What is going on in Turkey?!

ChaharMahal

Elite Member
Oct 18, 2002
16,563
261
Ageh kasi narineh, ma khosh-haleem. Kesi nabayad goli bezaneh. Moshgeleh maa ineh keh ridan az saleh 57 shoroo shod.
گند زدن به مملکت و خواب بودن دو چیز کاملا متناقظ هستند.
میشه از افراد خواب بعنوان enablers یاد کرد.
ولی نیمشه گفت ملت خوابن این مشکل اساسیت.

مشکلات مملکت ما صدها سال هست که وجود دارند.
به قول امریکاییها بعضی موقعها وضعیت بدتر میشه قبل از اینکه بهتر بشه.

تعداد زیادی هستند در ایران که خواب نیستند. فقط خسته شده اند از مبارزه و جان باختن.
مبارزه سیاسی یک پروسه هستش معمولا یک شبه کار به جایی نمیبره.
یک سیکل هست که افراد آماده میشن برای هزینه دادن, بعد خسته میشوند.
هردفعه این شدت اعتراضات شدید تر میشود
سال 76
سال 79
سال 82
سال 88

امیدواریم که قبل فروپاشی کشور تحول نسبتا کم هزینه ای در ایران رخ بده (نه این که سوریه بش)

ولی خیل مسخرست که ما در امریکا بشنیم و آنان دیگری را که حاضر به دادن هزینه در ایران نیستند را متهم به خواب بودن بکنیم.
 

shahinc

Legionnaire
May 8, 2005
6,745
1
مسخره کردن جزو همون آزادی بیان که میگی نیست؟
ساکت بودن آزادی بیان نیست؟
بحث و نقد جزوی از آزادی بیان نیست؟

اگر خدایی هست , خدا را شکر شما هنوز مریدی ندارید.
که اگر داشتید به طور حتم در صورت رسیدن به قدرت مثل برادران آخوند
خیلی ها را به کشتن میدادی.

کسی که تحمل عقیده مخالف در فضای مجازی رو نداره
وای بر روزی که اون شخص در کوچکترین موقعیت قدرت قرار بگیره

حالا شما نگران آزادی بیان شدی ؟ ان موقه که پشت میکردی به همه چی و همه کس و ساکت مینشستی در برابر ظلم و ستم این رژیم نگرانش نبودی ؟؟


ون موقه خیلی ساده اسمشو گذشته بودی "وفق دادن " !!! ان موقه که آزادی بیان خیلی ها رو گرفتن و هزاران نفر رو زندانی و ... تو ککت نگزید و نگران نبودی ... داشتی خودتو "وفق " میدادی با زمونه .... حالا آزادی بیان ، وقتی همه حرفات و همه کردارت سازش با این رژیم است و کنار امدن و به قول خودت "وفق" دادن ... پس ناراحت نشو که ما اینجا از آزادی بیان استفاده میکنیم و میگیم بوی تعفن خائن به ایران میاد .




زیاد هم نگران مرید های ما نباش عزیزم ، تا شما مرید آخوند و آخوندیسم و این رژیم فاشیستی هستی ، ایران و ایرانی به اندازه کافی مشکل داره که نگران امثال بنده و مرید های من نباشه .
نگران کشته های آینده نباش ، سکوت تو ، سازش تو و امثال تو ، وفق دادن های رفیقهای تو و ... اینها هر روز داره ١٠٠ ها قربانی و کشته توی این ایران درست میکنه . اما تو که خیالت نیست . وفق دادی خودتو ، دلار آمریکایی میبری و شمال تهرون دری کافی گلاسه نوش جان میکنی ...گور بابای اونایی که وفق ندادن ... ویلا شمال میری و کباب ازونبرون میخوری ، حالا این رگیمه بره که چی ؟ چه فرقی به حال تو داره ؟ مگه سرت دارد میکنه ؟


فلان سنگ بنداز، مسخره کن و حالشو ببر .


صحبت از تحمل افکار کردی ... اخه عزیزم، تحمل افکار فاشیستی تا کی ؟؟ منظورت اینه که ما هم مانند تو باید با افکار فاشیستی و تروریستی و ضد انسانی کنار بیایم و تحملش کنیم ....این چیزی که تو از آزادی بیان یاد گرفتی ؟


باز هم نگران آینده شدی ... نگران نباش ، به فکر الان باش که "تحمل " افکار جنابعالی در ایران هر روز صد ها قربانی داره میده ... جنابعلی، پرچمدار آزادی بیان و عقیده ، نگاه کن چطوری وفق دادن تو مملکت رو به باد داده و ویرون کرده ...


بله عزیزم ، تشخیص خائن و خیانت به دادگاه احتیاج نداره ، فقط باید بو بکشی و دنباله تفن بگردی .
 
گند زدن به مملکت و خواب بودن دو چیز کاملا متناقظ هستند.
میشه از افراد خواب بعنوان enablers یاد کرد.
ولی نیمشه گفت ملت خوابن این مشکل اساسیت

چه دیدگاه بی معنی ولی مهمی

نمیشه گفت خواب بودن ملت مشکل اساسیست؟! پس مشکل اساسی چیه؟

مگه ایران روی یه کره ی دیگه ست که انتظار داشته باشیم سیاستمداران و افراد در راس قدرت اون دارای یک نوع نیت پاک و معصومانه داشته باشند که حالا متاسفانه از روی بد شانسی اینجوری نیستند؟

مگه در کشورهای دیگه چه عامل بازدارنده ای جز بیداری ملت و اعمال قانون میتونه جلوی ظهور فاشیسم و ناعدالتی باشه؟ مشکل اساسی دیگری جز عدم وجود این عامل بازدارنده وجود داره؟

پس چاره ی این درد چیه؟ این که ملت تو خواب بمونن و خودشونو با این شرایط وفق بدن؟ این که ملت حاضر نباشن هزینه ی بیداری رو بدن به نظر تو قابل انتقاد نیست؟ پس با این حساب بیداری رژیم و سواستفاده از خواب ملت هم نمیتونه قابل انتقاد باشه

اینه؟ این دنیاییه که تو در ذهن خودت درست کردی؟ واقعا که
 
Oct 18, 2002
7,941
0
704 Houser
من فکر کنم دلیل اصلی عصبانیت بعضی از دوستان این هست که ته دلی همچین بدشون نمویمد که اسلام گرایان در ترکیه پیشرفت بکنند و پشتیبانی مردم ترکیه را همچنان حفظ کنند. برای ایران هم این دسته از دوستان این آرزوها را داشتند. چه بسا قبلا هم حامی جدی آدمکهایی مثل خاتمی بوددند که علنا خودش بارها گفته بود که به دموکراسی دینی اعتقاد ویژه ایی دارد. نکته مضحک این هست که این آقایون خودشون خیلی اسلامی نیستند ولی یه جورایی خودشون رو قانع کردند که ایرانیها بدون دین قادر به پیشرفت سیاسی نیستند.میخواستند ترکیه را حداقل داشته باشند که اگر کسی گفت اسلام و دموکراسی را نمیشه قاطی کرد بگن ترکیه را نگاه کنید. از سکولاریزم رفتن به اسلام گرایی و کشورشون آباد شد. یه کم بهشون بر خورده که طبق معمول حزب اسلام گرا در کشوری دیگر گنده گوزی کرد و رید. حالا بگید دروغ میگم
 
من فکر کنم دلیل اصلی عصبانیت بعضی از دوستان این هست که ته دلی همچین بدشون نمویمد که اسلام گرایان در ترکیه پیشرفت بکنند و پشتیبانی مردم ترکیه را همچنان حفظ کنند. برای ایران هم این دسته از دوستان این آرزوها را داشتند. چه بسا قبلا هم حامی جدی آدمکهایی مثل خاتمی بوددند که علنا خودش بارها گفته بود که به دموکراسی دینی اعتقاد ویژه ایی دارد. نکته مضحک این هست که این آقایون خودشون خیلی اسلامی نیستند ولی یه جورایی خودشون رو قانع کردند که ایرانیها بدون دین قادر به پیشرفت سیاسی نیستند.میخواستند ترکیه را حداقل داشته باشند که اگر کسی گفت اسلام و دموکراسی را نمیشه قاطی کرد بگن ترکیه را نگاه کنید. از سکولاریزم رفتن به اسلام گرایی و کشورشون آباد شد. یه کم بهشون بر خورده که طبق معمول حزب اسلام گرا در کشوری دیگر گنده گوزی کرد و رید. حالا بگید دروغ میگم
At the end of the day , out look of "melli Mazhabi" has more in common and is closer to ' mazhabi" than secularism.
 
Oct 18, 2002
11,593
3


چه دیدگاه بی معنی ولی مهمی

نمیشه گفت خواب بودن ملت مشکل اساسیست؟! پس مشکل اساسی چیه؟

مگه ایران روی یه کره ی دیگه ست که انتظار داشته باشیم سیاستمداران و افراد در راس قدرت اون دارای یک نوع نیت پاک و معصومانه داشته باشند که حالا متاسفانه از روی بد شانسی اینجوری نیستند؟

مگه در کشورهای دیگه چه عامل بازدارنده ای جز بیداری ملت و اعمال قانون میتونه جلوی ظهور فاشیسم و ناعدالتی باشه؟ مشکل اساسی دیگری جز عدم وجود این عامل بازدارنده وجود داره؟

پس چاره ی این درد چیه؟ این که ملت تو خواب بمونن و خودشونو با این شرایط وفق بدن؟ این که ملت حاضر نباشن هزینه ی بیداری رو بدن به نظر تو قابل انتقاد نیست؟ پس با این حساب بیداری رژیم و سواستفاده از خواب ملت هم نمیتونه قابل انتقاد باشه

اینه؟ این دنیاییه که تو در ذهن خودت درست کردی؟ واقعا که

Regarding the discussion on nations and traitors and freedom fighters... Any of you guys have read the book"Cancer Ward" by Alexander Solzhenitsyn? A truly fascinating nobel-deserving novel, it is. The story of a group of ordinary people in a soviet union hospital, among them ex-prisoners, soldiers, government officials, black market traders etc. At one part of the story, an old man (Shlubin) discusses with an ex-prisoner (Oleg) about the reaction of the nation to the purges and genocides of the Stalin government:

(my apologies for the length, but i think it pretty much captures the situation in Iran too)

"Shulubin became more and more angry: "What sort of people are we talking about? Suddenly all professors are denounced as traitors ans wreckers, and he believes it! The whole of Lenin's old guard are shown as vile renegades, and he believes it! His own friends and acquaintances are unmasked as enemies and spies, and he believes it all! Whole nations, old men and babies, are mown down, and he believes it! Then what sort of man is he, I ask? He's a fool? but can there be really a whole nation of fools? No, sorry! The people are intelligent enough. It's simply that they wanted to live. There's a law big nations have - to endure and so to survive. When each of us dies and History stands over his grave, and asks "What was he?" There will only be one possible answer, Pushkin's:

"In our vile times
... Man, whatever his element,
was either a tyrant, a prisoner,or a traitor."

Oleg was startled. He didn't know the lines, but there was a penetrating accuracy about them. Poet and truth became almost physically tangible.

Shulubin wagged his great finger at him. "The poet had no room in the line for "fool", even though he knew that there are fools in this world. No, the fact is there are only three possibilities, and since I can remember that I've never been in prison, and since I know for sure that I've never been a tyrant, then it must mean..." Shulubin smiled, then started to cough. "It must mean..."

As he coughed he rocked back and forth on his thighs.

"Do you think that sort of life was any easier than yours? My whole life I've lived in fear, but now I'd change places with you."

Like Shulubin, Oleg was rocking backwards and forwards, slumped on the narrow bench like a crested bird on a perch.

"No, Aleksei Filippovich, you're wrong. It's too sweeping a condemnation. It's too harsh. In my view the traitors were those who wrote denunciations or stood up as witnesses. There are millions of them too. One can recon on one informer for every, let's say, two or three prisoners, right? That means there are millions. But to write every single person off as a traitor is much too rash. Pushkin was much too rash as well. A storm breaks trees, it only bends grass. Does this mean that the grass has betrayed the trees? Everyone has his own life. As you said yourself, the law of a nation is to survive."

Shulubin wrinkled up his face, so much so that his eyes disappeared and there was only a trace of his mouth left. One moment his great, round eyes were there, the next they had gone, leaving only puckered, blind skin.

He let his face relax. In his eyes were the same tobacco-brown irises, the same reddened whites, but there was a new a blurred look about them as well. He said, "All right then, let's call it a more refined form of the herd instinct, the fear of remaining alone, outside the community. There's nothing new about it. Francis Bacon set out his doctrine of idols back in the sixteenth century. He said people are not inclined to live by pure experience, that it's easier for them to pollute experience with prejudice. Those prejudices are the idols. "The idols of the tribe", Bacon called them, "the idols of the cave" ..."

(the rest of the discussion is even more interesting, but you'll have to get the book:))
 

ChaharMahal

Elite Member
Oct 18, 2002
16,563
261

حالا شما نگران آزادی بیان شدی ؟ ان موقه که پشت میکردی به همه چی و همه کس و ساکت مینشستی در برابر ظلم و ستم این رژیم نگرانش نبودی ؟؟


ون موقه خیلی ساده اسمشو گذشته بودی "وفق دادن " !!! ان موقه که آزادی بیان خیلی ها رو گرفتن و هزاران نفر رو زندانی و ... تو ککت نگزید و نگران نبودی ... داشتی خودتو "وفق " میدادی با زمونه .... حالا آزادی بیان ، وقتی همه حرفات و همه کردارت سازش با این رژیم است و کنار امدن و به قول خودت "وفق" دادن ... پس ناراحت نشو که ما اینجا از آزادی بیان استفاده میکنیم و میگیم بوی تعفن خائن به ایران میاد .




زیاد هم نگران مرید های ما نباش عزیزم ، تا شما مرید آخوند و آخوندیسم و این رژیم فاشیستی هستی ، ایران و ایرانی به اندازه کافی مشکل داره که نگران امثال بنده و مرید های من نباشه .
نگران کشته های آینده نباش ، سکوت تو ، سازش تو و امثال تو ، وفق دادن های رفیقهای تو و ... اینها هر روز داره ١٠٠ ها قربانی و کشته توی این ایران درست میکنه . اما تو که خیالت نیست . وفق دادی خودتو ، دلار آمریکایی میبری و شمال تهرون دری کافی گلاسه نوش جان میکنی ...گور بابای اونایی که وفق ندادن ... ویلا شمال میری و کباب ازونبرون میخوری ، حالا این رگیمه بره که چی ؟ چه فرقی به حال تو داره ؟ مگه سرت دارد میکنه ؟


فلان سنگ بنداز، مسخره کن و حالشو ببر .


صحبت از تحمل افکار کردی ... اخه عزیزم، تحمل افکار فاشیستی تا کی ؟؟ منظورت اینه که ما هم مانند تو باید با افکار فاشیستی و تروریستی و ضد انسانی کنار بیایم و تحملش کنیم ....این چیزی که تو از آزادی بیان یاد گرفتی ؟


باز هم نگران آینده شدی ... نگران نباش ، به فکر الان باش که "تحمل " افکار جنابعالی در ایران هر روز صد ها قربانی داره میده ... جنابعلی، پرچمدار آزادی بیان و عقیده ، نگاه کن چطوری وفق دادن تو مملکت رو به باد داده و ویرون کرده ...


بله عزیزم ، تشخیص خائن و خیانت به دادگاه احتیاج نداره ، فقط باید بو بکشی و دنباله تفن بگردی .
فقط دلت خوش باشه برا خودت افسانه درست کن.
متاسفانه من فرصت دیدار از شمال ایران رو از 13 سالگی تا حالا نداشتم.
اگر ولیعصر شمال تهران حساب میشه بله یه بار گذارم به اونجا خوردش. وقتی من تهران هستم بیشتر تو نازی آباد خونه عمه ها میپلکم.

بله من دلار امریکایی بردم ایران هر دفعه هم که رفتم به بدبخت راننده تاکسی که من رو از فرودگاه به اصفهان برد 50 دلار اضافی دادم. امیدوارم نوش جون زن و بچش باشه.

بله من در چهارباغ اصفهان بستنی برجی خریدم و حالش بردم.

بله من به بسیاری از در و دهات سفر کردم و برایم فامیلهای دور شلوار جین اکسپرس بردم که هم مینالیند اینها اینجا مد نیست. اگر شما عقیده دارید دیدن مادربزرگ , عمو , عمه , خاله , پسر خاله جرمه بفرمایید که تمام مردم ایران مجرمند. خودت راحت کن اصلا غید ایران رو بزن همه یه مشت افراد الاغ هستند مثل من.
بابا شما خودت را راحت کن بگو تموم اونهایی با تک تک نکات من موافق نیستند عوضی , آشغال , خائن , یا هر تعریف من درآوردی دیگری هست برا خودت در آوردی.

شما برو همون تظاهراتها و مجلس شعرهای بی بخاری که من میرم و الکی این رو به خودت القا کن که خیلی مبارزی...

مطمئن با ش اگر افکار من در ایران حاکم هیچ کس کاری به اون یکی نداشت. میگذاتش مردم اون طور که حال میکنن زندگی کنن.

در مورد مرید بودن آخوند ها والا من تنها آخوندی که به صورت شخصی به اون الاقه من شدم یه آخوند پیری بود که با آب مفتی میداد برای بنایی میداد.

در مورد ویران کردن مملکت :بله من و تمام هفتاد میلیون بقیه ایرانیان دیگر حواسمون رو جمع میکنیم به اون یارو اطلاعاتی که سر سی و سه پل وایستاده با بیسیم گیر ندیم.

بله من مثل شما این رویا رو در سر ندارم که وقتی پنج تا هیکل گنده ریختن پدرم رو در آوردن کسی درتاریح ایران اسمی از من بیاره به عنوان اون کسی که حال اون مردتیکه مفتخور ریشو رو گرفت.

بوی بدبختی ما وقتی می آید که یکی در امریکای شمالی دانشگاه بره , حال بکنه , بره راحت ساندویچ سوسیس بخره.
هر چند وقت یه بار هم در اینترت چند تامقاله بخونه و نظر بگذاره بعد به بقیه به خاک بر سرتون چرا خوابید, چرا نمیرید مبارزه کنید.

البته شما حتما فرد وارسته ای هستید در زندگی شخصی و برای نزدیکان.

ولی در دنیای اینترتی شما که دیکتاتور کوچک هستید که علاقه داره همه لام تا کام حرفی نزنن فقط نظر شما را تعریف کنن.

شما البته کاملا یک فرد ایرانی هستید , آزادی بیان فقط تا حدی ارزش داره که مختص به نظر شما باشه.
 

shahinc

Legionnaire
May 8, 2005
6,745
1
در مورد ویران کردن مملکت :بله من و تمام هفتاد میلیون بقیه ایرانیان دیگر حواسمون رو جمع میکنیم به اون یارو اطلاعاتی که سر سی و سه پل وایستاده با بیسیم گیر ندیم.

حالا تو شدی نماینده افکار هفتاد میلیون ایرانی ؟؟ عزیزم ، خیلی بزرگ بین شدی ، امثال شما سنگ پراندان و سازش طلبان غرب نشین کم تر از این حرفا است ولی خوب، الان دور دور شما است که با رویبند روشنفکری و اعتقادات بودایی و رفتار گاندی پسند خود ، سازش با جلادان و خونخاران ایران را امری عاقلانه و اجتناب ناباپذیر جلوه دهید .


ولی در دنیای اینترتی شما که دیکتاتور کوچک هستید که علاقه داره همه لام تا کام حرفی نزنن فقط نظر شما را تعریف کنن.

و شما کسی نیستی جز یک مردک گیج که هراسان چنگ زده به دامن یک رژیم فاشیستی که مبادا حباب لذت و خودخواهی او را کسی بترکاند

شما البته کاملا یک فرد ایرانی هستید , آزادی بیان فقط تا حدی ارزش داره که مختص به نظر شما باشه.

ای کاش که این آزادی بیان و عقیده را وقتی در راه ان کافی شاپ که از جلوی اوین میگذاره یادت بود که از خودت سوال میکردی که چه شده آزادی بیان این هموطنان من ، چه شده آزادی عقیده این مردان و زنان ... ولی افسوس که آزادی بیان در ان زمان برای تو و دوستان و امثال تو ، به صرفه نبوده و نیست و نخواهد بود . آزادی بیان برای تو ، در این ور آب است و برای دفاع از یک رژیم فاشیستی و اعتقادات خشن مذهبی و در ایران ، آزادی بیان و عقیده گم میشود میان وفق پذیری و کنار آمدن و چشم پوشیدن و کافه گلاسه و مهمانیهای شب و دل و جگر ...
 

ChaharMahal

Elite Member
Oct 18, 2002
16,563
261


چه دیدگاه بی معنی ولی مهمی

نمیشه گفت خواب بودن ملت مشکل اساسیست؟! پس مشکل اساسی چیه؟

مگه ایران روی یه کره ی دیگه ست که انتظار داشته باشیم سیاستمداران و افراد در راس قدرت اون دارای یک نوع نیت پاک و معصومانه داشته باشند که حالا متاسفانه از روی بد شانسی اینجوری نیستند؟

مگه در کشورهای دیگه چه عامل بازدارنده ای جز بیداری ملت و اعمال قانون میتونه جلوی ظهور فاشیسم و ناعدالتی باشه؟ مشکل اساسی دیگری جز عدم وجود این عامل بازدارنده وجود داره؟

پس چاره ی این درد چیه؟ این که ملت تو خواب بمونن و خودشونو با این شرایط وفق بدن؟ این که ملت حاضر نباشن هزینه ی بیداری رو بدن به نظر تو قابل انتقاد نیست؟ پس با این حساب بیداری رژیم و سواستفاده از خواب ملت هم نمیتونه قابل انتقاد باشه

اینه؟ این دنیاییه که تو در ذهن خودت درست کردی؟ واقعا که
چاره این درد این هست که صبور باشیم و منتظر حرکتهای عظیم اجتماعی باشیم.
از قدیم گقتن یه دست صدا نداره.
مرد (یا شیر زن بودن) بودن تک تک افرادی که زندان , کشته شدن رفتن تو این نظام در راه دموکراسی
ولی ماهایی (بخوصوص من) که فقط داریم تو این سایت یا بالاترین داریم وراجی میکنیم
نباید اینقدر بی چشم رو باشیم که بقیه رو بی غیرت بخونیم.
واقعیت این هست که اگر اونها بی غیرت هستند ما هم همون هستیم.

مگر ما با ملت مثل امریکا فرقی داریم.
در امریکا تقریبا پنج درصد مردم فعالیت سیاسی میکنن.
من متعقد هستم در ایران هم تقریبا همین قدر هست.
فرقش این هست که خط baseline امریکا جایی دگیرست مال ما جای دیگر.

بله ما ایرانیها همه از دم آخوند یا غیر آخوند فرهنگ دیکتاتوری داریم
و این معضل رسیدن ما دموکراسی را طولانی تر میکند.

بله در هر جامعه ای مدرنی اکثریت غالب خواب هستند
در همین امریکا در محل کار برای من بارها پیش اومده که
بی عدالتی رو دیدم زیاد اعتراض نکردم.یعنی نه تحدید به ترک شغلم بکنم یا این که برم به رئیس بالادست بگم این ناکس
به فلانی پاداش نداد به رفیقش جون جونیش داد. چون پیش خودم گفتم بابا حالا پول خونت رو کی میده.

اکثر مردم افرادی خاموش هستن که هر چند وقت یه بار کاسه صبرشون لبریز میشه.
هر وقت تعداد بسیاری در یک جامعه با هم دیگه وحشتناک عصبانی بشوند بعد نیروی عظیمی گرد می آید.
در میان این خروش مردم که هر چند سال یه بار اتفاق می افتد افراد آزاره بسیاری قربانی نظام سلصه میشوند.

من هرگز نگفتم آنهایی که ساکت هستند (به معنای این فعالیت محسوس اعتراضی نمی کنند)
دارند کار دست انجام میدهن.
حرف من این است که ما که خود به تازگی یک قدم مثبت که برای خودمان خطری جانی یا مالی داشته نکرده ایم
صلاحیت این رو نداریم که بشنیم برای بقیه را موعضه کنیم.
 

ChaharMahal

Elite Member
Oct 18, 2002
16,563
261
حالا تو شدی نماینده افکار هفتاد میلیون ایرانی ؟؟ عزیزم ، خیلی بزرگ بین شدی ، امثال شما سنگ پراندان و سازش طلبان غرب نشین کم تر از این حرفا است ولی خوب، الان دور دور شما است که با رویبند روشنفکری و اعتقادات بودایی و رفتار گاندی پسند خود ، سازش با جلادان و خونخاران ایران را امری عاقلانه و اجتناب ناباپذیر جلوه دهید
بنده نه درس کافی خوانده ام که ادعای روشن فکری بکنم نه مبارزه ای کرده ام (اگر تظاهرات در کنار دختران زیبای امریکایی را حساب نکنیم)
فقط میتونم بخونم که شما میفرمایید هر کس خودش را وقف بدهد با جامعه. هر چند جامعه ای پر از هزاران مشکلات
اون شخص خائن هست. به نظر میرسه میلیون ها ایرانی از درد ناچاری برای پاره وقتی با اوضاع سخت کنار امودن تا بتونن تا زندگی را هر چند با بدبختی طی کنند.


و شما کسی نیستی جز یک مردک گیج که هراسان چنگ زده به دامن یک رژیم فاشیستی که مبادا حباب لذت و خودخواهی او را کسی بترکاند
متاسفانه بند بسیار جوان هستم و به اندازه کافی پس اندازی ندارم که در ایران سرمایه گذاری کرذه باشم
اگر حضرت عالی بفرمایید ایران در تظاهرات شرکت بفرمایید
من از گیجی در خواهم آمد و براش شما سوت و کف خواهم چون
شما نوید تغییر نظام را میدهید, نظامی که امیدوارم کاری کند تمام
پسر عمه , پسر خاله های بیکار من ایشالا به اشتغالی دست پیدا کنند.

ای کاش که این آزادی بیان و عقیده را وقتی در راه ان کافی شاپ که از جلوی اوین میگذاره یادت بود که از خودت سوال میکردی که چه شده آزادی بیان این هموطنان من ، چه شده آزادی عقیده این مردان و زنان ... ولی افسوس که آزادی بیان در ان
زمان برای تو و دوستان و امثال تو ، به صرفه نبوده و نیست و نخواهد بود . آزادی بیان برای تو ، در این ور آب است و برای دفاع از یک رژیم فاشیستی و اعتقادات خشن مذهبی و در ایران ، آزادی بیان و عقیده گم میشود میان وفق پذیری و کنار آمدن و چشم پوشیدن و کافه گلاسه و مهمانیهای شب و دل و جگر ...
من بچه تهران نیستم مثل شما بلد نیستم
دقیقا اوین کجاست.
ولی در اتوبان اصفهان فولاد شهر بارها زندان اصفهان را زیارت کردم

و دقیقا یاد اون بدبختی افتادم که میشناختمش در بچگی که نامزد کرد
شبانه گرفتنش گفتن مجاهد بوده
بعد هم هیچ وقت ازش اثری پیدا نشد.

یاد پدر زنم افتادم که بعد از انقلاب به خاظر این که در نیرو دریایی بوده
افتاد زندان یه دو سالی در بندر عباس . شانس آورد اون کسی که دادخواست
بر علیه اش صادر کرده بودند رو مجاهدین ترور کردن.

بله من هم این افکار غم ناک به فکرم خورد
ولی مثل شما و تام کروز عرضه ندارم
از دیواره 20 متری زندان بپرم و زندانی ها را آزاد کنم.
 

shahinc

Legionnaire
May 8, 2005
6,745
1
بله من هم این افکار غم ناک به فکرم خورد
ولی مثل شما و تام کروز عرضه ندارم
از دیواره 20 متری زندان بپرم و زندانی ها را آزاد کنم.
این افکار غم ناک به ذهنت خورد اما سعی کردی که زود فراموش کنی که مبادا به "وفق " پذیری شما لطمه وارد کند ؟؟
عزیزم ، کروز و پریدن از دیوار رو بگزار کنار ، شما سنگ رژیم رو به سینه نزن ، همون کافی است ، اما حیف که خودت هم میدونی حقیقت چیه و برای چی و چرا همواره پشتیبان سازش و چشم پوشی بودی و هستی و خواهی بود.

این حباب شما هم میترکد و کفتاران رژیم به سراغ امثل شما هم میایند .

دهه ٦٠ دوران اقلیت های مذهبی و مجاهدین و چپی ها بوده ...
دوستی اینجا ٤ سال قبل امد و گفت که این پاسداران و این بسیجیها ، بسیجیهای دوران ٦٠ نیستنند چون اگر بودند اینطوری به جون ملت نمیوفتاداند و ... غافل از انجا که ان زمان هم همین بود ولی خبرها با "وفق" پذیری به گوش دوستان نمیرسید . سگ هار ، صاحبش رو نمیشناسه و پآچه شما سازش پذیران رو هم میگیره .



از دیوار نپر اما به دیوار پشت هم نکن .
 

shahinc

Legionnaire
May 8, 2005
6,745
1
At the end of the day , out look of "melli Mazhabi" has more in common and is closer to ' mazhabi" than secularism.
درد این مملکت و این مردم همون مذهبشون است ، چه این ور آب ، چه ان ور آب ، چه سه کلاس سواد دار و چه دکترا دار از فرانسه ...
 
چاره این درد این هست که صبور باشیم و منتظر حرکتهای عظیم اجتماعی باشیم.
حالا داری راست وحسینی حرف میزنی :) پس چاره اینه که"خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو". نه داداش ما اینکاره نبودیم و نیستیم


از قدیم گقتن یه دست صدا نداره.
مرد (یا شیر زن بودن) بودن تک تک افرادی که زندان , کشته شدن رفتن تو این نظام در راه دموکراسی
ولی ماهایی (بخوصوص من) که فقط داریم تو این سایت یا بالاترین داریم وراجی میکنیم
نباید اینقدر بی چشم رو باشیم که بقیه رو بی غیرت بخونیم.
واقعیت این هست که اگر اونها بی غیرت هستند ما هم همون هستیم.
خیر اینطور نیست. بی غیرتی یعنی نفس من تنگ بیاد ولی به خودم القا کنم که وضع من از اون که نفسش کاملا بند اومده بهتره پس بهتره چیزی نگم


بله در هر جامعه ای مدرنی اکثریت غالب خواب هستند
در همین امریکا در محل کار برای من بارها پیش اومده که
بی عدالتی رو دیدم زیاد اعتراض نکردم.یعنی نه تحدید به ترک شغلم بکنم یا این که برم به رئیس بالادست بگم این ناکس
به فلانی پاداش نداد به رفیقش جون جونیش داد. چون پیش خودم گفتم بابا حالا پول خونت رو کی میده.

باریکلله که خود واقعیتو داری نشون میدی. متاسفم برات. من بارها برای ایستادگی دربرابر زور موقعیت کاری و پولی خودم رو از دست دادم. هیچ کس هم پول خون منو قرار نیست بده. همین الانش با اچ.آر شرکتمون سر یکی از همی مسایل درگیرم که احتمال داره به اخراج من برسه. مهم چیه؟ کار من یا همکار جاماییکایی من که اعتقادات سیاسی خودش رو روی اینترنت نوشته و این به مذاق کله گنده های شرکت خوش نیومده؟ تازه اینجا که یه شرکته و حق داره در اذای پولی که میده هر کاری خواست بکنه. تو همین نظریه رو در مورد دولت و ملت هم داری. خیلی متاسفم

اکثر مردم افرادی خاموش هستن که هر چند وقت یه بار کاسه صبرشون لبریز میشه.
هر وقت تعداد بسیاری در یک جامعه با هم دیگه وحشتناک عصبانی بشوند بعد نیروی عظیمی گرد می آید.
در میان این خروش مردم که هر چند سال یه بار اتفاق می افتد افراد آزاره بسیاری قربانی نظام سلصه میشوند
نه بابا؟

حرف من این است که ما که خود به تازگی یک قدم مثبت که برای خودمان خطری جانی یا مالی داشته نکرده ایم
صلاحیت این رو نداریم که بشنیم برای بقیه را موعضه کنیم.

تو صلاحیت نداری. تویی که خودتو به خطر نمیندازی. تویی که یه قدم مثبت ورنمیداری. من اینجوری نیستم. خیلی ها اینجوری نیستن. اگه کاری نمیکنی حداقل چوب لای چرخ نذار. از عقاید چرت و پرت و خرافی و ستیزجو دفاع نکن. مسخره نکن. وایسا "صبور باش" و یاد بگیر
 

ChaharMahal

Elite Member
Oct 18, 2002
16,563
261
فراموش نکردم اون افکار رو, فقط احساس کردم آدم ترسو و بزدلی هستم.
اگر مخالفت با دموکراسی تو سینی آوردن توسط امریکا هست بله من سازش پذیرم
ولی اگر اعتقاد به این که هر نظام سیاسی ضالم یا پر عدالتی دیر یا زود فرو خواهد پاشید من یک واقعیت گرا هستم.

بله من باز مانند بقیه فکر نمیکنم اگر ir برود ایران به سرعت گل بارون میشود.
ما خیلی سخت کار کنیم شاید پنجاه سال دیگه به دمکراسی نیم بندی مثل یونان برسیم.

من بر این عقیده هستم همه اون کسانی که در ایران دارند فعالیت میکنند را باید ستود.
ولی بر این عقیده هم هستم اکثر انقلابیون مانند لنین خمینی ,, افراد بسیاری به اعدام خواهند سپرد.

به نظر بنده بسیار کم اطلاع بهترین راه برای پیشرفت رو بجلو در دراز مدت ایران تغییر
نیمچه مسالمت آمیز هست (تغییری که هزاران کشته داشته باشه)
نه تغییری که صدها هزار یا میلیونها کشته

بله بنده بلد نیستم کورکورانه بدون آنکه موافق باشم جهار تا شعار آبدار بدم
که این میشه یا اون میشه.
واقعیت اینه که ایران آینده هم چه سکولار باشه چه مذهبی باشه چه یی چیزی آبگوشتی باشه
دیکتاتورهای کوچکی خواهد داشت (با استانداردها غربی)
بعد از یه مدتی همه (99%) به فکر جیب خود خواهند افتاد.
 
فراموش نکردم اون افکار رو, فقط احساس کردم آدم ترسو و بزدلی هستم.
اگر مخالفت با دموکراسی تو سینی آوردن توسط امریکا هست بله من سازش پذیرم
ولی اگر اعتقاد به این که هر نظام سیاسی ضالم یا پر عدالتی دیر یا زود فرو خواهد پاشید من یک واقعیت گرا هستم.

بله من باز مانند بقیه فکر نمیکنم اگر ir برود ایران به سرعت گل بارون میشود.
ما خیلی سخت کار کنیم شاید پنجاه سال دیگه به دمکراسی نیم بندی مثل یونان برسیم.

من بر این عقیده هستم همه اون کسانی که در ایران دارند فعالیت میکنند را باید ستود.
ولی بر این عقیده هم هستم اکثر انقلابیون مانند لنین خمینی ,, افراد بسیاری به اعدام خواهند سپرد.

به نظر بنده بسیار کم اطلاع بهترین راه برای پیشرفت رو بجلو در دراز مدت ایران تغییر
نیمچه مسالمت آمیز هست (تغییری که هزاران کشته داشته باشه)
نه تغییری که صدها هزار یا میلیونها کشته

بله بنده بلد نیستم کورکورانه بدون آنکه موافق باشم جهار تا شعار آبدار بدم
که این میشه یا اون میشه.
واقعیت اینه که ایران آینده هم چه سکولار باشه چه مذهبی باشه چه یی چیزی آبگوشتی باشه
دیکتاتورهای کوچکی خواهد داشت (با استانداردها غربی)
بعد از یه مدتی همه (99%) به فکر جیب خود خواهند افتاد.
واقعیت گراییت منو کشته. این واقعیت گرایی نیست. فالگیریه

نظر تو درباره ی آینده ی احتمالی ایران (یا هر چیز دیگه) فقط یه پیش بینی بی سروته مثل پیش بینی های فالگیرهای خیابون ولیعصر همونجا که بستنی میخوریه

آینده ی ایران تجزیه و جنگ و فقر رو نشون میده. البته بهتره زیاد به این مساله فکر نکنیم و حرفی نزنیم چون حالا کی قراره پول خون تو رو بده؟

دموکراسی چیه؟ اعدام چیه؟ انقلاب چیه؟ نادانی هم حدی داره

تغییر نیمچه مسالمت آمیز دیگه چه صیغه اییه؟ یعنی چی هزاران کشته داشته باشه بجای صدها هزار یا میلیونها؟ این چرت و پرتها رو از کجات در میاری احسان؟ چرا چرند میگی؟ خانواده ت تو ایران تا چند وقت دیگه به گدایی میافتن. همینجوری اگر به بستنی خوردنت ادامه بدی تا چند سال دیگه همون اصفهان هم ساز جدایی طلبی میزنه. کجای کاری؟ فکر میکنی اگر همینجوری "صبور باشیم" کدوم سناریویی که برای ایران فال گرفتی اتفاق میافته؟ تغییر نیمچه مسالمت آمیز یا جنگ؟ مثل اینکه خیلی از مرحله پرتی

 

ChaharMahal

Elite Member
Oct 18, 2002
16,563
261


حالا داری راست وحسینی حرف میزنی :) پس چاره اینه که"خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو". نه داداش ما اینکاره نبودیم و نیستیم




خیر اینطور نیست. بی غیرتی یعنی نفس من تنگ بیاد ولی به خودم القا کنم که وضع من از اون که نفسش کاملا بند اومده بهتره پس بهتره چیزی نگم




باریکلله که خود واقعیتو داری نشون میدی. متاسفم برات. من بارها برای ایستادگی دربرابر زور موقعیت کاری و پولی خودم رو از دست دادم. هیچ کس هم پول خون منو قرار نیست بده. همین الانش با اچ.آر شرکتمون سر یکی از همی مسایل درگیرم که احتمال داره به اخراج من برسه. مهم چیه؟ کار من یا همکار جاماییکایی من که اعتقادات سیاسی خودش رو روی اینترنت نوشته و این به مذاق کله گنده های شرکت خوش نیومده؟ تازه اینجا که یه شرکته و حق داره در اذای پولی که میده هر کاری خواست بکنه. تو همین نظریه رو در مورد دولت و ملت هم داری. خیلی متاسفم
درود بر شما که تا آخر حاضر به پایمردی هستید.
من متاسفانه تا بحال حاضر شجاعت شما را نداشتم.


تو صلاحیت نداری. تویی که خودتو به خطر نمیندازی. تویی که یه قدم مثبت ورنمیداری. من اینجوری نیستم. خیلی ها اینجوری نیستن. اگه کاری نمیکنی حداقل چوب لای چرخ نذار. از عقاید چرت و پرت و خرافی و ستیزجو دفاع نکن. مسخره
نکن. وایسا "صبور باش" و یاد بگیر
من یاد نمیدم که من به کسی مثل باطبی , سهراب اعرابی , ندا آقا سلطان
که هزینه دادن یا کشته شدن رو مسخره کرده باشم.

بله بنده صلاحیت ندارم ولی کسی دیگری رو هم سراغ ندارم
که صلاحیت داشت باشه در این سایت.
به غیر از اینکه من بی اطلاع باشم و بعضی از عزیزان زندان رفته باشن.

در ضمن بنده کنترل کارت اعتباری کسی را ندارم هر کس میتونه بلیط بخره به ایران بره مبارزه کنه
من جلوی کسی را نگرفتم به افراد محتاج در ایران کمک کنه.
هر کس بلد هست میتونه dos برنامه نویسی کنه و به تا حدی "مبارزه" کنه

من شاید ترسو باشم
اما مثل خیلی افراد شعار نمیدم و در روز عمل برم بشینم پشت کامپیوترم فقط به این و اون فحش بدم بعد هم ادعا کنم من دارم یه قدم مثبت بر میدارم.
 

ChaharMahal

Elite Member
Oct 18, 2002
16,563
261


واقعیت گراییت منو کشته. این واقعیت گرایی نیست. فالگیریه

نظر تو درباره ی آینده ی احتمالی ایران (یا هر چیز دیگه) فقط یه پیش بینی بی سروته مثل پیش بینی های فالگیرهای خیابون ولیعصر همونجا که بستنی میخوریه

آینده ی ایران تجزیه و جنگ و فقر رو نشون میده. البته بهتره زیاد به این مساله فکر نکنیم و حرفی نزنیم چون حالا کی قراره پول خون تو رو بده؟

دموکراسی چیه؟ اعدام چیه؟ انقلاب چیه؟ نادانی هم حدی داره

تغییر نیمچه مسالمت آمیز دیگه چه صیغه اییه؟ یعنی چی هزاران کشته داشته باشه بجای صدها هزار یا میلیونها؟ این چرت و پرتها رو از کجات در میاری احسان؟ چرا چرند میگی؟ خانواده ت تو ایران تا چند وقت دیگه به گدایی میافتن. همینجوری اگر به بستنی خوردنت ادامه بدی تا چند سال دیگه همون اصفهان هم ساز جدایی طلبی میزنه. کجای کاری؟ فکر میکنی اگر همینجوری "صبور باشیم" کدوم سناریویی که برای ایران فال گرفتی اتفاق میافته؟ تغییر نیمچه مسالمت آمیز یا جنگ؟ مثل اینکه خیلی از مرحله پرتی

ندیدم شما که پرت نیستی به جز شعار راه حلی ارائه کنید.
 
شعار؟ شعار اینه که بگیم
سلام بر روحانی درود بر خاتمی

این شعاره

وقتی من نوعی عقیده ی خودمو قورت نمیدم و با تمام وجود به خرافات و اختناق ابراز انزجار میکنم یعنی دارم مبارزه ی عقیدتی میکنم. حالا چون تابحال کلاشینکف ورنداشتم و دو نفر رو ترور نکردم دلیل نمیشه که من دارم شعار میدم. آدمهایی مثل تو که غیرت همین دوتا "شعار" رو هم ندارن

اگه واقعا به حرفت که "تغییر نیمچه مسالمت آمیز" اسمشو گذاشتی پایبندی حداقل به اون تیکه ی "تغییرش" یه نگاهی بنداز و ببین پایه گذار چه تغییری در خودت و خانواده ت و همسایه هات میتونی باشی که پس فردا دوتا آدم مسالمت جو به پستت خورد بتونی باهاشون کنار بیای

حرف مفت نزن. من رو با خودت هم پیاله نکن. من پاش بیافته خیلی اینکاره م. زندان نرفتم چون هنوز دستشون به من نرسیده والا تا حالا بیست بار اعدام شده بودم. اعدام بشم افتخار میدی منو باغیرت بدونی؟
 

ChaharMahal

Elite Member
Oct 18, 2002
16,563
261
وقتی من نوعی عقیده ی خودمو قورت نمیدم و با تمام وجود به خرافات و اختناق ابراز انزجار میکنم یعنی دارم مبارزه ی عقیدتی میکنم. حالا چون تابحال کلاشینکف ورنداشتم و دو نفر رو ترور نکردم دلیل نمیشه که من دارم شعار میدم. آدمهایی مثل تو که غیرت همین دوتا "شعار" رو هم ندارن
بله خوب پدربزرگ هم مثل شما مبارزه عقیدتی میکنه
صبح تا شب تو پارک جلو خونشون با مردم محل دارن به رژیم فحش میدن.

اگه واقعا به حرفت که "تغییر نیمچه مسالمت آمیز" اسمشو گذاشتی پایبندی حداقل به اون تیکه ی "تغییرش" یه نگاهی بنداز و ببین پایه گذار چه تغییری در خودت و خانواده ت و همسایه هات میتونی باشی که پس فردا دوتا آدم مسالمت جو به پستت خورد بتونی باهاشون کنار بیای
بله من ان رو پایگذاری کردم به نتایج خوبی هم رسیدیم
مثلا دیگه صدامون اونقدر بلند نمیشه تو بحث سیاسی که خانمها بترسن بگن دعوا شد.

بله به تور دو سه تا اطلاعاتی سپاه هم خوردم که هر چی میگی فقط لبخند میزنند با دقت گوش میکنند.
میان تو عروسیهای فامیل دور میشنن از جامعه نکته برداری میکنن
که بعد منعکس کنن.

ولی بله حاضر نشدم کارم رو ول کنم برم ایران
خانه مادر بزرگ زندگی کنم
که صبح تا شب با مردم دیالوگ کنم. من خیلی راحت طلبم
ولی تو همین ایران که هزار مشکل داره یه حزب اللهی و یه بجه خوشتی پیدا شدن تو دو شب متقاوت که
راهشون را کج کردن تا ما را به خانه برسونند.

با انها بحث کنم که آقا نگید دزده را میبرند آگاهی اینقدر میزننش تا معلوم بشه هم دستاش کی بودن.
شما باید با خشونت پلیس با همه مخالف باشید به این دلایل تئوریک.

بله نتیجه ملموسش این هست که افراد طرفدار
نظام در پنج سال گذشته کمتر شده اند.

ولی هنوز افرادی پایبند به ارزشهای ایده عالهای دمکراسی جفرسونی بسیار
کم یافت میشوند.




حرف مفت نزن. من رو با خودت هم پیاله نکن. من پاش بیافته خیلی اینکاره م. زندان نرفتم چون هنوز دستشون به من نرسیده والا تا حالا بیست بار اعدام شده بودم. اعدام بشم افتخار میدی منو باغیرت بدونی؟ [/SIZE][/right]
از نظر من شما همین که در مورد ایران فکر میکنی با غیرتی
نه مثل خیلی از ایرانی های جوان خارج از کشور با
من ایتالیتی هستم یا ارمنی هستم میگن کون لق ایران و ایرانی


شما البته هم پیاله من نیستد.
نه مثل من در رستوران 10-30 دلاری غذا خوردید
نه مثل من ماشین مدل سال 2010 سوار میشید
نه مثل من حال میکنید هر چند وقت یه بار یه آبجو بزنید
نه مثل من مشغول اضهار عقیده خود در اینترت هستید.

شما مثل نلسون ماندلا صبح تا شب هم و غمتان این است چه گونه گذار به دمکراسی وطن خود را به مرحله عمل برسانید.