News/Discussion Dec 08 - Dec 12

mowj

National Team Player
May 14, 2005
4,739
0
#41
زهرا رهنورد: ماموران امنیتی اجازه خروج موسوی از خانه را نمی دهند


جرس: در حالی که طی روزهای اخیر اصلاح طلبان برای دیدار علی تاجرنیا به خانه وی می روند،

ماموران امنیتی از ملاقات میر حسین موسوی با علی تاجرنیا جلوگیری کردند و زهرا رهنورد به تنهایی از وی دیدار کرد.


به گزارش تحول سبز ، حصر خانگی میر حسین موسوی به بهانه حفظ امنیت جان وی همچنان ادامه دارد و ماموران امنیتی اجازه خروج به وی را جز در موارد محدود نمی دهند. به طوری که وی موفق به دیدار با دکتر تاجرنیا نشد و زهرا رهنورد به تنهایی به دیدار تاجر نیا رفت.
در این دیدار که با حضور فخرالسادات محتشمی پورهمسر آزاده دربند سید مصطفی تاجزاده و مریم قدس همسر فیض الله عرب سرخی برگزار شد ، زهرا رهنورد بر حصر خانگی موسوی تاکید کرد و گفت:”ماموران امنیتی از حضور میر حسین در خارج از خانه جلوگیری می کنند و به بهانه حفظ امنیت به وی اجازه خروج نمی دهند.”

چندی پیش نیز اجازه شرکت در مراسم ترحیم یکی از اقوام موسوی داده نشد.


در همین حال بدنبال تشدید محدودیتهای میرحسین موسوی، در اولین روز از سالگرد جنگ تحمیلی، ماموران امنیتی مانع دیدار خانواده های شهیدان همت و باکری با وی شدند.


پیش از این نیز ماموران محاصره کننده خانه موسوی از ورود محمدرضا خاتمی جلوگیری کرده بودند.

 

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,481
2,233
#42
تحول سبز: پیش شماره هشتم روزنامه تک***صفحه***ای اعتمادملی به منظور تکثیر مردمی، در فضای اینترنت قرار گرفت.
به گزارش تحول سبز ، در شماره هشتم روزنامه تک***صفحه***ای اعتماد ملی گفت***و***گویی تفصیلی با مهدی کروبی منتشر شده است.
متن کامل این گفت***و***گو در پی می***آید:

آقای کروبی، با فرا رسیدن ایام محرم بعضی از خطیبان نمازجمعه از مبلغین و مداحان خواسته اند فتنه یزیدی را با جنبش اعتراضی مردم در سال ۸۸ گره بزنند. تحلیل شما از این سخنان ظالمانه و هتاکانه چیست؟
قبل از پاسخگویی به این پرسش فرا رسیدن ماه محرم، ماه پیروزی خون بر شمشیر، ماه رشادت و ایستادگی دکروبی : حدود ۵۰ درصد از واحدهای تولیدی در حال تعطیلی هستند و بقیه نیز با کمتر از ۳۰ درصد ظرفیت مشغول کار هستند/ دعوای انتخاباتی را با واقعه عاشورا شبیه***سازی می***کنند تا مخالفان را سرکوب کنندر مقابل ظلم و ستم را به همه مسلمانان تسلیت عرض می کنم. محرم ماهی است که در آن حضرت اباعبدالله به همراه خاندان و یاران اندک، جان عزیز خود را فدا کردند تا با انحرافی که در دین خدا ایجاد شده بود مقابله کنند.حکومت بنی امیه در مقام حاکم آن زمان، مدعی دفاع از اسلام بود و درمقابل اما امام حسین به صراحت فرمودند که برای اصلاح امور جامعه قیام می کنند. متاسفانه داستان اینگونه شده است که امروزه هر فرد یا گروهی بر اساس دیدگاه خود، مسائل و مشکلاتی که در اداره کشور با آن مواجه می شوند را با شبیه سازی به واقعه عاشورا به ابزاری برای سرکوب مخالفین سیاسی خود تبدیل می کنند. لذا حتی مسئول امور مساجد نیز بخشنامه ای را برای مبلغین مساجد صادر کرده است که حوادث تلخ سال ۸۸ را با حوادث کربلا مشابه سازی کنید.
در همین راستا اخیراً نیز یکی از امامان جمعه موقت تهران مطالبی ذکر کرده اند که گویی متوجه عواقب و اثرات تخریبی آن به خصوص در باور مردم ساده اندیش و سطحی نگر نبوده است. این خطیب بی پروای جمعه ادعا کرده اند که مردم ایران به همان اندازه که از سران طاغوت نفرت داشتند، به همان میزان نیز از سران فتنه متنفر هستند و لذا مبارزین قبل از انقلاب و مسئولین خدمتگزار در سطح عالی جمهوری اسلامی را با طرفداران شاه یعنی امثال نصیری و هویدا مقایسه می کنند. از طرفی این خطیب جمعه در سخنرانی خود در دانشگاه قزوین خطاب به مداحان و مبلغان سراسر کشور گفته است:« جبهه یزید و جبهه امام حسین را در زمان حاضر برای مردم بیان کنید و فتنه یزیدی را با فتنه اخیر گره بزنید. مداحان باید احساس وظیفه کرده و گره زدن دیروز و امروز هنر بزرگ مداحی است. و برای پیدا کردن جبهه یزیدیان در داخل باید جبهه فتنه گران را ببینیم که شمشیرشان را علیه نظام ولایی از رو کشیدند و تهمت ها به نظام اسلامی زدند. انتظار از مداحان بسیجی این است که در خط مقدم این روشنگری ها باشند.»
با مرور سخنان ایشان باید گفت که متاسفانه این خطیب غیر مسئول! گویی متوجه نیستند که مقایسه ها و گره زدن های اینچنینی مجوزی می شود برای وقوع هر جنایتی در باور برخی افراد سطحی نگر در جامعه و چه بسا باعث اغفال و انحراف فکری برخی از نوجوانان معتقد و مذهبی کشور می شوند.
مدعیان دروغین جبهه حسینی در محافلی همچون روزنامه کیهان بی پروا مخالفین خود را به جبهه یزیدیان گره زده و به عنوان مثال مرا عمرسعد خطاب می کنند و البته بنده نسبت های ناروایی را که به برخی از بزرگان همچون جناب آقای مهندس موسوی می دهند نه تنها آنها را بیان نمی کنم، بلکه به دلیل برخورداری ایشان از خصوصیات بارزی چون سیادت و ایمان و انقلابی بودن از تکرار آن نسبت های ناصواب نیز پرهیز دارم.
در حالیکه در این شبیه سازی ها و مقایسه کردن های هدفمند معترضین به نتایج انتخابات را یزید و یزیدیان خطاب می کنند! لابد آقای احمدی نژاد را امام حسین ، آقای حسین شریعتمداری را حضرت ابوالفضل و خانم رجبی را حضرت زینب می بینند و خود را با آنها قیاس می کنند!!! البته با این تفاوت که در آن زمان حکومت در اختیار یزید وعبیدالله بود و حسین و یارانش در اقلیت و غربت اما اکنون آنهایی حاکمیت را دراختیار دارند که جنایتهای بی نظیری در کهریزک، اوین و کف خیابانها و حمله به مجتمع های مسکونی به نام یاران و جانشینان واقعی امام حسین درحق مردم مظلوم و بی دفاع ایران انجام دادند.
ما بر اساس اعتقاد و منش سیاسی و فکری، دعوا را داعوای انتخاباتی می دانیم و معتقدیم همه باید در چارچوب قانون اساسی حرکت کنیم و به آن پایبند باشیم. چنین شبیه سازی هایی که می تواند جامعه را دچار تشتت و بحران های متعدد سازد را نه به مصلحت نظام می دانم و نه الحمدالله جرات چنین جسارتی را بر مسلمانان و ارادتمندان خاندان نبوت و امامت از هیچ یک از طرفین ندارم ولکن یک نفر را بدون واهمه تشبیه می کنم. وی سید احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران و عضو خبرگان رهبری است که اخیراً در مقام شبیه سازیهای تاریخی صدر اسلام و گره زدن آن با حوادث غیر انسانی سال گذشته برآمده است تا شاید از این طریق، مقبولیت از دست رفته را با برانگیختن احساسات مذهبی و بوجود آوردن انحرافات فکری در سطحی از تودۀ جامعه برای دولت مطبوع خود بازگرداند. بنده ایشان را به دلیل ایجاد انحرافات مذهبی، دین فروشی، بی تقوایی، تملق و چاپلوسی اربابان قدرت «شریح قاضی» خطاب می کنم. اما ترس من هم از آن است که در آن دنیا شریح قاضی یقه ام را بگیرد که چرا بعد از ۱۴۰۰ سال مطلبی از من خواندی و ناگهان مرا با این خطیب جمعه مقایسه کردی درحالیکه این شخص در زمان خودتان زندگی کرده و سخنان و رفتارش را دیده و شنیده اید.
دولت اخیراً مدعی شده است که اقدامات مثبتی در عرصه مدیریت کشور انجام داده است؛ چگونه می شود صحت و کذب این ادعا را تحلیل و بررسی کرد؟
دولت مستقر مدعی است که با اقدامات مدیریتی خود، به سمت قله پیشرفت حرکت کرده است و اکنون حتی زمان آن رسیده که از بالای قله، فکری هم برای مدیرت جهان داشته باشد. اما با بررسی سیاست های دولت مستقر در سه حوزه سیاست خارجی، اقتصاد و فرهنگ تحلیل خواهم کرد که نه تنها قله های تعالی و پیشرفت را طی نکرده ایم که به قهقرا رفته و از کاروان توسعه و پیشرفت عقب مانده ایم.
۱- در حوزه سیاست خارجی دستاورد دولت این بوده است که معاون رییس جمهور کومور وعده می دهد که در صورت انتخاب شدن، روابط کشورش را با ایران قطع کند و حتی کار به آنجا می رسد که سفیر این کشور در ایران می گوید که بازگشایی سفارت در ایران کشورش را با هزینه های گزافی مواجه کرده است. از طرف دیگر کشور کوچک گامبیا ارتباط خود با ایران را قطع کرده و به کلیه ایرانیان و شهروندان ایرانی که از طرف دولت ایران در کشور گامبیا خدمت می کردند ۴۸ ساعت مهلت داد تا خاک این کشور را ترک کنند.
شکست ایران در انتخاب به عنوان عضو هیات مدیره شورای زنان سازمان ملل نمونه دیگری از موفقیتهای مدعی شدۀ دولت است! در این انتخابات که ۵۴ کشور شرکت داشتند، ایران نتوانست از میان ۱۱ کشور آسیایی، بر یکی از ۱۰ کرسی هیات زنان سازمان ملل تکیه زند. جالب این است که ایران در رقابت با کشور کوچک تیمور شرقی که تنها هشت سال است به استقلال رسیده و جمعیتی کمتر از یک میلیون نفر را درخود دارد شکست خورد و با ۱۹ رای در مقابل ۳۶ رای تیمور شرقی به کرسی هیات مدیره شورای زنان سازمان ملل نرسید!
آنچه به عنوان نمونه ذکر شد اما تمام ماجرا نیست که باید به قضیه نیجریه هم اشاره ای کرد. هنوز هیچ مقام مسئولی درباره گزارش نیجریه به سازمان ملل مبنی بر ارسال تسلیحات و گزارش جامعی علی الخصوص درباره ارسال محموله مواد مخدر از جانب ایران به این کشور توضیحی نداده است. بهتر این است که مسئولان حداقل زبان بگشایند و درباره این مسئله توضیح بدهند، در زمان حکومت پهلوی هم اگر اشرف که به همه مفاسد زبانزد عام و خاص بود از مقام خود استفاده می کرد و محموله های مواد مخدر به کشور وارد می کرد، ذکری از نقش شاه معدوم و اطرافیانش نمی شد و همه می پذیرفتند و می دانستند که اشرف مواد مخدر رد و بدل می کند.
از همه این بدبختی ها و بی آبروهایی که بگذریم، هر روز نیز قطعنامه ای علیه ایران صادر می شود و آقایانی که قطعنامه را کاغذ پاره می خوانند و ارزشی برای آنها قائل نمی شوند و حتی خواهان افزایش قطعنامه هم می شوند گویا فراموش کردند که بعد از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران این قطعنامه سازمان ملل بود که صدام را متجاوز شناخت و حقوق ایران را احقاق کرد و ما را نیز بابت این احقاق حق خوشحال و راضی ساخت ولو با تاخیر. پس چگونه است که اکنون قطعنامه هایی که اثرات اقتصادی زیانباری برای ایران دارد به راحتی فراموش شده و کنار گذاشته می شود؟ معلوم است که از درد و رنج مردم بی اطلاعند.
۲- در زمینه اقتصادی برای دولتی که مدعی ایستادن در قله پیشرفت است نیز بنده ابرهای سیاهی را می بینم. مطابق آمار رسمی در برخی استان های کشور نرخ بیکاری به ۳۰ درصد رسیده است.رییس اتاق بازرگانی نیز یک سال قبل اعلام کرد:« در بیشتر مناطق صنعتی کشور حدود ۵۰ درصد از واحدهای تولیدی در حال تعطیلی هستند و بقیه واحدهای تولیدی نیز با کمتر از ۳۰ درصد ظرفیت اسمی خود مشغول کار هستند.» و نیز همین مقام چندی قبل اعلام کرد که تعداد چک های برگشتی در ماه های اخیر از بعد انقلاب سابقه نداشته جز سال ۵۷ که وضعیت خاصی داشت. و از هر ۱۱ برگ چک یک برگشتی داریم.
مجموع اخبار مخابره شده رسمی و غیر رسمی از وضعیت برخی صنایع و اعتصاب کارگران در کارخانجات مختلف حاکی از آن است که کارگران چندین ماه است حقوق دریافت نکرده اند. مصیبت کارفرمایان اما به دلیل غلبه رکود اقتصادی از کارگران بیشتر است. تحمل گرانی بعضی از اقلام و مایحتاج ضروری زندگی روزمره که به صورت وحشتناک بالا رفته برای مردم سخت است. مضاف براینها ضوابط قانونی برای ارائه تسهیلات بانکی رعایت نمی شود و به گفته عضو کمیسیون اصل ۹۰ مجلس :« در یکی از بانک های دولتی ۲۵ درصد مطالبات معوقه در اختیار ۸ نفر است و ۷۵ درصد باقیمانده هم مربوط به مابقی افراد جامعه است.» این وضعیت اقتصادی درحالی حادث شده است که در سالهای اخیر با گران شدن قیمت نفت، درآمدهای بی سابقه نفتی به دست آمده که درآمدهای نفتی این دولت بالاتر از تمام دولت های پیشین بوده است.
۳- اما کارنامه فرهنگی این دولت نیز جای خود دارد. لازم به گفتن نیست و با گشتی در خیابان های شهر هویدا است که درصد اعتیاد بالا رفته و دامنه آن حتی به مدارس نیز کشیده است بطوریکه در برخی استان ها بنا به گزارش رسانه های داخلی سن اعتیاد به ۱۴ سال رسیده است. طبق آمار رسمی سازمان ثبت احوال کشور میزان طلاق افزایش چشمگیری یافته است و خشونت اجتماعی به بالاترین حد خود در سالهای اخیر رسیده است. البته غالب شدن چنین وضعیت فرهنگی چندان هم جای تعجب ندارد وقتی که دولت به فرهنگ سازی دروغ در جامعه دست زده است و تملق و چاپلوسی را به عنوان یکی از روش های مدیریت کشور جا انداخته اند دیگر چه انتظاری می توان از افراد عادی جامعه داشته باشیم. بدیهی است دولت الگوی رفتاری شهروندان یک جامعه است لذا می بینیم به چه میزان اعتمادها بین مردم کمرنگ شده و فرهنگ دروغ و تزویر و ریا در جامعه پررنگ تر شده است و به فرهنگ غالب جامعه مبدل گشته است.
ای کاش به همین زودی سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران فراموش نمی شد که می فرمودند: « هیچ وقت کاری نکنید که اعتماد مردم سلب شود هر کاری می کنید آن را صادقانه با مردم در میان بگذارید».

 

mowj

National Team Player
May 14, 2005
4,739
0
#43
موسوی از طراحی ۲۰ ساله جریان حاکم برای یکدست کردن کشور خبر داد


موسوی: اقتدارگرایان به دنبال حذف کردن همه فضای ملی از منتقدین و معترضین بودند، فضایی شبیه کره شمالی اما با کمی بزک مردمسالاری.


مير حسين موسوی، یکی از رهبران مخالفان دولت ایران می گوید که جريان حاکم در این کشور، بیست سال برای يکدست کردن کشور برنامه ریزی و تلاش کرده بود.
آقای موسوی با اشاره به انتخابات جنجال برانگیز دهمین دوره ریاست جمهوری ایران در سال گذشته، در گفتگو با روزنامه اینترنتی قلم سبز گفت: "ظاهرا قرار بوده که این انتخابات آخرین پرده این تلاش باشد."
او افزود "بعد از انتخابات، دو ماه طول کشید تا اعتقاد پیدا کنم که مناظره کذائی نه برای از میان بردن بنده یا آقای کروبی، بلکه برای تصفیه حساب کامل با همه نیروهای رقیب و یکدست کردن کشور بوده است."
اشاره آقای موسوی به مناظره هایی انتخاباتی است که پیش از برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران بین کاندیداهای ریاست جمهوری برگزار و بطور زنده از تلویزیون این کشور پخش شد.


بشنوید


به گفته میرحسین موسوی، "اقتدارگرایان در بیست سال گذشته به دنبال حذف کردن همه فضای ملی از منتقدین و معترضین بودند، فضایی شبیه کره شمالی اما با کمی بزک مردمسالاری."
آقای موسوی اظهارات اخیر یکی از امامان جمعه تهران درباره اعتراض های پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری را قابل تامل خوانده و گفته است: " ادامه سرکوب ها و ندیدن واقعیت ها در کنار حاکمیت دروغ و قانون گریزی و فساد و عدم کارآمدی در سیاست داخلی و خارجی، دامنه این آتش به تعبیر ایشان زیر خاکستر را هر روز بیشتر می کند."
به نظر می رسد اشاره آقای موسوی به گفته های اخیر احمد جنتی دبیر شورای نگهبان در یکی از خطبه های نماز جمعه تهران است که با اشاره به اعتراض های صورت گرفته پس از انتخابات گفته بود "فتنه گران و دشمنان بیکار ننشسته اند و این ها آتش زیر خاکستر هستند."
آقای موسوی در بخش دیگری از این گفتگو درباره تشکیلات جدید در جنبش موسوم به سبز سخن گفته و اضافه کرده است که "هیچگاه دغدغه داشتن یک تشکل در خور جنبش بزرگ مردمی سبز منتفی نبوده، اما تا کنون فضای سرکوب مانع از امکان وقوع چنین اقدامی شده است."
این رهبر مخالفان دولت در ایران گفته است از ایجاد تشکیلات جدید به شرط آنکه حالت جبهه ای داشته باشد و از همان ابتدای تشکیل، خود را همراه جنبش سبز و دیگر جنبش ها از جمله جنبش کارگری و زنان و دانشجویان بداند و به دنبال انحلال یا تضعیف احزاب و جنبش های موجود نباشد، موافق است.
آقای موسوی افزود: "نظام، برخلاف قانون اساسی و رویه کشورهای موفق، همواره دشمنی خود را با هر تشکیلاتی نشان داده است و اخیرا هم با احساس خطر برای از دست رفتن پایگاه خود به سرعت مشغول تبدیل کردن بسیج به یک حزب فراگیر مسلح است."
میر حسین موسوی همچنین به افشاگری های اخیر وب سایت ویکی لیکس اشاره کرده و آن را " یک حادثه بزرگ قرن در متن پیشرفت های تکنولوژی ارتباطات و فضای مجازی" دانست.
 

mowj

National Team Player
May 14, 2005
4,739
0
#44
بازداشت ریحانه طباطبایی، خبرنگار سیاسی روزنامه شرق

ریحانه طباطبایی، خبرنگار سرویس سیاسی روزنامه شرق، هم به فهرست روزنامه نگاران بازداشتی این روزنامه پیوست.
به گزارش خبرنگار کلمه، منابع خبری از بازداشت ریحانه طباطبایی در منزل پدری اش در صبح امروز خبر دادند.
پیش از این هم احمد غلامی سردبیر، فرزانه روستایی دبیر سرویس بین الملل، کیوان مهرگان دبیر سرویس سیاسی، امیرهادی انواری از نویسندگان و علی خدابخش سرمایه گذار این روزنامه بازداشت شده بودند


مهران فرجی، روزنامه نگار حوزه اجتماعی بازداشت شد


جرس: مهران فرجی، روزنامه نگار حوزه اجتماعی، روز شنبه با یورش ماموران امنیتی بازداشت شد.
بنا بر گزارش های رسیده به جرس، مهران فرجی، خبرنگار اجتماعی فعالیت در روزنامه های همشهری،اعتماد ملی و کارگزارا ن و عضویت در سازمان جوانان حزب اعتماد ملی را در کارنامه خود دارد.
با احتساب این بازداشت، این هفتمین فعال مطبوعاتی است که طی روزهای اخیر بازداشت می شود.
طی هفته ای که گذشت، ریحانه طباطبایی، خبرنگار روزنامه شرق، کیوان مهرگان، احمد غلامی و فرزانه روستایی و علی خدابخش دبیر سرویس بخش های سیاسی و بین اللمل و سردبیر و سرمایه گذار همان روزنامه و همچنین امیر هادی انواری، خبرنگار حوزه اقتصادی نیز بازداشت شده اند.
ایران با ٣٧ روزنامه نگار، بزرگترین زندان روزنامه نگاران جهان لقب گفته است.

 

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,481
2,233
#45
Report: Iranian Ex-Deputy Defense Minister, Missing 4 Years, in Israeli Jail

by MUHAMMAD SAHIMI in Los Angeles

12 Dec 2010 20:515 Comments

Alireza Asgari case apparently tied to ongoing shadow war.
[ dispatch ] Over the past decade Israel has been waging a war against Iran's nuclear program. In addition to an intense propaganda campaign by AIPAC, its main lobby in the United States, that consists mainly of grand exaggerations, half-truths, half-baked half-truths, and even lies, the campaign has had one main focus: decapitating the program either by assassinating Iran's top nuclear scientists, or wooing them to defect and reveal information about the program.
In July 2001, Colonel Ali Mahmoudi Mimand, known as the father of Iran's missile program, was found dead in his office with a bullet in his head. No culprit was ever identified, but Israel was widely suspected to be behind the assassination.
Dr. Ardeshir Hassanpour, a leading, award-winning figure in Iran's nuclear program, was murdered on January 15, 2007. The relatively liberal Israeli newspaper Haaretz quoted a report by Stratfor.com (the website of Stratfor, a firm involved in analysis of military, political, and intelligence issues, known as "the private CIA") that he was killed by Israel's Mossad.
Most recently, this November 29, Professor Majid Shahriari, a prominent figure in Iran's nuclear program and a faculty member at Shahid Beheshti University's nuclear engineering department, was assassinated. On the same day, there was also an assassination attempt on Dr. Fereydoon Abbasi-Davani, another central participant in Iran's nuclear program and Shahid Beheshti faculty member, as well as a member of the Islamic Revolutionary Guard Corps since its inception in 1979. Abbasi was one of the first figures in Iran's nuclear program to be directly sanctioned, under U.N. Security Council Resolution 1747. Once again, Israel is widely believed to have been involved in the assassination of Shahriari and the failed attempt to kill Abbasi.
Another Israeli tactic has been the penetration of Iran's nuclear program via computer malware. It is now widely believed that the Stuxnet worm was deliberately planted in the Iranian nuclear facility computer networks. It acted similar to a multiple-warhead missile -- one copy attacked the computers at the Natanz uranium enrichment facility, apparently causing extensive damage, to the point that the rate of production of low-enriched uranium there fell to almost zero (the virus may have done this by "ordering" the centrifuges to spin at very high speed, which crashes them); another copy attacked the computers that run the light-water nuclear reactor in Bushehr, again causing considerable damage and delaying its full operation by at least a few months.
Then there are the cases of defection, such as that of Shahram Amiri, a junior figure who was working at Malek-e Ashtar University, which is linked with Iran's military. He apparently defected to the United States in May 2009, but when it turned out that he did not have much information about Iran's nuclear program, the CIA lost interest in him. He also was unhappy with his treatment and finally returned to Iran.
The second case claimed by the Western press as a defection is that of Brigadier General Alireza Asgari. As a Revolutionary Guard officer stationed in Lebanon in the 1980s and early 1990s, he worked closely with the Lebanese Hezbollah. In the administration of President Mohammad Khatami, he served as deputy minister of defense. When Mahmoud Ahmadinejad was elected in 2005 and appointed Mostafa Mohammad Najjar, another Guard commander, as the new defense minister, Asgari was pushed out and apparently retired.
In fall 2006, Asgari traveled to Syria and from there to Istanbul. According to his wife Ziba Ahmadi, he arrived there on December 7. He was supposed to stay in Ceylan (pronounced "Jeylan") Hotel and return to Tehran on December 10. He called her on December 9, but never returned. His wife contacted the hotel on December 11 and was told that he was not there.
There have been all sorts of speculations about his fate. Yoav Stern of Haaretz asserted on March 5, 2007, that Asgari "may have defected." Two days later, the Jerusalem Post claimed that he had been in Europe and was then taken to the United States. However, Niles Lathem and Oron Dan of the New York Post reported on the same date that U.S. officials denied that he had been transfer there. On March 8, 2007, Dafna Linzer of the Washington Post reported that Asgari was indeed in the United States and willingly cooperating with the CIA. The next day, Lathem reported that Iranian dissidents living in Europe and the United States had helped Asgari to defect. It was claimed, in particular, that Amir Farshad Ebrahimi, a former Guard officer in the Quds force who turned against the hardliners and now lives in Europe, had a hand in Asgari's defection.

These reports, however, were countered by others indicating that Asgari was in an Israeli prison. Some Arab diplomats have reportedly said to the media that he was kidnapped by the CIA and/or Mossad. On November 15, 2009, the Associated Press quoted the website Alef -- run by Ahmad Tavakkoli, a Majles deputy from Tehran and cousin of the Larijani brothers -- as saying that Iran believes that Asgari is in Israeli detention.

New information has now emerged. Richard Silverstein, who blogs on Middle Eastern issues, reports that he has received confirmation from a reliable source in Israel that Asgari is indeed incarcerated in Unit 15 of Ayalon prison. Silverstein had already reported on June 13,

Earlier today, Yediot Achronot published a story about a Mr. X imprisoned in an Israeli jail. The man was in solitary confinement. His jailers did not know who he was, did not share a word with him, no one came to visit him. No one seemed to know he was there. They didn't even know what crime he had committed or how he came to be in the prison. His prison cell was completely isolated from other prisoners and he couldn't communicate in any way with them.
As Silverstein now explains about the specific location where Asgari is reportedly being held, "This cell in Ayalon's Unit 15 is the same one specially built to hold Yigal Amir, assassin of Yitzhak Rabin. In other words, it is meant to isolate the prisoner from the outside world and the rest of the prison system."
The report still does not clarify the reason for Asgari's disappearance. It could be that he originally defected. The Sunday Times of London claimed that he had been spying for the West since 2003. But no supporting evidence of any sort has ever been presented. If he defected, then why is he in a prison in Israel? It could be that when Israel realized that he had information about the Hezbollah and, in particular, the eventual fate of Ron Arad, the Israeli pilot captured in Lebanon who was never heard from again, he was transferred from the United States or Europe. Or, it could be that he was actually kidnapped.
I personally find it hard to believe that Asgari planned to defect. If he had such a plan, why did he not take his family with him to Turkey? Why has he not called his family for four years? Why is his wife still looking for him, saying that she has never heard from him since December 9, 2006? In addition, it is well known that when Iranians who have held high-ranking government positions retire , they are forbidden from traveling abroad for many years. Given that Asgari was an active Guard officer for a long time and had access to a considerable amount of sensitive information, it is inconceivable that he was allowed to travel to Syria and Turkey, unless he was still working with the government on a secret mission. If so, if he were planning to defect, I find it difficult to believe that the Guard intelligence unit or the Ministry of Intelligence would not have noticed anything unusual about him.
Whether Asgari defected or was kidnapped, one thing is clear: He did not have any bombshell information about Iran's nuclear program. Since his disappearance in December 2006, no smoking gun has been discovered that indicates that there may have been a diversion from Iran's nuclear program to nonpeaceful purposes. Perhaps Asgari played a role in the conclusion of the National Intelligence Estimate released in November 2007, less than a year after he disappeared, which declared that, if Iran had a nuclear weapon program, it abandoned it in 2003.
Copyright © 2010 Tehran Bureau
 

Iran-Parast

Bench Warmer
Apr 21, 2008
684
0
Canada
#46
متکی برکنار شد / انتصاب صالحی به عنوان سرپرست وزارت خارجه

رئیس***جمهور در حکمی علی***اکبر صالحی را به عنوان سرپرستی وزارت امور خارجه منصوب کرد و در نامه*** جداگانه***ای از زحمات و خدمات منوچهر متکی در دوران تصدی مسئولیت وزارت خارجه قدردانی کرد.

به گزارش خبرگزاری مهربه نقل از پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، متن حکم رئیس جمهوری اسلامی ایران به این شرح است:

جناب آقای دکتر علی***اکبر صالحی

نظر به تعهد و دانش و تجربیات ارزنده و به استناد اصل یکصد و سی و پنج قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و براساس این حکم به سمت ْسرپرستی وزارت امور خارجه منصوب می***گردید.

امید است با استعانت از خداوند متعال در انجام وظایف محوله موفق باشید.
محمود احمدی***نژاد
جناب آقای منوچهر متکی
سلام علیکم؛
بدینوسیله از زحمات و خدمات جنابعالی در دوران تصدی مسئولیت وزارت امور خارجه تشکر و قدردانی می***کنم.
امیدوارم این زحمات در پیشگاه خداوند مأجور باشد و جنابعالی نیز در کلیه مراحل زندگی و خدمت به مردم عزیز میهن اسلامی موفق و موید باشید.
عزت و سعادت جنابعالی را از خداوند منان خواستارم.
محمود احمدی***نژاد

به گزارش خبرنگار مهر این برکناری در حالی است که منوچهر متکی به عنوان وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران هم اکنون به منظور ابلاغ پیام احمدی نژاد به رئیس جمهور سنگال در این کشور به سر می برد.

http://www.mehrnews.ir/NewsPrint.aspx?NewsID=1210140
 
Oct 18, 2002
14,471
5
Antelope Valley,California
#47
کشتی های توقیف شده ایرانی این هفته حراج می شوند
بی بی سی : شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی اعلام کرده که سه کشتی باربری این شرکت که در آبهای سنگاپور توقیف شده اند، در هفته جاری به حراج گذاشته می شوند.
محمدحسین داجمر مدیر عامل شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی به خبرگزاری دولتی ایران، ایرنا در باره سرنوشت کشتی های توقیف شده گفته که "زمان حراج این کشتی ها هفته جاری اعلام شده و تمام تلاش ما به تعویق انداختن زمان حراج تا حل مشکل است."
کشتی های باربری سهند، سبلان و توچال، متعلق به ناوگان کشتیرانی ایران، مدتی پیش با شکایت یک بانک فرانسوی در سنگاپور توقیف شده اند.
آنطور که از گزارشها بر می آید بانک فرانسوی که وام خرید کشتی ها را پرداخت کرده است، به دلیل عدم دریافت اقساط وام هایش، به دادگاه شکایت کرده و حکم توقیف این سه کشتی را که در رهن این بانک بوده، از دادگاه گرفته است.
شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی توقیف کشتی های ایرانی را "سیاسی" و دانسته و اعلام کرده این مشکل بر اثر تحریم ها ایجاد شده و اقدام بانک فرانسوی ربطی به بدهی و به تاخیر در پرداخت اقساط وام ندارد.
نام بانک فرانسوی اعلام نشده و آقای داجمر روز روز چهارشنبه ۱۷ آذر (هشتم دسامبر) گفته بود که وام بانکی مدت دار بوده اما اکنون این بانک همه اقساط را یکجا طلب کرده است.
بنابر گزارشها، ایران در چند سال گذشته تعدادی کشتی با وام بانک های خارجی خریداری کرده و ماهانه مبالغ زیادی را بابت اقساط وام خرید این کشتی ها به بانکهای خارجی پرداخت می کند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد در خرداد ماه گذشته، قطعنامه جدید تحریم ایران را تصویب کرد که در آن محدودیت هایی علیه برخی شرکت های وابسته به سپاه، نهادهای مالی و کشتیرانی جمهوری اسلامی در نظر گرفته شده است.
این قطعنامه، تحت عنوان آنچه اقدامات لازم برای جلوگیری از دستیابی ایران به جنگ افزارهای سنگین و تجهیزات و فن آوری مرتبط با برنامه های اتمی و موشکی خوانده شده، مجوز بازرسی کشتی ها و هواپیماهای مظنون به حمل اقلام ممنوعه برای این کشور را صادر کرده است.
این بخش از قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد، واکنش های زیادی را از سوی مقام***های ایرانی بر انگیخت زیرا بنابر این قطعنامه، کشورها می توانند بر اساس قوانین بین المللی کشتی های ایران را در آب های آزاد بازرسی، توقیف و در صورت لزوم بار آن را نابود کنند.
 
Oct 18, 2002
11,593
3
#49
What do you guys make of Mottaki being replaced?
Hard to guess. I think we will have to wait for more information.
However Ahmadinejad is known for his impulsive firings, such as the firing of his intelligence and culture ministers last term that caused a huge rift.

Mottaki was an established member of the oligarchy before AN took over, while Salehi owes his positions to AN's era. Maybe this is another example of AN trying to bring his loyals to top posts.

Just some thoughts: I was expecting Mottaki to be fired, but thought his replacement would have been Saeed Jalili (Iran's chief negotiator). Jalili was being hyped in the conservative media for a while. But he is well connected, has significant backing from Khamenei and comes with all right IRI credentials (graduate of Mahdavi kani's Imam Sadegh university etc). Perhaps AN was worried that if he elevated Jalili, he could become a serious contender to his camp in the next presidential election.
 
May 12, 2007
8,093
11
#50
What do you guys make of Mottaki being replaced?
Motaki has been affected by iranian protestors outside Iran and this has got to be a releaf for him. Motaki belongs to khamenei Larijani front and this makes AN stronger. It is a good apoortunity for him to step aside. I doubt he will be in politics in future.
 
Jun 18, 2005
10,889
5
#53
رئیس کمیته روابط خارجی مجلس شورای اسلامی در خصوص نحوه اعلام خبر تغییر منوچهر متکی وزیر امور خارجه گفت: نوع تغییر خلاف عرف بود و ما منتظر روشنگری رئیس جمهور در این باره هستیم.
حشمت الله فلاحت پیشه در گفتگو با خبرنگار مهر در واکنش به اعلام خبر تغییر منوچهر متکی وزیرخارجه در شرایطی که وی در سفر خارجی کاری به سر می برد تصریح کرد: کسی که به عنوان نماینده رسمی کشور در ماموریت است اینکه در محل ماموریت برکنار شود کاری خلاف عرف است و در عرف بین الملل این روش برخورد جایگاه ندارد.

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس خاطرنشان کرد: البته حق رئیس جمهور است که وزرا را انتخاب و یا برکنار کند اما این موضوع در مورد وزیرامورخارجه با توجه به حساسیت موضوع سیاست خارجی به عنایت بیشتری نیاز دارد.

وی با بیان اینکه متکی از ابتدا نیز گزینه اصلی احمدی نژاد برای تصدی پست وزارت خارجه نبود و به دلایلی او به این عنوان انتخاب شد گفت: نوعی ناهمسانی در ریاست جمهوری و وزارت امورخارجه دیده می شد که انتخاب نمایندگان ویژه رئیس جمهور در مناطق مختلف جهان در این چارچوب قابل طرح است.

فلاحت پیشه اضافه کرد: البته ما نباید بهانه دست مخالفان بدهیم باید تاکید کرد که متکی و رئیس جمهوردر حوزه اجرا اختلاف دیدگاه داشتند نه در مسائل کلان و راهبری سیاست خارجی.

عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس با تاکید بر اینکه رئیس جمهور باید در خصوص تصمیم خود برای مردم و افکار عمومی روشنگری کند گفت: مجلس منتظر معرفی گزینه رئیس جمهور برای تصدی پست وزارت خارجه است.

نماینده اسلام آباد غرب در پایان ابراز امیدواری کرد که توضیحات رئیس جمهور در خصوص برکناری متکی در شرایطی که او در ماموریت خارجی حضور داشت برای مردم قانع کننده باشد
 
May 12, 2007
8,093
11
#54


دوشنبه، 22 آذر ماه 1389 برابر با 2010 Monday 13 December

برکناری متکی؛ بیانیه کمپین سفارت سبز

با احترام باستحضار هموطنان گرامی میرساند
کمپین سفارت سبز برکناری منوچهر متکی از وزارت خارجه جمهوری اسلامی و انتصاب علی اکبر صالحی به سرپرستی این وزارتخانه را توطئه دیگری برای یکدست کردن حاکمیت سپاهی نظامی امنیتی دولت کودتا دانسته مراتب زیر را جهت آگاهی عموم باطلاع میرساند
1-گرچه مدیریت وزارتخارجه در زمان تصدی وزیر خارجه برکنار شده دولت کودتا در راستای اهداف غائی تیم کودتا و بر خلاف مصالح عالیه ملت ایران بود.اما حضور ایشان درین تصدی موجبات ابقای دیپلماتهای دلسوز و ومجرب وزارت خارجه را در پست های مهم و کلیدی ممکن می ساخت.و بطور حداقلی مانع از حراج و به مصادره گذاشتن منافع ملی میگردید.این کمپین بارها شاهد مقاومت این عزیزان و بزرگواران در مقابل زیاده خواهی های مشاورین اعزامی و منتصب دولت کودتا درین وزارتخانه بوده است.با بر کناری دیپلماتی که قریب عمر این رژیم در وزارتخارجه حضور داشته و دیپلماتی کاریری و به الفبای دیپلماسی و مذاکرات سیاسی و چگونگی حفظ منافع و مصالح ملی حداقل آشنایی رسمی را داشته است،اینک با بر کناری وی و تصرف و فتح کامل و نهایی این وزارت توسط یکی از سرسپرده ترین اعضای باند مافیایی کودتا دیگر کوچکترین فرصت و امکانی برای کارکنان و دیپلماتهی دلسوز این وزارت برای حفظ منافع ملی و مقاومت در برابر کودتاگران باقی نمانده،با کامل شدن یکی از مراحل نهایی کودتا اینک زمینه برای حراج نهایی منافع و مصالح ملی و امضای قرادادهای استعماری و مصادره آخرین مصالح و منافع ملی باقی مانده این ملت تنها بخاطر بقای این رژیم دیکتاتوری مذهبی فراهم گردیده است.
2-اکنون فرصت لازم برای یک دست کردن رژیم برای اتمی کردن سیاست خارجه فراهم شده است.اگر این رژیم یک روز با فلسطینی کردن امور در سیاست خارجه خود، منطقه را به آتش و خون میکشید.اکنون میخواهد با اتخاذ سیاست اتمی کردن شیوه اداره سیاست خارجه،تمامی مصالح و منافع ملی این کشور را در پای تولید اولین بمب اتمی امام زمانی و حفظ و بقای این رژیم قربانی نماید.از همین امروز ریزش نیروهای دلسوز درین وزارت آغاز شده است،اخبار واصله از منابع مطلع باین کمپین حکایت از یک لیست طویلی از احضارها وتغییرات مدیران ارشد این وزارتخانه دارد که در سه هجوم متوالی تکمیل میشود.اطلاعات تکمیلی متعاقبا باستحضار میرسد
این کمپین با اعتراض به سیاست جدید حراج مصالح و منافع ملی توسط دولت کودتا و رژیم ضد بشری ولی فقیه از همه همکاران در نمایندگی های خارج از کشور تقاضا دارد بمحض شناسایی توسط تیم جدید کودتا در وزارتخارجه و یا دریافت حکم خاتمه ماموریت یا احضار بلافاصله با این کمپین و نشانی ها و شماره تلفن های مندرج در سایت کمپین سفارت سبز تماس بگیرند تا وسایل و امکانات لازم در اختیار این عزیزان برای پیوستن آشکار و نهایی به جنبش سبز مردم ایران فراهم گردد
کمپین سفارت سبز
 

Zob Ahan

Elite Member
Feb 4, 2005
17,481
2,233
#57
Iran's Foreign Ministry has summoned the British Ambassador to Tehran to protest against the "violent and inhumane" policing of student marches in London: "The violent and inhumane handling by British police of peaceful student demonstrations and also the ambassador's interference in Iran's state matters were the reasons for his summoning by the ministry,"
The "interference" of the ambassador, Simon Gass, has continued on Twitter as he reacted to a different kind of demonstration in front of the UK embassy on Sunday: "Protest by a few Basiji students outside the Embassy yesterday. Burned the Union Jack but at least got it the right way up this time."