاسی اجتماعی خود نداشته و از آن روی برگردانند و دل***خوش به گروهی از بدنه حاکمیت اسلامی شوند.

و این بهترین حربه برای بیمه کردن تمامیت نظام اسلامی تا به امروز بوده است. طبعا شایان ذکر است بسیارانی از افراد، که به این طرح با خوش***بینی توام با حسن نیت دل بسته بودند به محض دانستن حقیقت اصلاح ناپذیر بودن این نظام، راه خود را جدا کردند و امروز می***توان به آنها عنوان اپوزیسیون نظام اسلامی داد.(البته بخشیدن این عنوان به برخی افراد باید با نهایت دقت صورت بپذیرد).

ولی هدف دوم پروژه اصلاحات چند سال بعد از خرداد ۷۶ نمایان شد. وقتی که با خارج شدن افرادی با نام اصلاح***طلبان نومید از اصلاحات به بیرون از ایران، برنامه انشقاق و تفرقه میان اپوزیسیون رقم خورد. این کار با استفاده از ابزار مختلف از مالی تا ایدئولوژیک میان طیف***های مختلف اپوزیسیون حقیقی، شکل عملی به خود گرفت. فراموش نکنیم مبانی ایدئولوژیک متکثر در جامعه سیاسی ایران، استعدادی بالقوه برای عدم موفقیت این گروه در مسیر سیاسی***شان بوده است و همین پاشنه آشیل اپوزیسیونی شد که امروز ناکارآمد به نظر می***رسد.

از منظری دیگر، اگر با دید واقع بینانه ای به صحنه اپوزیسیون امروز ایران بنگریم با یک هویت واحد مواجه نمی***شویم بلکه سلول***های منفرد اپوزان را می***یابیم که هر کدام مانند فعالیت بیولوژیک یک مجموعه سلولی زنده، برای خودشان یک واحد سیاسی را تشکیل داده***اند و سیستم ایمنی این کلونی***های سلولی، که همانا ایدئولوژی سیاسی اینان باشد، به هیچ روی اجازه پیوند با دیگر مجموعه***های سلولی اپوزیسیون را نخواهد داد و به عبارتی «پیوند اپوزیسیونی» را پس می***زنند. این حقیقتی است که به کرات و مرات در این ۳۳ سال آزمون شده و فاکتی را در برابر ما قرار می***دهد که ندایش این است که آزموده را آزمودن خطاست. اگرچه واقعیتی تلخ و گزنده است، ولی باید پذیرفت و با حلوا حلوا گفتن، دهانی شیرین نمی***شود.

باید اشاره شود که منظور از اپوزیسیون سنتی یا قدیمی مسلما نه مردم ایران یا فعالین سیاسی عادی که سن و سالی بالا دارند و به امید رسیدن به مطلوب اجتماعی- سیاسی خود بر سبیل مبارزه (در هر اندازه متناسب با توان و امکانات اینان) در لابیرنت***های سیاسی ایران گام می***نهند که بلکه مراد مدعیان الیت سیاسی بودن و کسانی که خود را سپه***سالاران جریان سیاسی متبوع خود می***دانند که مدعی آن بوده و مدام زیر علم آن سینه می***زنند و بقیه را هم دعوت می***کنند تنها در این هیات است که حلوای نذری خیرات می***شود و بقیه صداقت ندارند جز ما و هم اندیشان ما.

در واقع اپوزیسیون قدیمی همان اشخاص یا گروه***های نمادین قدیمی و سیاسی را شامل می***گردد و نه آن اجزای مردمی را که نسل***های نوین را شامل می***گردد و طبعا این گروه ناراضی***های سیاسی و اپوزیسیون بالقوه حقیقی و البته کم ادعا را در بر می***گیرد که اگرچه ممکن است تعلق سیاسی – ایدئولوژیک خاص داشته باشند ولی به این باور خود غل و زنجیر نشده***اند.

پس راه دیگر پیش روی اپوزیسیون بالقوه حکومت اسلامی که نماد و نمودی باشکوه از آن را در جنبش سبز هم دیدیم(اگر چه قدر مسلم بخشی از آن اصلاح***طلب هم بود ولی به باور من اصلاح***طلبان بخش کوچکی از آن بودند بر خلاف مدعای اینان که جنبش را ملک لایشاع خود می***دانستند!) و در کوچه و خیابان***های سیاسی فضای مجازی هم می***توان نمایش دیگری از بزرگی آنها را مشاهده کرد، این است که «این اپوزیسیون به جوان***گرایی در درون خود دست بزند».

قطعا آن بزرگترها یا سلول***های قدیمی، ثابت کرده***اند قصد کنار رفتن و باز گذاردن راه برای نسل نوین را ندارند و شیفته مبارزه خویش گشته***اند (چون لابد برخی از ایشان، غره به شاهکار ۵۷ خود هستند!). پس ناگزیر است نسل نوین فعالین سیاسی به بازآرایی خود برای تبدیل شدن از یک هویت بالقوه به هویتی بالفعل دست بزند. آنچه تجربه نشان می***دهد اینکه این گروه موسوم به نسل نوین اپوزان، حضوری مقتدر و آگاه در صحنه سیاسی دارد. نمادهای باشکوهی از اینان را از دوره جنبش دانشجویی ۷۸ تا جنبش ۸۸ دیده***ایم که خود را ثابت کرده***اند که از نام بردن به دلیل کثرت این عزیزان پرهیز می***کنم ولی همگان شاهد و ناظر سرافرازی این جوانان بوده***اند.

اینکه ذکر می***شود جوانان مراد همان نسل نو می***باشد وگرنه در این بین می***توان جوانان ۵۰ ساله یا حتی بیشتر را هم دید. منظور نسلی نو از فعالین سیاسی آزادی***خواه می***باشد که بر خلاف نسل قدیم موسوم به پنجاه و هفتی***ها، در بند خط کشی***های ایدئولوژیک اسیر نیستند. شاهد این مدعا را شخصا در فضاهای گروهی تجربه می***کنم جایی که در گروه***های مجازی تنوعی حیرت آور از افکار سیاسی مختلف، از جمهوری***خواه تا مشروطه خواه و از مثلا مصدق دوست تا شاه دوست و از چپ سوسیالیست تا راست لیبرالیست، چنان در کنار هم در جهت یک فعالیت سیاسی خاص، همکاری، هم***دلی و هم***گامی دارند که اصلا فراموش می***کنند که فاصله ایدئولوژیک بزرگی میان آنها هست(البته باز منظورم همدوشی و همراهی کسانی است که در برابر تمامیت این نظام اسلامی قرار گرفته اند و هدفشان هم اتفاقا همین کلیت است نه ضدیت بر بخشی خاصی از آن).

ولی این کارگروه***های سیاسی کوچک اگر چه دورنمایی امید بخش را نشان می***دهد( که انگیزه نوشتن این سطور بوده است) و هرچند این هم***دلی و گذشت سیاسی شرط لازم برای شکل گیری نسل نوین اپوزیسیونی کارا و موثر می***باشد ولی هرگز شرط کافی نیست و از این جهت اشاره کردم که نیاز به سازماندهی و آرایش سیاسی گسترده دارند. ولی موانع تحقق این مهم چیست؟


دو عامل مهم به نظر می***رسد. یکی ترفندها و بگیر ببندهای نظام اسلامی و دیگری که مهم***تر است همان اپوزیسیون سنتی مورد اشاره است که بزرگی نمی***کند کمی صندلی***های خودنمایی سیاسی را برای نسل جوان خالی کند و خودش صرفا نقش ناظر راهنما (بر اساس تجربه***هایش) را داشته باشد.

یکی از مهمترین فاکتورها در عصر ارتباطات، که می***تواند مجال رخ***نمون به نسل نوین بدهد مسلم رسانه***ها هستند. در رسانه***های نوشتاری که با فضای مجازی مواجه هستیم، همگان اجازه عرضه خود را به عرصه سیاسی –اجتماعی دارند، نیک می***بینیم جوانان فعالیت گسترده دارند و اتفاقا به مرور زمان از شکل***گیری فضای مجازی، نسل نوین پویندگان سیاسی، توان تحمیل نظرات خود را به سنتی***ها داشته و به عبارتی وجاهت بیشتری میان مخاطبین عرصه سیاست ورزی ایران را یافته است .

ولی رسانه***های دیداری و شنیداری که برد اجتماعی بسیار گسترده***تری دارند، به علت اینکه توسط همان قدیمی ها برپا و به عبارتی البته تصرف شده اند به عرصه ای برای معرفی دیدگاههای نسل جدید بدل نگشته اند که در عین حال بر عکس، جولانگاه چلنج های سیاسی قدیمی و نخ نما، و میدانگاه زورازمایی گروههای مختلف را شکل داده***اند و به جای اینکه کمک به پروسه یک***پارچگی سیاسی نمایند مانعی بزرگ هستند در این راه و عاملی در مخدوش کردن ذهن مردم و مایوس کردن اینها از حضور یک اپوزیسیون واحد و شکیل(منظور از اپوزیسیون واحد نه یک شاکله هم***فکر و همانند سیاسی که مراد گروهی واحد متشکل از اجزایی با ایدئولوژی***های سیاسی مختلف ولی با نگاهی به یک هدف و همگام بسوی یک آرمان ملی یعنی رسیدن به نقطه***ای که تجلی***گاه عرضه آزاد مانیفست***های سیاسی و حاکمیت صندوق رای برای احترام به خواست مردم باشد). البته مسلم این خروجی رسانه***های مزبور و برایند مثبت و منفی***های آن است و نمی***توان منکر فعالیت***های سازنده افراد آگاه و صادق و نیز نقش اطلاع رسانی نسبی اینها شد.

ما با دو نوع رسانه دیداری – شنیداری سیاسی مواجه هستیم. یکی رسانه***های سیاسی یا به اصطلاح خبری وابسته به دول غربی مانند بی***بی***سی و صدای آمریکا و دیگری رسانه***های سیاسی مستقل که اکثرا در لوس آنجلس هستند. به تازگی اگر به رسانه***هایی مانند بی***بی***سی و صدای آمریکا به***ویژه اولی، دقت کنید مواجه می***شوید با حضور جوانانی با عنوان کارشناس، روزنامه***نگار، فعال سیاسی و ... که اتفاقا اگر چه نامی آشنا در عرصه***های مزبور ندارند ولی یک ویژگی مشترک آنها را به هم وصل می***کند.و آن هم اصلاح***طلب بودن اکثریت این نام***های ناآشنا و دفاع پررنگ اینها از جریان اصلاح***طلبی و نمادهای این جریان می***باشد. یعنی می***بینیم اینها از اقای موسوی مقیدتر به اجرای بی تنازل قانون اساسی، از اقای خاتمی اصلاح***طلب***تر و حتی گاه از آقای خامنه***ای دشمن***تر با اسرائیل!

نزدیکی و به عبارتی سمپاتی عملی رسانه***هایی مانند بی***بی***سی با اصلاح***طلبان چیزی نیست که نیاز به ارائه ادله داشته باشد و لابد و منطقا و عقلا منطبق بر سیاست***های دول متبوع آنهاست و هرگز منتظر نباشید که اینان رسانه***های مزبور را ویترینی برای معرفی جوانان مبارز با تمامیت نظام اسلامی کنند.


ولی پرسش اینجاست که معرفی نسلی جوان به عنوان فعال یا کارشناس سیاسی آنهم با رنگ بوی تند اصلاح***طلبی نشانه چیست؟ آیا نشان این نیست که تئوریسین***های اصلاح***طلب به لزوم تحقق این ضرورت و واقعیت پی برده***اند که باید برای ایجاد یک جبهه سیاسی قوی و جذب افکار عمومی طبقات مختلف اجتماعی، نسل جوان را به عنوان بخشی از ویترین نمایش سیاسی خود اضافه و تقویت کنند و البته با توجه به وجود لابی بسیار قوی اصلاح***طلبان در رسانه***های مزبور(به***ویژه در سال***های اخیر) به این مهم جامه عمل پوشانده***اند. اگرچه باید گفت قطع یقین میان فعالین سیاسی غیرسنتی، اصلاح***طلبی جایگاه دارد ولی تجربه حضور شخصی من در فضاهای سیاسی- دانشگاهی ایران گواه نوعی دیگر از بالانس میان دو گروه اصلاح***طلب و انحلال***طلب میان نسل جوان است که مغایرت دارد با آنچه از رسانه***ای مانند بی***بی***سی نمایش داده می***شود.

ولی در مقابل رسانه***های سیاسی لس انجلسی که توسط همان گروه سنتی پایه***گذاری و اداره می***شوند هرگز مجالی برای حضور و به عبارتی برکشیدن نسل نوین و کارآمد از فعالین سیاسی اپوزیسیون انحلال***طلب نمی***دهند و به واقع چنان درگیر جنگ***های سیاسی از نوع حیدری-نعمتی گشته***اند که بدل به عرصه***ای طنزآلود و البته گاه منزجر کننده می***شوند و مدیران این شبکه***ها گمان می***کنند با دستورالعمل از بالا و یا نصیحت***های مشفقانه و گاه تند و تیز، تغییری در وضعیت موجود ایجاد می***شود غافل از اینکه هویت***های جامد و اندیشه***های دگم مستعد تغییر نبوده و به عبارتی باید جایگاه***ها تازه و نو شوند، در جایی که امیدی به تغییر عملکردها نیست.

سبک این رسانه***ها (اکثرا و نه مطلقا) اجراهای منبروار و حضور هر روزه یک شخصیت محترم ولی «قدیمی» و تکرار و تکرار اندیشه***های مشخص و بسته***بندی شده با چارچوب***های ذهنی آنهاست. و در این میان بجز مواردی استثنایی نمی***توان چهره***های جدید را دید و شنید.

البته نمی توان تمام گناه را گردن این رسانه***ها انداخت که برد اجتماعی خود این رسانه***ها هم محدود هست و خود این رسانه***ها کم کم و مع الاسف بدل به عرصه حضور همین افراد شده و به عبارتی بصورت مکمل یک واحد ساختاری را نمایندگی می***کنند و ظاهرا دست اندرکاران این رسانه***ها قصد تجدید نظر در رویه خود ورای ادعاهای***شان ندارند. و نسل جدید اپوزیسیون هم هرگز نتوانسته با حضوری پررنگ خودش را تحمیل کند. این نسل با تمام دانایی***ها و توانایی***های خود هنوز گوشه چشمی به قدیمی***ترها دارد (گرچه به نومیدی تدریجی بدل گشته است) و همین اعتماد به نفس لازم و حس ضرورت گذار از این لایه سنتی را از نسل جدید سلب کرده است.

بدون شک اپوزیسیون نظام اسلامی باید به یک بازنگری تمام قد به کارنامه، کاشته***ها و برداشت***های سیاسی***اش در این ۳۳ سال اهتمام ورزد و لزوم تغییر نسل و واگذاری جای***گاه***ها و پایگاه***های سیاسی به نسلی دیگر را باور کند. این نه یک نظر شخصی، بلکه نمره***ای است که در بخش معدل کل کارنامه این اپوزیسیون درج شده است. اگر نسل قدیم نخواهد این ضرورت را بپذیرد و گردن نهد و اگر نسل نوین نتواند خود را تحمیل و مجموعه را وادار به تمکین به واقعیت کند بدون تردید آینده مطلوبی در انتظار فعالین سیاسی بویژه طیف لیبرال دموکرات و سکولار نخواهد بود و هرگز آرمان***های اجتماعی و اهداف سیاسی خود را متبلور نخواهند دید.

و آنچه می***توان از مشاهدات و تجربیات چندساله برآورد کرد، قدیمی***ترها نه کنار می***روند و نه توان تغییر پذیری دارند (و این نکته مهمی است که نمی***توان ازاینان انتظار داشت جز این که هستند عمل کنند) و این نسل جوان است که باید با تکیه بر همین ابزارهای محدود، و با وجود تمام تنگناها و بی***مهری***ها و بی***عدالتی***های موجود، دست بر زانوی خود بگذارد و برخیزد. برای ایجاد یک هویت سیاسی پویا و گویای اپوزیسیون کلیت و تمامیت نظام اسلامی و این نیاز به حرکت و انگیزه و اعتماد به نفس دارد تا نگاهش را از دیگران به عنوان تکیه گاه (و نه البته راهنما) بردارد و به این لکنت در حرکت سیاسی خودش پایان دهد.


 

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,481
2,233
#72
جامعه در لبه پرتگاه فروپاشی اخلاقی
بخش اجتماعی الف، 7 بهمن 91
تاریخ انتشار : شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۰۶:۲۵
بدون مقدمه، نگاهی به آمارهای زیر بیاندازیم:
- فرمانده نیروی انتظامی اخیرا از افزایش "جرایم خرد" خبر داده است .(۱) در این بین معاون مبارزه با سرقت پليس آگاهي ناجا اعلام کرده ميزان وقوع سرقت در مقايسه با مدت مشابه سال گذشته ۲۱.۳ افزايش يافته، اين در حالي است که ميزان کشف اين جرم در مقايسه با مدت مشابه سال ۹۰، ۱۸.۵ درصد افزايش را نشان مي دهد.وی افزود : در مقايسه با سال گذشته ميزان دستگيري سارقان ۵.۴ درصد افزايش نشان مي دهد. (۲)

- چندی قبل نیز فرمانده «ناجا» از ثبت ۹۰۰ پرونده تجاوز در سال ۹۰ خبر داده بود ، به گفته فرمانده ناجا، حدود ۴۰***درصد آمار تجاوز مربوط به زنان و ۶۰***درصد مربوط به لواط است که معمولاً علیه افراد زیر ۱۵ سال و با اغفال صورت می‏گیرد(۳)

- رشد فزاینده آمار طلاق در کشورمان سبب شده که پس از آمریکا، دانمارک و مصر، چهارمین کشور پرطلاق دنیا محسوب شویم؛ بر پایه آمار و اسناد سازمان ثبت احوال، در سال ۹۰، ۸۷۴ هزار و ۷۹۲ واقعه ازدواج و ۱۴۲ هزار و ۸۴۱ واقعه طلاق در كشور به ثبت رسيده (نسبت ازدواج به طلاق: ۶.۱) که اگر این اعداد را نسبت به سال ۸۹ قیاس کنیم، با رشد ۴.۱ درصدی طلاق و کاهش ۱.۹ درصدی ازدواج روبرو خواهیم شد(۴)

- اما نکته تاسف بارتر کاهش سن ابتلا به ایدز در کشور است به طوری که بیش از ۴۶ درصد مبتلایان به ایدز کشور در زمان ابتلا در گروه سنی ۲۵ تا ۳۴ سال قرار دارند.(۵)

- همچنین در حال حاضر با ۷۴ میلیون و ۹۶۱ هزار و ۷۰۲ جمعیت، ۱۶ میلیون پرونده قضایی داریم! که اگر برای هر پرونده حداقل ۲ نفر طرف دعوا را در لحاظ کنیم ، این بدان معناست که در حال حاضر ۳۲ میلیون نفر از جمعیت ایران در حال نزاع قضایی با یکدیگرند!

- تعداد پرونده های قضایی در سال ۸۶ ، هشت میلیون پرونده بوده که طبق گفته معاونت پیشگیری از وقوع جرم ، این رقم در سال ۸۹ به ۱۶ میلیون پرونده می***رسد. یعنی در کمتر از سه سال پرونده های قضایی دو برابر شده است (۶)

اینها برخی از آمارهای امروز جامعه ما در زمینه آسیب های اجتماعی است. بروز رفتارهای غیر اخلاقی از طرف شهروندان هر جامعه ای کمابیش وجود دارد و نمی توان جامعه ای را یافت که از آسیب های اجتماعی همچون سرقت، زور گیری، قتل، تجاوز، طلاق و ... مبرا باشد. در عین حال شیوع معظلات و آسیب های اجتماعی در کشورها و حتی مناطق مختلف، گوناگون و علل خاص خود را دارد.

نابرابری های اجتماعی را می توان جزو اولین آسیب های اجتماعی به شما آورد. ستون فقرات پایداری و پویایی هر نظام اجتماعی بر عدالت و سازماندهی توزیع قدرت و ثروت استوار است. به قول استاد شهید مطهری اگر عدالت اجتماعی از یک جامعه گرفته شود؛ هر نوع فساد و آسیب و آفتی در آن جامعه به وجود خواهد آمد.

هنگام بیان آمارها و اشاره به معظلات اجتماعی جامعه، عده ای فوراً واکنش تدافعی نشان داده و فرد را به سیاه نمایی، تهیه خوراک تبلیغاتی برای دشمنان نظام و ... متهم می کنند. اگر به واقعیت های این معضلات اشاره نشود و ریشه ها و علل آنها توسط کارشناسان مورد بررسی قرار نگیرد، این گونه آسیب ها روز به روز بیشتر شده و در نهایت به جایی می رسد که حتی در صورت وجود اراده کافی برای مهار آن ها، بازگشت به شرایط مطلوب بسیار سخت و دور از دسترس خواهد شد.

آسیب های اجتماعی خاصیت سلسله ای، پیوسته و شتاب زا دارند. اکثر آسیب های اجتماعی خود معلول آسیبهای اجتماعی دیگر و پس از وقوع، برای برخی دیگر، علت آسیبهای جدید خواهند بود. به عنوان مثال، آسیب هایی مانند اعتیاد و خشونت در خانواده، منجر به افزایش طلاق یا خودکشی خواهد شد. از طرفی همین پدیده طلاق خود منجر به افزایش آسیب های دیگری به ويژه در مورد فرزندان خانواده از جمله فرار از منزل، گرایش به اعتیاد و خشونت و انواع بزهکاری ها می شود.

در عین حال بیشتر آسیب شناسان و جامعه شناسان در بررسی علل آسیب های اجتماعی، نقش مسائل اقتصادی را پر رنگ می بینند. متاسفانه امروزه به دلیل افزایش افسار گسیخته تورم، رکود و بیکاری و ... ، همانطور که اشاره شد میزان آسیب های اجتماعی نیز سیر شتابنده صعودی گرفته است.

الف؛ در بررسی علل افزایش و راهکارهای کاهش آسیب های اجتماعی، روزهای آینده، در سلسله یاداشت ها، گزارش ها و گفتگوهایی به بررسی جوانب مختلف آسیب های اجتماعی مانند سرقت، اعتیاد، زنان خیابانی و ... می پردازد. از تمامی کارشناسان، صاحب نظران و مسوولان مربوطه نیز دعوت می شود تا با ارائه نظرات خود ، ما را در این راه یاری کنند.
 
Oct 18, 2002
14,471
5
Antelope Valley,California
#74
ادامه بازداشت فعالان مطبوعاتی و روزنامه نگران در ایران
کیوان مهرگان و حسین یاغچی دستگیر شدند


جرس: در ادامه موج سرکوب و بازداشت فعالان مطبوعاتی و روزنامه نگران در ایران، کیوان مهرگان و حسین یاغچی نیز بازداشت شدند.
بر اساس گزارش های رسیده، کیوان مهرگان، روزنامه***نگار مقیم تهران، برای چهارمین مرتبه طی چهار سال اخیر بازداشت شد.

وی در جریان حوادث بعد از انتخابات دو بار و همچنین پس از مراسم تدفین هدی صابر نیز بازداشت شده بود.

همچنین روز دوشنبه حسین یاغچی، از فعالان مطبوعاتی اصلاح طلب نیز، توسط ماموران امنیتی دستگیر شد.

طی دو روز گذشته، دست کم ١٢ روزنامه***نگار و فعال مطبوعاتی در ایران بازداشت شدند و تعدادی دیگر از روزنامه***نگاران نیز باید در روزهای آینده خود را به شعبه***های مختلف دادگاه***های انقلاب و از این میان شعبه ٩ دادسرای فرهنگ و رسانه معرفی کنند.

بر اساس آخرین گزارش ها، هم اکنون ساسان آقایی، نسرین تخیری، جواد دلیری و امیلی امرایی، همکاران روزنامه***اعتماد، مطهره شفیعی، نرگس جودکی و صبا آذرپیک از روزنامه آرمان، پوریا عالمی و پژمان موسوی از روزنامه شرق و اکبر منتجبی از هفته***نامه آسمان، میلاد فدایی اصل روزنامه***نگار خبرگزاری ایلنا و سلیمان محمدی روزنامه***نگار روزنامه***ی بهار در محل کار و منزل خود بازداشت شده اند.

همچنین تعدادی دیگر از روزنامه***نگاران نیز باید در روزهای آینده خود را به شعبه***های مختلف دادگاه***های انقلاب و از این میان شعبه ٩ دادسرای فرهنگ و رسانه معرفی کنند.

 
Oct 18, 2002
14,471
5
Antelope Valley,California
#75
On saturday, Mohsen Rezaii's Tabnak was also filtered , suspended and became un accesible. The exuse by IRI was lack of control on the comments by the readers !.
As of time of this post, the site is still not accesible.
 
Oct 18, 2002
14,471
5
Antelope Valley,California
#76
یک***شنبه سیاه : تشدید جنگ علی خامنه***ای، رهبر جمهوری اسلامی علیه روزنامه***نگاران

یک***شنبه سیاه : دست کم ١٢ روزنامه***نگار در کمتر از ٢٤ ساعت بازداشت شدندو تعدادی دیگر از روزنامه***نگاران نیز باید در روزهای آینده خود را به شعبه***های مختلف دادگاه***های انقلاب و از این میان شعبه ٩ دادسرای فرهنگ و رسانه معرفی کنند.

در تاریخ ٨ بهمن ١٣٩١ نیروهای قضایی – امنیتی با یورش به دفاتر چهار روزنامه***ی بهار، شرق، اعتماد، آرمان و هفته***نامه آسمان، پس از بازرسی محل و ضبط کامپیوتر و ابزارکار روزنامه***نگاران برخی از اعضای تحریره این نشریات را بازداشت و به محل نامعلومی انتقال دادند. حکم بازداشت تعدادی دیگر از روزنامه***نگاران نیز صادر شده است.


کریستف دولوار دبیر اول گزارش***گران بدون مرز در این باره اعلام کرد :" تشدید سرکوب بی وقفه***ی روزنامه نگاران در ایران ادامه دارد، هنوز دوران ترور و سرکوبی که از فردای انتخابات مورد اعتراض خرداد ١٣٨٨ آغاز شد، به پایان نرسیده است. ٥ ماه پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران، این بازداشت***ها هشداری روشن است! دهان و زبان روزنامه***نگاران و رسانه***ها بسته خواهد شد."


گزارش***گران بدون مرز خواهان آزادی بدون فوری و بدون قید و شرط همه***ی روزنامه***نگاران زندانی در ایران است. مقامات مسئول ایران باید به بازداشت***های خودسرانه و پی در پی که تنها هدف***شان تضمین ثبات و ادامه حیات نظام است، پایان دهند. فرجام این اقدامات تنها شکست است.

بنا بر اطلاعات جمع***اوری شده از سوی گزارش***گران بدون مرز، دست کم ١٢ روزنامه***نگار در کمتر از ٢٤ ساعت بازداشت شده***اند. در تاریخ ٨ بهمن، ساسان آقایی، نسرین تخیری، جواد دلیری و امیلی امرایی، همکاران روزنامه***اعتماد، مطهره شفیعی، نرگس جودکی و صبا آذرپیک از روزنامه آرمان، پوریا عالمی و پژمان موسوی از روزنامه شرق و اکبر منتجبی از هفته***نامه آسمان بازداشت شدند. در تاریخ ٧ بهمن نیز، میلاد فدایی اصل روزنامه***نگار خبرگزاری ایلنا و سلیمان محمدی روزنامه***نگار روزنامه***ی بهار در محل کار و منزل خود بازداشت شده بودند. منازل روزنامه نگاران بازداشت شده نیز از سوی نیروهای قضایی – امنیتی ساعت ها مورد بازرسی قرار گرفته و لوازم کار، دست نوشته***ها و کامپیوترهای آنها مصادره شده است.


تعدادی دیگر از روزنامه***نگاران نیز باید در روزهای آینده خود را به شعبه***های مختلف دادگاه***های انقلاب و از این میان شعبه ٩ دادسرای فرهنگ و رسانه معرفی کنند.


از ٢٢ دی***ماه به ویژه در تهران تعدادی از روزنامه***نگاران از سوی اطلاعات سپاه پاسداران و وزرات اطلاعات، احضار و مورد بازجویی قرار گرفته بودند. در بازجویی***ها از این روزنامه***نگاران پرسش***ها چون " چه برنامه ای در انتخابات آینده دارید، از کدام نامزدها می خواهید حمایت کنید؟ و سوالات متعددی در باره سخنرانی ١٩ دی ماه رهبر جمهوری اسلامی پرسیده شده بود. علی خامنه******ای در این سخنرانی اعلام کرده بود "آن کسانی که راجع به انتخابات توصیه***هایی می***کنند، حواسشان باشد به دشمن کمک نکنند. دائما نگویند انتخابات باید آزاد باشد. از اول انقلاب ۳۴ انتخابات داشتیم. کدامش آزاد نبوده است؟ "


در تاریخ ٢ بهمن غلامحسین محسنی اژه***ای دادستان کل جمهوری اسلامی ایران در نشست مطبوعاتی اعلام کرده بود : " براساس اطلاعاتی که از منابع موثق به دست من رسیده است، متأسفانه عده***ای
از روزنامه***نگاران امروز جدای آنکه در روزنامه***های کشور قلم می***زنند دستشان در دست غربی***ها و ضد انقلاب است
 
Feb 7, 2004
13,568
0
#77





480
ميليارد تومان سود گوشت وارداتی در جيب دولت

روزنامه خراسان از «افزایش مجدد قیمت مرغ» گزارش داده و نوشته طی دو روز قیمت گوشت مرغ «هر کیلو ۷۰۰ تومان» گران تر شده است.

این روزنامه با تاکید بر اینکه «قیمت مرغ طی دو روز حدود ۷۰۰ تومان در هر کیلو افزایش یافته است»، نوشته «روز یک شنبه در بازار تهران هر کیلوگرم مرغ گوشتی کیلویی ۵ هزار و ۶۰۰ تومان عرضه شد که نسبت به چند روز گذشته در هر کیلو ۷۰۰ تومان افزایش داشته است» و «در مشهد نیز قیمت مرغ به بیش از ۵۴۰۰ تومان رسیده است.»

به گزارش رادیو فردا، محمد یوسفی رئیس اتحادیه پرورش دهندگان مرغ گوشتی به روزنامه خراسان گفته «دلیل اصلی افزایش قیمت مرغ بالا بودن قیمت سایر محصولات پروتئینی مانند گوشت، ماهی و نیز حبوبات است که سبد کالای مصرفی مردم را به سمت مرغ سوق داده است.»

حسن رادمرد مدیرکل تامین، توزیع و تنظیم بازار وزارت صنعت، معدن و تجارت نیز وعده «آزادسازی ذخایر مرغ» برای کاهش قیمت آن، گفته «از روز دوشنبه بخشی از مرغ های ذخیره سازی شده در بازار، آزاد خواهد شد.

به نوشته روزنامه خراسان، این مقام دولتی درعین حال افزایش قیمت مرغ را تائید کرده اما گفته در حال حاضر «میانگین قیمت هر کیلوگرم مرغ، ۵ هزار و ۲۰۰ تومان» است.

همزمان روزنامه بهار در گزارشی با تیتر «۴۸۰ میلیارد تومان سود گوشت وارداتی در جیب دولت»، نوشته دولت از محل گران فروشی گوشت وارداتی در سالجاری ۴۸۰ میلیارد تومان سود برده است.»

این روزنامه با اشاره به «واردات گوشت قرمز تا پایان بهمن ماه سال جاری ۸۰ هزار تن و تمامی گوشت های وارداتی در اختیار پشتیبانی امور دام وابسته به وزارت صنعت، معدن و تجارت» بوده است» نوشته «قیمت تمام شده گوشت وارداتی درب انبار پشتیبانی امور دام کمتر از ۸ هزار تومان است و قیمت فروش آن در بازار بیش از ۱۵ هزار تومان.»

روزنامه بهار با تاکید براینکه دولت به ازای هر کلو گوشت وارداتی «۶ هزار تومان» سود برده است، نوشته «به عبارتی دیگر ۴۸۰ میلیارد تومان سود واردات گوشت» نصیب دولت شده، «سودی که کسب آن غیرقانونی» است اما «دستگاه های متولی هیچ پاسخی برای چرایی کسب این سود و البته چگونگی مصرف آن ندارند.»

 
Feb 7, 2004
13,568
0
#78
شب هراس بهمن





هوشنگ اسدی


Rooz Online





شب هول. شب هراس. شب بهمن. شب شبیخون. شب هجوم. درها را می زنند. اوباش می آیند و عاشقان را می برند. سی سال پیش. سه سال پیش. امروز. فردا. دهانت را می بویند:
مبادا گفته باشی عشق...
حالا اسم هستند. بچه هایی را که می برند. روزنامه نویس هایی را که می گیرند. اسم هستند در فضای مجازی. چهره ها. اسامی. مقالات. شورها. شرها. عشق به آزادی. شعله مهر ایران در جان.
اسم نبودنددر آن بهمن سی سال پیش. همسران بودند. رفقا. همراهان. مردان و زنانی آمده باقافله خون و شکنجه. گنجشگ های کوچکی که در این جنگل وحش جیک جیک می کردند. همین. و قاتلان درراه بودند.
به تهران بر می گردم. به بهمن ۶۱. به بهمن ۹۱. هیچ چیز عوض نشده است. در ها را نیمه شب می کوبند. به کشتن چراغ آمده اند. به چیدن گل.
چشم ها بسته است. سلول انفرادی. اتهام: داشتن گلسرخی درقلب.
- گلت را بده جاسوس..
- من جاسوس عشقم...
- رئیس ات؟
- حافظ...
- مواجب از که می گیری؟
- فردوسی...
- قرار کجا می گذاری؟
- در کوهپا یه های البرز.
- اسم رمز..
- ایران...
- نام پروژه؟
- آزادی.....
در بسته می شود. سخت ترین شب زندان، شب نخست است. از زندگی به گور. از تخت امن به زمین سخت نا امن.
درها در این نیمه شب خوف بسته می شود بر اسم، بر عشق، برجوانی. سی سال پیش قفل شد برما، یاران، دوستان. و فردایش دوستاقبانان آمدند با شلاق ودستنبد قپانی.
"برادر بازجو" که حالا تاجر بزرگی است، گفت:
- تمام شد... تمام... ته ضد انقلاب را در آوردیم. مامورین شرق و غرب در بند مایند..
زیر چشم بند، پوزخندی زدم وسیلی انقلاب چنان فرود آمد که در سرم ستاره بازی شد.
تمام نشد. تازه شروع شد. در شب هول بهمن ۶۱، یاران و عاشقان راه به چوبه های دار بردند.
در به بهمن ۹۱، با همه دستگیر شدگان شب هولی دیگر در بهمن به سلول های انفرادی بر می گردم. این درها بروی بهار بازخواهد شد...
- آهای بچه ها... مهیمانان تازه "آقایان" بر دیوار سلول ها خوب نظرکنید... تا بهار شود، هزار عاشق از این مسلخ گذشته اند.....
 
Feb 7, 2004
13,568
0
#79
وحشت ازقیام گرسنگان


Rooz Online




بيژن صف سري


هر روز که میگذرد مسئله فقر، گرانی و بیکاری در جامعه تسلیم به رضای رهبری، پر رنگ تر می شود. در این میان منازعات سیاسی بین صاحب منصبان، از نظر مردم گرفتار، قیل و قالی بیش نیست که همه از بازی قدرت است. حتی موضوعیت انتخابات هم، که برخلاف دوره های گذشته چندین ماه زودتر به صحنه آورده شده، خاصیت القا آینده روشن را در مردم ندارد و آنان هم که زلفی به حفظ و بقای نظام گره زده اند، در این شعبده، بارقه ای از امید نمی بینند چه رسد به مردم منزجر از پلیدی حاکمان که زیربار تورم و گرانی جان به لب شده اند.
نارضایتی از سیاست های داخلی و خارجی نظام، واقعیتی است که همه اصحاب قدرت بخوبی از آن آگاهند. چنان که از رهبر تا وکیل الدوله های مجلس فرمایشی، به رغم همه انکاری که تاکنون در مورد تاثیرگذاری تحریم ها و تبعات آن داشته اند، امروز بی مناقشه پذیرفته اند که حاصل سیاست خارجی شان فقر برای مردمی است که نقشی در تعیین این سیاست ها ندارند.
از همین رو حالا دیگربخشی ازدل نگرانی های سران نظام، قیام گرسنگان است؛ مردمی که در سال های اولیه استقرار جمهوری اسلامی از سوی آیت الله خمینی صاحبان اصلی انقلاب و "مستضعف" خوانده می شدند. این قشر اینک اما اگر مستضعف هستند بدان معناست که نظام حاکم آن ها را چنین ساخته و فرق دارند با مستضعفان اول انقلاب که فرض بود نظام پیشین باعث استضعاف آنان بوده است. فقیران و گرسنگان امروز که طیف وسیعی را در بر می گیرند، در ۳۴ سال عمر نظام، نه تنها به آرمان ها و خواسته های خود دست نیافته***اند، بلکه سر خورده ازهمه وقایع تاریخی سال ۵۷، و خشمگین از نسل پیشین به لقب پابرهنه ها تنزل رتبه یافته اند.
چهره زشت فقر در جامعه ی امروز ایران آنقدر نمایان است که نظام را، نه بخاطررفاه حال ملت بلکه برای بقای خود، به تکاپو انداخته و همه به فرمان و خواست رهبری نظام در صدد یافتن راه حل های ممکن برای گریز از این معضل گریبانگیر حاکمیت هستند. اما از آنجا که در حکومت مسئولیت ناپذیر و گریزان از پاسخ کنونی، بی اعتمادی ملت نسبت به صداقت زمامداران از هر زمانی، حتی وقتی که نسل پیشین انقلاب کردند، بیشتر است، هیچ یک از این به ظاهر تلاش ها در باور ملت نمی گنجد؛ به ویژه آنکه حس جاه طلبی و زیاده خواهی دست اندر کاران امور جامعه، از زمان تصدی دولت مهروزی احمدی نژاد و ایضا جدالی که در بین بالا نشینان حاکمیت بر سرقدرت وجود دارد، اساسا تا کنون مانع از امکان ارائه و طرح های سازنده از سوی متخصصین در جهت رفاه حال ملت بوده. اگر هم طرح وراهکاری مطرح شده خارج از توانایی اجرایی دولت منتخب رهبری بوده است. یک روز با قطع یارانه ها گمان می کنند علاج درد بی درمان اقتصاد ورشکسته را یافته اند، روزدیگر با اعلام کوپنی کردن ارزاق عمومی، صرفه جویی را تنها راه چاره می دانند و.... در این میان رسانه های حکومتی هم با بزرگنمایی طرح و ایده های نا شدنی، آینده ای مبهم و در افقی نا معلوم را ترسیم میکنند. این گونه است که پنجشنبه روزنامه کیهان، نشریه بیت رهبری، در پیشانی خود از "طرح مشترک دولت و مجلس برای کمک به اقشارکم در آمد" می نویسد که در واقع این نوید کذب چیزی جز اعلام عجز و ناتوانی نظام درتسهیل معیشت مردم مستضعف نیست.
می گویند مردی دعوی پیامبری می کند. او را به محکمه می برند، قاضی میپرسد: اگر پیامبری معجزه ات چیست ؟مرد می گوید: هر آنچه در دل و فکر شما می گذرد، من میدانم، مثل حالا که می دانم شما فکر می کنید من دروغ می گویم. و این حکایت امروز نظامی است که با "طرح مشترک دولت و مجلس برای کمک به اقشارکم در آمد"، بخوبی میداند مردم نسبت به اینگونه طرح ها چه نظری دارند؛ شاید از همین روست که درست در زمانی که گرانی، تورم، بیکاری، فقر و گرسنگی برکشور سایه انداخته وبیداد می کند و برخی از وکیل الدوله ها درمجلس در هیبت قهرمانان و در دفاع از حقوق ملت، نسبت به شرایط موجود لب به شکایت باز کرده اند، ناگهان خبر کمک چهار میلیون دلاری دولت به سه کشور افریقایی برملا می شود؛ دولتی که به دلیل کسر بودجه از تامین ارزاق عمومی مردم خود عاجز است.
جمله ای از "زهیر کتبی" نویسنده و ادیب مشهور عربستانی نقل است که سال گذشته در ارتباط با وضعیت بد اقتصادی مردم عربستان درنطقی خطاب به مسئولان این کشور گفته بود: "دریابید قبل از آنکه دیگران شما را دریابند"؛ یعنی همان هشداری که ده ها متخصص و کارشناس اقتصادی طی ۵ سال گذشته با نوشتن چندین نامه دلسوزانه به رهبری و دولت منتخب ایشان، گوشزد کردند و نسبت به آنچه به "انقلاب گرسنگان" مشهور است هشدار دادند. آنان هم همچون آن ادیب مشهور عرب پیش بینی هم کرده بودند که "اگر مشکل فقر بزرگترین کشور تولید کننده نفت جهان حل نشود، عربستان (بخوانیدایران ) باید به زودی شاهد یک قیام عظیم مردمی از جانب فقرا و مستمندان کشور که سال***ها است سرکوب شده***اند و کسی به آنها توجهی نکرده است، باشد."
حال امروز با بی توجهی به هشدارهای مکررکارشناسان و متخصصین اقتصاد کشور، آن روز مبادا نزدیک است و کابوس قیام گرسنگان چنان خواب سران رژیم و شخص رهبری را آشفته ساخته که با دستپاچگی، فرمان رسیدگی به وضعیت معاش مردم کم در آمد را داده.

الغرض به شهادت همین وحشتی که امروز گریبان نظام را گرفته است، بی شک در خیزش عنقریب مردم ستمدیده علیه نظام، رفاه واشتغال زایی و امنیت شغلی جهت کسب معاش، کمترین مطالبات این جنبش خواهد بود. خاصه که در مقایسه با رفاه نسبی مردم در پیش از انقلاب، بازگشت به شرایط رفاهی گذشته، امروز یک خواست همگانی است.
 

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,481
2,233
#80
Iran’s former empress

A royal comeback?
Aug 22nd 2012, 19:41 by The Economist online | TEHRAN




..






SHE married the shah, Muhammad Reza Pahlavi, after his previous wife turned out to be barren. She gave him the heir he craved, tolerated his philandering and became a model of the stylish, tirelessly charitable Middle Eastern consort. The 1979 revolution in Iran sent the couple into exile, where the shah died a year later; since then, his widow has been vilified by the Islamic Republic as an accomplice in tyranny. But now, in her 75th year, Farah Diba may be starting a comeback.

On July 26th, a popular London-based TV satellite station called Man o To (Me and You), best-known for adapting Western formats to Iranian audiences, broadcast a long documentary based on conversations with the former empress. “From Tehran to Cairo”, as the programme is called, tells the story of the royal couple, from their flight until the shah’s death from cancer in the Egyptian capital, where Egypt’s then president, Anwar Sadat, was the only leader to behave generously to an old ally. The day after the broadcast, the chatter in Tehran was of little else.

From the rumble of approaching revolution to the royal flight and a humiliating odyssey in search of a refuge, the programme made for affecting television. Far from the immoral hedonist of caricature, the empress came across as a loyal patriot and spouse. “Such dignity!” was the reaction of one tearful viewer. “It shows how much she loves the country and how much she’s been maligned!”

The programme had some pointed messages. It claimed that the shah did not, as his detractors have it, spirit untold billions out of the country. The empress puts the amount that reached her and her children after his death at a relatively modest $50m. The shah of his widow’s depiction was a devoted servant of his people. And her references to her son as Crown Prince Reza, now resident in America, reminded viewers of a possible alternative to Iran’s current rulers.

To judge by responses on the internet, she struck a chord. One young woman confessed regretfully that she had played the role of “Evil Queen Farah” in a school play. Another, a student at the women’s university that the empress founded (her name since expunged), paid tribute to her promotion of Persian culture. There was pathos, too, since the ex-queen has lost two of her four children to suicide in the past 11 years.

Would Iranians welcome back the monarchy they booted out 33 years ago? Many inside the country regret what has taken its place, but the empress unsurprisingly failed to acknowledge the corruption and despotism that marked the shah’s rule. The vision she put forward, of a tolerant Iran standing high in the world’s esteem, still seems distant indeed.